فهرست مطالب

نثر پژوهی ادب فارسی - سال چهارم شماره 9 (زمستان 1381)

نشریه نثر پژوهی ادب فارسی
سال چهارم شماره 9 (زمستان 1381)

  • 170 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1381/12/26
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمدصادق بصیری صفحه 1
    ایرانیان باستان و سپس اشکانیان و ساسانیان، به تصنیف و نگهداری افسانه هایی پرداختند که در زبان عربی سابقه نداشت و اعراب پس از ترجمه این آثار به زبان خود، داستانهای دیگری نیز به همان گونه ساختند.
    این مقاله، در دو بخش به شرح چند افسانه، که در دوره های نخستین، از فارسی به عربی رفته است می پردازد: بخش اول، افسانه های عمومی که مسائل عام مردمی را، اعم از آیین و تمدن مطرح می کنند و تاریخ مشخصی ندارند؛ مانند «هزار افسان»، «کلیله و دمنه»، «مزدک نامه» و «بلوهر و بوذاسف» و بخش دوم، افسانه های تاریخی که موضوع آنها سرگذشت یکی از بزرگان تاریخ و یا ذکر وقایع تاریخی به صورت داستان است؛ مانند «بهرام چوبین»، «شهربراز و پرویز»، «رستم و اسفندیار»، «انوشیروان»، «بهرام و نرسی» و «دارا و بت زرین».
    این افسانه ها، یکی از عناصر موثر در بلوغ تمدن مشترک پارسیان و اعراب بوده اند.
    کلیدواژگان: افسانه، تاریخ، ایران، اعراب، ادبیات، ترجمه، تمدن، باستان
  • یونس جعفری صفحه 15
    در این مقاله، حکایت «در شکر بر عافیت» از بوستان سعدی بر اساس فرهنگ هندوان بررسی می شود و نکاتی که به نظر مولف، سهو شاعر تلقی گردیده، گوشزد می گردد. در ادامه، درباره مواد سازنده بتها، طهارت هندوان، معابد، بتها، نیایش و گزینش برهمنان و مصطلحات آیین هندوان، شرحی می آید که با سخن سعدی در حکایت تفاوت دارد.
    کلیدواژگان: بوستان سعدی، هندو، بت، عاج، نیایش، برهمن
  • ابوالقاسم رادفر صفحه 27
    از نخستین تذکره مستقل زنان شاعر یعنی جواهر العجایب تالیف فخری هروی، تا جدیدترین آنهالله همانند اولین تذکره موجود در زبان فارسی یعنی لباب الالباب که نام زنان شاعر در آنها درج گشته است؛ تعداد اندکی از آنان همچون ستارگان آسمان شعر و ادب و عرفان زنان می درخشند و بحق می توان آنان را مشاهیر زنان پارسی گوی اقلیم سخن قلمداد کرد. یکی از این زنان بنام، مستوره کردستانی، شاعر، عارف و خوشنویس مشهور سده سیزدهم، دخترابوالحسن بیگ است. او شاعری درد آشنا و آگاه به مسایل شعر و شاعری، سخنوری صاحب فضل و کمال، خوش ذوق و فهیم و خطاطی زبردست است که از ویژگی های بارز شعر او، مدح ائمه اطهار (ع) و رویکرد او به مضامین عرفانی است، که بیشتر در قالب غزل، قصیده، قطعه و رباعی عرضه گردیده است.
    کلیدواژگان: مستوره کردستانی، شعر، عرفان، تذکره نویسی زنان
  • جلال رحیمیان، آرزو مومنی صفحه 41
    در این پژوهش، داستان مدیر مدرسه در سطح خرد و کلان، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. الگوهای مورد استفاده در سطح کلان، هلیدی و حسن (1976) و هچ (1992)، و در سطح خرد شفایی (1363) و فرشیدورد (1363) بودند.
    بررسی های سطح کلان، نشان داد که داستان از طرح بسیار منسجمی برخوردار بوده و بشکلی بسیار زیبا و ماهرانه، خلق شده و با عناصر تعریف شده در الگوی هچ، همخوانی مطلوبی دارد. این داستان، بیان فقر و سرخوردگی، آشوب و تبعیض اجتماعی و فرهنگی در میان دانش آموزان، آموزگاران و جامعه فرهنگی است که در حقیقت، چارچوب فکری آل احمد را در سطح کلان تشکیل می دهد.
  • محمد جواد سلمانپور صفحه 67
    با ورود ترادف، اشتراک و مجاز به زبانها، در فهم همگانی و عرفی از کلام، احتمال راه یافت. آن احتمالی که از بقیه فهمها قویتر بود و مخاطب در مواجهه با کلام می فهمید بعنوان ظاهر کلام و نزدیکترین معنا به مقصود متکلم اعتبار عقلایی پیدا کرد.
    صاحب کتب آسمانی، اعتبار فوق را امضا کرد و در ابلاغ احکام و مقاصد خود به عموم بشر، بر ظاهر کلمات وحیانی تکیه نمود. بدنبال آن، دانش ظهورشناسی برای دست یابی به مراد شارع در اسلام شکل گرفت و هر چه فاصله مخاطبان از زمان نزول و صدور بیشتر شد؛ بر اهمیت آن علم افزوده گردید.
    بررسی تاریخی و جایگاه ظواهر و ظهورشناسی، نقش مهمی در تحقیقات معناشناسی، هرمنوتیک و علوم اسلامی که از قرآن و احادیث سرچشمه می گیرند دارد و می تواند در نزدیک کردن آرا مختلف در زمینه معناشناسی و هرمنوتیک و رفع پاره ای از شبهات در فهم متون وحیانی، نقش ایفا نماید.
    در این مقاله، سعی شده دورنمایی از تاریخ ظواهر و ظهورشناسی و جایگاه آن در علوم اسلامی به دست داده شود.
  • یحیی طالبیان، منصور نیکپناه صفحه 93
    این مقاله در آغاز به لزوم بررسی و مقایسه ادبیات ملل اشاره دارد و نقد نوعی را شاخه ای از ادبیات تطبیقی می داند. سپس با بیان تعاریف غزل و سابقه آن در ادب فارسی و عربی، به ذکر و نقد نظرات ارائه شده در این خصوص می پردازد. بیان خصایص تغزلی شعر ابوفراس و مسعود سعد، ادامه مبحث خواهد بود؛ یعنی غزل و تغزل را از دیدگاه صوری (استقلال غزل یا مقدمه قصیده) مورد بحث قرار می دهد و به این نکته می پردازد که سابقه غزل در شعر ابوفراس، بر شعر مسعود سعد تقدم دارد. مقایسه مضامین مندرج در تغزلات دو شاعر بحث دیگر مقاله است.
    کلیدواژگان: مسعود سعد، ابوفراس، غزل مستقل فارسی، غزل مستقل عربی، ادبیات تطبیقی
  • عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا صفحه 111
    هدف از این تحقیق، بررسی فرایندهای واجی گویشهای کرمان است. در این مقاله فرایندهای واجی چهار گویش «کرمانی»، «زرندی»، «بردسیری» و «سیرجانی» واقع در استان کرمان مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است و برخی از مهمترین این فرایندها استخراج شده است.
    نمونه ای از فرایندهای واجی مشترک در گویشهای کرمان به شرح زیر می باشند:1- تضعیف همخوانهای [b]، [f]، [v] در پایانه هجا و تبدیل این سه همخوان به غلت [w] در واژه هایی نظیر «تاب». «گبر». «افسار» و.... 2- حذف همخوانهای «چاکنایی» [h] و [?] بعد از واکه، که در نتیجه این حذف، واکه هسته هجا کشیده می شود. مثال «تنها» [ta:na]3- حذف همخوان [t] در پایان خوشه های همخوانی [-xt] مانند «تخت» [tax]، «رخت: [rax]. بیخت [be:x]4- حذف همخوان خیشومی [n] در پایان واژه و خیشومی شدگی واکه ما قبل، بطور کلی همخوان [n] در پایان کلمه حذف می شود و تنها در صورتی آشکار می گردد که بعد از آن واکه به کار رود. در چنین بافتی [n] پایانی، نقش ساختی دارد و برای جلوگیری از التقای واکه ها، آشکار می گردد.
    5- حذف همخوانهای خشیومی [n] و [m] در پایان کلمه بعد از واکه [a] و تبدیل این واکه به واکه [u].
    6- همخوان [r] در بعضی بافتها، به همخوان کناری [l] تبدیل می شود.
    7- در دوره میانه، بخصوص در زبان پهلوی، خوشه های همخوانی آغازی دیده می شود. در زبان فارسی جدید، این خوشه ها با درج یک واکه در بین دو همخوان، شکسته شده است. در گویش کرمانی، بین دو همخوان، واکه درج نشده بلکه در ابتدای خوشه همخوانی یک واکه به صورت درج آغازی دیده می شود. مثال:کرمانی فارسی کرمانی فارسی «استوند» ستاندن «اشتر» شتر«اشکسته» شکستن «اشپش» شپشنتیجه ای که از بررسی فرایندهای واجی مشترک در این چهار گویش به دست می آید؛ نشان می دهد که بطور کلی، فرایند «تضعیف» در این گویشها بر فرایند «تقویت» غالب است همچنین وجود فرایندهای واجی مشترک در بین آنها نشان دهنده تبار مشترک آنها و نیز قرابت تاریخی و جغرافیایی این چهار گویش می باشد.
  • محمود مدبری صفحه 131
    این مقاله، معرفی ترجمه کهنی است از قرآن کریم، بازمانده از قرن پنجم یا ششم هجری، از روی نسخه منحصر به فرد مربوط به حدود قرن هشتم هجری. در آغاز، مختصری درباره نسخه خطی قرآن نگاشته شده و به بعضی ویژگی های ظاهری نسخه، از رسم الخط، تزیین، علایم، تقسیمات، حواشی، ضایعات و افتادگی های آن اشاره رفته است.
    در بخش اصلی مقاله، به ترجمه این قرآن و ویژگی های آن پرداخته شده است از جمله، مترجم قرآن، رسم الخط فارسی، بحث تطابق یا عدم تطابق با ترجمه تفسیر طبری، ویژگی های ترجمه، بعضی ویژگی های دستوری و ویژگی های لغوی
    کلیدواژگان: قرآن، ترجمه، کهن، نسخه خطی، قرن پنجم یا ششم