آرشیو سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳، شماره ۲۳۵۵۵
معارف
۷

خشم پسندیده و خشم ناپسند

محسن اسرافیلی

غضب حالتی هیجانی است که بازتاب های فیزیکی نیز در چهره و رفتار آدمی به جا می گذارد. تاثیر خشم بر روان آدمی از نظر زیستی و فیزیکی و رفتاری بسیار زیاد است. غضب به عنوان قوه دافعه همانند شهوت که قوه جاذبه است، نقش کلیدی در زندگی انسان در دنیا دارد؛ زیرا موجب دفع عواملی خطرناک از انسان شده و امنیت را برای آدمی تامین می کند؛ اما غضب در زمانی مفید و سازنده است که بر اساس اعتدال و به دور از افراط و تفریط باشد؛ زیرا افراط در آن موجب می شود تا عقل به اسارت در آید و تفریط در غضب نیز موجب می شود که امنیت انسان با خطر مواجه شود و زندگی تهدید شود. بنابراین شناخت علل و عوامل غضب و چگونگی مدیریت و مهار آن در راستای حفظ اعتدال ضروری است.

نویسنده در نوشتار حاضر بیان کرده که خشم پسندیده چیست و خشم ناپسند چه آثار منفی برجای می گذارد.

خشم ممدوح و مذموم

قوای شهوانی و غضبانی از مهم ترین ابزارهای زیستی بشر در دنیا است؛ اما باید مهار و مدیریت شود. از این رو، در ادبیات و فرهنگ اسلامی از خشم ستوده و ناستوده سخن به میان آمده است. ابو حامد غزالی می نویسد: این نیرو یعنی نیروی خشم در مرحله اول و ابتدایی به سه گونه در مردم ظهور می کند: تفریط و افراط و اعتدال. تفریط، عبارت است از فقدان این نیرو یا ضعف آن. و این خصلتی نکوهیده است و به چنین کسی می گویند: شخص بیحمیت. از همین رو گفته شده است: کسی که نیروی غیرت و خشم را بکلی فاقد باشد، شخصی است بسیار ناقص. خداوند صحابه را به داشتن خشم و خشونت توصیف کرده و فرموده است: «اشداء علی الکفار؛ با کافران سختگیر و خشنند». (فتح، آیه 29) و نیز فرموده است: «یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم؛ ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت گیر.»(توبه، آیه 73) سختگیری و خشونت از آثار نیروی غیرت و خشم است. افراط آن است که این صفت بر وجود شخص چیره شود، تا جایی که از قلمرو حاکمیت عقل و دین و فرمانبرداری آنها خارج شود... خشم پسندیده آن خشمی است که منتظر اشاره عقل و دین باشد و هر جا که غیرت اقتضا کند، بر انگیخته شود و هر جا بردباری پسندیده باشد، آرام گیرد و نیروی خشم خود را در حد اعتدال نگه دارد.(المحجه البیضاء، فیض کاشانی: ج 5، ص 296 299.)

از جمله مصادیق خشم پسندیده می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. ضد عاصیان: امام علی (ع) در نامه ای به مصریان آنگاه که مالک اشتر را به آنجا مامور کرد، نوشت: من عبد الله علی امیر المومنین، إلی القوم الذین غضبوا لله حین عصی فی ارضه، و ذهب بحقه؛ از بنده خدا علی امیر مومنان، به مردمی که چون خداوند در زمینش نافرمانی شد و حقش پایمال گشت، برای او به خشم آمدند.(نهج البلاغه: نامه 38)

نقل شده است که وقتی معاویه ابوذر را از شام بیرون کرد، عده ای از مردم تا دیر المران با او همراهی کردند و در آنجا ابوذر با آنان خداحافظی کرد و سفارش هایی نمود، از جمله گفت: ای مردم! در کنار نماز و روزه خود، برای خداوند عز و جل نیز هرگاه که در زمین نافرمانی شود، به خشم آیید و پیشوایان خود را به بهای خشمگین کردن خدا خشنود مسازید و اگر کاری پدید آوردند که برای شما آشنا نیست از ایشان دوری کنید و از کارشان خرده گیری نمایید، هر چند شکنجه بینید و محروم شوید و تبعید گردید، تا آنکه خداوند عز و جل خشنود شود...(الامالی للمفید: ص 163، حدیث 4)

2. ضد عهدشکنان: امام علی (ع) به یاران خود فرمود: و قد ترون عهود الله منقوضه فلا تغضبون، و انتم لنقض ذمم آبائکم تانفون!؛ شما پیمان های خدا را شکسته می بینید اما به خشم نمی آیید، در حالی که از شکسته شدن پیمان های پدرانتان به غیرت می آیید و ناراحت می شوید! (نهج البلاغه: خطبه 106)

3. برای حق خواهی و حق طلبی: امام علی (ع)می فرماید: کان (ص) لا یغضب للدنیا، فإذا اغضبه الحق لم یعرفه احد و لم یقم لغضبه شیء حتی ینتصر له؛ پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) برای دنیا به خشم نمی آمد اما هرگاه حق، او را به خشم می آورد، هیچ کس او را نمی شناخت و هیچ چیز نمی توانست جلو خشم او را بگیرد تا آنگاه که انتقام [حق را] می گرفت. (المحجه البیضاء: ج 5، ص 303)

4. جهاد علیه باطل: امام علی (ع)می فرماید: من احد سنان الغضب لله سبحانه، قوی علی اشداء الباطل؛ هر کس سر نیزه خشم را به خاطر خداوند سبحان تیز کند، بر نیروهای باطل چیره شود. (غررالحکم: 8750)

5. در راه خدا: امام علی (ع) آنگاه که عثمان ابوذر را به ربذه تبعید کرد در وداع ایشان حاضر شد و فرمود: یا ابا ذر، إنک إنما غضبت لله عز و جل، فارج من غضبت له، إن القوم خافوک علی دنیاهم و خفتهم علی دینک، فارحلوک عن الفناء و امتحنوک بالبلاء، و و الله لو کانت السماوات و الارض علی عبد رتقا ثم اتقی الله عز و جل جعل له منها مخرجا، فلا یونسک إلا الحق، و لا یوحشک إلا الباطل؛ ای ابوذر! تو به خاطر خدا خشم گرفتی. پس به همان کسی که از برای او به خشم آمدی امیدوار باش. این جماعت بر دنیای خویش از تو ترسیدند و تو بر دین خود از آنها ترسیدی. از این رو، تو را از خانه ات کوچاندند و به رنج و سختی ات در افکندند. به خدا سوگند، اگر آسمان ها و زمین بر روی بنده ای بسته باشد اما این بنده تقوای خدا در پیش گیرد، خداوند برای او برونرفتی می گشاید. پس، با چیزی جز حق همدم مشو و از چیزی جز باطل مگریز (الکافی:ج 8، ص206)

6. امر به معروف و نهی از منکر: امام زین العابدین علیه السلام می فرماید: قال موسی بن عمران (ع): یا رب، من اهلک الذین تظلهم فی ظل عرشک یوم لا ظل إلا ظلک؟ فاوحی الله إلیه:... و الذین یغضبون لمحارمی إذا استحلت مثل النمر إذا جرح!؛ موسی (ع) به خداوند عرض کرد: پروردگارا! کیستند آن کسان تو که در آن روزی که هیچ سایه ای جز سایه تو نیست آنها در سایه عرش تو هستند؟ خداوند به او وحی فرمود:... و کسانی که هرگاه حرام های من حلال شمرده شوند، مانند پلنگ زخم خورده خشمناک می شوند! (وسائل الشیعه: ج11، ص416)

7. ضد اهانت و توهین: امام کاظم (ع)می فرماید: من لم یجد للإساءه مضضا لم یکن للإحسان عنده موقع؛ کسی که هرگاه به او بدی شود، ناراحتی و خشمی در خود نیابد، خوبی کردن به او نیز در نظرش ارزشی ندارد. (بحار الانوار: ج 74، ص198)

خشم ناپسند

در غیر از مواردی که در بالا شرح داده شد، خشم اخگر فروزانی است که شیطان از آن بهره می گیرد و بر عقل آدمی مسلط می شود. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: الغضب جمره من الشیطان؛ خشم، اخگری از شیطان است.(بحار الانوار: ج 73، ص 265)

نشانه های خشم خود بیان می کند که چه تاثیر بدی بر تن و روان آدمی به جا می گذارد. امیرمومنان علی (ع) درباره تاثیر زیانبار خشم بر دل و قلب می فرماید: الغضب نار القلوب؛ خشم، آتش دل هاست.(غررالحکم: 965) بی گمان وقتی دل آتشین شود، قوه ادراکی و فهم آدمی تحلیل می رود و ناتوان می شود و انسان از مسیر شناختی و رفتاری درست باز می ماند؛ زیرا قلب مرکز و مسئول ادراک و فهم بشر و عواطف و احساسات است. بنابراین، مدیریت و مهار آن به معنای مدیریت عقلانی نفس خواهد بود. امام علی (ع) می فرماید: الغضب نار موقده، من کظمه اطفاها، و من اطلقه کان اول محترق بها؛ خشم، آتشی فروزان است. هر کس خشم خود را فرو خورد، این آتش را خاموش کرده است و هر کس جلو آن را رها کند، پیش از هر کس، خودش در آن آتش می سوزد.(غررالحکم: 1787)

همچنین به حارث همدانی می نویسد: و احذر الغضب؛ فإنه جند عظیم من جنود إبلیس؛ از خشم بپرهیز که آن لشکری بزرگ از سپاه شیطان است.(نهج البلاغه: نامه 69) و در جایی دیگر به عبدالله بن عباس نیز می فرماید: إیاک و الغضب؛ فإنه طیره من الشیطان؛ از خشم بپرهیز که آن سبک مغزی است و از سوی شیطان.(نهج البلاغه: نامه 76)

اینکه خشم از لشکریان شیطان دانسته شده، به سبب آن است که عقل آدمی را در اختیار می گیرد و موجبات رفتاری می شود که نشانه بی خردی و سبک مغزی است به طوری که شخص رفتار بیهوده و غیرحکیمانه در پیش می گیرد. از این رو، کسی که گرفتار خشم است باید او را مجنون و دیوانه ای خواند که عقل خویش را با جنون از دست داده و از حالت انسانی و رفتار خردمندانه خارج شده است. امیرمومنان(ع) خشم را نوعی از دیوانگی می داند که تحت تاثیر شیطان جنی است. ایشان می فرماید: الحده ضرب من الجنون لان صاحبها یندم، فإن لم یندم فجنونه مستحکم؛ خشم و تندی، نوعی از دیوانگی است؛ زیرا صاحب آن پشیمان می شود و اگر پشیمان نشود، دیوانگیش قطعی است.(نهج البلاغه: حکمت 255) در جایی دیگر نیز می فرماید: إیاک و الغضب، فاوله جنون و آخره ندم؛ زنهار از خشم؛ زیرا آغاز آن دیوانگی و انجامش پشیمانی است.(غررالحکم: 2635)

پس کسی که دچار خشم می شود و آن را مهار و مدیریت نمی کند در حقیقت ریشه عقلانیت را در خود می سوزاند و زحمات خویش را هدر می دهد و از راه درست و راست دور می شود. امیرمومنان علی(ع) می فرماید: الغضب یفسد الالباب، و یبعد من الصواب؛ خشم، خردها را تباه می گرداند و از جاده صواب دور می سازد.(غرر الحکم: 1356)

هر چه عامل غضب شدیدتر باشد، خشم و غضب نیز شدیدتر خواهد بود به طوری که عقل تحت سلطه هواهای غضبانی نفس در می آید و نور آن خاموش و قدرت تشخیص حق از باطل و خیر و شر از دست می رود. امام علی (ع) نسبت به این امر هشدار داده و می فرماید: شده الغضب تغیر المنطق، و تقطع ماده الحجه، و تفرق الفهم؛ شدت خشم، نحوه سخن گفتن را تغییر میدهد و ریشه برهان و دلیل را قطع می کند و فهم را از هم میگسلد. (بحارالانوار: ج 71، ص 428)

بنابراین، چنین شخصی دیگر مالک عقل و نفس خود نخواهد بود، بلکه فرماندهی از عقل گرفته و به هواهای نفسانی و غضبانی سپرده می شود. امیرمومنان علی(ع) در این باره می فرماید: من لم یملک غضبه لم یملک عقله؛ هر که مالک خشم خویش نباشد، مالک خرد خویش نخواهد بود.(الکافی:ج 2، ص305)

آثار و کارکردهای خشم افراطی و ناپسند

برای اینکه نقش منفی خشم ناپسند در زندگی دانسته و زمینه برای مهار و مدیریت آن فراهم شود، لازم است تا آثار و کارکردهای خشم افراطی تبیین شود. برخی از آثار و کارکردهای خشم افراطی عبارتند از:

1. کلید شرور: خشم ، کلید همه بدی ها و شرارت هاست. پیامبر خدا (ص) در پاسخ به مردی که از آن حضرت اندرزی خواست فرمود: لا تغضب، قال: ففکرت حین قال رسول الله ما قال، فإذا الغضب یجمع الشر کله؛ خشمگین مشو. آن مرد می گوید: من در سخن پیامبر خدا اندیشه کردم. دیدم که خشم فراهم آورنده همه بدیهاست.(الترغیب و الترهیب:ج 3،ص 445) امام صادق (ع) می فرماید: الغضب مفتاح کل شر؛ خشم، کلید هر بدی است.(الکافی:ج 2،ص 303)

2. فساد ایمان: هر چیزی عامل فسادی دارد. عامل فساد ایمان، غضب افراطی است. امام علی (ع)می فرماید: الغضب یفسد الإیمان کما یفسد الخل العسل؛ خشم، ایمان را تباه می کند همان گونه که سرکه عسل را. (بحار الانوار:ج 73،ص 267)

3. برانگیختگی کینه های نهفته: خشم افراطی موجب می شود تا کینه های نهان برانگیخته شود و شخص رسوا گردد. امام علی (ع) می فرماید: الغضب یثیر کوامن الحقد؛ خشم، کینه های نهفته را بر می انگیزد.(غررالحکم: 2164)

4. شر و بدی: اصولا خشم خودش شر و بدی است و نمی توان آن را خیر دانست؛ البته چنان که گفته شد، مراد خشم افراطی است، وگرنه خشم پسندیده، عامل و موجب امنیت انسان و دفع خطرات از اوست. امام علی (ع)می فرماید: الغضب شر إن اطعته دمر؛ خشم، شر است، اگر از آن فرمان بری ویران می کند.(غرر الحکم: 1220)

5. بی خردی و سبکسری: انسان باید بر اساس خرد رفتار کند؛ اما غضب اجازه نمی دهد تا عقل حاکمیت داشته باشد و به تعبیر امیرمومنان (ع) این هواهای نفسانی یعنی قوه شهوت و غضب است که مدیریت و مهار نفس را به عهده دارد: و کم من عقل اسیر تحت هوی امیر؛ چه بسیار هوی و هوس هایی که عقل ها را تحت سلطه خود در آورده و آنها را اسیر کرده است. (نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 211) بر این اساس آن حضرت هشدار می دهد که غضب می تواند موجب سبکسری فرد شود و عقلش از توش و توان بیفتد. ایشان می فرماید: الغضب مرکب الطیش؛ خشم، مرکب سبکسری است.(غررالحکم: 808) اینکه گفته شد مراد از غضب، افراط در غضب است؛ از سخن دیگر امام علی (ع) دانسته می شود؛ چنان که می فرماید: بکثره الغضب یکون الطیش؛ از خشم بسیار است که سبکسری سر می زند.(غرر الحکم: 4264) این کثرت ممکن است ناظر به کمیت و تکرار غضب باشد که خود بیانگر ناتوانی از مدیریت عقلانی است و نیز می تواند ناظر به کیفیت غضب باشد که غضب افراطی مراد است.

6. شتاب مرگ و عامل هلاکت: خشم بیشترین فشار را بر آدمی وارد می سازد و سبب خود سوزی می شود. از این رو، موجب سکته و بسیاری از بیماری ها و شتاب و سرعت مرگ به سوی فرد خشمگین است. امام علی (ع)می فرماید: من اطلق غضبه تعجل حتفه؛ هر که عنان خشم خود را رها کند، مرگش شتاب گیرد.(غرر الحکم: 4417) و نیز می فرماید:: إنکم إن اطعتم سوره الغضب اوردتکم نهایه العطب؛ اگر از تندی خشم فرمان برید، شما را به نقطه پایان هلاکت برد.(غررالحکم: 3855)

7. عقوبت: برخی از رفتارها و اخلاق ها نخست به خود شخص ضرر و زیان می رساند پیش از آنکه به دیگری زیان برساند. از جمله این اخلاق های بد می توان به خشم اشاره کرد. امام علی (ع)می فرماید: عقوبه الغضوب و الحقود و الحسود تبدا بانفسهم!؛ کیفر افراد عصبانی و کینه توز و حسود، نخست به خودشان می رسد.(غرر الحکم: 6325)

8. نشانه بی خردی: خشم زود هنگام از نشانه های بی خردی است. امام علی (ع) فرمود: من طبائع الجهال التسرع إلی الغضب فی کل حال؛ از خوی مردمان بی خرد، این است که در هر حالی زود خشم می گیرند.(غرر الحکم: 9351) مراد از جهل در روایت ، جهل در برابر عقل است نه جهل در برابر علم.

9. زوال حکمت: خشم و غضب حکمت را از دل و زبان می برد و انسان را به سخنان یاوه می کشاند و از هدفمندی در سخن و کلام باز می دارد. امام صادق (ع)می فرماید: الغضب ممحقه لقلب الحکیم؛ خشم، نابود کننده دل شخص حکیم است.(الکافی:ج 2،ص 305)

10. مالک عقل: کسی که غضب خویش را مهار کند، مالک عقل خود است وگرنه این هواهای نفسانی است که مالک عقل او خواهند بود. امام صادق (ع) می فرماید: من لم یملک غضبه لم یملک عقله؛ کسی که اختیاردار خشم خود نباشد، اختیاردار خرد خود نیست. (همان)

11. ظهور فضائل اخلاقی: ریشه فضائل اخلاقی ، مالکیت بر غضب و شهوت است. بنابراین، کسی که اهل مدیریت و مهار نفس است، فضائل اخلاقی او بروز و ظهور می کند. امام علی (ع) می فرماید: راس الفضائل ملک الغضب و إماته الشهوه؛ تسلط داشتن بر خشم و میراندن خواهش نفس، سرآمد فضایل است.(غرر الحکم: 5237) البته باید توجه داشت که مراد از میراندن شهوت، نابودی آن نیست، بلکه مدیریت و مهار آن است.

12. رهایی از شیطنت شیاطین: با ملکیت بر نفس و قوای غضب و شهوت، انسان از شیطنت شیاطین رها می شود. امام علی (ع)می فرماید: ظفر بالشیطان من غلب غضبه، ظفر الشیطان بمن ملکه غضبه؛ هر که بر خشم خویش چیره شود، بر شیطان پیروز شود و هر که مقهور خشم خویش شود، شیطان بر او پیروز گردد.(غرر الحکم: 6048 6049)

13. رهایی از مقام چارپایان: کسی که غضب و شهوت بر او مسلط است جزو چهارپایان است اما سلطه بر نفس رهایی از این موقعیت و جایگاه است. امام علی (ع)می فرماید: من غلب علیه غضبه و شهوته فهو فی حیز البهائم؛ هر که خشم و شهوتش بر او چیره شوند، در جایگاه ستوران است.(غررالحکم: 8756)

14. عنوان پهلوانی: کسی می تواند مدعی پهلوانی باشد که هواهای نفسانی خود را به هنگام خشم مهار و مدیریت کند، نه آنکه پشت کسی را به خاک مالد. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید: لیس الشدید بالصرعه، إنما الشدید الذی یملک نفسه عند الغضب؛ پهلوانی، به زمین زدن حریف نیست. بلکه پهلوان کسی است که در هنگام خشم خویشتندار باشد. (تنبیه الخواطر: ج 1، ص 122) پیامبر خدا همچنین می فرماید: الصرعه کل الصرعه، الصرعه کل الصرعه، الصرعه کل الصرعه: الرجل الذی یغضب فیشتد غضبه، و یحمر وجهه، و یقشعر جلده، فیصرع غضبه؛ پهلوان تمام عیار، پهلوان تمام عیار، پهلوان تمام عیار، کسی است که به خشم آید و خشمش بالا گیرد و چهره اش سرخ گردد و مو بر بدنش راست شود، اما خشم خود را مغلوب کند. (الترغیب و الترهیب: ج 3، ص 447).

15. آشکار شدن نهان ها: از جمله آثاری که برای خشم است، آشکار شدن نهان ها و معلوم شدن آرا و افکار باطل است. امام حسن (ع) می فرماید: لا یعرف الرای إلا عند الغضب؛ اندیشه، جز بهنگام خشم شناخته نشود.(بحار الانوار: ج 78، ص 113).

16. نشانه پستی طینت: امام هادی (ع) می فرماید: الغضب علی من تملک لوم؛ خشم گرفتن بر کسی که مالک (اختیاردار) او می باشی، پستی است. (اعلام الدین: 311)