آرشیو پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷، شماره ۴۳۱۲
غیر قابل اعتماد
۱۰

شعر طنز

دیگر نمی کشیم

مسلم حسن شاهی راویز

لطفا به جای این که یکی را دوتا کنید

فکری به حال سفره یک سین ما کنید

ما نیز می رسیم به حق و حقوق خود

یک روز اگر درآمد خود را دوجا کنید

سرباز و فیل و قلعه به دردی نمی خورند

باید وزیر را دوقدم جابه جا کنید

حالا که خاک مان به نظر کیمیا نشد

صادر کنید تا به قطر کیمیا کنید

«دردم نهفته به ز طبیبان مدعی»

مردم به سرسلامتی من دعا کنید!

یا شر آن را کم کنم

محمدحسن صادقی

یارب مرا یاری بده، تا ترک دود و دم کنم

یا بگذرم از خیر آن، یا شر آن را کم کنم

پای بشاط اهل دل، کمتر نشینم متصل

خود را درآرم زآب و گل، وین نفس را آدم کنم

کله ی سحر برخاسته، وز خواب شیرین کاسته

با دلبری آراسته، ورزش چنان رستم کنم

با دمبلینگ حرفه ای، هرکول سازم از خودم

اندام نازیبام را، رشک همه عالم کنم

سازم بدن را بعد از این، با بادی بیلدینگ آهنین

وآن گاه با اعدای دین، کاری که می خواهم کنم

مانند «راکی بالبوا»، گردن کلفتم کن خدا

تا پشت استکبار را، با دست خالی خم کنم

ای نره غول اعتیاد، ای داده عمرم را به باد

اهلی شو اینک تا مباد، از فرط غیرت رم کنم

از دودشش هایم هوا، با زور پایین می رود

ترسم درآید جان من، گر سرفه ای محکم کنم