نشریه تدبیر
پیاپی 303 (خرداد 1397)

امسال روز ملی صنعت و معدن در حالی بزرگ داشته می‌شود که با توجه به نامگذاری سال به نام "حمایت از کالای ایرانی"، این روز می‌تواند نقطه عطفی برای همگرایی بیشتر دولت با فعالان صنعت و معدن و یافتن راهکارهای علمی و عملی برای کمک به پا گرفتن دوباره نهال تولید داخل محسوب گردد. نگاهی به عملکرد و سخنان مدیران دولتی از ابتدای سال تا کنون،‌ نشان از عزم جدی دولت دارد تا با اقدامات خود، گام‌های عملی در حمایت از صنعت کشور و تحقق شعار سال بردارد.
تصمیم دولت به توقف واردات کالاهای دارای مشابه ساخت داخل، اقدام در جهت تسهیل قوانین و بهبود فضای کسب‌وکار، راهکارجویی برای کاهش بار پرداختی بنگاه‌های تولیدی به نهادهای دولتی، تلاش در جهت کاهش هزینه تسهیلات برای بنگاه‌های تولیدی، تسهیل واردات مواد اولیه و ملزومات تولید، تصمیم دستگاه‌های مختلف دولتی به تامین حداکثری نیازها از داخل، عزم دولت برای مبارزه جدی با قاچاق کالا، پیشنهاد و تصویب طرح‌هایی برای بالا بردن قدرت خرید کالای ایرانی توسط مردم، تشکیل کارگروه‌های مشترک دولت و اصناف مختلف برای طرح و حل مسایل هر صنعت و...، از جمله اقداماتی بوده است که دولت در جهت حمایت از کالای ایرانی آغاز کرده و برخی را به سرانجام رسانده است.

تحقق شعار "حمایت از کالای ایرانی"، بی‌شک کار یک فرد یا نهاد نیست،‌ بلکه نیاز به یک عزم جدی و ملی دارد؛ عزم نهادهای حکومتی برای تسهیل فضای تولید در کشور و برداشتن موانع، بالا بردن قدرت خرید مردم و ایجاد ثبات اقتصادی؛ عزم و تعهد تولیدکننده برای ارتقای بهره‌وری و به تبع آن، افزایش کیفیت و کاهش قیمت تمام‌شده محصولات؛ و عزم مصرف‌کننده ایرانی برای اولویت دادن به کالای ساخت ایران و حداکثر حمایت ممکن حمایت از آن.
آنچه در پی آمده است، گزیده‌ای از نظرات برخی مدیران ارشد دولتی، نمایندگان مجلس، اعضای مجمع تشخیص و مدیران و فعالان صنعت کشور درباره الزامات تحقق شعار حمایت از کالای ایرانی است.

در دنیای امروز کشورها به دنبال ایجاد مزیت و فضای رقابتی برای محصولات و کالاهای تولیدی خود به منظور عرضه در حوزه تجارت بین‌المللی و منطقه‌ای هستند، تا پشتوانه‌ای مقتدر و باثبات در عرصه‌‌های اقتصادی برای خود فراهم نمایند.
بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته با اتخاذ سیاست‌های حمایت از بازار داخلی، صنایع خود را تا مرزهای  رقابت‌پذیری جهانی رشد داده و با استفاده از روش های متنوعی از جمله شکستن قیمت‌ها و دامپینگ، سعی در به دست آوردن بازارهای هدف نموده‌اند. در این فضای رقابتی برچسب "ساخت کشور"  که به اختصار MICI خوانده می‌شود، بر روی کالاها، در برگیرنده مفاهیمی مانند کیفیت، کارایی و اعتماد بوده و جایگاه ویژه‌ای در بازار یافته است. عجین شدن اعتبار و هویت ملی یک کشور با مفهوم برچسب "ساخت کشور" موجب شده تا کشورهای متقاضی ورود به بازارهای جدید و نیازمند توسعه، با اعتباربخشی به این برچسب، سعی در گشایش فضای تجاری گسترده‌تری در پیش روی تولیدکنندگان خود داشته باشند.

بازار پوشاک کشور مدت‌هاست که جولانگاه واردات رسمی و قاچاق پوشاک خارجی شده است و اگر این پدیده ادامه یابد، نفس تولیدکننده ایرانی هر روز تنگ‌تر می‌شود. در سال "حمایت از کالای ایرانی"، تولیدکنندگان ایرانی معتقدند که کیفیت و ظرفیت حجمی تولید پوشاک در ایران به‌خوبی کفاف بازار داخل را می‌دهد و اگر تبعیض‌های دولتی و قاچاق کالا نباشد، این صنعت از لحاظ قیمتی نیز قابلیت رقابت با همتایان خارجی خود را دارد. رییس اتحادیه پوشاک، مشاور وزیر صنعت، معدن و تجارت در امور نساجی و پوشاک و همچنین یکی از تولیدکنندگان پوشاک کشور، در میزگردی به تضارب آرا درباره وضعیت فعلی این صنعت و الزامات حمایت از آن پرداختند. گزیده این میزگرد از نظرتان می‌گذرد.

شعار اقتصادی سال 1397 در شرایطی تحت عنوان "حمایت از تولید کالاهای داخلی" اعلام شده است که تولیدکنندگان ایرانی، چه در بخش‌های صنعت و معدن و چه در بخش‌های کشاورزی، انرژی، بازرگانی و... از منظر سرمایه‌گذاری، تولید، نقدینگی، فروش، بهره‌وری و... در شرایط مطلوبی به سر نمی‌برند. اگرچه دلایل اقتصادی، مالی، بیمه‌ای، مالیاتی، تکنولوژیکی، مدیریتی، سیاسی و... زیادی شرایط نامطلوب موجود را باعث شده‌اند، ولی دلایل عمده آن را، از یک طرف در عملکرد نامطلوب دولت‌های داخلی در سال‌های گذشته و اخیر و ، از طرف دیگر، در آثار و تبعات تحریم‌های اقتصادی خارجی علیه ایران می‌توان طبقه‌بندی نمود. با توجه به اینکه تحریم‌های اقتصادی و خارجی با خروج آمریکا از برجام از سال 1397 رو به افزایش است. از این‌رو، برای مقابله با شرایط نامطلوب فراروی اقتصاد ایران، فعالیت‌ها و اقدامات مساعد بسیاری ضروری است که یکی از ‌مهم‌ترین آنها طرح "حمایت از کالاهای تولید داخلی" است. اما این هدف مهم و تاثیرگذار مثبت و سازنده فقط در شعار، گفتمان، پوستر، سمینار و... قابل تحقق نیست، بلکه برای دستیابی عملی به اهداف عالی آن لازم است مجموعه‌ای از مطالعات و اقدامات در سطح ملی به صورت درست و کامل انجام گیرد تا شاهد آثار و تبعات مثبت آن در رفع یا تعدیل نارسایی‌های اقتصادی موجود باشیم.

شرایط اقتصادی- اجتماعی کشور و لزوم مواجهه موثر با چالش‌های موجود  ایجاب می‌کند که به طور بنیادی و پایدار از تولیدات داخلی حمایت کنیم. این حمایت باید زمینه رشد اقتصادی را فراهم کرده و چشم انداز مثبت، با ثبات و پایدار برای فعالان اقتصادی ایجاد کند. امید به داشتن اینده خوب یکی از پیش‌ران‌های مهم توسعه ‌کسب‌وکار و ارتقای توان تولید داخل است. توسعه ‌کسب‌وکارهای خرد، کوچک، متوسط و بزرگ در قالب کلی تر توسعه کارآفرینی محقق می‌ شود. توسعه کارآفرینی به معنی افزایش احتمال و نرخ وقوع رفتار کارآفرینانه در کلیه ابعاد کارآفرینی و افزایش شانس موفقیت اقدامات کارافرینانه است. به عبارت دیگر اقدامات توسعه ‌کارآفرینی شامل کاهش عدم اطمینان،  افزایش فرصت‌های کارآفرینی، افزایش علاقه و انگیزه شهروندان برای انجام فعالیت‌های کارآفرینانه، توانمندسازی آنها برای موفقیت در اجرای فرآیند کارآفرینی و حمایت از آنان در هر وضعیتی که نیاز دارند، است.

از ابتدای سال 1397 و انتخاب شعار حمایت از کالای ایرانی؛ مطالب بسیاری در خصوص راهکارهای حمایت از تولید ملی و به تبع آن، حمایت از کالای ایرانی، تدوین و ارایه شده است؛ اما به نظر می‌رسد بسیاری از این مطالب به یکی از مهم‌ترین چالش‌های کالاهای ایرانی کمتر توجه کرده‌اند، و آن مسئله رقبای کالاهای ایرانی است، رقبایی که به دلایل مختلف اعم از قیمت پایین‌تر، کیفیت اسمی بیشتر، و مسایل فرهنگی، به کابوسی برای تولید ملی تبدیل شده‌اند؛ به طوری که در سطوح مختلف اقتصادی، هریک از این دلایل وزن مخصوص به خود را دارند.
در این میان یکی از راهکارهایی که می‌تواند تا حدودی به ویژه در سطح بنگاه‌های کوچک و متوسط موثر باشد، تحلیل زنجیره ارزش کالاست؛ چرا که تحلیل زنجیره ارزش بر پایه‌ اصل اقتصادی «مزیت» استوار است. یعنی شرکت‌ها بهترین عملیات را در بخش‌هایی دارند که از مزیت تولید نسبی در مقایسه با رقبای خود برخوردارند. به طور هم‌زمان، شرکت‌ها باید از خودشان بپرسند که در کجا می‌توانند بهترین ارزش را به مشتریانشان برسانند. برای انجام یک تحلیل زنجیره ارزش، شرکت ابتدا باید هر بخش از فرآیند تولید خود را مشخص کند و بخش‌هایی را شناسایی کند که در آنها می‌تواند گام‌هایی را حذف کند یا بهبود ببخشد. این اصلاحات می‌تواند باعث کاهش هزینه‌ها یا ظرفیت تولید بهتر شود. نتیجه‌ نهایی این است که مشتریان با قیمت کمتر، سود بیشتری از محصول می‌برند که باعث پیشرفت شرکت در طولانی‌مدت می‌شود. بنابراین به نظر می‌رسد توجه به زنجیره ارزش در رشد و پایداری کسب‌و‌کارها به ویژه کسب‌وکارهای کوچک و متوسط، دارای اهمیت ویژه‌ای است.

در این گزارش، 800 نفر از مدیران و کارشناسان از بخش اطلاعات و ارتباطات فناوری مورد بررسی قرار گرفته‌اند.
1. فناوری‌های پوشیدنی و قابل کاشت
به خاطر دارید در دهه 80 و 90 میلادی چقدر تلفن‌های همراه، بزرگ بودند؟ سال 2025 هم به تلفن‌های همراه فعلی‌تان نگاه می‌کنید و همین را می‌گویید. اکثر قریب به اتفاق کارشناسان (82 درصد) معتقدند که تا 10 سال آینده نخستین تلفن همراه قابل کاشت به صورت تجاری عرضه خواهد شد. حتی 91 درصد پاسخ‌دهندگان معتقدند که 10 درصد مردم از لباس‌هایی که قابلیت اتصال به اینترنت دارند، استفاده خواهند کرد.

بر اساس پیشرفت‌های تکنولوژیکی انقلاب چهارم صنعتی انتظار می‎رود که بازار پس از فروش خودروها در پنج تا ده سال آینده متحول شود. در واقع، منظور از بازار پس از فروش (Aftermarket) خودرو، بازار ثانویه صنعت خودروسازی است که در زمینه تولید، بازسازی، توزیع، خرده‎فروشی و نصب تمام قطعات خودرو، تجهیزات، مواد شیمیایی و لوازم جانبی، پس از فروش خودرو توسط تولیدکنندگان اصلی به مصرف‌کننده خدمات ارایه می‎دهد. به طور کلی، با تحول انتظارات مشتری، سرعت گرفتن نوآوری‎های تکنولوژیکی و تغییر در قدرت رقابت، بازار پس از فروش خودرو تغییرات چشمگیری را تجربه خواهد کرد. این تحولات شیوه تفکر مشتریان، تامین‎کنندگان خودرو و دیگر شرکت‎های مربوط به خدمات پس از فروش را نسبت به خودرو و رانندگی دگرگون ساخته و به تبع آن، مدل کسب‌وکارهای خودرویی و نحوه خلق ارزش در آن‌ها را متحول می‌‎سازد. به منظور دستیابی به دیدگاهی جامع از این صنعت، ارزیابی رویکردها و گرایش‌های بازار پس از فروش و اثرات بالقوه آن‌ها -بر توازن قدرت و نتیجه نهایی-و استخراج الزامات برای تولیدکنندگان خودرو، مک‎کینزی یک سلسله تحقیقات و نظرسنجی هم از طریق مصاحبه با کارشناسان صنعت خودرو، و نیز مرور دیدگاه‌های متخصصان و مدیران اجرایی در بازار پس از فروش صنایع خودرویی انجام داده است.

شرکت Bain & Company از سال 1993 تاکنون، مدیران را در سراسر جهان از نظر ابزارهای مدیریتی مورد استفاده و چگونگی اجرای اثربخش این ابزارها مورد بررسی قرار می‌دهد. در سال 2018، نتایج این تحقیق که در پاییز 2017 صورت گرفته، منتشر شده است. در این تحقیق مانند سال‌های گذشته پرسشنامه‌ای بین مدیران توزیع و بر اساس نتایج ‌به دست آمده که از توزیع 1268 پرسشنامه حاصل گردیده، ابزار اینترنت اشیاء از نظر نمره اصلی تلاش و برنامه‌ریزی استراتژیک از نظر میزان استفاده و رضایت به عنوان اولین ابزار مدیریتی جهان در سال 2017 معرفی شده است. نکته حایز اهمیت در این گزارش حرکت شرکت‌های فناوری‌محور است که این شرکت‌ها در حال گذار از مفاهیم مدیریت نوین و سازمانی به واقعیت‌های عملیاتی بوده و با فاصله گرفتن از ساختار سلسله مراتبی به مدیریت چابک نزدیک‌تر می‌شوند. لازم به ذکر است در بخش‌های دیگر  این گزارش، رهبران کسب‌وکار اعلام کرده‌اند که 79 درصد به کارکنان خود اعتماد می‌کنند و از مدیریت دستوری و کنترلی فاصله می‌گیرند. در ادامه، خلاصه‌ای از نتایج این گزارش ارایه می‌شود.

مدتی است در محافل مختلف علمی، اقتصادی و سیاسی کشورمان موضوع بهبود اوضاع اقتصادی ایران مطرح است. وعده‌هایی که اخیرا در این زمینه داده می‌شود بعضا از "رسیدن به اقتصاد اول منطقه" به "حفظ سطح معیشت مردم" تنزل یافته است. هر یک از صاحب‌نظران مشکل را در جایی می‌دانند. برخی، ساختارهای بوروکراسی را مسیول دانسته و گروهی، ناکافی بودن تعاملات بین‌المللی و یا خروج سرمایه را علت می‌دانند. در این مقاله، بعد از معرفی فرایندها و چرخه‌های تباهنده و بالنده، مضمون پدیده تباهندگی (در قالب یک نظریه و به عنوان ریشه قالب مشکلات اقتصادی) در مقابل پدیده بالندگی مطرح شده و نهایتا اقتصاد تباهیده به عنوان غایت حضور پدیده تباهنده تبیین می‌شود. همچنین برای درک بهتر این نظریه، با ذکر مثال‌هایی در سطح حوزه‌های اقتصادی خرد و کلان، نتایج وجود این پدیده در اقتصاد کشور بیان شده است. از آنجا که مبارزه با پدیده تباهندگی در سطح ملی بیش از سایر بازیگران، به عهده حکومت (شامل همه اجزاء آن) است، در ادامه برخی راهکارهای موثر برای جلوگیری از تدوام فرایندهای تباهنده در اقتصاد کشور ذکر شده است.

در سال‌ها‌‌ی اخیر یکی از موضوعات مورد اقبال در حوزه ارتباط صنعت و دانشگاه شکل گرفته است و مسیولان دانشگاه‌‌ها و مدیران صنایع سعی می کنند این حلقه مفقوده را ایجاد نمایند. از سوی دیگران دولت‌ها‌‌ نیز در تلاش هستند تا با رفع موانع تحقق این امر، هزینه‌ها‌‌ی خود را در ارتباط با دانشگاه‌‌ها و صنایع کاهش دهند.
با تمامی تلاش‌‌هایی که تاکنون صورت گرفته است به نظر می‌‌رسد کشور ما در این زمینه موفق نبوده و می‌‌بایست سرمایه‌‌گذاری بیشتری در این زمینه انجام دهد. یکی از فعالیت‌‌های ضروری در این زمینه شناخت عواملی است که موجب نزدیکی و یا فاصله‌‌گیری صنعت و دانشگاه است. از این‌رو، در این مقاله سعی شده است کارکردهای صنعت در قبال دانشگاه و مزایای این همکاری برای دانشگاه‌ها‌‌ احصا گردد.
احصای این عوامل موجب می‌‌گردد تا با تمرکز خاص بر روی برخی از آن‌‌ها، تلاش‌‌های صورت گرفته را متمرکز نموده و جهت‌‌دهی نمود تا بتوان با جلوگیری از تعدد اهداف و توزیع نامناسب هزینه‌‌ها، ارتباط این دو نهاد را مستحکم‌‌تر نموده و جامعه را از مزایای این ارتباط بهره‌‌مند نمود.

شرکت‌های بیمه از دیر باز، ریسک‌ها و خطرات بیمه‌گذاران را پوشش می دهند و در مقابل این خدمات حق بیمه دریافت می‌کنند که برابر قوانین موظف هستند بخشی از حق بیمه دریافتی را جهت توانمندسازی خود در جبران خسارت بیمه‌گذاران  سرمایه‌گذاری نمایند. این در حالی است که بیمه‌گذار و بیمه‌گر، هر دو بیشتر به قیمت توجه می‌کنند که در بلندمدت با کاهش نرخ یا ارایه تخفیف در حق بیمه به منظور جذب یا حفظ پرتفوی، بیمه‌گر امکان پوشش ریسک‌ها و خطرات بیمه‌گذار را از دست می‌دهد. این موضوع به این دلیل است که بخش عمده‌ای از سهم بازار صنعت بیمه، به طور سنتی در اختیار رهبران بازار است. اما علی‌رغم این موضوع سایر شرکت‌ها سعی می‌کنند، تا به عملکرد بهتری نسبت به رقبا دست یافته و بدین ترتیب سهم بیشتری از تقاضای بازار را از آن خود کنند. برای همین منظور با دادن تخفیف در قیمت سعی به افزایش سهم بازار خود دارند که این مسئله باعث می‌شود، آنها دایما جنگ قیمت با هم داشته باشند و در بلندمدت توانمندی خود را در پوشش ریسک‌های بیمه‌گذاران را از دست دهند. شاید بتوان بگوییم که صنعت بیمه ایران بر محور اقیانوس قرمز قرار گرفته است که فضا و پتانسیل بازار را ثابت و محدود فرض می‌کند و شرکت‌ها تشویق می‌شوند که سهم خود را در این بازار بالا برده و بدین ترتیب، یک جایگاه تدافعی برای رقابت خود اتخاذ کنند. در نتیجه، جذب و نگهداری مشتری هرگز تا این حد بااهمیت نبوده است. بنابراین شناخت نیاز بیمه‌گذار و پاسخ به آن از یک سو و از سوی دیگر ایجاد تمایز و ارزش‌آفرینی در آمیخته‌های بازاریابی بیمه به غیر از کاهش در حق بیمه از مهم‌ترین دغدغه‌های شرکت‌های بیمه در شرایط کنونی باید باشد. به همین خاطر این پژوهش سعی دارد با بیان نظری و مطالعه کتابخانه‌ای، راهکار‌هایی را جهت افزایش توان رقابتی در ارایه خدمات مطلوب و پوشش ریسک‌های بیمه‌گذاران ارایه نماید.

منظور از طراحی، نوع گرافیک، کنار هم قراردادن آیتم‌ها و... که در سایت به کار رفته است. طرح کلی وب‌سایت نیز می‌تواند به عنوان یک نماد و عامل اثرگذار بر روی ادراک مشتری استفاده شود. علاوه بر راحتی دستیابی به صفحه مورد نظر بر پایه طرح، جذابیت‌های ظاهری وب‌سایت بر روی انگیختگی عاطفی مشتری (بیان یک وضعیت فیزیولوژیکی و روانی از بیدار شدن، هشیاری یا به محرکی واکنش نشان دادن است) ‌تاثیر بسزایی دارند. تحقیقات نشان داده که شکل تصاویر، گرافیک‌ها‌، دکمه‌ها‌، شکل منوها و سازگاری قالب حروف با تصاویر در ادراک مشتریان ‌تاثیر داشته و این طرح‌بندی کلی می‌تواند یک احساس کلی را به مشتریان منتقل کند. هنوز بیشتر سازمان‌ها از چگونگی طراحی یک وب‌سایت برای مشتریان درک اندکی دارند. وب‌سایتی که به آنها جهت برقرار کردن ارتباطات تجاری بهتر با مشتریانشان و به دست آوردن موفقیت در زمینه تجارت الکترونیکی مبتکرانه یاری رساند. مطالعات انجام شده در رابطه با کیفیت وب‌سایت، غالبا در زمینه‌های مربوط به طراحی برجسته یا نگرش‌های قابل استفاده نسبت به وب‌سایت توجه نشان داده‌اند. ‌به عنوان مثال، آلادوانی (2006) اظهار داشتند یک مدل یکپارچه شامل 4 بعد می‌شود: 1. کیفیت فنی، 2. کیفیت محتویات کلی، 3. کیفیت محتویات ویژه، 4. کیفیت ظاهری. متاسفانه سازمان‌ها به طراحی وب‌سایت خود اهمیت نمی‌دهند و از این مسئله آگاهی ندارند که ظاهر سایت چه ‌تاثیر مهمی بر روی افکار مشتری و واکنش او جهت خرید محصول دارد. بنابراین هدف از نگارش این مقاله، آگاه کردن فروشگاه‌های اینترنتی نسبت به این مسئله است که به ظاهر وب‌سایت خود مانند ظاهر یک فروشگاه فیزیکی اهمیت دهند تا شاهد واکنش مثبت از سوی مشتریان شوند و انگیختگی عاطفی افزایش یابد و در نهایت، منجر به فروش و افزایش سودآوری شود. بررسی طراحی و صفحه‌آرایی وب‌سایت، فروشگاه اینترنتی و انگیختگی عاطفی در این مقاله مورد بررسی قرار می‌گیرد.

پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخ‌ قرآن کریم به پرسش‌هایی است که در پی معیارهای گزینش و انتخاب افراد مطرح می‌شود.‌‌ لذا محورها و تفسیرهای مورد نظر در این آیات قرآن کریم بررسی گردیده و در این مقاله ارایه شده است.‌‌ این تحقیق از نوع "تحلیل محتوای توصیفی و کیفی" و هدف جزیی پژوهش "تتبع در قرآن کریم و تفاسیر آن با هدف استخراج الگوهای مدیریتی از آیات، سوره‌ها و قصص قرآنی" است.‌‌

هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر یادگیری سازمانی بر عملکرد کارکنان سازمان مدیریت صنعتی تهران است. جامعه آماری، کلیه کارکنان تمام وقت سازمان مدیریت صنعتی در سال 95-96 را شامل می‌شود که مجموعا 150 نفر هستند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 108 نفر تعیین شد که به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه‌های یادگیری سازمانی (نیف) و عملکرد کارکنان (اچیوا) بود که در قالب 50 سوال تدوین شد. داده‌ها با استفاده از آزمون t برای گروه‌های مستقل و به وسیله نرم افزار spss تحلیل شد. نتایج تحلیل نشان داد که هر یک از مولفه‌های یادگیری سازمانی تاثیر مثبت بر عملکرد کارکنان دارند. همچنین نتایج نشان داد ارتباط معناداری بین مولفه‌های یادگیری سازمانی،تعهد مدیریت، دید سیستمی، فضای باز و آزمایشگر، انتقال و یکپارچه‌سازی دانش با عملکرد کارکنان سازمان مدیریت صنعتی وجود دارد.

مسئله بیکاری و ایجاد اشتغال، امروزه به عنوان یکی از مسایل مهم اجتماعی – اقتصادی، گریبانگیر بسیاری از کشورها و دولت‌‌ها است. تعیین و شناسایی راهبردهای کلان مقابله با بیکاری از اصولی‌‌ترین اقدامات سیاستگذاران برای حل این مسئله است. در این مقاله ضمن معرفی اساسی‌‌ترین راهبردهای اشتغال‌زایی در کشور ایالات متحده ‌آمریکا، مهم‌‌ترین راهبردهای سطوح ملی، استانی، ‌کسب‌و‌کار و فردی متناسب با کشور ایران مورد تحلیل قرار گرفته است. چهار راهبرد در سطح ملی، سه راهبرد در سطح استانی، شش راهبرد در سطح کسب‌وکار و دو راهبرد در سطح فردی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. مخاطب این مقاله دولت و وزارتخانه‌‌های مرتبط و سایر سیاست‌‌گذاران حوزه اشتغال است.

موفقیت هر مدیر بستگی با کار او با سایر افراد دارد، و کار با افراد منوط به برقراری رابطه مناسب با آن‌هاست. مدیریت یعنی کارکردن با انسان‌ها، میان انسان‌ها و برای انسان‌هاست. با توجه به اهمیت نقش مدیر و به طور کلی کسانی که نقش رهبری تعدادی از افراد را به عهده دارند، لازم است با تحقیق و پژوهش ابعاد مختلف عوامل تعیین‌کننده روش‌های تعامل با کارکنان مورد شناسایی و دانش‌افزایی قرار گیرد. آگاهی سازمان‌ها از این‌که چه افرادی و با چه ویژگی‌های شخصیتی به سطوح مختلف مدیریت ارتقا پیدا می‌کنند، احتمالا می‌تواند گامی به سوی شناخت بستر مناسب طرح ساختار سازمانی متناسب با ویژگی‌های مدیران و یا انتخاب مدیران با ویژگی‌های خاص برای شغل‌های مناسب با این ویژگی‌ها باشد.