فهرست مطالب
نشریه عرفان اسلامی
پیاپی 18 (زمستان 1387)
- تاریخ انتشار: 1388/03/15
- تعداد عناوین: 10
-
صفحه 13سنایی، پدر ادبیات عرفانی فارسی است که برای نخستین بار مضامین عرفانی را با فرهنگ عامیانه و حکایت تمثیلی درآمیخته و منظومه های تعلیمی خلق کرده و راهی نو گشوده است. او مبتکر شعرهای قلندری و عاشقانه و خراباتی بوده و اکثر آموزه های صوفیانه را با بیانی زیبا و آموزنده ارائه نموده است. در این مقاله مکتب عرفانی سنایی، طریقت عشق و جمال، معرفی می گردد و دلایل آن نیز آورده می شود. مطالعه ای درباره دین و مذهب سنایی و اندیشه های او در اخلاق اجتماعی و نوآوری در ادبیات زهد و تاثیر او در شاعران و عارفان پس از خود به ویژه عطار و مولوی بررسی شده و مثنوی معنوی را فرزند حدیقه الحقیقه و بلکه شرحی بر آن نشان داده است.
کلیدواژگان: عرفان و تصوف، مکتب جمال، عشق، قلندریات، خرابات، مثنوی، ادبیات زهد، اخلاق اجتماعی -
صفحه 49ابو محمدعبدالواحد محمد ابن الطواح، از مشاهیرمورخان و عرفای مغربی است که با نگارش سبک المقال لفک العقال یکی از مهمترین نوشته های تذکره ای عرفانی مغرب و اندلس را پدید آورد. این پژوهش به بررسی و تحلیل مطالب، شیوه تدوین، اسلوب نگارش و منابع مورد استفاده ابن الطواح در این کتاب پرداخته و و بدین نتیجه دست یافته که کتاب مشتمل بر شرح زندگانی و تجارب عرفانی بیست و شش تن از عرفای مغرب و اندلس در سده هفتم و هشتم است و از آنجا که نویسنده شخصا با اغلب اصحاب تراجم از نزدیک آشنایی داشته و نیز به جهت انعکاس گزیده های عرفانی منظوم یا منثور، اعتبار و ارزشی منحصر به فرد دارد.
کلیدواژگان: ابن الطواح، تونس، سبک المقال لفک العقال، تذکره عرفای مغرب و اندلس -
صفحه 63ولایت چشمه ایست جوشان که مایه حیات دین و عرفان و فصلی مشترک میان ایندوست. این مطلب آنجا روشنی بیشتری می یابد که می بینیم در شریعت، ولایت، باطن دین و سرعبادات تلقی می شود و منقول است که: «لا تقبل الاعمال الا بالولایه» در عرفان نیز ولایت باطن و اساس جمیع کمالات انسانی و سرآغاز رسیدن به مراتب عالی این کمالات است، که این نیز همان غایت دین می باشد. پس در نزد عرفا نیز ولایت باطن و اصل دین است. همانگونه که در تشیع امام و ولی کامل، واسطه در فیض الهی است، چنانکه در روایات و ادعیه وارده از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام آمده است: «و اشرقت الارض بنورکم و فاز الفائزون بولایتکم» در عرفان نیز جمیع نعمات الهی ابتدا بر انسان کامل و سپس بواسطه او بر حقائق عالم نازل می شود.
همچنانکه در تشیع وجود امام و حجت حق سبب تعادل نظام هستی و بلکه عامل برپائی و قوام آن می باشد، که حدیث «لولا الحجه لساخت الارض باهلها»بدان اشاره دارد.در عرفان نیز وجود ولی کامل محمدی (ص) سبب بقاء عالم است، همچنانکه رحلت اواز دار دنیاسبب زوال آن می باشد. همانطور که ابن عربی در رسائلش فرموده است: «فاذا انتقل الی الدار الاخره مارت هذه السماء مورا و سارت الجبال سیرا و دکت الارض دکاء و انتشرت الکواکب و کورت الشمس و ذهبت الدنیا و قامت العماره فی دار الاخره».
هدف ما در این مقاله ارائه تصویری کلی از دیدگاه اسلام (تشیع) وعرفان درباره ولایت و قرابت این دو دیدگاه در این عرصه است.کلیدواژگان: ولایت، عرفان، اسلام، ابن عربی، اولیاء -
صفحه 87با آنکه بیشتر روزگار سلاطین ترکمان در آذربایجان به جنگ و درگیری با رقبا گذشت، اما اغلب به هنرمندان، شعرا وعرفا توجه داشتند و بنا به دلایل سیاسی واجتماعی به انتظارات مردم دراین خصوص پاسخ مثبت می دادند. در دوره مذکور هر چند که تصوف گسترش کمی یافت، اما از نظر کیفی رو به انحطاط گذاشت و صوفیان در صف جنودالسلاطین قرار گرفتند و به جای تقویت مبانی نظری تصوف جنبش های صوفیانه را شکل دادند. به نظر می رسد در دوره ترکمانان قراقوینلو (814تا872ق) صوفیان نیز با انگیزه های مختلف بیش از گذشته به دربار نزدیک شدند. مشایخ تصوف سنتی به وحدت وجود ابن عربی نیز گرایش یافتند و به خاطراعتراض به نابسامانی های اجتماعی و رقابت های طریقتی برخی از صوفیان به طریقت اویسی و فرقه قلندریه روآوردند. پیوند تشیع و تصوف علاوه بر قرابت در مبانی نظری به علت حمایت جهان شاه قراقوینلو و تلاش صوفیان شیعی عمیق تر شد. مقاله حاضر قصد دارد با تکیه بر دوره ترکمانان قراقوینلو، سیر تصوف درآذربایجان را بررسی نماید.
کلیدواژگان: آق قویونلو، قرا قوینلو، آذربایجان، اوزون حسن، میرحیدرتونی، شاه حسین ولی، قاسم انوار -
صفحه 113یکی از واژه های مورد بحث و استعمال عرفا در زبان و ادبیات فارسی، واژه روح است، که با عقاید و دیدگاه های گوناگون روبه روست. بیشتر عرفا بر این باورند که روح جوهری مخلوق و محدث و غیر جسمانی است، علاوه بر این ایشان به وجود دو روح حیوانی و انسانی معتقدند و ابراز می دارند که روح انسانی هرگز دچار مرگ و نیستی نمی شود و جوهری باقی است و فقط روح حیوانی دچار بطلان و نیستی می شود و گذشته از این، ترقی و تعالی روح با ضعف و کاهش جسم، رابطه متقابل دارد و به بیان دیگر رشد و تعالی یکی باعث تنزل و انحطاط دیگری است، اما ایشان قالب و حواس ظاهری را کلا نفی نمی کنند؛ زیرا معتقدند همین عوامل بیرونی با استعانت از نیروهای درونی، روح را قادر به نایل آمدن به کمال معرفت می نمایند.
در این مقاله سعی نگارنده آن است که عقاید و دیدگاه های عرفا را در ادبیات فارسی تا قرن هفتم هجری درباه مساله روح؛ ماهیت، کیفیت و اهمیت آن، عوامل تنزل و ترقی روح و فراق و جدایی آن از اصل مورد بحث و بررسی قرار دهد.
کلیدواژگان: روح، ادبیات عرفانی، عرفا، فراق، جوهر، غیرجسمانی -
صفحه 131با توجه به دیدگاه کلی پژوهشگران، که نثر متون عرفانی را نثری ساده و روان دانسته اند بررسی جنبه های سادگی این آثار امری ضروری می نماید، لذا بدین منظور آثار منثور عرفانی از لحاظ ویژگی های لفظی و معنوی مورد ارزیابی قرار گرفت، حاصل این بررسی نشان می دهد که اینگونه آثار از لحاظ کمیت الفاظ در برابر معانی به جهت استناد به ایات و احادیث و درج و تضمین اشعار و آرایه های ادبی، نثری مطنب (دراز، طویل) است و از جهت پرداختن به تکلفات ادبی، نثر مرسل (ساده، روان) و عالی است و در نهایت به این اصل دست می یابیم که نثر متون عرفانی همچون نثر آثار علمی (تا جایی که از اصطلاحات فلسفی و کلامی بهره نگرفته اند) از جهت دریافت و درک برای خواننده، نثر ساده بوده و هدف از درج آرایه های ادبی برانگیختن مخاطب است و اقتباس از ایات و احادیث نه به جهت تزیین کلام بلکه بیشتر جهت تاکید و تایید کلام به کار رفته است.
کلیدواژگان: تصوف، نثر، آرایه های ادبی، اصطلاحات عرفانی، کلامی و فلسفی -
صفحه 155طنز یکی از فروع ادبیات انتقادی و اجتماعی است که در ادبیات کهن فارسی، به عنوان نوع ادبی مستقل شناخته نشده و حدود مشخصی با دیگر مضامین انتقادی و خنده آمیز چون هجو و هزل و مطایبه نداشته است. و از واژه طنز، اغلب معنی لغوی آن یعنی مسخره کردن و طعنه زدن مد نظر شاعران و نویسندگان بوده است، ولی معنی امروزی آن که جنبه انتقاد غیر مستقیم اجتماعی با چاشنی خنده، که بعد تعلیمی و اصلاح طلبی و آموزندگی آن مراد است از واژه satire اروپایی اخذ شده است که در حقیقت اعتراضی است بر مشکلات و نابسامانی ها و بی رسمی ها که در یک جامعه وجود دارد و گویی جامعه و مسئولان امر نمی خواهند این اعتراض ها را مستقیم و بی پرده بشنوند و وجدان بیدار و ضمیر آگاه برخی شاعران و نویسندگان با بزرگ نمایی و نمایان تر جلوه دادن جهات زشت و منفی و معایب و نواقص پدیده ها و روابط حاکم در حیات اجتماعی، در صدد تذکر، اصلاح و رفع آنها بر می آیند.
یکی از بهترین جلوه های شکل گیری طنز از زبان فرزانگان شوریده حال (عقلای مجانین) در متون عرفانی در قالب تمثیل و حکایت است و این ویژگی در مثنوی های شاعر عارفی چون عطار جلی خاص دارد.
کلیدواژگان: طنز، هجو، هزل، عقلای مجانین و عطار -
صفحه 183یاد وحدت شهود همواره نام شیخ علاءالدوله سمنانی را به ذهن متبادر می سازد زیرا همو بود که با ارائه نظریه «وحدت شهود»، توحید وجودی ابن عربی را به چالش طلبید، گرچه در آثار خود نامی از وحدت شهود نبرده است.این مقاله برآنست که وحدت شهود را در آثار شیخ سمنانی بررسی کرده، علل مخالفتش با ابن عربی را مورد توجه قرار داده و در نهایت به سرانجام این نظریه در آراء و آثار شاگردان و پیروان اوبپردازد. به نظریات بعضی از پژوهشگران عرصه عرفان پیرامون تمایز یا عدم تمایز وحدت شهود از وحدت وجود نیز اشاره ای می شود.
کلیدواژگان: وحدت وجود، وحدت شهود، ابن عربی، شیخ سمنانی، میر سید علی همدانی، سید محمد گیسو دراز و احمد سرهندی -
صفحه 221عطار نیشابوری (متوفی 618 ه. ق) را در عالم عرفان و تصوف و در میان بزرگان ادب عرفانی می توان تنها عارف شاعری دانست که بیشترین و شاید عمیق ترین مطالب را در خصوص دیوانگان الهی بیان کرده است. وی با بیان احوال و اقوال شگفت انگیز آنها و سپس تفسیر و تحلیل عمیق ظرائف گفتار و رفتار آنها، به طور مکرر در مثنوی های عرفانی خود، علاقه باطنی و گرایش فکری خود را نسبت به این طایفه نشان داده است. عطار با تفصیل در شخصیت پردازی دیوانگان الهی در جای جای مثنوی های عرفانی اش و یاد کرد مکرر آنها در حکایت های کوتاه و بلند، احوال دیوانگان الهی و اطوار جنون آنها را به عنوان «موضوعی مستقل» مطرح کرده و توجه عمیق و نگرش والای خود را درباره آنها نشان داده است. چنین رویکرد صریحی، نشان از اهمیت موضوع نزد عطار دارد و همین اهمیت موضوع سبب شده است که ذکر احوال و اقوال دیوانگان الهی در آثار وی به عنوان یک «سبک» و یکی «از ویژگی های بارز شعر عرفانی» او محسوب شود. سخنان طنزآلود و انتقادآمیز منسوب به مجذوبان و دیوانگان در هیچ یک از آثار شعر فارسی به اندازه مثنویات عطار فراوان نیست و همین نکته تقریبا یک ویژگی برای مثنویات وی است.
عطار علاقه خاص به نقل حکایاتی دارد که در آنها ملحدین و مجرمین و صاحبان حرف پست و افراد دون پایه جامعه، نمونه و سرمشق سایر افراد متدین قرار می گیرند. در این میان دیوانگان الهی، برجستگی و اهمیت ویژه ای در تبیین اندیشه های عمیق ولی نامتعارف و غامض عطار دارند. به خوبی می توان فهمید که نقشی که دیوانگان در حکایات عطار بازی می کنند در بسیاری از اوقات، اندیشه تشخص یافته خود او هستند که با ظرافت و رندی نکاتی را که یک عاقل به صراحت نمی تواند اظهار کند، آنها به راحتی بیان می کنند. به تعبیر زرین کوب «به نظر می رسد شاعر پاره ای از اندیشه های شخصی خود را از زبان آنها بیان می کند».
کلیدواژگان: مجذوبان الهی، مجانین الحق، ادبیات عرفانی، عطار نیشابوری، ملامتیه -
صفحه 258
-
Page 13Sanayi is assumed to be the father of Persian mystical literature, who has blended mystical contents with popular culture and allegories, and created pedantic poems, and has opened a novel path. He was the initiator of calender and lovely and tavern poems, and has explained the most Sufi trainings in a beautiful and pedantic language. In this article, Sanayi’s mystical school of thought and the love and beauty path is introduced and the reasons are also indicated. A study of Sanayi’s religion and creed and his beliefs in social behavior and innovation in asceticism literature and its impact on the following poets and mystics, especially Attar and Mowllavi(Rumi) has been done and Masnavi Manavi (Spiritual Couplets) is shown to be the descendent of Hadighatol Haghighah and an explanation on that.
-
Page 49Abu Mohammad Abdulvahid Mohammad Ibnattavah is one of the famous historians and mystics of Moroccan mystics who has created one of the most significant Moroccan and Spanish biographical-mystical writings. This article deals with the study and analysis of the content, compilation, writing style, and sources used by Ibnattavah in the book, and has concluded that the book includes the biography and mystical experiences of the twenty six Moroccan and Spanish mystics in the seventh and eighth century and since the writer in person has the acquaintance with the translators closely and that in order to reflect a selected of mystical poems or prose, it has a special and unique credit and value.
-
Page 63Province is a flowing spring that is the source of religion and mysticism and an interface in between them. This gets more vivid where we can see in Shariah that province is deemed as the core of religion and secret of praying and it is said that “La Taghabbalal Aemal Ella Bilvelayah.” In mysticism too province is the core and basis of the overall human accomplishments and the origin of achieving the higher levels of them that per se is the end means of religion. Thus for mystics as well province is the core and origin of religion.Just as in Shiite Imam and perfect governor is the mediator in the divine grace, according to the relations and prayings by the chaste and pure the holy family members “Va ashreghatol arz benoorakom va fazol faezoon bevelayatekom.” In mysticism, too, the whole blessings of God are first descended onto the perfect man and then because of him are transferred onto the universe beings. Just as in Shiite Imam himself and the signs of God are the cause of balancing in the existence as well as the cause of its durability and duration, as mentioned in the narration of “Lowlal Hojjat lesakhatel arz beahleha”, in mysticism, too, the existing perfect Mohammadi province is the cause of the universal survival, just as his decease from the world is the cause of its decadence. As mentioned in his treatise, Ibnal Arabi says “Faezan taghal eladdaral akherah marat hazassama’ mooran va saratajjebal seyran va dakatal arz dakka vantasheratal kavakeb va kovverat ashams va zahabatadonya va ghamatalemarah feddaral akherah.The purpose of the article is a general picture of the mystical and Islamic viewpoint (Shiite) about province and their close relation in this regard.
-
Page 87Though most of the time of Turkmen kings was spent in fighting with rivals and war, they often paid their attention to artists, poets, and mystics, and according to social and political reasons they responded positively to the needs of people in this regard. In the above era, even though Sufism had a little development, qualitatively it became degenerated and Sufis joined with kings as their soldiers and instead of invigorating the theoretical rules of Sufism they planned Sufi movements. It appears that in the period of Gharaghoinloo Turkmen (814 to 872 lunar year) Sufis had a various motifs to approach the court more than before. The traditional sufi sheikhs inclined toward the pantheism of Ibnal Arabi and due to the objections made on the social disorders and religious rivalries by some Sufis, some of them were attracted to the Oveisi and Calender sects. Interrelation of Shiite and Sufism was further invigorated in addition to the proximity of the theoretical rules on account of the support by the king of universe Gharaghoinloo and the endeavor by the Shiite Sufis. The article is intended to study the span of Sufism in Azerbaijan focusing on the era of Gharaghoinloo Turkmen.
-
Page 113One of the debatable and useful words by mystics in Persian language and literature is soul that faces with various beliefs and viewpoints. Most mystics believe that soul is an essence of creature and a relater of tradition and non-physical. In addition, they believe in the existence of two animal and human souls and state that the human soul never faces with death and extinction and is an eternal essence, but the animal soul encounters nullity and annihilation. Apart from that, the promotion and sublimity of soul is in direct relation with the weakness and shrinking body; in other words, the growth and sublimity of the one affect the decline and annihilation of the other. However, they never reject the apparent format and senses because they believe that the external forces be means of the internal ones make soul achieve the sublime knowledge.The writer in the article tries to discuss the beliefs and viewpoints of mystics in Persian literature up to the seventh century A.H. about soul, its nature, quality, and importance, the cause of its decline and upheaval and its separation and disintegration from its origin.
-
Page 131According to the general perspective of researchers who deem the mystical prose as a simple and fluent one, the study of the aspects of the simplicity of the works is something necessary, thus to do so, the mystical prose works have been evaluated in terms of verbal and spiritual characteristics the result of which depicts that these works in terms of quantity of words against their meanings are a lengthy prose pertaining to the documentation of the verses and tradition and insertion and inclusion of poems and literary figures, and as for its dealing with literary composition, it is an excellent simple prose the end of which we can conclude that the prose used in mystical passages are like the prose used in scientific passages (up to the extent that philosophical and discourse terms are not utilized). Regarding the inference and comprehension of the reader, the prose is simple and the purpose of including literary figures is provoking the reader and extraction of verses and traditions, not to decorate the discourse, but to emphasize and approval of the used discourse.
-
Page 155Satire is the light of critical and social literature that in ancient Persian literature was not recognized as an independent literary genre and had no borderline with other critical and comic contents such as sarcasm, joke, and jest. The word meaning of satire, mocking and using irony is to the mind of poets and writers but today meaning of the word is an indirect critical and social aspect with some funny taste which the pedantic and reformation dimension serves the purpose. Actually it is an objection to the problems and disorders and informalities that exist in a society and seems as if the society and authorities are not willing to lend their ears to the direct and frank objections so that the awake consciences and conscious mind of some poets and writers endeavors to give some premonition and their reformation via exaggerating and clarifying the filthy and negative aspects and faulty and deficient happenings overruling the social life.One of the best manifestation of the formation of satire as mentioned by the frenzied scholars (mad sages) in mystical passages is allegory and narration which is specially characterized in mystical poets such as Attar.
-
Page 183Remembering intuition unity connotes the name of Sheikh Alaoddoleh Semnani because it was him that by proposing intuition unity challenged the monotheism of Ibnal Arabi, though he has never mentioned anything like intuition unity in his works. This article suggests the study of intuition unity in the works of Sheikh Semnani, dealing with his disagreement with Ibnal Arabri and in the end the outcome of the theory is dealt with in the ideas and works of his students and disciples. In addition, the opinions of some researchers in mysticism about the distinction or not of intuition unity from pantheism are also investigated.
-
Page 221The divine madness as a type of the Sufistic career in the Islamic mysticism is related to some divine people who are called ‘fool of God’, ‘wise fool’, or ‘wise mad.’ This group are exemplified by Buhlul who along with other wise mads appears in Persian mystical literature. In Attar-e-Neyshaburi’s works, the ‘holy fool’ is an individual who outwardly behaved in an eccentric manner while inwardly he pursued a religious ideal or enlivened by mystical experience. The ecstatic impertinence of divine mads in Attar’s mystical poems is displayed as an unusual career of sufistic way.According to Attar-e- Neyshaburi, ‘holy fool’ became ‘the primary goal of the Sufis’, and that with the expansion of mysticism the prevalence of such divine madness widened the bounds of social tolerance for ususual behavior and ‘altered states’ of consciousness. From the viewpoint of Attar, simulated madness disguised inward spiritual purity, as did the ‘intentional transgression of social mores’ for example among the Malamiyya or Qalandariyya. The reports of Attar in his mystical poems on spiritual states of holy wise mads are related to their pure love of God and their asceticism and monasticism.