داستان شوخ طبعانه با پایان خوش
یک داستان شوخ طبعانه است که یکی در به در دنبال تاسیس فراش بود و هر کاری می کرد زوجه دندان گیری نصیبش نمی شد. بعد مصایب بسیار، به او می گویند که برو از امام رضا بخواه. این برادر هم می رود حرم امام و از آنجایی که خیلی محجوب و ماخوذ به حیا بوده، رویش نمی شده بگوید زن می خواهم و سرش را پایین انداخته و با شرم و خجالت گفته: «آقا یه بچه قسمتم کن.» که شرط لازم بچه و اخذ زوجه هست را هم ضمنش گفته باشد. از حرم نیامده بیرون که یک غریبه می آید کنارش و یک قنداق بچه می اندازد توی بغلش و خدا نگهدار. برادر دعاگو هم نمی داند در این موقعیت چه کار کند. رو می کند به گنبد طلایی حرم و می گوید: «آقا این چه کاری بود؟!
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.