آرشیو یکشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۷، شماره ۲۲۰۷۵
ادب و هنر
۷

به مناسبت میلاد امام حسن عسکری (ع)

یاری که از رخسار او، قدر ثریا بشکند

شعر سید رضا موید

یاری که از رخسار او، قدر ثریا بشکند

برخاست کز بالای او، مقدار طوبا بشکند

ازمشرق عشق و هنر، تابیده خورشیدی دگر

ماهی که نور طلعتش، هر ظلمتی را بشکند

آمد امام عسکری، با جلوه های داوری

کز او طلسم ساحری، در دست اعداء بشکند

نامش حسن، رویش حسن، فرزند چندین بت شکن

کاو همچو جد خویشتن، سد ستم ها بشکند

روشنگر راه بشر، در مرتبت هادی عشر

هر قدرتی را منطقش سرافکند پا بشکند

اینست فرزند نبی، کز شوکت میلاد او

آب از سماوه سر زند ایوان کسرا بشکند

این ست فرزند علی کز هیبت شمشیر او

امواج دل ها می تپد افواج اعدا بشکند

سر ها همه در بند او مهدی بود فرزند او

کز عزم بی مانند او بتهای دنیا بشکند

در جمع ارباب سخن، پیران ادیان و ملل

هر جا که او لب وا کند بازار آن ها بشکند

تفسیر قرآنش ببین، میزان عرفانش ببین

حکام عصر خویش را با علم و تقوا بشکند

گر او نمی دادی تبر، در کف خلیل الله را

کی می توانست آن نبی یکباره بتها بشکند؟

گر او نگفتی لاتخف، موسی کلیم الله را

می دیدی از وحشت عصا در دست موسا بشکند

بشمارد ارنعمای خود بر انبیاء و اولیاء

در زیر بار منتش پشت مسیحا بشکند

یارب مبادا تا به او گردد زلیخا روبه رو

چون قیمت یوسف دگر پیش زلیخا بشکند

ای کعبه امید دل، ای روی تو خورشید دل

از بارش سنگ فتن تاکی سر ما بشکند؟

دل بر شما بستیم ما برعهد خود هستیم ما

عهد میان ما و تو یارب مبادا بشکند

تا سر نهم بر پای تو دارم سر سودای تو

تا منزل عشقت شود خواهم دلم تا بشکند

من با همه آلودگی، بردرگهت روکرده ام

مگذار در پای دلم، خار تمنا بشکند

آمد«موید» سوی تو شاید ببیند روی تو

امروز بشکست از غمت، مگذار فردا بشکند