فهرست مطالب

علوم پزشکی رازی - سال بیست و سوم شماره 10 (پیاپی 151، دی 1395)

مجله علوم پزشکی رازی
سال بیست و سوم شماره 10 (پیاپی 151، دی 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/10/25
  • تعداد عناوین: 12
|
  • احمدرضا باغستانی، ثریا معمر *، محمد امین پورحسینقلی، علی اکبر خادم معبودی صفحات 1-9
    سابقه وهدف
    سرطان کولورکتال یکی از شایع ترین سرطان های دستگاه گوارش در ایران نیز می باشد. در سال های اخیر میزان بقای این سرطان افزایش داشته است. بنابراین هدف این مطالعه برآورد بقا و تعیین عوامل موثر بر بقای بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال با استفاده از مدل ریسک رقابتی است.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق از اطلاعات 1060 بیمار مبتلا به سرطان کولورکتال ثبت سرطان مرکز تحقیقات گوارش و کبد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی طی سال های 83 تا 94 به صورت یک مطالعه گذشته نگر استفاده شد.تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل ریسک رقابتی صورت گرفت.نرم افزار مورد استفاده برای تجزیه وتحلیل داده ها stata نسخه 11 و سطح معنی داری نیز 0.05 در نظر گرفته شد .
    یافته ها
    درپایان پیگیری مشخص شد که به ترتیب تعداد380 نفر(35.8%) مرگ در اثر سرطان کولورکتال ، 49 نفر(4.6 %) مرگ در اثر سایر وقایع و 631 نفر (59.5%) تا پایان مطالعه زنده مانده بودند. میانگین مدت زمان بقا برای 1060 بیمار برابر با 1.46± 56.96 ماه با میانه ی 45.5 ماه بود. تحلیل چند متغیره این داده ها نشان داد که عواملی همچون، سن حین تشخیص و شاخص توده ی بدنی(BMI) بر مرگ در اثر سرطان کولورکتال اثر معنی داری دارند(0.05>P).
    نتیجه گیری
    در حضور ریسک های رقیب به کارگیری مدل رگرسیون ریسک رقابتی نسبت به مدل رگرسیون کاکس کارایی بیش تری در شناسایی عوامل خطر بر پیش آگهی زمان بقای بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال داشت.
    کلیدواژگان: ریسک رقابتی، زمان بقا، سرطان کولورکتال
  • مژگان ابراهیمی، مهربان فلاحتی، مریم رودباری، سمیه قنبری، کبری مختاریان، مجید خوش میرصفا، رضا فلک *، علیرضا سالک مقدم صفحات 10-20
    زمینه و هدف
    آسپرژیلوس ها نقش قابل توجهی در بروز آلرژی های تنفسی دارند. هدف این مطالعه بررسی الگوی پاسخ ایمونولوژیک هومورال IgE گونه های آسپرژیلوس فومیگاتوس، آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس نایجر با سرم بیماران دچار ازدیاد حساسیت تیپ یک به آسپرژیلوس ها بود.
    روش بررسی
    عصاره تهیه شده از قارچ های مورد نظر دیالیز و غلظت پروتئینی عصاره ها با روش برادفورد اندازه گیری شد و الگوی الکتروفورزی پروتئین ها با SDS-Page بررسی گردید. بیماران حساس و کنترل ها بر اساس علائم بالینی و تست پریک انتخاب شدند و با استفاده از سرم بیماران و روش های الایزا و وسترن بلات واکنش متقاطع IgE بین آلرژن های سوش های مورد نظر بررسی گردید.
    یافته ها
    در الکتروفورز عصاره گونه ها، باندهای پروتئینی در محدوده 11 الی 100 کیلودالتون مشاهده شد که باندهای پروتئینی واضح تر در محدوده 46 تا 100 کیلودالتون قرار داشتند. در آزمون الایزا اختلاف چشمگیری در واکنش سرم بیماران آلرژیک و گروه کنترل در مورد هر سه قارچ مشاهده شد. اما نتایج الایزای بیماران در سه گونه مطرح شده با هم اختلاف فاحشی نشان نمی داد. در وسترن بلات نیز باندهای شاخصی در وزن های مختلف مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    پروتئین های آلرژی زا در گونه های بررسی شده تاحدودی متفاوت هستند بنابراین تفاوت واکنش ایمنی بیماران می تواند مربوط به تفاوت زمینه ژنتیکی افراد مورد مطالعه، تفاوت سطح مواجه بیماران با قارچ های محیطی و یا تفاوت قدرت آلرژی زایی عصاره های مورد مطالعه و تکنیک های بکار رفته باشد.
    کلیدواژگان: ازدیاد حساسیت تیپ یک، سوش های آسپرژیلوس، الایزا، وسترن بلات
  • فاطمه اصغری *، اصغر توفیقی، سید مصطفی سید مردانی صفحات 21-30
    زمینه و هدف
    تمرین ورزشی با بهبود سلامتی در بسیاری از جمعیت ها در ارتباط است. به نظر می رسد که فعالیت های ورزشی در جمعیت مبتلا به آرتریت روماتوئید ممکن است باعث کاهش نشانه های این بیماری شود. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر فعالیت منظم ورزشی بر تغییرات پاسخ ایمنی در جمعیت RA است.
    روش کار
    در این مطالعه نیمه تجربی کنترل شده، 30 بیمار مبتلا به بیماری RA به طور تصادفی به دو گروه مساوی تمرین هوازی و گروه شاهد ، تقسیم شدند. برنامه تمرین ورزشی 8 هفته با شدت 75-65 درصد حداکثر ضربان قلب بیشینه، سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 60 دقیقه اجرا شد. نمونه خونی آزمودنی ها در سه نوبت 24 ساعت قبل، 24 ساعت بعد و دو ماه بعد از آزمون گرفته شد. مقدار پروتئین واکنشگر-C، پروتئین کمپلمان C3 و C4 با روش های استاندارد اندازه گیری شدند. تحلیل داده ها در سطح خطای آلفای 5 درصد و توسط نرم افزار SPSS نسخه 17 انجام شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد بعد از 8 هفته تمرین منظم ورزشی کاهش معنی داری در مقادیر سرمی CRP )034/0 (P<و ) C431/0(P< در گروه تجربی نسبت به قبل از تمرین مشاهده شد، اما در گروه شاهد چنین نبود. همچنین در تحقیق حاضر تغییرات C3 معنی دار نبود (002/0P<).
    نتیجه گیری
    تمرینات منظم ورزشی می توانند باعث کاهش سطوح شاخص های التهابی شوند و در نتیجه نقش به سزایی در پیشگیری و کنترل بیماری های قلبی-عروقی در بیماران RA نیز داشته باشند.
    کلیدواژگان: آرتریت روماتوئید، تمرین هوازی در آب، پروتئین های فاز حاد، زنان
  • سید کمال سادات حسینی، ولی الله دبیدی روشن *، محدثه شجاعی شاهرخ آبادی صفحات 31-42
    زمینه و هدف
    هدف مطالعه حاضر بررسی اثر پیش درمان دوره های زمانی مختلف تمرینی به همراه دوزهای مختلف دارویی بر بافت های مختلف (کبد و قلب) موش های صحرایی درمان شده به وسیله دوکسوروبیسین (Doxorubicin- DOX) است.
    روش کار
    در این پژوهش تجربی، تعداد 72 سر موش صحرایی نر به طور تصادفی به دو گروه تمرین و کنترل و هریک به سه زیر گروه های DOX با دوز 10 و 20 میلی گرم بر کیلوگرم و سالین تقسیم شدند. برنامه تمرین شامل دویدن روی نوارگردان به صورت پیشرونده به مدت 25 تا 54 دقیقه در روز با سرعت 15 تا 20 متر در دقیقه، 5 جلسه در هفته و به مدت 6 و 3 هفته بود. تزریق DOX و سالین 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین انجام شد و بافت برداری 24 ساعت پس از آن انجام شد.
    یافته ها
    القای حاد DOX با دوز 20 میلی گرم بر کیلوگرم منجر به افزایش معنادار پروتئین شوکی گرمایی (Heat Shock Protein- HSP) و کاهش معنادار کاتالاز (Catalase-CAT) در بافت های قلب و کبد شد و تفاوت بین دو بافت (کبد و قلب) معنادار بود. شش و سه هفته تمرین هوازی قبل از القای دوزهای10و20 میلی گرم بر کیلوگرم DOX منجر به افزایش غیر معنادار و معنادار HSP، به ترتیب در بافت کبد و قلب شد. به علاوه تمرین 6 هفته ای قبل از القای دوزهای مختلف DOX، موجب افزایش معنادار CAT در هر دو بافت شد. همچنین پس از مقایسه بین دو بافت متعاقب شش و سه هفته تمرین هوازی، اختلاف معناداری مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر حاکی از آن است که تمرین منظم هوازی، به واسطه افزایش سطوح شاخص های حفاظتی و ضد اکسایشی، می تواند به عنوان راهبردی پیشگیرانه در برابر مسمومیت بافتی (کبد و قلب) ناشی از القای دوکسوروبیسین تجویز شود.
    کلیدواژگان: دوکسوروبیسین، تمرین هوازی، مسمومیت بافتی
  • غلامرضا عطایی، کوروش ابراهیم نژاد گرجی، حامد باباپور، علی شبستانی منفرد* صفحات 43-51
    زمینه و هدف
    یکی از روش های متداول در رادیوتراپی برای درمان های سطحی به ویژه در درمان ضایعات سطحی پوستی استفاده از دستگاه ارتوولتا‍ژ پرتو X (تا kVp 300) می باشد. کیفیت پرتو X خروجی مهم ترین شاخص برای درمان در این نوع دستگاه ها می باشد که معمولا به صورت ضخامت لایه نیم جذب (HVL) وانر‍ژی موثر فوتون نشان می دهندکه در این تحقیق علاوه بر دو شاخص مذکور ضریب همگنی نیز به عنوان شاخصی دیگر مورد بررسی قرار گرفت.
    روش کار
    در این مطالعه لایه نیم جذب (HVL) و ضریب همگنی دستگاه پرتو X سطحی در ولتاژ kV180 به روش تجربی تعیین گردید و با شبیه سازی به روش مونت کارلوبا کد EGSnrc مقایسه و نتایج گزارش گردید. برای این کار منحنی جذب با استفاده از اندازه گیری اکسپوژرعبوری از لایه های تضعیف کننده موجود در کلینیک رسم گردید و با درون یابی نقاط منحنی مناسب، لایه نیم جذب (HVL) و ضریب همگنی به دست آمد. همچنین دربسته EGSnrc، از کد BEAMnrc برای شبیه سازی سر دستگاه (Head ) تا اپلیکاتور و از BEAMDP برای محاسبه ضریب همگنی به طور سیستماتیک و ترسیم طیف خروجی (با استفاده ازداده های فضایی فازی) و از کد DOSXYZnrc برای ترسیم منحنی درصد دزعمقی در فانتوم آب استفاده گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد میانگین درصد اختلاف HVL و ضریب همگنی به دست آمده از 2 روش شبیه سازی و تجربی به 96/4 % و 01/3 % می باشد.
    نتیجه گیری
    باتوجه به مطالعات قبلی که میزان اختلاف بین HVL اندازه گیری شده با روش تجربی وشبیه سازی 2% تا بالای 10% گزارش گردید، میانگین اختلاف 96/4 % به دست آمد. که این میزان اختلاف، منطقی است. ضریب همگنی به دست آمده بیشتراز گزارش های قبلی محاسبه گردید که به علت تفاوت در کد استفاده شده قابل توجیه می باشد. لذا، با توجه به محدودیت های موجود درکلینیک، روش حاضر به دلیل سادگی چیدمان و مشابهت با شرایط کلینیکی به نظر می رسد که از کارآیی مناسبی برخوردار باشد.
    کلیدواژگان: ضریب همگنی، HVL، EGSnrc، منحنی درصد دز عمقی، شبیه سازی مونت کارلو، پرتو X ارتوولتاژ
  • سید محمد جواد مرتضوی، سید محمد امین حسینی *، سید بیژن جیا، سید ربیع مهدوی، علیرضا مهدیزاده صفحات 52-67
    با وجود پیشرفت های زیاد در پرتو درمانی افت نمایی فوتون های اولیه بواسطه ی ماهیت برهمکنش فوتون با ماده به عنوان اصلی ترین چالش باقی مانده است. فوتون ها برد خوش- تعریفی ندارند و دز آن ها به طور نمایی کاهش می یابد، لذا، اندام های قبل و پس از ناحیه ی مورد نظر، دز قابل توجهی دریافت می کنند. امروزه، تکنیک های جدید بر پایه باریکه های ذرات باردار پروتون و کربن در بسیاری مراکز پرتو درمانی در سراسر جهان گسترش یافته اند. ذرات باردار مذکور در انتهای بردشان چگالی یونش بالایی دارند و بیشتر انرژی شان را در انتهای مسیر آزاد می کنند که به صورت قله ای با یک فرود نهایی شدید به نام قله ی براگ ظاهر می شود. برتری های فیزیکی برای مقاصد درمانی، نظیر؛ برد خوش- تعریف، و فقدان دز خروجی، ذرات باردار را به ابزار بسیار خوبی برای انتقال دز فیزیکی بیشتر به بافت سرطانی و در عین حال دز کمتر به بافت سالم اطراف، تبدیل کرده است. علاوه بر برتری فیزیکی می توان به خواص مطلوب رادیوبیولوژیکی آنها اشاره نمودو بدین ترتیب احتمال کنترل تومور نیز افزایش می یابد. با این همه، مقداری دز ناخواسته ی ناشی از نوترون ها و فوتون های ثانویه، به نواحی دور از بافت هدف، دغدغه ای است که جای خود را دارد. تا دهه 90 میلادی درمان با باریکه های پروتونی تنها در مراکز تحقیقاتی انجام می شد. پس از آن مراکز بیمارستانی مخصوص درمان با ذرات باردار مشغول به کار شدند و با توسعه روزافزون اینگونه مراکز هزینه های کلی درمان نیزتاحدودی کاهش یافته و این روند با احداث مراکز جدید در حال ادامه است.
    کلیدواژگان: هادرون درمانی، پرتودرمانی با ذرات باردار پروتون و کربن، سیستم تحویل دز، شتاب دهنده های پزشکی
  • فرانک رحیمی بیرانوند، لیلا فرزاد، طناز شعاعی *، احمد جنیدی جعفری، معصومه گشتایی صفحات 68-76
    زمینه و هدف
    با توجه به اهمیت پایش ید ادراری در پیشگیری از اختلالات ناشی از کمبود ید در گروه های آسیب پذیر، پژوهش حاضر جهت ارزیابی وضعیت ید ادراری در دانش آموزان 8 تا 10 ساله مدارس تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال تحصیلی 94-1393 به مرحله اجرا درآمد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه ی تحلیلی، 240 دانش آموز دختر و پسر دبستانی 10- 8 ساله ی ساکنان شهر و روستاها به روش نمونه گیری خوشه ایو به صورت تصادفی وارد مطالعه شدند. اندازه گیری ید دفعی نمونه های ادراری اخذ شده، طبق دستورالعمل وزارت بهداشت، بر مبنای روش هضم اسیدی صورت گرفت.
    یافته ها
    در این مطالعه، میانگین ید ادراری در 75/78% دانش آموزان 10- 8 ساله مطلوب بود، هرچند در 25/6% از کودکان، کمتر از 10 میکروگرم در دسی لیتر گزارش شده است. همچنین توزیع کمبود ید، در 2 سطح خفیف و متوسط به ترتیب در 16/4 و 25/1 درصد موارد گزارش گردید. اختلاف میانه ی ید ادراری در دانش آموزان دختر یا پسر (36/0 =p )، در مناطق مختلف شهری و روستایی (63/0 =p ) و در مراکز بهداشتی درمانی (074/0 =p) غیر معنادار گزارش شد.
    نتیجه گیری
    میانه ی ید ادراری جمعیت تحت مطالعه، 49/180 میکروگرم بر لیتر گردید که نشان دهنده ی مطلوب بودن میانه ی ید ادراری در دانش آموزان می باشد.
    کلیدواژگان: کمبود ید، ید ادرار، نمک یددار، دانش آموزان
  • فریبا هاشمی شهرکی، عبدالرسول نامجو *، عبدالله قاسمی پیربلوطی، زهرا لری گویینی، محمود رفیعیان کوپایی، مصطفی غلامی ارجنکی صفحات 77-85
    زمینه و هدف
    اسطوخدوس و بهارنارنج دارای ترکیبات فلاونوئیدی بوده ودر طب سنتی ایران به عنوان آرام بخش استفاده می شوند. این مطالعه به منظور تعیین و مقایسه اثرات ضد افسردگی اسانس اسطوخدوس و بهارنارنج بر موش های سوری رزرپینه شده بود.
    روش کار
    در این مطالعه تجربی 80 سر موش سوری به 10 گروه هشت تایی تقسیم شدند. گروه یک: گروه کنترل دریافت کننده نرمال سالین، گروه دوم رزرپین (5 میلی گرم/کیلوگرم)، گروه سوم تا ششم رزرپین (5میلی گرم/کیلوگرم) و اسانس بهارنارنج با دوزهای 200،100،50،25 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن. گروه هفتم تا نهم رزرپین (5میلی گرم/کیلوگرم) و اسانس اسطو خدوس با دوزهای 100،50،25 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن، گروه دهم، رزرپین. و ایمی پرامین (15 میلی گرم /کیلوگرم)، بصورت داخل صفاقی دریافت کردند. در همه گروه ها آزمون شنای اجباری انجام، سطح مالون دی آلدئید در بافت مغز جهت وضعیت استرس اکسیداتیو اندازه گیری و اطلاعات بدست آمده توسط نرم افزار SPSS و آزمون آماری ANOVA و توکی تعقیبی آنالیز شدند.
    یافته ها
    بهارنارنج با دوز50 و 100میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن و اسطوخدوس با دوزهای 25 و 50 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن مدت زمان بی حرکتی موش ها ی رزرپینه شده و سطح مالون دی آلدئید را نسبت به گروه کنترل کاهش داد (01/P <).
    نتیجه گیری
    گیاهان اسطوخدوس و بهارنارنج دارای اثرات ضد افسردگی هستند و ممکن است با خاصیت آنتی اکسیدانی در ارتباط باشد.
    کلیدواژگان: افسردگی، تست شنای اجباری، رزرپین، اسطوخدوس و بهارنارنج، موش Balb، C
  • تاثیر هیپنوتیزم درمانی بر اضطراب مرگ بیماران مبتلا به لوسمی میلوئید حاد تحت درمان شیمی درمانی
    فاطمه فتحی، قاسم جان بابایی، مهدی پوراصغر * صفحات 86-95
    سابقه و هدف
    سرطان اصولا یک بیماری ژنتیک است و اختلالات میلوئید به گروهی از سندرم ها اطلاق می شود که رابطه تنگاتنگ با یکدیگر داشته و از طریق تکثیر خودکامانه یک یا چند نوع سلول مغز استخوان، مشخص می گردند یکی از عوارض شایع روانی در بیماران مبتلا به سرطان ، پیوند اضطراب و به ویژه اضطراب مرگ است. این نوع اضطراب می تواند به عنوان یکی از تشخیص های مهم روانشناختی در بیماران مبتلا به سرطان مطرح باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر هیپنوتیزم اضطراب مرگ بیماران مبتلا به لوسمی میلوئید حاد تحت درمان شیمی درمانی انجام شد.
    مواد و روش ها
    روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی، گروه کنترل و آزمایش با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه بیماران مبتلا به لوسمی میلوئید حاد تحت درمان شیمی درمانی درکلینیک باغبان و بیمارستان امام خمینی شهرستان ساری که دارای پروند پزشکی و آزمایش فلوسایتومتری در تشخیص لوسمی میلوئید حاد بودند که تعدادشان 86 نفر بوده و نمونه به حجم 26 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (13 نفر) و گروه کنترل (13 نفر) قرار گرفتند.پرسشنامه ای که جهت جمع آوری اطلاعات از گروه نمونه در نظر گرفته شد عبارت بود از پرسشنامه اضطراب مرگ کالت لستر شش جلسه هیپنوتیزم درمانی برای گروه آزمایش اجرا شد و برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزار SPSS22 استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که هیپنوتیزم به طور معنادار موجب کاهش اضطراب مرگ خود، دیدن خود در حال مرگ، مرگ اطرافیان، دیدن اطرافیان در حال مرگ و اضطراب مرگ در حالت کلی گردیده کهاز لحاظ آماری معنادار بوده(p<0/001).
    استنتاج: درنتیجه می توان گفت که مداخله هیپنوتیزم یک مداخله موثر بر ابعاد اضطراب مرگ در بیماران مبتلا به لوسمی میلوئید حاد تحت درمان شیمی درمانی است و می تواند به عنوان یک روش غیر تهاجمی دردسترس تیم مراقبان بهداشتی قرار گیرد.
    کلیدواژگان: اضطراب مرگ، لوسمی میلوئید حاد، شیمی درمانی، هیپنوتیزم
  • فرشته شهیدی *، مینا اکبری صفحات 96-112
    زمینه و هدف
    برنامه های تمرینی قهرمانان ورزشی باید بر پایه نیازهای مربوط به رشته ورزشی خاص طراحی شده باشند. بر این اساس توجه به عواملی چون دستگاه های انرژی درگیر، الگوهای حرکتی و ویژگی های فیزیولوژیکی موثر در عملکرد الزامیست. با توجه به ورزش های انفرادی که معمولا زمانی بین 1 الی 8 دقیقه با شدتی نزدیک به حداکثر و یا در ورزش های تیمی از فعالیت های شدید کوتاه مدت مکرر بهره می گیرند و سهم تولید انرژی در این رشته ها بینابینی (هوازی و بی هوازی) می باشد، نیاز استفاده از روش های تمرینی خاصی که هر دو سیستم را درگیر نماید حائز اهمیت است که از بین این روش ها می توان به تمرینات تناوبی شدید (H IIT- (High-Intensity Interval Training اشاره کرد. این مقاله مروری بر مطالعات مربوط به مسیرهای سیگنالینگ تمرینات H IIT وهمچنین مطالعات متناقض از تاثیر تمرینات H IITدر بهبود عملکرد می پردازد.
    روش کار
    این مطالعه به صورت مروری به تحقیقاتی می پردازد که تاثیر تمرینات H IIT را به شکل ادبیات مروری بررسی کرده اند.
    یافته ها
    تمرینات H IIT یک مدل منحصر به فرد و قابل مطالعه برای آزمایش تنظیم دوباره سازی عضله اسکلتی را ارائه می کند. تمرین تناوبی شدید تغییرات فنوتیپی ایجاد می کند شبیه به آن چیزی است که در تمرینات استقامتی یعنی با شدت متوسط یا پایین برای طولانی مدت را ایجاد می کند. از این رو شواهد نشان می دهد که سیگنالینگ از طریق AMPK و p38 MAPK به PGC-1α بخشی از آن ممکن است به وسیله سازگاری های متابولیکی القاء شده به وسیله H IIT از قبیل بیوژنز میتوکندریایی و افزایش در ظرفیت متابولیسم چربی و گلوکز قابل توضیح باشد.
    نتیجه گیری
    مرور حاضر مشخص می کندتمرینات H IIT دارای کارکردهای متفاوتی می باشد که هم زمان سیستم های تولید انرژی هوازی و بی هوازی را درگیر بازسازی ATP می کند و در نتیجه با به کارگیری این تمرینات می توان دامنه ی وسیعی از سازگاری های عملکردی و متابولیکی را انتظار داشت.
    کلیدواژگان: تمرینات H IIT، سازگاری، تاثیر
  • منوچهر خندابی، منوچهر کرمی *، قدرت الله روشنایی، فرید عزیزی جلیلیان، مسعود شجاعی، سید جلال بطحایی، حسین عرفانی صفحات 113-121
    زمینه و هدف
    بیماری آنفولانزا یک بیماری حاد و کشنده با قابلیت ایجاد همه گیری های گسترده است. جهت کاهش هزینه های اجتماعی و اقتصادی این بیماری، واکسیناسیون علیه آن در کل جمعیت و جمعیت های در معرض خطر موثر می باشد. از آنجایی که هر منطقه دارای ساب تایپ بومی ویروس آنفولانزا می باشد، لازم است بررسی هایی برای شناسایی گونه های بومی در هر منطقه انجام شود.
    روش کار
    در این مطالعه تمامی داده های موجود مربوط به بیماری آنفولانزا در مرکز بهداشت استان همدان که در سال 1392و 1393 جمع آوری شده بود مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعاتی مانند: جنسیت، شغل، نوع پذیرش، تاریخ نمونه گیری، نوع نمونه، کیفیت نمونه، گونه ویروس، زیرگونه ویروس و نام شهرستان ها را وارد مطالعه گردید و با استفاده از نرم افزار STATA ویرایش 11 تحلیل داده ها انجام شد.
    یافته ها
    ساب تایپ های آنفولانزا در سال های 1392، از بین 206 مورد بیماری شبه آنفولانزا ثبت شده 26 مورد تایید شده آنفولانزا بوده است که همگی (%100) از تایپ A و ساب تایپ H3N2 بوده اند و در سال 1393، از 244 مورد ثبت شده بیماری شبه آنفولانزا، 44 مورد تایید شده آنفولانزا بودند که 31 مورد از تایپ A که 18 مورد آن ساب تایپ H3N2 (%40) و 13 مورد آن از ساب تایپ H1N1 بوده است (%30) و 13 مورد آن از تایپ B بوده است (%30).
    نتیجه گیری
    در رابطه با انطباق زیرگونه های واکسن آنفلوآنزا، خوشبختانه زیرگونه های توصیه شده توسط سازمان جهانی بهداشت برای سال های 14-2013 با زیر گونه های شناسایی شده در استان همدان همخوانی دارد. این یافته بیانگر قابلیت استفاده واکسن آنفلوآنزا و توصیه به واکسیناسیون آنفلوآنزا در استان همدان است.
    کلیدواژگان: آنفلوانزا، اپیدمیولوژی، واکسن، تایپ، سروتایپ
  • هاجر شفایی *، ابراهیم اسفندیاری، حسن باقرنژاد صفحات 122-130
    مقدمه
    سلولهای بنیادی مزانشیمی ( MSC ) برای مقاصد سلول درمانی مورد استفاده قرار می گیرند. سرم جنین گاوی (FBS) برای رشد سلولهای بنیادی در محیط کشت ضروری می باشد. از آنجائیکه ممکن است FBS واکنشهای ایمونولو‍یک را در افراد گیرنده MSC تحریک کند و یا باعث انتقال عوامل پاتو‍ژن‍یک گردد. لذا در موارد بالینی بایستی FBS از سلولها حذف گردد. این مطالعه مشخصات سیتولوژیک و فلوسیتومتریک سلولهای بنیادی مشتق از چربی( ASCs) را در مدیومهای حاوی FBS، سرم انسانی و جایگزینی FBS با سرم انسانی و برعکس مورد ارزیابی قرار خواهد داد.
    مواد و روش ها
    سلولهای بنیادی مشتق از چربی بعد از جداسازی کشت داده شدند. جهت بررسی سیتولوژیک سلولهای پاساژ دوم بر روی لامل کشت داده شدند و بعد از فیکساسیون با هماتوکسیلین و ائوزین رنگ شدند. سلولهای پاساژ دوم با آنتی بادی های CD44 و CD90 رنگ آمیزی
    زمینه و هدف
    سلول های بنیادی مزانشیمی (Mesenchymal Stem Cells-MSC) برای مقاصد سلول درمانی مورد استفاده قرار می گیرند. سرم جنین گاوی (Fetal Bovine Serum-FBS) برای رشد سلول های بنیادی در محیط کشت ضروری می باشد. از آنجایی که ممکن است FBS واکنش های ایمونولوژیک را در افراد گیرنده MSC تحریک کند و یا باعث انتقال عوامل پاتوژنیک گردد، لذا در موارد بالینی بایستی FBS از سلول ها حذف گردد و با سرم انسانی جایگزین گردد. این مطالعه مشخصات سیتولوژیک و فلوسیتومتریک سلول های بنیادی مشتق از چربی (ASCs- Adipose Tissue Stem Cells) را در مدیوم های حاوی FBS، سرم انسانی و جایگزینی FBS با سرم انسانی و برعکس مورد ارزیابی قرار داده است.
    روش کار
    سلول های بنیادی مشتق از چربی بعد از جداسازی کشت داده شدند. جهت بررسی سیتولوژیک سلول های پاساژ دوم بر روی لامل کشت داده و بعد از فیکساسیون با هماتوکسیلین و ائوزین رنگ شدند. سلول های پاساژ دوم با آنتی بادی ها مثبت و منفیCD44 ، CD90 برای سلول های بنیادی، CD45 و CD11 رنگ آمیزی شده و مورد ارزیابی قرار گرفتند.
    یافته ها
    سلول های بنیادی تکثیر یافته در FBS شکل پهنی داشته و به کندی تکثیر پیدا کردند در حالی که سلول های دارای سرم انسانی دوکی شکل بود و به سرعت رشد می کردند. تعویض سرم از FBS به سرم انسانی باعث تغییر شکل سلول ها از پهن به دوکی گردید. در نتایج forward scatter سلول های بنیادی کشت داده شده در FBS به طور معنی داری بزرگ تر از سایر گروه ها بودند (05/0 p<). تفاوت معنی داری در بیان مارکرهای ایمونوفنوتیپیک مثبت و منفی مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان دهنده این است که سرم انسانی، شرایط کشت سلول های بنیادی مزانشیمی را در مقایسه با مدیوم حاوی FBS قابل دسترس تجاری ، بهبود می بخشد. تعویض FBS به سرم انسانی روش مفید برای سلول های بنیادی خواهد بود که قبلا در FBS کشت داده شده و یا فریز گردیده اند.
    ده و مورد ارزیابی قرار گرفتند.
    نتایج
    سلولهای بنیادی تکثیر یافته در FBS شکل پهنی داشته و به کندی تکثیر پیدا کردند در حالیکه سلولهای دارای سرم انسانی دوکی شکل بود و به سرعت رشد می کردند. تعویض سرم از FBS به سرم انسانی باعث تغییر شکل سلولها از پهن به دوکی گردید. در نتایج forward scatter سلولهای بنیادی کشت داده شده در FBS بطور معنی داری بزرگتر از سایر گروه ها بودند(p<0.05). تفاوت معنی داری در بیان مارکرهای ایمونوفنوتیپیک مثل CD44، CD90 مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشاندهنده این است که سرم انسانی، شرایط کشت سلولهای بنیادی مزانشیمی را در مقایسه با مدیوم حاوی FBS قابل دسترس تجاری، بهبود می بخشد. تعویض FBS به سرم انسانی روش مفید برای سلولهای بنیادی خواهد بود که قبلا در FBS کشت داده شده و یا فریز گردیده اند.
    کلیدواژگان: سرم انسانی، سرم جنین گاوی، سلول های بنیادی مزانشیمی، سلول های بنیادی مشتق از چربی
|
  • Ahmad Reza Baghestani, Soraya Moamar *, Mohammad Amin Pourhoseingholi, Ali Akbar Khaden Maboudi Pages 1-9
    Background And Objective
    Colorectal cancer is the most common cancer of digestive system in Iran.The incidence of this cancer has increased in recent years.The aim of this study was to evaluate the survival rate and to define the prognostic factors in Iranian colorectal cancer patients using competing risk model.
    Materials And Methods
    Data recorded from 1060 patients with colorectal cancer who registered in Institute for Gastroenterology and Liver Diseases, Shahid Beheshti University of Medical Sciences (Tehran, Iran) from 2004 to 2015 in a retrospective study. Analysis was performed using competing risks model. Software used for data analysis was STATA, and significance level was regarded as 0.05.
    Results
    The result indicated that, at the end of follow-up, 380 (35.8%) death was from colorectal cancer and 49 (4.6%) death was due to other diseases and 631 patients (59.5%) survived till the end of the study. The mean survival time for a patient in 1060 was 56.96±1.46 month with median equals 45.5 months. According to competing-risks method, only age at diagnosis and body mass index has a significant effect on patient’s survival time.
    Conclusion
    : In order to identify the prognostic risk factors on the survival of patients with colorectal cancer, in presence of competing risks, using the competing risk regression model was found more efficient compared to cox regression model.
    Keywords: Competing risk, Survival time, Colorectal cancer
  • Mehraban Falahati, Mojhgan Ebrahimi, Alireza Salek Moghadam, Maryam Roudbary, Somayeh Ghanbari, Kobra Mokhtarian, Majid Khosh Mirsafa, Reza Falak Pages 10-20
    Background
    Aspergillus species has crucial role in respiratory allergy. This study was aimed to evaluate the pattern of IgE-mediated immune response to common aspergillus species including Aspergillus fumigatus, Aspergillus flavous, Aspergillus niger in type I aspergillus-hypersensitive patients’ sera.
    Methods
    The prepared protein extract of Aspergillus species were dialyzed and the protein concentrations were measured by Bradford method. The protein patterns were checked by SDS-PAGE. The allergic patients and controls were selected based on their clinical history and skin prick test (SPT) results. The cross-reactivity of allergens were determined by ELISA and Western-blotting using allergic patients’ and controls’ sera.
    Results
    SDS-PAGE showed that the molecular weight of most of aspergillus proteins are between 11-100 kDa with typical bands between 46-100 kDa. ELISA showed that there is a significant difference between the serum-immunoreactivity of patients and negative controls for each of studied species. However, we did not find significant difference between the immunoreactivity of the patients with the studied fungal species. Western-blotting also detected various typical IgE-reactive proteins for each of aspergillus species.
    Conclusion
    The IgE-reactive pattern of aspergillus species shows a slight difference. The variation of the immunoreactivity of the aspergillus species could be due to the genetic variations, difference in the environmental predisposition with saprophyte molds or non-equal allergenic potency of the extracts.
    Keywords: Type 1 hyper sensitive_Aspergillus species_Western blotting_ELISA
  • Fatemeh Asghari *, Asghar Tofighi, Seyyed Mostafa Seyyed Mardani Pages 21-30
    Background
    Exercise training is associated with improved health outcomes in many populations. It is assumed that exercise activities in the rheumatoid arthritis (RA) population may be reduced as a result of symptoms of the disease. The purpose of this study is survey of long-term effect of regular exercise on inflammatory changes in the RA population.
    Methods
    In a randomized control trial, 30 women with RA randomly assigned to either an exercise (15 patient) and control groups (15 patient), respectively. 8-week program of exercise intensity was 65-75% of maximum heart rate exercise three days per week, each session a period 60 minutes were conducted. A fasting blood sample was collected 24 hours prior to, after 8 weeks and after 2 month of aerobic training from the patients. levels of C-reactive protein, complement proteins C3 and C4 were measured using standard methods. Analyze data at the level of alpha error of 5% was performed using SPSS version 17.
    Results
    Results showed that there was a significant decline in levels of CRP and C4 after 12 weeks of regular in exercise group, but not in the control group. In this research About C3 level no significant difference was observed between the control group and exercise group.
    Conclusion
    These findings showed that aerobic training could reduce inflammation in patients with RA and consequently plays an important role in preventing the occurrence of cardiovascular disease in these patients.
    Keywords: Rheumatoid arthritis, Exercise training, acute phase proteins, Women
  • Saied Kamal Sadat Hoseini, Valiollah Dabidi Roshan *, Mohadese Shojaeishahrokhababdi Pages 31-42
    Background
    The aim of this study was to investigate the pretreatment effects of time courses of training and different doses of medication in multiple organs (liver and heart) of rats treated with doxorubicin (DOX).
    Methods
    in this experimental study, Seventy-two Wistar male rats were randomly assigned to control and training groups with three subgroups: DOX 10mg/kg, DOX 20mg/kg and saline. The training protocol included treadmill running progressively between 25 to 54 min/day and 15 to 20 m/min, 5 days/week for 6 and 3 weeks. DOX and saline injection was performed 24 hr after the last exercise session, and tissue collection was done 24 hr after the injections.
    Results
    Acute administration of DOX 20mg/kg, caused a significant increase in Heat Shock Protein (HSP) and significant decrease in Catalase (CAT) and difference between two tissue (liver and heart) was significant. Six and three weeks training before DOX 20 mg/kg and DOX 10 mg/kg administration led to insignificant and significant increase in HSP, in the liver and heart, respectively. In addition, six weeks training before administration of different doses of DOX, led to significant increase in CAT in both tissue. Also, there was significant difference between two tissues after six and three weeks training.
    Conclusion
    The results of the present study represent that regular aerobic exercise, by increasing protective and antioxidant markers, can be prescribed as a pretreatment strategy against DOX-induced tissue toxicity (liver and heart).
    Keywords: Doxorubicin, Aerobic exercise, Tissue toxicity
  • Gholamreza Ataei, Mahboubeh Khadem Abolfazli, Ali Shabestani Monfared * Pages 43-51
    One of the most common methods used in radiation therapy for the treatment of superficial skin lesions using the ortho-voltage radiation X (the kVp 300), respectively. One of the most important indicators for the treatment of this type of device, the quality of the X-ray output is usually half the thickness of the absorption (HVL) Vanrzhy show photons effective. However, in this study, the coefficient of homogeneity was examined as a factor.
    Materials And Methods
    In this study, the half-absorption layer (HVL) and homogeneity coefficient of the X-ray surface voltage was determined kV180 experimental and simulated with Monte Carlo method and the results were compared with the EGSnrc code. Using the measured absorption curve for this exposure through the layers of the weakening of the clinic was drawn with appropriate interpolation of the curve, the half-absorption layer (HVL) and homogeneity coefficient, respectively. The package EGSnrc, the code BEAMnrc to simulate photon and electron transfer up to receive daily intravaginal and BEAMDP for coefficient homogeneity systematically and draw the output spectrum (using data from phase space code BEAMnrc) and the code DOSXYZnrc to trace the curve of percentage depth dose the water phantom was used. The results show that the mean percentage difference between the HVL and homogeneity coefficient obtained from simulation and experiment 2, 96/4% and 01/3%, respectively.
    Conclusion
    According to previous studies that measured HVL of difference between experimental and simulated 2% to over 10% were reported as the mean difference between the 96/4%, respectively. The difference is that this is reasonable. Homogeneity coefficient was calculated from the above previous reports due to differences in the code is justified. Considering the limitations of the clinics, the present method because of the simplicity of the layout and the similarity of the clinical conditions seem to have good performance.
    Keywords: Homogeneity coefficient, HVL, EGSnrc, Monte Carlo simulation, ortho-voltage X-ray
  • Seyed Mohammad Javad Mortazavi, Seyed Mohammad Amin Hosseini *, Seyed Bijan Jia, Seied Rabi Mahdavi, Alireza Mehdizadeh Pages 52-67
    Despite major progress in radiotherapy, exponential attenuation of initial photons due to the nature of their interaction with matter has remained as the most important challenge. Photons have no well-defined range and their doses are reduced exponentially. Therefore, tissues located before and after the tumors receive a significant dose. Today, new techniques based on proton and carbon charged particle beams have been developed in many radiotherapy centers around the world. These charged particles have a high density of ionization at the end of their ranges and most of their energy is released at the end of the path which appears as a peak with a sharp final descent called Bragg peak. Physical advantages for therapeutic purposes, such as well-defined range and the absence of exit dose have made charged particles as very good tool for delivering higher physical dose to the cancerous tissues while lower dose to surrounding healthy tissue. In addition to superior physical properties, the charged particles also possess favorable radiobiological properties which increase tumor control probability. However, some unwanted doses from secondary neutrons and photons found in areas far from the target tissue is an ongoing concern. Until the 1990s, treatment with proton beams was done only in research centers. Afterwards, hospital-based centers started using charged particles for clinical purposes. With increasing development of these centers, the overall cost of treatment is somewhat reduced and this trend is continuing with the construction of new centers
    Keywords: Hadrontherapy, Radiotherapy with proton, carbon ions, Dose delivery systems, Medical accelerators
  • Faranak Rahimibyranvand, Leila Farzad, Tanaz Shoaei *, Ahmad Joneidijafary, Masoumeh Goshtaei Pages 68-76
    Aim: Iodine deficiency disorders have been underlied the production and distribution of Iodinated salt programmers. Considering of accounting for urinary iodine evaluation in high risk groups importance in our country from a few decades ago, our study was conducted to prevent iodine deficiency disease among 8-10 years old students in 2015 in Iran university medical sciences.
    Procedures: In this descriptive analytical study, 240 students of both sexes aged 8-10 inhabitant in urban and rural provinces were selected randomly by cluster sampling. All iodine excretion samples were measured according to ministry of health guidelines through acidic digestion.
    Findings: In our study the average of urinary iodine was good in %78.3 of students. However, it was reported less than 10 (µg/L) in %5.4 of children. Therefore iodine deficiency distribution was divided by in two levels of slight and moderate including 4.16 and 1.25 percent, respectively. Urinary iodine median difference was insignificant for sex (p-value = 0.36), in urban and rural provinces (p-value = 0.63) and in different health centers and networks (p-value = 0.074).
    Conclusions
    Urinary iodine excretion median levels was reported 180.49 (µg/L) that showed desirable amounts of excretion iodine median among students.
    Keywords: Iodine deficiency, Urinary Iodine, Iodinated salt, students
  • Fariba Hashemi Shahraki, Abdul Rasul Namjoo *, Abdollahi Ghasemi Pirbalout, Zahra Lorigooini, Mahmoud Rafieian Kopaei, Mostafa Gholami Arjenaki Pages 77-85
    Background
    Levandula angustifolia and Citrus aurantium essential oils possess phenolic compounds and in Iranian traditional medicine are commonly used as sedative. The aim of this study was to evaluate the antidepressant activities of Levandula angustifolia and Citrus bigaradia in adult reserpinized mice.
    Methods
    In this experimental study, mice were divided into 10 groups of 8 mice each, including: Group 1, control group received normal saline. Group 2, was treated reserpine (5 mg/kg, IP). Group 3, 4, 5 and 6 were treated with reserpine (5 mg/kg, IP) and four Citrus aurantium different doses (25, 50, 100, 200 mg/kg). Group 7, 8 and 9 were treated with reserpine (5 mg/kg, IP) and three Levandula angustifolia doses (25, 50, 100 mg/kg). Group 10 was treated with reserpine (5 mg/kg, IP) and imipramine (15 mg/kg). In all groups the forced swimming test was done and the level of malondialdehyde (MDA) in brain tissue was measured to estimate the oxidative stress status. Data were analyzed by one-way ANOVA and Tukey post hoc test.
    Results
    Levandula angustifolia, Citrus aurantium and imipramine in reserpinized mice caused the mice to spend less time in the forced swimming test, compared to the control group (p
    Conclusion
    Lavander and Citrus aurantium essential oils have considerable antidepressant activity which might be attributed to their antioxidant effects.
    Keywords: Depression, Forced swimming test, Levandula angustifolia, Citrus aurantium, Mice Balb, C
  • The effect of hypnotherapy on death anxiety in patient with acute myeloid leukemia on chemotherapy
    Fatemeh Fathi, Dr Ghasem Janbabai, Dr Mehdi Pourasghar * Pages 86-95
    Background and
    Purpose
    Cancer is primarily a genetic disease and Myeloid dysplasia refers to a group of syndromes thathave a close relationship with each other and Through the proliferation of arbitrary one or more types of bone marrow cells, are identified. One of the most prevalent psychiatric symptoms in patients with cancer, transplantand anxiety, especially death anxiety. This type of anxiety can be viewed as one of the important psychological diagnosis in patients with suspected cancer. This study aimed to investigate the effect of hypnosis anxiety death in patients with acute myeloid leukemia were treated with chemotherapy.
    Materials And Methods
    The research method was quasi-experimental with pre-test and post-test in experimental and control groups. Twenty-fourpatients with acute myeloid leukemia on chemotherapy with medical records and flow cytometry test were selected and randomly divided in experimental (n = 13) and control group (13 case). Death Anxiety Inventory Collet-Lester inwas used to collect data from two group before and after trial. Six sessions of hypnotherapy was conducted for the experimental group in six weeks SPSS₂₂ . was used For statistical analysis of data
    Results
    The results showed that hypnotherapy significantly reduces the anxiety of his death, seeing their dying, dead people, see people dying and death anxiety in general, which has been statistically significant.(p
    Conclusion
    As a result, it can be said that hypnosis is an effective intervention on the anxiety of death in patients with acute myeloid leukemia under chemotherapy and can be used as a non-invasive method
    Keywords: acute myeloid leukemia, anxiety death, chemotherapy, hypnosis therapy
  • Fereshteh Shahidi *, Mina Akbari Pages 96-112
    Background
    Sports Champions training programs should be designed based on the needs of particular sport disciplines, based on the apparatus according to factors such as the energy involved, movement patterns and physiological characteristics affecting the performance required. According to individual exercises, usually with an intensity close to the maximum time between 1 to 8 minutes or vigorous activity team exercises of repeated short-term interval training and the share of energy produced by these intermediate field (aerobic and anaerobic) lots, requiring the use of special training methods that involve both systems is important, among which HIIT adaptation can be noted. This review focuses on the study of signaling pathways as well as previous studies of the effect of HIIT training to improve performance.
    Methods
    This study provides an overview of research in the literature that has examined the impact of HIIT adaptations.
    Results
    HIT training and study to test a unique model provides the realignment of skeletal muscle. Intense interval training-denominated phenotypic variation is similar to that of moderate-intensity endurance exercise or down to denominated long-term. Hence, the evidence shows that AMPK and p38 MAPK signaling via the PGC-1α part of it may be exercise offspring's metabolic and mitochondrial biogenesis induced by HIT, such as lipid metabolism and glucose increase in capacity is explained.
    Conclusion
    The present review will determine HIIT adaptations with aerobic and anaerobic energy systems functions which are different, and simultaneously involve the reconstruction of ATP screw and thus wide range of functional and metabolic adaptations is expected.
    Keywords: HIIT training, Effectuation, Adaptation
  • Manoochehr Khondabi, Manoochehrkarami *, Roshanaei Ghodratollah, Farid Azizi Jalilian, Masood Shojaeian, Jalal Bathaei, Hossein Erfani Pages 113-121
    Background
    The flu is a severe and fatal disease with a potential for widespread outbreaks. To reduce the social and economic costs of the disease, vaccination of the entire population and the population at risk is effective. Since every region has a sub-type of influenza virus is endemic, it is necessary to identify the species of native studies done in each area.
    Methods
    In this study, all data related to the flu in the health center of the province in 2013 and 2014 was collected, analyzed, and information such as: gender, occupation, type of admission, date of sampling, sample type, quality samples of the virus, the subtype of the virus and the name of the city was carried out using STATA software package version 11 data analysis was done.
    Results
    Of 206 cases of flu-like illness recorded in 2012, 26 confirmed cases of influenza were detected, which all (100%) belong to type A, subtype H3N2. In 2013, from 244 cases recorded flu-like illness, 44 were confirmed cases of influenza. Thirty one cases of those were type A including 18 cases of subtype H3N2 and 13 cases of H1N1 subtype. Other cases in 2013 (13 cases) were type B.
    Conclusions
    subspecies recommended by the World Health Organization for the 2013-2014 with the species identified in the province are consistent and can be used to provide the appropriate vaccine relied on this report.
    Keywords: Influenza, Epidemiology, Vaccine, Type, Serotype
  • Hajar Shafaei *, Ebrahim Esfandiari, Hassan Baghernezhad Pages 122-130
    Background
    Mesenchymal Stem Cells (MSCs) are used for cell therapy purposes. Fetal Bovine Serum (FBS) in culture media is essential for growth. As FBS may induce an immunological reaction and transfer pathogenic agents to MSC recipients, this study was designed to evaluate Adipose Tissue Stem Cells (ASCs) in FBS, human serum, switching of FBS to human serum and vice versa by cytology and flow cytometry.
    Results
    ASCs isolated and expanded in medium containing FBS were flat shape and slowly growing versus to those grown in medium containing human serum. The forward scatter data significantly demonstrated ASCs in FBS had large size as compared to others (p
    Conclusion
    These results indicate that medium enriched with human serum improved the culture condition of ASCs in comparison with medium enriched with commercially available FBS. Switching of FBS to human serum may be a useful method for stem cells that are grown in medium containing FBS or frozen in FBS
    Keywords: Human serum, FBS, MSC, ASC