آرشیو پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۷، شماره ۴۲۵۵
کتاب
۱۱
ادبیات

درباره «هدایت به روایت انجوی شیرازی»

کتابی جانبدارانه اما قابل تامل

سید عبدالجواد موسوی

سه نام بزرگ آن قدر وسوسه انگیز هستند که چشم بسته کتاب را برای خواندن انتخاب کنی. صادق هدایت، انجوی شیرازی و ولی الله درودیان هرکدام آن قدر کار درست و حسابی برای فرهنگ این سرزمین انجام داده اند که می توانی به احترام آنها باید و از عمق جان درودی بی کران نثارشان کنی. در این میان البته هنوز بر سر صادق هدایت در این سرزمین بحث و جدل وجود دارد. مواضع شاذ هدایت درباره بخشی از فرهنگ این سرزمین و همچنین فرجام بحث برانگیز او باعث شده همگان بر سر بزرگی او متفق القول نباشند یا بر سر آرا و نظریات او چند و چون کنند. کتاب هدایت به روایت انجوی شیرازی ماحصل یکی از نزاع های دیرین بر سر خاستگاه هدایت است. انجوی شیرازی که یکی از دوستان گرمابه و گلستان هدایت بود و صراحتا خود را مرید هدایت می نامید در نزاعی قلمی با یکی از برادران هدایت به توضیح شرایط هدایت و زندگی او پرداخت. این نزاع های قلمی در دهه پنجاه در مجله فردوسی به چاپ رسید. ولی الله درودیان ضمن گردآوری آن نوشته ها مقدمه ای خواندنی بر آنها افزوده و تحت عنوان هدایت به روایت انجوی منتشرشان کرده. شاید مهم ترین و قابل توجه ترین ویژگی این کتاب نثر شیرین و خواندنی انجوی شیرازی است. نثری که باعث می شود حتی تکرار مکررات چندان باعث آزار و اذیت شما نشود و تا به آخر یادداشت های هفتگی شاگرد وفادار هدایت را پی بگیرید. همانطور که گفتم انجوی از مریدان هدایت است و بارها و بارها در طول یادداشت هایش به این موضوع اشاره می کند. در واقع ما با یک اثر بی طرف روبه رو نیستیم. از چشم انداز انجوی شیرازی، هدایت نه تنها بی عیب و نقص نیست بلکه انسان کامل است. مرشدی است که سخن بی حکمت نمی گوید و هرچه بر زبان می آورد وحی منزل است. البته اگر از این تعریف و تمجیدها درگذرید حرف حساب کم گیرتان نمی آید. به هرحال روایت دست اول از زندگی هدایت متاعی است که نباید به راحتی از کنارش گذشت. این درست که در تمامی این روایت ها جناب راوی دخل و تصرف می کند و به گونه ای داستان را پیش می برد که خدشه ای بر ساحت قدس مرادش وارد نیاید اما کافی است کمی با زبان و ادبیات زنده یاد انجوی آشنا شوید تا بتوانید اصل داستان را فارغ از حواشی و زوایدش استخراج کنید. به هرحال شما متن کسی را می خوانید که در سال های پایانی حیات هدایت از دوستان شفیق او بوده و شاهد حوادث و وقایعی که کمتر کسی توفیق دیدن آنها را داشته. مهم ترین بخش کتاب نحوه مواجهه هدایت با خویشان و اقوامش بوده. همان طور که می دانید هدایت از خانواده ای سرشناس برآمده بود. همه نزدیکان او در دستگاه های حکومتی کاره ای بودند. انجوی شیرازی همه نزدیکان هدایت را به دقت معرفی می کند. نزدیکانی که به قول انجوی هدایت از آنها بیزار بود و جز یکی دو تن از آنها را داخل آدم حساب نمی کرد. و باز مشهور است که هدایت هیچگاه به پیشینه اشرافی خود فخر نفروخت و از قضا نه تنها فخر نفروخت که از خاستگاه خود به شدت بیزار بود و این بیزاری را همه جا با افتخار جار می زد. انجوی نحوه این بیزاری و چرایی آن را به خوبی شرح داده و به ما نشان می دهد چگونه از دل یک خاندان اشرافی یک نویسنده عاصی و دردمند سر برمی آورد و مهم تر از آن چگونه لحظه به لحظه به آن فرجام تلخ و هولناک نزدیک می شود. انجوی دوستان دور و نزدیک هدایت را نیز به خوبی معرفی می کند تا مارا با این چهره مهم و رازآمیز ادبیات معاصر ایران آشنا کند. کتاب هدایت به روایت انجوی شیرازی اگرچه اثری جانبدارانه محسوب می شود اما برای آنکه می خواهد هدایت را بشناسد حرف های زیادی برای گفتن دارد.