فهرست مطالب

نشریه نثر پژوهی ادب فارسی
سال دهم شماره 20 (بهار 1387)

  • 300 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1387/09/10
  • تعداد عناوین: 16
|
  • حسین آقاحسینی، سیدعلی اصغر میرباقری فرد صفحه 1
    در کتابهای بلاغی فارسی به پیروی از کتابهای بلاغت عربی، مقدمه ای با عنوان فصاحت و بلاغت آمده است که مبرا بودن کلمه و کلام را از عیوبی که ذکر کرده اند دلیل فصیح و بلیغ بودن آن شمرده اند. عیوب کلمه از نظر آنان چهارتاست: 1 تنافر حروف 2 غرابت استعمال 3 مخالفت قیاس 4 کراهت در سمع. اما آنچه در این کتابها آمده اولا پیروی از بلاغت عربی است و بسیاری از مباحث و شواهد آن در زبان فارسی کاربردی ندارد. ثانیا مثالها و شواهد اندک و ناقص است و نمی توان آن را به عنوان معیاری دقیق و مشخص برای بررسی عیوب کلمه به شمار آورد. ثالثا مباحث مهمتری در این زمینه در زبان دیده می شود که بدان توجهی نشده است.
    کلیدواژگان: فصاحت، بلاغت، تنافر حروف، غرابت استعمال، مخالفت قیاس، کراهت در مسع
  • محمود حسن آبادی صفحه 19
    سنت دیرینه، غنی و مردمی قصه گویی شفاهی توسط قصه گویان نزد همه هندو اروپاییان بویژه اقوام آریایی ساکن فلات ایران و شرق ایران، خراسان بزرگ، رواج بسیار داشته و افسانه ها و اساطیر کهن و نیز بسیاری از اخبار حوادث تاریخی را حفظ و منتقل کرده است. در این مقاله، ضمن بررسی تاریخی این سنت، نشان داده می شودکه بسیاری ازآثار داستانی دوره اسلامی از رهگذر همین سنت شفاهی پدید آمده است. قسمتهای بسیاری از شاهنامه، سمک عیار و نیز ابومسلم نامه به وسیله راویان و به صورت شفاهی روایت شده است. مقایسهسازه شناختی شاهنامه، سمک عیار و ابومسلم نامه، که در این جستار بتفصیل بدان پرداخته شده است، نه تنها این نظریه را اثبات می کند بلکه آشکار می سازد که به دلیل داشتن عناصر، بنمایه ها و سازه های حماسی بسیار، سمک عیار، حماسه است نه افسانه و ابومسلم نامه هم بیشتر، حماسه ای ملی است تا حماسه ای تاریخی. سرانجام نشان داده شده است که پس از شاهنامه فردوسی، این سنت و آثار موجود درآن اولا به انگیزه هایی غیر از میهن پرستی مثل سرگرمی و کسب در آمد، انتقال و استمرار یافت و دودیگر که بشدت دچار تنزل محتوا، عامیانگی و. .. شد. در نتیجه مسیراین آثار از ادبیات رسمی جدا ومخاطبش عوض شد و سازه هایی غیرحماسی بدان راه یافت بویژه که هیچ کسی همچون فردوسی بزرگ از لوازم وضروریات، بایدها و نبایدها و در یک کلام، روح حماسه آگاهی نداشت.
    کلیدواژگان: سمک عیار، شاهنامه فردوسی، ابومسلم نامه، گوسان، سازه شناسی، سنت قصه پردازی
  • کاووس حسن لی، لیلا احمدیان صفحه 59
    رنگها از عناصر برجسته دیداری است که در طول تاریخ در بازنمود باورها و پنداشتهای آدمی نقش مهمی داشته است. بسیاری از هنرمندان با بهره گیری از ویژگی های رنگهای گوناگون، خواسته های درونی خویش را در رنگها بازتابیده و از زبان رنگها رازهای خود را باز گفته اند.
    فردوسی توسی سخنسرای توانای ایرانی نیز در شاهنامه عظیم خود با هوشیاری و هنرمندی از این امکان شایسته بهره جسته است.
    در شاهنامه فردوسی، 4197 بار عنصر رنگ مورد توجه قرار گرفته که 73/32% از آن مربوط به رنگ سیاه و سپید و 27/67% آن شامل رنگهای دیگر است.
    میزان کاربرد رنگ سرخ در شاهنامه پس از سیاه و سپید با 468 بار تکرار در جایگاه سوم قرار دارد و اغلب، مفهوم نمادین مرگ و زندگی را باز می تابد و در بسیاری اوقات با باورهای اسطوره ای ملتهای دیگر نیز همانندی دارد.
    مفهوم رنگ زرد 313 بار در شاهنامه به کار رفته است. پادشاهان اساطیری شاهنامه را فروغی درخشان نورانی می کند. آنها تاج و تخت زرین، قصر زرنگار و کفش زرینه دارند. برجسته ترین ارتباطی که میان این رنگ در اسطوره های شاهنامه و اساطیر ملتهای دیگر وجود دارد، نقشی است که رنگ زرد در لباس عروسان و کفن مردگان دارد. رنگ بنفش و رنگ سبز نیز با جلوه هایی نمادین از رنگهای پرکاربرد در شاهنامه فردوسی است.
    در این مقاله شیوه رفتار شاعرانه فردوسی با رنگهای یادشده بررسی و با یادکرد نمونه هایی توضیح داده شده است.
    کلیدواژگان: فردوسی، شاهنامه فردوسی، نماد رنگ، رنگ و شاهنامه
  • مریم حسینی صفحه 89
    این مقاله به بررسی و مقایسه سیمای زن در اشعار دو شاعر قرن ششم ایران، خاقانی(متوفی 595) و نظامی(متوفی 599) از دیدگاه نقد اصالت زن می پردازد.منتقددر مکتب اصالت زن به بررسی آثاری می پردازد که تحت تاثیر فرهنگ مردسالار، که تقریبا بر تمام جوامع حاکم است، قرار گرفته اند و نویسندگان آنها(که البته غالبا مردان هستند)، آگاهانه یا ناآگاهانه بر تبعیضها و نابرابری های میان زن و مرد پای فشرده و آن را تبلیغ کرده اند.
    هدف نگارنده دراین مقاله این است که با تکیه بر این نوع نقد نشان دهد که بسیاری اوقات تنها تاثیر اوضاع اجتماعی نیست که موجب نگاه مردسالار در نویسنده یا شاعر می شود، بلکه خصلتهای فردی و خانوادگی و باورهای سنتی بسیار مؤثر است. عرصه این پژوهش، داستانهای خسرو و شیرین و لیلی و مجنون، هفت پیکر و اسکندرنامه نظامی وتمامی قصاید و غزلیات خاقانی است.
    این دو شاعر در یک روزگار می زیستند و با یکدیگر رفاقت داشتند. نظامی انسانی روشنفکر و معتقد به اصالت زنان و مؤمن به وجود زنانی شایسته و کاردان است.او درآثار داستانی خود، شخصیتهای زنی می آفریند که در طول ادب فارسی کمتر داستانسرایی قادر به آفریدن آن شده است.در مجموعه ابیات او هیچ گاه زنان مایه سرشکستگی و گناه نبوده اند.در میان ابیات او توهین و اهانتی به مقام و منزلت زن دیده نمی شود و زنان از شان و جایگاهی برابر و گاهی بالاتر از مردان برخوردارند.اما زن در شعر خاقانی منزلتی ندارد.او سخت وابسته باورهای سنتی است.او مطابق تصویرپردازی کهن شعر پارسی، دنیا را به زنی دلفریب و رعنا تشبیه می کند.او چون دیگر شاعران، که عقل را مذکر و نفس را مؤنث می دانستند،نفس را به زن تشبیه می کند. وی طبایع چهارگانه را هم به زن تشبیه می کند.دراین ابیات آباء علوی مردان علوی نامیده می شوند ولی امهات سفلی را خصمان سفلی می نامد.
    کلیدواژگان: نقد زن گرا، شعر نظامی، شعر خاقانی، شعر فارسی کلاسیک
  • اصغر دادبه، علی اصغر پهلوان نژاد صفحه 111
  • جلال رحیمیان صفحه 143
    تاکنون، گروه اسمی فارسی در چارچوبهای نظری گوناگونی مورد تحلیل و مداقه قرار گرفته است. بر پایه تمامی این تحلیلها، هر گروه اسمی شامل یک هسته اجباری و تعدادی وابسته اختیاری است. اگرچه ماهیت وابسته ها کمابیش روشن است، وضعیت بعضی از آنها نسبت به هسته هنوز مبهم است و تحقیقی دوباره را می طلبد.
    این تحقیق پس ازمروری برمهمترین تحقیقات پیشین به تحلیل ساختی گروه اسمی فارسی برپایه نحو ایکس تیره می پردازد.براساس این نظریه، عناصر گروه اسمی در سه سطح ظاهر و با استفاده از برچسبهای ایکس"، ایکس'' و ایکس نشان داده می شود. در این تحلیل، هر گروه اسمی که با نخستین وابسته پیشرو همراه باشد در بالاترین سطح قرار می گیرد وبا علامت (ا′′) نشان داده می شود. گروه های اسمی فاقد نخستین وابسته پیشرو درسطح دوم قرارمی گیردو با علامت (ا′) نشان داده می شود. هسته در پایین ترین سطح قرار می گیرد و با (ا) نشان داده می شود. تحلیل و توصیف مصداق و جایگاه هر کدام از وابسته های گروه اسمی فارسی از مهمترین اهداف این تحقیق است.
    کلیدواژگان: گروه های اسمی فارسی، نحو ایکس تیره، دستور زبان فارسی، زبانشناسی فارسی
  • حمیدرضا سلمانیان صفحه 167
    دستیابی به معرفت، دغدغه تلاشهای تجربی، فلسفی، عرفانی و هنری دنیای دیروز و امروز است. به نظر می رسد رویکرد عرفانی در تمدن اسلامی، که حاصل مکاشفات و مشاهده انوار عالم ما فوق با چشم دل است، البته با هنر، که از همین لطیفه نهانی بر می خیزد، مناسبت تام دارد.
    این پیوند مبارک در دامن فرهنگ اسلامی اوج آفرینشهای هنری را با صبغه ای قدسی موجب گشته و از طرفی بر قامت اندیشه های سترگ عرفانی لباسی از زیبایی و هنر پوشانیده است.
    این قلم کوششی مختصر در جهت تبیین ابعاد این موضوع است.
    کلیدواژگان: معرفت در هنر، عرفان و هنر، هنر و معرفت، زیبایی و معرفت
  • محمود شکیب انصاری صفحه 187
    زمخشری دانشمند ایرانی تبار، که در نیمه دوم قرن پنجم و نیمه اول قرن ششم (538 467) هجری قمری می زیست درعلوم عربی و اسلامی تبحر ویژه ای داشته، ودر رشته های گوناگون آن، آثار علمی و ادبی گرانسنگی به جای گذاشته است؛ از جمله لغتنامه «اساس البلاغه»که گامی بلند در تحول فرهنگ نگاری عربی در روزگار مؤلف به شمار می آید. در این مقاله نخست مقدمه ای درباره سیر تحول فرهنگ نگاری عربی خواهد آمد. سپس شرحی مختصر بر احوال و آثار زمخشری و پس از آن هدف زمخشری از نگارش این کتاب بیان خواهد شد. سرانجام مقایسه آن بالغتنامه های پیشین عربی، شیوه نگارش و دیدگاه های منتقدان اساس البلاغه مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
    کلیدواژگان: فرهنگ نگاری عربی، زمخشری، اساس البلاغه
  • محمدعلی صادقیان، محمدحسین حسن زاده صفحه 199
    بخش بزرگی از ادبیات سرزمین ما را سروده های حماسی تشکیل می دهد. بنمایه این گونه آثار، نبردهای پهلوانان در دو گروه داد و بیداد است. سراینده می کوشد فرهنگ و تمدن قوم خود را در رفتار پهلوانان آزاده به جهانیان بنمایاند و از سوی دیگر آیینهای نیکوی نیاکانمان را در پوششی از واژه ها، ابزار و آداب جنگ به ما بیاموزد. رسیدن به این میراث ارزشمند تنها با جستجو در وجب به وجب میدانهای رزم بر ساخته فردوسی و دیگر حماسه سرایان میسر خواهدبود. در همین راستا تلاش شده است ابزارهای نوای رزم (سازهای رزمی) در شاهنامه به ترتیب بسامد معرفی، و تقسیم بندی، و سپس ویژگی های برخی از آنها با توجه به سروده های فردوسی و دیگر آثار بررسی شود.
    کلیدواژگان: شاهنامه، سازهای رزمی، موسیقی نظامی، سروده های حماسی
  • محمد علی غلامی نژاد، زینب صابرپور صفحه 239
    هدف این پژوهش، ترسیم خطوط کلی سیمای زن در داستانهای مثنوی است؛ آنچه در آغاز با توجه به اختلافات قابل توجه این زنان ممکن به نظر نمی رسد. در این جهت تحلیل دقیق حکایتها با توجه به سه عامل مهم روند قصه، نقشها در قصه و زبان گفتگوی شخصیتها ضروری است. سپس با استخراج ویژگی های شخصیتهای زن در داستانها و رده بندی آنها ویژگی هایی را خواهیم دید که با تغییراتی اندک در اغلب آنان نمود پیدا کرده است. ترس، مکر، تباهکاری، زیبایی و ظاهربینی از جمله این ویژگی هاست.
    کلیدواژگان: مثنوی مولوی، زن در مثنوی، گفتگو در مثنوی، شخصیت در مثنوی
  • غلامرضا کریمی فرد صفحه 257
    تشبیه یعنی مانند کردن و در لغت برابر و مترادف «تمثیل» است. در تعریف تشبیه می توان گفت تصویری است که از مانندکردن اشیای مختلف با یکدیگر به کمک نیروی خیال پدید می آید. از اقسام تشبیه به اعتبار وجه شبه، «تشبیه تمثیل» است. تشبیه تمثیل و مرکب گاهی همسو انگاشته شده است. تشبیه ممکن است به جهتی تمثیل نامیده شود و در جای دیگر آن را مرکب خوانند؛ ازجمله آیه 17 ازسوره بقره که ازنگاه زمخشری این گونه توصیف شده است. از نکته های لطیف در تشبیه، «تشبیه بر اسلوب استعاره» است که آیه 19 از سوره بقره، مثال آن است: «او کصیب من السماء فیه ظلمات و رعد و برق یجعلون اصابعهم فی آذانهم». بدین صورت که «مشبه» در این تشبیه تمثیل، ذکر نشده است. نظیر این سبک در ساختار لفظی تشبیه آیه 18 سوره بقره است: «صم بکم عمی» که مشبه در کلام نیست اما به منزله مذکور است.
    کلیدواژگان: تشبیه و تمثیل، زمخشری، کشاف، علم بلاغت
  • رحیم کوشش صفحه 271
    نویسنده در این مقاله در پی این است تا جایگاه عناصری از قبیل معنی، تصویر، تخیل و زبان را در شعر صائب تبریزی بازنماید و پیوندهای تنگاتنگ آنها را با یکدیگر نشان دهد. نگارنده براین باور است که صائب از میان تمامی عوامل وعناصر شعری به زبان و تخیل اهمیت بیشتری داده است. در شعر وی تلفیق دل انگیز دیگری از احساس و ادراک از همان نوع که در مکتب فکری فلسفی صدارالمتالهین می توان دید به چشم می خورد. صائب در تمثیلهای دلنشین خود بیشتر به طبیعت و جهان نظر دارد و برونگراست اما درمفهوم و مضمون اصلی درونگرا به نظر می آید.درواقع، هدف از کاربرد بسیار تمثیل و نماد در شعر او نیزتلاش برای تبیین مفاهیم ذهنی و مجردی است که قصد دارد به خواننده خویش القا کند. این امر به خودی خود، شاعر را ناگزیر ازدستیازی به اجزا و عناصر محسوس و ملموس طبیعت می سازد. در عین حال، می تواند از دلایل مهم حضور چشمگیر طبیعت در شعر وی به شمار آید.
    کلیدواژگان: شعر صائب، معنی در شعر، تصویر و تخیل در شعر، تمثیل و نماد در شعر
  • حسین نوین صفحه 291
    ضرب المثلهای ترکی رایج در استان اردبیل،که برای پندونصیحت و یا بیان دیدگاه های اجتماعی و سیاسی مردم به کار می رود، محصول تجربه ها، دانش و آرزوهای اجتماعی و تاریخی مردم با شور و ذوق این نواحی و مناطق مجاور آن است. در میان آنها تاثیرات فرهنگی اسلام یا ملل مجاور و کشورهای دور و نزدیک نیز به چشم می خورد.دراین مقاله، ضمن بررسی و پرداختن به این موضوع، موارد زیر در خور توجه قرارگرفته است:در ساختمان دستوری امثال از انواع فعلهای ترکی،صیغه ها وزمانهای گوناگون (گذشته، حال و آینده) بهره گیری شده، وامثال و حکم ترکی از نظر بیانی اغلب به صورت کنایه (اعم از واقعی و قابل فهم، غیرواقعی و دیرفهم) به کار رفته است.
    برخی نیز به صورت جملات ساده (کوتاه و بلند) ساخته شده، و گاهی نیز از امور متضاد و متقابل آمیخته واستفاده شده است.
    امثال و حکم موزون و شعرگونه نیز بخشی از سخنان حکیمانه و اندیشه ورانه بسیار زیبا و دلپذیر مردم ترک زبان این نواحی است. این مثلها اغلب آمیخته به صنایع لفظی و با آهنگ و موسیقی پرشوری است که گاهی کاملا صورت شعری به خود گرفته است.
    عناصر و پدیده های مختلفی مانند طبیعت و عناصر آن (آب، باران، کوه، دریا و...) انسان و حیوان، پرنده، گیاه مناطق و شهرها و حتی کشورهای خاص (اعم از نزدیک یا دور) و نیز طبقات و گروه های مختلف اجتماعی (فقیر، غنی، کچل، دیوانه، عروس و...) ساختار موضوعی ضرب المثلهای ترکی را تشکیل می دهد.
    دسته دیگر از امثال و حکم ترکی، ساختار افسانه ای و اسطوره ای دارد. در کنار آنها به تعدادی از امثال و سخنان حکیمانه نیز برمی خوریم که بار معنایی خود را از باورها و خرافات عامیانه اقتباس کرده است.
    آخرین نکته قابل توجه دراین پژوهش بازیافت امثال و حکمی است که جنبه تربیتی و روانشناختی دارد. مطالعه این دسته از امثال وحکم ما را با روحیات و خلقیات فردی و اجتماعی گویندگان آنها آشنا می سازد.
    کلیدواژگان: فولکلور، فرهنگ عامه، ضرب المثلهای ترکی، استان اردبیل، ادبیات عامه
  • ناصر نیکوبخت، عسگر عسگری حسنکلو صفحه 323
    اگر با اندکی آسانگیری بر پاره ای از رمانواره های آغازین فارسی، عنوان رمان اطلاق کنیم، می توان برای رمان فارسی عمری صدساله تصور کرد. این قالب ادبی، که نویسندگان ایرانی در پی تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دوره مشروطه و از راه ترجمه رمانهای تاریخی اروپایی با آن آشنا شدند، تاکنون از نظرگاه های گوناگون بررسی شده است. اما رویکرد نقد جامعه شناختی به رمان فارسی چندان مورد توجه محققان نبوده است. بررسی برهم کنش جامعه ایرانی و رمان فارسی یا به عبارت دیگر، تاثیر جامعه بر محتوای رمان و تاثیرپذیری جامعه از رمان، رابطه بین جنبه انتقادی و کیفیت فنی رمان فارسی، تعهد اجتماعی و اخلاقی نویسندگان و چگونگی بازتاب تحولات اجتماعی، سیاسی واقتصادی کشور در رمان معاصر از مباحثی است که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش، روند شکل گیری، رشد و تکامل رمان فارسی به چهار دوره تاریخی مشخص تقسیم شده است تا امکان مقایسه و سنجش تعامل رمان و جامعه با توجه به تحولات اجتماعی در هر دوره تاریخی بهتر فراهم شود.
    کلیدواژگان: رمان فارسی، داستان نویسان ایرانی، جامعه شناسی رمان