آرشیو دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷، شماره ۷۰۰۱
اندیشه
۱۰

جامعه پذیری دیوانی

زاخاری اوبرفیلد مترجم: محمد صفار

انتشارات علمی و فرهنگی

نخستین بار «بوروکراسی» به عنوان یک پدیده اجتماعی از سوی ماکس وبر، جامعه شناس آلمانی مطرح شد. او کوشید تا تاثیر سازمان های بوروکراتیک را بر ساختار سیاسی جوامع بررسی کند.

وبر، به نوع خاصی از روابط ناشی از قدرت تحت عنوان «سلطه» یا «استیلا» باور داشت و به زعم او، سلطه آن نوع رابطه قدرتی است که در آن رئیس اراده خود را بر مرئوس تحمیل می کند و اعمال قدرت را حق خود دانسته و اطاعت از دستورها را وظیفه مرئوس می داند. به عبارت دیگر، نوعی صلاحیت پذیرفته شده که به اعمال قدرت، هم از نظر رهبر و هم از نظر پیرو، مشروعیت می بخشد.

کتاب «جامعه شناسی دیوانی» می کوشد تا به نوعی چگونگی تبدیل شدن یک انسان به یک کارمند را به بررسی بگذارد. اوبرفیلد «جامعه پذیری دیوانی» را تغییراتی دانسته که افراد در ورود به یک سازمان از سر می گذرانند تا از هر نظر شکل و شمایل یک کارمند را به خود بگیرند. اما نگاه او به کارمند در دنیای مدرن به نوعی در تقابل با دیدگاه وبر قرار می گیرد.

نویسنده، در توضیح عملکرد کارکنان بر دو خاستگاه نظری اشاره می کند؛ نخست آنکه، کارمندان به مثابه مهره های ماشین عمل کرده و این سازمان ها هستند که کاملا کنش و واکنش های کارمندان را تعیین می کنند. در مقابل این دیدگاه، نگرش دیگری وجود دارد و واکنش های کارکنان را برآمده از ویژگی های فردی آنان می داند هر چند که اهداف و قوانین سازمان ها توسط مدیران و مسئولان تعیین می شود، اما در نهایت به دست کارمندان می افتد و این کارمندان هستند که چگونگی انجام آنها را تعیین می کنند. اولی را «دیدگاه نهادی» و دومی را «دیدگاه خلقی» می نامند. دیدگاه نخست، مسئولیت شکست ها و ناکارآمدی ها و عملکردهای بد و نامطلوب و اختلاس را به کلیت سازمان ارجاع می دهد و دیگری مسئولیت این موارد را متوجه خود افراد و خلق و خوی خاص آنان می داند.

اما نویسنده صرفا به این دو نظریه بسنده نکرده و معتقد است که هیچ یک از این دو نگرش، به تنهایی نمی تواند توضیح دهنده رفتار افراد در سازمان های بوروکراتیک باشد و آنچه در عمل رخ می دهد آمیزه ای از آن دو است و فهم درست واقعیت نیاز به نظریه ای پیچیده و ترکیبی دارد. یکی از مباحث اساسی و مبنایی کتاب نیز همین است.

بنابراین، برخلاف وبر، که فرد را در سیستم بوروکراتیک، منفعل تلقی می کرد بر این باور است که کارمندی در دنیای امروز به معنای نادیده انگاشتن ویژگی های فردی افراد نیست و فردیت به معنای یکی از دستاوردهای دنیای جدید به محیط های کار نیز رخنه کرده است.