آرشیو سه‌شنبه ۴ دی ۱۳۹۷، شماره ۴۲۶۵
صفحه اول
۱
سرمقاله

چالش و فرصت خروج

دکتر صباح زنگنه

در خصوص خروج امریکا از سوریه باید این نکته را در نظر داشته باشیم که امریکا هیچ گاه در سوریه حضور گسترده ای نداشته و از سوی دیگر سوریه به لحاظ سنتی و تاریخی هیچ گاه جزو تقسیمات زیر نظر امریکا نبوده است. پس از تقسیمات سایکس پیکو در دوره جنگ جهانی اول، سوریه در اختیار فرانسوی ها قرار گرفت و پس از جنگ جهانی دوم به جرگه بلوک شرق و شوروی پیوست. از همین رو هیچ گاه امریکایی ها حضور جدی در سوریه نداشتند.

اما در عراق امریکایی ها از زمان کودتا علیه پادشاهی این کشور نقش ایفا کردند. صدام را ساقط کردند و اکنون نیز حضور جدی در این کشور دارند. از همین رو حضورشان در سوریه به منظور قوت قلب دادن به رژیم صهیونیستی در درجه اول و تلاش برای تزریق نیروهای نیابتی یا نمایندگان وابسته به خودشان در داخل بافت اجتماعی و سیاسی سوریه بوده است. حضور آنها چندان قرین موفقیت نبوده و هزینه اعتباری، مالی و تسلیحاتی سنگینی برای امریکا به بار آورده است. کمک های مالی کشورهای عربی هم نمی توانست، تامین کننده کل این هزینه ها باشد و ترامپ تاجر و حسابگر در معادله هزینه و فایده به این نتیجه رسیده است که باید از سوریه خارج شود. البته دایره تاثیرات آن محدود به یک کشور و جماعت خاصی نیست. برای اسراییل قطعا تاثیراتی از یک جهت منفی و از جهتی دیگر دست اسراییل را بازتر می گذارد. برای دولت سوریه موضوع خروج امریکایی ها یک موفقیت محسوب می شود، اگر این عقب نشینی عملیاتی شود برای روس ها یک موفقیت خواهد بود و روسیه هم از این موضوع استقبال کرده است. برای جمهوری اسلامی نیز یک موفقیت محسوب می شود، چرا که امریکایی ها همواره تاکید داشتند که ابتدا نیروهای ایرانی از سوریه خارج شوند و سپس نیروهای امریکایی، اکنون این قضیه ممکن است برعکس شده باشد. این موضوع برای ترکیه ممکن است هم فرصت و هم تهدید باشد، چرا که هرچند این اقدام ترکیه را تا حدودی مبسوط الید کرده اما ترکیه را وارد یک چالش جدید نیز کرده است. برای عراق هم این موضوع می تواند یک فرصت باشد و یک تهدید؛ یک فرصت از این لحاظ که بتواند روابط خود را با دولت سوریه که اکنون قدرت بیشتری یافته و استقرار بهتری پیدا کرده و از جنگ ها و دعواهای قبلی دو جناح حزب بعث فارغ شده که روابط خود را بازسازی کند. اما برخی جناح ها و گروه های عراقی متمایل به امریکا این اتفاق را یک تهدید می دانند و احتمال می دهند که ممکن است روی کاهش نیروی امریکایی در عراق نیز تاثیر بگذارد. البته بعید به نظر می رسد که این اتفاق رخ دهد، چرا که برای تامین مالی این نیروها امریکا مشکلی ندارد، زیرا با توجه به درآمد نفت عراق بخشی از آن صرف حضور نیروهای امریکایی در عراق می شود. جمهوری اسلامی ایران نیز در مجموع باید مراقب دینامیسم تحولات باشد. این اتفاق برای عربستان دوران مبهم و مه آلودی ایجاد کرده که پس از فشار روی این کشور برای پایان دادن به تجاوز یمن این موضوع می تواند یک شکست دوم محسوب شود. با توجه به اینکه پس از این اتفاق روابط ترکیه و امریکا نزدیک تر از گذشته شده است و حل مشکلات ترکیه با جهان نباید علامتی منفی برای ایران تلقی شود، اما حل مشکلات ترکیه با امریکا به معنای انداختن بخشی از فشار این مشکلات در ایجاد تقابل با ایران بخصوص در سوریه علامت مثبتی تلقی نمی شود. یکی از تحلیل هایی که در خود امریکا نیز مطرح است، عنوان می کند که امریکا قصد دارد خودش را از منطقه پر دردسر بیرون بکشد و اجازه دهد نیروهای بالنده و دارای آرزوهای بلند در منطقه هزینه کنند و با یکدیگر به اختلاف بخورند تا آخر سر ببینند چه کشوری مقاومت بیشتری دارد و ماندگاری بیشتری خواهد داشت و در نهایت آن کشور را انتخاب کنند. همچنین گرد و خاک درگیری این سه قدرت منطقه ای به چشم امریکایی ها فرو نرود. در حال حاضر شرایط اسراییل نیز شکننده است. اسراییل ممکن است، احساس کند از آنجایی که امریکا در منطقه نیست کسی از امریکا انتظار نخواهد داشت که مانع اقدامات خودسرانه اسراییلی ها شود. اما این کل داستان نیست. اسراییل مشکلات فراوانی در داخل دارد. نتانیاهو اگر قصد داشته باشد برای فرار از مشکلات فرافکنی کند و از پیگیری های قضایی علیه خود نیز رها شود شاید یک درگیری مصنوعی در سوریه و لبنان ایجاد کند که به نظر می رسد عواقب آن بدتر از وضع موجود خواهد بود. از همین رو بعید به نظر می رسد که اسراییل قصد داشته باشد دست به اقدامی غیر عقلایی بزند ولی ادامه مراقبت از فضای موجود توسط ایران واجب است.