فهرست مطالب

تعلیم و تربیت - سال سی و سوم شماره 4 (پیاپی 132، زمستان 1396)

فصلنامه تعلیم و تربیت
سال سی و سوم شماره 4 (پیاپی 132، زمستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/11/11
  • تعداد عناوین: 7
|
  • شهره حسین پور طولازدهی، حسن رضا زین آبادی، بیژن عبدالهی، حسین عباسیان صفحات 9-30
    هدف مطالعه حاضر، تبیین فرآیند آموزش و یادگیری پژوهش- محور بر اساس دانش حرفه ای افراد صاحب نظر در حوزه تعلیم و تربیت، به ویژه پژوهش، برای تعیین نشانگرهای فرآیند این نوع آموزش در مدارس است.
    در این پژوهش دو سوال اساسی مطرح بوده است. سوال اول، نشانگان آموزش و یادگیری پژوهش- محور کدام اند و در قالب چه ابعادی قابل تبیین هستند؟ سوال دوم، براساس نشانگان و ابعاد شناسایی شده، چه مدلی را می توان ارائه نمود؟ رویکرد پژوهش، رویکرد کیفی است که با بهره گیری از راهبرد پدیدارنگاری تنظیم شده است. مشارکت کنندگان در این مطالعه 25 نفر از اعضای هیات علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، دانشگاه فرهنگیان، کارشناسان حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش، مدیران پژوهش سراهای دانش آموزی شهر تهران و معلمان موفق بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند و با روش گلوله برفی تا مرز اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساخت یافته گرد آوری شدند. برای تعیین روایی از مثلث سازی منابع داده ها برای غلبه بر سوگیری های ذاتی ناشی از به کار گرفتن یک منبع در مطالعات استفاده شد. برای تعیین پایایی، روش پایایی توافق میان دو کدگذار به کارگرفته شد. روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوای استقرایی با بهره گیری از کدگذاری در سه سطح باز، محوری و انتخابی بود. بر اساس نتایج به دست آمده چهار بعد برای آموزش و یادگیری پژوهش- محور تعیین شد: آموزش(تدریس) پژوهش- محور، یادگیری و تکالیف یادگیری پژوهش- محور، ارتباطات و دسترسی ها و تشویق. هر یک از این ابعاد در بردارنده نشانگرهایی است که در پژوهش به تفصیل به آنها پرداخته شده است.
    کلیدواژگان: یادگیری پژوهش، محور، آموزش پژوهش، محور، رویکرد ساختن گرا
  • حیدر تورانی *، سعید عارف نژاد صفحات 31-48
    هدف تحقیق حاضر، تعیین موانع و شیوه های جذب کودکان 6 تا 12 ساله بازمانده از تحصیل در مناطق روستایی و عشایری است. این مطالعه تحقیقی آمیخته است که بخش کمی آن به روش توصیفی و بخش کیفی آن به روش پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه آماری بخش کمی، معلمان و مدیران مدارس روستایی و عشایری استانهای آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی به تعداد 17673 نفر است. جامعه آماری بخش کیفی، کودکان بازمانده از تحصیل، والدین آنان و مسئولان منطقه ای و استانی مطلع از موضوع هستند. نمونه آماری بخش کمی 376 نفر می باشد که با فرمول مورگان تعیین شده است. نمونه گیری بخش کمی به روش طبقه ای انجام شده و نمونه گیری بخش کیفی به صورت هدفمند و تا زمان اشباع اطلاعات ادامه یافته است. گرد آوری داده های بخش کمی با دو پرسشنامه محقق ساخته و گردآوری اطلاعات بخش کیفی با به کارگیری فرم مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. روایی پرسشنامه ها از سوی استاد ناظر تایید شد و پایایی پرسشنامه های بخش کمی با روش آزمون دوباره برای هریک از مولفه ها بالای 0/70 به دست آمده است. نتایج بخش کمی نشان داد که موانع فرهنگی از سه عامل، موانع فردی از یک عامل، موانع جغرافیایی از دو عامل، موانع اقتصادی از دو عامل، موانع سازمانی از دو عامل و شیوه های جذب از شش عامل تشکیل شده است. از نتایج بخش کیفی تحقیق، هشت مضمون اصلی به منزله موانع و شش مضمون اصلی به عنوان شیوه ها و راهکارهای جذب کودکان بازمانده از تحصیل به دست آمده است.
    کلیدواژگان: کودکان بازمانده از تحصیل، موانع فرهنگی، موانع فردی، موانع اقتصادی، موانع جغرافیایی، موانع سازمانی، شیوه های جذب
  • رحیم بدری گرگری، شهرام واحدی، یوسف ادیب، سینا شفیعی سورک صفحات 49-68
    هدف از انجام مطالعه حاضر مقایسه تاثیر روش آموزشی یادگیری مبتنی بر مسئله و روش سخنرانی بر هیجانات تحصیلی از طریق متغیرهای میانجی کنترل ادراکی و ارزش ذهنی بوده است. از این رو روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه نامعادل به کار گرفته شده است. از جامعه آماری دانشگاه فرهنگیان یزد، پردیس پسران، با روش نمونه گیری در دسترس، چهار کلاس علوم تربیتی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند که از این میان دو کلاس، به حجم 58 نفر، به شکل تصادفی در گروه آزمایشی و دو کلاس دیگر، به حجم 60 نفر، در گروه گواه قرار گرفتند. در گروه آزمایشی از روش یادگیری مبتنی بر مسئله و در گروه گواه از روش سخنرانی در مدت 16 جلسه آموزشی استفاده شد. داده ها با پرسشنامه هیجانات پیشرفت (پکران و همکاران، 2002)، مقیاس کنترل تحصیلی ادراک شده پری (پری و همکاران، 2001) و مقیاس ارزش گذاری درونی (پینتریچ و دی گروت، 1990) گرد آوری و با روش الگویابی معادلات ساختاری، رویکرد حداقل مجذورات جزیی تحلیل شدند. همسو با فرضیه های پژوهش، نتایج توانایی بیشتر روش یادگیری مبتنی بر مسئله، نسبت به روش سخنرانی، در تاثیر بر متغیرهای کنترل ادراکی و ارزش ذهنی را نشان داد. همچنین نقش میانجی این سازه های شناختی در تاثیر روش یادگیری مبتنی بر مسئله بر هیجانات تحصیلی تایید شد. این نتایج استفاده از روش یادگیری مبتنی بر مسئله را به مثابه یک روش آموزشی کارآمد، در آموزش دانشجومعلمان پیشنهاد می کند.
    کلیدواژگان: هیجانات تحصیلی، یادگیری مبتنی بر مسئله، روش سخنرانی، کنترل ادراکی، ارزش ذهنی
  • اعظم ملایی نژاد، حسن رضا زین آبادی، علیرضا کیامنش، حسین عباسیان صفحات 69-92
    این مطالعه با هدف شناسایی نیازهای آموزشی والدین دانش آموزان دوره ابتدایی در حوزه سلامت جسمانی انجام شده است. روش پژوهش ترکیبی و از نوع اکتشافی و در بخش کیفی از نوع تحلیل محتوای کیفی استقرایی است. نمونه موردنظر از میان صاحب نظران و کارشناسان موضوعی با روش گلوله برفی و به صورت هدفمند انتخاب شده و ابزار در این مرحله مصاحبه باز بوده است که تا دستیابی به مرحله اشباع انجام شده است. در بخش کمی، این مطالعه از نوع پیمایشی و از نظر هدف، از نوع پژوهش کاربردی است. درمجموع 300 مدیر، 1800 معلم و 3600 ولی دانش آموز از 10 استان نمونه این پژوهش بودند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است که براساس نتایج حاصل از بخش کیفی طراحی و روایی آن کسب شده و پایایی پرسشنامه نیز 0/96 محاسبه و سپس میان نمونه آماری اجرا شده است. در این مطالعه ابعاد و نشانگرهای سلامت جسمانی شناسایی شده است. یافته ها نشان می دهند که پاسخگویان همه گویه ها، نشانگرها و ابعاد را در حد زیاد و خیلی زیاد مورد نیاز دانسته اند. اولویت بندی نیازها همچنین از دیدگاه مدیران و معلمان یکسان بوده است، اما میان نظرات مدیران و والدین و نظرات معلمان و والدین تفاوت معنادار وجود دارد. اولویت نیازها از دیدگاه هر سه گروه به ترتیب 1. نیازهای بهداشتی، 2. نیازهای تغذیه و 3. نیازهای مهارتهای حرکتی است.
    کلیدواژگان: نیازسنجی، والدین، دانش آموزان دوره ابتدایی، سلامت جسمانی
  • اسمعیل ابونوری، علیرضا محمدی صفحات 93-112

    امروزه نابرابری از دغدغه های اصلی برنامه های توسعه است و ازاین رو گسترش فرصتهای اساسی و توزیع منصفانه آنها به بخشی از نقشه راه فرآیند توسعه تبدیل شده است. هدف اصلی این مطالعه برآورد اثر متغیرهای سیاستی بر دسترسی به موقع به آموزش و برابری فرصتهای آموزشی به عنوان یکی از ارکان اصلی توسعه است. با استفاده از نتایج آمارگیری بودجه خانوار و مدل رگرسیون لوجیت اثر متغیرهای فردی، خانوادگی و استانی روی احتمال حضور به موقع دانش آموزان در پایه متناسب مورد برآورد قرار گرفته است. سپس اثر دو سناریوی کاهش نرخ فقر و شدت فقر بر احتمال دسترسی به آموزش و توزیع منصفانه فرصتها ارزیابی شده است. یافته ها نشان می دهند که سکونت در مناطق شهری، میزان تحصیلات سرپرست خانوار، میزان درآمد خانوار و مالکیت مسکن با احتمال حضور به موقع کودک در پایه متناسب رابطه مستقیم و افزایش شمار کودکان زیر 15 سال در خانواده با احتمال حضور به موقع کودک در پایه متناسب رابطه معکوس دارند. حضور کودک در استان مشخص می تواند در پیش بینی احتمال حضور به موقع وی در پایه متناسب موثر باشد، اما جنسیت کودک یا نسبت کودک با سرپرست خانوار اثری معنادار بر احتمال حضور به موقع وی در پایه متناسب ندارند. مقایسه احتمال دسترسی و شاخص فرصت انسانی پیش و پس از انجام سناریوهای سیاستی دلالت بر آن دارد که کاهش نرخ فقر و کاهش شدت فقر در استانهای کشور، احتمال دسترسی به موقع به تحصیل و توزیع فرصتهای آموزشی را بهبود می بخشند.

    کلیدواژگان: نابرابری فرصت، آموزش، شبیه سازی، ایران
  • حیدر قمری * صفحات 113-134
    هدف مطالعه حاضر1، ارزیابی محتوای درس تاریخ ادبیات دوره دوم متوسطه(سال دوم و سوم آموزش متوسطه، رشته ادبیات و علوم انسانی) با ترسیم وضعیت موجود دو کتاب در قالب دو مولفه «ساختار محتوا» و «تحقق اهداف پیش بینی شده» است. پژوهش از نوع ارزشیابی است و با تلفیق الگوی «تحقق هدفها» و الگوی «مبتنی بر نظر خبرگان» انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل متخصصان تاریخ ادبیات، دبیران دو کتاب تاریخ ادبیات و نیز دانش آموزان پایه های دوم و سوم رشته علوم انسانی در سال تحصیلی 94- 1393 بوده است. نمونه گیری پژوهش به روش خوشه ایچندمرحله ای انجام شده که مطابق آن 1454 نفر از 4 استان انتخاب شده اند. ابزارهای پژوهش عبارت اند از: فرمهای مصاحبه با متخصصان تاریخ ادبیات ایران و جهان، پرسشنامه دبیران و آزمونهای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان. روایی محتوایی آزمون پیشرفت تحصیلی با استفاده از نظرات چند معلم متخصص و پایایی آن از طریق برآورد ضریب کودور ریچاردسون محاسبه شد. روایی محتوایی پرسشنامه دبیران با استفاده از نظرات چند متخصص موضوعی به دست آمد و پایایی آن از طریق برآورد ضریب همسانی درونی آلفای کرونباخ برابر با 0/89 تعیین شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد ساختار دو کتاب تاریخ ادبیات سال دوم و سوم متوسطه بر اساس شیوه های پذیرفته شده نیست و دو بخش تاریخ ادبیات ایران و تاریخ ادبیات جهان به یک شیوه تالیف نشده است. اهداف برنامه درسی نیز تحقق پیدا نکرده است.
    کلیدواژگان: ارزشیابی، اهداف برنامه درسی، تاریخ ادبیات، دوم و سوم متوسطه، ساختار کتاب
  • طیبه خونیکی درمیان، رضوان حسین قلی زاده، حسین کارشکی صفحات 135-154
    هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه میان ویژگی های شخصیتی و رفتار اشتراک دانش معلمان با نقش واسط نگرش، انگیزش و هنجارهای ذهنی است. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش همبستگی از نوع رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر بهره گرفته شده است. جامعه آماری مطالعه را همه دبیران دوره دوم متوسطه شهر بیرجند تشکیل داده اند که عده آنان مشتمل بر 570 نفر است. از این عده، 150 نفر مرد و 207 نفر زن به روش نمونه گیری سهمیه ای به منزله حجم نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده های موردنیاز از پرسشنامه اشتراک دانش محقق ساخته و پرسشنامه ویژگی های شخصیتی کاستا و مک کری (1992) استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری حاکی از معناداری ضرایب مسیر ویژگی های شخصیتی به نگرش، نگرش به انگیزش، انگیزش به رفتار، ویژگی های شخصیتی به هنجار ذهنی، هنجار ذهنی به انگیزش و انگیزه اشتراک دانش به رفتار است. بنابراین، در تایید فرضیه اصلی پژوهش، نقش متغیرهای میانجی نگرش، هنجارهای ذهنی و انگیزش در رابطه میان ویژگی های شخصیتی و رفتار اشتراک دانش معنادار است. در توصیف نتایج به دست آمده، عامل انگیزش درونی برجسته به نظر می رسد. دبیران موردمطالعه، اشتراک دانش را ارزشی مهم تلقی کرده و براین باورند که اشتراک دانش موجب تسهیل یادگیری در آنان می شود و با تشریک دانش خود می توانند از ایده های همکاران بهره مند شده و از این طریق ایده های خود را توسعه دهند. علاوه براین، نتایج حاکی از عدم تفاوت معنادار میان دبیران زن و مرد از نظر رفتار اشتراک دانش است.
    کلیدواژگان: اشتراک دانش، انگیزش، نگرش، هنجارهای ذهنی، ویژگیهای شخصیتی
|
  • S. Hosseinpour Toulaazdehi, H.R. Zeinaabaadi, B. Abdollaahi, H. Abbaasiyaan Pages 9-30
    To explain the process of research-based methods of teaching and learning based on the professional knowledge of educational experts, and identify the benchmarks in using such a method, 25 academics at Farhangiyaan University and Ministry of Education were interviewed. The data were used to answer two basic questions: What characterizes research-based teaching and learning, and based on such characteristics can a special model be devised? Triangulation and confirmatory coding was used to ascertain adequate level of validity and reliability. Results show four dimensions for research-based teaching and learning: research- based teaching, research-based learning and practice, communication and accessibility, and support. Each of these dimensions includes indices that are explained in the article.
    Keywords: research, based teaching, learning, constructivism
  • H. Tooraani *, S. Aarefnezhaad Pages 31-48
    To identify the hurdles that 6 to 12-year-old children in rural and tribal areas face in going to school and ways of removing them a large sample of administrators, teachers, and students in the rural and tribal areas of Azerbaijan provinces was interviewed and given questionnaires with assumed validity and reliability of 0.70 through test-retest. Results show that three cultural, one personal, two geographical, two economic, and two organizational hurdles can be identified while six factors could help with the remediation of the problem. The interview data also lead to identification of 8 hurdles, six ways of removing them.
    Keywords: left out of school children, cultural hurdles, personal hurdles, economic hurdles, geographical hurdles, organizational hurdles, ways of removing hurdles
  • R. Badri Gargari, S. Vaahedi, Y. Adib, S. Shafiee Soorak Pages 49-68
    It is necessary to clarify factors affecting student emotions as they play an important role in their learning. Among such factors teaching method looms large, and given the variety of methods used, a comparison of these methods in terms of their relation to things like perceptual control and value cognition, can lead to a better choice in regards to helping the students learn better. To this end, four available classes of students in education at Farhangiyaan University in Yazd were divided into two groups one of which was taught using the common lecturing method while with the other the problem-based method was used for 16 weeks. Collected data through three measures on emotions, control, and valuing were analyzed using a structural modeling approach. Results show that the problem-based method affects perceptual control and value cognition much better than the other method. Furthermore the mediating role of these factors was confirmed. Hence, the problem-based method is suggested as a more effective teaching method.
    Keywords: academic emotions, problem, based learning, lecturing method, perceptual control, value cognition
  • A. Mollaeenezhad, H.R. Zeinaabaadi, A.R. Kiyaamanesh, H. Abbaasiyaan Pages 69-92
    Parents, especially those who have elementary school age children, need to know about their children’s physical health and any program aimed at improving this knowledge requires an initial needs assessment. To this end, initially a group of experts were interviewed and then a sample of 300 principals, 1800 teachers, and 3600 parents in 10 provinces was given a questionnaire based on the data collected in the first part of the study. Results show that respondents expressed extreme need to know all areas of knowledge in question. Both teachers and principals prioritized the identified needs similarly, yet differently from that done by parents. Nevertheless, all three groups indicated that priority should be given to information on health, diet, and exercise.
    Keywords: needs assessment, parents, elementary school students, physical health
  • E. Abounoori, A.R. Mohammadi Pages 93-112

    Inequality, nowadays, is one of the main concerns in developmental plans and as a result expansion of basic opportunities and their fair distribution is a part and parcel of any roadmap to development. However, the economic policies of the country can inform any attempt in this regard. To estimate the extent to which such policies have impacted equal and timely access to education in Iran, the data collected on household budget, especially the individual, family, and provincial factors, were used in a regression analysis. Furthermore, the impact of two scenarios of reduction in poverty rate and the level of poverty on the probability of access to education and fair distribution of educational opportunities was assessed. Results show that city dwelling, head of the household’s level of education, household income, and home ownership is directly related to the probability of children’s timely access to appropriate grade level, just as the number of children under 15 years of age in the household is reversely related. Furthermore, residency in certain provinces also impacts the said probability. Gender and the kinship between child and the head of the household have no impact. However, any reduction of poverty rate or level does lead to better chance of timely access and fair distribution of educational opportunities.

    Keywords: inequality in opportunity, education, simulation, Iran
  • H. Ghamari * Pages 113-134
    From today’s perspective on education, all courses need to be evaluated in order to ascertain their effectiveness. To this end, the History of Literature course in Iranian high schools, taught during the second and third year, was selected and the structure imposed on the content of textbooks used, as well as the realization of projected goals, were assessed. To do this assessment, views of 1454 experts, teachers teaching the two courses, and second and third year students across four provinces were extracted using questionnaires and achievement tests with adequate validity estimated by experts. The internal consistency of teachers’ questionnaire was calculated to be 0.89. The findings indicate that the structure imposed on the contents is not according to the accepted norms with inconsistencies in the portions of the texts dealing with Iranian and the world literature. The goals of the curriculum are not realized either.
  • T. Khooniki Darmiyaan, R. Hosseingholizaadeh, H. Kaareshki Pages 135-154
    Knowledge sharing is a complex behavior. To show this complexity and ways of improving it, the intermediary role of attitudes, cognitive norms, and motivation seem to be important when considering the interaction between this complex behavior and personality traits. To show this relationship, a sample of 357 teachers from among all 570 high school teachers in Birjand was selected and then given two questionnaires on knowledge sharing behavior and personality traits. The collected data were analyzed through path analysis where in the chains of personality traits, attitudes, motivation, and behavior; personality traits, cognitive norms, motivation, and behavior were established. Hence, the main hypothesis regarding the intermediary role of attitudes, norms, and motivation was supported. Furthermore, the respondents consider knowledge sharing behavior as important since it helps them learn and expand their knowledge. There was no significant difference between male and female teachers in these regards.
    Keywords: knowledge sharing, motivation, attitude, cognitive norms, personality traits