آرشیو سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳، شماره ۵۷۳۹
جهان
۳
یادداشت

پاسخ ایران چه تاثیری بر معادلات خاورمیانه گذاشت؟

محمد بیات (کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه)

پس از ساعت ها انتظار و گمانه زنی در خصوص پاسخ ایران در واکنش به حمله غیرقانونی و تروریستی ارتش اسراییل علیه بخش کنسولی ساختمان سفارت ایران در دمشق، یگان های پهپادی- موشکی نیروی هوافضای سپاه پاسداران با همکاری اعضای شبکه مقاومت در عراق، سوریه و یمن اقدام به شلیک بیش از 300 پهپاد، موشک بالستیک و کروز علیه اهداف نظامی در عمق سرزمین های اشغالی کردند. با آنکه بخشی از حمله نیروهای مسلح ایران توسط سیستم پدافندی رژیم صهیونیستی، امریکا، انگلیس، فرانسه و اردن دفع شد اما به گفته مقامات امریکایی حداقل 9 موشک از سد سیستم پدافندی اسراییل عبور و به پایگاه هوایی نواتیم و پایگاه رامون در صحرای النقب مورد اصابت قرار گرفتند. حمله انبوه اما کنترل شده ایران به سمت سرزمین های اشغالی سبب شد تا سه نگاه کلی نسبت به ابعاد و پیامدهای حمله تاریخی جمهوری اسلامی ایران علیه اسراییل ایجاد شود.

گروه نخست با بزرگ نمایی نسبت به اقدام صورت گرفته سعی دارند اهداف فراتر از ایجاد «بازدارندگی» در برابر دشمن خارجی را دنبال کنند. در این نگاه حمله ایران به مثابه نقطه آغازی برای پاسخ به حمله یکم آوریل تعریف می شود، بی آنکه توجهی به بیانیه نهادها و شخصیت های کلیدی نظام در خصوص پایان عملیات انتقام شود. این گروه به مانند جنگ طلبان امریکایی- اسراییلی علاقه زیادی به درگیری مستقیم میان تهران- تل آویو دارند بی آنکه مصلحت کشور، نظام سیاسی و مردم عادی را در نظر بگیرند. البته عده ای از کارشناسان معتقدند وجود چنین دیدگاهی در کشور لزوما «منفی» نیست و می تواند دست دیپلمات های ارشد کشور را در میز مذاکرات سیاسی پر کند.

برخلاف گروه نخست بخشی از نیروهای برآمده از اپوزیسیون در مرحله اول پاسخ متعادل ایران را به نوعی «جنگ طلبی» تفسیر کردند و در عین حال با اشاره به دفع بخشی از حملات ایران توسط اسراییل، قدرت آفندی کشور را زیر سوال بردند. این گروه نیز بدون توجه به منافع و امنیت ملی کشور، صرفا برای دستیابی به اهداف کوچک سیاسی، میل زیادی به تحقیر نیروهای مسلح و کوچک نمایی حمله سیزدهم آوریل دارند. به نظر می رسد در روزهای آینده اگر صهیونیست ها برنامه ای برای حمله آشکار یا نهان علیه تاسیسات حیاتی کشور داشته باشند، بار دیگر دو گروه اول و دوم به مثابه دو لبه یک قیچی عمل کرده و سعی می کنند تا منافع گروهی یا شخصی شان را در صدر قرار دهند. عملیات وعده الصادق برای عموم مردم ایران پاسخی عقلانی و حساب شده به اقدام تجاوزگرانه و غیرقانونی اسراییل ارزیابی می شود. برای دسته سوم آنچه حائز اهمیت است، احیای بازدارندگی و اثبات قدرت کشور در برابر دشمنان و رقبای خارجی است. با توجه به برنامه ریزی نتانیاهو برای گسترش دامنه جنگ به سایر نقاط خاورمیانه؛ نیروهای مسلح ایران براساس ماده 51 منشور سازمان ملل صرفا به دفاع از خود پرداخته و جلوی گسترش آتش جنگ را به عنوان بازیگری مسوولیت پذیر گرفتند.

اگر نگاه گروه سوم را به عنوان مبنا در حوزه منطقه ای ایران در نظر بگیریم، حمله شامگاه شنبه سیزدهم آوریل تلاشی از سوی نیروهای مسلح ایران برای بازگرداندن نبرد میان ایران و رژیم صهیونیستی به سطح «منطقه خاکستری» و «جنگ سایه ها» بود. به عبارت دیگر حمله موشکی- پهپادی ایران به اسراییل آن است که اگر تل آویو همچنان قصد داشته باشد تا سطح تنش ها با ایران را به شکل غیرعقلانی افزایش دهد باید آماده پاسخ متقابل و مستقیم تهران باشد. البته برخی تحلیلگران معتقدند تنش میان ایران و اسراییل به پیش از سیزدهم آوریل بازنخواهد گشت و جمهوری اسلامی ایران از مرحله صبر استراتژیک عبور کرده و قصد دارد از این به بعد براساس منطق ایجاد بازدارندگی، منافع رژیم صهیونیستی را هدف قرار دهد. اگر این فرض صحیح تلقی شود آنگاه منطقه باید آماده روزهای پرتنش و خطرناکی در جریان نبرد ترکیبی میان محور مقاومت و رژیم صهیونیستی و متحدان آن باشد.

تشدید سطح تنش ها در منطقه غرب آسیا بار دیگر یادآور این نکته برای تمام مقامات تصمیم گیر در دولت و نیروهای مسلح است که کشور باید ضمن سرمایه گذاری در بخش های مختلف آفندی، پدافندی و لجستیکی، آماده اتخاذ تصمیمات سخت برای ایجاد بازدارندگی اتمی در برابر تهدیدات حیاتی باشند. ایجاد سپر هسته ای یا عبور از سطح آستانه توانمندی ساخت سلاح اتمی معادله قدرت میان ایران و اسراییل را به شکل معناداری تغییر خواهد داد و سبب کاهش تهدیدات بیرونی علیه منافع کشور در داخل یا خارج از مرزهای جغرافیایی خواهد شد.