فهرست مطالب

مطالعات عرفانی - پیاپی 25 (بهار و تابستان 1396)

نشریه مطالعات عرفانی
پیاپی 25 (بهار و تابستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/06/25
  • تعداد عناوین: 7
|
  • پرویز رستگار، اصغر محمدی * صفحات 5-36
    «مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه» کتابی است با مضمون عرفانی و اخلاقی که به امام صادق علیه السلام نسب شده است. اگرچه تمامی ابواب کتاب با عبارت «قال الصادق» آغاز می شود و این در بدو امر نشانگر آن است که این اثر متعلق به امام صادق علیه السلام است؛ اما درستی چنین انتسابی به جهات مختلفی همچون محتوای کتاب و استناد احادیث موجود در آن مورد نقد است. بررسی محتوایی این کتاب بر اساس تحلیل مقایسه ای آن با آثار صوفیه، قرائن و علائم فراوانی را آشکار می کند که نشان می دهد این کتاب شباهت چشمگیری به آثار و مواریث صوفیه دارد. این مقاله پس از بیانی اجمالی از پیشینه داوری هایی که درباره این کتاب صورت گرفته، خلاصه ای توصیفی از مهم ترین نسخه های خطی کتاب ارائه داده و سپس به بیان نشانه ها و قرائن موجود در آن که دال بر صوفیانه بودن کتاب است، می پردازد. یادکرد از عرفا و شخصیت های موردتوجه صوفیه، به کارگیری اصطلاحات ویژه ادبیات صوفیانه، ساختار و سبک نگارش صوفیانه کتاب ازجمله این قراین و علائم اند. این کتاب در برهه های مختلف تاریخی موردتوجه عرفا و صوفیان بوده و به دست برخی از ایشان، شروحی بر آن نگاشته شده است. به دلیل وجود چنین ادبیات صوفیانه ای است که برخی علمای بزرگ همچون، علامه مجلسی این سخنان را منتسب به یکی از شخصیت های مهم و موردتوجه صوفیه به نام شقیق بلخی می دانند. نوشتار حاضر باهدف تبارشناسی این کتاب، به بررسی این ویژگی های متنی مصباح الشریعه می پردازد.
    کلیدواژگان: مصباح الشریعه، صوفیه، بررسی محتوایی، امام صادق (ع)
  • زینب رضاپور *، پروین گلی زاده صفحات 37-62
    «حیا» از جمله موضوعات قابل توجه و گسترده در عرفان اسلامی است که با مباحث مهمی چون ایمان، معرفت، قرب و یقین الهی پیوند خورده، اما رویکرد عارفان به این موضوع همواره یکسان نبوده است. چنان که گاه حیا را مقام اهل مراقبه دانسته و گاه در زمره احوال مقربان و اهل مشاهده یاد کرده اند؛ گاه آن را قرین ایمان و یقین و معرفت و از لوازم ضروری رابطه انسان و خداوند توصیف کرده و زمانی از لزوم یکسو نهادن شرم و حیا در محضر محبوب سخن گفته و به ورطه انبساط و شطح گویی افتاده اند. با تامل در تعاریف، انواع و درجاتی که عارفان برای حیا ذکر کرده اند، مشخص می شود که حیا در مفهوم عام و اخلاقی خود از جمله مقاماتی است که عارفان با هر مشرب فکری بدان مقید بوده و در اقوال و اعمال خود بر آن تاکید داشته اند، اما در مرتبه قرب الهی، اهل معرفت بر اساس مشرب عرفانی خود و برخورداری از تجلیات جمالی و جلالی خداوند نسبت به حیا مواضع متفاوتی اتخاذ کرده اند، و این تفاوت در حوزه مفهوم خاص حیا به عنوان حالی از احوال مقربان و اهل مشاهده است. این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی در پی به دست دادن سیمایی مشخص از حیا در متون عرفانی و تبیین پیوندی است که بین این مفهوم و سایر موضوعات عرفانی برقرار است.
    کلیدواژگان: حیا و شرم، مقامات عرفانی، احوال عرفانی، اهل مشاهده، نسبت های حیا با ایمان و معرفت و قرب و یقین
  • حامدرضا کریمی ملایر *، ناصر گذشته صفحات 63-84
    این پژوهش با گردآوری داده های میدانی از بناهای خانقاهی و آرامگاهی متصوفه، مستحسنات تاریخی خانقاه نشینی و طبقه بندی نمادپردازی های آن ها از دیدگاه سنت گرایی دینی، در پی تعریف هنر خانقاهی از سده هفتم هجری قمری تا دوران معاصر و همچنین توصیف هنر خاص معماری خانقاه هایی است که منبع تاثیر آن، اندیشه های ناب عرفانی و صوفیانه بوده است. با بررسی و طبقه بندی تاریخی و گونه بندی عناصر نمادین مشاهده شده و نیز با معیار قرار دادن نوع سنجش سنت گرایی دینی، گونه خاصی از معماری خانقاهی در مجموع بناهای گزارش شده یافت می شود که تا به حال از آن یاد نشده است و تاثیر مستقیم مبانی نظری و عملی عرفان و تصوف بر آن مشهود است. همچنین با تمایز این سبک در معماری اسلامی می توان نفوذ آن بر معماری سایر ابنیه اسلامی نظیر مدرسه و مسجد را نیز تعریف کرد. در مجموع بر اساس داده های میدانی گردآوری شده در این تحقیق، بیشترین بازتاب های عناصر نمادین در حوزه معماری خانقاه مرتبط با رنگ پردازی، استفاده نمادین از عدد و اندیشه های عرفانی است که به صورتی معنادار در بافت و ساختار خانقاه ها مشهود است و تاریخ تحولات تصوف در بسامد و تعیین گونه های این کاربرد های نمادین، دخیل بوده است.
    کلیدواژگان: خانقاه، سنت گرایی دینی، مستحسنات صوفیه، هنر قدسی
  • داود قاسم نیا *، حسن سلطانی کوهبنانی صفحات 85-114
    ماجرای آفرینش حضرت آدم (ع)، یکی از موضوعات مهم کتاب مقدس، قرآن و روایات اسلامی است. عارفان مسلمان، به تبع قرآن و روایات اسلامی در این باره، مباحث فراوانی طرح کرده اند. خلقت حضرت آدم (ع)، حوادث قبل از دمیدن روح و ذکر جزئیات آفرینش قالب او از مباحث مهم متون عرفانی است. عارفان اولیه هنگام بحث از این موضوع، به اتکای عرفان زاهدانه خویش سعی کرده اند تا مطابق آیات قرآن بدان بپردازند؛ اما برخی از عارفان متاخر، از شکل قرآنی بحث فاصله گرفته و هنگام توضیح و تفسیر بیشتر این ماجرا، دیدگاه های آمیخته به ذوقیات خویش را، در قالب قصه ای اسطوره ای- تخیلی ابراز کرده اند. در واقع، قصص قرانی که با اسرائیلیات در هم آمیخته، از طریق متون تفسیری عربی و ترجمه های فارسی، وارد متون عرفانی شده و عرفا نیز برای تبیین اندیشه های خود از آن ها سود جسته اند. در این مقاله، کوشیده ایم با بررسی متون منثور عرفانی قرن های پنجم تا هفتم و جست وجو در متون مقدس، ریشه ها و عناصر این قصه اسطوره ای را معرفی کنیم، از مجموع مباحث، چنین بر می آید که قصه پردازی اسطوره ای از ماجرای خلقت، ریشه در اسرائیلیات دارد؛ اما عارفان ایرانی مسلمان از آن به عنوان وسیله ای برای ابراز مباحث عرفانی، از جمله: عشق ازلی و امانت الهی، نور محمدی، اهمیت خاک، فروتنی و تقرب خاک به درگاه الهی، غیرت حق و... بهره گرفته اند.
    کلیدواژگان: آفرینش، عرفان اسلامی، قصه آدم، اسرائیلیات
  • قربان علمی، مجتبی زروانی، محمد طه محب علی صفحات 115-148
    در این نوشتار، مفاهیم خدا، انسان و رابطه میان آن دو، در آراء «یان فان رویسبروک»، عارف برجسته کلیسای کاتولیک قرون وسطی، با روش تحلیلی بررسی شده است. رویسبروک، علی رغم باور به بساطت نفس، برای آن قوایی نیز در نظر می گیرد. به باور او، انسان بر صورت و شباهت خداوند خلق شده است و خداوند در وی، حقیقتی معنوی و جاودانه ودیعت نهاده است. رویسبروک در انسان شناسی خویش، می کوشد برای بازیابی شباهت از دست رفته انسان، طریقی عملی ارائه دهد. در باب خداشناسی، اگرچه او ذات ورای اقانیم را با اصطلاحاتی سلبی همچون: «غسق و برهوت» توصیف می کند؛ اما تصریح می کند که طبیعت الهی در مرحله اقانیم ثلاثه متشخص است؛ از این رو، معتقد به برقراری رابطه میان انسان و خدا است. در نگاه رویسبروک، آغازگر این رابطه، خداوند است و مواهب روح القدس و جنبه الوهی و انسانی مسیح، نقشی اساسی ایفا می کنند. ارتباط میان انسان و خدا درجات و مراتبی دارد: ارتباط از طریق مناسک ظاهری، مرتبه آغازین و اتحاد بی واسطه با خداوند در حیات مراقبه ای، حد اعلای این رابطه است. نتیجه این اتحاد، نفی تمایز میان خالق و مخلوق نیست؛ بلکه اتحاد در «محبت» است.
    کلیدواژگان: انسان، خدا، رویسبروک، عرفان مسیحی، اتحاد روحانی
  • امیرحسین مدنی * صفحات 149-176
    ابوعلی دقاق نیشابوری (م405) از نامدارترین عارفان قرن چهارم هجری در نیشابور و ملقب به صفاتی چون: «استاد»، «امام فن» و «لسان وقت» بوده است. این القاب، بیانگر استادی و سخنوری وی در «مجالس» عرفانی بوده و آن طور که از شواهد تاریخی و میراث فکری او برمی آید، دقاق با بیان «صریح» و «لسان فصیح» خود، پرشورترین مجالس را در نیشابور و مرو و شهرهای اطراف برپا می کرده و در این مجالس از عمده ترین بن مایه های عرفانی و مضامینی همچون: حال «لطیف» محبت و اینکه دل آدمی گنجینه و وقف آن است؛ ادب در طاعت و اینکه این نوع ادب، آدمی را به خدا می رساند؛ صدق و راست کرداری و اینکه بنده باید آن نماید که هست؛ اهمیت طلب و برتری آن نسبت به یافت و وصال؛ فتوت و جوانمردی و خصومت و دشمنی نورزیدن با خلق، سخن می گفته است. دقاق در زندگی و سلوک خود، عارفی منزوی و دور از شهرت و محبوبیت بوده و گویا صفات «حزن و قبض و نوحه گری» وی، بی ارتباط با انزوای او نبوده است. با این همه، وی در طریقت، پیرو ابوالقاسم نصرآبادی بوده و از علم و ادب و اخلاق او بهره های فراوانی یافته و از سوی دیگر، بزرگانی چون: ابوالقاسم قشیری و ابوسعید ابوالخیر، خوشه چین فضل و ادب و مجلس گویی های وی بوده اند.
    در این مقاله کوشیده ایم، بعد از کلیاتی درباره زندگی و استادان و آثار و اندیشه های دقاق، به کمک نسخه خطی و گران بهای «الشواهد و الامثال» - که در بردارنده مجالس و گفتارهای دقاق است – برای نخستین بار به بخشی از عمده ترین مضامین فکری و میراث عرفانی وی اشاره کنیم؛ میراثی که علیرغم اهمیت فراوان در سنت مجلس گویی و مطالعات تاریخی تصوف، مغفول مانده و توجه چندانی بدان نشده است.
    کلیدواژگان: ابوعلی دقاق، الشواهد و الامثال، سخنوری و مجلس گویی، اندیشه های عرفانی
  • روح الله هادی *، محمدباقر وزیری زاده صفحات 177-199
    علاوه بر متون تفسیری که اختصاص به تفسیر آیات قرآن دارند، متن های غیرتفسیری هم در لابه لای مطالب خود دارای تفسیرهایی پراکنده از آیات قرآن اند که از این منظر تاکنون بدان ها توجه نشده است. بررسی و استخراج و تحلیل این تفاسیر علاوه بر آگاهی یافتن از میزان و مآخذ اطلاعات قرآنی نویسندگان، گامی است در جهت توسعه منابع تفسیر به خصوص متون متقدم نثر پارسی که به دلیل نزدیکی بیشتر نویسندگان آن ها با عصر نزول قرآن اطلاعات تفسیری نسبتا دقیق تر و صحیح تری را عرضه می کنند. از جمله این متون، آثار عرفانی پارسی است که به آیات قرآن و تفاسیر لطیف و عمیق آن به شیوه های گوناگون آراسته اند، و مانند کتاب های تفسیر ارزش کنکاش و بررسی دارند. از آن جا که قدیم ترین این آثار که به دست ما رسیده، متعلق به قرن پنجم هجری است، در این مقاله کمیت تفاسیر موجود در آثار متصوفه و عرفای ایرانی غیر مفسر (به معنای مصطلح) از این زمان تا نیمه قرن 6 به روش استقراء تام بررسی، و سپس تجزیه و تحلیل شده است. شایان ذکر است که طی بررسی انجام گرفته در متون عرفانی نثر پارسی در این دو قرن (حدود سی اثر) با احتساب آیات تکراری مجموعا 925 آیه تفسیر شده است که این رقم تقریبا معادل یک هفتم آیه های قرآن است. این آیات به نه روش یا گرایش تفسیر شده اند که بیشتر تفسیرها عرفانی و کمترین تفسیر، به شیوه کلامی و قرآن با قرآن است. شیوه استنباطی نوعی خاص در تفسیر قرآن است که در بعضی از این آثار دیده می شود. وجود شیوه ها و گرایش های گوناگون تفسیری نشان از آگاهی و استفاده عرفا و صوفیه از این شیوه ها دارد. کمیت و کیفیت تفسیرهای موجود در آثار و نسبت آن ها با متون به وسیله نمودارهای گوناگون نشان داده شده و با تحلیل همراه گردیده است.
    کلیدواژگان: تفسیرهای عرفانی، نثر عرفانی فارسی، متون غیرتفسیری، گرایش ها و شیوه های تفسیری، متون فارسی قرن پنجم و ششم هجری