به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « sensory » در نشریات گروه « علوم تربیتی »

تکرار جستجوی کلیدواژه « sensory » در نشریات گروه « علوم انسانی »
  • سعید رضایی*
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه مداخله ای تعامل همه جانبه با رویکرد حسی بر رفتارهای چالش انگیز کودکان با اختلال اتیسم عملکرد پایین انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام کودکان با اختلال اتیسم عملکرد پایین مراکز نگهداری و توان بخشی شهر کرج در سال تحصیلی 1399 بود.

    روش

    روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. حجم نمونه 12 کودک با اختلال اتیسم عملکرد پایین از مرکز کهریزک بودند که با روشنمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل به شیوه تصادفی گمارش شدند. پس از آن گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 40 دقیقه ای برنامه مداخله ای تعامل همه جانبه با رویکرد حسی را دریافت کردند و گروه کنترل در انتظار آموزش مانند و جهت رعایت اخلاق پژوهش بعد از اتمام پژوهش، گروه کنترل نیز آموزش دریافت نمود.

    یافته ها:

     برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس یک راهه (ANCOVA) استفاده شد. یافته ها نشان داد که برنامه مداخله ای تعامل همه جانبه با رویکرد حسی موجب کاهش رفتارهای چالشی گروه آزمایش شد.

    نتیجه گیری: 

    با توجه به یافته های این پژوهش می توان از برنامه مداخله ای تعامل همه جانبه با رویکرد حسی به منظور کاهش رفتارهای چالش انگیز کودکان با اختلال اتیسم عملکرد پایین به عنوان یک روش مداخله ای مفید بهره برد.

    کلید واژگان: اختلال اتیسم, تعامل همه جانبه, رویکرد حسی, رفتارهای چالش انگیز}
    Saeed Rezayi*
    Objective

    The aim of this study was to determine the effectiveness of an intensive interaction intervention program based on sensory approach on challenging behaviors of children with autism disorder.

    Method

    The statistical population of the present study were all low function autistic children of rehabilitation centers in Karaj. The research method was quasi-experimental with pre-test and post-test design with control group. The sample size was 12 low function autistic children from Kahrizak autism center who were selected by available sampling method. After completing the revised scale of challenging behaviors as a pre-test by the parents of children with autism, these children were randomly assigned to the experimental (n = 6) and control (n = 6) groups. intervention program was conducted for 10 consecutive sessions in 40 days for the experimental group. At the end of the intervention sessions, the revised scale of challenging behaviors was re-completed as a post-test by parents of subjects.

    Results

    analysis of covariance (ANCOVA) was used to analyze the data. The results showed that the intervention program reduced the challenging behaviors of all experimental group subjects.

    Conclusion

    According to the findings of this study, the intensive interaction program with the sensory approach can be used to reduce the challenging behaviors of children with autism as a useful intervention method.

    Keywords: Autism, intensive Interaction, Sensory, Challenging Behaviors}
  • کامبیز پوشنه*، عباس مهوش ورنوسفادرانی، کمال پرهون، مبینا غفوری
    پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی توان بخشی یکپارچگی حسی- حرکتیبر بهبود علائم کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری غیرکلامی انجام شد. این پژوهش با یک طرح شبه تجربی، با روش طرح های تک آزمودنی A-B با گروه کنترل و دسته درون سری ها انجام شد. از بین دانش آموزان پایه دوم تا پنجم مدارس شهر ری، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایچندمرحله ای 8 دانش آموز مبتلا به ناتوانی یادگیری غیرکلامی انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش 12 جلسه مداخله توان بخشی حسی - حرکتی با تاکید بر حس های عمقی و دهلیزی دریافت و به منظور بررسی تاثیر مداخلات از آزمون دیداری - فضایی آندره ری و آزمون تبحر حرکتی برونینکس- ازرتسکی استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش، هم در سطح بین فردی و زوج های همتا و هم به صورت گروهی با استفاده از محاسبه درصد بهبودی و اندازه اثر صورت گرفت. تحلیل های آماری نشان داد که آزمودنی های گروه آزمایش، نسبت به خط پایه، در نمره ها تغییر و بهبودی نشان دادند. این یافته ها حاکی از این است که توان بخشی یکپارچگی حسی- حرکتی بر بهبود نشانه های ناتوانی یادگیری غیرکلامی کودکان تاثیر دارد.
    کلید واژگان: یکپارچگی حسی, حرکتی, ناتوانی یادگیری غیرکلامی, عملکرد دیداری, فضایی, عملکرد حسی, حرکتی}
    K. Parhon*, K. Pushanae, A. Mahvash, M. Ghafouri
    The aim of this study was investigating the effectiveness of rehabilitation sensory integration on the symptoms of children with non-verbal learning disability. This study was a quasi-experimental research, in single subject study - with a control group- and based on an A-B design. Through multi-stage cluster random sampling, among the second to fifth-grade students of elementary schools in the city of Rey, eight students with non-verbal learning disorders were selected and randomly divided into two groups. The experimental group received sensory integration intervention program (with the emphasis on Proprioceptive and Vestibular senses) consisting of 12 two-hour sessions, two times a week. Nonparametric statistical analyses were conducted to compare the control and experimental groups.The analysis of data showed that the experimental group, compared to baseline, improved in The scores. Consequently, these findings suggest that the sensory-motor integration with emphasis on proprioceptive and vestibular senses improved the symptoms of with non-verbal learning disorders.
    Keywords: sensory, motor integration, proprioceptive, vestibular senses, non, verbal learning disorders}
  • صادق نصری*، رقیه کریمی لیچاهی
    هدف این پژوهش، مقایسه ی اثربخشی روش چند حسی و ادراکی- حرکتی در بهبود مهارت خواندن دانش آموزان نارساخوان پایه ی دوم ابتدایی بود. پژوهش از نوع آزمایشی با سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) و با طرح پیش آزمون و پس آزمون چند گروهی بود. جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان نارساخوان پایه ی دوم ابتدایی شهرستان رشت که در سال تحصیلی93-92 مشغول به تحصیل بودند و به مرکز مشکلات یادگیری این شهر مراجعه کرده بودند. از میان مراجعه کنندگان به مرکز نمونه ای به حجم60 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (20 دانش آموز روش ادراکی- حرکتی، 20 دانش آموز روش چند حسی و20 دانش آموزگروه گواه) جایگزین شدند. سپس آزمون تشخیصی خواندن نما و آزمون هوش وکسلر کودکان بر روی هر سه گروه اجراگردید. شرکت کنندگان گروه های آزمایش در 16 جلسه 60 دقیقه ای، توسط روش های چند حسی و ادراکی- حرکتی، آموزش دریافت کردند. در پایان آموزش آزمون تشخیصی خواندن بر روی هر سه گروه اجرا گردید و داده ها با نرم افزار spss19 وآزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نمرات پس آزمون در آزمون خواندن بیانگر تفاوت معنی دار میان گروه ها است. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که روش آموزش چند حسی موجب بهبود مهارت خواندن دانش آموزان نارساخوان نسبت به گروه ادراکی- حرکتی شده است (001/0>P).
    کلید واژگان: روش چند حسی, روش ادراکی, حرکتی, مهارت خواندن, نارساخوانی}
    S. Nasri*, R. Karimi Lichahi
    The purpose of this study was to compare the effectiveness of multi-sensory and perceptual-motor in improving reading skills of students with dyslexia in second grade of elementary school. The research was experimental (two experimental groups and one control group) with pre-test and post-test. The population included all students in second grade of elementary school of Rasht (2013-2014) with dyslexia who referred to the learning problems center. Sixty students were randomly divided into two experimental groups and one control group (20 students of multi-sensory method, 20 students of perceptual method and 20 students as control group). Then Wechsler Intelligence Scale for Children (WISC) and Noma Diagnostic Reading Test were administered on all three groups. Participants of experimental group received multi-sensory training in 16 sessions of 60 minutes. At the end, Diagnostic Reading Test was administered on all three groups and the results were analyzed with SPSS19, ANOVA and Tukey test. Results of multivariate analysis of covariance post-test scores in Diagnostic Reading Test showed significant difference among the groups. The results of analysis of variance and Tukey test showed that multi-sensory training method resulted in improvement in students with dyslexia reading skill compared to perceptual training method (P
    Keywords: method multi, sensory, method perceptual, motor, reading skills, dyslexia}
  • محمد نریمانی، رویا نوری، عباس ابوالقاسمی
    هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی راهبردهای آگاهی واج شناختی و چندحسی فرنالد بر پیشرفت مهارتهای خواندن و درک مطلب دانش آموزان نارساخوان بود. این پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر و دختر پایه دوم تا پنجم نارساخوان مراجعه کننده به مرکزمشکلات ویژه یادگیری در سال تحصیلی 91-90 در شهرستان اردبیل تشکیل می دهند. نمونه پژوهش شامل 45 نفر از دانش آموزان نارساخوان بودند که به صورت دسترس انتخاب و درد و گروه آزمایش ویک گروه گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تجدیدنظر شده هوش وکسلر کودکان و آزمون اختلال در خواندن استفاده شد. برای تحلیل داده های این پژوهش از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری(MANCOVA) استفاده شد. یافته ها نشان داد که آموزش های راهبردهای آگاهی واج شناختی و چندحسی فرنالد نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بر بهبود پیشرفت مهارت های خواندن و درک مطلب دانش آموزان نارساخوان اثر بخش بوده اند. همچنین نتایج تحلیل واریانس چند متغیری بهبود معناداری را در مهارت خواندن و درک مطلب گروه آگاهی واج شناختی نسبت به گروه چند حسی فرنالد در طی جلسات آموزش نشان داد. بنابراین توجه به اثربخشی آموزش های راهبردهای آگاهی واج شناختی وچند حسی فرنالد بر متغیرهای مرتبط با مهارت های خواندن و درک مطلب در دانش آموزان دارای نارساخوان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
    کلید واژگان: آگاهی واج شناختی, چند حسی فرنالد, خواندن, درک مطلب, نارساخوانی}
    This study compared the effectiveness of phonological awareness strategies and Fernald multi-sensory to improve reading skill and comprehension of Dyslexia students. This study enjoyed an experimental design with pretest، posttest and a control group. The study included all students in second through fifth grade including boys and girls who attended dyslexic learning center in 2011-2012 educational year in Ardabil. The sample consisted of 45 dyslexic students who were selected through available sampling and were assigned to two experimental and a control group. To collect data، Wechsler Intelligence Revised Scale for children and a reading impairment test were used. Multivariate covariance (MANOVA) was used to analyze the data. The findings indicated that compared with the control group phonological awareness strategies and Fernald multi-sensory groups were effective on the improvement of reading skills and comprehension of students with dyslexia. MANCOVA results also showed a significant improvement in reading comprehension and phonological awareness groups compared to the Frnald multi-sensory during the training sessions. Thus، considering the effectiveness of phonological awareness strategies and Fernald multi-sensory to improve reading skill and comprehension of Dyslexia students is of particular importance.
    Keywords: phonological awareness, Frnald multi, sensory, reading comprehension, dyslexia}
  • فاطمه عابدی، مهناز اخوان تفتی
    هدف
    هدف پژوهش حاضر، مقایسه ء اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی (فعال و غیرفعال) و چندحسی بر یادآوری کودکان دارای نیازهای ویژهء ذهنی است.
    روش
    پژوهش حاضر، نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است و دانش آموزان پسر دارای ناتوانی ذهنی خفیف پایهء چهارم مدارس استثنایی شهر کرج به عنوان جامعه ی مورد مطالعه انتخاب شدند. تعداد نمونه، 60 نفر و روش نمونه گیری هدفمند بود که به شکل تصادفی در سه گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند.
    یافته ها
    داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل واریانس یک راهه و آزمون پیگیری توکی تحلیل شد. یافته ها نشان داد که هر سه گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه، بهبودی معناداری در یادآوری داشتند. هم چنین، یافته ها نشان داد که بین گروه شناختی فعال- چندحسی با گروه شناختی- فعال، از نظر اثربخشی تفاوت معنی دار وجود ندارد. اما، بین میانگین گروه شناختی فعال- چندحسی با گروه شناختی- غیرفعال، هم چنین، گروه شناختی فعال با گروه شناختی غیرفعال تفاوت معنی دار وجود دارد و این تفاوت به نفع گرو های شناختی فعال- چندحسی و شناختی فعال بود.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهد که آموزش راهبردهای شناختی فعال در یادآوری کودکان دارای ناتوانی ذهنی، بیشتر از آموزش غیرفعال موثر است و یادآوری بهتری را سبب می شود.
    کلید واژگان: راهبردهای شناختی فعال, غیرفعال, روش چندحسی, یادآوری, کودکان دارای نیازهای ویژه ذهنی}
    Fatemeh Abedi, Mahnaz Akhavan Tafti
    Objective
    The aim of this research is to compare the efficacy of three different cognitive methods of instruction on the recall of children with mild intellectual disabilities.
    Method
    Research design is quasi-experimental. Population of study consists of all intellectually disabled male students in karaj province. The sample of study includes 60(4th grade) male students with mild intellectual disabilities. They were selected through in access sampling from Exceptional Schools. The selected students were randomly assigned to three experimental groups and one control group.
    Results
    Data analyzed by using descriptive statistics, ANOVA and Tukey’s follow-up test. The results show that all three methods, in compare with control group, significantly improve the abilities of students. However, there was no significant difference between cognitive-active and multi-sensory methods, but there was a significant difference between the impacts of cognitive-active and cognitive-inactive; and multi-sensory and cognitive-inactive methods.
    Conclusion
    It can be concluded that training of cognitive strategies was more effective on recall of children with intellectual disabilities than passive learning and causes better recall.
    Keywords: Cognitive, active, Cognitive, inactive, Multi, sensory, Mild intellectual disabilities}
  • جهانبخش رحمانی، مینا ازلی
    هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین سبک یادگیری دانش آموزان دبیرستانی و پیشرفت تحصیلی آنان بود. جامعه آماری پژوهش شامل 3483 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی ناحیه 5 اصفهان در سال تحصیلی89 88 می شود که تعداد 350 نفر آنان با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگانبه عنوان نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. روش تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه شاخص سبک های یادگیری فلدر و سولومان بود. ضرایب پایایی پرسشنامه به روش باز آزمایی برای بعد حسی شهودی 86/0،بعد فعال تاملی 84/0، بعد دیداری کلامی 86/0 و برای بعد متوالی کلی 82/0 به دست آمد. روایی پرسشنامه توسط فلدر و ساپرلین تایید شده است. با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که سبک یادگیری شهودی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رشته ادبیات، و سبک یادگیری کلی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رشته تجربی رابطه معنادار دارد. سایر سبک های یادگیری رابطه معناداری را با پیشرفت تحصیلی نشان نداد. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که بهترین پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در رشته ادبیات، سبک یادگیری شهودی و در رشته علوم تجربی سبک یادگیری کلی است.
    کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, سبک یادگیری, حسی, شهودی, دیداری, کلامی, فعال, تاملی, متوالی, کلی}
    The purpose of this research was to investigate the relationship between learning styles of female high school students and their academic achievement. The target population was female high school students of educational district No.5 of Esfahan including 3483 students. Trough multi- stage random sampling method, 350 individuals were selected as the research sample. Research method was descriptive – survey method and data collecting was a questionnaire named Felder and Solomon Learning Style Index (FLSI). Using test-retest method, the reliability of questionnaire was calculated and obtained coefficients were: 0.86 for sensory-intuition domain,0.84 for active-reflective domain,0.86 for visual-verbal domain,0.82 for sequential-global domain. Felder and Solomon have verified validity of the questionnaire. Collected data were analyzed by Pearson correlation coefficient and multiple regressions. Results showed that in human science courses, intuitive learning style, and in empirical science courses, global learning style correlated to academic achievement of students. Other styles showed no significant correlation with academic achievement. Multi regression analysis revealed that intuitive learning style of students of human science courses and global learning style of students of empirical science courses can predict academic achievement.
    Keywords: academic achievement, learning style, sensory, intuition domain, visual, verbal domain, active, reflective, consecutive, wholly domain}
  • حمید علیزاده*
    هدف

    هدف مقاله حاضر، بررسی بالینی مفهوم، تشخیص و درمان اختلالهای یادگیری غیرکلامی است. 

    روش

     برای این منظور، ادبیات پژوهشی و متون مرتبط با اختلالهای یادگیری غیرکلامی، بررسی شده و اصلی‌ترین خطوط و محورهای مرتبط با آن مورد تاکید قرار گرفته است. 

    یافته‌ها

    یافته‌های پژوهشی نشان داده‌اند که اختلالهای یادگیری غیرکلامی، مجموعه‌ای از شرایطی هستند که در آن، فرد نمی‌تواند اطلاعات غیرکلامی مانند اطلاعات دیداری- فضایی، حسی، حرکتی و رمزهای اجتماعی را به درستی و با مهارت لازم، پردازش کند. اختلالهای یادگیری غیرکلامی، در طول دوران رشد و تحول، به‌تدریج مشخص‌تر می‌شوند و ممکن است به علت برخی مشکلات درسی یا حرکتی، مورد تشخیص غلط قرار بگیرند. اصولا این اعتقاد وجود دارد که این شرایط، به علت آسیبهای عصب شناختی در ماده سفید مغز، به وجود می‌آید. در ارزیابی این کودکان، بر الگوی توانمندیهای کلامی و ضعف در تکالیف غیرکلامی و همچنین بر وجود نارساییهایی در مهارتهای دیداری-فضایی-سازمانی-لمسی-ادراکی-روانی حرکتی و مهارتهای حل مسئله غیرکلامی و به منظور مداخله و درمان این آنها، بر روش های انفرادی، عینی، کلامی و گام به گام، تاکید می‌شود. 

     نتیجه‌گیری

    براین اساس، می‌توان نتیجه گرفت که اختلالهای یادگیری غیرکلامی، به عنوان نوعی آسیب عصب‌شناختی مستلزم ارزیابی و مداخله‌های چندگانه است.

    کلید واژگان: اختلالهای یادگیری غیرکلامی, ماده سفید مغز, دیداری- فضایی-سازمانی, حل مسئله}
    Hamid Alizadeh*
    Objective

    The purpose of this study was to review briefly related literature on nature, diagnosis, and treatment for nonverbal learning disorders (NVLD).

    Method

    Related research and text literature were reviewed for this purpose, and the most important pivots were emphasized. Results and

    Conclusion

    As a result, we can suggest that NVLD is a condition including deficits in visuo-spatial, sensory, motor, and social abilities. It has various features in different stages of development, and may be misdiagnosed. Brain white matter has been claimed to be responsible for the condition. The intervention guidelines stress on individualized, concrete, and paced therapeutic techniques.

    Keywords: Nonverbal Learning Disorders(NVLD), Visuo, spatial, Sensory, Social, Motor}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال