به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب فاطمه حمزوی

  • بهرام ناصری*، عباس رحیمی آشجردی، فاطمه حمزوی
    شب پره ی مینوز گوجه فرنگی Tuta absoluta (Meyrick) یکی از مخرب ترین آفات گوجه فرنگی در مزرعه و گلخانه ها است. فراسنجه های زیستی این شب پره روی سه میزبان گیاهی از تیره بادنجانیان شامل چهار رقم گوجه فرنگی (وسترن رد، متین، سرین و ریوگراند)، سه رقم بادنجان (کاسپر سفید، راویا و مروارید گرد) و سه رقم فلفل (باچاتا، لورکا و نیروین) بررسی شد. طول دوره مراحل نابالغ، نرخ بقاء هر مرحله، طول عمر حشرات کامل نر و ماده و میزان زادآوری آفت روی برگ ارقام مورد آزمایش بررسی شد. آزمایش ها در دمای 2 ± 25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ± 65 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام شد. نتایج مقایسه آماری ارقام مربوط به هر میزبان گیاهی نشان داد که تمامی پارامترهای جدول زندگی محاسبه شده حشره روی ارقام گوجه-فرنگی و ارقام بادنجان اختلاف معنی داری نداشتند. با این حال، در بین ارقام فلفل، نرخ خالص تولید مثل، نرخ ذاتی افزایش جمعیت و نرخ متناهی افزایش جمعیت در رقم لورکا بیشتر از ارقام نیروین و باچاتا بود. نتایج مقایسه بین ارقام میزبان های مختلف نشان داد که بیش ترین درصد بقای مراحل نابالغ روی گوجه فرنگی رقم های سرین و متین و کمترین درصد بقاء روی فلفل رقم های لورکا و نیروین بود. طولانی ترین دوره مراحل نابالغ روی فلفل ارقام باچاتا و نیروین به دست آمد. کمترین زادآوری روی ارقام فلفل باچاتا و نیروین مشاهده شد. کم ترین نرخ خالص تولید مثل، نرخ ذاتی افزایش جمعیت و نرخ متناهی افزایش جمعیت برای ارقام باچاتا و نیروین فلفل ثبت شد. به طور کلی، ارقام گوجه فرنگی، حساس به آفت بوده و رقم کاسپر سفید بادنجان به همراه ارقام باچاتا و نیروین فلفل از مقاومت نسبی بالاتری در برابر این آفت برخوردار بودند. اطلاعات حاصل از این پژوهش امکان استفاده از قابلیت های ارقام مقاوم را به منظور مدیریت جمعیت شب پره مینوز گوجه فرنگی در زمان طغیان آن فراهم می کند.
    کلید واژگان: زادآوری, ارقام مقاوم, رشد جمعیت, بادنجانیان}
    Bahram Naseri *, Abbas Rahimi Ashjerdi, Fatemeh Hamzavi
    The tomato leaf miner, Tuta absoluta (Meyrick) is one of the most destructive pests of tomato in field and greenhouses. Llife history and population growth of this pest were investigated on three solanaceous plants including four varieties of tomato (Western Red, Matin, Serin, and Rio-Grand), three varieties of eggplant (White-Casper, Ravia, and Pearl-Ground) and three varieties of sweet pepper (Bachata, Lorca, and Nirvin). The developmental time, survival, longevity, and fecundity of the pest on the leaves of tested varieties were investigated. The experiments were conducted at 25 ± 2°C, relative humidity of 65 ± 5% and a photoperiod of 16:8 (L: D) h. The results of the statistical comparison of the varieties within each host plant showed that life table parameters of the insect were not significantly different on tomato varieties and on eggplant varieties. However, among pepper varieties, the net reproductive rate, intrinsic rate of increase, and finite rate of increase rate on variey Lorca were higher than on Nervin and Bachata. The results of comparison among varieties of different hosts showed that the highest immature survival was observed on tomato, varieties Serin and Matin, and the lowest survival was seen on pepper, varieties Lorca and Nirvin. The longest developmental time was obtained on pepper, varieties Bachata and Nirvin. The lowest fecundity and the shortest oviposition period were found on pepper, varieties Bachata and Nirvin. The net reproductive rate, intrinsic rate of increase, and finite rate of increase were lowest on pepper, varieties Bachata and Nirvin, and other varieties showed no significant differences. In general, tomato varieties were susceptible,, and eggplant variety White-Casper and pepper varieties Bachata and Nirvin were partially resistant against T. absoluta. This information provides the possibility of using these varieties in order to manage T. absoluta populations during its outbreak.
    Keywords: fecundity, Resistant varieties, population growth, Solanaceae}
  • فاطمه حمزوی، بهرام ناصری*، مهدی حسن پور، جبراییل رزمجو، علی گلی زاده

    سوسک چهارنقطه ای حبوبات Callosobruchus maculatus (F.) (Coleoptera: Chrysomelidae) آفتی خسارت زا روی لوبیا چشم بلبلی Vigna unguiculata (L.) در مزرعه و انبار بوده و منجر به کاهش قابل توجه وزن دانه، قدرت جوانه زنی و ارزش بازاری محصول می شود. تاثیر کوددهی لوبیا چشم بلبلی (رقم مشهد) با کودهای شیمیایی تریپل سوپرفسفات (TSP) و اوره و برخی کودهای زیستی (Bradyrhizobium japonicum، Pseudomonas putida و Glomus spp.) روی زیست شناسی و پارامترهای جدول زندگی سوسک چهارنقطه ای حبوبات در دمای 1±28 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ±65 درصد و تاریکی مطلق بررسی شد. بیش ترین درصد بقای مراحل نابالغ روی تیمارهای P. putida و شاهد (به ترتیب 75/97 و 69/95 درصد) و کمترین درصد بقاء در تیمارهای TSP و B. japonicum (به ترتیب 06/65 و 75 درصد) مشاهده شد. علی رغم اینکه طول مراحل نابالغ C. maculatus در دانه های تیمار شده با TSP و B. japonicum طولانی تر از تیمار شاهد بود، نرخ ذاتی افزایش جمعیت (124/0 بر روز) و نرخ خالص تولید مثل (34/34 نتاج) حشره روی دانه های تیمارشده با TSP کمتر از شاهد (به ترتیب 143/0 بر روز و 07/51 نتاج) به دست آمد. نتایج این پژوهش نشان داد که ارزش غذایی دانه های حاصل از تیمار کود TSP و B. japonicum برای سوسک چهارنقطه ای حبوبات، کمتر از دانه های حاصل از سایر تیمارهای کودی بودند.

    کلید واژگان: سوسک چهارنقطه ای حبوبات, لوبیا چشم‏ بلبلی, دوره ی زندگی, جدول زندگی, کود زیستی}
    Fatemeh Hamzavi, Bahram Naseri *, Mahdi Hassanpour, Jabraeil Razmjou, ALI Golizadeh

    The cowpea weevil, Callosobruchus maculatus (F.) (Coleoptera: Chrysomelidae), a destructive insect pest of cowpea, Vigna unguiculata (L.), in the field and storage, causes significant losses in seed weight, germination ability, and the market value. The effect of cowpea (Mashhad cultivar) fertilization with chemical fertilizers (triple superphosphate (TSP) and urea) and some biofertilizers (Bradyrhizobium japonicum, Pseudomonas putida, mycorrhizal fungi) was studied on biology and life table parameters of C. maculatus at 28 ± 1°C, relative humidity of 65 ± 5%, and complete darkness. The highest immature survival (%) was on the grains treated with P. putida and control (97.75 and 95.69%, respectively), and the lowest survival was on the grains fertilized with TSP and B. japonicum (65.06 and 75%, respectively). Although the developmental time of C. maculatus reared on TSP- and B. japonicum-treated grains was longer than the control, the intrinsic rate of increase (0.124 day-1) and net reproductive rate (34.34 offspring) on the grains treated with TSP were lower than the control (0.143 day-1 and 51.07 offspring, respectively). Results of this research showed that the nutritional value of the grains obtained from TSP and B. japonicum treatments were lower than those obtained from other fertilizer treatments.

    Keywords: Callosobruchus maculatus, cowpea, Life history, life table, Biofertilizer}
  • جیمز میکائیل کارپنتر، فاطمه حمزوی*، تین جینگ لی

    در این مطالعه 13 گونه از زنبورهای زیرخانواده Eumeninae  از استان سیستان و بلوچستان واقع در جنوب شرق ایران ثبت شدند. در بین نمونه های جمع آوری شده، پنج گونه Cyrtolabulus karachiensis Gusenleitner, 2006 ، Cyrtolabulus syriacus (Giordani Soika, 1968) ، Stenancistrocerus biblicus (Giordani Soika, 1952)، Stenodynerus trotzinai (Morawitz, 1895) و Tachyancistrocerus quabosi Giordani Soika, 1979 برای اولین بار از ایران گزارش می شوند. گونه Stenancistrocerus biblicus نیز گزارشی از یک جنس جدید برای فون ایران است.

    کلید واژگان: زنبورهای کوزه گر, فون, گزارش جدید, سیستان و بلوچستان}
    Fatemeh Hamzavi*, James Michael Carpenter, Ting Jing Li

    In this study thirteen species of subfamily Eumeninae are recorded from the Sistan-o Baluchestan province (South East of Iran). Among the studied material, five species including Cyrtolabulus karachiensis Gusenleitner, 2006; Cyrtolabulus syriacus (Giordani Soika, 1968); Stenancistrocerus biblicus (Giordani Soika, 1952); Stenodynerus trotzinai (Morawitz, 1895) and Tachyancistrocerus quabosi Giordani Soika, 1979 are recorded for the first time from Iran. Stenancistrocerus biblicus also represents a new generic record for the faun of Iran.

    Keywords: Potter wasps, fauna, new records, Sistan-o Baluchestan}
  • مریم عاشوری*، فاطمه حمزوی
    مقدمه
    مالاریا یک بیماری عفونی است که سالانه 200 تا 300 میلیون نفر را گرفتار می سازد. ویژگی های محیطی چون بارش، درجه حرارت و رطوبت از جمله عوامل تاثیرگذار بر توزیع جغرافیایی و شیوع این بیماری هستند. همچنین، شرایط محیطی نیز بر فعالیت و وفور پشه ناقل بیماری مالاریا تاثیرگذار است. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای پیش بینی نوع مالاریا صورت گرفت.
    روش کار
    پژوهش حاضر به روش توصیفی- مقطعی صورت گرفت. جامعه ی پژوهش متشکل از 285 نفر مراجعه کننده به مرکز بهداشت سراوان از مرداد 88 تا آذر 95 بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار کلمنتاین 12 (Clementine12.0) استفاده شد. برای مدل سازی از الگوریتم های درخت تصمیم تقسیم و رگرسیون، آشکارساز تعامل خودکار مجذور کای، سی پنج و شبکه عصبی استفاده شد.
    یافته ها
    مقدار صحت به دست آمده از اجرای الگوریتم های درخت تصمیم تقسیم و رگرسیون، آشکارساز تعامل خودکار مجذور کای، سی پنج و شبکه عصبی به ترتیب 7217/0، 6698/0، 6840/0 و 6557/0 بود. مقادیر به دست آمده برای شاخص های حساسیت، شفافیت، صحت، دقت و ارزش اخباری منفی و سطح زیر منحنی مشخصه ی عملکرد سیستم برای مدل درخت تصمیم تقسیم و رگرسیون نشان دهنده ی عملکرد بهتر این الگوریتم نسبت به سایر الگوریتم ها بود. مقادیر حساسیت و سطح زیر منحنی برای مدل درخت تصمیم تقسیم و رگرسیون 5787/0 و 66/0 بود.
    نتیجه گیری
    استفاده از روش های نوین داده کاوی برای تحلیل داده های مالاریا، نحوه ی نگرش مراکز تحقیقات مالاریا را نسبت به شناسایی نوع مالاریا با توجه به گونه حشره تغییر می دهد. شناسایی سریع تر و دقیق تر نوع مالاریا به تشخیص صحیح روش درمان مناسب کمک نموده، منجر به ارتقای عملکرد سازمان های سلامت می گردد.
    کلید واژگان: مالاریا, درخت تصمیم, شبکه عصبی, منحنی ROC}
    Maryam Ashoori *, Fatemeh Hamzavi
    Background
    Malaria is an infectious disease infecting 200 - 300 million people annually. Environmental factors such as precipitation, temperature, and humidity can affect its geographical distribution and prevalence. The environmental factors are also effective in the abundance and activity of malaria vectors. The present study aimed at presenting a model to predict the type of malaria.
    Methods
    This cross-sectional study was conducted using the data of 285 people referring to a health center in Saravan from June 2009 to December 2016. Clementine 12.0 was used for data analysis. The modeling was done using classification and regression decision trees, chi-squared automatic interaction detector, C 5.0, and neural network algorithms.
    Results
    The accuracy of classification and regression decision trees, chi-squared automatic interaction detector, C5.0, and neural network was 0.7217, 0.6698, 0.6840, and 0.6557, respectively. Classification and regression decision trees performed better than the other algorithms in terms of sensitivity, specificity, accuracy, precision, negative predictive value, and area under the ROC curve. The sensitivity and area under the ROC curve were 0.5787 and 0.66 for classification and regression decision trees.
    Conclusions
    Applying data mining methods for the analysis of malaria’s data can change the current attitude toward malaria type determination. Faster and more precise identification of malaria type helps determine the proper cure and improve the performance of health organizations.
    Keywords: Malaria, Decision Tree, Neural Network, ROC Curve}
  • فاطمه خادمیان، پیوند باستانی، نجمه بردبار*، زهرا مهدی تزنگی، فاطمه حمزوی، باران بیاتی
    مقدمه

    خطای دارویی یک رخداد قابل پیشگیری است که می تواند منجر به آسیب به بیمار شود. سیستم های اطلاعات داروخانه، نوید کاهش خطاهای دارویی را می دهند. با توجه به اهمیت این سیستم ها، هدف این مطالعه ارزیابی عملکرد سیستم های اطلاعات داروخانه در بیمارستان های شهر شیراز بود.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بود که به صورت مقطعی در سال 1397 بر روی 31 داروخانه واقع در بیمارستان های شهر شیراز، انجام گردید. ابزار جمع آوری داده ها، چک لیست استاندارد ارزیابی سیستم اطلاعات بیمارستانی بود. پس از بررسی نرمالیتی داده ها با استفاده از آزمون Shapiro-Wilk از آزمون آنوا استفاده شد. داده ها در نرم افزار آماری SPSS نسخه 24 وارد شدند.

    یافته ها

    بیمارستان های دولتی دارای بیشترین میانگین نمره عملکرد سیستم های اطلاعات داروخانه و پس از آن به ترتیب بیمارستان های خصوصی و غیردولتی قرار داشتند. اکثر بیمارستان های دولتی (61/1%) و خصوصی (60%) و همه بیمارستان های غیردولتی (100%) از نظر عملکرد سیستم های اطلاعات داروخانه در سطح متوسط بودند. بین ابعاد مختلف عملکرد سیستم های اطلاعات داروخانه با نوع مالکیت بیمارستان ها ارتباط معناداری وجود نداشت.

    بحث و نتیجه گیری

    ضرورت دارد که طراحان و تحلیل گران سیستم های اطلاعات داروخانه ضمن همکاری و مشورت با کاربران این سیستم ها، با دقت بیشتر به طراحی و اصلاح سیستم های اطلاعات داروخانه بپردازند.

    کلید واژگان: سیستم اطلاعات داروخانه, سیستم اطلاعات بیمارستان, ارزیابی عملکرد, بیمارستان دولتی, بیمارستان غیردولتی, بیمارستان خصوصی}
    F khademian, Peivand Bastani, Najmeh Bordbar*, Zahra Mehdi Tazangi, Fatemeh Hamzavi, Baran Bayati
    Background & Objectives

    Medication error is a preventable event that can lead to patient harm. The Pharmacy Information Systems (PISs) promise to reduce medication errors. Considering the importance of these systems, the aim of this study was to evaluate the performance of pharmacy information systems in Shiraz hospitals.

    Methods

    This descriptive-analytic cross-sectional study was conducted on 31 pharmacies in Shiraz hospitals in 2018. Data were analyzed using standard checklist for the evaluation of hospital information system (HIS). After analyzing the data normalization by Shapiro-Wilk test, ANOVA test was used. Data were entered into SPSS version 24 software.

    Results

    Public, private, and non-public hospitals had respectively the highest average scores in the pharmacies information systems. In terms of the performance of pharmacies information systems, most public (61.1%) and private (60%) hospitals and all non-public hospitals (100%) were at moderate level. In addition, there was no significant relationship between different dimensions of performance of the pharmacy information systems and hospital ownership type. 

    Conclusion

    It is necessary that the designers and analysts of the pharmacies information systems, while cooperating and consulting with users of these systems, pay more attention to design and modify the pharmacy information systems.

    Keywords: Pharmacy information system, Hospital information system, Performance evaluation, Public hospital, Non-public hospital, Private hospital}
  • سودابه علی اشرفی، مهرانگیز ابراهیمی ممقانی، پردیس ایراندوست، فاطمه حمزوی
    مقدمه
    کبد چرب غیر الکلی (NAFLD)شایع ترین بیماری کبدی است. در این بیماری به دلیل آسیب و کارکرد غیر طبیعی سلول های کبدی افزایش سطوح آنزیم های کبدی مشاهده می شود. در اغلب موارد افزایش سطح فریتین سرم به عنوان پارامتری از وضعیت کارکردی کبد مشاهده می شود. هدف مطالعه حاضر تعیین توافق بین آنزیم های کبدی و فریتین با درجه اکوژنیسیته کبدی بر اساس سونوگرافی در بیماران NAFLD است.
    بحث و نتیجه گیری
    یافته های مطالعه حاضر حاکی از توافق بین شدت بیماری کبد چرب با سطح فریتین سرم و نسبت آنزیم های کبدی در بیماران NAFLD اما نه با نسبت فریتین به آنزیم های کبدی می باشد.
    یافته ها
    میانگین فریتین سرم ng/ml25/108±34/126 بود که تفاوت معنی دار با شدت اکوژنیسیته کبدی نشان داد)016/0=P (. ارتباط معنی داری میان درجه کبد چرب و نسبت آنزیم های ALT/ASTوجود داشت (004/0=P) و میزان توافق (عدد کاپا) 3/68% بود، در حالی که توافق معنی دار میان نسبت فریتین به این دو آنزیم با شدت کبد چرب نشان نداد.
    مواد و روش ها
    مطالعه مقطعی حاضر بر روی 60 بیمار NAFLD تایید شده با اولتراسونوگرافی در تبریز انجام گردید. از کلیه افراد نمونه خون ناشتا تهیه و در سرم آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و فریتین اندازه گیری شد. قد و وزن ارزیابی گردید. نسبت آنزیم-های کبدی محاسبه و به سهک ها تقسیم بندی شد.
    کلید واژگان: کبد چرب غیر الکلی, فریتین, آلانین آمینوترانسفراز, آسپارتات آمینوترانسفراز, شدت کبد چرب}
    Soodabeh Aliashrafi, Mehrangiz Ebrahimi, Mameghani *, Pardis Irandoost, Fatemeh Hamzavi
    Background
    Non-Alcoholic Fatty Liver Disease (NAFLD) is the most common liver disease. NAFLD is characterized by elevated liver enzymes and serum ferritin concentration due to damage and abnormal function of liver cells. Increased level of serum ferritin as a parameter of liver function is commonly observed. The aim of this study was to determine the agreement between serum liver with liver and ferritin echogenicity in NAFLD patients.
    Materials And Methods
    This cross-sectional study was carried out on 60 NAFLD patients confirmed by ultrasonography in Tabriz. Fasting blood samples were taken for assessment of Alanin aminotransferase, Aspartat aminotransferase and ferritin level. Weight and height were measured. Liver enzymes ratio were estimated and classified into tertile.
    Results
    The mean of serum ferritin was126.34±108.25 ng/ml and was significantly associated with severity of liver echogenisity (p=0.016). Significant relationship was observed between fatty liver severity and ALT/AST ratio (p=0.004) with good agreement (Kappa value= 68.3%) while the ratio of ferritin to liver enzymes was not significantly associated with the severity of NAFLD.
    Conclusion
    This study suggests significant agreement between severity of fatty liver and ferritin and liver enzymes ratio in NAFLD patients but not with the ratio of ferritin to liver enzymes.
    Keywords: NAFLD, Ferritin, Alanin Aminotransferase, Aspartat aminotransferase, Severity of fatty liver}
  • اسماعیل فلاح، محمود محامی اسکویی، عبدالرسول صفاییان، نسرین میرصمدی، فاطمه حمزوی، لیلا محامی اسکویی
    مقدمه

    توکسوکاریازیس یک بیماری زئونوز بوده که بوسیله مهاجرت یا حضور لاروهای توکسوکارا کنیس یا توکسوکارا کتی در بافت ها یا اندام ها ایجاد می شود. انسان از طریق خوردن مواد غذایی آلوده به تخم انگل یا گوشت خام یا نیم پخته (میزبانان پاراتنیک) حاوی لارو انگل به توکسوکاریازیس مبتلا می شود. این مطالعه با هدف تعیین میزان آلودگی به توکسوکارا در صاحبان سگ و گربه و مقایسه آن با میزان آلودگی در افرادی که سابقه نگهداری از این حیوانات را نداشتند، انجام شد.

    بحث و نتیجه گیری

    با توجه به نتایج این مطالعه، بخش عمده ای از صاحبان سگ و گربه در مواجهه با انگل بودند. آموزش صاحبان سگ و گربه و ارتقاء سطح آگاهی آنها در مورد راه های انتقال عفونت و بررسی آلودگی سگ و گربه و جلوگیری از آلودگی آنها توصیه می گردد.

    یافته ها

    درمجموع تعداد 162 نمونه (94 نمونه درتماس و 68 نمونه بدون تماس باسگ وگربه) دارای آنتی بادی ضدتوکسوکارا بودند. ازمجموع 558 فرد نمونه گیری شده (235 نفر مذکر و323 نفر مونث) 396 نفر(96/70%) منفی و162 نفر (03/29%) مثبت بودند. ارتباط آماری معنی داری بین میزان آلودگی به توکسوکارا و جنسیت وجود نداشت (275/ 0P=).

    مواد و روش ها

    در این مطالعه توصیفی– تحلیلی 558 نفر (405 نفر بدون تماس با سگ و گربه و153 نفر در تماس با سگ و گربه) از افراد بین 20-2 سال شهرستان تبریز در سال 1388 به روش تصادفی انتخاب و نمونه گیری گردیدند. نمونه های سرمی تهیه شده از آنان از نظر وجود آنتی بادی ضد توکسوکارا با استفاده از روش الایزا مورد بررسی قرارگرفت و داده ها با استفاده از آزمون آماری کای دو تجزیه و تحلیل گردید.

    کلید واژگان: توکسوکاریازیس, صاحبان سگ وگربه, الایزا, تبریز}
    Esmaeel Fallah, Mahmoud Mahami, Oskouei, Abdolrasoul Safaiyan, Nasrin Mirsamadi, Fatemeh Hamzavi, Leila Mahami, Oskouei *
    Background

    Toxocariasis is a zoonotic disease caused by the migration or presence of Toxocara canis or Toxocara cati larva in human tissues or organs. Human become infected by ingestion of soil or contaminated raw or half-cooked meat (Paratenic hosts) containing Toxocara larva. The present study was conducted to determine Toxocara infection in the dog and cat owners and compare the results with infection in individuals who do not have the history of keeping these pets.

    Materials And Methods

    In this descriptive-analytical study, by random sampling, 558 (405 individuals who do not have dog and cat and 153 dog and cat owners) of 2-20 years old persons were selected in Tabriz during 2009-2010. Serum samples were investigated using ELISA method for the presence of anti-toxocara antibodies and data were analyzed using Chi-square test.

    Results

    Totally, 162 samples (94 from people in contact and 68 from people without any contact with dog and cat) had anti-toxocara IgG. Total of 558 individual samples (235 men and 323 female) 396(70.96%) were negative and 162(29.03%) were positive. There were no significant association between Toxocara infection and gender (P=0.275).

    Conclusion

    According to the results of this study, much of the dogs and cats owners were exposed to parasite. Training of dogs and cats owners, promotion of their awareness about various ways of transmission and examination of the infections in dogs and cats and prevention of these infections are recommended.

  • زینب بهرامی احسان*، هادی بهرامی احسان، فاطمه حمزوی

    به منظور بررسی اثر مشاهده فیلم های پرخاشگرانه بر سیستم ایمنی بدن، به ویژه در دستگاه تنفسی، تغییرات در مقدار غلظت ایمونوگلوبولین ترشحی A موجود در بزاق آزمودنی ها مورد پیگیری قرار گرفت. 22 دانشجوی دختر به روش داوطلبانه انتخاب شدند. آزمودنی ها به شکل کاملا تصادفی در دو گروه 11 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. به آزمودنی های گروه آزمایش فیلمی پرخاشگرانه و به آزمودنی های گروه کنترل فیلمی خانوادگی نشان داده شد. بر اساس طرح اندازه گیری های مکرر از آزمودنی های دو گروه قبل و بعد از مشاهده فیلم ها در مدت پنج دقیقه در شرایط کاملا یکسان نمونه بزاق جمع آوری شد. داده های هر دو گروه بر اساس روش آزمایشگاهی ایلایزا تجزیه و تحلیل شد و با روش آماری تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد غلظت «sIgA» در گروه آزمایشی بعد از تماشای فیلم پرخاشگرانه در مقایسه با غلظت آن قبل از تماشای فیلم به شکل معناداری افزایش یافته بود. همچنین این افزایش غلظت «sIgA» در مقایسه با غلظت «sIgA» قبل و بعد از مشاهده فیلم خانوادگی در گروه کنترل از نظر آماری معنادار بود. می توان نتیجه گرفت که مشاهده فیلم پرخاشگرانه بر میزان غلظت «sIgA» بزاق اثرگذار است. نتایج نشان داد که مشاهده یک فیلم پرخاشگرانه همچون مشاهده یک فیلم ترسناک و قرار گرفتن در معرض یک استرس حاد به افزایش غلظت «sIgA» منجر می شود.

    کلید واژگان: سیستم ایمنی, غلظت ایمونوگلوبولین ترشحی A, پرخاشگری}
    Zeinab Bahrami Ehsan*, Hadi Bahrami Ehsan, Fatemeh, Fatemeh Hamzavi

    This study was aimed to measure the variation of secreted immunoglobulin A's concentration in subject's saliva as an index of body's immune system reaction after watching aggressive films. Twenty two female students from the University of Tehran participated voluntarily in this study. Participants were randomly allocated in one experimental and one control group. The experimental group watched an aggressive film, while the control group watched a family film. Based on the repeated measurement design, saliva samples were collected in a 5 minute period before and after seeing each film in similar conditions. The samples, then, were analyzed using the Elisa analyzer. The outcome data were analyzed using covariance analysis method. Results revealed a significant increase in the concentration of sIgA after watching aggressive film. This increase was also significant compared to the increase produced by watching the family film in control group. It can be concluded that watching an aggressive film can affect the concentration of sIgA in saliva. This increase in concentration of sIgA is comparable to that of being exposed to an acute stress, or as the other studies showed that of watching horror films.

    Keywords: immune system, concentration of immunoglobulin A, watching aggressive film}
  • فاطمه حمزوی، نیما قربانی
    این مطالعه به بررسی ارتباط نقش های جنسی، خودشیفتگی، و سازش یافتگی پرداخته است. 147 دانش آموز دختر دبیرستانی، «پرسش نامه اسنادهای شخصیتی (PAQ)»، «پرسش نامه شخصیت خودشیفته (NPI)»، و هم چنین مقیاس های ارزش خود و هم دلی را به عنوان نشان گرهای کارکرد بهینه تکمیل کردند. یافته ها نشان داد ویژگی های مردانه با مقیاس کلی خودشیفتگی هم بسته است و این ارتباط، در هر دو مولفه سازش یافته (اقتدار و خودبسندگی) و سازش نایافته خودشیفتگی (بهره کشی) پدیدار است؛ افزون بر این، مردانگی با ارزش خود، هم بستگی مثبت، و با دغدغههم دلانه، هم بستگی منفی، و زنانگی نیز با خودشیفتگی، به صورت کلی، و با زیر مقیاس های اقتدار، خودبسندگی (خودشیفتگی سالم)، و احساس محق بودن (خودشیفتگی ناسالم)، هم بستگی معکوس دارد. ویژگی های زنانه با ارزش خود، هم بستگی منفی، و با دغدغه هم دلانه، هم بستگی مثبت داشت. ویژگی های ترکیبی زنانه- مردانه، از این جهت که با زیر مقیاس سالم- اقتدار ارتباط داشت، از ویژگی های زنانه، و از این لحاظ که با بهره کشی بی ارتباط بود، از ویژگی های مردانه سازش یافته تر بود؛ هم چنین زنانگی- مردانگی، از آن جا که هم با ارزش خود و هم با توانایی دیدگاه پذیری هم بستگی مثبت داشت، سالم ترین کارکرد را در بین نقش های جنسی دارا بود. تحلیل واریانس چندگانه نشان داد نقش های جنسی در مولفه های خودشیفتگی، با ارزش خود، دغدغه هم دلانه، و آشفتگی شخصی تفاوت دارند. این یافته ها تا حدودی یافته های قبلی را درباره ارتباط مردانگی با خودشیفتگی از یک سو و ارتباط ویژگی های ترکیبی زنانه- مردانه با سازش یافتگی از سوی دیگر تایید کرد؛ اما ارتباط معکوس زنانگی با ارزش خود و خودشیفتگی سالم، انعکاسی از هنجارهای جامعه ایران و خلاف یافته های پژوهش های قبلی در غرب بود.
    کلید واژگان: نارسیسیزم, نقش های جنسی, ارزش خود, هم دلی}
    FTemÉ Hamzav, NimA QorbN
    This study examines the relationship between sex roles, narcissism, and adjustment in the Iranian female youth. The number of students who completed the Personal Attribute Questionnaire, the Narcissistic Personality Inventory (NPI), along with measures of self-esteem and empathy as the markers of adjustment is 147. Overall, the data indicated that masculinity was positively related to whole narcissism scale. This relationship is apparent in both adjusted and maladjusted components of narcissism; that is Authority and Self Sufficiency for adjusted ones and exploitativeness for maladjusted one. Masculinity also positively related to self-esteem and negatively to empathic concern. On the other hand, femininity was negatively related to NPI in whole and Authority, Self Sufficiency (adjusted ones), and entitlement (maladjusted one) subscales. It also had negative relationship with self-esteem and positive relationship with empathic concern. Androgyny appeared the healthiest sex role because of positive relationship with Authority, self-esteem, and perspective taking and also not being related to maladjusted narcissistic components such as exploitativeness and entitlement. Multiple analyses of variance indicated that sex roles were different in subscales of narcissism, self-esteem, empathic concern, and personal distress. These results somehow confirmed previous results about relationships between masculinity and narcissism and also relationship between androgyny and adjusted functioning. However the negative relationship of femininity with self-esteem and adjusted narcissism was in contrast with previous findings in western countries and perhaps the reflection of cultural norms in Iran which was discussed.
    Keywords: Adaptive Narcissism, Maladaptive Narcissism, Sex Roles, Self, Esteem, Empathy}
  • جعفر مجیدی، جلال عبدالعلی زاده، مریم بنازاده امیرخیز، حنیف جوانمرد خامنه، بابک بیاض، فاطمه حمزوی، سعیده مجیدی
    زمینه و هدف
    آنتی لنفوسیت گلوبولین (ALG)، آنتی بادی کلونال تولید شده در حیوانات مختلف از جمله خرگوش است که علیه مارکرهای سطحی لنفوسیت های انسان بوجود می آید. ALG یکی از عوامل سرکوبگر ایمنی است که در موارد بسیاری، از جمله برای جلوگیری از وازنش اعضای پیوندی و خصوصا درمان بیماری آنمی آپلاستیک بکار رفته است. این آنتی بادی منجر به حذف لنفوسیت های انسان از گردش خون محیطی، تنظیم فعالیت های سپتوتوکسیک و بروز مرگ برنامه ریزی شده سلولی در آنها می گردد. هدف از مطالعه حاضر تولید ALG در داخل کشور می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه ابتدا لنفوسیت های 20 فرد سالم با استفاده از فایکول- های پاک جداسازی گردیده و با یکدیگر مخلوط شدند. حدود 4×109 لنفوسیت به عنوان ایمونولوژن از طریق رگ مارژینال (حاشیه ای) به خرگوش تزریق گردید. پس از تولید ALG به دنبال ایمونیزاسیون های مکرر نسبت به خالص سازی آن با استفاده از روش کروماتوگرافی تبادل یونی که روشی ساده، نسبتا سریع و کم هزینه می باشد اقدام شد. سرم خرگوش ایمون با لنفوسیت های انسان، با آمونیم سولفات رسوب داده شد. رسوب غنی از ایمونوگلوبولین (ALG) پس از شستشوی مجدد با سولفات آمونیوم و دیالیز در برابر بافر نمکی فسفات به ستون تبادل یونی حاوی رزین دی اتیل آمینواتیل سفاروز برده شد. فراکسیون غنی از ALG طی مرحله نخست با عبور جریان بافر تریس فسفات از ستون خارج گردید. فراکسیون دوم، حاوی باقیمانده ALG نیز با اعمال غلظت پلکانی کلرید سدیم از ستون تخلیص و خارج گردید.
    یافته ها
    کارآیی رقت 1/40 از ALG تولید شده در مقایسه با ALG استاندارد، در قالب انجام تستهای سازگاری نسجی اثبات گردید. همچنین خلوص ALG تخلیص شده با روش SDS-PAGE در شرایط احیا به تایید رسید.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه ALG تولید شده در رقت یک چهلم نیز همانند ALG استاندارد عمل می کند لذا می توان از آن به عنوان کنترل مثبت در انجام تستهای سازگاری نسجی به گستردگی استفاده نمود که این امر از لحاظ اقتصادی بسیار مقرون به صرفه و گامی در جهت خودکفایی کشور در زمینه تولید این محصول تلقی می گردد. به علاوه از ALG خالص سازی شده می توان به عنوان داروی مهار کننده ایمنی استفاده نمود.
    کلید واژگان: تولید, خالص سازی, آنتی لنفوسیت گلوبولین (ALG)}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال