آرشیو چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷، شماره ۲۲۰۷۸
صفحه اول
۱

در ابتدای درس خارج فقه مطرح شد: شرح حدیثی مهم از سوی رهبر انقلاب درباره ریاست و تبعات آن

حضرت آیت الله العظمی خامنه ای رهبر معظم انقلاب صبح دیروز در ابتدای درس خارج فقه به شرح حدیثی از پیامبر اعظم صلوات الله علیه آله درباره «تبعات اخروی ریاست» پرداختند. متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است؛

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاه والسلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.

عن النبی صلی الله علیه و آله قال: لا یومر رجل علی عشره فما فوقهم الا جی ء به یوم القیامه مغلوله یده الی عنقه فان کان محسنا فک عنه و ان کان مسیئا زید غلا الی غله. (1)

لا یومر رجل علی عشره فما فوقهم الا جی ء به یوم القیامه مغلوله یده الی عنقه

این حدیث درباره بنده و امثال بنده است؛

[رسول اکرم صلی الله علیه و آله] فرمود که هیچ کس نیست که بر ده نفر یا بیشتر ریاست و امارت داشته باشد هر کسی که بر ده نفر، نه حالا بر هشتاد میلیون نفر امارت و ریاست داشته باشد؛ «الا جی ء به یوم القیامه مغلوله یده الی عنقه »، [مگر اینکه] این آدم رئیس را که این قدر در دنیا محترم است و رئیس است و مدیر است، چنین آدمی را در روز قیامت وقتی که می آورند، دست او را به گردنش بسته اند؛ یعنی دست بسته او را وارد محشر می کنند، آن هم به این شکل که دستش به گردنش بسته است. نفس این مسئولیت و آمریت و ریاست، یک تبعاتی دارد که ایجاب می کند این را.

در آن حوزه ماموریت که ما آنجا رئیسیم، مدیریم، یک کاره ای هستیم، بعضی از کارها انجام می گیرد که ما می توانستیم مانع آن بشویم و نشدیم؛ حالا یا غفلت کردیم [وارد] نشدیم، یا از روی تنبلی وارد نشدیم؛ این کار خلاف، زیر نظر ما و در پست نگهبانی ما انجام گرفت پست نگهبانی ما است دیگر یا بعضی از کارها باید انجام می گرفت در حوزه ماموریت ما که انجام نگرفت؛ یا به خاطر اینکه ما نفهمیدیم، دقت نکردیم، تعقیب نکردیم، مشورت نکردیم، پرس و جو نکردیم و ندانستیم، یا نه، دانستیم، تنبلی کردیم، امروز و فردا کردیم، [گفتیم] حالا ان شاءالله بعدا، فردا، و ضایع شد، فوت شد. اگر ماها عقل داشته باشیم، باید دنبال ریاست ندویم؛ واقعا این جوری است. باید دنبال ریاست نرویم؛ ریاست این تبعات را دارد. بعضی می دوند دنبال ریاست، نمی فهمند که نفس این آمریت و ریاست، این خطرات را دارد که روز قیامت وقتی او را بیاورند، مغلولا (2) می آورند؛ این چیز خیلی مهمی است. مغلولا می آورند او را در پای محاسبه الهی.

فان کان محسنا فک عنه

اگر چنانچه او آدم خوبی بود، درستکار بود، در آنچه انجام گرفته بود تقصیری و گناهی متوجه او نبود، اینجا رها می کنند او را. بالاخره شارع مقدس و پروردگار عالم موازینی دارد؛ یک جاهایی ممکن است که انسان معفو باشد به دلیلی؛ قصورش قصور عن تقصیر نباشد گاهی ما قاصریم، جاهلیم اما جهلمان عن تقصیر است، گاهی نه، واقعا تلاش خودمان را کرده ایم، زحمتمان را کشیده ایم، آخرش این [نتیجه] درآمده این [قصور]، اینجا مورد عفو الهی است. پس اگر «محسن» باشد این آمر و این رئیس، فک عنه.

و ان کان مسیئا زید غلا الی غله

اما اگر نه، انسان نیکوکاری نبوده است در دنیا، خودش هم آدم بدکار و بدعملی بوده است هرجور بدعملی ای که فرض کنید اینجا آن گرفتاری و آن غل و زنجیری که به او بسته شده است، افزایش پیدا می کند.

اینها را باید ما بفهمیم؛ اینها را باید بفهمیم. دنبال کرسی های ریاست [بودن] چه ریاست اجرائی، چه ریاست تقنینی؛ می بینید برای نمایندگی مجلس بعضی خودشان را می کشند، اگر چنانچه راه پیدا نکنند به هر دلیلی یا مثلا فرض کنید صلاحیتش را تایید نکنند یا رای نیاورد و غیره، خودش را به آب و آتش و در و دیوار می زند که چرا نشد عقل نیست، تدبیر نیست. ملاحظه کردید؟ اگر چنانچه این ریاست، مایه یک چنین دغدغه ای است، خب انسان رها کند؛ مگر اینکه واقعا متوجه انسان بشود و واجب باشد برای انسان؛ آن [جا] بله [لازم است].

بنده دوره دوم ریاست جمهوری، قطعا عازم(3) بودم به اینکه نامزد ریاست جمهوری نشوم حالا دوره اول که تحمیل شد بر ما، هیچ دوره دوم دیگر یقینا گفتم من قطعا نامزد نمی شوم؛ امام به من فرمودند بر تو واجب عینی و تعیینی است هر دو را گفتند گفتند: هم واجب عینی است، هم واجب تعیینی است؛ خب بنده هم بر خلاف میل خودم قبول کردم و رفتم. درست این است که اگر چنانچه تکلیفی وجود ندارد، واجب بر انسان نیست، انسان نرود به سراغش و دنبال نکند آن را. بله، اگر چنانچه ناچار شد، ناگزیر شد، به گردن انسان گذاشته شد، آنجا «خذها بقوه»؛ (4) بایستی با قوت انسان دنبال بکند. (صفحه 264)

_______________________

1) امالی طوسی، مجلس دهم، ص 246؛ «پیامبر اکرم (ص) می فرماید: هیچ کس نیست که بر ده نفر یا بیشتر، ریاست و امارت داشته باشد مگر اینکه او را روز قیامت در حالی می آورند که دستش به گردنش بسته است؛ پس اگر چنانچه آدم درستکاری بود و تقصیری متوجه او نبود، او را رها می کنند و اگر چنانچه بدکار و گناهکار بود، غل و زنجیرش افزایش پیدا می کند.»

2) دست بسته

3)کسی که اراده قطعی به انجام کاری کند

4) سوره اعراف، بخشی از آیه 145؛ «… آن را به جد و جهد بگیر…»