آرشیو چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، شماره ۵۵۰۷
جامعه
۱۰
21 سال با اعتماد

دو روایت از تلاش روزنامه نگارانه برای پوشش خواسته های جامعه ایران

شمایل 21 سالگی در آینه «اعتماد»

«اعتماد» 21 ساله شد. روزنامه ای که در این دو دهه پر فراز و نشیب تاریخ ایران تلاش کرده هم بی واسطه صدای مردم را به گوش حاکمان برساند و هم نقادانه به رویکردهای موجود نظر بیفکند. در این تنگناهای همیشگی برای کار حرفه ای و مستقل روزنامه نگاری در ایران، رسیدن به 21 سالگی دستاورد کمی نیست؛ خصوصا برای کشوری که مردمش در تمام این سال ها مشتاق دیدن تصویری بی غش از خود در آیینه مطبوعات بوده اند. تصویری که در این سال ها به واسطه گروهی از خود آنها در تحریریه این روزنامه آرام آرام ساخته شده و حالا به 21 سالگی خود می بالد.

در ادامه دو نفر از روزنامه نگاران صاحب نام ایران از زاویه دید خود به پیشینه و آینده «اعتماد» پرداختند که در کنار تشریح شرایط این روزنامه، از رسالت روزنامه و روزنامه نگاری هم می گویند. «سعید ارکان زاده یزدی» که یکی از به روزترین و متخصص ترین روزنامه نگاران امروز ایران است از لزوم فعالیت مستقل روزنامه نگاری می گوید و در ادامه «افشین امیرشاهی» که سابقه سردبیری روزنامه شهروند در دوران پروفروغ اجتماعی آن را برعهده داشت هم از خواسته مردم از روزنامه در این دوران نوشته است. این دو نگاه در ادامه آورده شده است.

مطبوعات خانه اول روزنامه نگاری اند
سعید ارکان زاده یزدی

دوره و زمانه ناامیدی است و از هزار زاویه می توان به هر گوشه ای نگاهی انداخت و ویرانی را دید. از همین چشم، به روزنامه نگاری چاپی هم می توان نگاه کرد و گفت علاوه بر اینکه دوره کار در مطبوعات گذشته، فضایی نیز برای کار مهیا نیست و مطبوعات ویرانه ای شده اند بدون مخاطب و بی کارکرد. شاید روزنامه نگاری مکتوب در ایران دهه ها ضعیف نگه داشته شده باشد و شاید حالا تنگی فضای روزنامه نگاری اجازه درخشیدن مطبوعات را ندهد، اما همچنان روزنامه ها در ایران حرفی برای گفتن دارند. می توانیم آرشیوها را ورق بزنیم و به کارنامه مطبوعات دست کم از شهریور پارسال تا همین امروز نگاه کنیم و ببینیم که مطبوعاتی همچون همین روزنامه اعتماد که سالگرد انتشار خود را جشن می گیرد، چه گزارش ها و اخباری را در مسیر خیر و منافع عمومی چاپ کرده اند؛ گزارش هایی که اگر منتشر نمی شدند جای شان در عرصه رسانه ای ایران خالی بود و نه رسانه های اجتماعی و نه رسانه های خارج از مرزها نمی توانستند موضوعات آنها را پوشش دهند. فقط برای نمونه، می توان به یاد آورد گزارش های نیلوفر حامدی و الهه محمدی را در «شرق» و «هم میهن» که ازقضا هر دو هم روزنامه های چاپی بودند.

درباره فواید روزنامه نگاری مستقل از داخل ایران در ماه های اخیر سخنان فراوان و متنوعی عنوان شده است، اما اینجا تمرکز بیشتر بر نقش و اثر مطبوعات چاپی بر آینده روزنامه نگاری ایران است. شاید مهم ترین اثری که روزنامه نگاری چاپی و مطبوعات باسابقه ای همچون روزنامه اعتماد بر روزنامه نگاری کشور دارند، این باشد که آنها محل اصلی پرورش روزنامه نگار هستند. شاید روزنامه نگاری در دنیای امروز قالب های بسیار متنوعی یافته باشد و روزنامه نگاری فقط مبتنی بر محتوای متنی و بازه زمانی بیست وچهارساعته انتشار نباشد، اما طیف وسیعی از روزنامه نگارها کار خود را از مطبوعات چاپی شروع می کنند. مجلات و روزنامه ها محلی برای مصاحبت و کار روزنامه نگارهای باسابقه با روزنامه نگاران جوان و تمرین و آزمون وخطای آنهاست. نه اینکه روزنامه نگاری چاپی محل کم ارج تری برای روزنامه نگاری باشد، بلکه فرصت جبران خطا در آن بیشتر است. به علاوه، روزنامه نگاری چاپی امکان زمانی و فراغت بیشتری برای سرعت کند کارآموزی روزنامه نگاری دارد و سلسله مراتب سنتی تحریریه های آن باعث می شود مطالب بیشتر حک واصلاح شود و قوام یابد و نیز مطالب طولانی و عمیق راحت تر در آن به انتشار برسد. به این ترتیب، روزنامه نگاران جوان عمیق تر و دقیق تر این مکان را خواهند داشت که شاهد باشند مطالب شان از نسخه خامی که آنها تهیه می کنند، به چه متنی تبدیل می شود که شایسته چاپ و انتشار به شمار می رود.

روزنامه نگاری چاپی معمولا خانه اول اغلب روزنامه نگارهایی است که بعدها کار خود را با روزنامه نگاری تلویزیونی و رادیویی و چندرسانه ای و آنلاین ادامه می دهند. وقتی از بسیاری از آنها می پرسیم که از کجا کار خود را شروع کردند، می گویند از روزنامه ها که «اعتماد» هم یکی از آنهاست. خبرگزاری ها هم تاحدی نقش تربیتی روزنامه نگاران را برعهده دارند، اما فرصت های کم کارآموزی و قالب های محدودی محتوایی در خبرگزاری ها اصلا قابل مقایسه با روزنامه ها نیست.

در این بین، نقش و جایگاه روزنامه هایی همچون «اعتماد» وقتی در مسیر تربیت روزنامه نگاران آینده پررنگ هم می شود که ببینیم چقدر روزنامه نگاری مستقل و کار مطبوعاتی خارج از دایره نهادهای عمومی و ادارات دولتی، برای نظام رسانه ای ایران حیاتی و مهم است. روزنامه نگاری که با سنت روزنامه نگاری مستقل و نیاز به آزادی رسانه تربیت شود و ببالد، بیشتر می تواند مسیر درست روزنامه نگاری آینده را حفظ کند اما کارآموزی که خشت های اولیه روزنامه نگاری اش با روزنامه نگاری مجیزگو و تاجرمسلک کج گذاشته شود، معلوم نیست دیوار روزنامه نگاری اش تا ثریا به کجاها برسد.

از آن سو، به همین اندازه نیز رعایت اصول اخلاق حرفه ای و حفظ شاخص های استقلال روزنامه نگاری در روزنامه های خصوصی و مستقل اهمیت پیدا می کند. در فضایی که رسانه ها تحت فشارهای سیاسی و اقتصادی هستند، هر آن امکان لغزش های حرفه ای وجود دارد که ادامه مسیر را برای مطبوعات دشوارتر می کند. شاید برای پرهیز از این لغزش ها، خود روزنامه نگاران و جامعه روزنامه نگاری کشور در داخل و خارج رسانه ها باید دست به کار شوند و نوعی دیدبانی حرفه ای را در رسانه ها راه بیندازند و از میراث حدود دو قرن روزنامه نگاری در ایران محافظت کنند؛ میراثی که مطبوعاتی مثل «اعتماد» آن را به روزنامه نگاران نسل های آینده منتقل می کنند.

به «اعتماد» باور داریم
افشین امیرشاهی

امروز پنج هزاروپانصدوهفتمین شماره روزنامه اعتماد منتشر شد. بیست ویک سال تمام. انتشار بی وقفه «اعتماد» برای همه ما امیدبخش است. چرا؟ چون در جامعه ای که بنیان های اقتصادی، حرفه ای و حقوقی مطبوعات چندان قوی نیست، روزنامه ای متعلق به بخش خصوصی توانسته بیست ویک سال به طور مداوم روی دکه روزنامه فروشی برود. این تمام ماجرا نیست. مساله مهم تر اینکه «اعتماد» برازنده نامش عمل کرده و توانسته صدای مردم باشد. نیک می دانیم صدای مردم بودن به خصوص در سال های اخیر چقدر دشوار بوده است. البته که همیشه متعهد بودن به منافع شهروندان سخت و هزینه زا بوده است. اما از سال گذشته این دشواری ها دوچندان شده است. نکته مهم درباره روزنامه اعتماد، دارا بودن دو ویژگی همزمان تاثیرگذاری در کنار تداوم انتشار روزنامه است. روزنامه های تاثیرگذار فراوانی در همه این سال ها منتشر شده اند که متاسفانه دوام پیدا نکردند. حفظ تاثیرگذاری و دوام رسانه شاید یکی از سخت ترین کارهای ممکن باشد. اینکه بتوان از حق و حقوق مردم نوشت و کاستی ها و مشکلات جامعه را منعکس کرد و درعین حال برای سال های طولانی روزنامه را با حفظ تاثیرگذاری روی دکه فرستاد به هیچ عنوان کار آسانی نیست. اما «اعتماد» از پس این مهم برآمده و با وجود اقتضائات گوناگون فضای سیاسی و اجتماعی جامعه توانسته است همچنان بازتاب دهنده افکارعمومی جامعه باشد. مساله مهمی که برخی از مطبوعات به دلیل تفسیرهای سختگیرانه از قانون و کاستی های حقوق مطبوعات از پرداختن به آن صرف نظر کرده اند و طبیعی است که تاثیرگذاری خودشان را از دست داده اند. همین مساله است که بیست ویک سالگی روزنامه اعتماد را بسیار پر اهمیت می کند، چون در همه این سال ها موثر و مفید بوده است که اگر بی ثمر می بود و ثمر خیر نداشت تولد روزنامه دیگر چه اهمیتی پیدا می کرد؟ «اعتماد» صدای تعهد می دهد. صدای مطالبه گر افکار عمومی است. عامل پویایی حوزه عمومی به شمار می رود. منجر به شکل گیری فضای نقد و گفت وگو می شود. به معنای واقعی کلمه رکن چهارم دموکراسی است. در این سال ها به تدریج بالغ شده و کمال یافته است. محتوای «اعتماد» نه برای خوش آمدن و بد آمدن کسی که به نیت اصلاح تولید می شود، زبان و نثری پالوده دارد. چندین نسل از خبرنگاران، روزنامه نگاران و عکاسان برجسته را تربیت کرده است. برخی از بهترین گزارش ها در این روزنامه تولید شده است. ده ها نفر آمدند و رفتند و برای «اعتماد» قلم زدند و برای بالندگی آن تلاش کردند. می توان دریافت که این ایده در «اعتماد» وجود دارد که باید مطالبات برحق مردم در رسانه ای که به جامعه مدنی تعلق دارد منعکس شود. چنین نگاهی رکن مهم توفیق «اعتماد» به شمار می رود. درعین حال ثبات مدیریت هم عامل مهمی است که امروز «اعتماد» را در جایگاهی رفیع می بینیم که اگر غیر از این بود یک صدای واحد از روزنامه نمی شنیدیم. «اعتماد»، روزنامه ای است که دوستش داریم. بخشی از تاریخ مطبوعات این کشور است. این روزها کشور در شرایط ویژه ای قرار دارد. مردم خود را در جامعه ای می یابند که در سراشیبی قرار گرفته است. جامعه ای که فرصت های آن عادلانه توزیع نشده، بنیان های اخلاقی خود را بیش از پیش از دست می دهد، اعتماد اجتماعی در آن پایین است و آینده ای روشن

پیش روی خود نمی بیند. در عین حال پیوند مردم با نهادهای عمومی ضعیف شده است. بخش بزرگی از جامعه احساس می کند مسیری که کشور طی می کند به نفع آنان نیست. حتی نهادها و دستگاه های مختلف را مقابل خودشان احساس می کنند. مطالبات شان انباشت شده و احساس می کنند صدای شان به جایی نمی رسد و مسوولان آنها را نمی بینند. در چنین شرایطی، جامعه نیازمند گفت وگو است. گفت وگوهایی انتقادی و صریح و شفاف. در این فضای بی اعتمادی، ضرورت شنیدن صدای مردم بیش از پیش احساس می شود. روزنامه هایی از جنس روزنامه اعتماد می توانند مانع از قطع شدن ارتباط انتقادی مردم و مسوولان باشند. باید فشار را از روی دوش روزنامه های مردمی برداریم و اجازه بدهیم به وظیفه اصلی خودشان عمل کنند. باید شرایطی فراهم شود که روزنامه های مستقل بتوانند هرچه بیشتر با متن مردم مرتبط باشند. طرح شکایت از مطالب مسوولانه و دلسوزانه روزنامه نگاران نه تنها به اعتمادسازی و بهتر شدن حال جامعه کمک نمی کند که موجب بیشتر شدن شکاف میان افکار عمومی و مسوولان خواهد شد. مردم رسانه ای می خواهند که صدای شان باشد و آن را به رسمیت بشناسند. امیدوارم روزنامه اعتماد همچنان صدای مردم بماند.