فهرست مطالب

Holistic Nursing and Midwifery - Volume:26 Issue: 4, 2016

Journal of Holistic Nursing and Midwifery
Volume:26 Issue: 4, 2016

  • تاریخ انتشار: 1395/09/30
  • تعداد عناوین: 12
|
  • محمد جواد آقاجانی*، طاهر تیزدست، سیدمهدی میرهاشمی صفحات 1-9
    مقدمه
    سوء مصرف مواد مخدر یکی از معضلات عمده عصر حاضر است که سلامت جسمی و روانی افراد جامعه را در معرض خطرات جدی قرار می دهد و از آنجایی که فشار روانی در گرایش به سمت اعتیاد و ناتوانی در فرآیند ترک آن نقشی اساسی دارد، شناخت روش های مقاوم سازی افراد در برابر استرس ضروری به نظر می رسد.
    هدف
    پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی آموزش سرسختی روانشناختی بر عزت نفس و سازگاری معتادین مرد انجام شد.
    روش کار
    پژوهش حاضر، یک طرح آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری مطالعه تمامی معتادین مرد (200 نفر ) مراجعه کننده به یکی از مراکز درمان سوء مصرف مواد در شهرستان رودسر در سال 1391 بود. اعتیاد به مصرف مواد و ابراز رضایت از شرکت در تحقیق، معیارهای تعیین شده برای ورود نمونه ها به پژوهش در نظر گرفته شد. پس از کسب مجوز لازم از مسئول فنی درمانگاه و همچنین ارائه توضیحات لازم به مراجعه کنندگان درباره روند پژوهش و اهداف آن، نمونه ها به پرسشنامه های 3 بخشی اطلاعات فردی (سن، وضعیت تاهل و تحصیلات)، عزت نفس Cooper Smith و سازگاری Bell پاسخ دادند.
    مقیاس Cooper Smith دارای 58 ماده است و آزمودنی ها باید از میان دو گزینه «بلی و خیر» یکی را مشخص کنند. شیوه نمره گذاری این آزمون به صورت «صفر و یک» است پاسخ بلی، یک نمره و پاسخ خیر، صفر می گیرد. حداقل نمره این ابزار صفر و حداکثر 50 است و چنانچه پاسخ دهنده از 8 ماده دروغ سنج ابزار بیش از 4 نمره بیاورد به این معنی است که اعتبار آزمون، پایین و آزمودنی سعی کرده خود را بهتر از آنچه هست جلوه دهد. افرادی که نمره ای بیش از میانگین دریافت کنند، دارای عزت نفس بالا می باشند . پرسشنامه سنجش سازگاری (BAI)Adjustment Inventory Bell شامل160 سوال و 5 خرده مقیاس 32 سوالی است که آزمودنی به صورت «بلی، خیر و نمی دانم» به سوال ها پاسخ می دهد. پنج خرده مقیاس آن عبارت اند از: سازگاری در خانه، سلامتی، عاطفی، شغلی و اجتماعی. هنجارهای این پرسشنامه عبارت است از: دامنه نمرات 9 تا 21 (سازگاری خوب)، دامنه نمرات 22 تا 47 (سازگاری متوسط) و در نهایت دامنه نمرات 48 تا 60 (سازگاری ضعیف). جهت انجام پژوهش، در جلسه توجیهی برای 200 نفر، از آنها درخواست گردید در صورت تمایل به پرسشنامه پاسخ دهند. پس از پاسخ دهی به پرسشنامه ها، 57 نفر از آنان که نمرات پایین تری در عزت نفس و سازگاری کسب کرده بودند مشخص شده که از میان آنان، 30 نفر به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش تقسیم شدند. پس از آن جلسات آموزش سرسختی با استفاده از روش سخنرانی و بحث گروهی طی10جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آموزش اجرا شد، درحالی که گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. در نهایت پس از انجام جلسات، در آخرین جلسه آموزشی، مجددا دو گروه آزمایش و کنترل، ابزارهای تحقیق را تکمیل نمودند. برای توصیف ویژگی های جمعیت شناختی شرکت کنندگان و داده های مرحله پیش آزمون و پس آزمون، از شاخص های آمار توصیفی استفاده شد. تحلیل کوواریانس برای پی بردن به معناداری اثر متغیر مستقل بر متغیر وابسته به کار رفت.
    نتایج
    میانگین سنی واحدهای پژوهش 1/26 درصد بود و اکثریت آنها (6/46 درصد) دارای سطح تحصیلات متوسطه بودند. نتایج نشان داد که در پیش آزمون، میانگین نمره عزت نفس گروه آموزش 50/3±87/21 و در گروه کنترل 15/2±93/21 بود. همچنین میانگین نمره سازگاری گروه آزمون 59/8±73/59 و در گروه کنترل 62/7±67/60 بود. در پس آزمون، میانگین نمره عزت نفس گروه آموزش 43/3±07/33 و گروه کنترل 26/2±13/23 بوده است. از طرفی در پس آزمون میانگین نمره سازگاری گروه آموزش و 17/6±27/37 گروه کنترل 20/7±57 بوده است. استفاده از شاخص آماری کوواریانس نشان داد که آموزش سرسختی روانشناختی میزان عزت نفس و سازگاری را به طور معناداری افزایش داده است(001/0=P).
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که شرکت در جلسات آموزش سرسختی می تواند در افزایش میزان عزت نفس و سازگاری مردان دچار سوء مصرف مواد تاثیرگذار باشد، لذا می توان با ارتقاء ویژگی سرسختی، توان مقابله افراد در برابر فشارهای روانی را افزایش داده و از این طریق زمینه سلامت بیشتر آنان را فراهم نمود
    کلیدواژگان: خود پندار، سازگاری اجتماعی، اختلالات ناشی از مواد
  • سحر ابریشم کش*، علی اردلان، سیدموسی کافی ماسوله، مهناز فلاحی خشت مسجدی صفحات 10-18
    مقدمه
    امروزه برای حفظ و تامین سلامت روانی در موقعیت ها و مشاغل پر مخاطره، جدا از کاهش منابع استرس زا، تقویت منابع درون فردی همچون سرسختی روان شناختی و تاب آوری مورد توجه قرار گرفته است.
    هدف
    پژوهش حاضر به منظور تعیین رابطه سرسختی روان شناختی و تاب آوری با سلامت روان در تکنیسین های اورژانس پیش بیمارستانی استان گیلان انجام شده است.
    روش کار
    این بررسی توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی می باشد که در سال 1392 انجام شد و در آن تعداد 70 نفر از تکنسین های شاغل در اورژانس پیش بیمارستانی استان گیلان دارای حداقل مدرک تحصیلی دیپلم تا کارشناسی با استفاده از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، مقیاس تاب آوری (CD-RISC) (Connor-Davidson resilience scale)، پرسشنامه سرسختی اهواز (AHI) Ahvaz Hardiness Inventory و پرسشنامه سلامت عمومی (28 - GHQ) مورد پژوهش قرار گرفتند. برای انتخاب نمونه ها ابتدا از تعداد 53 پایگاه اورژانس پیش بیمارستانی استان گیلان، تعداد 35 پایگاه بصورت تصادفی انتخاب شده و پرسشنامه ها جهت 70 نفر از تکنیسین های شاغل در این پایگاه ها تکمیل گردید. از شاخص های آمار توصیفی و آزمون های تحلیل واریانس، پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام بهره گرفته شد.
    نتایج
    بین سرسختی و تاب آوری با سلامت روان رابطه معنادار وجود داشت (001/0p<). با بالارفتن نمره فرد در متغیرهای تاب آوری و سرسختی روان شناختی، وضعیت سلامت روان بهتر می شود و نمره فرد در نشانگان جسمانی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی کاهش
    می یابد. هم چنین درباره توان پیش بینی وزن دو متغیر سرسختی روان شناختی و تاب آوری در پیش بینی سلامت روان، ضریب رگرسیون متغیرهای پیش بین نشان داد که این دو متغیر می توانند تغییرات سلامت روان را به گونه ای معنی دار تبیین کنند. وزن تاب آوری (419/0- = B، 708/2-=t و 001/0p<) نشان می دهد که می تواند در کنار متغیر سرسختی روان شناختی تغییرات مربوط به سلامت روان این نمونه پژوهشی را تبیین نماید که در صورت تعمیم نمونه مورد بررسی به جامعه اصلی، وزن تاب آوری 351/0- خواهد بود. با توجه به Beta منفی، با افزایش نمره تاب آوری، نمره سلامت روان کاهش می یابد. نمره پایین تر در پرسشنامه GHQ نشان دهنده سلامت روان بیشتر می باشد. بنابراین هرچه تاب آوری فرد بالاتر باشد، علایم جسمانی، علایم اضطرابی، اختلال در کارکرد اجتماعی و علایم افسردگی کاهش و در نتیجه میزان سلامت روان افزایش می یابد. وزن سرسختی (399/0- = B، 225/2-=t و 001/0p<) نیز نشان می دهد که این متغیر می تواند در کنار متغیر تاب آوری تغییرات مربوط به سلامت روان، این نمونه پژوهشی را تبیین نماید که در صورت تعمیم نمونه مورد بررسی به جامعه اصلی، وزن سرسختی روان شناختی 288/0- خواهد بود. در نهایت این که هر چه سرسختی فرد بالاتر باشد، سلامت روان نیز افزایش می یابد. فرمول پیش بینی سلامت روان بر پایه این دو متغیر عبارت است از:(نمره سرسختی روانشناختی)399/0- (نمره تاب آوری )419/0 -261/7 = سلامت روان
    بحث و نتیجه گیری
    یافته های این پژوهش گویای اهمیت سرسختی روان شناختی و تاب آوری در حفظ و ارتقاء سلامت روان در تکنیسین های اورژانس پیش بیمارستانی بود. سرسختی روان شناختی و تاب آوری می توانند تغییرپذیری سلامت روان را در تکنیسین های اورژانس پیش بیمارستانی تبیین نمایند.
    کلیدواژگان: تاب آوری روان شناختی، بهداشت روانی، خدمات فوریتهای پزشکی
  • سارا اسمعیل زاده ساعیه*، احسان زحمتکش، میترا رحیم زاده، نسترن اعظمی صفحات 19-26
    مقدمه
    مرگ و میر پری ناتال از شاخصهای مهم سلامت و مراقبتهای بهداشتی زمان تولد در جوامع محسوب می گردد، بنابراین دانستن علل عمده مرگ در برنامه ریزی صحیح جهت تقویت سیستمهای مراقبت دوران بارداری، زایمان و نوزادان در جامعه بسیار موثر است.
    هدف
    مطالعه حاضر با هدف تعیین علل مرگ و میر پری ناتال در مراکز درمانی استان البرز انجام گرفت.
    روش کار
    این مطالعه گذشته نگر برروی 446 مورد مرگ داخل رحمی و نوزادی که در سال 1391در بیمارستانهای استان البرز رخ داده بود و توسط مسئولین مربوطه در نرم افزارINFO PATH ثبت شده بود، انجام گرفت. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    از 446 داده ثبت شده 324 نوزاد (6/72 درصد) در داخل رحم و122 نوزاد (4/27 درصد) پس از تولد مرده بودند که بیشترین زمان پس از مرگ 50 ساعت پس از تولد را شامل می شد. 101 مورد (24%) از موارد مرگ در بدو تولد دارای ناهنجاری مادرزادی بودند از این میان 62 مورد (4/61 درصد) در گروه مرگ داخل رحمی و 39 مورد (6/38 درصد) در گروه مرگ تا 30 روز پس از زایمان بودند. بیشترین ناهنجاری مادرزادی در بدو تولد ناهنجاری های لوله عصبی (2/15 درصد) بود. 57 مورد (8/12 درصد) از مادران دارای بیماری زمینه ای بودند که شایعترین بیماری دیابت با فراوانی 17 مورد (8/3 درصد) بود. بر اساس دسته بندیICD10 در این مطالعه بیشترین میزان مرگ داخل رحمی 359 مورد (5/80 درصد) در گروه اختلالات مشخص با منشاء دوران تولد قرار می گرفت که 186 مورد (6/40 درصد) به اختلالات مربوط به طول بارداری و رشد جنین مربوط می شد و بیشترین عارضه بارداری (3/52%) زایمان زودرس بود.
    نتیجه گیری
    میزان مرگ و میر دوره پری ناتال در این مطالعه 5/11 مورد در هر هزار تولد بود که زایمان زودرس و مرگ با عامل ناشناخته بیشترین علل مرگ و میر پری ناتال بود. لذا در کنار توجه به مراقبتهای بهداشتی درمانی نیاز به شناسایی عوامل مرتبط با زایمان زودرس و راه های مقابله با آن اهمیت ویژه ای دارد. همچنین در این مطالعه هیچ یک از علل مرگ با اتوپسی مشخص نشده بود پیشنهاد می گردد تمهیداتی از نظر مالی و تجهیزات جهت اتوپسی مرگهای ناشناخته صورت گیرد و موارد مرگ و میر با علل ناشناخته نیز مورد شناسایی بیشتر قرار گیرد و بدینوسیله راهکارهای مناسب در پیشگیری از مرگ و میر داخل رحمی ارائه گردد.
    کلیدواژگان: مرگ جنین، علت شناسی، جنین، نوزادان
  • کاملیا بزرگ منش*، علی محمد نظری، کیانوش زهراکار صفحات 27-35
    مقدمه
    خانواده اصلی ترین جزء اجتماع بوده و دست یابی به جامعه سالم در گرو سلامت خانواده می باشد. توصیف دقیق ویژگی های هر جامعه مستلزم مطالعه عمیق و روشن کیفیت روابط خانوادگی موجود در جامعه است. لذا برای بهبود وضع اجتماع، تلاش برای بهبود وضع خانواده و افراد آن مهم ترین مسئله می باشد.
    هدف
    پژوهش حاضر، به منظور تعیین اثر بخشی خانواده درمانی Satir بر انسجام و انعطاف پذیری خانواده ها انجام شد.
    روش کار
    در این پژوهش از روش تحقیق نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون گروه آزمایش با و کنترل استفاده شد. جامعه پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر سال اول یکی از دبیرستانهای شهرستان صومعه سرا، در سال تحصیلی 1392-1391 بود، که تعداد 16 نفر که بر اساس نمره بدست آمده از ابزار تحقیق از انسجام و انعطاف پذیری خانواده پایینتری برخوردار بودند، به عنوان گروه نمونه به صورت تصادفی انتخاب و با استفاده از جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (6 دانش آموز به همراه مادران آنها در گروه آزمایش و 6 نفر به همراه مادران خود در گروه کنترل) قرار داده شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه انسجام خانواده و انعطاف پذیری خانواده جمع آوری شد. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 5/1 ساعته و به شیوه مشاوره گروهی تحت خانواده درمانی Satir قرار گرفتند. داده ها با روش کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
    نتایج
    دانش آموزان واحد مورد مطالعه در رده سنی 13 سال قرار داشتند، میانگین و انحراف معیار سنی مادران واحد پژوهش در گروه آزمایش 54/4±5/38 و در گروه کنترل 88/3±16/39 بود. نتایج نشان داد که میانگین پیش آزمون نمره انسجام خانواده گروه آزمایش 46/15±33/85 و در گروه کنترل 97/11±83/77 بود. همچنین میانگین نمره انعطاف پذیری خانواده گروه آزمایش 09/6±49 و در گروه کنترل 13/9±41 بود. در پس آزمون میانگین نمره انسجام خانواده گروه آزمایش 36/10±83/99 و گروه کنترل 07/12±83/79 بوده است. از طرفی در پس آزمون میانگین نمره انعطاف پذیری خانواده گروه آزمایش 99/5±50/55 و گروه کنترل 23/9±66/42 بوده است. استفاده از تحلیل کوواریانس یک طرفه نشان داد، خانواده درمانی به روش Satir ، انسجام (901/9=F ، 05/0≥P) و انعطاف پذیری خانواده (47/13=F ، 05/0≥P) را به طور معناداری افزایش داده است.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد خانواده درمانی Satir بتواند بر بهبود انسجام و انعطاف پذیری خانواده موثر باشد.
    کلیدواژگان: خانواده درمانی، دانش آموزان، خانواده
  • نفیسه حکمتی پور، حمید حجتی* صفحات 36-42
    مقدمه
    سالمندان به علت بازنشستگی و کاهش منبع درآمد، بیش از سایر افراد جامعه در معرض مشکلات مالی و متعاقب آن مشکلات بهداشت روان مانند افسردگی و اضطراب هستند. ورزش سبب بهبود توانایی انعطاف پذیری و تحرک، بهبود عملکرد شناختی و بهبود سازگاری روانی و سازگاری عملکردی شده که می تواند سهم بسزایی بر کیفیت زندگی سالمندان داشته باشد.
    هدف
    این پژوهش به منظورتعیین تاثیر ورزش بر بهداشت روان سالمندان استان گلستان صورت گرفت.
    روش کار
    در این مطالعه نیمه تجربی طرح سالامون 48 نفر سالمند مراجعه کننده به مراکز روزانه سالمندان استان گلستان در سال 1390 به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمون تقسیم شدند. سپس هر گروه خود به دو گروه کنترل و مداخله یک و دو 12 نفره تقسیم شدند؛ به طوری که برای کنترل عوامل مداخله گر قبل از شروع پژوهش، از گروه کنترل و مداخله 1 پیش آزمون گرفته شد، در حالی که به گروه کنترل و مداخله 2 هیچ آزمونی داده نشد. هر دو گروه پرسشنامه های مشخصات دموگرافیک، بهداشت روان را تکمیل نمودند. گروه مداخله به مدت 16 جلسه، هفته ای 4 بار طی جلسات 25- 15 دقیقه ای در طول روز نرمش و ورزش گروهی را تحت نظر پژوهشگر اجرا می نمودند. ورزش با گرم کردن عضلات با حرکات نرمشی طی 5 دقیقه شروع شده، سپس تمرینات ورزشی اجرا و در انتها برای خنک کردن عضلات دوباره همان حرکات کششی نخستین انجام می شد. نتایج توسط آمار توصیفی و استنباطی (آزمون آنالیز واریانس دوطرفه) تجزیه و تحلیل شدند.
    نتایج
    میانگین سنی شرکت کنندگان در این پژوهش 5/7±71/76 سال بود و 32 درصد واحدهای پژوهش زن و 68 درصد مرد بودند. 56 درصد متاهل و 36 درصد همسر فوت شده و 4 درصد مجرد بودند. نتیجه آزمون آنالیز واریانس دوطرفه باکنترل اثر پیش آزمون در گروه کنترل و مداخله نشان دهنده وجود اختلاف معنی داری بین میانگین نمرات بهداشت روان (004/0P=) بود. طوری که بیشترین میزان بهداشت روان در گروه مداخله 1 با میانگین و انحراف معیار 89/2±57/21 مشاهده شد.
    بحث و نتیجه گیری
    فقدان فعالیت بدنی (که یکی از پدیده های زندگی مدرن امروز است) باعث اتلاف و عدم استفاده از نیروهای بالقوه ای می شود که برای حفظ تندرستی و آسایش در درون هر فرد سالخورده وجود دارد. ورزش سبب بهبود توانایی انعطاف پذیری و تحرک، بهبود عملکرد شناختی و بهبود سازگاری روانی و سازگاری عملکردی می شود که سهم بسزایی بر کیفیت زندگی سالمندان دارد که نیل به آن با سایر درمان ها امکان پذیر نمی باشد. یافته های پژوهش نشان داد که اجرای برنامه ورزشی منظم باعث افزایش بهداشت روان سالمندان در گروه آزمودنی گردیده است. لذا پیشنهاد می گردد که برنامه های ورزشی منظم و مناسب برای سالمندان در کنار دیگر برنامه های مراقبتی آنان گنجانده شود. همچنین به نظر می رسد که طول مدت و نوع فعالیت در سالمندان باید بر حسب توانایی آن ها تعیین شده و بهتر است که فعالیت های مفرح تری همچون پیاده روی ها و ورزش های جمعی در مکان های باز در برنامه مراقبتی آنان در سرای سالمندان گنجانده شود.
    کلیدواژگان: ورزش ها، بهداشت روانی، سالمند
  • صدیقه پاک سرشت، فاطمه جعفرزاده کنارسری*، فاطمه رافت، سیده مرضیه راهبی صفحات 43-51
    مقدمه
    سرطان سرویکس دومین سرطان شایع زنان در جهان است. همه زنانی که از لحاظ جنسی فعالند، می توانند در معرض ابتلا به سرطان سرویکس باشند. سرطان سرویکس، چنانچه در مراحل اولیه شناسایی و درمان شود، تقریبا بطور کامل قابل پیشگیری است.
    هدف
    این مطالعه با هدف «تبیین دیدگاه زنان درباره سرطان دهانه رحم» طراحی و اجرا شده است.
    روش کار
    در مطالعه کیفی حاضر که به روش تحلیل محتوی انجام شد، 56 زن متاهل در طیف سنی 60 -17 سال از مراجعین به درمانگاه های مراقبت دوران بارداری، زنان و تنظیم خانواده بیمارستان آموزشی الزهرا شهر رشت در سال 1391 با نمونه گیری هدفمند و رعایت تنوع حداکثری و در قالب 8 گروه متمرکز 8-6 نفره انتخاب شدند. معیارهای واجدین شرایط شرکت در مطالعه عبارت بودند از: داوطلب بودن، متاهل بودن، ایرانی بودن و توانایی صحبت به زبان فارسی، فقدان اختلالات جسمی ناتوان کننده و یا بیماری و آشفتگی های روانی براساس اظهارات مشارکت کنندگان و ارزیابی و مشاهدات پژوهشگران. جمع آوری داده ها با برگزاری جلسات بحث گروهی متمرکز انجام شد. طول مدت مصاحبه در هر جلسه بحث گروهی متمرکز بین 5/1-1 ساعت بود. مصاحبه ها تا زمان اشباع داده ها تداوم یافت. کلیه مطالب مطرح شده در جلسات بحث گروهی توسط یک دستگاه ضبط دیجیتالی ثبت گردید و تعاملات غیر کلامی نیز توسط منشی جلسه یادداشت شد و در حین تحلیل داده ها و استخراج کدها مورد استفاده قرار گرفت. بلافاصله پس از اتمام هر جلسه مصاحبه کلیه پاسخ ها عینا و بدون کم و کاست دست نویس و سپس تایپ می گردید و بطور همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار می گرفت. تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوا و بر اساس گامهای پیشنهادی Graneheim و Lundman انجام شد. برای تایید صحت و استحکام مطالعه، معیارهای پیشنهادیGuba و Lincoln مورد نظر قرار گرفت. در این مطالعه کلیه ملاحظات اخلاقی مربوط به مشارکت عوامل انسانی و مطالعات کیفی لحاظ شد و از داوطلبین شرکت در مطالعه جهت ضبط صدا و نیز مشارکت در تحقیق، رضایت نامه کتبی و شفاهی اخذ گردید.
    نتایج
    میانگین سنی زنان شرکت کننده در مطالعه 5/36 سال بود. 5/15 درصد شرکت کنندگان بیسواد، 6/40 درصد زیر دیپلم، 1/39 درصد دیپلم، و 3/4 درصد دارای تحصیلات دانشگاهی بودند. 8/92 درصد خانه دار و 3/78 درصد ساکن شهر بودند. 5/14 درصد تاکنون حامله نشده بودند، 29 درصد فاقد فرزند، 6 /24 درصد دارای یک فرزند و 1/26 درصد صاحب دو یا بیش از دو فرزند بودند. تجزیه و تحلیل داده ها درباره دیدگاه زنان نسبت به سرطان سرویکس منجر به استخراج 275 کد اولیه و شکل گیری سه طبقه اصلی گردید: «ضعف اطلاعات بهداشتی»، «غفلت از بیماری» و «لزوم رسیدگی و حمایت».
    نتیجه گیری
    درک تجارب، دیدگاه ها و نظرات زنان درباره یکی از سرطانهای شایع و قابل پیشگیری آنان می تواند فواید بالقوه ای از جمله کشف نیازهای آموزشی مشاوره ای مددجویان، چالش ها و موانع رایج، عوامل تسهیل کننده حمایتی و مراقبتی زنان داشته باشد و از سوی دیگر مسئولین و سیاستگذاران بهداشتی و نظام سلامت را ترغیب نماید تا با توجه به یافته های حاصل درصدد توسعه مداخلات آموزشی، مشاوره ای و حمایتی بلند مدت، مبتنی بر شواهد و منطبق بر نیازهای بهداشتی جامعه و بویژه زنان برآیند.
    کلیدواژگان: سرطان دهانه رحم، زن، آگاهی
  • مریم رستمی قادی، سیده زهرا شفیع پور *، ریحانه فداکار، الهام بیدآبادی، احسان کاظم نژاد لیلی، سمیه شیرکش صفحات 52-61
    مقدمه
    تشنج ناشی ازتب، شایع ترین نوع اختلال تشنجی و یکی از شایع ترین علل پذیرش در بخش های اورژانس و نورولوروژی بیمارستان های اطفال می باشد. این بیماری به علت توام شدن دو پدیده مهم تب و تشنج در یک زمان در کودک باعث اختلال در زندگی خانوادگی، استرس و اضطراب فراوانی را در آنها ایجاد می کند. همچنین آسیب های جبران ناپذیری به سلامتی کودک وارد می کند. به دلیل شیوع بالای تب و تشنج تعیین آگاهی و عملکرد مادران کودکان با و بدون عود لازم به نظر می رسد، با شناسایی این عوامل، در پیشگیری از حملات بعدی و جلوگیری از عوارض و هزینه های سنگین درمان، اقدامی موثر در بهبود روند سلامت کودکان انجام شود.
    هدف
    هدف از این مطالعه، مقایسه آگاهی و عملکرد مادران کودکان مبتلا به تشنج ناشی از تب با و بدون عود مراجعه کننده به یکی از مراکز آموزشی و درمانی شهر رشت می باشد.
    روش کار
    مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع مقایسه ای است. نمونه های تحقیق 156 نفر از مادران دارای کودک مبتلا به تشنج ناشی از تب 6 ماه تا 6 سال (78 نفر در هر یک از گروه های با عود و بدون عود) مراجعه کننده به یکی از مراکز آموزشی درمانی شهر رشت می باشند. نمونه ها با مراجعه به پرونده و هم چنین کودکان تحت پیگیری مراجعه کننده به کلینیک نورولوژی جمع آوری شدند. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع نمونه گیری در دسترس بود. ابزار گردآوری داده ها در این مطالعه پرسشنامه ای مشتمل بر دو بخش که شامل اطلاعات فردی- اجتماعی والدین و کودک و پرسشنامه محقق ساخته آگاهی و عملکرد مادران می باشد. جهت تعیین روایی ابزار از روش تعیین روایی محتوی با استفاده از نظر 10 نفر از اعضای هیئت علمی استفاده شد. ضریب روایی محتوی برای کلیه عبارات این پرسشنامه، بیشتر از 7/0و شاخص روایی محتوی بین 7/0 تا 1 محاسبه شد. برای بررسی پایایی، از روش آزمون مجدد استفاده شد به طوری که 10 نمونه پرسشنامه را تکمیل کردند. بعد از یک هفته، مجددا پرسشنامه به همان 10 نفر داده شد. پایایی در آزمون مجدد بیش از 90 درصد برآورد شد. اطلاعات پس از جمع آوری با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار تحلیلی (آزمون تی، مربع کای، من ویتنی و رگرسیون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    یافته ها نشان می دهد که اکثریت واحدهای مورد پژوهش درگروه با و بدون عود پسر بودند. میانگین سنی کودکان درگروه بدون عود 85/17±4/35 (ماه) و درگروه با عود 32/18±85/41 (ماه) بود. 8/62 درصد از واحدهای مورد پژوهش درگروه بدون عود 97/58 درصد در گروه با عود فرزند اول خانواده بودند. میانگین نمره آگاهی در مادران کودک بدون عود 8/3 ± 5/29 بیشتر از مادران کودکان با عود 9/3 ± 1/28 بود. این اختلاف از لحاظ آماری معنادار می باشد (023/0 P<). میانگین نمره عملکرد در مادران کودکان بدون عود (68/1±58/8) بیشتر از مادران کودکان با عود (64/1±48/8) بود. البته این اختلاف از لحاظ آماری معنادار نبود. برای آنالیز چندگانه ارتباط بین آگاهی و عملکرد با عود از مدل رگرسیون لوجستیک استفاده گردید. نتایج این مدل نشان داد که از بین متغیرهای آگاهی و عملکرد، نمره آگاهی به عنوان پیش بینی کننده مرتبط با عود تلقی گردید. (988/0 – 835/0 : CL95% ، 908/0OR=)
    بحث و نتیجه گیری
    در این مطالعه، تنها عامل پیش بینی کننده عود، میزان آگاهی مادران بود. آگاهی ضعیف مادران در مورد بیماری سبب عملکرد ضعیف و به دنبال آن باعث تکرار تشنج می شود. با توجه به اهمیت موضوع، برای جلوگیری از وقوع تشنج ناشی از تب در کودکان در وهله اول، باید پرستاران بهداشت جامعه در مراکز بهداشتی برای زنان باردار و مادران نوزادان، قبل از اینکه تشنج اتفاق بیافتد آموزش های لازم را ارائه دهند.
    کلیدواژگان: حمله های صرعی ناشی از تب، مادران، آگاهی، کودک
  • شیوا صالحی، صدیقه پاک سرشت*، سیده نوشاز میرحق جو، احسان کاظم نژاد لیلی صفحات 62-70
    مقدمه
    فرآیند بلوغ در واقع مهمترین حادثه زندگی یک فرد محسوب می شود و شروع قاعدگی (منارک)، یکی از پدیده های مهم مراحل بلوغ جنس مونث محسوب می شود، بدون تردید عامل اصلی تعیین کننده ی زمان شروع بلوغ ژنتیک است. اما به نظر می رسد عوامل متعددی از جمله عوامل محیطی سن وقوع منارک را تحت تاثیر قرار دهد.
    هدف
    هدف این مطالعه تعیین ارتباط بین سن منارک با عوامل محیطی در دانش آموزان 14-11 ساله شهر رشت می باشد.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی – تحلیلی می باشد. که طی آن 700 دانش آموز دختر مقاطع ابتدایی و اول متوسطه (14-11 ساله) در شهر رشت مورد بررسی قرار گرفتند. روش نمونه گیری به صورت خوشه ایتصادفی دو مرحله ای انجام شد و به صورت خوشه از بین کل مدارس ابتدایی و اول متوسطه دولتی و غیر دولتی با دانش آموزان 11- 14 ساله 30 خوشه (کلاس) و از هر مدرسه یک کلاس به صورت تصادفی انتخاب گردید. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه محقق ساخته، متر نواری و ترازوی دیجیتالی مارک personal scale بود. جهت بررسی روایی پرسشنامه از روش اعتبار محتوا استفاده گردید. جهت جمع آوری داده ها پرسشنامه در اختیار دانش آموز و والدین وی قرار داده می شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های آماری، تی، مجذور کای و رگرسیون کاکس تجزیه و تحلیل شد.
    نتایج
    نتایج نشان می دهد میانگین و انحراف معیار سن شروع منارک 051/0±093/12 سال بود. در بررسی عوامل محیطی در دختران قاعده شده بر اساس آزمون آماری تی در تعداد دفعات استفاده از موبایل در طول هفته، مدت زمان استفاده از موبایل در طول روز بر حسب دقیقه، مدت زمان استفاده از رایانه در طول روز بر حسب دقیقه و بر اساس آزمون آماری مجذور کای در استفاده روزانه از موبایل، استفاده روزانه از رایانه و نوع فعالیت ورزشی تفاوت آماری معنادار در وقوع منارک وعدم وقوع منارک وجودداشت(P<0/05). همچنین نتایج آزمون رگرسیون کاکس نشان داد که تنها متغیرهای تعداد دفعات استفاده از موبایل در طول هفته (055/1 – 002/1 CI، 028/1 = RR) و استفاده روزانه از رایانه (578/1-977/0CI، 242/1=RR) عامل های پیش بینی کننده زمان منارک می باشند(P<0/05). و هر دوی این فاکتورها شانس وقوع منارک را افزایش می دهند. بیشترین فر اوانی وقوع منارک در این مطالعه در فصل بهار و کمترین وقوع در زمستان مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    نظر به اهمیت آگاهی از سن شروع قاعدگی به عنوان یک شاخص در برنامه ریزی های بهداشتی و با توجه به اینکه یکی از نیازهای اساسی بهداشت بلوغ و باروری، ارتقای سطح دانش و آگاهی نوجوانان در چارچوب فرهنگ و باورهای مذهبی جامعه و در زمان صحیح است. نتایج این پژوهش می تواند به مدیران و برنامه ریزان جهت برگزاری کلاس های بازآموزی برای مربیان بهداشت مدارس جهت دادن اطلاعات صحیح و به موقع به دانش آموزان یاری کند و از بروز برخی عملکردهای اشتباه نوجوانان ناشی از اطلاعات نادرست همسالان و یا منابع نامناسب دیگر جلوگیری نماید.
    کلیدواژگان: نخستین قاعدگی، بلوغ، دانش آموزان
  • فرشته فکور*، عاطفه قنبری خانقاه، لیدا محفوظی، سیده فاطمه دلیل حیرتی، شیوا گرایلی صفحات 71-79
    مقدمه
    عفونت ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) Human Papilloma Virus در دنیا در حال گسترش می باشد. با توجه به نقش پیش سرطانی آن و اهمیت پیشگیری، تزریق این واکسن در تمام کشورها مورد توجه قرار گرفته است. آگاهی و نگرش در میزان پذیرش این واکسن در بیماران تاثیر قابل ملاحظه ای دارد. بنظر می رسد که سطح بالای آگاهی پزشکان بر نحوه آگاه سازی و توجیه گروه هدف جهت پذیرش واکسن تاثیر قابل ملاحظه ای داشته باشد.
    هدف
    هدف از این مطالعه تعیین سطح آگاهی و نگرش دانشجویان پزشکی در مورد واکسیناسیون ویروس پاپیلومای انسانی بود.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی بود که در بین کلیه دانشجویان پزشکی (90 نفر) ورودی سالهای 84 و 85 دانشگاه علوم پزشکی گیلان در طی سال 1391 بطور سرشماری انجام شد. معیار ورود به مطالعه تحصیل در سال آخر پزشکی و تمایل به شرکت در مطالعه بود. پرسشنامه ی محقق ساخته شامل سه قسمت اطلاعات فردی (6سوال)، سوالات آگاهی (20سوال) و نگرش (26سوال) تهیه و توسط دانشجویان تکمیل گردید. در مورد امتیاز دهی پرسشنامه آگاهی برای پاسخ به سوالات درست نمره یک، نمی دانم، صفر و غلط، نمره 1- در نظر گرفته شد. در خصوص امتیاز دهی برای پاسخ به سوالات نگرش از مقیاس لیکرت برای موافقم نمره3، نمی دانم نمره 2 و مخالفم نمره 1 در نظر گرفته شد. سطوح امتیاز در سطح سوالات آگاهی بین 20- تا 20 امتیاز و در سطح نگرش 26 تا 78 امتیاز بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار و توزیع فراوانی و آمار استنباطی شامل آزمون های تی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد اکثر نمونه ها (2/82%) زن و (7/66%) دارای سن کمتر از 25 سال بودند. مهمترین منبع کسب اطلاعات در خصوص، دروس دوران تحصیل در رشته پزشکی (57%) بود. میانگین و انحراف معیار نمره آگاهی افراد 24/3±17/5
    (پاسخ ها در با محدوده ی 13 تا 5-) و میانگین نگرش 04/5±16/52 (پاسخ ها در محدوده ی 63-38) بود بین نمرات آگاهی و نگرش از با جنسیت، رده های سنی، وضعیت تاهل و منبع کسب اطلاعات دانشجویان رشته پزشکی مورد مطالعه تفاوت آماری معنی داری دیده نشد (05/0P>). همچنین هیچ نوع همبستگی بین نمرات آگاهی و نگرش از این ویروس دیده نشد(11/0r =- و 28/0P=).
    بحث و نتیجه گیری
    براساس نتایج پژوهش میزان نمره آگاهی و نگرش دانشجویان پزشکی راجع به این واکسیناسیون پایین بود. همچنین با توجه به اینکه منبع اصلی کسب اطلاعات دانشجویان دروس دوران تحصیل می باشد. در نتیجه توجه ویژه به محتوای آموزشی دروس در ارتقا آگاهی و به دنبال آن نگرش بالاتر دانشجویان به عنوان پزشکان آینده حائز اهمیت می باشد. لذا پیشنهاد می گردد برنامه های آموزشی جهت ارتقا آگاهی دانشجویان در طی دوره تحصیلی و خصوصا دوره آموزش بالینی عفونی راجع به ویروس پاپیلومای انسانی و واکسیناسیون آن تدوین گردد. از سویی با توجه به نقش اطلاع رسانی و آموزشی مهم پزشکان در جامعه، با ایجاد درک و آگاهی بالاتر دانشجویان در خصوص نقش واکسناسیون در پیشگیری و کاهش میزان مرگ و میر از سرطان سرویکس، می توان گامی جهت بهبود وضعیت سلامت مردم برداشت.
    کلیدواژگان: واکسن های ویروس پاپیلوما، دانش، نگرش، دانشجویان پزشکی
  • ابراهیم مسعودنیا *، حسن چنانی نسب صفحات 80-89
    مقدمه
    پیامدهای روانی - اجتماعی ابتلای به سندروم نقص ایمنی اکتسابی ممکن است مشکلات بیشتری از خود بیماری برای افراد مبتلای به آن ایجاد کند. یکی از مهم ترین پیامدهای روانی - اجتماعی استیگمای اجتماعی ادراک شده در افراد با علائم سندروم نقص ایمنی اکتسابی، کاهش عزت نفس در بین این بیماران است، زیرا این بیماری با ایجاد تغییرات شناختی، روحی و روانی، تاثیر منفی زیادی بر عزت نفس بیماران به دنبال دارد.
    هدف
    این مطالعه با هدف تعیین تاثیر استیگمای اجتماعی ادراک شده در کاهش عزت نفس بیماران با علائم سندروم نقص ایمنی اکتسابی انجام شد.
    روش کار
    مطالعه حاضر در قالب یک طرح همبستگی و به صورت مقطعی انجام شد. داده های این مطالعه، از بین 63 بیمار با علائم ایدز جمع آوری شد که جهت مشاوره و مداوا به مرکز مشاوره بیماری های رفتاری یزد در سال 1391 مراجعه کرده بودند. این بیماران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. برای تعیین حجم نمونه، از فرمول اصلاح شده کاکران استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها عبارت بودند از: مقیاس عزت نفس روزنبرگ (RSES) و پرسشنامه اصلاح شده استیگما در بیماران مبتلا به سندروم نقص ایمنی اکتسابی. برای محاسبه پایایی ابزار اندازه گیری، از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون مرتبه صفر پیرسون و رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی تحلیل شدند.
    نتایج
    شصت و سه نفر (48 مرد و 15 زن) از بیماران با علائم سندروم نقص ایمنی مورد بررسی قرار گرفتند. دامنه سنی آزمودنی ها بین 14 تا 56 سال، با میانگین 77/7 ± 36 سال بود. نحوه ابتلاء به بیماری در بین پاسخگویان به ترتیب اعتیاد تزریقی 33 نفر (4/52%)، آمیزش جنسی 17 نفر (27٪)، نامشخص 9 نفر (3/14%)، خون و فرآورده های خونی 3 نفر (8/4%) و انتقال از مادر به جنین 1 نفر (6/1%) بوده است. طول مدت ابتلاء به ایدز بین 1 تا 15 سال با میانگین 85/7 ± 15/3 بود. تفاوت معناداری میان مردان و زنان با علائم نقص ایمنی از نظر استیگمای اجتماعی ادراک شده وجود نداشت. شیوه ابتلای به ویروس HIV نیز تفاوتی در میزان استیگمای اجتماعی ادراک شده بیماران ایجاد نکرده بود. همبستگی معنادار معکوسی بین استیگمای اجتماعی ادراک شده با متغیر عزت نفس (01/0> P) و مولفه پذیرش خود (01/0> P) وجود داشت. همچنین، همبستگی معکوس معناداری بین مولفه های استیگمای اجتماعی ادراک شده، یعنی استیگمای شخصی با عزت نفس (05/0> P)، و خودانگاره منفی با عزت نفس (01/0> P) وجود داشت. تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی نشان داد که متغیرهای دسته اول (اجتماعی-جمعیت شناختی و ویژگی های بالینی بیمار) که در مرحله اول وارد شدند، سهمی در تبیین واریانس متغیر عزت نفس نداشتند. در مرحله دوم، و با ورود متغیر استیگمای اجتماعی ادراک شده در مدل، این متغیر توانست 4/23 درصد (234/0 =R2 Adj) از واریانس عزت نفس را تبیین نماید.
    بحث و نتیجه گیری
    استیگمای اجتماعی ادراک شده یکی از عوامل خطر عمده، نارسایی عزت نفس در بیماران با علائم سندروم نقص ایمنی اکتسابی است. بنابراین، با ارائه مداخلات رفتاری اجتماعی مناسب به بیماران، خانواده ها و مردم در جهت اصلاح باورها نسبت به اختلال نقص ایمنی، می توان به بهبود عزت نفس این بیماران کمک کرد
    کلیدواژگان: HIV، ایدز، استیگمای اجتماعی، خود پندار
  • سمیه شیرکش، مهشید میرزایی*، رسول تبری، احسان کاظم نژاد لیلی، مریم رستمی صفحات 90-98
    مقدمه
    پرخاشگری دوران کودکی یک مشکل بهداشتی عمده در سراسر جهان بخصوص در سال های اخیر محسوب می شود. از سال های پیش دبستانی هنگامی که کودک شروع به شرکت در تعاملات گسترده با همسالان می کند، پرخاشگری به یک مسئله مهم تبدیل می شود. علت این مشکل را می توان به مجموعه ای از متغیرهای زیستی، روانی، فرهنگی و خانوادگی نسبت داد.
    هدف
    این مطالعه با هدف تعیین میزان پرخاشگری و عوامل اجتماعی اقتصادی مرتبط با آن در کودکان پیش دبستانی شهر رشت انجام گرفته است.
    روش کار
    این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی می باشد که در بین کودکان پیش دبستانی شهر رشت در سال 1392 انجام گرفته است. آزمودنی های مطالعه شامل 614 کودک 5 تا 7 ساله بودند که به روش نمونه گیری خوشه ایدو مرحله ای از مراکز پیش دبستانی تحت نظارت آموزش و پرورش و سازمان بهزیستی شهر رشت انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل دو پرسشنامه بود. مقیاس پرخاشگری کودکان پیش دبستانی که جهت ارزیابی پرخاشگری کلامی- تهاجمی، فیزیکی- تهاجمی، رابطه ای و خشم تکانشی کودکان توسط مربیان تکمیل گردید و پرسشنامه عوامل اجتماعی اقتصادی مرتبط با پرخاشگری که توسط والدین کودک تکمیل شدند. داده ها با استفاده از آزمون های توصیفی و استنباطی (کروسکال والیس، من ویتنی و رگرسیون خطی چندگانه) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    بر اساس نتایج میانگین نمره ی پرخاشگری در حیطه های کلامی تهاجمی 5/7± ±5/4، فیزیکی تهاجمی 3/4±3/2، رابطه ای 3/6±5/4، خشم تکانشی 7/5±±5/4 و نمره کل پرخاشگری 8/20±8/15 بدست آمد. بین واقعه استرس زای تغیرمکان و حیطه ی رابطه ای پرخاشگری (02/0>p)، انجام بازی رایانه ای و حیطه فیزیکی تهاجمی (01/0>p) و پرخاشگری کل (03/0>p)، نوع مسکن و حیطه های کلامی تهاجمی (02/0>p)، رابطه ای (007/0>p)، خشم تکانشی (01/0>p) و پرخاشگری کل (008/0>p)، متوسط درآمد خانواده و حیطه رابطه ای (03/0>p) ارتباط معناداری آماری وجود داشت. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که کودکان ساکن در منازل ویلایی 8/4 بار نمره پرخاشگری بیشتری از کودکان آپارتمان نشین داشتند. ( 9/8-7/0: 95% CI) نتایج این مطالعه همچنین نشان داد که متوسط درآمد ماهیانه خانوار از دیگر عوامل پیش بینی کننده پرخاشگری بوده، به طوری که به ازای افزایش یک رده درآمدی بر اساس تقسیم بندی سازمان یارانه ای، نمره پرخاشگری به طور متوسط سه واحد کاهش داشت{(01/0-)- 9/5-: 95%CI}.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه، به نظر می رسد که عوامل اجتماعی اقتصادی، پیش بینی کننده مهم پرخاشگری کودکان بویژه در حیطه های رابطه ای و خشم تکانشی به حساب می آیند. لذا برای پیشگیری از پرخاشگری کودکان، باید به این عوامل توجه خاص نمود.
    کلیدواژگان: اختلال سلوک، پرخاشگری، کودک پیش دبستانی
  • نسترن نوروزی پرشکوه، لیلا میرهادیان *، عبدالحسین امامی سیگارودی، احسان کاظم نژاد لیلی، فاطمه حسن دوست صفحات 99-108
    مقدمه
    احساس تنهایی به منزله یکی از پیش بینی کننده های مشکلات سازگاری کودکان و نوجوانان در سالیان آتی زندگی، در کانون توجه پژوهشگران حوزه های سلامت روانی قرار گرفته است. افزایش روابط افراد، به ویژه نوجوانان در جهان مجازی، باعث کاهش روابط خانوادگی و تعاملات اجتماعی شده و منجر به احساس تنهایی و سایر مشکلات می شود.
    هدف
    هدف از انجام این پژوهش تعیین رابطه بین احساس تنهایی با استفاده از اینترنت و تلفن همراه در دانش آموزان دوره دوم دبیرستان می باشد.
    روش کار
    این پژوهش توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی بر روی 568 نفر از دانش آموزان دوره دوم دبیرستانهای شهر رشت در سال تحصیلی 93-92 انجام شد که به روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب شده بودند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته جهت بررسی عوامل فردی-اجتماعی و عوامل همراه با استفاده از اینترنت و تلفن همراه و پرسشنامه استاندارد احساس تنهایی [University of California at Los Angles Loneliness Scale(UCLA)] استفاده شد. داده ها طی یک ماه جمع آوری شده و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی( ازمونهای من-ویتنی یو ، کروسکال والیس،مجذور کای ، ضریب همبستگی اسپیرمن و رگرسیون لوجستیک چندگانه) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    یافته ها نشان داد که 9/16 درصد از نمونه های مورد پژوهش نمره بیشتر از میانگین ابزار احساس تنهایی را کسب نموده اند. بیشترین استفاده دانش آموزان از اینترنت، دانلود موسیقی، فیلم یا کتاب (68%) و حضور در شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک (1/36%) و بیشترین استفاده آنان از تلفن همراه جهت ارسال پیامک (7/31%) و سایر مواردی چون گرفتن عکس و فیلم (8/25%) بود. بین برخی متغیرها مانند سن (022/0(p=، تعداد دوستان صمیمی (0001/0(p=، رشته تحصیلی )002/0(p=، میزان تحصیلات پدر )003/0(p=، میزان تحصیلات مادر (006/0(p=، بازدید از سایت های علمی و انجام تکالیف درسی )015/0(p=، نحوه گذراندن اوقات فراغت )0001/0 (p=و دانلود موسیقی، فیلم یا کتاب )029/0(p= با احساس تنهایی ارتباط آماری معنی داری وجود داشت. براساس تجزیه و تحلیل رگرسیونی، متغیر های تحصیلات مادر (داشتن دیپلم) (014/0p=، 470/0 (OR=، نحوه گذراندن اوقات فراغت (به تنهایی) (004/0p=، 391/2OR=)، تعداد دوستان صمیمی (01/0p=، 949/0 (OR= حضور در شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک (016/0p=، 952/1OR=) به عنوان پیش بینی کننده های معنی دار احساس تنهایی در مدل نهایی باقی ماندند.
    نتیجه گیری
    نظر به وجود ارتباط آماری مستقیم و معنی دار بین احساس تنهایی با برخی عوامل فردی و اجتماعی به ویژه استفاده از اینترنت و تلفن همراه در دانش اموزان مورد پژوهش، ضروری است تا توجه بیشتری به این فناوری های ارتباطی نوین مبذول گردد و با طراحی برنامه های آموزشی مناسب برای نوجوانان و خانواده ها، از پیامدهای استفاده آسیب زای آنها بر سلامت روانی نوجوانان پیشگیری شود.
    کلیدواژگان: تنهایی، دانش آموزان، اینترنت، تلفن های همراه
|
  • Mohammad Javad Aghajani * Pages 1-9
    Introduction
    Drug abuse is among the main problems at present time which seriously puts people's physical and mental health at risk. And since mental stress plays an important role in the trend to addiction and disability, it is necessary to recognize people's methods of resistance to stress.
    Objective
    This study was performed to determine the effect of hardiness training on self-esteem and adjustment among addicted male.
    Method
    This research is a pre-post test and control group. Study sample included 200 addicted men referring to Payam addiction center in Rudsar in 2012 who agreed to participate in the study. Upon getting permission from the technical in-charge of the clinic and presenting the required description to the referred persons about the study process and its objectives, the samples responded to a three-part questionnaire consisting of personal data (age, marital status and education), Cooper Smith Self-Esteem Scale and Bell Adjustment Inventory.
    Cooper Smith Self-Esteem Scale includes 58 items and the subjects chose between "Yes and No" options. The grading method of this test was as 0 and 1; positive response was 1 and negative was zero. The minimum grade a subject may take was zero and maximum was 50. In case the subject took more than 4 from eight items of the Polygraph; it means that the test validity was low and the subject attempted to show himself better than what he is.So, the subjects get the grade more than mean score, have high self-esteem and the ones get lower have less self-esteem.
    Bell Adjustment Inventory (BAI) included 160 questions and 5 subscales of 32 questions that the subject responded the questions with Yes, No or I dont know; the five subscales included: adjustment at home, health, emotional, job and social. In order to obtain the grades of each adjustment field, based on the determined key 9 – 21: good adjustment; 22 – 47: average adjustment; and finally 48 – 60: weak adjustment.
    In order to do the study, the justifying meeting was held for 200 qualified subjects about the study and they were requested to respond the inventory if agree. After responding to the inventory, 57 subjects got lower scores on self-esteem and adjustment. Then it was known that 30 subjects had been selected randomly; they divided into two groups of 15 subjects; control group and test group. Everybody was told they may leave the study anytime they want, and it was emphasized that during the whole training sessions, all names and study results would be kept secret. Moreover, it was reminded that upon completion of the training programs for test group, and in order to take the advantages of training programs, the control group will be under hardiness training, as well. After these processes, hardiness Training sessions were performed as lecture and group discussion for ten 90-minute sessions for test group while control group received none.
    At the end after performing the sessions, during the last training sessions, the two control and test groups will complete the research tools again. In order to describe the demographic specifications of the participants and data of pre-test and post-test, the descriptive statistics were applied. ANCOVA was used to distinguish the significant effect of the independent variable on dependant variable.
    Results
    The subjects were with mean age of 26.1 and majority of them (% 46.6) had secondary education. Analysis of data showed that the mean score of self-esteem in the experimental group in pretest was 21.87.42± 3.502 and 21.93±2.154 in the control group. The mean score of the Adjustment was 59.73±8.59 in the experiment and 60.67±7.62 in the control group. In the posttest, the mean score of self-esteem equaled 33.07±3.43 and the control group 23.13±2.26. Moreover, in the post test the mean of adjustment of the experimental group and the control group were 37.27±6.17 and 57±7.20, respectively. The using of covariance analysis showed that hardiness training increased self-esteem and adjustment significantly (P=0.001)
    Conclusion
    The results of this study show that participating in hardiness training meeting can affect promotion of self-esteem and adjustment in addicted men. Therefore resistance to mental stress can be increased by promoting hardiness and doing so promote health
    Keywords: Self Concept, Social Adjustment, Substance, Related Disorders
  • Sahar Abrishamkesh*, Ali Ardalan, Seyed Mousa Kafi Masoleh, Mahnaz Fallahi Khesht Masjedi Pages 10-18
    Introduction
    Nowadays maintaining mental health in stressful conditions and occupations, apart from reducing sources of stress, strengthening interpersonal resources such as hardiness and resilience is considered.
    Objectives
    Present study aimed to determine the relationship of psychological hardiness and resiliency with mental health in pre-hospital emergency technicians in Guilan Province.
    Method
    This is a cross-sectional study conducted in 2013 on 70 male technicians working in pre-hospital emergency in Guilan province with at least education level of diploma to bachelor degree using Demographic Inventory, Ahvaz Hardiness Inventory (AHI), Connor Davidson Resilience (CD-RIS) and General Health Questionnaire (GHQ 28). Samples were chosen randomly from 35 pre-hospital emergency wards from a total of 53 wards Data were collected were selected randomly from overall 53 pre-hospital emergency wards and questionnaire were completed by 70 employed technicians. Stepwise multiple regression analysis was used for statistical analysis.
    Results
    A significant relationship was shown between hardiness and resiliency and mental health (p
    Conclusion
    The findings indicate that hardiness and resiliency are important and fundamental in the preservation and promotion of mental health in pre-hospital emergency technicians. Hardiness and resiliency
    Keywords: Psychological Resilience, Mental Health, Emergency Medical Services
  • Sara Esmaelzadehsaeieh *, Ehsan Zahmatkesh, Mitra Rahimzadeh, Nastaran Azami Pages 19-26
    Background
    Prenatal mortality is important indicator of health and health care services at birth, therefore understanding the major prenatal mortality causes will help the society to plan better prenatal and neonatal care system.
    Objective
    This study aimed to determine the causes of Prenatal Mortality in Medical Centers of Alborz Province
    Methods
    This was a retrospective study conducted on 446 cases of intrauterine and neonatal deaths in 2012 which occurred in Medical Centers of Alborz Province and was recorded by relevant authorities in the application INFO PATH. Data were analyzed using descriptive statistics, chi-square test.
    Result
    324 cases (72.6%) died in the uterus and 122 cases (27.4%) of neonate died after birth from 44.6 cases intrauterine and neonatal deaths, most time elapse of death was 50 hours after birth. 101 cases (24%) of death at birth was due to congenital abnormality and 62 patients (61.4%) were in the group of intrauterine deaths and 39 cases (38.6%) in the group of death 30 days after delivery. The most common congenital abnormality was neural tube defects (15.2%). 57 (12.8 %) mothers had disease and diabetes was the most prevalent (3.8%). By category (ICD10) in this study, the highest rate of fetal death in 359 cases (805%) were in a group of disorders with unknown origin and 186 cases (40.6%) of this group were in sub group of related disorders of duration of pregnancy and fetal growth and premature delivery was the most complication of pregnancy.
    Conclusion
    Prenatal mortality rate in this study was 11.5 in 1000 live birth. Result of present study showed that most of intrauterine fetal death causes were preterm delivery and unknown death. Therefore, in addition to health needs, identifying the causes of preterm labor and its related factors are also recommended. In this study, none of the causes of death had been determined by autopsy. Autopsy of death due to unknown causes is also recommended so that better and more proper intervention can be taken to prevent intrauterine deaths
    Keywords: Fetal Death, Etiology, Fetus, Infant, Newborn
  • Kamelia Bozorgmanesh *, Ali Mohammad Nazari, Kianoosh Zahrakar Pages 27-35
    Introduction
    Family is the main part of a society and achieving a healthy society is because of a healthy family. Exact description of societal characteristics requires studying profoundly and clearly about the family relationship in that very society. Therefore, the most important thing for improving a society is to improve the family and the relationship between its members.
    Objectives
    This study was conducted to determine the effectiveness of Satir family therapy on family cohesion and flexibility.
    Method
    The research employed a semi-experimental method with pre-test, post-test and control group design. The statistical population included all the female students studying in the first grade of high schools located in Some Sara City from 2012 to 2013. A sample of 16 students along with their mothers was randomly selected from those who had scored lower on family flexibility and cohesion and randomly assigned to the experimental and control groups. The group then underwent eight 90-minute sessions of group counseling. Our data gathering tools included family cohesion questionnaire and family flexibility questionnaire. Data were analyzed by multi-variable covariance.
    Results
    Case study students were in range of 13 year old and the mean age of mothers of the students in the experimental group was 38.5±4.54 and 39.16±3.88 in the control group. The results indicated the mean score of family cohesion in the experimental group in pretest was 85.33±15.46 and 77.83±11.97 in the control group. The mean score on family flexibility was 49±6.09 in the experimental group and 41±9.13 in the control group. In the post-test, the mean score of family cohesion was 99.83±10.36 and the control group 79.83±12.07. Moreover, in the post-test the mean of family flexibility of the experimental group and the control group were 55.50±5.99 and 42.66±9.23, respectively.
    Covariance analysis indicated that Satir family therapy significantly increased family cohesion (F=9.901, P≤0.05) and flexibility (F=13.47, P≤0.005).
    Conclusion
    Satir family therapy is effective on family cohesion and flexibility.
    Keywords: Family Therapy, Students, Family
  • Nafiseh Hekmati Pour, Hamid Hojjati * Pages 36-42
    Introduction
    Elders due to retirement and reduction in income, more than other community members face financial difficulties and subsequently mental health problems such as depression and distress. Exercise can improve flexibility and mobility capabilities, cognitive function and improve mental compatibility and consistency of performance contributing to the quality of life of the aged people.
    Objective
    This study aimed to determine the effect of exercise on mental health of elderly in Golestan Province.
    Method
    In this Quasi experimental study with Salamon design, 48 elderly referring to daily centers in Golestan province in 2011 were selected by convenience sampling method and randomly divided to control and test groups. Then each group were divided to 12-member in two intervention and control groups one and two; the intervention and control groups 1 took pre-test while the intervention and control groups 2 did not take any tests. Intervention groups did the 15- 25 minutes exercise for four weeks during 16 sessions under the supervision of researcher. Exercise started with muscle warm ups for five minutes and then exercise movements were done and finally to cool down muscles, stretching the muscles were performed again. Finally, both demographic questionnaire and Mental Health Checklist were completed. Data were analyzed using descriptive and inferential statistics (ANOVA bilateral).
    Results
    The average age of participants in this study was 76.71± 7.5 years, 32% of subjects were female and 68% male. 56% were married and 36% of them lost their spouse and 4% were single. Controlling the effect of the two-way ANOVA test showed significant differences between the intervention and control groups in self-esteem and life satisfaction scores (p= 0.004). And most level of mental health was observed in first intervention group with mean 21.57±2.89.
    Conclusion
    Lack of physical activity (which is a phenomena of modern life) caused waste and lack of potential force that exists in each elderly to protect health and well being. Exercise improves flexibility and mobility capabilities, cognitive function and psychological adjustment, compatibility performance which contributes to the quality of life that is not possible to achieve with other therapies. Results showed regular exercise program promoted the mental health of elderly in intervention group. Therefore it is suggested to include regular exercise program suitable for elderly along with other care programs. It also seems the duration and type of activity in the elderly should be determined based on their ability and more fun activities such as walking and outdoor exercises in nursing homes to be included in their care plan.
    Keywords: Sports, Mental Health, Aged
  • Sedigheh Pakseresht, Fatemeh Jafarzadeh, Kenarsari *, Fatemeh Rafat, Seyedeh Marzieh Rahebi Pages 43-51
    Introduction
    Cervical cancer is the second most common cancer in women in the world. All women who are sexually active can be at risk for cervical cancer. Cervical cancer is almost entirely preventable, if detected and treated at an early stage.
    Objective
    This study aimed to explore women's perspective on cervical cancer till proper recognition and more comprehensive information on the experiences; understanding and viewpoint of clients are provided.
    Methods
    In this qualitative content analysis study, 56 married women aging 17-60 years were selected among patients attending prenatal care, gynecology, and family planning clinics of Alzahra educational hospital in Rasht city, Iran during 2012-2013. Data was collected through 8 focus group discussions. The participants were selected through purposive sampling and considering maximal variation. The inclusion criteria for women were as follows: volunteer to participate in the study, married, Iranian nationality, proficiency in Farsi, no history of mental disorders or physical disabilities based on participant's self report and interviewer's observations. Each interview session lasted 1-1.5 hours. All interviews were continued up to data saturation. All interviews were recorded by means of a digital sound recorder. Also, the non verbal interactions were recorded by the secretary and were used during data analyzing and extracting the codes. After each interview, the recorded data was transcribed and typed verbatim and were analyzed concurrently. Data analysis was done based on steps recommended by Graneheim and Lundman. To ensure rigor in this study, the criteria stated by Guba and Lincoln were considered. In this study, all ethical considerations related to human participation and qualitative research were considered. In this regard, oral and written permissions were obtained from the participants for participating in study and recording their interviews.
    Results
    Mean age of participated women was 36.5 years. Many participants (40.6 %) had incomplete secondary education, 15.5 % were illiterate, 39.1 % had completed secondary education, and 4.3 % had an academic degree. Among the participants 92.8 % were housewives, 78.3% were residing in the city, 14.5 % never had a pregnancy, 29% had no children, 24.6% had one child, and 26.1% had two children or more. The participants’ viewpoints about cervical cancer were yielded to 275 primary codes and 3 main categories: “Weak health information”, "Negligence of disease", and "The necessity for support and care".
    Conclusion
    Understanding the women's experiences, perspectives and points of view about one of the most prevalent and preventable cancers in women can have potential benefits such as exploring the client's educational and counseling needs, common challenges and barriers, and support facilitative factors. On the other hand, based on our findings, the health policy makers can be encouraged to develop long term evidence based on educational interventions according to the health needs of society, particularly women
    Keywords: Uterine Cervical Neoplasm, Female
  • Maryam Rostami Ghadi, Seyedeh Zahra Shafipoor *, Reyhaneh Fadakar, Elham Bidabadi, Ehsan Kazemnejadleili, Somaye Shirkosh Pages 52-61
    Introduction
    Febrile convulsion is the most common seizure disorder and cause of hospital admissions in emergency and neurology wards. This disease due to the combination of two important phenomenons at one time in child causes disorder in family life, stress and anxiety. It also causes irreversible harm to the health of child. Due to the high prevalence of febrile seizures, the need to conduct a study to determine the knowledge and practice of mothers of children with and without recurrence seemed necessary and by identifying these factors, prevention of future attacks, its complications and high costs of treatment, an effective step can be taken to improve children's health.
    Objective
    This study aimed to compare knowledge and practice of mothers of children with febrile convulsion with or without recurrence referring to one of educational-therapeutic centers in Rasht city.
    Methods
    This is a descriptive-comparative study. Samples included 156 mothers with 6 months to 6 year old children with febrile convulsion (78 patients in each group with and without relapse) referring to one of educational-therapeutic centers in Rasht city. Samples were chosen by referring to patient files as well as the follow-up patients from neurology clinic. Samples were chosen by simple and convenience sampling method. Data collection instrument consisted of a two-part questionnaire including demographic information for parents and children and a researcher made questionnaire on mother's knowledge and practice. In order to determine the instrument validity, 10 faculty members commented on content validity. Content validity of the questionnaire to all terms was more than 0.7 and content validity index was between 0.7 to 1. Test re-test method was used to detecting reliability of questionnaire respectively 10 samples completed the questionnaire twice within a week. The test-retest reliability of the outer top 90%. After collecting information and using descriptive statistics (mean and standard deviation) and analytical statistics (t-test, chi-square, Mann-Whitney, regression) were analyzed.
    Results
    The findings show that the majority of samples group with and without recurrence were male. The average age of children in the group without recurrence 35/4 ± 17/85(months) group, in the group with recurrence 41/85 ± 18/32(months). 62/8% of the subjects in the group without recurrence, 58/97% groups, with recurrence were first child. .5± 3.8 more than the mothers of children with relapsed 28.1± 3.9 is. This difference is statistically significant (P
    Conclusion
    In this study only predictor, the knowledge of mothers. Poor maternal awareness about diseases due to poor performance and Followed by the repeated seizures. Given the importance of the issue To prevent the occurrence of febrile seizures in children in the first place, should be trained community health nurses in health centers for pregnant women and mothers of infants seizures before they happen.
    Keywords: Febrile Seizures, Mothers, Awareness, Child
  • Shiva Salehi, Sedigheh Pakseresht *, Seyedeh Noshaz Mirhaghjoo, Ehsan Kazemnejadleili Pages 62-70
    Introduction
    The process of puberty is one of the most important events of one’s life and onset of menstruation (menarche) is one of the important phenomena during the maturation process of females. Undoubtedly, genetics is the main determinant factor in the onset of puberty but several environmental factors contribute to the age of menarche.
    Objective
    The purpose of this study was to investigate the association between age of menarche and environmental factors in of 11-14 year old students in Rasht city.
    Methods
    This is a descriptive-analytic study conducted on 700 female students in elementary and secondary schools in Rasht city. The sampling method was conducted on at two-stage cluster random sampling basis. The data were collected by a researcher-designed questionnaire, a tape measure, and a digital scale. The questionnaire was checked for validity by means of content validity. For data collection, the questionnaires with the letters of consent were given to the students who were entitled to take part in the study. The data were analyzed by descriptive and inferential methods such as t-test, chi-square and Cox regression.
    Results
    Mean and Standard deviation of age at onset of menarche was 12.093±0.051years.In examining environmental factors, the results of t-test indicated a significant difference in using cell phones, computer, frequency of use of cell phones during the week, use of a cell phones daily, time of cell phones use during the day, and daily use of computer, use of computer during the day and type of exercise based on Chi square test (P
    Conclusion
    In fact, the indicator of health care planning awareness of the age of menstruation is one of the requirements for good health in puberty and fertility. In addition, it is necessary for the youth to have the basic knowledge on time in such a local context with religious and cultural beliefs. Therefore, the findings of this research project can help the managers and planners to run in-service training classes for the health workers in schools to provide the students with the timely proper information in order to prevent the student’s wrong performance resulting from excessive use of cell phones and internet and improper information obtained from their peers and unsuitable sources.
    Keywords: Menarche, Adolescence, Students
  • Fereshteh Fakor *, Atefeh Ghanbari Khanghah, Lida Mahfouzi, Seyedeh Fatemeh Dalil Heirati, Shiva Graili Pages 71-79
    Introduction
    The prevalence of human papilloma virus (HPV) is growing in the world. According to the precancerous role and the importance of prevention, human papilloma virus vaccination is considered in all countries. The knowledge and attitude of patients have a considerable effect on HPV injection. It seems that higher knowledge level of physicians can have significant effect on justification and informing target group for vaccination.
    Objective
    The aim of this study was to determine the level of knowledge and attitude of medical students regarding human papilloma virus vaccination and associated factors in Guilan University of Medical Sciences.
    Methods
    This analytic cross-sectional study was carried out on 90 medical students who entered in 2005 and 2006 by census method. Inclusion criteria were studying in final year and would like to participate in the study. In 2012 Data were gathered by a questionnaire including three sections: demographic characteristics (6 questions), knowledge (20 questions) and attitude (26 questions). In scoring knowledge questionnaire, correct, don’t know and incorrect answers received 1, 0 and -1 respectively. 1-3 likert scale was used to score the attitude questions. Agree, don’t know and disagree received 3, 2 and 1 respectively. The level of knowledge score was -20 to 20 points and the attitude included 26-78 points. For data analysis, descriptive statistics including mean, standard deviation, frequency and analytic statistics including T-test and Pearson correlation coefficient were used.
    Results
    Findings indicated that most participants (82.2%) were female and 66.7% aged less than 25 years. The main source of information about HPV was from courses taken during medical school (57%). Mean of knowledge score was 5.17±3.24 (answers ranging 5-13) and mean of attitude score was 52.16±5.04 (answers in ranging 38-63). There was no significant difference between knowledge and attitude about HPV and sex, age groups, marital status and medical student’s source of information. Also, no correlation was noted between knowledge and attitude about HPV (P=0.28, r=0.11).
    Conclusion
    Based on study results, the level of Knowledge and attitude of medical students about HPV vaccination was low. Also in attention to the source of student's information, special attention to educational contents for knowledge and attitude promotion is important for future physicians. Therefore educational programs are needed to increase student's knowledge during study especially during clinical education on HPV and vaccination. On the other hand with attention to the role of physicians in giving information to society, better knowledge and understanding of students regarding role of vaccination and decreasing mortality of cervical cancer can take a step to promote the condition of societal health.
    Keywords: Papillomavirus Vaccines, Awareness, Attitude, Medical Students
  • Ebrahim Masoudnia *, Hasan Chenani Pages 80-89
    Introduction
    Psychosocial consequences of Humanity Immunity Virus infection may create more problems than disease itself. One of the psychosocial consequences of perceived social stigma in patients with acquired immunodeficiency syndrome is decrease of self-esteem, because this disease has numerous negative effects on self-esteem of patients through cognitive and psychological changes.
    Objectives
    The aim of this study was to determine the relationship between perceived social stigma and self-esteem among patients with AIDS.
    Methods
    This study was conducted with correlation and cross-sectional design. Data were collected from 63 patients with HIV symptoms who referred to Yazd behavioral disease clinic in 2012. These patients were chosen by convenience sampling method. Sample size was determined using Cochran formula. Measuring tools included Rosenberg Self-esteem Scale and Perceived Stigma Questionnaire and reliability of tools was calculated using Alpha Cronbach. Data were analyzed using zero-order Pearson correlation, independent t-test, one-way analysis of variance (ANOVA), and the hierarchical multiple regression methods.
    Results
    Sixty-three patients (48 men and 15 women) with symptoms of immune deficiency syndrome were studied. Participants aged between 14 and 56 years with an average of 36±7.77 years. Mode and number of HIV infection included: drug injection 33 (52.4 percent), sexual intercourse, 17 (27%), unknown 9 (14.3%), blood and blood products 3 (4.8%) and transmission from mother to fetus 1 patients (1.6%). Also, the duration of HIV infection was between 1 and 15 years with an average of 3.15 ± 7.85. There was no significant difference between men and women with symptoms of immunodeficiency in terms of perceived social stigma. Also, way of contracting the HIV virus did not make a difference in patient's perceived stigma. There was reversed significant correlation between perceived social stigma and self-esteem (P
    Conclusion
    Perceived social stigma acts as a risk factor for decease of self-esteem in patients with HIV/AIDS. Therefore, presenting proper socio-cultural interventions to these patients, families and people to correct their beliefs regarding HIV can help promote patients’ self-esteems
    Keywords: HIV, Acquired Immunodeficiency Syndrome, Social Stigma, Self Concept
  • Somayeh Shirkosh, Mahshid Mirzaei *, Rasool Tabari, Ehsan Kazemnejadleili, Maryam Rostami Pages 90-98
    Introduction
    Childhood aggression is a major health problem throughout the world, particularly in recent years. Aggression in the preschool years, when the child starts extensive interaction with age group, becomes an important issue. The reason for problem could be attributed to a set of biologic, psychological, cultural, and familial variables.
    Objective
    This study aimed to determine the level of aggression and socioeconomic factors associated with aggression in preschool children in Rasht city.
    Methods
    This cross-sectional descriptive analytical study was conducted among preschool children in Rasht city in 2013.Study samples included 614 children aging 5 to 7 years who were chosen by two-stage cluster sampling from preschool centers affiliated to Education and Welfare departments in Rasht. Data collection tool included two questionnaires, Preschool Children Aggression Scale completed by teachers to evaluate verbal, physical aggression, relationship and impulsive anger of children and questionnaire of related socioeconomic factors, completed by parents. Then data were analyzed by using descriptive and analytical statistics (Kruscal Wallis, Mann Whitney U and Multiple Linear Regression Test).
    Results
    The mean aggression score was in the area of verbal aggression 4.5 ± 7.5, physical aggression 2.3 ± 4.3, relationship 4.5 ± 6.3, impulsive anger 4.5 ±5.7 and total aggression score 15.8 ± 20.8. There was a statistically significant relation between location change of stressful events and relationship aggression (p
    Conclusion
    According to the results of the study it seems that socioeconomic factors are the main predictors of aggression in children, especially in the area of relational aggression and impulsive anger. Therefore, to prevent aggression in children, special attention must be paid to these factors
    Keywords: Conduct Disorder, Aggression, Preschool Child
  • Nastaran Norouzi Parashkouh, Leila Mirhadyan*, Abdolhosein Emami Sigaroudi, Ehsan Kazemnejadleili, Fatemeh Hasandoost Pages 99-108
    Introduction
    Loneliness as a predictor of children and adolescents adjustment problems has been focused on by mental health researchers. Increasing virtual relationship instead of family and social relationship especially among adolescents has led to loneliness and other problems.
    Objective
    The aim of this study was to determine the relationship between loneliness and associated factors of internet and cell phone usage in secondary high school students in Rasht city in 2014.
    Methods
    This analytic cross-sectional survey was conducted on 581 students of second cycle high schools in Rasht city who were selected by cluster sampling. For collecting data a researcher made questionnaire for demographic and associated factors of internet and cell phone usage and University of California at Los Angles Loneliness Scale loneliness questionnaire were applied. Data were analyzed by descriptive and inferential statistics (Mann-Whitney U test, Kruskal-Wallis, Chi-square, Spearman correlation and multiple logistic regressions).
    Results
    Findings indicated that 16.9% of the samples have gained more score than the mean of loneliness tools. Most students used the internet for downloading music, movies or books (68%) and participation in social networking websites such as face book (%36/1), and cell phone for texting ( 31.7%) and taking picture/ film (25.8%). There was a significant correlation between age (p=0.022), number of close friends (p=0.0001), field of study (p=0.002), father's education (p=0.003), mother`s education (p=0.006), visiting the scientific websites and doing homework (p=0.015), spending leisure time (p=0.0001) and downloading music, movies or books (p=0.029) and loneliness. Based on regression analysis, variables mother’s education (having high school diploma) (OR=0.470, p=0.014). How to spend free time (OR= 2.391, P=0.0004) and the number of close friends (OR= 0.949, p=0.01) and Presence in social network such as Face book (OR=1.952, p=0.016) remained in the final model as significant predictors of loneliness.
    Conclusion
    Because of the direct and significant correlation between loneliness and some personal and social characteristics and factors associated with internet and cell phone usage among students, it is necessary to focus more attention on the new communication technologies and to plan appropriate educational programs to prevent the adverse consequences of problematic use of them on the adolescent's mental health.
    Keywords: Loneliness, Students, Internet, Cell Phones