فهرست مطالب

ارمغان دانش - سال بیست و دوم شماره 4 (پیاپی 123، مهر و آبان 1396)

نشریه ارمغان دانش
سال بیست و دوم شماره 4 (پیاپی 123، مهر و آبان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/08/30
  • تعداد عناوین: 10
|
  • الهام نوربار*، ناصر میرازی صفحات 419-430
    زمینه و هدف
    زخم های پوستی از عوارض شایع دیابت است. استفاده از داروهای گیاهی تاثیر مطلوبی در التیام زخم داشته است. هدف از این مطالعه بررسی اثر عصاره هیدرواتانولی سیاهدانه بر زخم پوستی در موش های دیابتی می باشد.
    روش بررسی
    این مطالعه تجربی بر روی 49 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (به وزن تقریبی 250 -220 گرم) در قالب 7 گروه مساوی انجام شد. گروه سالم بدون درمان، سالم دریافت کننده فنی توئین 1%، سالم تیمار شده با اسرین(شم) ، دیابتی بدون درمان، گروه های دیابتی (دریافت کننده فنی توئین 1% ،عصاره هیدرواتانولی 20% و 40% سیاهدانه) بودند. دیابت توسط استروپتوزوتوسین 60 میلی گرم بر کیلوگرم القا شد. .پس از بیهوشی، زخمی به ابعاد 1x2 سانتی متردر ناحیه پشت همه حیوانات ایجاد شد و هر گروه تا زمان التیام کامل زخم تیمار مربوط به خود را دریافت کردند. جهت بررسی های بافت شناسی نمونه های بافتی تهیه شد . مساحت زخم هر سه روز یک بار اندازه گیری شد و داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    متوسط زمان ترمیم زخم برای گروه های دیابتی بدون درمان و دیابتی فنی توئین به ترتیب 27 و 24 روز به طول انجامید. در گروه های سالم بدون درمان و شم و سالم فنی توئین التیام زخم به ترتیب در روزهای 23 و 24 و 21 تکمیل شد. کوتاه ترین زمان التیام زخم مربوط به گروه های دیابتی تیمار شده با عصاره سیاهدانه 20%( 18 روز) و 40% (15 روز) بود. این دو گروه همچنین کم ترین میانگین سطح زخم را در طول دوره بررسی داشتند و متوسط سطح زخم گروه های تیمار شده با عصاره سیاهدانه با گروه کنترل خود اختلاف معناداری داشتندP<0/05)).
    نتیجه گیری
    عصاره سیاهدانه اثرات قابل ملاحظه ای بر روند التیام زخم در موش های صحرایی دارد.. با توجه به خواص ضد التهابی و ضد میکروبی سیاهدانه میتوان گفت که این گیاه در ترمیم زخم های پوستی موثر است. مواد آنتی اکسیدان موجود در این گیاه سبب تسریع روند بهبود زخم در مقایسه با داروهای رایج می شود.
    کلیدواژگان: سیاهدانه، زخم پوستی، دیابت، موش صحرایی
  • مهرداد مدرسی*، فاطمه قربعلی، ایلناز سجادیان صفحات 431-441
    زمینه و هدف
    در حال حاضر برای درمان صرع و تشنجات ناشی از آن، داروهای شیمیایی مختلفی استفاده می شود که مصرف این داروها نیز به نوبه خود دارای عوارضی می باشند و در مصرف طولانی مدت سبب بروز مقاومت دارویی می شوند. در طب سنتی گیاه گل بنفشه در درمان تشنج توصیه شده است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیرات ضدتشنجی گیاه گل بنفشه در مدل حیوانی تشنج در مقایسه با کاربامازپین صورت گرفت.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی از 40 سر موش آزمایشگاهی در پنج گروه هشت تایی استفاده شد. عصاره هیدروالکلی گیاه گل بنفشه پس از تهیه با سرم فیزیولوژی رقیق شد. گروه های آزمایشی شامل، گروه شاهد و چهار گروه تیماری بودند که به ترتیب داروی کاربامازپین و عصاره گیاه گل بنفشه با دوزهای 50، 100 و 200 میلی گرم بر کیلوگرم را به روش درون صفاقی یک ساعت قبل از تزریق پنتیلن تترازول دریافت کردند و فاکتورهای عدم پاسخدهی حیوان، مدت زمان تشنج تونیک، تشنج کلونیک، تشنج ژنرالیزه، کل تشنج و درصد مرگ و میر بررسی شدند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره و تک متغیره از طریق بسته آماری برای علوم اجتماعی نسخه 22 و آزمون خی دو تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    عصاره گیاه گل بنفشه با دوز 50 میلی گرم بر کیلوگرم تنها در مرحله تونیک کلونیک و در زمان کل تشنج با گروه شاهد تفاوت معنی دار داشت. در حالی که در تزریق های 100 و 200 میلی گرم بر کیلوگرم تفاوت در همه مراحل با گروه شاهد معنی دار به دست آمد (p<0.05). یافته ها نشان داد که میزان مرگ و میر در گروه دوز 200 میلی گرم بر کیلوگرم تزریق عصاره گیاه گل بنفشه با سایر گروه های تجربی کاهش معنی داری دارد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج بدست آمده می توان عصاره هیدروالکلی گیاه گل بنفشه در دوز 200 میلی گرم بر کیلوگرم را به عنوان دارویی پیشنهادی و موثر در جلوگیری از تشنج در مدل حیوانی معرفی نمود.
    کلیدواژگان: تشنج، گیاه گل بنفشه، کاربامازپین، پنتیلن تترازول، موش
  • زهره اسکندری، بهمن میرزایی*، حمید اراضی صفحات 442-458
    زمینه و هدف
    میگرن یک بیماری ناتوان کننده است که باعث درد و رنج فروان برای مبتلایان می شود. ورزش و داروهای گیاهی برای پیشگیری و درمان میگرن توصیه می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی و مکمل ترکیبی گیاهی بر شاخص های سردرد شامل تکرار، مدت و شدت سردرد و همچنین علائم افسردگی و اضطراب بود.
    روش بررسی
    24 بیمار زن مبتلا به میگرن که واجد شرایط شرکت در این مطالعه بودند، به صورت تصادفی در دو گروه تمرین هوازی (12 نفر) و مکمل ترکیبی گیاهی (12 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین بیماران گروه تمرین هوازی در مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه و هر جلسه شامل 75 دقیقه فعالیت هوازی (15 دقیقه گرم کردن، 45 تمرین، 15 دقیقه سرد کردن) با شدت متوسط اجرا شد. گروه مکمل ترکیبی گیاهی نیز هشت هفته کپسول گیاهی مصرف کردند هر کپسول شامل 200 میلی گرم سنبل الطیب و 80 میلی گرم بادرنجبویه بود که در چهار هفته اول دوبار در روز و در چهار هفته دوم سه بار در روز مصرف شد. شاخص های سردرد و تعداد داروهای سنتتیک مصرف شده توسط پرسشنامه روزنگار سردرد ارزیابی شد و از پرسشنامه اضطراب و افسردگی بک برای علائم اضطراب و افسردگی استفاده شد. یافته ها با استفاده از آزمون های t مستقل و t همبسته مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج آزمون نشان داد در گروه مکمل ترکیبی دو گیاه، مصرف هشت هفته کپسول باعث کاهش معنی دار در تعداد روزهای سردرد/تکرار سردرد، شدت سردرد، نمرات افسردگی و تعداد داروهای سنتتیک مصرف شده گردید (05/0P<). نمرات اضطراب نیز کاهش یافت اما معنی دار نبود. علاوه بر این، مدت سردرد نسبت به قبل از پژوهش تفاوتی نداشت. در گروه تمرین هوازی، هشت هفته فعالیت باعث کاهش معنی دار تعداد روزهای سردرد/تکرار سردرد، شدت سردرد، علائم اضطراب و افسردگی و تعداد داروهای سنتتیک مصرف شده گردید اما مدت سردرد تغییری نکرد. همچنین با مقایسه متغیرهای شاخص های سردرد، اضطراب و افسردگی بین دو گروه مشخص شد این متغیرها در مرحله پایه و پایان مطالعه مشابه بودند و تفاوت معنی داری بین آنها مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    تمرین هوازی و مکمل ترکیبی گیاهی می توانند یک جایگزین درمان مناسب برای بیماران مبتلا به میگرن که نمی توانند عوارض جانبی داروهای سنتتیک را تحمل نمایند یا سود نمی برند، باشد.
    کلیدواژگان: میگرن، تمرین هوازی، سنبل الطیب، بادرنجبویه
  • ترانه قاسمی پور، علی صالح زاده*، سید عطا الله سادات شاندیز صفحات 459-471
    زمینه و هدف
    ظهور نانوتکنولوژی یکی از حوزه های امیدوارکننده تحقیقات پزشکی به شمار می رود. امروزه، روش های زیستی سنتز نانو ذرات در جهت مبارزه با بسیاری از بیماری ها مورد توجه قرار گرفته شده است. این مطالعه ارزیابی فعالیت ضد سرطانی و ضد باکتریایی نانوذرات نقره بیوسنتز شده با عصاره سیانوباکتری اسیلاتوریا انجام گرفت.
    روش بررسی
    بیوسنتز نانو ذرات نقره با استفاده از احیای یونهای نقره با کمک عصاره سیانوباکتری اسیلاتوریا انجام گرفت. تکنیک هایی مانند تفرق اشعه ایکس، میکروسکوپ الکترونی روبشی و گذاره جهت تایید نانوذرات نقره مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور بررسی فعالیت ضد باکتریایی نانونقره سنتز شده از روش رقت سازی سریالی آزمون میکرودایلوشن براث برای تعیین حداقل غلظت بازدارندگی (MIC[1]) استفاده شد. اثرات سمیت سلولی نانوذرات نقره بروی رده سلولی سرطانی پستان T47D با روش رنگ سنجی MTT[2] مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین کیت انکسین 5 / پروپیدیوم یوداید و دستگاه فلوسیتومتری به منظور بررسی میزان درصد آپوپتوز و نکروز در سلول های سرطانی تیمار شده با نانوذرات نقره نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    مشخصه یابی نانو ذرات نقره بیوسنتز شده نشان داد که این نانوذرات دارای متوسط اندازه 30 نانومتر با ریخت شناسی غالب کروی بودند. ارزیابی ویژگی ضد باکتریایی نانوذرات بیوسنتز شده نشان داد که حداقل غلظت مهارکنندگی آنها برای اشریشیاکلی، اسینتوباکتر بومانی و استافیلوکوک اورئوس به ترتیب برابر 25، 50 و 5/12 میکروگرم بر میلی لیتر بود. نتایج کشندگی سلولی نانوذرات نشان داد که اثر آن بستگی به غلظت و زمان تیمار نانوذرات نقره برروی سلول های سرطانی دارد. بعلاوه، نتایج فلوسایتومتری میزان مرگ سلولی از نوع آپوپتوز را 35 درصد در رده سلولی T47D نشان داده شد.
    نتیجه گیری
    بر طبق نتایج این پژوهش نشان داده شد که نانوذرات بیوسنتز شده به روش زیستی دارای فعالیتهای ضد سرطانی و ضد باکتریایی می باشد و می تواند در جهت درمان سرطان پستان و عفونت های ناشی از باکتری های پاتوژن مورد مطالعه ی بیشتری قرار گیرند.
    کلیدواژگان: ضد سرطانی، آپوپتوزیس، اسیلاتوریا، ضد باکتریایی
  • منصوره مومن هروی، رضا رزاقی*، حسن افضلی، امین طهمورث صفحات 472-485
    زمینه وهدف
    کشت خون یکی از روش های تشخیص اتیولوژی میکروبی سپسیس است ولی به علت کم بودن تعداد ارگانیسم در خون یا مصرف آنتی بیوتیک ، جدا سازی ارگانیسم عامل سپسیس به این روش دشوار است. این مطالعه جهت بررسی عوامل پیشگویی کننده کشت خون مثبت در بیماران سپسیس طراحی گردید
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع کوهورت تاریخی بر روی 320 بیمار مبتلا به سپسیس که طی مهرماه 1393 تا مهرماه 1394 در بیمارستان شهید بهشتی کاشان بستری شدند انجام شد. با بررسی پرونده ی بیماران اطلاعات دموگرافیک، بالینی و آزمایشگاهی شامل سن، جنس، سابقه ی بستری، درجه حرارت، افت فشار، تاکی کاردی، تاکی پنه، سطح سرمی پروتئین واکنشی سی(CRP)، شمارش گلبول سفید(WBC)، میزان سدیمان گلبول قرمز(ESR) و پیامد درمان استخراج شد. داده های مطالعه با استفاده از نرم افزار SPSS 16 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. در تحلیل داده ها از آزمون های کای دو، من ویتنی و t- test استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین سنی بیماران در گروه با کشت مثبت (گروه مورد) 12/12±93/67 سال و در گروه با کشت منفی (گروه شاهد) 87/13±67/64 سال بود (03/0=P). فراوانی بیماری زمینه ای، سابقه ی بستری اخیر، هیپوتانسیون و تاکی پنه در گروه مورد بیشتر از گروه شاهد بود. نتایج آنالیز رگرسیون لجستیک نشان داد که سطح سرمی پروتئین واکنشی سی ، میزان سدیمان گلبول قرمز و شمارش گلبول های سفید خون با نتیجه ی کشت خون در بیماران مبتلا به سپسیس در ارتباط می باشند.
    نتیجه گیری در این مطالعه اختلاف دو گروه از نظرسن ،جنس،ملیت ، میانگین درجه حرارت بدن، تاکی کاردی، کاهش سطح هوشیاری ، میزان مرگ و میر معنی دار نبود اما از نظر بیماری زمینه ای ، سابقه ی بستری اخیر ، هیپوتانسیون ،تاکی پنه، سطح فاکتور التهابی CRP،ESR وWBC معنی دار بود ودرنهایت این نتیجه حاصل گردید که سطح سرمی CRP، و ESR وWBC با مثبت شدن کشت خون در ارتباط بوده ولی مثبت بودن کشت خون با مورتالیتی ارتباط ندارد.
    کلیدواژگان: سپسیس، کشت خون، پیشگوئی کننده
  • فرشته میرمحمدرضایی*، ریحانه قاسمی، سیما نصری، امیر نیلی احمد آبادی صفحات 486-498
    زمینه و هدف
    دیازینون حشره کشی ارگانوفسفره است که در کشاورزی استفاده میگیرد و با تولید رادیکال های آزاد می تواند بر باروری مردان تاثیر گذارد. بعلت خواص آنتی اکسیدانی ترکیبات سیاهدانه در مطالعه حاضر اثر عصاره هیدروالکلی سیاهدانه بر اسپرماتوژنز در سمیت القاء شده با دیازینون درموش صحرایی نر مورد بررسی قرار گرفت.
    روش بررسی
    دراین مطالعه تجربی از30 موش نر بالغ نژاد ویستاراستفاده شد که به شش گروه کنترل منفی که چیزی دریافت نکرد، شم روغن ذرت و سالین دریافت کرد، کنترل مثبت سم دیازینون باغلظت 16میلی گرم برکیلوگرم دریافت کرد، تجربی 1و2 بترتیب سم دیازینون با غلظت16 میلی گرم بر کیلوگرم و عصاره سیاهدانه با غلظت 100و200 میلی گرم برکیلوگرم دریافت کرد، تجربی 3 عصاره سیاهدانه با غلظت200میلی گرم برکیلوگرم دریافت کرد، تقسیم شدند. تمام تیمارها بمدت 2 ماه و بصورت گاواژ انجام گرفت. پس از 2 ماه پارامترهای اسپرمی شامل تعداد، تحرک، حیات و مورفولوژی بررسی گردید. همچنین بافت بیضه جهت ارزیابی اسپرماتوژنز پس از برش گیری، توسط هماتوکسیلین-ائوزین رنگ آمیزی گردید. داده ها توسط نرم افزار prism و آزمون آنالیز واریانس یک طرفه One way ANOVA و آزمون تعقیبی Tukey تحلیل شدند.
    یافته ها
    سم دیازینون با غلظت 16میلی گرم بر کیلوگرم سبب کاهش معنی داری در تعداد و تحرک اسپرم ها در مقایسه با گروه شم گردید(0.01 (P< (0.001 (P<. اما تغییر معنی داری بر حیات و مورفولوژی اسپرم ها در مقایسه با گروه شم نداشت. گروهی که سم دیازینون و عصاره سیاهدانه با دو غلظت100و 200میلی گرم بر کیلوگرم را دریافت کردند در مقایسه با گروه دیازینون افزایش قابل توجهی در تعداد اسپرم ها نشان دادند (0.01 (P< (0.001 (P<. اما سیاهدانه سبب تغییر معنی داری بر روی تحرک اسپرم در حضور سم دیازینون نگردید. مطالعات بافت شناسی نشان داد تعداد سلول اسپرماتوسیت اولیه و اسپرماتید در گروه دریافت کننده سم دیازینون در مقایسه با گروه شم کاهش معنی داری داشت (0.05 .(P< در صورتی که تعداد سلول های اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت اولیه و اسپرماتید در گروه های تجربی 1و 2 افزایش معنی داری در مقایسه با گروه دیازینون نشان داد (0.05.(P< در گروه تجربی 3 عصاره سبب افزایش تعداد اسپرم در مقایسه با گروه شم گردید (0.05 (P<اما تغییرمعنی داری در بافت بیضه ایجاد نکرد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان میدهد عصاره سیاهدانه اثر حفاظتی بر بافت بیضه داشته و می تواند موجب افزایش اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت اولیه، اسپرماتید و تعداد اسپرم در سمیت القاء شده با دیازینون گردد اما تاثیری بر تحرک اسپرم ندارد.
    کلیدواژگان: سم دیازینون، سیاهدانه، پارامترهای اسپرم، بیضه
  • منصور سودانی*، منصور شجاعیان، رضا خجسته مهر، خدیجه شیرالی نیا صفحات 499-514
    زمینه و هدف

    صمیمیت یک مشخصه ی کلیدی و مهم روابط زناشویی و از ویژگی های بارز یک ازدواج موفق بشمار می آید، همچنین الگوهایی ارتباطی می توانند میزان رضایت زناشویی را تعیین نمایند. هدف تحقیق تعیین اثربخشی زوج درمانی مشارکتی بر الگوهای ارتباطی و صمیمیت زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهربهبهان بود.

    روش بررسی

    در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی که آزمایش تک آزمودنی هم گفته می شود و از نوع آزمایش بالینی است، استفاده شد. این طرح انواع مختلفی دارد (AB، ABAB، خط پایه چندگانه و طرح های تغییر ملاک) که در پژوهش حاضر از طرح خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. برخلاف طرح های مقایسه گروهی با اندازه های زیاد، این طرح بر سطوح فردی تمرکز می کند و نه بر تفاوت های میانگین در پیش آزمون و پس آزمون. امتیاز دیگر این طرح این است که به آزمودنی های کمتری نیاز است و زوج ها طی خط پایه، درمان و پیگیری در چند نوبت پرسشنامه های صمیمیت و الگوهای ارتباطی را تکمیل کردند. روش نمونه گیری هدفمند- داوطلب بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه زوج های آشفته مراجعه کننده به کلینیک های روان شناختی شهربهبهان بودند. از بین این زوج ها ، 3 زوج براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل دیداری (رسم نمودار)، معنی داری بالینی (شاخص تغییر پایا و مقایسه هنجاری) و همین طور فرمول درصد بهبودی استفاده شده است.

    یافته ها

    نتایج نشان دادکه زوج ها در مرحله درمان در متغیر صمیمیت (95/30%) و الگوی ارتباطی سازنده متقابل (05/47%) بهبود را تجربه و در الگوی ارتباطی توقع –کناره گیری (57/29%) و الگوی ارتباطی اجتنابی متقابل (64/33%) کاهش را نشان دادند. همچنین تحلیل داده ها با استفاده از مقایسه هنجاری نشان داد که زوج های شرکت کننده بعد از درمان از زوج های بهنجار قابل تمایز نیستند.

    نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش نشان داد زوج درمانی مشارکتی می تواند باعث افزایش صمیمیت و الگوهای ارتباطی سازنده و کاهش الگوهای ارتباطی توقع –کناره گیری و اجتنابی و در نتیجه باعث کاهش آشفتگی در زوج های مراجعه کننده شود.

    کلیدواژگان: صمیمیت، الگوهای ارتباطی، زوج درمانی مشارکتی
  • علی گرزی *، فرزانه حسینی، احمد آزاد صفحات 515-528
    زمینه و هدف
    تمرینات استقامتی شدید موجب فشار اکسایشی در ورزشکاران می شود. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مصرف مکمل کورکومین و تمرین مقاومتی سبک بر فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز (SOD) عضله و سطح مالون دی آلدئید (MDA) سرم موش های صحرایی نر ویستار طی 8 هفته تمرین استقامتی شدید بود.
    مواد و روش ها
    برای این مطالعه تجربی، 36 سر موش صحرایی نر ویستار پس از یک هفته آشناسازی (سن 9 هفته و وزن 19.99±255.62 گرم) به طور تصادفی به شش گروه کنترل، کورکومین، تمرین استقامتی، تمرین استقامتی+ مقاومتی، تمرین استقامتی+ کورکومین و تمرین استقامتی+ کورکومین + مقاومتی تقسیم شدند. تمرین استقامتی فزاینده (8 هفته، 5 جلسه در هفته) بر روی نوارگردان مخصوص انجام شد. سرعت و مدت دویدن در هفته آخر به سرعت 35 متر در دقیقه و زمان 70 دقیقه رسید. تمرین مقاومتی (8 هفته، 2 جلسه در هفته) بر روی نردبان عمودی با بستن وزنه به دم موش ها انجام شد. موش های صحرایی مکمل کورکومین را به وسیله تزریق داخل صفاقی دریافت کردند (8 هفته، 3 جلسه در هفته، 30 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن). فعالیت آنزیم SOD عضله با استفاده از کیت الایزا و سطوح MDA سرم با استفاده از روش تیوباربیتوریک اسید (TBARS) اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری ANOVA یک طرفه استفاده شد.
    یافته ها
    فعالیت آنزیم آنتی اکسیدانی SOD عضله نعلی گروه استقامتی (0.222±1.58 واحد بر میلی گرم پروتئین) در مقایسه با گروه کنترل (0.481±2.22) به طور معناداری پایین تر بود (0.043) و همچنین فعالیت آنزیم SOD عضله نعلی در گروه های استقامتی+مقاومتی (0.044=P ؛0.172±1.87)، استقامتی+کورکومین (0.229±2.14؛ 0.039=P) و استقامتی+ کورکومین+مقاومتی (0.020=P؛ 0.155±2.21) در مقایسه با گروه استقامتی به طور معناداری بالاتر بود. سطوح مالون دی آلدهید سرم گروه استقامتی (0.438± 4.27 نانومول بر میلی گرم پروتئین) در مقایسه با گروه کنترل (0.350±3.42) به طور معناداری بالاتر بود (0.031) و همچنین سطوح MDA سرم در گروه های استقامتی+مقاومتی (0.023=P؛ 0.342±3.04)، استقامتی+کورکومین (0.342±2.73؛ 0.00=P) و استقامتی+کورکومین+مقاومتی (0.008=P؛ 0.349±3.27) در مقایسه با گروه استقامتی به طور معناداری پایین تر بود.
    نتیجه گیری
    بر اساس این یافته ها می توان گفت که مکمل کورکومین و تمرین مقاومتی سبک هر کدام به تنهایی (کورکومین: SOD 35 درصد افزایش و MDA 50 درصد کاهش؛ تمرین مقاومتی: SOD 18 درصد افزایش و MDA 40 درصد کاهش) و همچنین ترکیب این دو (SOD 39 درصد افزایش و MDA 30 درصد کاهش) از فشار اکسایشی ناشی از تمرین استقامتی شدید جلوگیری می کند. از این رو، می توان به ورزشکارانی که در برنامه های تمرینی خود از تمرینات استقامتی شدید استفاده می کنند توصیه نمود تا از این دو مکمل استفاده نمایند.
    کلیدواژگان: تمرین استقامتی شدید، تمرین مقاومتی، ظرفیت آنتی اکسیدانی، فشار اکسایشی، کورکومین
  • علی تقوایی نیا *، اعظم میرزایی صفحات 529-541
    اهداف
    بهزیستی روانشناختی در حوزه روانشناسی مثبت گرا مطرح گردیده و سلامت روانی را از زاویه رشد و کارآمدی فرد و نه بیمار بودن مورد توجه قرار داده است. شناسایی ساخت شخصیتی افراد و اتخاذ الگوهای متناسب با آن نیز از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار می باشد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین صفات شخصیتی و بهزیستی روان شناختی با میانجی گری نقش بخشش بود.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه یاسوج بود که از میان آنها 301 دانشجو(171دختر، 130 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف(PVBS)، پرسش نامه پنج عامل شخصیتی نئو(NEO ) و پرسش نامه گرایش به بخشش هارتلند (HFS) بودند. روش تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری( SEM ) و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS انجام گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین صفات شخصیتی (برون گرایی،p<0.0132/0 r =) ، توافق پذیری،،p<0.0133/0 r =) ،گشودگی به تجربه ،p<0.0139/0 r =) ،و با وجدان بودن،p<0.0141/0 r =) با بهزیستی روان شناختی رابطه مثبت و معنادار، و بین روان رنجوری و بهزیستی روان شناختی رابطه منفی و معنادار وجود داشت،p<0.0141/0 r =-،. همچنین نتایج نشان دادکه رابطه بین بخشش (بخشش خود،p<0.0127/0r=)، و بخشش در موقعیت ،p<0.0123/0 r =) با بهزیستی روان شناختی مثبت و معنادار بود. یافته های حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نیز حاکی از این بود که ضریب مسیر ویژگی های شخصیتی به بهزیستی روانشناختی 33/0 = β، و بخشش به بهزیستی روانشناختی258/0 = β در سطح 001/0p ≤ معنی دار هستند. همچنین، نتایج روابط غیر مستقیم، نقش واسطه ای بخشش و معنی داری این روابط را تایید نمودند.
    نتیجه گیری
    ویژگی های شخصیتی هم به صورت مستقیم و هم غیر مستقیم از طریق بخشش با بهزیستی روان شناختی رابطه معنادار داشتند. نتایج حاصل از این پژوهش با توجه به مطالعات پیشین مورد بحث قرار گرفت و به برخی از کاربردهای آن پرداخته شد.
    کلیدواژگان: صفات شخصیتی، بخشش، بهزیستی روان شناختی
  • امینه غدیری، قاسم عسکری زاده*، مسعود باقری صفحات 542-556
    زمینه و هدف
    بیماری های قلب و عروق شایعترین علت مرگ و از کار افتادگی در سراسر دنیا می باشد. بیشتر از 50 درصد از عوامل موثر بر بیماری های قلبی را فاکتورهای روانی تشکیل می دهد. از این رو این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین دین داری، سبک های شوخ طبعی و شخصیت D با سلامت عمومی در بیماران قلبی انجام شده است.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه بیماران قلبی شهرستان یزد در سال 1394-95 است. 210 بیمار قلبی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری عبارتند از پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه 24گویه ای دین داری گلارک و استارک، پرسشنامه 32گویه ای شوخ طبعی مارتین، پرسشنامه کوتاه DS-14 دنولت و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28). داده ها با استفاده ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین دین داری، سبک شوخ طبعی پیوند دهنده و سبک شوخ طبعی خودافزایی با سلامت عمومی رابطه ی مثبت معنادار (01/0>P) و بین تیپ شخصیت D، سبک شوخ طبعی پرخاشگرانه و سبک شوخ طبعی خودخواهانه با سلامت عمومی رابطه ی منفی معنادار وجود دارد (01/0>P). تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی نشان داد که متغیرهای پیش بین 25% از واریانس سلامت عمومی را تبیین می کنند.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه دین داری، سبک های شوخ طبعی و تیپ شخصیت D از ریسک فاکتورهای مهم و تاثیرگذار در سلامت عمومی بیماران قلبی است، با شناخت این عوامل می توان شخصیت های مستعد این بیماری را جهت انجام اقدامات پیشگیرانه و کمک در درمان شناسایی کرد. تغییر در شیوه زندگی این بیماران نیز می تواند از شدت بیماری و اثرات آن بکاهد و آثار درمان های پزشکی را پایاتر کند.
    کلیدواژگان: دین داری، سبک های شوخ طبعی، تیپ شخصیت D، سلامت عمومی، بیماران قلبی
|
  • Elham Norbar *, Naser Mirazi Pages 419-430
    Introduction
    Skin wounds are a common event in diabetes. Plants and their extracts known as phytomedicine have immense potential for the management and treatment of skin wounds. The aim of this study is investigation of effect of Nigella sativa seeds extract (NSE) on skin wound healing in male diabetic rats.
    Methods
    In this experimental study, 49 Wistar male rats (weighing 220-250 g) were randomly divided into seven groups of equal numbers, including: The control group that were healthy and without medication (A), healthy rats used of phenytoin 1% (B), receiver of eucerine or sham(C), diabetic rats without treatment (D), diabetic rats treated with phenytoin cream 1%(E) and diabetic groups received NSE ointment 20%(F) and 40%(G). Diabete was induced via stereptozotocin 60 mg/kg. After anesthetization by Ketamine 10% (50mg/kg) Xylazine 2% (10mg/kg), skin wound (1cm×2cm ) were done on the back of all animals and medical prescription and measuring wounds performed until perfect recovery. For histopathological studies, some biopsies were taken on different days. The data were analyzed using one-way ANOVA and Turkey’s tests.
    Results
    The average healing time for D and E groups were took place in 27th and 24th days after beginning of skin wound respectively. Healing time lasted 23, 24 and 21 days respectively in control and sham and B groups. The shortest time to heal the wound were in diabetic groups received NSE ointment 20 %(18 days) and NSE ointment 40%(15 days).These two groups also had the smallest mean surface of wound. The mean of surface wound in groups that treated with nigella sativa extract showed significant difference with control group (P
    Conclusion
    The results of this study showed that the best healing effect was from nigella sativa extract40% ointment. With regard to anti-inflammation and anti-microbial effects of nigella sativa, it maybe this plant has effects on wound healing process.The antioxidant compounds which present in NSE are able to accelerate the healing process compared to conventional drugs.
    Keywords: Nigella Sativa, Wound healing, Diabetes, Rat
  • Mehrdad Modaresi * Pages 431-441
    Background And Objectives
    Seizure is a set of central nervous system disorders which appears as sudden, fleeting, recurrent and unpredictable convulsions with sensorimotor and autonomic origin. Various chemical drugs are used to treat seizure and its following convulsions. These drugs have side effects and also long term use of them causes medicinal resistance. Viola has been used in traditional medicine to cure convulsion. Ease of use of medicinal plants and their popularity has provided fertile ground for the use of them. In view of prevalence of seizure and side effects of chemical drugs such as carbamazepine, this study was carried out to compare anticonvulsant effects of viola and carbamazepine on an animal model of seizure.
    Materials and Methods
    Forty laboratory mice were divided into five groups: Control, carbamazepine, and viola extract in 50, 100, and 200 mg/kg doses, which were injected intraperitoneal one hour before pentylenetetrazole injection. Studied factors were: lack of animal’s responding, duration of tonic, clonic and generalized convulsions and percentage of mortality.
    Results
    According to results, viola in 50 mg/kg dose was different from control group only in tonic-clonic stage and total convulsion time but 100 and 200 mg/kg groups showed significant differences from control group in all stages (p
    Conclusion
    On the whole, hydro alcoholic extract of viola flower in 200 mg/kg dose can be proposed as an effective medication for preventing convulsion of animal model.
    Keywords: Convulsion, Viola, Carbamazepine, Pentylenetetrazol (PTZ), Mice
  • Bahman Mirzaei * Pages 442-458
    Background And Aim
    Migraine is a debilitating condition that causes numerous pain and suffering for patients. Exercise and herbal remedies recommended for the prevention and treatment of migraine. the aim of the present study was to evaluate the effects of aerobic training and a combination of herbal supplements for 8 weeks on migraine headache indices including frequency, intensity and duration of Headache and also Symptoms of depression and anxiety.
    Methods
    Twenty-four female patients with migraine who are eligible to participate in the study were randomly divided in to two groups: aerobic training (n = 12) and Supplements herbal compound (n = 12).
    Patients in the aerobic exercise group performed the exercise for eight weeks, three sessions per weeks and each session was 75 minutes of moderate-intensity aerobic activity (15 minute warm-up, 45 workouts, 15 minute cool-down).
    The combination of herbal supplement group received herbal capsules for eight weeks and each capsule contains 200 mg valerian and 80 mg melissa officinalis that were consumed, twice a day in the first four weeks and three times a day in the second four weeks.
    Headache indices and consumption of synthetic drugs was assessed by questionnaire headache diary And the Beck Anxiety and Depression Inventory was used for anxiety and depression. Data were analyzed by Kolmogrov-Smirnov, the independent and paired T-test at significance level of P≤0.05.
    Results
    Test results showed that in herbal capsule group, taking eight weeks capsules caused significant reductions in headache frequency, headache intensity, consumption of synthetic drugs, Beck depression inventory scores and also Beck anxiety scores reduced but it was not significant. In addition, the duration of headache was no difference compared to before the study.
    In the aerobic exercise group, eight weeks of activity caused significant reductions in headache frequency, headache intensity, Beck depression and anxiety inventory scores and consumption of synthetic drugs. But the duration of headache was unchanged. The indices of headaches, anxiety and depression were compared between the two groups and These variables were similar at baseline and end of study and no significant differences were observed.
    Conclusion
    aerobic training and a combination of herbal supplements may be an alternative treatment for migraine patients who can not tolerate the side effects of synthetic drugs or do not benefit.
    Keywords: migraine, exercise training, valeriana wallicii, melissa officinalis
  • Ghasemipour T., Salehzadeh A.*, S. Adat Shandiz Sa Pages 459-471
    Background
    The discipline of nano-biotechnology is emerging to be a most promising area of research in medicine. Recently, biological methods for the synthesis of metallic nanoparticles have been attained for killing diseases. This study investigated the anti-cancer and antibacterial properties of biosynthesized silver nanoparticles (AgNPs) by Oscillatoria extract.
    Materials And Methods
    The biosynthesis of silver nanoparticles was performed by using Oscillatoria extract as a reducing and capping agent. The characterization of biosynthesized nanoparticles was evaluated by X-ray diffraction (XRD), scanning electron microscopy (SEM), and transmission electron microscopy (TEM). The antibacterial effect was primarily used by minimum inhibitory concentration (MIC) using broth Macro dilution method. The cytotoxicity effect of silver nanoparticles against cell lines was investigated by using MTT assay. Also, AnnexinV/propidium iodide (PI) kit and flow cytometry technique was performed for determination of apoptotic and necrosis properties of treated nanoparticles.
    Results
    The biosynthesized silver nanoparticles were exhibited in the average of 30 nm and mostly spherical. Antibacterial activities revealed that the MIC value of these biosynthesized silver nanoparticles against E. coli, A. baumannii, and S. aureus was 25, 50 and 12.5 μg/ml, respectively. The data show that the biosynthesized AgNPs exert a dose-dependent inhibitory effect on viability of cells. Moreover, the flow-cytometry results reveal the 35% apoptosis in breast cancer T47D cells.
    Conclusion
    According to the result of this work, the biosynthesized silver nanoparticles have showed anticancer and antibacterial activities. It can also be investigated further to use in treatment of cancer and pathogenic bacterial infections.
    Keywords: Anticancer, Apoptosis, Oscillatoria, Antibacterial
  • Mansooreh Momen-Heravi Dr, Reza Razzaghi Dr *, Hasan Afzali Dr, Amin Tahmoores Pages 472-485
    Background Blood culture is one of methods to determine the microbial etiology of sepsis. but isolatin of organism is difficult because of low level of organism in blood or use of antibiotic .This study was conducted to evaluate predictive factors of positive blood culture in sepsis patients.
    Materials & Methods This historical cohort study were done on 320 patients with sepsis during October 2014 to October 2015 who were admitted to the Kashan’s Shahid Beheshti Hospital. By investigation patient's medical records, demographic, clinical and laboratory data such as age, sex, history of hospitalization, temperature, blood pressure, tachycardia, tachypnea, C reactive protein (CRP )serum levels, white blood cell count, erythrocyte sedimentation rate(ESR) and outcomes were extracted. Chi square, Mann-Witney U and t-test were used in data analysis.
    Results The mean age of patients in the group with positive cultures (case groups) was 67.93±12.12 years and in patients with negative culture (control group) was 64.67±13.87 years (p=0.03). The frequency of the underlying disease, recent hospitalization, hypotension and tachypnea in the case group was significantly more than control group. Logistic regression analysis showed that CRP serum levels, erythrocyte sedimentation rate and white blood cell counts in patients with sepsis are associated with blood culture results. Data was analyzed using the SPSS version 16 software.
    Conclusion In this study difference between two group according to age,sex, nationality, mean temperature, tachycardia,loss of consciousness,and mortality was not significant but there was significant association between underlying disease,history of hospitaliztion,hypotension,tachpnea, CRP,ESR,WBC. And finally concluded that CRP,ESR,WBC was associated with posistve blood culture but this association was not between positive blood culture and mortality.
    Keywords: Sepsis, blood cultures, Predictive factors
  • Fereshteh Mir Mohammadrezaei Dr *, Reihaneh Ghasemi, Sima Nasri Dr, Amir Nili Ahmadabadi Dr Pages 486-498
    Background and Aim
    Diazinon (DZN) is an organophosphate pesticide that can cause male infertility via the production of free radicals. Considering the antioxidant properties of Nigella sativa (NS) seed, the effects of hydro-alcoholic extract of NS seed were investigated on spermatogenesis in toxicity induced by DZN in male wistar rats.
    Methods
    Thirty adult male rats were used and randomly divided into 6 groups (n=6): the negative control group received nothing, the sham group received corn oil and saline, the positive control group received DZN at a dose of 16 mg/kg body weight , the experimental groups 1 and 2 received DZN and doses of 100 and 200 mg/kg body weight NS extract; respectively and the experimental group 3 received a dose of 200 mg/kg body weight NS extract. All of treatment was done via gavage for two months. After 2 months, sperm parameters such as sperm count, motility and morphology of sperms were evaluated and the testicular tissue sections were stained by hematoxylin and eosin (H&E). Data were analyzed using Prism Software Version 5 and One-way ANOVA and Tukey ̕s post hoc test.
    Results
    DZN (16 mg/kg) significantly decreased the number (P
    Conclusion
    The results indicated protective effects of NS extract on testis tissue which may increase spermatogonia, primary spermatocyte, spermatids and the number of sperms in toxicity induced by DZN in male rats but no change sperm motility.
    Keywords: Diazinon, Nigella sativa, Sperm parameters, Testis
  • Mansour Sodani *, Mansour Shogaeyan, Rerza Khojastamhr, Khadija Shiralinia Pages 499-514
    Background And Objectives

    Intimacy is a main and basic feature in marital relations and was numerated manifest characteristics in successful marriage also communication patterns can determine marital satisfaction. The aim of this research was to determined effectiveness of collaborative couple therapy on communication patterns and intimacy of couples referring to counseling centers of Behbahan city

    Methods

    In this research was used from Single-case experimental design that entitled Single subject experiment and include of clinical testing.This design has different kinds(AB.ABAB, multiple baseline and changing criterion designs). In the research used nonconcurrent multiple baseline design. Unlike group comparison with a lot measure, this design concentrate on individual levels not mean differences in pre andpost test.The other advantage of this design need more less subjects.The couples complicated communication patterns and intimacy Questionnaire in baseline, treatment and follow-up stages. The method of sampling was purposive-volunteer. Statistical universes were all chaotic couples who referring to clinics in Behbahan. Three couples were selected according to include and exclude criteria. . The data analyzed with visual analysis, Clinically meaningful (reliable change index and normative comparison) and percent improvement formula,

    Results

    The result showed the couples have experienced improvement in intimacy (30.95%) and communication pattern of mutual constructive (%47/05) and decrease in communication pattern mutual of demand-withdrawl (%29/57) and communication pattern of mutual avoidance (%33/64) in the treatment stage.Also analysis of data with normative comparision showed there isn’t any differernt between treated group and normal group.

    Conclusion

    The result showed that collaborative couple therapy made increase intimacy and communication pattern of mutual constructive and decreases communication patterns of demand-withdrawl and mutual avoidance and made less distess in reffering couples.

    Keywords: collaborative couple Therapy, communication patterns, intimacy
  • Ali Gorzi Dr *, Farzaneh Hosseini, Ahmad Azad Dr Pages 515-528
    Aim and
    Background
    Strenuous endurance training induces oxidative stress in athlete's body. Therefore, this study was designed to investigate the effects of curcumin supplementation and light resistance training during endurance training on soleus muscles antioxidant capacity (SOD) and lipid peroxidation (MDA) of serum in male Wistar rats.
    Material and
    Methods
    For this experimental study, 36 healthy male Wistar rats, after 1-week familiarization (age: 9 weeks and weights: 255.62±19.99), were divided randomly into 6 groups: control (N=6), curcumin (N=6), endurance (N=6), endurance귫⊲횧 (N=6), endurance狪�梧 (N=6) and endurance狪�梧覆겊쭚鷇 (N=6). Incremental endurance training (8 weeks and 5 session a week) carried out on an animal treadmill. The speed and duration of running reached to 35 m/min for 70 min at last week. Resistance training (8 weeks and 2 session a week) carried out on vertical ladder with extra weight (30-70% BW) fixed on tail. The animals received curcumin supplement by intraperitoneal injection (8 weeks, 3 times per week, 30 mg/kg.Bw). SOD enzyme activity of skeletal muscle and serum MDA level was measured by ELISA and TBARS methods respectively. One way ANOVA were used for analysis of data.
    Results
    SOD enzyme activity of soleus muscle in endurance training group (1.58±0.222 u/mg protein) was significantly (p=0.043) lower than control group (2.22±0.481). Also SOD activity of soleus muscle in End䗫 (1.87±0.172; p=0.044), End૪ (2.14±0.229; p= 0.039) and End૪﹅ (2.21±0.155; p=0.020) groups were significantly higher than endurance group. MDA level of serum in endurance training group (4.27±0.438 nmol/mg protein) was significantly (p=0.031) higher than control group (3.42±0.350) and MDA level of serum in End䗫 (3.04±0.342; p=0.023), End૪ (2.73±0.342; p= 0.000) and End૪﹅ (3.27±0.349; p=0.008) groups were significantly lower than endurance group.
    Conclusion
    Based on our results, the prolonged strenuous endurance training can induce oxidative stress and curcumin supplementation and light resistance training alone (Curcumin: SOD 35% increase and MDA 50 % decrease; Resistance training: SOD 18% increase and MDA 40% decrease) and together (SOD 39% increase and MDA 30 % decrease) could improve SOD enzyme activity and decrease the MDA levels. Thus, for those athletes who use strenuous endurance training, it could be suggest use from these supplements.
    Keywords: Strenuous Endurance Training, Resistance Training, Antioxidant Capacity, Oxidative Stress, Curcumin
  • Azam Mirzaei, Ali Taghvaeinia * Pages 529-541
    Aims: well-being psychological has been first introduced in positive psychology and viewed mental health from the perspective of efficiency and growth and not illness. Identifying peoples traits and employing snitabble models is of prime importance. The purpose of the present study was to examine relationship between personality characteristies and psychological well-being, with mediating roles of forgiveness among undergraduate students of yasoug University.
    Materials and Methods
    The population of this study was all of the students who were studying in 1392-93 academic year. 301 students(171 female and 129 male) were selected using multi-stage random sampling method. The research instruments were Questionnaire psychological well-being, Questionnaire Big Five(Neo) and Heartland Forgiveness Scale (SFS).
    Findings: The data was analyzed using Pearson correlation and structural equation modeling(SEM), using AMOS-21 and SPSS software package. The indirect effects were tested using the bootstrap procedure. results revealed there were positive and significant relationships between personality characteristies(extraversion, r=.32,p
    Conclusion
    Resalt indicated personality characteristies both directly and indirectly through the forgiveness related with psychological well-being .The concluding remarks of this research were discusset with regard to some previous pieces were dealt with.
    Keywords: personality characteristies, psychological well-being, forgiveness
  • Amine Ghadiri, Ghasem Askarizadeh *, Masoud Bagheri Pages 542-556
    Background and Aim
    Cardiovascular diseases are the most common cause of death and debilitation worldwide. Psychological factors compose more than 50 percent of the factors affecting heart diseases. Therefore, this research has been performed aiming to investigate the relationship between religiosity, humor styles and Type- D Personality with general health in the patients with heart disease.
    Methods
    This study is descriptive of correlation type. The statistical population includes all patients with heart disease is the city of Yazd in the years 2015-2016. Two hundred and ten patients with heart disease were selected by available sampling method. Measurement tools are demographic characteristics questionnaire, Glark and Stark’s questionnaire with 24 items of religiosity, Martin’s 32-items questionnaire of humor, DS-14 Denollet’s short questionnaire, and General Health Questionnaire (GHQ-28). Using Pearson correlation coefficients and hierarchical regression analysis, the data was analyzed.
    Results
    The results of data analysis showed that there is a positive significant relationship between the religiosity, affiliative humor style, self-enhancing humor style, and general health (P
    Conclusion
    Considering that religiosity, humor styles, and Type- D Personality are among the important and affecting risk factors in the general health of patients with heart disease, by recognizing such factors, the individuals predisposed to this disease can be identified for preventative measures and helping in treatment. The change in the lifestyle of such patients can also reduce the severity of disease and its effects, and make the impacts of medical treatments more reliable.
    Keywords: Religiosity_Humor Styles_Type- D Personality_General Health_Patients with Heart Disease