فهرست مطالب

چشم پزشکی بینا - سال بیست و یکم شماره 4 (تابستان 1395)

مجله چشم پزشکی بینا
سال بیست و یکم شماره 4 (تابستان 1395)

  • 132 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1395/10/01
  • تعداد عناوین: 14
|
  • تهمینه متوسلی، نارسیس دفتریان، مژگان رضایی کنوی، حمید احمدیه، ابوذر باقری، سید باقر حسینی، شبنم انصاری، سهیلا سهیلی صفحه 307
    هدف
    فاکتور رشد بافت همبند (CTGF: Connective Tissue Growth Factor) دارای خاصیت پروفیبروتیک در بیماری های مختلف چشم مانند رتینوپاتی دیابتیک پرولیفراتیو (PDR: Proliferative Diabetic Retinopathy) و پرولیفراتیو ویترئورتینوپاتی (PVR: Proliferative Vitreoretinopathy) می باشد. در مطالعه آزمایشگاهی (In vitro) نشان دادیم که μg/ml 10 از آنتی بادی علیه CTGF به همراه 8/0 میلی گرم از بواسیزوماب در محیط کشت سلولی RPE (Retinal pigmented epithelium) سبب کاهش بروز ژن و پروتئین CTGF می گردد. در مطالعه حاضر که یک مطالعه In vivo می باشد به بررسی حداکثر دوز ایمن Anti-CTGF در زجاجیه (IVAC: Intravitrealinjection of anti-CTGF) در موش بزرگ آزمایشگاهی (Rat) می پردازیم.
    روش پژوهش: 45 موش بزرگ آزمایشگاهی رنگی (پیگمانته) بر اساس مقررات ARVO در چهار گروه، میزان μl 2 از IVAC را در غلظت های μg/ml 10 و μg/ml 20 و μg/ml 50 و μg/ml 100 و یک گروه هم به عنوان گروه Sham، μl2 از نرمال سالین دریافت کردند. برای تمامی گروه ها الکترورتینوگرام (ERG) در روزهای اول و هفتم و بیست و هشتم انجام شد. پس از کشتن موش ها، گلوب های انوکلئه شده مورد بررسی های پاتولوژی، ایمونوهسیتوشیمی (Immunohistochemistery، GFAP) و آزمایش TUNEL (Terminal transferase dUTP nick end-labeling assay) قرار گرفتند.
    یافته ها
    در شرایط اسکوتوپیک، آمپلیتود موج b، مربوط به پاسخ گیرنده های نوری استوانه ای و آمپلیتود موج b در شرایط Maximum Combined در گروه μg/ml 100 قبل از تزریق به ترتیب μv 2/71±89/111 و 58/55±57/178 بود که به طور معناداری در روز 28 کاهش یافت (به ترتیب μv 59/52±31/79 و μv 61/41±73/128 با 05/0P<). در سایر گروه ها با مقادیر کم تر IVAC و هم چنین در گروه شاهد، این اثر مشاهده نشد. کاهش در موج Oscillatory Potential نیز در روزهای 7 و 28 در گروه μg/ml 100 دیده شد (قبل از تزریق: μv 05/18±24/46 و روز هفتم: μv 95/15±03/30، 05/0P< و روز 28: μv 20/12±79/29 با 001/0P<). در بررسی بافت شناسی کاهش معناداری در تعداد سلول های گانگلیونی شبکیه درگروه E مشهود بود. در آزمایش ایمونوهیستوشیمی GFAP reactivity، در هیچ یک از گروه ها نسبت به گروه کنترل اختلاف معناداری دیده نشد ولی در آزمایش TUNEL، آپوپتوزیس در لایه های داخلی شبکیه در گروه با غلظت μg/ml 100 مشهود بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج حاصل از تست ERG، بافت شناسی و TUNEL به نظر می رسد که تزریق داخل زجاجیه Anti-CTGF با غلظت μg/ml 100 در موش بزرگ آزمایشگاهی برای شبکیه مضر می باشد. غلظت μg/ml 50 و کم تر در مطالعات بعدی که از لحاظ اثربخشی تزریق داخل زجاجیه Anti-CTGF انجام خواهد شد، توصیه می گردد.
  • دیما عندلیب، امیر قربانی حق جو، مرتضی سلیمی، فرهاد نجف زاده، احد شهبازی صفحه 316
    هدف
    مقایسه سطح سایتوکین IL-1β اشکی در بیماران مبتلا به انسداد اولیه اکتسابی مجرای نازولاکریمال با موارد بدون انسداد
    روش پژوهش: در این مطالعه، 28 بیمار مبتلا به PANDO (که دو مورد بیماری دوطرفه و 26 مورد، بیماری یک طرفه داشتند) و 26 بیمار مبتلا به کاتاراکت که از نظر سن و جنس با بیماران همسان بودند، در سه گروه PANDO (شامل 30 چشم دچار انسداد مجرای اشکی در افراد مبتلا به PANDO)، Non-PANDO (شامل 26 چشم سالم افراد مبتلا به PANDO) و شاهد (شامل 26 چشم کاندید عمل افراد مبتلا به کاتاراکت) برای مطالعه انتخاب شدند. از هر دو چشم بیماران و چشم مبتلای موارد شاهد، litμ20 نمونه اشکی تهیه و پس از ترقیق 10 برابر، جهت ساتریفیوژ و بررسی غلظت سایتوکین به آزمایشگاه ارسال گردید.
    یافته ها
    میانگین سنی افراد مبتلا به PANDO، 85/48 سال (72-20) و افراد مبتلا به کاتاراکت 46/53 سال (68-36) بود. افراد مبتلا به PANDO، 7 نفر مرد (25 درصد) و 21 نفر زن (75 درصد) و در گروه کاتاراکت 5 نفر مرد (2/19 درصد) و 21 نفر زن (8/80 درصد) بودند. هم چنین در افراد مبتلا به PANDO، 12 مورد (40 درصد) چشم راست و 16 مورد (33/53 درصد) چشم چپ و در2 مورد (67/6 درصد) هر دو چشم بیمار مبتلا بود. در گروه کاتاراکت، 14 مورد (8/53 درصد) چشم راست و 12 مورد (2/46 درصد) چشم چپ کاندید عمل جراحی کاتاراکت بودند. IL-1β از گروه کاتاراکت به Non-PANDO افزایش معنی دار نداشت (122/0P=)، اما افزایش از گروه Non-PANDO به PANDO معنی دار بود (001/0P=).
    نتیجه گیری
    افزایش غلظت IL-b بیش تر به علت انسداد ایجاد شده در مجرای اشکی و کاهش کلیرانس آن است. در این مطالعه افزایش غلظت IL-1β قبل از به وجود آمدن انسداد اثبات نشد و در واقع به نظر می رسد افزایش آن ثانویه به استاز ایجاد شده در مسیر درناژ اشک باشد. بدیهی است که این نتیجه را نمی توان به سایتوکین های دیگر تعمیم داد و با بررسی سایتوکین های دیگر شاید بتوان مواردی را یافت که قبل از بروز انسداد، افزایش دارند و به بیان دیگر در روند ایجاد بیماری PANDO موثر بوده و ثانویه به آن نباشند.
  • محمد پاکروان، زهرا دست برهان، ابراهیم گرامی، شاهین یزدانی، حامد اسفندیاری صفحه 322
    هدف
    ارزیابی نتایج کوتاه و میان مدت کارگذاری دریچه احمد در گلوکوم کودکان.
    روش پژوهش: در این مطالعه گذشته نگر، 101 چشم از 80 بیمار مبتلا به گلوکوم کودکان برای ورود به مطالعه انتخاب شدند. موفقیت در این مطالعه به صورت فشار داخل چشمی کم تر از 21 میلی متر جیوه با و یا بدون مصرف دارو بود. بیماران در سه گروه تقسیم شدند، گروه اول، گلوکوم مادرزادی اولیه (4/60 درصد)، گروه دوم، گلوکوم بعد از جراحی آب مروارید (7/31 درصد) و گروه سوم (9/7 درصد) سایر موارد مبتلا به گلوکوم کودکان بودند.
    یافته ها
    میانگین سن بیماران در زمان کارگذاری ایمپلنت، 8/77±7/94 ماه بود. میزان موفقیت جراحی کارگذاری دریچه احمد در ماه های 12، 24، 36، 48، 60 بعد از جراحی در گروه اول به ترتیب 79، 4/69، 5/62، 8/56 و 4/52 درصد و در گروه دوم به ترتیب 9/79، 9/75، 5/71، 5/71 و 5/71 درصد بود. طبق تحلیل آماری کاپلان- مایر، با وجود اختلاف میزان موفقیت در دو گروه، نتایج از نظر آماری اختلاف معناداری نداشت. در 8/19 درصد از بیماران عوارض شدید رخ داد که بیش تر عوارض مربوط به تیوب بود. هم چنین 8/20 درصد از بیماران جهت کنترل فشار داخل چشم در مدت زمان پی گیری، نیاز به کارگذاری مجدد دریچه احمد داشتند که میانگین مدت زمان دوام این جراحی، 5/17 ماه بود.
    نتیجه گیری
    جهت کنترل فشار چشم در گلوکوم کودکان می توان از کارگذاری دریچه احمد استفاده نمود ولی میزان عوارض جدی پس از جراحی و نیاز به عمل مجدد قابل ملاحظه می باشد.
  • مهرناز نارویی نژاد، حبیب الله زنجانی، رضا اکبرپور، علی خواجه صفحه 329
    تعیین میزان فراوانی ناهنجاری های کروموزومی و اختلالات سیستمیک همراه در بیماران مبتلا به میکروفتالموس، آنوفتالموس و کلوبوما.
    روش پژوهش: بیماران مبتلا به آنوفتالموس، میکروفتالموس یا کلوبوما تحت معاینات سیستمیک و ارزیابی اندام های مختلف بدن از نظر وجود یا عدم وجود ناهنجاری سر و صورت، عضلانی- اسکلتی، سیستم عصبی و ادراری- تناسلی و قلبی قرار گرفتند. هم چنین ارزیابی کاریوتایپ خون محیطی جهت بررسی اختلالات کروموزومی انجام پذیرفت.
    یافته ها
    در مجموع از 26 بیمار، 6 نفر مبتلا به اختلالات سیستمیک مختلف بودند (1/23 درصد). در میان اختلالات مختلف، اختلالات سیستم عصبی با 2/19 درصد بیش ترین شیوع و پس از آن اختلالات سر و صورت با 2/11 درصد، رتبه دوم را از نظر میزان فراوانی به خود اختصاص داده بودند. هم چنین اختلالات سیستم ادراری-تناسلی و قلبی و عضله-اسکلتی هر کدام در 8/3 درصد بیماران مورد مطالعه یافت شدند. این اختلالات در حالی است که هیچ یک از بیماران از نظر اختلالات کروموزومی دارای کاریوتایپ غیرطبیعی نبودند. تمامی ناهنجاری های سیستمیک در بیمارانی وجود داشت که مبتلا به آنوفتالموس یا میکروفتالموس بودند، در حالی که هیچ یک از بیمارانی که کلوبوم تنها داشتند، دارای اختلال سیستمیک نبودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به شایع تر بودن اختلالات سیستمیک مختلف در بیماران مبتلا به آنوفتالموس و میکروفتالموس، انجام معاینات سیستمیک در تمامی این بیماران لازم به نظر می رسد.
  • پرویز ملکی فرد، حسین محمد ربیع، فاطمه جوادی، حامد اسفندیاری صفحه 335
    هدف
    ارزیابی تاثیر و بی خطری لنز آرتیزان اولیه در جراحی عارضه دار شده کاتاراکت.
    روش پژوهش: در این مطالعه گذشته نگر، 49 چشم که جراحی کاتاراکت آن ها دچار عارضه شده بود و تحت کارگذاری لنز آرتیزان به صورت اولیه قرار گرفته بودند، بررسی شدند. پرسشنامه ای شامل اطلاعات جمعیت شناسی و عوارض قبل و پس از عمل برای تمامی بیماران تکمیل شد و بیماران از لحاظ نتایج بینایی و بروز عوارض مورد بررسی قرار گرفتند. دید بدون اصلاح (UCVA) و دید اصلاح شده (BCVA) و معادل کروی (SE) قبل و پس از کارگذاری IOL به یکدیگر مقایسه شدند.
    یافته ها
    میانگین سن شرکت کنندگان در مطالعه، 8/12±68 سال بود. تعداد 37 بیمار (5/75 درصد) مرد و متوسط دوره پی گیری پس از جراحی، 8/14±7/30 ماه بود. تمامی بیماران حداقل 6 ماه دوره پی گیری داشتند و اطلاعات آخرین معاینه، تحلیل شد. متوسط UCVA از 64/0±40/1 لوگمار به 48/0±82/0 لوگمار پس از جراحی بهبود یافت (001/0P<). BCVA متوسط به طور معنی داری از 40/0±58/0 لوگمار در ابتدا به 41/0±44/0 لوگمار در معاینه پی گیری نهایی بعد از جراحی بهبود یافت (008/0P=). تغییر در معادل کروی معنی دار نبود و از 55/1±13/0- لوگمار در زمان قبل از جراحی به 88/1±6/0- لوگمار تغییر کرد (724/0P=). . در همه چشم ها، IOL در موقعیت مطلوب قرار داشت. عوارض پس از عمل شامل رسوبات گذرا بر روی لنز در 5 بیمار و افزایش فشار داخل چشمی در یک مورد بود.
    نتیجه گیری
    کارگذاری لنز آرتیزان به صورت اولیه در جراحی عارضه دار شده کاتاراکت، یک روش ایمن و موثر است. با توجه به نتایج مطلوب بینایی و میزان پایین عوارض، این نوع از IOL ها به عنوان جایگزین مناسب برای اصلاح آفاکی در جراحی عارضه دار شده کاتاراکت که حمایت کپسولی مناسب ندارند، محسوب می شوند.
  • علیرضا دهقانی، حسن رزمجو، علی صالحی، مریم قلیانی، خدایار گلابچی صفحه 340
    هدف
    بررسی توزیع فراوانی علل تخلیه چشم در مراجعین بیمارستان فیض اصفهان در سال های 1393- 1390.
    روش پژوهش: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی گذشته نگر، پرونده کلیه بیمارانی که در فاصله زمانی1390 تا 1393 به بیمارستان فیض اصفهان مراجعه نموده و به علل مختلف دچار تخلیه چشم شده بودند، مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعات مورد نیاز از قبیل سن، جنس، محل سکونت، نوع عمل و علت تخلیه چشم از پرونده استخراج و ثبت گردید.
    یافته ها
    از 204 بیمار مورد مطالعه،150 نفر مرد (5/73 درصد) و 54 نفر زن (5/26 درصد) بودند. میانگین سنی آن ها 04/24±18/52 (92-2) سال بود. بیش ترین علت تخلیه چشم در این جمعیت به ترتیب عبارت بود از ضربه به چشم 84 مورد (2/41 درصد)، زخم قرنیه 35 مورد (2/17 درصد)، چشم نابینای دردناک (مادرزادی و غیرمادرزادی) 41 مورد (1/20 درصد که از این تعداد، 11 نفر 4/5 درصد مبتلا به گلوکوم بودند)، تومور اربیت 24 مورد (8/11 درصد) و اندوفتالمیت 20 مورد (8/9 درصد که از این تعداد، 2 مورد دچار عفونت قارچی بودند). 115 بیمار (4/56 درصد) شهری ، 89 بیمار (6/43 درصد) روستایی بودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به این که بیش ترین علت تخلیه چشم، ضربه و پس از آن زخم قرنیه است، توصیه می شود با مراقبت از چشم از بروز ضربه پیش گیری نموده و هنگام رانندگی و یا انجام کار، از وسایل ایمنی استفاده شود. در مورد زخم قرنیه نیز آسیب های چشمی را بی اهمیت تلقی نکرده و فورا به چشم پزشک مراجعه شود تا با اقدام به موقع از عواقب ناشی از آن جلوگیری به عمل آید.
  • مژگان رضایی کنوی، فروزان نعمتی، طاهره چمنی، بهاره خیری، محمد علی جوادی صفحه 344
    مقایسه تهیه لنتیکول خلفی برای عمل کراتوپلاستی اندوتلیال از گلوب دهندگان در روش تک گذر با استفاده از تیغه میکروکراتوم 400 میکرونی در مقایسه با تیغه 350 میکرونی در 3 فاصله زمانی گذر.
    روش پژوهش: قرنیه های پیش برش داده شده (Precut) برای عمل جراحی Descemet Stripping Automated Endothelial Keratoplasty (DSAEK) بر اساس دستورالعمل استاندارد بانک چشم جمهوری اسلامی ایران و با روش تک گذر و استفاده از تیغه میکروکراتوم 400 میکرونی یا 350 میکرونی تهیه شدند. فرآوری قرنیه های Precut در 3 فاصله زمانی گذر کم تر از 30 ثانیه، 30 تا 50 ثانیه یا بیش تر از 50 ثانیه انجام گرفت. ضخامت پیش بینی شده لنتیکول های خلفی (تفریق اندازه تیغه میکروکراتوم از ضخامت کامل مرکز قرنیه) با استفاده از پاکی متری اولتراسونیک (Pachymetry Ultrasonic) و ضخامت نهایی لنتیکول های خلفی و عمق برش با استفاده از Visante Optical Coherence Tomopraghy اندازه گیری شدند. برای تحلیل داده ها با در نظر گرفتن اندازه تیغه میکروکراتوم و زمان گذر، از آزمون های ANOVA و Bonferroni استفاده گردید.
    یافته ها
    در این پژوهش، 316 قرنیه مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین ضخامت نهایی لنتیکول های خلفی در هر یک از سه فاصله زمانی گذر و با هر یک از تیغه های350 و 400 میکرونی به طور قابل توجهی کم تر از میانگین ضخامت پیش بینی شده لنتیکول های خلفی بود، ولی در هر یک از زمان های گذر تفاوت قابل توجهی بین دو تیغه 350 و 400 میکرونی وجود نداشت. میانگین های عمق برش با تیغه میکروکراتوم350 میکرونی تفاوت قابل ملاحظه ای در 3 فاصله زمانی گذر نداشتند (405/0P=). در حالی که میانگین های عمق برش با تیغه میکروکراتوم400 میکرونی در فواصل زمانی متفاوت گذر به طور قابل توجهی متفاوت بوده و افزایش چشم گیری با زمان گذر بیش از50 ثانیه نشان دادند (014/0P=).
    نتیجه گیری
    روش تک گذر با استفاده از تیغه میکروکراتوم 400 میکرونی و با سرعت آهسته روش موثری برای تهیه لنتیکول های نازک خلفی از گلوب دهندگان برای عمل کراتوپلاستی اندوتلیال می باشد.
  • ژاله رجوی، ساره صافی، محمد علی جوادی، محسن آذرمینا، سیامک مرادیان، مرتضی انتظاری، رامین نوری نیا، حمید احمدیه، آرمین شیروانی، سعید شهراز، علیرضا رمضانی، محمدحسین دهقان صفحه 349
    هدف
    بومی سازی راهنمای بالینی رتینوپاتی دیابتی برای جمعیت ایرانی
    روش پژوهش: روند بومی سازی راهنمای بالینی با انتخاب سه راهنمای بالینی رتینوپاتی دیابتی آکادمی چشم پزشکی آمریکا 2012، کالج سلطنتی انگلستان 2013 و انجمن دیابت استرالیا 2008 به عنوان راهنماهای بالینی مورد استناد و طراحی سوالات بالینی آغاز گردید. در راستای بومی سازی، چهار جدول تکمیل شد. اجزا سوال بالینی به همراه توصیه های مرتبط با آن که از راهنماهای بالینی مورد استناد استخراج شده بودند، در جدول 1 وارد شد. در جدول دوم، جزییات شواهد پشتیبان هر توصیه مورد نقد و بررسی قرار گرفت. سپس توصیه گروه بومی سازی، تدوین و وارد جدول 3 گردید. در همین جدول مزیت بالینی، عوارض جانبی و هزینه توصیه مورد بررسی قرار گرفت. در جدول چهارم، قابلیت بومی سازی توصیه ارزیابی شد. در نهایت، کلیه توصیه های گروه بومی سازی به همراه شواهد پشتیبان آن ها، برای اساتید صاحب نظر در زمینه رتینوپاتی دیابتی دانشگاه های علوم پزشکی کشور، جهت نمره دهی و ارایه نظرات ارسال گردید.
    یافته ها
    تعدادی از توصیه ها که مورد توافق کامل اعضاء پانل بودند، به عنوان توصیه نهایی در نظر گرفته شدند. سایر توصیه ها با درنظر گرفتن نظرات اعضا پانل، دوباره مورد بررسی قرار گرفتند و با اعمال تغییرات لازم، توصیه های نهایی آن ها نیز تدوین شد. در نهایت، 29 توصیه با ذکر منبع و سطح شواهد پشتیبان آن ها برای جمعیت ایرانی ارایه شد.
    نتیجه گیری
    راهنمای بالینی رتینوپاتی دیابتی بومی شده برای جمعیت ایرانی می تواند نقش موثری را در استانداردسازی ارجاع، تشخیص، درمان و پی گیری بیماران در معرض و یا مبتلا به رتینوپاتی دیابتی ایفا نماید.
  • پرویز ملکی فرد، محسن آذرمینا، رامین نوری نیا صفحه 374
    این مقاله مروری با استفاده از مقالات جستجو شده موجود در Medline که در فاصله سال های 2013-1950 منتشر شدند، نگارش شده است. مقالات مربوط به موضوع این مقاله که به سایر زبان ها نوشته شده بود ولی خلاصه انگلیسی داشت، شامل این جستجو بود. کلید واژه های زیر جهت جستجو استفاده شد:ادم ماکولای سیستویید سودوفاکیک، کورتیکواسترویید موضعی، تزریق کورتیکواسترویید داخل زجاجیه، تزریق داخل زجاجیه تریامسینولون، داروهای ضدالتهابی غیراستروییدی، داروهای ضد VEGF و پارس پلانا ویترکتومی.
    ادم ماکولای سیستویید سودوفاکیک Pseudophakic Cystoid Macular Edema (PCME) عارضه شایع به دنبال جراحی آب مروارید می باشد. PCME حاد می تواند به صورت خودبه خودی بهبود یابد ولی برخی بیماران دچار ادم مزمن ماکولا می شوند که دید را تحت تاثیر قرار می دهد و درمان آن را دشوار می سازد. این بیماری 50 سال پیش توضیح داده شده و انتخاب های متعددی برای درمان بالینی آن پیشنهاد شده است. ما در مورد نحوه تاثیر بالینی و عوارض جانبی این روش های درمانی بحث می کنیم.
    داروهای ضدالتهابی غیراستروییدی و کورتیکواستروییدی به صورت گسترده در درمان PCME استفاده می شوند و این داروها وقتی با هم ترکیب شوند تاثیر مضاعف دارند. برخی اوقات کورتیکواستروییدها و داروهای ضدرشد اندوتلیال عروقی داخل زجاجیه هنگام شکست درمان های موضعی یا تاثیر محدود آن ها امیدبخش می باشند. اما مطالعات بالینی تصادفی سازی شده جهت ارزیابی کامل تاثیرات و خطرات داروهای ضدVEGF ضروری است. وقتی PCME به داروها مقاوم بوده یا همراه با درگیری واضح زجاجیه باشد، ویترکتومی از طریق پارس پلانا می تواند با وجود خطرات عوارض ویترکتومی جهت بهبود بیماری نتایج مفید داشته باشد.
  • محمدحسن ریخته گر، سیامک مرادیان، کیانا حسن پور صفحه 392
    هدف
    معرفی نتایج درمان با عوامل ضدرگ زایی داخل زجاجیه ای در یک بیمار با نورگ زایی کورویید ثانویه به آنژیویید استریکس در زمینه سودوگزانتوم الاستیکوم
    گزارش مورد: خانمی 53 ساله مورد شناخته شده سودوگزانتوم الاستیکوم، با شکایت کاهش حدت بینایی در چشم سمت چپ از 3 ماه قبل و در بررسی با دید شمارش انگشتان از 4 متری در چشم سمت راست و 10/1 در چشم سمت چپ به درمانگاه بیمارستان لبافی نژاد مراجعه نمود. در بررسی فوندوسکوپی، نوارهای قهوه ای تا خاکستری آنژیویید استریکس دوطرفه مشخص شد. آنژیوگرافی فلوروسین وی، نورگ زایی کورویید را در چشم چپ نشان داد. وی سه نوبت تزریق داخل زجاجیه ای بواسیزوماب با مقادیر 25/1 میلی گرمی با فاصله زمانی یک ماه بین هر تزریق دریافت نمود. در انتهای ماه ششم، BCVA وی به میزان یک ردیف با استفاده از اسنلن چارت بهبود یافت.
    نتیجه گیری
    با در نظر گرفتن نحوه درمان های متنوع برای CNV های ثانویه به آنژیویید استریکس، Anti-VEGF تراپی در CNV مرتبط با آنژیوئید استریکس درمان انتخابی است. در بیمار ما، حدت بینایی پس از 6 ماه پی گیری در چارت اسنلن به میزان یک ردیف بهبودی یافت.
  • سعید رحمنی، عباس باقری، فرید کریمیان، محمدعلی جوادی، سیامک دلفزای باهر صفحه 397
    هدف
    گزارش یک مورد توانبخشی بینایی با کراتوپروستزیس بومی بازسازی شده Pitucci (با سوختگی شیمیایی شدید سطح چشم).
    گزارش مورد: مرد 41 ساله ای به دنبال تماس ماده شیمیایی (اسید)، دچار سوختگی شدید سطح در هر دو چشم شده بود. پیوند نافذ قرنیه و کراتولیمبال الوگرافت در هر دو چشم ناموفق بود. حدت بینایی قبل از عمل در هر دو چشم، در حد درک نور و قرنیه هر دو چشم، کدر و با بافت ملتحمه پوشیده شده بود. با توجه به خشکی شدید هر دو چشم و نقص سلول های بنیادی لیمبوس، چشم چپ بیمار کاندید ایمپلنت نوع Pintucci، ساخته شده در مرکز تحقیقات چشم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی گردید. در مرحله اول، بازسازی سطح چشم با بافت مخاط دهانی صورت گرفت و کراتوپروستزیس زیر پوست و عضله اوربیکولاریس اکولیس پلک پایین قرار داده شد. پس از سه ماه مرحله دوم عمل، یعنی خروج کراتوپروتزیس و ایمپلنت آن در چشم انجام گرفت. در معاینه سه ماه بعد از عمل، وضعیت آناتومیک چشم مناسب و دید وی حدود 10/2 بود.
    نتیجه گیری
    مورد بومی بازسازی شده کراتوپروتزیس نوع Pintucci می تواند در صدمات شدید سطح چشم مورد استفاده قرار گیرد.
  • آراز محمدزاده، محمدحسین آهور، آرش طاهری، آرزو قاسم بگلو صفحه 402
    زمینه
    توصیه های آکادمی چشم پزشکی آمریکا برای غربال گری رتینوپاتی کلروکین و هیدروکسی کلروکین با استفاده از اطلاعات جدید در مورد شیوع سمیت، عوامل خطر، نحوه توزیع در فوندوس و موثر بودن برنامه های غربال گری بازنگری شده است.
    الگوی رتینوپاتی: اگرچه محل آسیب توکسیک در اغلب چشم ها پارافوه آل می باشد، بیماران آسیایی اغلب الگوی آسیب اکستراماکولار را نشان می دهند.
    تعداد: ما حداکثر مقدار روزانه کم تر یا مساوی 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن واقعی را برای هیدروکسی کلروکین پیشنهاد می کنیم که بهتر از وزن ایده آل با خطر سمیت در ارتباط است. داده های دموگرافیک مشابهی برای کلروکین وجود ندارد، اما در نوشتجات قدیمی مقادیر مساوی یا کم تر از 3/2 میلی گرم بر کیلوگرم وزن واقعی را پیشنهاد می کنند.
    خطر سمیت: به مقدار روزانه و مدت مصرف بستگی دارد. با مقدار توصیه شده خطر سمیت تا 5 سال زیر 1 درصد و تا 10 سال زیر 2 درصد است، اما پس از 20 سال به حدود 20 درصد افزایش می یابد. با این حال پس از 20 سال، در یک بیمار بدون سمیت، خطر تبدیل در سال های بعدی فقط 4 درصد است.
    عوامل خطر اصلی: مقدار مصرف زیاد و طولانی مدت دارو، مهم ترین عوامل خطر هستند. عوامل دیگر شامل بیماری کلیوی هم زمان یا استفاده از تاموکسیفن می باشند.
    برنامه غربال گری: معاینه پایه ای فوندوس باید جهت رد ماکولوپاتی از قبل موجود انجام شود. شروع معاینات سالیانه در بیمارانی که میزان قابل قبول را مصرف می کنند و فاقد عوامل خطر اصلی می باشند، پس از 5 سال صورت می گیرد.
    آزمون های غربال گری: آزمون های اولیه غربال گری شامل میدان بینایی خودکار به علاوه او سی تی اسپکتورال (SD-OCT) است. در بیماران آسیایی باید ارزیابی فراتر از ماکولا صورت گیرد. الکتررتینوگرام مولتی فوکال (mERG) می تواند تایید عینی (آبژکتیو) برای میدان بینایی فراهم کند و فوندوس اتوفلوسانس (FAF) آسیب را به صورت توپوگرافیک نمایش می دهد. غربال گری باید رتینوپاتی را قبل از قابل مشاهده شدن در فوندوس شناسایی کند.
    سمیت: رتینوپاتی، غیر قابل برگشت است و در حال حاضر برای آن درمانی وجود ندارد. اهمیت تشخیص در مرحله اولیه (قبل از هرگونه از دست رفتن RPE)، پیش گیری جهت از دست دادن دید مرکزی است. با این حال، نتایج آزمون مشکوک باید تکرار شود و یا با روش های اضافی برای جلوگیری از قطع غیرضروری داروی باارزش، تایید شود.
    مشاوره: بیماران (و پزشکان تجویزکننده) باید در مورد خطر ابتلا به مسمومیت، میزان مصرف مناسب و اهمیت غربال گری منظم سالانه اطلاع رسانی شوند. سال ها است که سمیت ایجاد شده در شبکیه ناشی از کلروکین و آنالوگ آن هیدروکسی کلروکین شناخته شده است.
  • رضا جعفری صفحه 412
    برداشتن چشم ممکن است در موارد زیر اندیکاسیون داشته باشد: آسیب وسیع به چشم، بدخیمی داخل چشمی، درد غیرقابل کنترل در چشم نابینا یا چشم نابینای بدشکل از نظر زیبایی. این جراحی به علت استرس روحی از دست دادن چشم تحت بی هوشی عمومی انجام می شود، اما می توان آن را با بی حسی موضعی رتروبولبار نیز انجام داد. حتی تحت بی هوشی عمومی هم تزریق بی حسی رتروبولبار حاوی اپی نفرین میزان خون ریزی و احتمال برادی کاردی ثانویه به رفلکس اکولوکاردیاک ناشی از کشش عضلات خارج چشمی را به طور چشم گیری کاهش می دهد. بررسی پاتولوژی، در همه موارد قبل از جراحی ضروری است. در تومورهای داخل چشمی مانند ملانوم بدخیم یا رتینوبلاستوم قبل از جراحی برای پیش گیری از برداشتن اشتباه چشم، مردمک باید گشادشده و ضایعه دیده شود.
  • رامین نوری نیا، رحمان نظری صفحه 421
    رتینوپاتی نوزادان نارس (ROP) نخستین بار در سال 1942 توسط Terry به عنوان فیبروپلازی خلف لنزی به علت تکامل نابجای رگ سازی شبکیه در نوزادان نارس توصیف شد. این بیماری در اثر تاخیر در رگ سازی طبیعی شبکیه و به دنبال آن تکثیر عروق غیرطبیعی به داخل زجاجیه می باشد که می تواند منجر به جداشدگی کامل شبکیه و نابینایی شود. این مبحث مروری بر طبقه بندی، پاتوفیزیولوژی، تشخیص و درمان این بیماری ارایه می دهد.
    تلاش های محققان متعدد در اوایل دهه 1950، ارتباطی بین غلظت بالای اکسیژن حین تولد و ایجاد رتینوپاتی نوزادان نارس را نشان داد. با محدود کردن غلظت اکسیژن مصرفی به 40 درصد، نابینایی حاصل از رتینوپاتی نوزادان نارس کاهش یافت ولی در نوزادانی که زنده می ماندند، میزان بالاتری از مرگ و میر و فلج مغزی اتفاق می افتاد. در حال حاضر استفاده از اکسیژن با غلظت بالا در بسیاری از کشورهای توسعه یافته محدود شده و غلظت اکسیژن به گونه ای تنظیم می شود که از بروز بیماری رتینوپاتی نوزادان نارس جلوگیری شده و نتایج بهتری حاصل گردد.
    در نقاط مختلف دنیا براساس توانمندی در نجات نوزادان نارس و امکانات موجود برای تنظیم غلظت اکسیژن و مراقبت ایده آل از نوزادان نارس، تظاهرات بیماری رتینوپاتی نوزادان نارس متفاوت است. در ایالات متحده، بیماری رتینوپاتی نوزادان نارس دومین علت شایع نابینایی کودکان پس از نابینایی کورتیکال مغزی است و تخمین زده شده سالانه 14000 تا 16000 نوزاد به درجاتی از این بیماری مبتلا می شوند که از این میزان 1100 تا 1500 نفر نیازمند درمان و 400 تا 600 نفر نابینا می گردند.
|
  • T. Motevasseli N. Daftarian M. Ezaei Kanavi H. Ahmadieh A. Bagher B. Hosseini S. Ansari S. Soheili Page 307
    Purpose
    To determine the maximum safe dose for intravitreal injection of anti-CTGF (IVAC) in rat eyes in order to decrease gene and protein expression of connective tissue growth factor (CTGF) for the treatment of ocular fibrotic disorders.
    Methods
    Forty-five Lister hooded pigmented rats were divided into one of the five groups of 9 rats; 4 out of these 5 groups received different doses of IVAC (2μl); 10 mg/ml in group B, 20 mg/ml in group C, 50 mg/ml in group D, and 100 mg/ml in group E. The sham group (group A) received 2μl of normal saline. Full field electroretinography (ERG) was performed at baseline and on days 7 and 28 after the IVAC injection. At end of the study, the animals were euthanized and the injected eyes were subjected to routine histopathology, immunohistochemistry for glial fibrillaryacidic protein (GFAP), and terminal transferase dUTP nick end-labeling (TUNEL) assay.
    Results
    In group E, Baseline scotopic rod b-wave amplitude and maximal combined b-wave amplitude were 111.89±71.2 μv and 178.57 ±55.58 μv, respectively, which significantly reduced to 79.31 ± 52.59 μv and 128.73 ± 41.61 μv, respectively, after 28 days (P
    Conclusion
    ERG, histopathologic, and apoptotic assays revealed no toxic effects of 10 to 50 mg/ml of IVAC in the rat eyes. The injection of 100mg/ml IVAC, however, caused significant deleterious effects on both retinal function and structure as demonstrated by functional tests, and histopathologic and TUNEL findings.
    Keywords: Anti, CTGF, GFAP, Intravitreal, Toxicity, TUNEL
  • D. Andalib A. Ghorbani Haghjoo M. Salimi F. Najafzadeh A. Shahbazi Page 316
    Purpose
    Primary acquired nasolacrimal duct obstruction (PANDO) is an acquired disease characterized by persistent symptoms such as tearing, mucus secretion, recurrent conjunctivitis and eye irritations. Different etiologies such as conjunctival infections, and nasal and sinus diseases have been proposed. Pathological studies have revealed inflammation, vascular congestion and edema in the early stages, and fibrosis with nasolacrimal duct obstruction in the latter stages. The mechanism of cytokine increase in tear film, although not exactly clear, can be delayed clearance because of the lacrimal system obstruction. The aim of this study was to compare the concentration of IL-1β in the tear film between cases with primary acquired nasolacrimal duct obstruction (PANDO) and cases without nasolacrimal duct obstruction.
    Methods
    Twenty-eight patients with PANDO (unilateral in 26 patients and bilateral in two patients) and 26 age and sex- matched patients with cataract but without nasolacrimal duct obstruction were divided into one of the three groups: eyes with PANDO (n=30), the normal fellow eyes of the patients with PANDO (n=26), and control eyes (n=26). In each eye, 20 μL of tear were taken and diluted 10 times before sending to the laboratory for centrifuging and measuring IL-1β concentration.
    Results
    The mean participant was 48.85 (20-72) years and 53.46 (36-68) years in the PANDO group and control group, respectively. In the PANDO group, 7 patients (25%) were male and 21 (755) were female. These figures were 5 (19.25%) 21 (80.8%) in the control group, respectively. There was no significant difference in IL-1β concentration between control eyes and the normal fellow eyes of patients with PANDO (P=0.122). However, IL-1β concentration was significantly higher in eyes with PANDO as compared to the normal fellow eyes of patients with PANDO (P=0.001).
    Conclusion
    Our results suggest that the increase in IL-1β concentration was due to stasis and obstruction in tear drainage and was not a primary event. This results cannot be generalized to other cytokines that may increase prior to the obstruction.
    Keywords: Cataract, Conjunctivitis, Cytokine, Primary Acquired Nasolacrimal Duct Obstruction
  • M. Pakravan Z. Dastborhan E. Gerami S. Yazdani H. Esfadiari Page 322
    Purpose
    To evaluate the early and intermediate outcomes of Ahmed glaucoma valve implantation in pediatric glaucoma at Labbafinejad Medical Center.
    Methods
    This was a retrospective chart review of 101 eyes of 80 consecutive patients with pediatric glaucoma who underwent Ahmed glaucoma valve implantation. Success was defined as an intraocular pressure less than 21 mmHg with or without medication. Subgroup analysis was performed in three groups. Group 1 included phakic eyes with primary congenital glaucoma (60.4%); group 2 consisted of eyes with glaucoma that developed after congenital cataract surgery (31.7%); and group 3 included eyes with glaucoma caused by other etiologies (7.9%).
    Results
    Mean age at the time Ahmad glaucoma valve implantation was 94.7 ± 77.8 months. The cumulative probabilities of success measured by the Kaplan-Meier analysis at 12, 24, 36, 48 and 60 months was, respectively, 79%, 69.4%, 62.5%, 56.8% and 52.4% in group 1 and 79.9%, 75.9%, 71.5%, 71.5% and 71.5% in group 2. Kaplan-Meier survival analysis failed to reveal any difference in survival profiles related to specific diagnosis of glaucoma. Severe surgical complication occurred in 19.8% of cases. Tube-related complications were the most common complication but difference was not significant statistically among the subgroups. Reoperation was necessary in 21 eyes (20.8%).
    Conclusion
    Ahmed glaucoma implantation is an option for the management of pediatric glaucoma. However, reoperation was commonly required for the tube-related complications and uncontrolled intraocular pressure.
    Keywords: Ahmed Glaucoma Valve, Glaucoma after Cataract Surgery, Primary Congenital Glaucoma
  • M. Narooie, Nejad H. Zanjani R. Akbarpour A. Khaje Page 329
    Purpose
    To assess the frequency and type of associated malformations and chromosomal anomalies among patients with anophthalmia, microphthalmia, and coloboma in Sistan and Baluchestan province.
    Methods
    Patients with a clinical diagnosis of anophthalmia, microphthalmia, or coloboma were examined to find any anomaly in craniofacial, muscle-skeletal, cardiac, neurologic and urogenital systems. Also, karyotyping was performed to diagnose any chromosomal anomalies.
    Results
    Different kinds of systemic anomalies were detected in six of 26 patients (23.1 %). None of the patients had any kind of chromosomal anomalies. Neurologic disorders were the most frequent systemic anomalies among the patients (19.2%), followed by craniofacial anomalies (11.2 %). All of the systemic anomalies were found in anophthalmic and microphthalmic cases but not in cases with coloboma.
    Conclusion
    Due to the likelihood of systemic disorders in patients with anophthalmia and microphthalmia, regular and systemic examinations seems necessary in these patients.
    Keywords: Anophthalmia, Chromosomal Anomalies, Coloboma, Microphthalmia, Systemic Anomalies
  • P. Malekifar H. Mohammad Rabie F. Javadi H. Esfandiari Page 335
    Purpose
    To evaluate the efficacy and safety of primary aphakic Artisan–Verysise intraocular lens (IOL) implantation during complicated cataract surgery.
    Methods
    The study is a retrospective analysis of 49 eyes that underwent primary aphakic Artisan IOL implantation for complicated cataract surgery. Compiled data included demographic information, visual outcomes and complications. Pre- and post-operative uncorrected visual acuity (UCVA), best-corrected visual acuity (BCVA) and spherical equivalents (SE) were compared.
    Results
    The mean patient age was 68 ± 12.8 years; and the mean follow-up time was 30.7 ± 14.8 months. The mean preoperative UCVA was 1.40 ± 0.64 which increased to 0.82 ± 0.48 logMAR postoperatively (P
    Conclusion
    Primary aphakic Artisan–Verysise IOL implantation during complicated cataract surgery is safe and effective. Given acceptable clinical outcomes and low complication rates, Aphakic Artisan IOL is an appropriate alternative in complicated cataract surgery when there is no sufficient capsular bag support.
    Keywords: Aphakia, Artisan, Complicated Cataract Surgery
  • A.R. Dehghani H. Razmjou A. Salehi M. Ghaliani K. Golabchi Page 340
    Purpose
    To assess the relative frequencies of etiologies leading to eye removal in patients who referred to Feiz hospital, Isfahan, between 2011 and 2014.
    Methods
    This retrospective study was conducted on patients who underwent eye removal at Feiz hospital. Age, sex, eye laterality, underlying etiology, visual acuity, and surgical technique (enucleation, evisceration, or exenteration) were recorded and analyzed.
    Results
    This study consists of 204 patients with a mean age of 52.18 ± 24.04 (range 2-92 years). Of whom, 150 subjects (73.5%) were male and 54 subjects (26.5%) were female. The most common cause was trauma (n=84, 41.2%), followed by corneal ulcer (n=35, 17.2%), blind painful eye (n=41, 20.1%; of which, 11 (5.4%) had glaucoma), orbital tumor (n=24, 11.8%), and endophthalmitis (n=20, 9.8%; of which, 2 (1%) had fungal infection), in descending order. One hundred and fifteen patients (56.4%) lived in urban areas, and 89 (43.6%) in rural areas.
    Conclusion
    This study showed that the majority of causes for enucleation (trauma and corneal ulcer) are preventable. To reduce devastating consequences, it is imperative to raise public awareness about eye protection at work and immediate referral to an ophthalmologist in the case of corneal ulcer.
    Keywords: Endophthalmitis, Trauma, Tumor
  • M. Rezaei Kanavi F. Nemati T. Chamani B. Kheiri M. Javadi Page 344
    Purpose
    To compare single pass technique for preparation of donor endothelial keratoplasty lenticules from fresh whole eyes using 400 mm versus 350 mm microkeratome head in three different time intervals.
    Methods
    Precut corneas were prepared for Descemet stripping automated endothelial keratoplasty according to the standard protocol of the Central Eye Bank of Iran and by using either 400 μm or 350 μm microkeratome heads. The preparation was performed in three different time intervals: less than 30 seconds, 30-50 seconds, and more than 50 seconds. Expected thickness of endothelial keratoplasty lenticules (full thickness of central cornea minus the size of microkeratome head) was measured by ultrasound pachymetry. Final thickness of endothelial keratoplasty lenticules and depth of cut were measured by Visante-Optical Coherence Tomography. ANOVA and Bonferroni tests were used to analyze the results considering the size of microkeratome head and duration of the lenticule preparation.
    Results
    The study enrolled 316 precut corneas that were prepared between October 2015 and December 2015. Mean depth of cut using the 350 μm microkeratome was not significantly different among 3 time intervals (P= 0.405); however, the depth of cut with the 400 μm microkeratome was significantly different among the different time interval groups and was significantly increased with pass time lasting more than 50 sec (P=0.014).
    Conclusion
    Single slow pass technique using 400 μm microkeratome head is an effective method for preparation of thin donor endothelial keratoplasty lenticules from fresh whole globes.
    Keywords: Endothelial Keratoplasty, Lenticule, Microkeratome, Single Pass
  • Z. Rajavi, S. Safi, Ma Javadi, M. Azarmina, S. Moradian, M. Entezari, R. Nourinia, H. Ahmadieh, A. Shirvani, S. Shahraz, A. Ramezani, M. Dehghan, M. Soheilian, M. Shahsavari, H. Nikkhah Page 349
    Purpose
    To adapt the Iranian clinical practice guidelines (CPGs) for diabetic retinopathy (DR).
    Methods
    Three DR CPGs (Royal College 2013; American Academy 2012 and Australian Diabetes Society 2008) were chosen from the extracted CPGs in the related databases and websites. Clinical questions about the DR were developed by the customization team. Four tables were used to analyze and summarize the clinical questions. Each clinical question along with its answers and comments was entered in table 1 from the selected CPGs. The evidences of each answer were extracted and recorded in table 2. The recommendations were developed by customization team and evaluated them in terms of clinical benefits, cost and side effects in table 3. In table 4, recommendations have been revised based on its customizing capability (applicability, acceptability, and external validity). Recommendations were sent to the faculty members of Iran medical universities to score the recommendations from 1 to 9.
    Results
    Customization team were analyzed the scores. The agreed recommendations were served as the final recommendations. Non-agreed ones were modified and totally, 29 customized recommendations were developed.
    Conclusion
    The Iranian customized CPG for DR might be effective in standardization of referral, diagnosis and treatment of the diabetic patients.
    Keywords: Clinical Practice Guidelines, Diabetic Retinopathy, Iran
  • M. Rikhtegar S. Moradian K. Hasanpour Page 392
    Purpose
    To report the results of anti-VEGF therapy in choroidal neovascularization associated with angioid streaks in a patient with pseudoxanthoma elasticum.
    Case Report: A 53-year-old woman presented to Labbafinejad Medical Center with a complaint of decreased visual acuity in the left eye that started 3 months before her presentation. Her past medical history revealed that she was diagnosed with pseudoxanthoma elasticum. Best-corrected visual acuity was counting finger at 4 meters in the right eye and 1/10 the left eye. Funduscopy revealed brown to grey bands emanating from the optic disc in both eyes, suggestive of bilateral angioid streaks. Fluorescein angiography disclosed choroidal neovascularization (CNV) in the left eye. She received three consecutive injections of intravitreal bevacizumab (1.25 mg) with one month interval between injections. BCVA was increased by one line 6 months after the last injection.
    Conclusion
    Despite various treatments, anti-VEGF therapy has become the treatment of choice for CNV associated with angioid streaks. In our patient, visual acuity improved by 1 line of Snellen chart after 6 months of follow-up.
    Keywords: Angioid Streaks, Choroidal Neovascularization, Pseudoxanthoma Elasticum
  • S. Rahmani A. Bagheri F. Karimian Ma Javadi S. Delfazayebaher Page 397
    Purpose
    To report clinical outcomes after the implantation of an indigenous version of Pintucci keratoprosthesis in a patient suffering from severe ocular surface chemical burn.
    Case Report: A 41 year-old man had bilateral severe acid burn 5 years before his recent presentation. He underwent penetrating keratoplasty and keratolimbal allografts OU which failed. Upon the presentation, visual acuity was light perception in both eyes. Slitlamp examination revealed severe dry eye, corneal opacities and conjunctivalization indicating total limbal stem cell deficiency OU. The left eye was considered for keratoprosthesis. The keratoprosthesis which was an indigenous version of Pintucci keratoprosthesis was manufactured in the Ophthalmic Research Center, affiliated with Shahid Beheshti University of Medical sciences, Tehran, Iran. In the first stage, ocular surface was reconstructed with oral mucus membrane graft, and keratoprosthsis was placed under the skin and orbicularis oculi muscle. Three months later, keratoprosthsis was removed and implanted in the left eye. Three months postoperatively, best corrected visual acuity was 2/10 and anatomical position was acceptable. No complications were encountered during the follow up.
    Conclusion
    The results of the first case implanted with the locally manufactured keratoprosthesis are acceptable and encourage us to implant this type of keratoprosthesis in patients with severe dry eye and total limbal stem cell deficiency.
    Keywords: Chemical burn, Keratoprosthesis, Pintucci Keratoprosthesis