فهرست مطالب

گلستان هنر - سال سوم شماره 4 (پیاپی 10، زمستان 1386)

فصلنامه گلستان هنر
سال سوم شماره 4 (پیاپی 10، زمستان 1386)

  • 120 صفحه، بهای روی جلد: 25,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1387/01/20
  • تعداد عناوین: 13
|
  • مهرداد قیومی صفحه 5
    در فرهنگ اسلامی، متنهایی در حوزه های گوناگون پدید آمده است که کار آنها راهنمایی در کسب ملکات نفسانی در هر حوزه است. این متنها را «ادب» می خوانند. در برخی از صناعات و هنرها، «ادب»هایی نوشته و در برخی دیگر ننوشته اند. رساله های ادب متضمن آداب معنوی و مادی، ظاهری و باطنی هنرهاست. از آنجا که همۀ هنرهای ایرانی مظاهر فرهنگ ایرانی اند، از آداب یک هنر می توان به می توان به هنری دیگر، که آداب مکتوب ندارد، راه برد. نمونه ای از اینها رسالۀ آداب المشق باباشاه اصفهانی (منسوب به میرعماد) است. در این رسالۀ موجز و پرمایه، ادب نفس با ادب درس، حال درونی خطاط با شیوه های قلم گرفتن و شکل و ترکیب حروف، ذهن خوشنویس و کاغذی که بر آن می نویسد، به هم درآمیخته است. با عنایت به این ویژگی، که در دیگر رساله های ادب مشق نیز کمابیش یافت می شود، می توان به گرایش غالب در تعلیم دیگر هنرها و صناعتها راه برد؛ و نیز دیدگاه ها، شیوه های آموزش، طبقات اصناف، نسبت عمل هنری با سلوک معنوی و مانند اینها را دریافت. از این رو، اگر باور داشته باشیم که تاریخ ایرانی هنر ایران آن گاه نوشته می شود که به فرهنگ ایرانی از درون بنگریم، این رساله ها را از منابع تاریخ هنر ایران خواهیم شمرد.
  • یعقوب آژند صفحه 18
    آنچه به نام مکتب نگارگری هرات شناخته می شود سه مرحلۀ تحول دارد: دورۀ تیمور، دورۀ شاهرخ، دورۀ سلطان حسین بایقرا. در دورۀ شاهرخ، فرزندش بایسنقرمیرزا که خطاطی چیره دست و هنرپروری برجسته بود، کتابخانۀ سلطنتی را در هرات تاسیس کرد. این کتابخانه کارگاه هنری آن دوره بود.
    کتابخانۀ بایسنقر در هرات دو بخش دارد: کتابت خانه برای خطاطان و صورت خانه برای مصوران و نقاشان و مذهبان. از اسناد تاریخی پیداست که در این کتابخانه علاوه بر ساختن کتابهای مصور، نقش و کتیبۀ بناها نیز طراحی می شد. در آن دوره، جعفر تبریزی (بایسنقری) رئیس یا کلانتر کتابخانه بود.
    پس از روی کار آمدن سلطان حسین بایقرا، بر رونق کتابخانه افزوده شد و این دوره را باید اوج کار کتابخانۀ سلطنتی هرات نامید. سلطان و وزیر فرهنگ دوستش، امیر علی شیر نوایی، کاتبان و نقاشان و مذهبان ورزیده را در کتابخانه گرد آوردند. در آن دوره، آقامیرک هروی را به ریاست کتابخانه گماردند؛ و کمال الدین بهزاد در صدر صورت خانه و سلطان علی مشهدی در صدر کتابت خانه بود. بعدها بهزاد و میرمصور به ریاست کتابخانه رسیدند.
  • پریسیلا سوچک ترجمه: ولی الله کاوسی صفحه 24
    سرآغاز فرمانروایی صفویان با دورۀ شکوفایی و بالندگی خوشنویسی در ایران مقارن بود. سنتهای از پیش معین خوشنویسی هم شکل صوری اقلام گوناگون را برای خوشنویسی تعیین می کرد و هم نوع کاربرد هر قلم را. با این حال، خوشنویسان برای تکمیل و بهبود میراث گذشتگان در تکاپو بودند.
    خوشنویسی علاوه بر کتابت، در پیشه هایی چون مهرسازی و حکاکی بر سکه و عاج و فلز هم به کار می آمد و آموختن خوشنویسی عمومیت داشت. بیشتر اعضای خاندان صفوی نیز به خوشنویسی و فراگیری آن رغبت داشتند و حامی خطاطان بودند و آثار ایشان را در مرقعات گرد می آوردند. در دورۀ سلطنت شاه اسماعیل و شاه طهماسب، سنتهای به جامانده از هرات عهد تیموریان با اندک تغییراتی ادامه یافت و قانونمند شد. در آغاز حکومت شاه طهماسب، ابتدا کتابت متون حمایت شد و سپس قطعه نویسی رواج یافت. در این زمان، رساله نویسی در باب خوشنویسی نیز در میان خوشنویسان رایج شد. خوشنویسان این عصر قلمهای ششگانه را که در خوشنویسی ایران سابقه ای دیرین داشت، در آثار خود به کار می گرفتند. شکل و تناسبات حروف این اقلام را سنتهای به جامانده از شیوۀ خوشنویسی یاقوت مستعصمی معین می کرد. ماندگاری این اقلام بر رقابت خوشنویسان در تقلید از آثار پیشینیان استوار بود. به جز قلمهای ششگانه، دو قلم تعلیق و نستعلیق نیز در قلمرو صفویان کاربرد بسیار داشت. مکاتبات اداری را بیشتر به قلم تعلیق می نگاشتند که به گواهی اسنادی قدیمی، ابداع آن در ایران عهد ایلخانان رخ داده است. به رغم رواج تعلیق، بیشتر خوشنویسان به نستعلیق گرایش داشتند. این قلم را در آغاز بیشتر برای نوشتن اشعار به کار می گرفتند؛ اما به زودی در موارد بسیار جای خطوط دیگر را گرفت. این گسترش کاربرد قانونمند شدن حروف و ترکیبات نستعلیق را در پی داشت و رسالات مختلفی برای آموزش قواعد این قلم نگاشته شد. صفویان شیوۀ خوشنویسی سلطان علی مشهدی را بسیار می ستودند. او توانایی شگفتی در نستعلیق خفی داشت. شاگرد او، سلطان محمد نور، نیز در هم نشین کردن نستعلیق خفی و جلی مهارت داشت.
    علاقۀ شاه طهماسب به خوشنویسی خوشنویسان را به بالاترین مقامهای درباری می رساند. در آغاز سلطنت شاه طهماسب، خوشنویسان بسیاری در تبریز شیوۀ خوشنویسی رایج در هرات و شرق ایران را به کار می بردند. شاه محمود نیشابوری یکی از آنان بود که علاوه بر خمسۀ نظامی، قرآنی به خط نستعلیق برای شاه طهماسب کتابت کرد.
    بیشتر خوشنویسان این عهد در قطعه نویسی نیز توانمند بودند. بیشتر این قطعه ها را پس از تذهیب در مرقع جای می دادند. در منابع عصر صفوی، میر علی هروی را هنرمندی اثرگذار خوانده اند و برخی او را در خوشنویسی هماورد سلطان علی مشهدی دانسته اند. شیوۀ این خوشنویس در هندوستان نیز علاقه مندان بسیار داشت.
    سیداحمد مشهدی از شاگردان و پیروان میرعلی بود که در دستگاه شاه طهماسب فعالیت می کرد. از آنجا که این هنرمند استاد میرعماد قزوینی بود، در دوره های بعد، از او به نیکی یاد کرده اند. برجسته ترین خوشنویس اواخر عهد شاه طهماسب مالک دیلمی بود. او در نستعلیق پیرو شیوۀ سلطان علی بود و بر قلمهای ششگانه نیز چنان تسلط داشت که برخی او را یاقوت زمانه خوانده اند.
    در عهد صفوی، خوشنویسی در مرکز حیات فرهنگی و هنری جای داشت. خوشنویسان علاوه بر کتابت مراسلات درباری و استنساخ نسخه های نفیس، به نوشتن اشعار دیگران و سروده های خودشان نیز اشتغال داشتند. با دست به دست شدن این قطعات، آثار خوشنویسان عهد صفوی در ایران و هند و ترکیه سرمشق خوشنویسان قرار گرفت.
  • عمادالدین شیخ الحکمایی صفحه 40
  • جاناتان بلوم ترجمه: فاطمه ذرعلی صفحه 46
    ترجمۀ فاطمه درعلیاصطلاح جادۀ ابریشم در اواخر سدۀ نوزدهم به راه های تاریخی میان چین و اروپا اطلاق شد. اما برخلاف آنچه از این نام برمی آید، مهم ترین کالایی که از این طریق مبادله می شد کاغذ بود نه ابریشم. کاغذ را قرنها پیش از میلاد چینیان ابداع کردند و بعدها مردمان آسیای مرکزی فن ساخت و کیفیت آن را بهبود بخشیدند. تا پیش از سده های نخست میلادی، کتاب به شکل طومار بود و از آن پس، شکل صحیفه (کدکس) رایج شد. جفت لوح چوبی پوشیده از موم و بسته با لولا نیز صورت دیگر کتاب بود.
    پیش از رواج کاغذ، اوراق ساقۀ پاپیروس در مصر و پوست در دیگر نقاط جهان مادۀ نوشتنی رایج بود.
    مسلمانان در قرن اول/ هفتم که آسیای مرکزی را فتح کردند با کاغذ آشنا شدند و آن را به آسیای غربی و حوزۀ مدیترانه و اروپا بردند. در قرن دوم/ هشتم، با گسترش امور دیوانی در دستگاه خلافت عباسی، نیاز به کاغذ فزونی یافت. در آن زمان، بغداد بازار مهمی به نام سوق الوراقین (بازار کتاب فروشان) داشت. از قرن چهارم/ دهم به بعد، کاغذ نقش مهمی در شکوفایی علم و ادب در کشورهای اسلامی داشت.
    اروپاییان کاغذسازی را از مسلمانان اندلس آموختند و مدتی بعد، ایتالیاییان کاغذهایی ظریف و ارزان ساختند. با این حال، در اروپای قرون وسطا کتاب بسیار نادر و گران قیمت بود.
    پس از حملۀ مغول، تجارت در مسیر میان چین و کشورهای غربی دوباره رونق یافت؛ البته درست نمی دانیم که آیا این رونق ارتباط عامل اصلی تحول در صنایع کاغذ و چاپ بود یا نه. فن چاپ در قرن هشتم میلادی در چین به کار می رفت و در قرن پانزدهم به طرزی ناشناخته وارد اروپا شد. در هر صورت، مسیر تجاری ای که چین را به غرب آسیا و کشورهای حوزۀ مدیترانه متصل می کرده نقش مهمی در تاریخ بشر داشته؛ اما مهم ترین کالایی که از این طریق مبادله می شده کاغذ بوده است نه ابریشم. از این رو، بهتر است آن را «جادۀ کاغذ» بخوانیم.
  • شیوا بلاغی ترجمه: داود طبایی صفحه 52
    گسترش فرهنگ چاپ از تحولات فرهنگی مهم اواخر عصر قاجار بود. با ورود چاپ سنگی به ایران صنعت چاپ پیشرفته تر شد و ایرانیان آن را در چاپ کتاب و روزنامه به کار گرفتند. با گسترش صنعت چاپ در جوامع اسلامی، هنرهایی چون خوشنویسی و نسخه پردازی در معرض فراموشی افتاد؛ اما در لیتوگرافی، با حفظ ساختار سنتی مکتوبات و صرفۀ اقتصادی، تولید مکانیزه با آداب فرهنگی ایران در هم آمیخت. روزنامۀ مصور کشکول از جمله روزنامه های آن روزگار بود. مدیر آن شیخ احمد مجدالاسلام کرمانی بود که روزنامۀ ندای وطن را نیز منتشر می کرد. به گفتۀ او، کشکول خارج از رسوم ادبی رایج منتشر می شد و هدف آن نمایاندن رفتارهای ناپسند مردم به خودشان بود. مجدالاسلام کرمانی کاریکاتور را همچون ابزاری برای اصلاحات اجتماعی و سیاسی برگزید. از آنجا که بی سوادی در میان ایرانیان آن روزگار بیداد می کرد، مجدالاسلام توانست با استفاده از کاریکاتور حلقۀ مخاطبان کشکول را از حد باسوادان فراتر برد. بیشتر کاریکاتورهای کشکول به امضای میرزا علی است. در آن زمان، روزنامه خوانی به اجتماعات کوچک مردم راه یافت و به فعالیتی جمعی تبدیل شد که حضور گستردۀ مردم را می طلبید. کشکول سنتهای شفاهی را با سواد خواندن پیوند داد و با کاریکاتورهایش در عالم مطبوعات کارکردی نو یافت. در بحبوحۀ انقلاب مشروطه و در روزگاری که قدرتهای استعماری بریتانیا و روسیه بر سر تقسیم ایران به حوزه های تحت نفوذ خود توافق می کردند و قرارداد می بستند، کشکول بر آموزش همگانی و وطن پرستی تاکید می کرد؛ فساد فراگیر سیاسی، اوضاع نا بسامان ارتش، نارسایی طرحهای زیربنایی، نظیر بانک ملی، راه آهن و جاده ها، بهداشت عمومی، نظام آموزشی، و نیز چپاولگری قدرتهای استعمارگر در ایران را به ریشخند می گرفت؛ و از این راه، اندیشه های مشروطه خواهی و ملی گرایی را تبلیغ و مردم را آگاه می کرد.
  • مهدی حسینی صفحه 64
    نسخۀ مصوری از دیوان سلطان احمد جلایر (حک‍ 784-813ق) در نگارخانۀ فریر موزۀ اسمیتسونین نگهداری می شود که تصاویر آن نمونه ای مهم از آثار کتاب آرایی در دورۀ دوم مکتب نگارگری شیراز است. تصاویر این نسخه ربطی به اشعار متن ندارد، بلکه تصویر هفت وادی منطق الطیر عطار است. نقاش کتاب عبدالحی، نقاش برجستۀ سدۀ هشتم هجری است.
    نویسنده در این مقاله، نخست نسخه و نقاش آن را معرفی می کند. سپس به مناسبت موضوع تصاویر کتاب، به معرفی منطق الطیر عطار و هفت وادی سلوک می پردازد. آن گاه با ذکر حمایت سلطان احمد از هنرمندان و اهمیت دورۀ او در تکامل مکتب نگارگری تیموریان و ترکمانان، به نسخه و بیان مشخصات هنری و جزئیات نگاره ها و تشعیرها و تذهیبهای آن بازمی گردد. مطابقۀ تصاویر کتاب با ویژگی های وادی های سلوک منطق الطیر بخش اصلی مقاله است.
  • گیتی نوروزیان صفحه 73
    ظفرنامه نام کتابی در تاریخ تیمور و زندگی و فتوحات اوست. نخستین ظفرنامۀ تیموری را نظام الدین شامی در زمان خود او نوشت؛ اما بعدها، در زمان نوۀ تیمور، شرف الدین علی یزدی ظفرنامه ای دیگر بر مبنای آن و دیگر اسناد و روایات تاریخی پرداخت. کتاب اخیر از مؤثرترین تاریخ نامه های فارسی دوران اسلامی بوده است و نسخه های نفیسی از آن، چه در دورۀ تیموریان و چه پس از آن، در دورۀ صفویان، تهیه شد. در میان نسخه های مصور ظفرنامه، سه نسخه هست که با بررسی تصاویر آنها می توان گذر مکتب نگارگری شیراز را از دوران تیموری به صفوی در طی یک سده پی گرفت: یکی متعلق به سدۀ نهم/ پانزدهم و دو نسخۀ دیگر متعلق به سدۀ دهم/ شانزدهم. نسخۀ 839ق/1436م، که به ظفرنامۀ ابراهیم سلطان نیز شهرت دارد، به دستور او ساخته شد. این نسخه به سبب ویژگی هایش همواره مورد توجه هنرپژوهان بوده است. از جملۀ این ویژگی ها داشتن 37 نگاره است که بیشتر آنها بزرگ و دوصفحه ای است. این نسخه با تصاویر متعدد، شیوه پردازی مکتب شیراز را تحت حمایت شاهزادگان تیموری به خوبی نشان می دهد. دو نسخۀ دیگر، یعنی ظفرنامۀ 939ق/1533م و 959ق/1552م نیز نمایانگر گذر این مکتب از تیموری به صفوی واثرپذیری این مکتب از شیوۀ پایتخت، یعنی تبریز، است.
  • عباس رضایی نیا صفحه 87
    نقش برجسته ها در مطالعۀ تاریخ هنر ایران اهمیت ویژه ای دارد و از طریق آنها می توان به بسیاری از روش های بیان و نیز فنون هنری ایرانیان و دیدگاه های ایشان راه برد. نخستین نقش برجسته های صخره ای در ایران را لولوبیان (کوه نشینان زاگرس در هزارۀ سوم قبل از میلاد) پدید آوردند. آنان در این آثار تحت تاثیر هنر بین النهرین بودند. عیلامیان این سنت را ادامه دادند و صحنه های دینی و مجالس بار پادشاهان را بر صخره ها نقش کردند. در نقوش آنان، نمادهایی چون مار و آب به کار رفته است. نقوشی از آشوریان نیز در مرزهای کنونی ایران، در غرب کشور، شناسایی شده است. آنان در نقوش خود صرفا از طرحهای خطی استفاده کرده اند. نقوش مربوط به مادها همه در حاشیۀ گورهای صخره ای است. نقوش هخامنشیان کیفیتی بهتر از نقوش دوره های پیش دارد و دارای دو موضوع تاریخی و دینی است. مهم ترین آنها نقش برجستۀ داریوش اول در بیستون است. نمایش قدرت و عظمت پادشاه و مراعات ظرافت و توازن از ویژگی های نقوش برجستۀ هخامنشی است. از دورۀ اشکانیان نیز در مجموع پنج نقش برجستۀ صخره ای شناسایی شده است، که در برخی از آنها تاثیر هنر یونانی دیده می شود. کیفیت و ظرافت نقوش این دوره، در قیاس با نقوش هخامنشی، نازل است. دورۀ ساسانیان زمان اوج هنر نقش برجسته در ایران است. بیشتر نقوش یافته از این دوره به اوایل آن تعلق دارد. همۀ این نقوش مبین عظمت پادشاه و پیروزی او بر دشمنان و خواری دشمنان و پیوند قدرت شاه با قدرت اهورامزداست. بسیاری از نقوش برجستۀ ساسانی کتیبه دارد. یکی از فنونی که در این دوره به کار رفته استفاده از گچ، گاهی همراه با رنگ، است.
    در دوران اسلامی، حاکمان بنا بر ملاحظات شرعی به نقش برجسته اقبال نکردند؛ اما این هنر در دورۀ قاجاریان احیا شد. برجسته ترین پادشاهان قاجار از این نظر فتح علی شاه است. او، شاید برای تدارک وجاهت ازدست رفته اش در شکست از روسها و خاطرۀ مذمومی که از او در تاریخ می ماند، به تصویر کردن قدرت خود در نقش برجسته ها و به یادگار گذاشتن آن برای آیندگان روی آورد. تا کنون نه نقش برجستۀ صخره ای از این دوره شناسایی شده است، که موضوع آنها به تخت نشستن و شکار شاه و صحنه های اسطوره ای است. برخی از این نقوش در قابی از کتیبۀ نستعلیق قرار گرفته است.
    در میان نقش برجسته ها در طول تاریخ ایران، ویژگی های مشترکی دیده می شود؛ از جمله اینکه هدف بیشتر آنها نشان دادن قدرت الهی پادشاه، تصویر کردن صحنه های آیینی است. بیشتر نقوش در قابی مستطیل شکل قرار گرفته است. زبان بیشتر کتیبه ها نمادین است و در آنها از واقع نمایی پرهیز شده است. در نقوش برجستۀ ایرانی در تاریخ طولانی آنها، از نظر هدف و زبان و بیان و فنون، تداوم دیده می شود.
  • فرهاد نظری صفحه 110