به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب nader monirpor

  • فریبا قاسمی، حسن میرزاحسینی*، نادر متین پور
    زمینه و هدف

    هدف این پژوهش تعیین تفاوت توانایی ذهنی سازی در کودکان دارای اختلال یادگیری و اختلال کم توجهی/ بیش فعالی بود.

    روش

    روش پژوهش توصیفی از نوع علتی مقایسه ای و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام دانش آموزان دچار بیش فعالی/ کم توجهی و اختلال های یادگیری پایه ششم مدارس مستقر در آموزش و پرورش منطقه 13 شهر تهران در سال 1399 بود که از میان آن ها 90 نفر کودک بیش فعال و 90 نفر کودک دچار اختلال یادگیری که واجد شرایط بودند، به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ذهنی سازی براون و رایان (2006) بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس و نرم افزار SPSS-26 صورت گرفت.

    یافته ها

    نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین دو گروه به لحاظ توانایی ذهنی سازی تفاوت وجود داشت، به طوری که کودکان دچار اختلال های یادگیری در مقایسه با کودکان دچار اختلال بیش فعالی/کم توجهی از سطوح بالاتر توانایی ذهنی سازی برخوردار بودند (001/0P).

    نتیجه گیری

    براساس یافته های پژوهش بین کودکان دچار اختلال بیش فعالی/ کم توجهی و کودکان دچار اختلال های یادگیری به لحاظ توانایی ذهنی سازی تفاوت وجود دارد و کودکان دچار اختلال بیش فعالی/کم توجهی در مقایسه با کودکان دچار اختلال های یادگیری، کمتر از توانایی ذهنی سازی برخوردار هستند. پیشنهاد می شود با تلفیق آموزه های اسلامی و روان شناسی در زمینه ذهنی سازی مطالعات جامع تری طراحی شود.

    کلید واژگان: بیش فعالی, ذهنی سازی, کم توجهی در کودکان پر تحرک, ناتوانی های یادگیری}
    Fariba Ghasemi, Hasan Mirzahoseini*, Nader Monirpor
    Background

    This study sought to determine the difference between mentalization in children with learning disorders and those with Attention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD).

    Methods

    Our study employed a descriptive causal-comparative research design. Its statistical population consisted of all six-grade students with ADHD and learning disorders in the 13th district of Tehran in 2020; 90 children with ADHD and 90 with learning disorders were selected via a convenience sampling technique. The Mentalization Questionnaire (Brown & Ryan, 2003) was used as the data collection instrument. ANOVA was employed for data analysis using SPSS(v.26) software.

    Results

    The results showed a difference between the two groups in terms of mentalization ability; children with learning disorders had greater levels of mentalization than those with ADHD (P<0.001).

    Conclusion

    Based on our research findings, we recommended more comprehensive studies to assess integration of the Islamic and psychological concepts in the field of mentalization.

    Keywords: Attention Deficit Disorder with Hyperactivity, Hyperkinesis, Learning Disabilities, Mentalization}
  • بهمن معظمی گودرزی، نادر منیرپور*، حسن میرزاحسینی
    مقدمه و هدف

    روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت (ISTDP) یکی از درمان های موثر برای اختلالات شخصیت است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت بر کاهش علایم و مکانیسم های دفاعی اختلالات شخصیت وسواسی-جبری و اجتنابی انجام شد.

    روش

    پژوهش حاضر در زمره پژوهش های آزمایشی با طرح تک آزمودنی (A-B-A) است. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمام افراد مبتلا به اختلال های شخصیت در شهر تهران که  در سال 1398 به دو کلینیک روانشناسی مراجعه نمودند تشکیل می دادند. از میان جامعه آماری فوق 6 نفر که تشخیص دو اختلال شخصیت وسواسی-جبری و اجتنابی را بر اساس سیاهه چند محوری بالینی میلون-3 (MCMI-III) و مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات شخصیت DSM (SCID-II) بر اساس ملاک های DSM-5 دریافت می کردند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر عبارت بودند از: سیاهه چند محوری بالینی میلون-3 (MCMI-III)، پرسشنامه سازوکارهای دفاعی-40 و مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات شخصیت DSM (SCID). همچنین، پروتکل روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت مطابق با رویکرد دوانلو (1995، 2000) هر هفته یکبار به مدت 15 جلسه و هر جلسه به مدت یک ساعت بر روی نمونه ی پژوهش اجرا شد. سنجش آزمودنی ها پس از ارزیابی خط پایه، هر 3 جلسه یکبار صورت گرفت و پس از اتمام جلسات درمانی، 3 ارزیابی پیگیری با فواصل یک ماهه انجام شد. داده ها با استفاده از نمودار چشمی و آزمون فریدمن و نسخه 24 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. 

    یافته ها

    یافته های به دست آمده نشان داد که درمان روانپویشی فشرده و کوتاه مدت سبب کاهش نشانه های اختلالات شخصیت وسواسی-جبری و اجتنابی می شود (05/0 > p). همچنین، این درمان بر کاهش مکانیسم های دفاعی  ناپخته و نوروتیک و افزایش مکانیسمهای دفاعی پخته در افراد با اختلال شخصیت وسواسی-جبری و اجتنابی معنادار بود (05/0 > p).

    نتیجه گیری

    مطابق با یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که درمان روانپویشی فشرده و کوتاه مدت بر کاهش علایم و مکانیسم های دفاعی اختلالات شخصیت وسواسی-جبری و اجتنابی تاثیر معناداری دارد.

    کلید واژگان: روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت, اختلال شخصیت وسواسی-جبری, اختلالات شخصیت اجتنابی, مکانیسم های دفاعی, اثربخشی}
    Bahman Moazzami Goudarzi, Nader Monirpor *, Hasan Mirzahoseini
    Introduction and objective

    Intensive and short-term dynamic psychotherapy (ISTDP) is one of the effective treatments for personality disorders. The aim of this study was to evaluate the effectiveness of ISTDP on reducing the symptoms and defensive mechanisms of obsessive-compulsive and avoidant personality disorders.

    Method

    The present study is an experimental research with a single experimental design (A-B-A). The statistical population of the present study consisted of all individuals with personality disorders, Tehran who referred to two psychology clinics in Tehran in 2019. Among the above statistical population, 6 people were diagnosed with obsessive-compulsive and avoidant personality disorders based on the Millon Clinical Multiaxial Inventory (MCMI-III) and Structured Clinical Interview for DSM Disorders (SCID-II) based on the on DSM-5 criteria were selected by purposive sampling method. The instruments used in this study were: Millon Clinical Multiaxial Inventory (MCMI-III), Defensive Mechanisms Questionnaire-40 and Structured Clinical Interview for DSM Disorders (SCID). In addition, ISTDP protocol was applied to the research sample according to the Davanlo (1995, 2000) approach for 15 sessions once a week and each session for one hour. Subjects were assessed after baseline assessment, once every 3 sessions, and after the treatment sessions, 3 follow-up assessments were performed at one-month intervals. Data were analyzed using eye charts and Friedman test and version 24 of SPSS software.

    Results

    The results showed that ISTDP reduces the symptoms of obsessive-compulsive and avoidant personality disorders (p <0.05). Also, this treatment was significant in reducing, immature and neurotic defensive mechanisms and Increasing mature defensive mechanisms in individuals with obsessive-compulsive and avoidant personality disorders (p <0.05).

    Conclusion

    According to the findings, it can be concluded that ISTDP has a significant effect on reducing the symptoms and defensive mechanisms of obsessive-compulsive and avoidant personality disorders.

    Keywords: ISTDP, Obsessive-Compulsive Personality Disorder, Avoidant Personality Disorders, Defensive Mechanisms, Effectiveness}
  • هنگامه بهزادنیا، نادر منیرپور*، حسن میرزاحسینی
    مقدمه

    ناباروری آثار و عواقب روانی- اجتماعی متعددی برای زوجین و جامعه به همراه دارد.این پژوهش با هدف تعیین نقش تصویر خود، کیفیت روابط موضوعی و تعارض نقش جنسیتی در پیش بینی ناباروری انجام شد.

    روش کار

    روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مبتلا به ناباروری شهر تهران بود که تعداد 200 نفر به روش نمونه‎گیری در دسترس و در دو گروه تخمک گذاری و لوله ای-رحمی انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس خودپنداره فیتز و وارن (1996)، کیفیت روابط موضوعی (بل و بل، 1995)، تعارض نقش جنسیتی (انیل و همکاران، 1986) بود. داده‎های جمع‎آوری شده با استفاده از شاخص‎های آمار توصیفی، همبستگی دو رشته‎ای کندال و رگرسیون لوجستیک به منظور پیش‎بینی ابتلاء به ناباروری از طریق متغیرهای مورد مطالعه تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج همبستگی نشان داد که متغیر تصویر خود به میزان (125/0=r)، کیفیت روابط موضوعی (375/0=r) و تعارض نقش جنسیتی (314/0=r) با  ناباروری زنان رابطه دارند؛ نتایج رگرسیون نشان داد که رابطه هر سه متغیر تصویر خود، کیفیت روابط موضوعی و تعارض نقش جنسیتی در پیش‎بینی مدل معنی‎دار است (p≤0/001). تعارض نقش جنسیتی، بیشترین سهم را در پیش‎بینی ناباروری زنان و بعد به ترتیب کیفیت روابط موضوعی و تصور خود دارد. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای پیش‎بین توانسته‎اند 21 تا 29 درصد نابروری را تبیین نمایند.

    بحث و نتیجه گیری

    تصویر خود، کیفیت روابط موضوعی و تعارض نقش جنسیتی در پیش بینی ناباروری زنان نقش تعیین کننده ای دارند؛ بنابراین با بهبود آنها می توان به شکل گیری و بهبود عملکرد خانواده یاری رساند.

    کلید واژگان: ناباروری, تصویر خود, کیفیت روابط موضوعی, تعارض نقش جنسیتی}
    Hengameh Behzadnia, Nader Monirpor *, Hassan Mirzahoseini
    Introduction

    Infertility has many psychological and social consequences for couples and society. The purpose of this study was to determine the role of self-Concept, quality of thematic relationships and gender role conflict in predicting infertility.

    Methods

    This research was a correlational study. The study population consisted of women with infertility in Tehran who were selected by convenience sampling and were divided into two groups of ovulation and tubal. Research tools included the Fitz & Warren Self-Concept Scale (1996), the quality of thematic relationships (Bell & Bell, 1995), and gender role conflict (O'Neill et al., 1986). The data were analyzed using descriptive statistics indices, Kendall's two-way correlation and logistic regression to predict infertility through the studied variables.

    Results

    The correlation results showed that self-Concept variables were correlated with female infertility (r = 0.125), quality of subject relationships (r = 0.375), and gender role conflict (r = 0. 314). Results Regression showed that the relationship of all three variables of self-Concept, subject-relationship quality, and gender role conflict in model prediction was significant (p≤0 / 001). Gender role conflict plays a major role in predicting infertility in women and then in the quality of their subject relationships and perceptions, respectively. The results also showed that the predictive variables were able to explain 21 to 29 percent of inequality.

    Conclusion

    Self-Concept, the quality of thematic relationships, and gender role conflict play a decisive role in predicting infertility in women, so improving them can help to shape and improve family functioning.

    Keywords: Infertility, Self-concept, quality of thematic relationships, gender role conflict}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال