فهرست مطالب

Pathobiology Reaearch - Volume:19 Issue: 2, 2016

Journal of Pathobiology Reaearch
Volume:19 Issue: 2, 2016

  • تاریخ انتشار: 1395/06/26
  • تعداد عناوین: 7
|
  • مقالات مروری
  • طوبا میرزاپور، ابوالفضل بایرامی، زینب عبدالهی صفحات 1-16
    امروزه باروری و بقای نسل در جوامع بسیار مورد توجه قرار گرفته و ناباروری به عنوان یک نگرش عمده سلامت اجتماع در سراسر جهان مطرح می باشد. در اروپا 14%زوجهای جوان از مشکل ناباروری رنج می برند. در میان زوجهای ایرانی میزان ناباروری بالاتر از استانداردهای جهانی و حدود %2/20 است. بر اساس آمار 50-40 % ناباروری ها در کشور به علت وجود مشکلات ژنتیکی، هورمونی و جسمی و روانی در مردان است از طرفی بیماری سرطان به طور پیشرونده ای در جوامع صنعتی کنونی در حال افزایش است و درمان های ضد سرطان به میزان زیادی سلول های زایا را از بین می برد بنابراین به دنبال درمان سرطان، باروری کاهش می یابد. شناخت سلولهای زایای بدوی (Primordial Germ Cells ) ، آشنایی با مراحل مهاجرت آنها و نیز شناخت فاکتورهای موثر در تمایز آنها می تواند راه را برای مطالعات اولیه که در آن به دنبال تولید سلولهای زایا از منابع سلولی دیگر مانند سلولهای بنیادی مزانشیمی می باشند هموار کند. از این رو یافتن راهی برای تمایز سلول های زایا از سلولهای بنیادی مزانشیمی و نگهداری آن ها در محیط کشت و تکثیر آن ها می تواند زمینه ای برای ظهور اسپرماتوژنز در شرایط in vitro فراهم کند. استخراج و تمایز سلول های زایا از منابع سلولی گوناگون از جمله بند ناف در شرایط آزمایشگاهی با استفاده از مورفوژن ها مانند پروتئین شکل دهنده استخوان نوع 4 ( Bone morphogenesis protein-4 ) و رتینوئیک اسید روشی کارآمد برای انجام تحقیقات ناباروری می باشد. در مقاله حاضر، برخی ازعوامل موثردر تمایز سلول های مزانشیمی بند ناف به سلول های زایا مورد بررسی قرار می گیرد.
    کلیدواژگان: سلول های بنیادی مزانشیمی، BMP4، سلولهای زایا
  • مقاله پژوهشی
  • الهام پوییده، احسان عارفیان، علی اصغر دلدار، عباس اخوان سپهی صفحات 17-24
    هدف
    سرطان سلول سنگفرشی حدود 93% از سرطان های حفره ی دهانی را تشکیل می دهد. یکی از عوامل ایجاد کننده ی این سرطان ، ویروس پاپیلومای انسانی است که تنوع ژنوتایپی گوناگونی دارد. تعیین ژنوتیپ های شایع پاپیلوما در ایجاد سرطان دهان می تواند در کنترل و جلوگیری از انتقال آن نقش داشته باشد.
    مواد و روش ها
    70 نمونه بافت پارافینه از بخش کنسر بیمارستان امام خمینی تهران تهیه شده و پارافین زدایی گردید، برای شناسایی ژنوتیپ های 6-16-18-33-34 با کمک نرم افزار AlleleID 7، 1 پرایمر سنس و 3 پرایمر آنتی سنس دژنره طراحی گردید . نمونه ها PCR شده و سپس محصول واکنش بر روی ژل آگارز، الکتروفورز شد. نمونه های HPV مثبت تعیین سکانس شده و نتایج توالی یابی توسط Blast تعین هویت شدند.
    نتایج
    8 نمونه ی HPV مثبت به دست آمد که 3 نمونه HPV تایپ 6 و 5 نمونه HPV-16 بودند. HPV-6 عامل مولد زگیل تناسلی است که از طریق تماس پوست با پوست یا روابط دهانی تناسلی انتشار می یابد. از بین نمونه ها، 3 نمونه مربوط به زنان و 5 نمونه مربوط به مردان است. انتشار ویروس در مردان 2% بیشتر از زنان است. بالاترین استعداد ابتلا به بیماری در سنین بین 30 تا 45 سال و پس از آن بالای 60 سال است. همچنین بالاترین نمونه های HPV مثبت مربوط به شهر تهران و پس از آن اسلام شهر است.
    کلیدواژگان: کارسینوم سلول سنگفرشی، ویروس پاپیلومای انسانی، واکنش زنجیره ای پلیمراز
  • فاطمه شریفی، ولی الله دبیدی روشن، زهره مظاهری صفحات 25-37
    هدف
    سالمندی می تواند سازگاری سیستم آپوپتوزی بافت قلب به تمرین هوازی و القای دوکسوروبیسین را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثر پیش درمان تمرین هوازی بر بیان ژن آپوپتوز بطن چپ متعاقب القای دوکسوروبیسین در موش های صحرایی مدل سالمندی بود.
    روش
    42 سر موش صحرایی بالغ نر نژاد ویستار، بطور تصادفی در 6 گروه 7 تایی: کنترل جوان، کنترل سالمند، سالمند + دوکسوروبیسین، سالمند + سالین، سالمند تمرین هوازی + سالین و سالمند تمرین هوازی + دوکسوروبیسین قرار گرفتند. سالمندسازی بوسیله تزریق درون صفاقی محلول دی گالاکتوز (100میلی گرم/کیلوگرم) ایجاد شد. پروتکل تمرین استقامتی شامل شش هفته دویدن روی نوارگردان به صورت پیشرونده به مدت 25–54 دقیقه در روز با سرعت 15-20 متر در دقیقه، پنج جلسه در هفته بود. 2هفته آخر تمرین، هر روز تزریق درون صفاقی دوکسوروبیسین یا محلول سالین 9/0 درصد، با یک دوز تجمعی (1میلی گرم/کیلوگرم) اجرا شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی و تزریق، رت ها قربانی و قسمتی از بطن چپ قلب، جهت ارزیابی بیان ژن های Bax و Bcl-2 به روش Real time-PCR جدا شد.
    نتایج
    آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد تزریق دوکسوروبیسین موجب افزایش معنادار بیان ژن Baxو نسبت Bax/Bcl-2 و کاهش جزئی بیان ژن Bcl-2 شد. از طرفی انجام تمرین هوازی قبل و طی القای دوکسوروبیسین از افزایش نسبت Bax/Bcl-2 و کاهش بیان ژن Bcl-2 ناشی از تزریق دوکسوروبیسین پیشگیری کرد.
    نتیجه گیری
    با توجه به کاهش معنادار در نسبت Bax/Bcl-2 در قلب موش های گروه تمرین کرده درمان شده با دوکسوروبیسین می توان نتیجه گرفت که تمرین ورزشی هوازی قبل و طی درمان دوکسوروبیسین احتمالا می تواند به عنوان راهبرد غیر دارویی، موجب محافظت سلول های قلب از آپوپتوز ناشی از القای دوکسوروبیسین شود.
    کلیدواژگان: دوکسوروبیسین، سمیت قلبی، پیش درمان، تمرین هوازی، آپوپتوز قلب
  • مجتبی طاهری، محمد شناگری، ایرج نیکوکار، محمود خسروی، مهران نعمت طلب صفحات 39-51
    مقدمه
    در حال حاضر واکسیناسیون مهمترین استراتژی در کاهش آمار مبتلایان و مرگ و میر سالیانه ناشی از آنفلوانزا فصلی تلقی می گردد. بر خلاف آنتی ژنهای سطحی مورد استفاده در ترکیب واکسن های موجود، پروتئین های داخلی ساختاری و غیر ساختاری ویروس آنفلوانزا به خوبی حفاظت شده هستند. با توجه به سطح حفاظت شدگی نسبتا بالای نوکلئوپروتئین ویروس آنفلوانزا و قابلیت ادجوانتی IL-18 در تحریک پاسخ های ایمنی و شیفت به Th1، این مطالعه در صدد ساخت یک پلاسمید دوسیسترونی با قابلیت بیان ژن های NP و IL-18 موشی بود تا در صورت نیل به این هدف به عنوان یک کاندید واکسن قابلیت ایمنی زایی آن در مطالعات بعدی مورد ارزیابی قرار گیرد.
    مواد و روش ها
    در مرحله اول RNA ژنومی ویروس آنفلوانزا تیپA سویه H1N1/ PR8 استخراج شد و پس از تولید cDNA، توالی ژن کد کننده ی NP با استفاده از پرایمر اختصاصی ژن و با روش PCR تکثیر شد. در مرحله ی بعد ژن NP در وکتور کلونینگ pJET1.2/blunt همسانه سازی شد. پس از تایید صحت کلونینگ ژن در وکتور pJET1.2/blunt از طریق تعیین توالی، هضم آنزیمی و PCR، قطعه مزبور توسط هضم آنزیمی دو گانه خارج گردید. پلاسمید pIRES-Igk/mIL18/Fc با استفاده از آنزیمهای BstXI/NotI هضم دوگانه شد و قطعه مربوط به eGFP خارج شد. سپس فرآیند الحاق ژنNP در وکتور دوسیسترونی pIRES-Igk/mIL18/Fc هضم شده با استفاده از آنزیم T4 Ligase صورت پذیرفت. محصول لیگاسیون به سویه استاندارد DH5α ترانسفورم شد و انتخاب کلونی های مثبت با استفاده از PCR colony صورت پذیرفت. به منظور بررسی صحت کلونینگ از تست PCR، هضم آنزیمی و تعیین توالی استفاده شد. در نهایت بیان ژن NP و IL-18 از سازه ژنی mIL-18-pIRES2-NP در رده سلولی BHK-21 و RAW264.7 ترانسفکت شده با پلاسمید به وسیله ی رنگ آمیزی ایمنوفلورسنت غیر مستقیم و الایزا مورد ارزیابی قرار گرفت.
    نتایج
    نتایج PCR، هضم آنزیمی و تعیین توالی با استفاده از پرایمرهای اختصاصی به صورت دو جهته نشان داد که ژن NP ویروس آنفلوانزا در وکتور pIRES-Igk/mIL18/Fc به صورت موفق و در جهت درست کلون شده است. ترانسفکشن و بررسی قابلیت بیان سازه ژنی mIL-18-pIRES2-NP با استفاده از رنگ آمیزی ایمنوفلوئورسانس و الایزا بیان موفق آمیز ژنهای NP و IL-18 از mIL-18-pIRES2-NP در سلول یوکاریوتی را اثبات کرد.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج بدست آمده در این تحقیق بیان موفقیت آمیز ژن NP و IL-18 از سازه mIL-18-pIRES2-NP را نشان داد. با توجه به اثرات ادجوانتی سایتوکاین IL-18، پلاسمید ساخته شده می تواند به عنوان یک کاندید مناسب واکسن ژنی برای پیش گیری از عفونت ناشی از ویروس آنفلوانزا در مطالعات ارزیابی ایمنولوژیک آتی مطرح گردد.
    کلیدواژگان: آنفلوانزا، واکسن ژنی، ژن NP، اینترلوکین18
  • شیما ناظم، کامران قائدی، صادق باباشاه، مجید صادقی زاده، محمدحسین نصر اصفهانی صفحات 53-69
    هدف
    RNA مداخله گر یک مکانیسم کارآمد در کاهش بیان ژن ها و تعیین عملکرد ژن ها است. وکتورهای لنتی ویروسی ابزارهای مناسبی برای انتقال ژن های خارجی به طیف گسترده ای از سلول های پستانداران هستند. پروتئین Fndc5 یک پروتئین گلیکوزیله غشایی است که بیان آن طی روند تمایز قلبی و عصبی سلول های بنیادی جنینی موشی (mESCs) افزایش می یابد. در این مطالعه به بررسی قابلیت کاهش بیان ژن Fndc5 در mESCs با استفاده از وکتورهای لنتی ویروسی بیان کننده shRNA می پردازیم.
    روش ها
    به این منظور دو توالی مشخص shRNA علیه ناحیه کد کننده رونوشت Fndc5 و یک توالی shRNA کنترل به عنوان کنترل منفی طراحی و سنتز شد. قطعات shRNA سنتزی پس از هیبرید شدن درون وکتور لنتی ویروسی در پایین دست پروموتر H1 القا شونده توسط تتراسایکلین کلون شدند. وکتور لنتی ویروس نوترکیب درون سلول های HEK293T بسته بندی شد و mESCs توسط ذرات ویروسی ترانسداکت شدند. بیان shRNA در سلول های ترانسداکت شده توسط 48 ساعت تیمار با داکسی سایکلین القا گردید.
    نتایج
    سنجش میزان بیان رونوشت Fndc5 توسط Real-time PCR در سلول های ترانسداکت شده با ویروس های نوترکیب حامل هر دو shRNA، کاهش بیان معنادار نسبت به گروه کنترل نشان داد.
    نتیجه گیری
    در مجموع هدف قرار دادن ژن Fndc5 از طریق مکانیسم RNA مداخله گر می تواند به عنوان یک ابزار کارآمد در کاهش بیان این ژن در لاین سلولی ترانسداکت شده به منظور بررسی عملکرد Fndc5 مورد توجه قرار بگیرد.
    کلیدواژگان: Fndc5، RNA کوتاه سنجاق سری، وکتورهای لنتی ویروسی، RNA مداخله گر
  • توران نیری چگنی، فاطمه غفاری فر، فریبا خوش زبان، عبدالحسین دلیمی اصل صفحات 71-82
    هدف
    آمیب های آزادزی از جمله آکانتامبا گروه بزرگی را تشکیل می دهند که در آب های شیرین، شور و تلخ، خاک مرطوب، گیاهان پوسیده و برخی بر روی مدفوع زندگی می کنند و از لحاظ پزشکی حایز اهمیت می باشند. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر عصاره الکلی و آبی گیاه گندواش بر روی تروفوزوئیت ها و کیست های آکانتاموبا در شرایط برون تنی انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش تجربی، پس از تعیین ژنوتایپ انگل جداشده از بیمار، از گیاه آرتمیزیا آنووا عصاره های آبی و الکلی تهیه کرده و غلظت های مختلف (1.25 ، 2.5 ، 5 و 10 میلی گرم بر میلی لیتر) از عصاره ها و آرتیمزینین در سه زمان مختلف (24 ، 48 و 72 ساعت) روی تروفوزوئیت ها و کیست های آکانتاموبا در شرایط برون تنی آزمایش شد. زنده بودن انگل ها با روش های تریپان بلو ، MTT و فلوسایتومتری مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    مطالعه ما نشان داد که غلظت های مختلف عصاره آرتمیزیا آنووا فعالیت ضد آکانتاموبایی دارند. در حضور 10 میلی گرم بر میلی لیتر عصاره الکلی در محیط کشت پس از 72 ساعت، 30.51% تروفوزوئیت ها و 91.40% ازکیست ها زنده بودند. و همچنین در حضور10میلی گرم بر میلی لیتر عصاره آبی گندواش در محیط کشت، پس از 72 ساعت 58.25% و 81.53% به ترتیب از تروفوزوئیت ها وکیست ها زنده بودند.
    نتیجه گیری
    عصاره های آبی و الکلی گیاه گندواش یک فعالیت ضدآمیبی وابسته به دوز و زمان را بر آکانتاموبا دارد.
    کلیدواژگان: تروفوزوئیت، کیست، آکانتاموبا، عصاره الکلی، شرایط آزمایشگاهی
  • الهام وسدی، علی اصغر رواسی، رحمان سوری، زهره مظاهری، فاطمه شبخیز صفحات 83-92
    هدف مطالعه
    مایوکاین ها به عنوان عوامل مشتق شده از عضله اسکلتی، سوخت و ساز بدن، التهاب، و فرآیندهای دیگر را تعدیل می کنند. مایونکتین، یک مایوکاین جدید است که بیان و سطوح در حال گردش آن، با چگونگی سوخت و ساز بدن و فعالیت ورزشی تنظیم می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی 4 هفته فعالیت ورزشی استقامتی بر بیان ژن مایونکتین عضلانی و مقاومت به انسولین رت های نر بالغ است.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش تجربی 16 سر رت نر بالغ از نژاد ویستار (با سن 8 هفته و میانگین وزن 15±213 گرم)، در دو گروه 8 تایی کنترل و تمرینی تقسیم بندی شدند.گروه تمرین، 4 هفته و در هر هفته 5 جلسه، تمرینات استقامتی که شامل دویدن بر روی نوارگردان مخصوص جوندگان می باشد را به مدت 45 دقیقه، در رأس ساعت مشخصی در طول روز انجام دادند و در همین زمان، گروه کنترل هیچگونه تمرینی نداشت. ابتدا عضله نعلی هموژن شده و میزان بیان ژن مایونکتین با روشReal- time PCR سنجیده شد و از نمونه های خونی جمع آوری شده، سطوح انسولین به روش الایزا و سطوح گلوکز به روش گلوکز اکسیداز اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از روش آماریt مستقل با 05/0p < تحلیل شدند.
    نتایج
    یافته های پژوهش حاضر نشان داد، مقادیر بیان ژن مایونکتین پس از 4 هفته فعالیت ورزشی استقامتی، در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری داشت (048/0=P). بعلاوه مقاومت به انسولین پس از 4 هفته فعالیت ورزشی استقامتی، کاهش را به همراه داشت ولی این کاهش معنی داری نبود (500/ 0 =P).
    نتیجه گیری
    با توجه به پارامترهای حاصل از مطالعه به نظر می رسد، فعالیت ورزشی استقامتی می تواند موجب افزایش متابولیسم بدن از طریق ترشح مایونکتین شود.
    کلیدواژگان: مایونکتین، مقاومت به انسولین، فعالیت ورزشی استقامتی، رت بالغ
|