فهرست مطالب

فصلنامه سیاست خارجی
سال بیست و پنجم شماره 4 (پیاپی 100، زمستان 1390)

  • تاریخ انتشار: 1391/07/07
  • تعداد عناوین: 15
|
  • نقد و بررسی کتاب
  • حومه جمهوری
    خلیل شیرغلامی صفحه 11
  • جرایم علیه آزادی: کیفرخواستی علیه باراک اوباما
    پریسا شاه محمدی صفحه 12
  • افغانستان و پاکستان: تنازع، افراط گرایی و مقاومت در برابر تجدد
    قاسم ملکی صفحه 13
  • اقتصاد سیاسی جهانی: انتقادی مارکسیستی
    فریبرز ارغوانی پیرسلامی صفحه 14
  • دختران شورشی: فعالان جوان و تغییر اجتماعی در سراسر آمریکا
    علیرضا رضایی صفحه 15
  • مقاله ها
  • مصطفی دولت یار، سیدمهدی پارسایی صفحات 867-896
    هدف این مقاله بررسی روابط انگلیس و اروپا در بافت همگرایی اروپایی است. پرسش اصلی پژوهش این است که فرازوفرود های رابطه انگلیس و اروپا در سال های 2011 1945 تابع چه علل و عواملی می باشد؟ به نظر می رسد دغدغه های حاکمیتی، سابقه امپراطوری، ژئوپلتیک خاص انگلیس، دارا بودن گزینه هایی چون رابطه ویژه با امریکا و کشورهای مشترک المنافع، هراس از محور فرانسه آلمان، ورود دیرهنگام به روند همگرایی اروپایی، نگاه تجاری به همگرایی اروپایی، نظام اقتصادی متفاوت و تمایزات فرهنگی با اروپابیان از متغیر های تاثیرگذار در روابط پرفراز و فرود و ناسازگاری انگلیس با همسایگان اروپایی اش محسوب می شود. انگلیس میل زیادی برای همگرایی در زمینه های سیاسی و نظامی ندارد چرا که محدودیت های حاکمیتی برای این کشور به وجود می آورد، همزمان از همگرایی در حوزه های تجاری استقبال می کند به گونه ای که امروزه این هدف را در لوای حمایت از گسترش اتحادیه اروپا به سمت شرق مطرح می نماید. انگلیس در حوزه های نظامی و امنیتی بیشتر متمایل به سمت حرکت در مسیر سیاست های آمریکا در قالب ناتو است، لندن هم از ضعف نظامی اتحادیه اروپا اطلاع دارد و هم از قدرتمند شدن اروپا زیر سلطه رقبای قدیمی چون فرانسه و آلمان نگرانی دارد. مجموعه این عوامل باعث گردیده که از آغاز روند وحدت اروپایی شاهد فرازوفرودهای متوالی در رابطه لندن با بروکسل باشیم و موضوع چگونگی رابطه با اروپا همیشه یکی از مناظره های جدی در میان احزاب عمده این کشور باشد.
    کلیدواژگان: انگلیس، اروپا، همگرایی اروپایی، اتحادیه اروپا، شریک ناسازگار، اروپاگرایی، اروپاگریزی، یورو
  • سیدمهدی حسینی متین صفحات 897-926
    نزدیک به یک دهه است سایه تهدید حمله نظامی احتمالی آمریکا به ایران بر سر منطقه حساس و ناپایدار خلیج فارس و خاورمیانه سنگینی می کند. صرف نظر از واقعی یا غیرواقعی بودن این گونه تهدیدها، در سیاست بین الملل معمولا بلوف جدی فرض شده و برای مقابله با آن نیز آمادگی لازم ایجاد می شود. هر دو رئیس جمهوری اخیر آمریکا؛ جرج بوش و باراک اوباما، بر گزینه نظامی علیه ایران به عنوان آخرین حربه تاکید کرده و گفته اند «همه گزینه ها بر روی میز قرار دارد». باتوجه به چنین تهدیدهایی و در حالی که در شرایط کنونی نظام بین الملل، قدرت بزرگ دیگری برای ایجاد موازنه و ممانعت از چنین اقدام احتمالی آمریکا علیه ایران وجود ندارد، نقش بازدارنده روسیه را چگونه می توان تبیین نمود؟ آیا اصولا روسیه برای روابط خود با ایران تا آن اندازه اهمیت قائل است که بخواهد مانع حمله نظامی آمریکا شود؟ آیا اصولا در چارچوب معادلات استراتژیک روسیه با آمریکا و در اولویت های سیاست خارجی روسیه جایی برای مقابله با آمریکا تا حد ممانعت از جنگ وجود دارد؟ باعنایت به این موضوعات ازجمله تهدید آمریکا به حمله نظامی به ایران و اهمیت همکاری های ایران و روسیه از یک سو، و «دیپلماسی اقتضاسنجی» روسیه از سوی دیگر، فرض اولیه این نوشتار این است که روسیه متحد قابل اعتمادی برای ایران نیست. رفتارهای گذشته روسیه در قبال سایر متحدین آن کشور و نیز الگوی رفتاری روسیه در قبال تحریم های غرب علیه ایران، نشان از این دارد که مسکو رفتارهای متناقضی از خود بروز داده است. این مقاله می کوشد با نگاهی به روند همکاری های روسیه با ایران و آمریکا و سیاست آمریکا نسبت به ایران، نحوه واکنش احتمالی روسیه به تهدید نظامی آمریکا علیه ایران را مورد بررسی قرار دهد.
    کلیدواژگان: جنگ، روسیه، اهمیت استراتژیک، ایران، آمریکا، بازدارندگی، تهدید نظامی
  • سیدسعید صادقی، ابومحمد عسگرخانی صفحات 927-950
    در عرصه جدید سیاست بین الملل، یکی از ابزارهایی که واحدهای سیاسی به منظور دستیابی به اهداف و منافع ملی و راهبردی خود به کار می گیرند قدرت نرم است. قدرتی که به زعم نظریه پردازان آن تاثیرگذاری بیشتری در مقایسه با قدرت سخت دارد. جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان واحد سیاسی مستقل، به منظور دستیابی به اهداف ملی و راهبردی خود از مولفه ها و ظرفیت های قدرت نرم خود در حوزه سیاست های منطقه ای و بین المللی، بهره می گیرد. در حال حاضر، عراق یکی از کشورهایی است که در مجموعه امنیتی خاورمیانه، جایگاه مهمی در سیاست خارجی ایران دارد. ایران به منظور بهبود و گسترش روابط با این کشور، از ظرفیت های قدرت نرم خود استفاده می کند. این نوشتار، در چارچوب نظریه قدرت نرم و منابع سه گانه آن در حوزه فرهنگ، ارزش های سیاسی و سیاست خارجی، به بررسی عملکرد و مولفه های قدرت نرم ایران در عراق جدید می پردازد.
    کلیدواژگان: قدرت نرم، عراق، جمهوری اسلامی ایران، فرهنگ، سیاست خارجی، دین، العالم، رسانه
  • روح الله اسلامی، فاطمه ذوالفقاریان صفحات 951-974
    سیاست، تدبیر امور عمومی است و دیپلماسی شاخه ای از علم سیاست است که امور عمومی را در بستر موضوعات بین المللی مورد بررسی قرار می دهد. هدف دیپلماسی ایجاد رویه های مذاکره ای و فنون ارتباطی است که بازیگران بین الملل را در رسیدن به خواسته های مشروع با کمترین هزینه و به دور از خشونت یاری دهد. ماهیت دیپلماسی مبتنی بر فن و تکنیک می باشد و به خاطر ارتباط این رشته با محیط آنارشیک بین الملل نقش ایده ها، آرمان ها و اندیشه ها در آن کلیدی می باشد. اسلام با مبانی توحید، معاد، نبوت و گزاره های احکامی و اخلاقی صادر شده از قرآن و حدیث در فقه، حکمت، اندرزنامه و عرفان برای زیست جمعی انسان ها و قواعد چرخش امور عمومی الگوهایی داشته و دارد. پرسش این مقاله این است که برای واردشدن روشی، تحلیلی، سیاست گذاری و هنجاری گزاره های اسلامی به دیپلماسی چه الزاماتی متنی وجود دارد؟ بر این اساس پاسخ نوشتار به این سمت حرکت می کند که باتوجه به وجود سه گونه از فناوری قدرت در شکل های متافیزیکی، فیزیکی و کوانتومی، پدیدار شدن دیپلماسی اسلامی در هر یک از این فناوری های قدرت، الزاماتی را می طلبد که باید مورد توجه قرار گیرد و نادیده گرفتن هر کدام از شاخص ها و عوامل زمینه ای و تکنیکی باعث می شود که دیپلماسی اسلامی شعاری، کیفی، بدون زمینه و هزینه زا باشد.
    کلیدواژگان: فناوری های قدرت، پدیدارشناسی، دیپلماسی اسلامی، منطق مذاکره، بیداری اسلامی
  • غلامعلی سلیمانی صفحات 975-994
    روان شناسی شناخت شاخه ای از علوم شناختی است که با تمرکز بر «ذهن»، به بحث و بررسی درباره فرایندهای درونی ذهنی از قبیل حل مسئله، حافظه، ادراک، شناخت، زبان و تصمیم گیری می پردازد. در واقع روان شناسی شناخت (روان شناسی معرفت) می خواهد به این سئوال اساسی پاسخ دهد که ذهن انسان ها چه تاثیری در تصمیم گیری دارد؟ به عبارت دقیق تر اگر ذهن را همچون رایانه فرض کنیم، اطلاعات پس از ورود دچار چه تغییر و تحولاتی می شوند؟ تصمیم گیری در سیاست خارجی از طرف کسانی صورت می گیرد که اطلاعات دریافتی را مورد پردازش قرار می دهند و روان شناسی شناختی قصد دارد تا با کمک ابزارهای نوین، نحوه پردازش اطلاعات را مورد مطالعه قرار دهد و از این طریق فهم متفاوتی از نحوه اتخاذ تصمیمات ارائه دهد. این پژوهش سعی دارد تا با مطالعه حوزه جدید تصمیم گیری در سیاست خارجی یعنی روان شناسی شناخت، دستاوردهای آن در یکی از مهم ترین حوزه های تصمیم گیری، یعنی تصمیم گیری سیاست خارجی را به بحث و بررسی گذاشته و قصور و کاستی های آن در تحلیل تصمیم گیری در الگوی سیاست خارجی ایران را تبیین نماید.
    کلیدواژگان: علوم شناختی، روان شناسی شناختی، ذهن، الگوی عقلانی، تصمیم گیری، ساده سازی، یک پارچگی شناختی، تصمیم گیری ارزش مدار
  • خلیل شیرغلامی صفحات 995-1002
    گرچه اسلام هراسی و ریشه های شکل گیری آن به قبل از حادثه 11 سپتامبر و حتی بیش از هزار سال پیش باز می گردد، تردیدی نیست که حادثه 11 سپتامبر و موج سیاسی، امنیتی و تبلیغاتی عظیمی که متاثر از آن ایجاد شد، تاثیرات شگرفی بر چگونگی نگرش به مسلمانان در غرب و نحوه تعامل با آنان در جوامع غربی بر جای گذاشت. موج اسلام هراسی گسترده و برنامه ریزی شده از آن پس در قالب ها و شکل های مختلف رسمی و غیررسمی بروز یافت و ضمن ترسیم چهره ای مشوش از اسلام و مسلمانان، محدودیت ها و فشارهای روانی و قانونی بسیاری را بر اقلیت های مسلمان ساکن کشورهای غربی تحمیل نمود. ده سال پس از 11 سپتامبر، موج اسلام هراسی گسترده که در ابتدا واکنشی احساسی به حادثه 11 سپتامبر تلقی می شد، در یک پیشروی خزنده و آرام، از شاکله محدود و غیررسمی خود بیرون آمده و به شکل هدفمند در چارچوب های رسمی و قانونی نیز تجسم یافته است.
    کلیدواژگان: اسلام هراسی، اسلام ستیزی، یورابیا، بیگانه ستیزی، نژادپرستی، 11 سپتامبر، مسلمانان، اروپا، حقوق بشر
  • امیرحسین حسینی صفحات 1023-1052
    بررسی روند تاریخی ماموریت های صلح بانی سازمان ملل متحد حاکی از بروز تحولی کمی و کیفی در این ماموریت ها در دو دهه اخیر است که از آن به عنوان سیر تحول ماموریت های صلح بانی این سازمان یاد می شود. این توسعه و تحول به تدریج شکل گرفته و از ماموریت های سنتی صلح بانی با وظیفه محدود نظارت بر آتش بس آن هم غالبا در درگیری های مسلحانه بین دولت ها (درگیری های بین المللی)، به ماموریت های پیچیده و چندوجهی با مشارکت واحدهای نظامی، پلیس و نیروهای غیرنظامی و بشردوستانه که به طور عمده برای پاسخ به درگیری های مسلحانه داخلی (در نقطه مقابل درگیری های بین المللی) اعزام می شوند، تغییر ماهیت داده است. این تحول در واقع در پاسخ به محیط بین المللی جدید شکل گرفته در دوران پس از خاتمه جنگ سرد و شرایط نوین حاکم بر درگیری ها و بحران های بین المللی صورت گرفته و اعزام پرشمار نیروهای صلح بان این سازمان به مناطق به شدت فقیر و آشوب زده به عنوان یکی از نتایج طبیعی ایجاد محیط نوین بین المللی ارزیابی می گردد. البته در این زمینه یکی از نگرانی های مهم موجود در ارتباط با روند تحول کیفی و کمی ماموریت های صلح بانی سازمان ملل متحد، امکان تبدیل چنین سازوکاری به یک عنصر قدرتمند پشتیبانی کننده سیاست های تغییر رژیم در جهان توسط قدرت های غربی می باشد. مقاله حاضر کوشیده است با استفاده از اسناد و گزارش های سازمان ملل متحد، در قالب یک مقدمه، سه بخش و نتیجه گیری به بررسی مفهوم صلح بانی سازمان ملل متحد و سیر تحول آن بپردازد. بخش اول مقاله به بررسی مفهوم صلح بانی در چهار دوره زمانی مفروض پس از تاسیس سازمان ملل متحد، بخش دوم به بررسی تحول مفهوم صلح بانی و بخش سوم به آسیب شناسی ماموریت های صلح بانی سازمان ملل متحد اختصاص یافته است.
    کلیدواژگان: سازمان ملل، صلح بانی، امنیت بین الملل، ناظران نظامی، جنگ سرد
  • علی نواری صفحات 1053-1086
    دولت ها در عرصه جامعه بین المللی گاه مرتکب نقض قواعد حقوق بشر ازجمله منع شکنجه، منع کار اجباری، منع توقیف خودسرانه یا سایر هنجارهای حقوق بشری، علیه اتباع سایر دولت ها می شوند. در این گونه موارد، افرادی که در اثر اعمال دولت خارجی لطمه دیده اند، در محاکم ملی دولت متبوع خود، برای مطالبه خسارات مدنی ناشی از این اعمال، علیه دولت مذکور طرح دعوا می نمایند. دول خاطی در این گونه موارد به مصونیت قضایی خود استناد می کنند. در بسیاری از موارد محاکم ملی دولت ها با پذیرش مصونیت قضایی دولت خارجی، از رسیدگی به دعوای مطالبه خسارت مدنی خودداری می نمایند. اما در سال های اخیر گرایشی بین برخی حقوقدانان بین الملل و محاکم ملی کشورها ایجاد شده است که بر مبنای آن؛ نظر به اینکه قواعد حقوق بشری در زمره قواعد آمره بین المللی قلمداد می شوند، در راس سلسله مراتب قواعد حقوق بین الملل قرار گرفته اند، بنابراین قاعده مصونیت قضایی دولت در صورت نقض این قواعد بنیادین، مغلوب می شود. این مقاله با بررسی قوانین ملی، اسناد منطقه ای و بین المللی، رویه قضایی و دکترین به دنبال احراز این واقعیت است که آیا در حقوق بین الملل، نقض قواعد بنیادین حقوق بشر به عنوان استثنائی بر قاعده مصونیت قضایی دولت ها پذیرفته شده است یا خیر.
    کلیدواژگان: مصونیت قضایی، قاعده آمره، نقض حقوق بشر، شکنجه، قانون مصونیت دولت
  • رضا موسی زاده، زهرا عربستانی صفحات 1087-1112
    تروریسم در همه اشکال و مظاهر به منزله تهدیدی جدی علیه صلح و امنیت بین المللی به شمار می رود که مبارزه با آن رعایت استانداردهای حقوق بشری را می طلبد. عدالت کیفری و رعایت اصول حقوق بشر در مبارزه با تروریسم، نقش بسیار مهمی در تاثیرگذاری اقدامات کشورها در مبارزه علیه تروریسم ایفا می کند. در کشورهایی نظیر انگلستان و اسپانیا که بیش از 5000 نفر زندگی خود را در اثر حملات تروریستی از دست داده اند، رویکرد قانونی و اجرایی در قبال تروریسم از اهمیت به سزایی برخوردار است. برخورد با اقدامات تروریستی در انگلستان به شکل قوانین ضدتروریستی مجزا و در اسپانیا در قالب قوانین کیفری و آئین دادرسی کیفری در برخورد با مظنونین تروریستی، منجر به نقض اصول و حقوق تضمین شده افراد مندرج در کنوانسیون اروپایی حقوق بشر شده است. با توجه به یافته های تحقیق رکن اصلی و موثر در مبارزه علیه تروریسم اجرای همزمان تعهدات و اصول حقوق بشری مندرج در کنوانسیون مذکور می باشد و بر این اساس در مقاله، اقدامات ضدتروریستی انگلستان و اسپانیا که مدعی و سردمدار حمایت از حقوق بشر می باشند به عنوان الگویی که در اعمال و اجرای قوانین بدون توجه به اصول و مقررات حقوق بشری به بهانه حفظ امنیت ملی سیاست دو گانه ای را اتخاذ کرده اند، مورد بررسی و مداقه قرار می گیرند.
    کلیدواژگان: مبارزه علیه تروریسم، کنوانسیون اروپایی حقوق بشر، انگلستان، اسپانیا
  • محمد مهدی یاقوتی صفحات 1113-1132
    صلح از قدیمی ترین آرمان های بشری است و به دلیل آن که همیشه در معرض تهدید و مخاطره قرار داشته، همواره انسان ها چه از نظر تئوری و چه در عمل در تلاش برای چاره جویی به منظور برقراری، حفظ و تعالی آن بوده اند. با این وجود و به رغم مطلوبیت صلح، جامعه بشری در 3500 سال تاریخ مدون خود، تنها 205 سال را در صلح و آرامش به سر برده است. با این وجود و در حالی که حافظه تاریخی بشر متالم از زخم های به جا مانده از جنگ و خونریزی است، همواره تلاش هایی برای محدودکردن استفاده از نیروهای نظامی و توسل به زور در روابط ملل مختلف در جریان بوده است که همت خود را بر دستیابی به صلحی پایدار و ماندگار که از آرمان های بشری است گماشته اند. این مهم حاصل نمی شود مگر با اقدام به مهار قانونی بازیگرانی که در پی حصول به منافعشان خود را محق به پایمال حقوق سایرین می دانند. چون اخلاق از تامین صلح بین المللی عاجز ماند، حقوق بین الملل به امید تحقق بخشیدن به این هدف به وجود آمد. عدم توانایی جامعه ملل در ممانعت از بروز جنگ جهانی دوم باعث گردید سامانه جدیدی برای تامین امنیت بین الملل تدبیر گردد و منشور ملل متحد در اولین عبارت از مقدمه خود هدف اولیه اش را «محفوظ نگه داشتن نسل های آینده از بلای جنگ» اعلام نماید. قاعده منع توسل به زور در منشور ملل متحد هرگونه اقدام زورمدارانه در مناسبات بین المللی را شامل می شود. در این پژوهش ضمن بررسی تحولات حقوقی در این زمینه، استثنائات وارد بر این قاعده حقوقی را بررسی خواهیم کرد.
    کلیدواژگان: روابط بین الملل، توسل به زور، حقوق بین الملل، جنگ عادلانه، جنگ پیش گیرانه
|
  • Pages 867-896
    The aim of this paper is to study the British-Europe relations in the framework of European integration. The main question concerns the reasons behind ups and downs in relations between the UK and Europe during the period of 1945 - 2011. Factors including the sovereignty concerns, the empire tradition, specific geopolitics of the Britain, special relations with the United States and the Commonwealth, fear of French-German axis, delayed membership in the European Union, trade-oriented conception of the European integration, different economic system and cultural distinctions are among the variables affecting this relations and British difficult ties with its neighbors. The United Kingdom is not willing for political and military integration with the European Union due to concerns of limitations to its sovereignty. Meanwhile London welcomes the integration in trade area and is pursuing this aim via the expansion of the European Union to the east. In military and security area London is more inclined to follow the US approach in the framework of NATO. Due to these considerations, there have been ups and down in London-Brussels relations and the British relations with the Europe has always been a hot debated issue among the British political parties.
  • Pages 897-926
    It's more than a decade that the shadow of threat of US military attack on Iran is overwhelmed the fragile and turbulent region of the Middle East and the Persian Gulf. Both George W. Bush and Barrack Obama emphasized the military option against Iran as the last step and reaffirmed that "all options are on the table". Considering these threats and the fact that in the current international system there is no such a great power to make a balance and deter the possible US action, how could the deterrent role of Russia be analyzed? Does Russia attach such importance to its relation with Iran so that is ready to prevent the US military attack on Iran? Considering Russian cautious diplomacy, the assumption of the present article is that Russia is not a trustable ally for Iran. The history of Russia's behavior in the past towards its allies and the behavior pattern of Russia towards the sanctions against Iran is clear evidence that Moscow has showed paradoxical behaviors. This article aims to assess the possible reaction of Russia against US military threat against Iran, taking into consideration the Russian practice in recent years.
  • Pages 927-950
    In the contemporary international system, 'soft power' is one of the means the political actors employ to obtain their national and strategic aims and interests. That's a sort of power which is more influential than the 'hard power'. The Islamic Republic of Iran, as a sovereign political actor, employs the means and capacities of its soft power in its regional and international policies to obtain the strategic goals which it deems to serve the national, regional and global interests. Within the security complex of the Middle East, Iraq occupies an important role in foreign policy of Iran. To improve and expand ties with this country, Iran benefits from the capacities of its soft power. The present article aims to study the functions and variables of Iran's soft power in new Iraq in the framework of theory of soft power and its three sources in the area of culture, political values and foreign policy.
  • Pages 951-974
    The aim of diplomacy is creating negotiation procedures and communication techniques which give help to international players in reaching the legitimate goals with the least cost and devoid from violence. The nature of diplomacy is based on technique and art and due to its connection with anarchic international system; the role of ideas, aspirations and norms is crucial. Based on monotheism, resurrection, prophecy and juridical and legal teachings of the holy Quran and Hadith, Islam contains patterns for the social life of human beings and good governance. The question in this article is that to enter into Islamic teachings of diplomacy from methodological, content and normative points of view, what requirements are to be met? The authors will answer to this question considering that due to existence of three sorts of power technology in metaphysical, physical and quantumical forms, the phenomenology of the Islamic diplomacy in each power technology would need requirements that should be taken into account and ignoring them would lead to a costly rhetoric, which harmsthe success of the Islamic diplomacy.
  • Pages 975-994
    Cognitive psychology is a branch of cognitive sciences which studies the internal subjective processes as problem-solving, memory, understanding, cognition, language and decision making through concentration on mind. In fact, cognitive psychology aims to answer the question of what is the impact of human mind on decision making process. Decision making in foreign policy is affected by actors who have their own inputs, psychology, and aims. By taking benefit from new means to study the way of information analysis and give a different understanding of how the decisions are made, the present article aims to analyze cognitive psychology as the new area in foreign policy decision making and its shortcomings in analyzing decision making in foreign policy of the Islamic Republic of Iran.
  • Pages 995-1002
    While Islamophobia and its different manifestations are deep-rooted back prior to September 11 and even a millennium ago, undoubtedly the September 11 incident and the mass political, security and propaganda movement resulted from it, left a dramatic implications on how Islam was viewed in the West and how Muslims were treated there. The extensive and engineered Islamophobia was emerged in different forms and frameworks and, while drawing a dark picture of Islam and Muslims, put mental and legal pressures and limitation on Muslim minorities in the Western countries. 10 years after September 11, the extensive Islamophobia which initially was viewed as a reaction to that incident has moved from its limited and informal form and emerged in an official and legal framework. This paper reviews the scope and the contexts in which these developments have taken place.
  • Pages 1023-1052
    An assessment of the historical trend of the UN peace-keeping missions indicates that a quantitative and qualitative evolution of these missions has occurred in the last two decades. This gradual evolution has moved from traditional peacekeeping missions aimed at limited duty of monitoring the cease-fire mostly in armed conflict among States to more complicated and multi-faced missions with the participation of military, police and civil and humanitarian forces who are employed for armed civil conflicts. One of the concerns regarding this quantitative and qualitative evolution in the UN peace-keeping missions is the possible conversion of this mechanism to a strong leverage for regime change policies by Western powers. The present article aims to study the concept of "the UN peace-keeping mission" and its evolution, utilizing the UN documents and reports.
  • Pages 1053-1086
    In international community sometimes States violate human rights principles including torture ban, ban of concentration camps, ban of arbitrary detention and other human rights principles against the citizens of other States. In reaction to the referral of the case to national tribunals, the 'Offender State' refers to her judicial immunity. In recent years a tendency has emerged among some international lawyers as well as the national courts to proclaim that, due to the fact that the human rights principles are among the jus cogens, they are located at the top of hierarchy of international law. Therefore, the principle of judicial immunity of States in case of violation of these fundamental principles has to be beaten. The present article aims to study this new thinking in international law and human rights doctrine and its ramifications.
  • Pages 1087-1112
    Terrorism in all its forms and manifestations is perceived as a grave threat for international peace and security. Combating terrorism, however, requires compliance with standards of human rights. The criminal justice and compliance with human rights principles in combating terrorism is an important element in efficient action of States against terrorism. In countries like the UK and Spain which have lost more than 5000 people in terrorist acts, the legal and pragmatic approach against terrorism is considerable. In the UK combating terrorism in the framework of distinct anti-terrorism regulations and in Spain within criminal law and criminal justice procedures has resulted in violation of guaranteed principles and rights enshrined in the European Convention on Human Rights. In present article the anti-terrorism practice of Britain and Spain, as two case studies opposed to human rights principles and in the guise of combating terrorism and national security, will be analyzed.