به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب ناصر باغستانی

  • ماشالله غنچه پور، مجید صادقی نیا*، ناصر باغستانی، احمد پورمیرزایی، محمدرضا کدوری

    از بین رفتن پوشش گیاهی و حاکم شدن پدیده زوال در درمنه زارها، بر اثر پدیده تغییر اقلیم و عوامل مدیریتی، این ضرورت را ایجاب می کند تا بر رویکرد حفاظتی، در مدیریت اکوسیستم های مذکور، تمرکز شود. در همین راستا، تاثیر رویکرد حفاظتی (قرق با سابقه 30 ساله)، بر مولفه های ساختاری پوشش گیاهی، ویژگی های خاک و مقادیر شاخص های عددی تنوع گونه ای، در درمنه زارهای منطقه دهنو بردسیر، مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، نمونه برداری از پوشش گیاهی، طی فصل رویش سال 1392، در داخل 45 پلات دو مترمربعی مستقر در امتداد سه ترانسکت 150 متری، در داخل و خارج منطقه قرق، انجام شد. در داخل هر یک از پلات ها، درصد پوشش تاجی گونه ها، برآورد و تعداد پایه های آنها نیز شمارش شد و بر مبنای درصد پوشش تاجی گونه ها، شاخص های تنوع گونه ای، محاسبه شد. در امتداد هر یک از ترانسکت ها نیز یک نمونه مرکب خاک از عمق 30-0 برداشت شد و خصوصیات فیزیکی و شمیایی آنها اندازه گیری گردید. بر مبنای نتایج؛ از نظر درصد پوشش تاجی، تنها در مورد گونه Stipa arabica، بین محدوده قرق و خارج قرق، تفاوت معنی دار، وجود داشت. از نظر تعداد پایه در هکتار، تنها بین گونه های Zygophyllum atriplicoides و Stipa arabica و از نظر میزان حضور نیز صرفا بین گونه های Artemisia sieberi، Stipa arabica و Zygophyllum atriplicoides، تفاوت معنی دار در داخل و خارج قرق، وجود داشت. در مجموع، قرق باعث غلبه گونه Stipa arabica در سطح منطقه شده است. بین خصوصیات خاک (درصد رس، سیلت و شن، هدایت الکتریکی، اسیدیته گل اشباع، میزان آهک، کلسیم، منیزیم و سدیم) در دو مکان، تفاوت معنی دار، مشاهده نشد. مقدار غنای گونه ای، در منطقه قرق (با 21 گونه)، بیشتر از منطقه چرا (با 16 گونه) بود. مقادیر شاخص های  سیمپسون و شانون- واینر نیز دلالت بر عدم تفاوت دو مکان، از نظر یکنواختی و ناهمگنی پوشش گیاهی می باشد. آنچه مسلم است، نتایج سه دهه قرق، نشان داد که روند تغییرات پوشش گیاهی در درمنه زارهای منطقه خشک، بسیار کند است اعمال رویکرد حفاظتی در چنین اکوسیستم هایی، در بلند مدت، موثر خواهد بود.

    کلید واژگان: درمنه زارها, رویکرد حفاظتی, مولفه های ساختاری پوشش گیاهی, شاخص های عددی تنوع گونه ای}
    Mashaallah Ghonchepour, Majid Sadeghinia *, Naser Baghestani, Ahmad Pourmirazee, Mohammadreza Kodouri

    The loss of vegetation and the prevalence of decay in Artemisia habitats due to climate change and management factors necessitate the need to focus on a conservation approach in the management of these ecosystems. In this regard, the effect of the conservation approach (exclosure with a history of 30 years) on the structural components of vegetation, soil characteristics, and values of numerical indicators of species diversity in the Artemisia habitats of the Dehno-Bardsir region was investigated. For this purpose, vegetation sampling was performed during the growing season of 2013 inside 45 two-square-meter plots located along three transects of 150 meters, inside and outside the enclosed area. Within each plot, the percentage of canopy cover of species was estimated and the number of their bases was counted based on the percentage of canopy cover of species, indices of species diversity were calculated. Along each of the transects, a composite soil sample was taken from a depth of 0-30, and their physical and chemical properties were measured. Based on the results, in terms of canopy cover percentage, only in the case of Stipa arabica, there was a significant difference between enclosed and non-enclosed areas. In terms of the number of bases per hectare, there was only a significant difference between Zygophyllum atriplicoides and Stipa arabica, and in terms of presence only between Artemisia sieberi, Stipa arabica, and Zygophyllum atriplicoides, there was a significant difference inside and outside the enclosure. In sum, the exclosure will cause Stipa arabica to dominate the area. There was no significant difference between soil properties (percentage of clay, silt, and sand, electrical conductivity, acidity of saturated mud, amount of lime, calcium, magnesium, and sodium) in the two places. The amount of species richness in the enclosure area (with 21 species) was higher than in the grazing area (with 16 species). The values of Simpson and Shannon-Weiner indices also indicate no difference between the two places for evenness and heterogeneity of vegetation. What is certain is that the results of three decades of exclosure showed that the process of vegetation change in the valleys of arid regions is slow. Applying a conservation approach in such ecosystems will be effective in the long run.

    Keywords: Artemisia habitats, conservation approach, structural components of vegetation, numerical indicators of species diversity}
  • ابراهیم عطارد، ناصر باغستانی *، جلال برخورداری، علی بمان میرجلیلی
    این مطالعه در آبخوان پخش سیلاب سی ریزی بافق استان یزد انجام شد، نمونه برداری پوشش گیاهی در داخل 4عرصه پخش سیلاب و منطقه همجوار به عنوان شاهد به صورت کاملا تصادفی انجام شد، به منظور بررسی تغییرات پوشش گیاهی از روش ترانسکت- کوادرات استفاده و تعداد 3 ترانسکت به طول 100 متر و در روی هر ترانسکت 10 پلات 5×5 متری در هر عرصه و منطقه شاهد (اراضی مجاور شبکه پخش سیلاب) که جمعا داخل عرصه های پخش سیلاب 120 پلات و در مناطق شاهد نیز 120 پلات مستقر و پارامتر های درصد تاج پوشش، تراکم و حضورگیاهان موجود در عرصه های پخش سیلاب و شاهد اندازه گیری شد. داده های دو تیمار عرصه پخش سیلاب و شاهد با استفاده از آزمون T در نرم افزار Spps مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، نتایج نشان داد که درصد تاج پوشش،تراکم و درصد حضور گونه های Hammada salicornia، Seidlitzia rosmarinus و همچنین درصد کل تاج پوشش، کل تراکم و درصد کل حضور گونه ها نیز در سطح خطای 1 درصد دارای اختلاف معنی دار بودند. میزان درصد پوشش و حضور لاشبرگ نیز واجد تفاوت معنی دار در سطح خطای 5 درصد بود. درصد مجموع گیاهان یکساله ،Zygophyllum europterum ،Salsola yazdiana و Artemisia seiberiدر عرصه پخش سیلاب و شاهد از نظر آماری فاقد اختلاف معنی دار بودند. عملیات پخش سیلاب موجب حضور گونه های Zygophyllum europterum ، Salsola yazdiana وArtemisia seiberi در عرصه شده است. درصد پوشش گیاهی این گونه ها در وضعیت فعلی اندک است، ولی با تکرار آبگیری در محدوده پخش سیلاب، ممکن است تغییرات مشهودی در ترکیب گیاهی عرصه در بلند مدت حاصل آید.
    کلید واژگان: پخش سیلاب, پوشش, تراکم, حضور, آزمون تی, سی ریزی بافق}
    Ebrahim Atarod, Naser Baghestani *, Jalal Barkhordari, Ali Beman Mirjalili
        This study was carried out in the Serizi- Bafq flood water spreading area of Yazd province. Vegetation sampling was performed in four flood spreading areas and the adjoining area as control in a completely randomized design. In order to investigate the vegetation changes, the transect-quadratic method was used and three transects with a length of 100 meters were established. On each transect, 10 plots of 5×5(m2) were used. Collectively, 120 plots were installed inside the flood spreading area as well as in the control area. The parameters of canopy cover, density and presence of the plants in the flood and control areas were measured. The data were analyzed using t-test in SPSS software. The results showed that the percentage of canopy cover, density and presence of Hammada salicornia, Seidlitzia rosmarinus as well as the percentage of total canopy, total density and total species presence showed a significant difference at the 1% level. A significant difference was also found for litter coverage at the 5% level. The total percentage of annuals, Zygophyllum europterum, Salsola yazdiana, and Artemisia seiberi in the flood and control areas was not statistically significant. Flood water spreading operations have led to the presence of Zygophyllum europterum, Salsola yazdiana, and Artemisia seiberi. The vegetation percentage of these species is low in the current situation, but with repeated water logging in the flood spreading area, there may be significant changes in the long-term vegetation composition.
    Keywords: Flood water spreading, Canopy Cover, density, Presence, T, test, Serezi, Bafgh}
  • افشین رستمی، علیرضا خوانین زاده، ناصر باغستانی*
    یکی از روش های مهم اصلاح مراتع و افزایش تولید علوفه در آن ها، ذخیره نزولات آسمانی در خاک با استفاده از روش های مختلفی مانند احداث هلالی ها و چاله های آبگیر است. در این پژوهش، اثر این سامانه ها درخصوص تغییر درصد پوشش و تولید گیاهان مرتعی و نیز رطوبت خاک بررسی شده است. نمونه گیری از خاک و پوشش گیاهی در سه منطقه نمونه گیری شامل منطقه شاهد، منطقه هلالی آبگیر و منطقه چاله های آبگیر به روش سیستماتیک تصادفی انجام شد. در هر منطقه، (50 هکتار) 98 پلات 2 مترمربعی به فواصل 70 متر از یکدیگر پلات گذاری انجام شد. برای اندازه گیری درصد پوشش گیاهی در سه منطقه، درمجموع از 294 پلات استفاده شد. برای اندازه گیری تولید گیاهان 25درصد از پلات های مربوط به درصد پوشش گیاهی انتخاب و رشد سالانه گیاهان داخل پلات پس از قطع و خشک کردن در سایه، توزین شد. برای بررسی تغییرات رطوبت خاک نیز، 20درصد از پلات های درصد پوشش در هر منطقه انتخاب و در هر پلات، 2 پروفیل به فاصله یک متر حفر و نمونه های خاک سطحی و عمقی برداشت شد. داده ها با استفاده از تجزیه واریانس دوطرفه تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد درصد پوشش گیاهان و همچنین مقدار تولید گیاهان مرتعی در منطقه چاله ها به حدود دو برابر و در منطقه هلالی ها حدود 5/1 برابر منطقه شاهد افزایش یافته به طوری که این افزایش در سطح یک درصد معنی دار است. رابطه بین رطوبت خاک و تولید و درصد پوشش گیاهی در سطح یک درصد معنی دار شد. باتوجه به نتایج حاصل، سامانه چاله ها عملکرد مناسب تری نسبت به هلالی آبگیر دارد و دارای مزیت نسبی در وضعیت مشابه منطقه مطالعاتی بوده و برای اصلاح و توسعه مراتع در مناطق خشک پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: درصد پوشش, تولید پوشش گیاهی, چاله آبگیر, هلالی آبگیر, رطوبت خاک}
    Afshin Rostami Dr, Alireza Khavaninzadeh, Naser Bagestani*
    Based on the importance of runoff harvesting method in arid lands, effect of these systems on vegetation production and cover and soil moisture was evaluated. Soil and vegetation were sampled in three sampling areas (Control, Curved pits, Catchment ponds) using randomly-systematic method and in each site (50 hectares), 98 plots were sampled with intervals of 70 m within plots of 1*2 m and in total, 294 plots were used. Yearly growth of the vegetation was cut within 25% of the total plots (294) and was dried and its weight was considered as vegetation production. Twenty percent of total plots related to vegetation cover in each site were selected and two soil samples were sampled in each plot to evaluate soil moisture variation in two depths. The results revealed that the cover percentage as well as vegetation production increased at about 2 times in catchment ponds site and 1.5 times in curved pits site in comparison to the control site. According to the results, it seems that catchment pond method has better performance in comparison to the curved pit for increasing soil moisture and vegetation production and therefore priority of these systems can be advised for rangeland improvement and reclamation in arid lands.
    Keywords: cover percentage, vegetation production, Curved pit, Catchment pond, soil moisture}
  • سید علی محمد میرمحمدی میبدی، شایسته دیبایی، حسین شریعتمداری، ناصر باغستانی
    سازگاری گیاه تاغ به شرایط نامساعد محیطی بالاخص توان رشد آن در خاک های شور، تناسب این گیاه را برای کنترل شن های روان، جلوگیری از فرسایش خاک و بیان زدایی به روش بیولوژیکی ایجاد نموده است. به منظور مطالعه ویژگی های اکوفیزیولوژیک گیاه تاغ، برخی از ویژگی های مهم خاک تحت استقرار دراز مدت این گیاه و ترکیب یونی درختان تاغ در حال رشد در تاغ زارهای استان یزد، تعداد 32 درخت همسن و مشابه از 8 ناحیه در دو منطقه چاه افضل و اشکذر انتخاب و ارتفاع و قطر تاج پوشش درختان منتخب و غلظت تعدادی از عناصر موجد شوری در آنها در هر ناحیه اندازه گیری شد. با قطع درختان از محل طوقه و حفر پروفیل در محل استقرار درخت، نمونه های خاک و ریشه به ترتیب از اعماق صفر تا 30، 60- 30، 90-60 و 120- 90 سانتی متری از چهار جهت اصلی در اطراف درخت جمع آوری و EC، pH، کلر، سدیم و پتاسیم، منیزیم و کلسیم محلول خاک هریک از این نمونه ها اندازه گیری شد. شاخص رشد و موجودی سرپای هر یک از درختان منتخب محاسبه شد. نتایج حاصل نشان داد که خاک دو منطقه از نظر شوری و مقادیر عناصر کلر، سدیم، پتاسیم، منیزیم و کلسیم دارای تفاوت های معنی دار بودند، اما از نظر میزان منیزیم و pH در این دو منطقه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. شاخ و برگ درختان این دو منطقه تنها از نظر میزان کلر دارای تفاوت معنی دار بودند و از نظر سایر عناصر اندازه گیری شده تفاوتی نداشتند. ریشه گیاهان مورد آزمایش نیز تنها از نظر مقدار کلسیم دارای تفاوت معنی دار بودند. وضعیت درختان براساس پارامترهای شاخص رشد و موجودی سرپا در منطقه اشکذر، نامناسب (پایین) و در منطقه چاه افضل بالا ارزیابی شد. به نظر می رسد در منطقه چاه افضل علی رغم شوری بسیار بالاتر، غلظت بالاتر کلسیم و پتاسیم و همچنین نسبت پایین تر سدیم به پتاسیم شرایط بهتری برای رشد و استقرار گیاهان تاغ در مقایسه با منطقه اشکذر فراهم نموده است. تایید این فرضیه به مطالعات بیشترو بررسی کاربرد کودهای کلسیم و پتاسیم نیاز دارد.
    کلید واژگان: سیاه تاغ, خصوصیات خاک, اصلاح خاک, شوری, قلیائیت, بیابان زدایی}
    Seyed Ali Mohammad Mirmohammady Maibody, Shayesteh Dybaie, Hossein Shariatmadari, Naser Baghestani
    The adaptability of Haloxylon appilium to adverse environmental conditions and especially its capability for an appropriate establishment in saline and desert soils has introduced this plant as a suitable means for biological methods to stabilize sand dunes, control erosion and prevent desertification in arid regions. In order to evaluate the ecophysiological characteristics of Haloxylon appilium some characteristics of soils under the long term establishment, survival and development of this plant and ion composition of this plant growing in Yazd province in thirty two growing trees of similar ages and traits within 8 locations of Chah Afzal and Ashkezar were investigated and their height (H), crown diameter (CD) and the above ground biomass index (Yi) were measured. Also, after cutting the trees from their collars, soil profiles were dug underneath the tree locations and soil samples were taken at depths of 0-30, 30-60, 60-90 and 90-120cm from four sides of each profile. The samples were then analyzed for Electrical Conductivity (EC), pH and Cl, Na, Ca, Mg, K concentrations in 1:5 soil to water extracts. The results showed statistically significant differences in soil parameters between the two regions, except for pH and Mg concentrations. The ion concentration of the plants in the two regions showed statistically significant differences for only Cl in shoots and Ca in roots. Based on the plant growth indices the Chah Afzal and Eshkezar regions were respectively evaluated as suitable and unsuitable for Haloxylon appilium growth. In spite of a higher salinity, the higher Ca and K concentration and lower Na/K ratio of Chah Afzal soils may explain the better plant performance in this region against Eshkezar, however, comprehensive researches on application of Ca and K fertilizer are needed to confirm this hypothesis
    Keywords: Haloxylon aphyllum, Soil characteristics, Soil amendment, salinity, Alkalinity, Desertification}
  • حسن اکبری، حسین وارسته مرادی، ناصر باغستانی*، حمیدرضا رضایی
    در این مطالعه، ترکیب و رجحان غذایی جبیر در پناهگاه حیات وحش دره انجیر، در فصل بهار مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور، ابتدا محدوده پراکنش جبیر در منطقه تعیین شد. پس از آن تعداد 12 ترانسکت در محدوده مورد مطالعه انتخاب و به صورت پیاده مورد پیمایش قرار گرفت و گونه های گیاهی که در طول این ترانسکت ها مورد مصرف جبیر قرار گرفته بودند، شناسایی شد. از آن جایی که علفخوار مشابه جبیر در محدوده مورد مطالعه وجود نداشت، امکان رصد رد پای حیوان و بررسی آثار دندان آن بر روی گیاهان وجود داشت. در ادامه، آزمایش کافه تریا برای تعیین رجحان غذایی جبیر مورد استفاده قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد در فصل رویش (بهار) ترکیب غذایی جبیر، حداقل شامل 24 گونه گیاهی، متعلق به 21 جنس و 11 تیره است. نتایج آزمایش کافه تریا نشان داد که ارزش رجحانی گونه های گیاهی در فصل بهار به طور معنی داری متفاوت است. به استناد این بررسی، در فصل رویش، میزان علفخواری جبیرها محسوس بوده و گونه ای علفخوار و سرشاخه خوار می شوند. در فصل بهار به ترتیب گیاهان علفی یکساله، قیچ (Zygophyllum eurypterum)، تاغ (Haloxylon aphyllum) و قلم (Fortuynia bungei) بیشترین سهم را در رژیم غذایی جبیر دارا هستند.
    کلید واژگان: جبیر, ترکیب غذایی, آزمایش کافه تریا, پناهگاه حیات وحش دره انجیر}
    Hasan Akbari, Hoseyn Warasteh, Naser Baghestani*, Hamidreza Rezaei
    This study was focused on food composition and preferences of Chinkara (Gazella bennettiishikarii) in Darreh Anjir Wildlife Refuge (DAWR) in spring season. We determined distribution of Chinkara in the region. A total of 12 transect lines were selected in the area and were surveyed on foot. We identified plant species which had eaten by Chinkara along transects. Since there is no similar herbivore in DAWR، the possibility of recording plant species consumed by Chinkara was provided through pursuing footstep and surveying the effect of animal teeth on bushes. Cafeteria experiment was used to determine the food preferences of Chinkara. Results of the study showed، food composition of Chinkara in growing season (spring) mainly consisted of 24 plant species، belonging to 21 genera and 11 families. The results of cafeteria experiments showed that preference values of the plant species for Chinkara were significantly different in growing season. Based on this study، Chinkaras were an intermediate feeder in spring season، and the herb components were the main part of their diet in this season. Annual plants، Zygophyllum eurypterum، Fortuynia bungei، and Haloxylon aphyllum were the main preferred species for Chinkara in spring season.
    Keywords: Chinkara (Gazella bennettii shikarii), Food composition, Cafeteria experiment, Darreh Anjir Wildlife Refuge}
  • مجید صادقی نیا، محمد جعفری، قوام الدین زاهدی امیری، ناصر باغستانی، علی طویلی
    این پژوهش در مراتع سبزدشت شهرستان بافق واقع در استان یزد به منظور بررسی روابط بین عوامل خاکی و محیطی با پراکنش تیپ های گیاهی منطقه انجام شده است. به این منظور چهار تیپ گیاهی شامل تیپ گیاهی Artemisia sieberi، تیپ گیاهیArtemisia sieberi, Stipa barbata Eurotia ceratoides، تیپ گیاهیDorema ammoniacum, Artemisia sieberi, Eurotia ceratoides و تیپ گیاهی Hammada salicornica در منطقه حفاظت شده انتخاب و سپس با استفاده از روش پلات های تو در تو سطح حداقل مشخص گردید. در مرحله بعد در سطح حداقل فاکتورهای مربوط به پوشش گیاهی اندازه گیری شده و در نهایت در داخل سطح حداقل پنج پروفیل به صورت تصادفی در داخل سطح حداقل حفر شده و در هر یک از پروفیل ها اطلاعات مربوط به عمق صفر تا 10 سانتی متری و 10 تا 80 سانتی متری خاک برداشت گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش تجزیه مولفه های اصلی استفاده گردید. نتایج نشان داد که از بین فاکتورهای مورد بررسی عوامل بافت خاک، پتاسیم، فسفر، هدایت الکتریکی و آهک بیشترین تاثیر را بر روی تغییرات و پراکنش تیپ های گیاهی منطقه داشته است.
    کلید واژگان: خصوصیات خاک, عوامل محیطی, تجزیه مولفه های اصلی, سطح حداقل, بافق, یزد}
    Majid Sadeghinia, Mohammad Jafari, Ghavamodin Zahedi Amiri, Naser Baghestani Maybodi, Ali Tavili
    This research was conducted to investigate the relationships between soil (organic matter, potassium, phosphorous, sodium, fine gravel, soil texture, EC, lime, gypsum, nitrogen) and environmental (elevation, slope) factors with distribution of vegetation types in rangelands of Sabzdasht, located in Bafgh, Yazd province at 2012. For this purpose, four vegetation types were selected as follows: Artemisia sieberi; Artemisia sieberi, Stipa barbata, Eurotia ceratoides; Dorema ammoniacum, Artemisia sieberi, Eurotia ceratoides; and Hammada salicornica. Minimal area was determined using nested plots. Afterward, vegetation factors were measured and five soil profiles were dug randomly in minimal area. In each profile, data for depths of 0-10 and 10-80 cm were recorded. Principal component analysis was applied to analyze the data. Results showed that soil texture, potassium, phosphorous, EC and lime had the most impact on variation and distribution of vegetation types.
    Keywords: Soil properties, Environmental factors, Principal component analysis, Minimal area, Bafgh, Yazd}
  • مهدی مروتی شریف آباد، حسین ارزانی، ناصر باغستانی، سید اکبر جوادی
    پارامتر تاج پوشش گیاهی در بسیاری از برنامه ریزی ها و مدیریت مراتع کاربرد دارد که روش های مختلفی برای اندازه گیری آن ابداع شده است. معرفی روشی مناسب در یک منطقه که از سرعت و دقت کافی برخوردار بوده و هزینه کمی در بر داشته باشد، در تحقیقات و مطالعات مرتعداری از اهمیت زیادی برخوردار است. با توجه به پیشرفت تکنولوژی و توسعه سخت افزار و نرم افزارهای مورد استفاده در عکسبرداری، این روش در زمان و با هزینه کم امکان مطالعه سطوح گسترده را فراهم می سازد که در صورت داشتن دقت کافی می تواند در مطالعات مورد استفاده قرار گیرد. بررسی دقت و کارایی برآورد درصد تاج پوشش گیاهان بوته ای استان یزد با استفاده از تصاویر زمینی تهیه شده به وسیله دوربین عکاسی دیجیتالی در این پژوهش مد نظر بوده است. در این تحقیق سه رویشگاه الگو برای تحت پوشش قرار دادن حداکثر گونه های بوته ای استان انتخاب گردید، ارتفاعات نیر با گونه غالب درمنه کوهی، مراتع مهریز با گونه غالب درمنه دشتی و رویشگاه چاه افضل اردکان با گونه غالب اشنان. در این سه رویشگاه بعد از تعیین تعداد پلات به روش ترسیمی و ابعاد پلات بر اساس سطح گونه غالب اقدام به نمونه برداری شد. از هر پلات در ارتفاع مناسب به طوری که دوربین در مرکز تصویر و پلات قرار گرفته و تمام پلات در تصویر دیده شود، عکسبرداری شد. همزمان میزان تاج پوشش به تفکیک گونه گیاهی به روش مستقیم با متر در پلات برآورد گردید. درصد تاج پوشش هر گونه در هر پلات بر روی تصاویر دیجیتالی تهیه شده پس از انتقال به رایانه با استفاده از نرم افزار آرک ویو (Arc View) برآورد گردید. سپس اعداد درصد پوشش تاجی هر پلات که به هر دو روش به دست آمده بود برحسب درصد در هر سه رویشگاه مورد مطالعه، در نرم افزار SPSS و به روش آزمون t زوجی آزمون شد. نتایج نشان داد که با اطمینان 95 درصد (05/0>P) در هر سه رویشگاه بین درصد پوشش گیاهان مورد مطالعه به روش مستقیم و روش عکسبرداری اختلاف معنی دار وجود ندارد. لذا برای تعیین درصد تاج پوشش در بوته زارهای استان یزد می توان از روش عکسبرداری و نرم افزارهای موجود استفاده کرد.
    کلید واژگان: روش عکسبرداری, برآورد, تاج پوشش, نیر, چاه افضل, دامنه شیرکوه}
    M. Morovati Sharifabad, H. Arzani, N. Baghestani, S. A. Javadi
    Canopy cover data are important for range management decisions and there are different methods of estimation. Introducing a method with adequate speed and precision and low cost is important in range management studies and researches. According to development of new technologies in photography soft- wares and hard-wares, it can provide an opportunity to study in a large scale at a short time and low cost. If its accuracy be fine, then it could be used in monitoring projects. This study carried out for study of accuracy and efficacy of vertical photos prepared with digital camera and application of existing soft-wares in estimations of canopy cover percentage of shrublands in Yazd province. Three sites representing Yazd shrublands were selected: 1- Nir rangelands with Artemisia aucheri as dominant species, 2- Shirkooh rangeland with Artemisia sieberi as dominant species and 3- Chahafzal rangeland with Seidlitzia rosmarinus as predominate species. Sampling was carried out in these three sites after determining sample size with drawing method and plot size according to the canopy of dominant species. Photography was performed in suitable height using a camera in the centre of plot and makes sure the photo include the whole area of plot. Simultaneously, canopy cover percent was measured directly with meter tap. Canopy cover percentage also was determined by prepared digital photos after inserting them to computer and using Arc View soft-ware. The percentage of canopy cover by species, in photography and direct methods were compared using SPSS soft-ware and using Paired T-test. There were not significant differences between canopy cover percentages estimated by two methods at %5 level. According to the results Photography with existing soft-ware could be used for determining canopy cover percentage in shrub lands of Yazd province.
  • علی بمان میرجلیلی، قاسمعلی دیانتی تیلکی، ناصر باغستانی
    در این تحقیق مقایسه پنج روش اندازه گیری فاصله ای تعیین تراکم، شامل روش های نقطه مرکز یک چهارم، نزدیکترین فرد، نزدیکترین همسایه، زوج تصادفی و زاویه منظم در بوته زارها از نظر صحت بررسی شد. گونه های مورد مطالعه در مناطق کوهستانی درمنه کوهی(Artemisia aucheri) و در منطقه دشتی علف شتر(Cornulaca monacantha) بود. بدین ترتیب سه سایت مطالعاتی در مرتع تنگ لایبید استان یزد با پوشش های متفاوت انتخاب گردید. در هر سایت منطقه کلید مشخص شد و محدوده هایی به ابعاد (100×40) متر مربع انتخاب و کلیه بوته های مورد نظر در این سطح شمرده شدند و این روش به عنوان شاهد در نظر گرفته شد و کلیه روش ها با این روش با استفاده از طرح بلوک کاملا تصادفی با سه تکرار و با استفاده از آزمون دانکن مقایسه شدند، بدین ترتیب که در هر منطقه کلید در هر تکرار سه ترانسکت 100 متری به فاصله 10 متر ایجاد گردید در طول هر ترانسکت 10 نقطه که فاصله آنها از همدیگر10 متر بود مشخص گردید. برای هر یک از روش های فاصله ای تعداد30 اندازه نمونه در هر تکرار در هر روش مورد نظر اجرا گردید. الگوی پراکنش در هر منطقه با استفاده از دو شاخص فاصله ای هاپکینز و ابرهارت محاسبه شدند. نتایج نشان داد که در منطقه دشتی با تراکم واقعی 38/0پایه در متر مربع با الگوی پراکنش کپه ای و کپه ها به صورت یکنواخت، روش نقطه مرکز یک چهارم، نزدیکترین برآورد به مقدار شاهد ارائه نموده است. در دامنه غربی منطقه کوهستانی با تراکم واقعی8/1 پایه در متر مربع با الگوی پراکنش تصادفی به سمت یکنواختی و بندرت کپه ای روش نزدیکترین همسایه، نزدیکترین برآورد به مقدار شاهد ارائه نموده و در دامنه شرقی منطقه کوهستانی با تراکم واقعی 9/2 پایه در متر مربع و الگوی پراکنش تصادفی به سمت یکنواختی، روش نزدیکترین همسایه، نزدیکترین برآورد به مقدار شاهد ارائه نموده است. بنابراین در مراتع بوته زار با پوشش حدود 10 درصد و الگوی پراکنش کپه ای، روش نقطه مرکز یک چهارم و در مراتع درمنه زار با پوشش حدود20-16 درصد و الگوی پراکنش یکنواخت، روش نزدیکترین همسایه جهت تعیین تراکم توصیه می گردد.
    کلید واژگان: تنگ لایبید, علف شتر, درمنه کوهی, شاخص هاپکینز, شاخص ابرهارت, تراکم, روش فاصله ای}
    A. Mirjalili, Gh. Dianati Tilaki, N. Baghestani
    Five distance sampling techniques used to estimate density for Artemisia aucheri andCornulaca monacantha species in this survey include: point center quarter, closest individual, nearest neighbor, random pairs and angle order methods. Sampling was conducted within 3 (40 m ×100 m) sampling areas selected in TangLaybid. 30 points were selected equidistant apart along 10 randomly located 100-m transects for measurement of distance within each sampling area. Density obtained by each method was compared to the total count in a randomized complete design and Duncan’s test. Hopkines and Eberhardt indices were used to detect dispersion pattern of plants. The point center quarter method provided a reliable estimate of density for Cornulaca monacantha in the community with density of 0.38/m2 and a clumped distribution. The nearest neighbor method gave a reliable estimate of density for Artemisia aucheri in the communities with density of 1.8/m2 and 2.9/m2 and a tendency toward uniformity. Results showed that the point center quarter method can give reliable results inshrub communities with cover around 10% and a clumped pattern while the nearest neighbor method can give a reliable estimate in communities with cover between 16-20% and a uniform pattern.
  • جلال عبداللهی، ناصر باغستانی، محمدحسین ثواقبی، محمدحسن رحیمیان

    تحقیق حاضر با هدف تبیین مدل جهت استفاده اطلاعات ماهواره ای و فاکتورهای محیطی در راستای دسترسی به روشی برای ایجاد نقشه پوشش گیاهی در مناطق خشک صورت گرفته است. این مطالعه در منطقه ای به وسعت حدود 60000 هکتار در حوزه آبخیز ندوشن استان یزد انجام گرفت. سایت های مطالعاتی در 50 نقطه از تیپ های گیاهی عمده منطقه مستقر و درصد پوشش گیاهی هر یک در تابستان سال 1381 اندازه گیری شد. با تعیین موقعیت سایت های زمینی روی تصویر ماهواره ای لندست ETM+ با قدرت تفکیک مکانی 30 متر و مربوط به تیرماه همان سال، شاخص های مختلف گیاهی و خاک از تک باندهای آن ساخته شد. هم چنین نقشه های پارامترهای محیطی منطقه تهیه گردید. سپس از روی تمامی لایه های اطلاعاتی اعداد مربوط به 50 سایت مطالعاتی استخراج گردید و از طریق رگرسیون خطی چند متغیره، هم بستگی و روابط بین درصد پوشش گیاهی با اطلاعات تمامی باندها، شاخص ها و فاکتور های محیطی دیگر مورد آنالیز قرار گرفت و از مدل مناسب استخراج شده، ضرایب جهت ساخت نقشه نهایی مشخص و با استفاده از معادله رگرسیون، نقشه درصد پوشش گیاهی منطقه ترسیم گردید و دقت آن تعیین شد. نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده هم زمان از چندین پارامتر منجر به نتیجه گیری بهتر برای تعیین درصد پوشش گیاهی مرتع در مناطق خشک می شود.

    کلید واژگان: پوشش گیاهی, سنجش از دور, سیستم اطلاعات جغرافیایی, رگرسیون چند متغیره, ندوشن}
    J. Abdollahi *, N. Baghestani, M.H. Saveqebi, M.H. Rahimian

    The present study discusses a method used to produce updated information about vegetation cover in arid and semi-arid zones, using RS data and GIS technique. In this method, Landsat ETM+ data in 2002 was collected in an area of about 60000 ha in Nodoushan basin, Yazd, Iran. To collect the necessary ground data, 50 sites of different vegetation types were selected and the percentage of vegetation cover in each one was determined. Also, different vegetation and soil indices were derived and crossed with located sampling points using ILWIS software capabilities. To get the best fitted curve, the relationship between vegetation cover, as a dependent variable, and satellite data bands, vegetation indices and environmental factors, as independent variables were assessed. Therefore, a multiple linear regression model was established for the prediction of vegetation cover percentage in the studied area. Finally, a vegetation cover map with high a precision was produced. As a conclusion, it can be said that mapping of vegetation cover via remote sensing is possible even if its vegetation cover is sparse.

    Keywords: Rice vegetation cover, Remote sensing, GIS, Multiple linear regression, Nodoushan}
  • ناصر باغستانی، محمدتقی زارع، مهدی شمس زاده
    بررسی کیفیت علوفه تولیدی بوته های زنده در محدوده بوتهکاری شده با گونه Atriplex lentiformis در حاشیه کویر سیاه کوه استان یزد که سابقه کشت 10 ساله دارد (1380-1371) و شیوه های مختلف بهرهبرداری بر روی آنها اعمال شده، در این تحقیق مورد نظر میباشد. این پژوهش در پائیز سال 1380 بر روی عرصه مذکور با نقشه کاشت و بهره برداری شده در قالب کرتهای دوبار خرد شده شامل تیمارهای اصلی فواصل کاشت 4،2 و 6 متری، تیمارهای فرعی دوره های هرس هر ساله، دو ساله و سه ساله و تیمارهای فرعی فرعی سطوح برش در ارتفاعات 40،20 و 60 سانتیمتری با تیمار بدون هرس در سه تکرار انجام شد. بدین منظور از روی سه بوته تصادفی در هر تیمار آزمایشی، مقدار حدود یک کیلوگرم سرشاخه های قابل مصرف برای دام جمعآوری و پس از آماده سازی، میزان انرژی متابولیسمیو مقادیر درصد پروتئین خام و مواد معدنی کلسیم و فسفر آنها به عنوان عوامل کیفی علوفه تعیین و مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که عموما فاصله کاشت، دوره هرس و ارتفاع برش بر کیفیت علوفه تولیدی تاثیر معنی داری ندارند (p<0/05). هرس هر ساله از ارتفاع 60 سانتیمتری در فاصله کاشت 2 متری که به عنوان تیمار برتر از نظر تولید کمیدر مطالعات پیشین معرفیشده، از دیدگاه کیفیت علوفه نیز در گروه نخست قرار میگیرد. علوفه تولیدی این تیمار آزمایشی دارای انرژی متابولیسمی84/6 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک و درصد پروتئین و مواد معدنی کلسیم و فسفر آن به ترتیب برابر 37/7، 37/1و 12/0 میباشند.
    کلید واژگان: Atriplex lentiformis فاصله کاشت, هرس, کیفیت علوفه, بوتهکاری, یزد}
  • بررسی اثرات برخی عوامل بوم سازه ای بر پراکنش دو گونه ی درمنه ی دشتی و کوهی در مناطق کوهستانی استان یزد
    جلال الدین عبداللهی، ناصر باغستانی، کاظم دشتکیان
    بررسی فاکتورهای محیطی اثرگذار در پراکنش دو گونه درمنه دشتی و کوهی و به کارگیری این داده ها در تهیه ی نقشه ی پراکنش آن ها از اهداف اصلی این پژوهش بوده است. از مجموع 97 نقطه ی آمار برداری شده در منطقه ی شیر کوه یزد 58 نمونه روی مواد آهکی 24 نمونه روی مواد آذرین و 15 نمونه روی مواد مخلوط آهک و آذرین برداشت شد. اطلاعات مربوط به میزان تراکم پوشش هر گونه ی گیاهی به طور مجزا و نیز اطلاعات در رابطه با 27 فاکتور محیطی مختلف که احتمال تاثیر در پراکنش گونه ها داشت از محیط جمع آوری گردیدند. در همین راستا نقشه های پایه ی شیب و جهات...
  • جلال عبداللهی، حسین ارزانی، ناصر باغستانی، محمدحسن رحیمیان
    داده های ماهواره ای به دلیل وسعت پوشش و توالی زمان های برداشت، ابزار مناسبی برای مطالعه عوامل دینامیک و تغییرپذیر پدیده های سطح زمین می باشند. تبیین الگو جهت چگونگی بکارگیری و پردازش اطلاعات ماهواره ای در راستای دسترسی به روشی برای ایجاد نقشه تولید علوفه درمراتع مناطق خشک مورد هدف تحقیق حاضر بوده است. در این طرح از داده های لندستETM +1 مربوط به 17 اردیبهشت ماه سال1381 استفاده گردید. این مطالعه در منطقه ای به وسعت حدود 60000 هکتار در حوزه آبخیز ندوشن انجام گرفت. پایگاه های مطالعاتی در 50 نقطه از تیپ های گیاهی عمده منطقه مستقر وتولید علوفه قابل مصرف دام برای هر گونه گیاهی به تفکیک اندازه گیری شد. جهت ایجاد یکنواختی در آمار بدست آمده، در هر پایگاه از 25 پلات دو متر مربعی آمارگیری و بعد معدل گیری شد. با تعیین موقعیت پلات های زمینی بر روی تصاویر ماهواره ای، میانگین ارزش های رقومی پیکسل مرکزی و 24 پیکسل اطراف آن در داده های ماهواره ای تعیین گردید. پس از ساخت شاخص ها از تک باندهای تصاویر و نیز ساخت نقشه های مولفه های محیطی، اطلاعات مربوط به 50 پایگاه مطالعاتی استخراج گردید، از طریق رگرسیون خطی چندمتغیره، همبستگی و روابط بین تولید علوفه قابل مصرف دام به عنوان متغیر وابسته، با باندهای هفت گانه و شاخص های گیاهی و عوامل محیطی دیگر به عنوان متغیرهای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از الگوی مناسب استخراج شده در تجزیه و تحلیل داده ها میزان ضرائب جهت ساخت نقشه نهایی مشخص و در نرم افزار ILWIS با استفاده از معادله رگرسیون، نقشه تولید علوفه قابل مصرف دام ترسیم گردید. با محاسبه هیستوگرام نقشه مذکور، اطلاعات حاصل از تجزیه و تحلیل آن نقشه و نحوه پراکنش عامل تولید در تمامی منطقه مطالعاتی ارائه گردید.
    کلید واژگان: سنجش از دور, تولید, مناطق خشک, تصویر لندست, شاخص های گیاهی, عوامل محیطی}
    Jalal Abdollahi, Hosein Arzani, Naser Baghestani, Mohammad Hasan Rahimian
    Remote sensing is a method to produce updated information in vast area. Describing the model for utilization and processing satellite data in regard to developing a method for mapping forage production of arid regions were the purpose for this study. For this purpose Landsat ETM+ data used at Nodushan area in 2002. The study area covers about 60000 hectares and the annual precipitation is about 140-300 mm. in order to correct the necessary data 50 sites with different vegetation types using 25 quadrant of 1*2 m size and then awareged were used. To study the dependent variable of vegetation relations with independent variables of satellite data, vegetation indices and environmental factors; multiple linear regression analysis were manipulated using SPSS software. Then a suitable model was selected which caried predict the vegetation properties of the study area. Finally, production map was produced using ILWIS software. According to the results, mapping of forage production via remote sensing is possible even when its vegetation cover is less than 25%.
    Keywords: Remote sensing, Forage production, vegetation indices, arid zone, landsat image, environmental factors}
  • جلال عبداللهی، حسین ارزانی، ناصر باغستانی، فخرالسادات میرعسکرشاهی
    بررسی تغییرات پوشش گیاهی و شناخت نحوه تبعیت این تغییرات از شرایط رطوبتی و بارندگی حاکم بر مرتع از مهمترین عواملی است که درتعیین سیستم برنامه ریزی صحیح جهت بهره برداری و مدیریت هر مرتع وحفظ پوشش گیاهی آن موثر است. دراین راستا در پایگاه مطالعاتی واقع در حواشی کویرچاه افضل اردکان، درباره تیپ گیاهی اشنان (Seidlitzia rosmarinus) تحقیقاتی صورت گرفت. این گیاه نسبت به شوری بردبار بوده و در مناطقی با سطح آب زیرزمینی بالا به خوبی رشد می نماید. در تحقیق حاضر واکنش این گیاه نسبت به نوسانهای بارندگی و تغییرات سطح ایستابی آب زیرزمینی سنجیده شد. با توجه به پنج سال آمار برداشت شده از درصد پوشش تاجی، تراکم و تولید گیاه اشنان که با روش ترانسکت - پلات و نیز نمونه برداری مضاعف صورت گرفت و نتایجی مبنی بر عدم پیروی تغییرات تراکم و پوشش تاجی از نوسانهای بارندگی سالیانه حاصل شد. اما بررسی ها نشان داد که درصد پوشش تاجی و تراکم گیاه اشنان با دارا بودن یک سیر نزولی در طی پنج سال از روند افت سطح ایستابی آب زیرزمینی تبعیت نموده و وابستگی زیادی به آن نشان می دهند. با برقراری رابطه رگرسیون، معادلات خطی مابین تراکم و درصد پوشش تاجی با عمق سطح ایستابی آب زیرزمینی، ضرایب همبستگی به ترتیب 99 و 94 درصد حاصل شد. همچنین تحلیلهای آماری گویای عدم ارتباط تغییرات تولید گیاه با سطح ایستابی آب زیرزمینی و پیروی این تغییرات از نوسانهای بارندگی سالیانه دراین منطقه می باشد. به این ترتیب معادله تولید بر پایه بارندگی با ضریب همبستگی93 درصد بدست آمد. درنهایت مهمترین عامل در تغییر وضعیت این مرتع کاهش تدریجی سطح ایستابی آب زیرزمینی و تاثیر منفی آن بر تراکم و پوشش تاجی و به طورکلی وضعیت مرتع چاه افضل اردکان شناخته شد که می بایست دراین زمینه راهکارهای مناسبی ارائه گردد.
    کلید واژگان: گیاه اشنان, بارندگی, سطح ایستابی آب زیرزمینی, تولید, درصد پوشش تاجی وتراکم}
    Jalal Abdollahi, Hosein Arzani, Naser Baghestani, Fakhr.... Miraskarshahi
    An optimal planning system for managing the range and maintaining it’s vegetation is highly influenced by the humidity and rainfall of the range. In this research, the reactions of the seidlitzia rosmarinous species to the fluctuation of precipitation and under ground water were studied at Chah-Afzal in Ardakan-Yazd. Regarding the amount of collecting data after five years, by applying Minitab software, using linear regression, an equation between the amount of the production and precipitation was obtained with a high correlation coefficient (r=0.93). The results showed that the variation of the plant production was due to the fluctuation of the annual precipitation. Moreover, result of another analysis was demonstrated a lack of agreement between the cover and density of the se.rosmarinous species with the amount of precipitation. In addition, the results state that the downward trend in the percentage of canopy cover and the density of the se.rosmarinous species in the region are highly influenced (r=0.94 and r=0.99 respectively) by the discharge of ground water table. Thus, the gradual decrease of this source in the coming years might bring out negative effects on the cover, density and finally on the condition of the range in Chah-Afzal. Also, Interaction between the effect of ground water table changes on the amount of forage production was not significant.
    Keywords: Rainfall, Ground water table, seidlitzia rosmarinous, canopy cover, Production, density}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال