آرشیو چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳، شماره ۶۷۴۳
حوادث
۱۹

عدلیه

اجیر کردن گورکن های افغان برای قتل زن ایرانی

دو گورکن تبعه افغانستان که با دستور مردی نقشه قتل همسر او را در خانه اش در تهران به اجراگذاشته و طلاهای او را به سرقت برده بودند، بازداشت شدند.

به گزارش خبرنگار جام جم، بعداز ظهر بیست و پنجم بهمن سال گذشته همزمان با روز ولنتاین زنی در خانه اش در محله نواب به قتل رسید. همزمان با حضور ماموران در آنجا معلوم شد او با روسری خفه شده و جسدش کنار تخت خواب افتاده و طلاهایش به سرقت رفته است.شوهر او در تحقیقات مدعی بود، در محل کارش بوده و از طریق همسایه ها متوجه ماجرا شده است. همسایه ها می گفتند این زن و شوهر با هم اختلاف و درگیری داشتند و بارها صدای دعوای شان را شنیده بودند.حتی یک بار از هم جدا شدند اما به خاطر بچه هایشان دوباره رجوع کردند.

ماموران همچنین پی بردند، شوهر مقتول بارها او را به مرگ تهدید کرده و روز جنایت سه مرتبه از محل کارش بیرون رفته و حتی 30 میلیون تومان از حساب خود برداشت کرده است. همین باعث شد همسر مقتول به عنوان مظنون بازداشت شود. او منکر هرگونه نقش داشتن در قتل همسرش بود تا این که دو هفته قبل سکوتش را شکست و گفت : با همسرم اختلاف داشتم، حتی برایش وام گرفتم و مجبورم کرد اقساطش را خودم بدهم . از یک سال قبل دنبال اجرای قتل او بودم اما موفق نشدم. بعد دو تبعه افغان آدمکش اجاره ای برای این کار استخدام کردم و نقشه را به اجرا گذاشتند.

با این اعترافات، قاتلان اجاره ای دو روز پیش در شهرری و اسلامشهر بازداشت شدند. آنها در بازجویی اولیه اعتراف کردند زن جوان را با دستور شوهرش به قتل رسانده اند و در برابر آن پول و طلا نصیب شان شده است. موسی رضازاده، بازپرس شعبه یازدهم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به جام جم گفت : با اعتراف متهمان تحقیق از آنها در اداره دهم پلیس آگاهی تهران ادامه دارد.

داغ دستمزد 430میلیونی بردلمان ماند

بصیر، مرد25ساله که یکی ازمتهمان این جنایت هولناک روز ولنتاین است و دربرابر مجازات قصاص قرار گرفته که در حاشیه تحقیقات با او گفت وگو کردیم که می خوانید.

از کی به ایران آمدی ؟

دو سال قبل به طور غیر قانونی و از طریق پرداخت 10میلیون تومان به یک قاچاق بر از افغانستان به ایران آمدم. ابتدا به کارهای ساختمانی مشغول بودم. تا این که از یک سال قبل نزد دوستم رفتم و با او در گورستانی مشغول کار شدم و کارم در آنجا حفر قبر بود. سه ماه قبل مردی که اورامی شناختم سراغم آمدوگفت که فردی به دنبال دو نفر است تا همسرش را به قتل برسانند و پول خوبی هم می دهد. ابتدا ترسیدم و قبول نکردم اما بعد وسوسه ام کرد و قبول کردم و موضوع را به دوستم جلال که او هم که قبر کن بود، گفتم. جلال هم قبول کرد این نقشه را اجرا کنیم.

بعد چه شد؟

چند مرتبه با آن مرد ملاقات و با او توافق کردیم.قرارشد30میلیون تومان اول کاربپردازد وبعددستمزد را ازطلاهای مقتول برداریم. آن مرد برایمان تعریف کردکه همسرش پول واموال وسند خانه را به نام خودزده وپس نمی دهدو از این وضع خسته شده است.انگار چند مرتبه خودش تصمیم گرفته بود او را به قتل برساند اما از ترس لو رفتن منصرف شده و دنبال قاتل اجاره ای بود.

از روز قتل بگو ؟

یک هفته قبل از جنایت آن مرد عکس همسرش ونشانی خانه شان را به ماداد تا این که روز حادثه او از محل کارش بیرون آمد و 30 میلیون تومان را نقدی به ما پرداخت . کلید خانه شان را هم داد و بعد به محل کارش برگشت . ما دو نفر هم سر و صورت مان را با پارچه بستیم و وارد ساختمان شدیم. آنجا خلوت بود و کسی ما را ندید و بعد وارد آپارتمان آنها شدیم. بچه هایش مدرسه رفته بودند. آن زن در اتاق خواب بود که با دیدن ما شوکه شد و فریاد زد و کمک خواست اما امانش ندادیم و کتکش زدیم . بعد با روسری خفه اش کردیم. سریع النگوها، گردنبند و انگشتر و دستبندش را سرقت کردیم و از خانه بیرون زدیم.

بعد از فرار کجا رفتید؟

به شوهرش زنگ زدیم وگفتیم کار تمام شد و بعد عکسی از جسد برای اطمینان برایش ارسال کردیم . چند روزی به خانه یکی از دوستانم در اسلامشهر رفتیم و بعد به محل کارمان در گورستان برگشتیم . خیلی ماهرانه رفتارکرده بودیم و تصور نمی کردیم لو برویم. طلاهای مقتول را که برای دستمزد برداشته بودیم 400 میلیون تومان ارزش داشت. می خواستیم آبها که از آسیاب افتاد آن را بفروشیم و برای همیشه به افغانستان برویم که دستگیر شدیم.

حرف آخر؟

خانواده مقتول من و دوستم که قاتل هستیم را قصاص می کنند و داغ آن دستمزد هم بر دلمان ماند و نتوانستم از آن استفاده کنم.