فهرست مطالب

پژوهش های اجتماعی اسلامی - سال هفدهم شماره 5 (آذر و دی 1390)

فصلنامه پژوهش های اجتماعی اسلامی
سال هفدهم شماره 5 (آذر و دی 1390)

  • دینداری التقاطی
  • 220 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1391/06/25
  • تعداد عناوین: 8
|
  • علی اکبر نوایی* صفحه 3
    اگر فهم دینی، بدون معیار و مرجع متین و قابل اعتمادی باشد، هرگونه تفسیر و تعبیر به حوزه ی دین شناسی وارد می شود و مقوله ی التقاط از همین مجرا روی می نماید.
    التقاط، درآمیختن چیزی به چیز دیگر است و التقاط دینی، درآمیختن آموزه های غیردینی با آموزه های بلند دینی است که در نتیجه، جوهره ی دین اصیل تجزیه خواهد شد و چیزی دیگر، معیار سنجش دین واقع خواهد شد و تفاسیر مغایر با دین، به میدانی تجویزی وارد خواهد گردید. حقیقت امر این است که دین گرایی اصیل با دین گرایی التقاطی، تقابلی ماهوی دارد.
    دو نمونه از التقاط را می توان التقاط لیبرالی و مارکسیستی دانست، که در فاصله ی دهه های گوناگونی با مفاهیم و آموزه های دینی التقاط یافته اند و دو خط التقاطی را به عنوان دو شاخصه ی فکری در ایران به وجود آورده اند که پیامدهای آن، در حوزه های معرفتی، اخلاقی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... انحرافات عمده ای را سبب گشت.
    مهم ترین پیامد و نتیجه ای که این مقوله در تداوم تاریخ اش نشان داده ظهور پدیده ی سکولاریزم در داخل و بدنه ی جامعه ی اسلامی بود، که نتایج نامیمونی را در این حوزه، از خود بر جای نهاد. به محاق کشاندن دین، افزایش التقاط و امتزاج در آموزه های دینی، حذف سیاست و حکومت از اندام دین، عرفی اندیشی فهم دینی و نفی اجتهاد مصطلح، امتزاج و اختلاط آموزه های دینی با نگره ای سکولاریستی و دنیوی سازی آموزه های دینی، از قبیل مفاهیم اخلاق دینی، حقوق دینی، و نیز محدود سازی آموزه ها و حداقلی نمودن آموزه های دینی، و نفوذ تساهل و تسامح در اندیشه های دینی، از جمله تغییراتی بود که در گرایش های دینی و فهم آن حاصل گردید. نتایج این روند، رواج اباحی گری در عقیده و رفتار برخی از مسلمانان بود، که البته روح حاکم بر نگره های سکولاریستی در فضای جوامع دینی، به نوعی شکل یافت که خود داستان غم باری بود که حاکمیت تفکر لیبرالی و استعماری را بر جوامع اسلامی متجلی نمود. بنابر این سکولاریزم، یک نشانه برای عقب نشینی در حوزه ی دین گرایی هم شمرده شده و این روند، زیر بنای تغییرات دنیوی گرایانه در همه ی عرصه ها و ساحت ها گردید.
    کلیدواژگان: التقاط، انحراف، لیبرال، مارکسیسم، سکولاریسم، عرفی گرایی، دنیاگرایی، دنیوی گرای
  • محمد جواد لاریجانی صفحه 43
    آیا جامعه ی اسلامی می تواند جامعه ای مدرن باشد؟ جامعه ی دینی جامعه ای است که در آن، اندیشه ی دین به شکل طبیعی در عقلانیت رفتاری مندرج شده باشد. مدرن بودن هم مساله ای است مربوط به عامل بودن انسان، و پست مدرنیسم یعنی فراتر رفتن و عبور از مرزهای مدرنیته. انسان بیدار و مستقل و حق مدار در جامعه ی اسلامی همواره در جست و جوی فهم این مساله است که کیست، به کجا می رود و برای چه می رود و در این جا مبنایی مهم و اساسی وجود دارد، که رئالیسم اصیل و حق مدارانه است.
    در غرب، به سبب سیطره ی دو، سه قرنه ی اندیشه ی لیبرال، به طور طبیعی عقلانیت فنی مطرح گشته است و در اندیشه ی لیبرال مساله ی ریشه، مساله-ای بی معنی و یا بی ارزش اعلام شده است و لذا گشتن به دنبال حل آن عبث و بی فایده تلقی می شود. در مرتبه ی اول، مفهوم بسیار رایج از مدرنیته رواج دارد که در آن به کارگیری ابزار پیشرفته ی تکنولوژیک علامت مدرنیسم است؛ جدای از عمل فرد یا جمع باآن. در مرتبه ی دوم، مدرنیته براساس عقلانیت فنی است که در مرتبه ی پیشرفته تری از تعریف اول قرار دارد و ضمن به کارگیری ابزار پیشرفته، هم به عمل فرد توجه دارد و هم به معیار عقلانیت برای ارزیابی عمل.
    در مرتبه ی سوم، مدرنیسم براساس عقلانیت اصیل است که در مرتبه ی پیشرفته تری نسبت به تعریف دوم قرار دارد، زیرا در آن علاوه بر آن که عمل پایه ی مدرن بودن است، معیار ارزیابی عمل نیز دقیقا حقیقی است و هیچ عنصر جعلی در آن نیست.
    جامعه ی اسلامی با مفهوم دوم از مدرنیته که در جوامع دموکراتیک لیبرال رواج دارد، ناسازگار است و مفهوم اول از مدرنیته نیز اندیشه ای سطحی است و در حقیقت مدرن زدگی است، نه مدرنیته. اما آنچه بر عقلانیت اصیل استوار و متناسب با جامعه ی دینی است را فرامدرنیسم می نامیم و بر این اساس در جامعه ی اسلامی باید برای توسعه به یکباره آهنگ فرامدرنیته براساس عقلانیت اصیل نماییم.
    کلیدواژگان: جامعه ی دینی، مدرنیسم، پست مدرنیسم، فرامدرنیسم، التقاط، عقلانیت، عقلانیت اصیل
  • سیدمجید ظهیری* صفحه 71
    در این جستار به وجه التقاطی آنچه نامبردار به «عرفان های نوظهور» است و خطری که برای رکن مهم سلامت اجتماعی، که سلامت معنوی است، دارد توجه شده است. از نظر نگارنده مقسم قراردادن لفظ عرفان و قسم قراردادن آنچه نامبردار به «عرفان های نوظهور» است جامعه ی ما را دچار نوعی خطای اشتراک لفظ نموده است، و به طور استدلالی در صدد اثبات این حقیقت است که عبارت «ضد عرفان» برای چنین فرقه های التقاطی مناسب است، زیرا شاخص ها و مولفه های این فرقه ها با هرگونه معرفت، به معنای اصیل آن، ناهماهنگ است. همچنان که تقسیم معرفت به معرفت کاذب و معرفت صادق خطاست (چون مولفه ی صدق در تعریف معرفت اخذ شده است و معرفت کاذب تناقض نمون است)، نگارنده تقسیم عرفان به عرفان کاذب و عرفان حقیقی را نیز از عوارض همان خطای اشتراک لفظ می داند، چون شناخت حقیقت و ارتباط با مراتب مختلف آن در حد (تعریف) عرفان اخذ شده است، لذا «عرفان کاذب» نمی تواند یکی از اقسام عرفان و قسیم «عرفان حقیقی» باشد. تنها راه مجاز ورود این فرقه ها در تقسیمی صحیح این است که راه های سلوک انسان و سبک و شیوه ی زندگی او را تقسیم کنیم به طریق عرفان و طریق ضد عرفان. یکی از عوارض اطلاق نام عرفان بر این فرقه ها سوگیری مثبت ذهن مخاطب در رویارویی اولیه با این فرقه های التقاطی است. از این رو کلاسیک شدن اطلاق نام «ضد عرفان» بر این فرقه-های التقاطی در ابتدای رویارویی معنایی جامعه ی دینی با آنها باعث توجه، حساسیت، مواظبت و مراقبت سلامت معنوی خواهد بود.
    تاثیر «ضد عرفان» ها بر معرفت شناسی دینی محور دیگری است که مورد توجه نویسنده در این مقاله است.
    در این میان تاکید شده است که از شاخص های عرفان اسلامی لزوم هماهنگی کامل عقل و شهود با وحی و شریعت است و در غیر این صورت آنچه در گذشته یا امروز به نام عرفان اسلامی، اما مخالف این اصل و رکن اساسی ترویج شده است، نیز، در ذیل «ضد عرفان» طبقه بندی می شود و همانقدر دچار عارضه ی التقاط، و برای سلامت معنوی جامعه خطرناک است که فرقه های التقاطی جدید.
    کلیدواژگان: عرفان، ضد عرفان، التقاط، سلامت معنوی، سلامت اجتماعی، معرفت، معرفت شناسی دینی
  • محمدحسین پژوهنده* صفحه 89
    مساله ی اصلی این تحقیق دست یابی به مفهوم ویژه ای از تشخص است که در دو پرده نمود می یابد: فرد و جمع. بر این اساس نگارنده بحث خود را نیز در دو بخش هویت و ملیت قرار داده است، چه آن که معتقد است ملیت به واقع همان هویت جمعی و دارای اعتبار عینی اجتماعی است. با این رویکرد به تعریف و ارائه ی شناختی از ابعاد هویت و عوارض نبود آن در بخش اول می پردازد.
    نویسنده با فرض این که هویت مادی از نظر علمی و تجربه ی تاریخی چندان دارای اعتبار و ثبوت عقلی نیست، به هویت معنوی و اعتقادی روی می آورد و آن را از نظر دینی معتبر می داند و معتقد است که دشمن نیز در پی مسخ و زوال همین نوع هویت در ملت های دیگر است.
    وی در بخش دوم به مساله ی ملیت و اعتبار آن از نظر دینی و عقل عرفی می پردازد و پس از نگاهی به خاستگاه اولیه، به کند و کاو در ارتباط با معنادهی آن در عرف های مختلف روی می آورد. وی چنین نتیجه می گیرد که ملیت دو معنای مثبت و منفی می تواند داشته باشد که آن چه مورد برداشت دشمن از آن قرار گرفته، استفاده از نوع منفی آن بوده است.
    ملیت در دایره ی معنادهی تشخص جمعی و وابستگی به سرزمین برای دفاع از آن در مقابل دشمن، نه تنها منفی نیست، بلکه یک لازم عقلی و مورد تاکید دین مقدس اسلام است، اما آن چه بدان چهره ی کریه و منفوری داده است، همانا جنبه ی افراطی آن. یعنی وابستگی به آب و خاک تا مرز پرستش و فدا کردن همه ی ارزش های دیگر برای آن است. این معنا تاکنون موجب وارد آمدن لطمه هایی بر پیکر مکتب اسلام و امت واحده ی اسلامی بوده است و سبب پیدایش تفکر سکولار و سپس نفوذ استعمار و تحت سلطه ی اجنبی قرار گرفتن سرزمین های اسلامی شده است.
    وی با اشاره به نمونه ای از این معنا در وضعیت فعلی به عنوان ناسیونالیسم پست مدرن، که ملغمه ای مبهم و گیج کننده است، بحث خود را به پایان می برد.
    کلیدواژگان: هویت ملی، نوعی، دینی، ملیت، ناسیونالیسم، کشورهای اسلامی، ترمینولوژی ناسیونالیسم، ناسیونالیسم پست مدرن
  • محمود اصغری* صفحه 119
    فرض ما در این مقاله بر این است که تبیین صحیح مفهوم انتظار و شناخت کارکردها، بایدها، نبایدها و چالش های پیش روی آن در حوزه ی اندیشه ی اسلامی و براساس آموزه های درون دینی، می تواند نقش مهمی در تقویت و تثبیت دینداری مطلوب ایفا نماید، و در مجموع، زمینه های باور به انتظار موعود را تسهیل و تقویت کند. زیرا که انتظار و مباحثی از این قبیل، عهده دار ترویج امید به آینده ی بهتر را در بر داشته و دارد، امیدی که در اعماق و درون جان تمامی انسان ها وجود دارد، و به گونه ای خاستگاه فطری، داشته و گرایش فطری زیر بنای آن به شمار می آید.
    کلیدواژگان: انتظار، کارکردها، بایدها و نبایدها، چالش ها، موعود، اسلام
  • جواد کریمی*، احمدرضا حمیدی، حمیدرضا حمیدی صفحه 157
    وقوع انقلاب اسلامی را می توان بزرگ ترین رویداد مهم در حوزه ی مذهب تشیع در قرن حاضر دانست. انقلاب ایران منجر به اهمیت یافتن تشیع به عنوان کانونی ژئوپلیتیک در جهان شد. به نظر می رسد انقلاب اسلامی ایران باعث رشد و ارتقای سطح فکری و بینش سیاسی شیعیان کشورهای منطقه شده و در تشکیلاتی شدن آنان نقش داشته است. در کنار صدور انقلاب، که امری ارادی است، شاهد بازتاب انقلاب اسلامی به مثابه امری غیر ارادی در سطح جهان هستیم. ایدئولوژی این انقلاب و حضور رهبری کاریزماتیک آن منجر شد تا شیعیان جهان شیفته ی این انقلاب شوند. بنابراین تبیین جایگاه ژئوپلیتیکی شیعیان بعد از پیروزی انقلاب ایران، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر ناظر به این پرسش است که بازتاب انقلاب اسلامی ایران بر ژئوپلیتیک شیعه چه تاثیراتی را در پی داشته است؟ بنابراین تلاش می شود تا بازتاب انقلاب ایران در متن خیزش جهانی اسلامی ارزیابی شود. مفروض پژوهش حاضر بر این مبنا استوار است که بازتاب جهانی انقلاب ایران بر گسترش ژئوپلیتیک شیعه هم مستقیم و هم غیر مستقیم بوده است. از این رو انقلاب اسلامی به مثابه نمونه ای الهام بخش برای تشیع بوده است. انقلاب ایران منجر به اهمیت یافتن مذهب شیعه در جهان، به عنوان یک ایدئولوژی مبارزاتی شد. بازتاب این امر در جوامع شیعی به صورت رشد خودباوری، توجه به شیعه به عنوان عامل هویت و وحدت جمعی شد، از این رو شیعیان در جهت رشد و ارتقای جایگاه سیاسی خود گام برداشته و با تاسیس یا تقویت احزاب و گروه های سیاسی به حضور و نقش آفرینی در ساختارهای سیاسی کشورهای خود پرداختند. این فضا زمینه را برای ارائه-ی الگویی انقلابی و وحدت آفرین میان مسلمانان جهان ایجاد نموده و باید از مخاطرات ناشی از منازعات بین مذهبی که باعث تشتت و تفرق جهان اسلام می شود برحذر باشد.
    کلیدواژگان: انقلاب اسلامی، ژئوپلیتیک، ژئوپلیتیک شیعه، بازتاب انقلاب، ایران
  • یوسف حیدری چناری*، رمضان مهدوی آزادبنی صفحه 183
    ضرورت وقوع تحول در علوم انسانی موجود در دانشگاه ها به یکی از دغدغه های معاصر تبدیل گشته است. در این تحقیق، هدف نویسندگان بیان ضرورت یکی از انواع تحولی است که باید در علوم انسانی شاهد وقوع آن باشیم. یکی از گام های مهم در مسیر اسلامی شدن دانشگاه ها، متحول ساختن علوم انسانی به معنای تصفیه ی آن از رویکرد التقاطی است. قطعا آن نوع علوم انسانی رایج در دانشگاه که دچار التقاط و گاه الگوبرداری صرف از تئوری های دیگر ملل و تمدن ها و فرهنگ ها می باشد، نمی تواند جزئی از یک دانشگاه اسلامی به حساب آید، چرا که در قالب چنین نظام فکری، تنها تئوری ها و مسائلی که مطابق مبانی آن فرهنگ ها باشد، به رسمیت شناخته می شوند، نه مطابق مبانی و اصول اسلام و قرآن. لذا بسیاری از ارزش های مورد تاکید در دین اسلام قابل دفاع و تبیین نخواهد بود. اسلام ضمن این که ما را به فراگیری و عبرت گرفتن و استفاده از اکتشافات و تجربیات و پیشرفت های علمی، فکری و اجتماعی ملل و فرهنگ های دیگر دعوت و تشویق می نماید، اما هیچ گاه قائل به وانهادن استقلال و هویت فطری و الهی و قرآنی نیست. بنابراین التقاط مبانی و اصول فکری و علمی تمدن ها و فرهنگ های غیر اسلامی در حوزه ی علوم انسانی، یکی از آسیب های عمده برای علوم انسانی در نظر گرفته می شود و تطهیر آن از این آسیب یکی از گام های مهم در ارتقا و اسلامی شدن دانشگاه ها محسوب می گردد.
    کلیدواژگان: التقاط، دانشگاه اسلامی، علوم انسانی، ارزش
  • ترجمه ی عربی (موجزالمقالات)
    جاسم المشهدی صفحه 205
|
  • Ali Akbar Navayee* Page 3
    If it is possible to understand religion without a reliable authority, eclecticism arises, which allows for any type of understanding and interpreting of religion. Eclecticism is mixing two or several things of various natures, and religious eclecticism means mixing religious and non-religious teachings, as a result of which, things other than religion itself becomes the criterion for measuring religiosity and any interpretation of religion becomes possible. Pure religiosity is in sharp contrast with eclecticism. Two examples of religious eclecticism are religious-liberal and religious-Marxist currents occurring in recent decades in Iran. They have results in so many deviations in political, social, cultural and epistemological areas. The most important result was the rise of secularism within the body of Islamic thinking. Religious-secularists put religion on trial, gave religious teachings a secular interpretation, separated state from religion, negated the doctrine of ejtehad, and interpreted the values as being relative. Secularism was thus for certain Muslims a retreat from Islamic values and principles and a means through which secular changes were introduced in all areas of life.
    Keywords: Eclecticism, deviation, liberal, Marxism, secularism, materialism
  • Mohammad Javad Larijani Page 43
    Can the Islamic society be a modern society? A religious society is one in which the religious thought naturally reflects itself in the behavior rationalism. Modernity is a question related to man’s agency and postmodernism involves going beyond the borders of modernity. In the Islamic society man has always been seeking the answer to the questions Who is he? Where is he going? Why is he going? In the west, the domination of liberal thinking in the last three centuries has naturally resulted in a technical rationalism. They dismiss the question of roots as irrelevant or meaningless. There are two definitions of modernity. First, there is a widespread definition of modernity in which using advanced technology is a sign of modernity, regardless of man’s behavior. Also, modernity has been defined as technical rationalism which is a more advanced stage of the first definition. The latter definition considers both the action of the individual and rationalism as a criterion for evaluating the action. Modernity may also be defined based on pure rationalism, which is a more advanced definition because it regards action as the basis of modernity and the criterion for the evaluation of action is also real. The Islamic society is inconsistent with the second definition of modernity and the first definition is a shallow one. But what is based on pure rationalism, which we may call post-modernity, is consistent with the Islamic society.
    Keywords: religious society, modernism, postmodernism, eclecticism, rationalism, pure rationalism
  • Seyed Majid Zahiri* Page 71
    In this paper, the writer discusses what is known as modern mysticisms, which has posed a threat to the society’s spiritual health. The writer begins with the claim that naming such thinking currents as mystic is misleading as they should be truly named anti-mystic currents. Equally misleading, the writer states, is division of knowledge to false and true because the concept of false knowledge is paradoxical. According to the writer, if such thinking currents are named as mystic, the mind meets them in a positive way in the first encounter, but labeling them as anti-mystic sharpens the society’s sensitivities and brings their attention to the dangers posed by such thinking currents. The writer also discusses the effect of such anti-mystic currents on religious epistemology. According to the writer, one of the basic tenets of Islamic mysticism is complete conformity of the intellect with revelation and the Shariat; otherwise, whatever we know today as Islamic mysticism should be labeled as anti-Islamic.
    Keywords: Mysticism, anti, mysticism, eclecticism, spiritual health, social health, knowledge, religious epistemology
  • Mohammad Hossein Pazhoohandeh* Page 89
    The main aim of this paper is to attain an understanding of identity which is realized in two levels of individual and society. The article is thus divided into two sections: (individual) identity and nationality based on the belief that nationality is in fact the same as collective identity and has an objective and social validity. In the first section the writer presents a definition of the various dimensions of identity. Assuming that, scientifically and historically, material identity has little validity; the writer discusses spiritual identity as a religiously valid identity and argues that the enemy has targeted this identity in other nations. In the second section, the wrier discusses nationality from a religious point of view, and concludes that nationalism can be used in two positive and negative senses, the latter sense being always used by the enemy. In the former sense, the writer argues, nationalism involves the defense of one’s country, which is not only not negative, but an act so strongly supported by religion and intellect, but the biased praise of one’s country at the price of other human values has dealt strong blows on Islam and the concept of the unified ummah. The writer concludes by touching on the concept of postmodern nationalism, which is a baffling mix.
    Keywords: National identify, religious identify, individual identity, nationalism, Islamic countries, postmodern nationalism
  • Mahmood Asghari* Page 119
    This study is based on the assumption that correct interpretation of the concept of waiting for Mahdi (pbuh) the savior and understanding its functions and challenges can play an important role in developing ideal religiosity and pave the way for the widespread belief in the question of waiting for the savior because this question promotes hope in the society, a hope that is deeply rooted in man’s soul.
    Keywords: waiting, functions, dos, donts. Challenges, Islam
  • Javad Karimi*, Ahmad Reza Hamidi, Hamid Reza Hamidi Page 157
    The Islamic revolution of Iran may be called the greatest event in the history of Shi’ism in the present century. The revolution changed the status of Shi’ism as an important geopolitical center in the world, promoting the political understanding of Shi’ite Muslims in the region and organizing them. The revolution also had an effect on the world level. The Shi’ite Muslims throughout the world have been attracted to this revolution and its charismatic leader. The current paper deals with the question of the effect of the Islamic revolution of Iran on Shi’ite geopolitics. The study is based on the assumption that the universal effect of the revolution has affected directly and indirectly the development of Shi’ite geopolitics with the revolution being a source of inspiration to Shi’ite Muslims. Also, Shi’ism has turned in the world as an ideology for revolution. As a result, the Shi’ie Muslims, with a strengthened sense of self-reliance, have established political parties to promote their political position in the society and to play a more important part in the politics of their courtiers.
    Keywords: the Islamic revolution of Iran, Geopolitics, Shiite Geopolitics, the effects of the revolution, Iran
  • Yousef Heydari Chenari*, Remazan Mahdavi Azadboni Page 183
    The necessity of change in the current status of humanities has been one of the contemporary’s concerns. In this paper, the aim of the writers is to discuss the necessity of such a change, which involves purging it from eclecticism. There is no doubt that the current practice, which involves copying the theories of humanities developed in other countries and cultures cannot provide a solution to the problem because such theories, while they may be acceptable within their respective cultures, do not necessarily conform to the ideals and principles of Islam. While Islam recommends that we use other nations’ scientific achievements, it places great emphasis on the divine nature of man. Thus mixing the secular principles with Islamic principles in the field of humanities would provide a major problem facing humanities as taught in our universities and purging humanities from secular thinking would be a great step toward Islamization of the universities.
    Keywords: Eclecticism, Islamic university, humanities, values