فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی مازندران - پیاپی 61 (آذر و دی 1386)

مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران
پیاپی 61 (آذر و دی 1386)

  • 210 صفحه، بهای روی جلد: 5,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1387/01/10
  • تعداد عناوین: 22
|
  • معصومه فتاحی، طاهره شکوهی، محمدباقر هاشمی، محمدتقی هدایتی، علی اخوتیان، احمد تمدنی، حسین کرمی، داریوش مسلمی، مسعود ایاز صفحات 1-11
    سابقه و هدف
    تشخیص به موقع گونه های کاندیدایی، دربقای بیماران مبتلا به مهار سیستم ایمنی، بسیار کمک کننده است. به لحاظ این که می توان درمان ضد قارچی موثر را در شرایطی که هنوز میزان قارچ پایین است، آغاز نمود. هدف از این مطالعه، شناسایی کاندیدا آلبیکنس های (Candida Albicans) جدا شده از بیماران بخش تومور شناسی (Oncology) با روش های مولکولی بود.
    مواد و روش ها
    62 کاندیدا آلبیکنس مجزا با آزمون های فنوتیپی(رنگ کلونی روی محیط کروم آگار، تشکیل جرم تیوب و تولید کلامیدوسپور روی محیط کورن میل آگار دارای 1 درصد توئین 80) شناسایی شدند، DNA ژنومی آنها با استفاده از روش گلس بید/ فنل- کلروفرم جدا گردید. منطقه متغیر D1/D2 در ناحیه ژنی rDNA(26S) در همه نمونه ها به روش PCR و با استفاده از بتونه های (Primers) NL1/NL4، به اندازه (bp) 620 تقویت شد. الکتروفورز محصولات روی ژل آگارز 5/1 درصد انجام شد. تعیین توالی برای 18 محصول انجام شد و نتایج با کمک نرم افزار BLAST در سایت NCBI ارزیابی شد. تطبیق توالی ها با استفاده از برنامه CLUSTAL-W(version 1.83) صورت گرفت.
    یافته ها
    کلیه محصولات در جست و جوی Blast به عنوان کاندیدا آلبیکنس شناسایی شدند. همه توالی های بررسی شده بیش از 99 درصد با توالی مرجع خود در بانک ژنی شباهت داشتند. 4 نژاد (Strain) مختلف برای گونه آلبیکنس شناسایی گردید، شامل: نژاد AA 1622b(13 نمونه)، 24698(3 نمونه)، TA 62(1 نمونه)و 551 FC(1 نمونه). به علاوه 131 مکان متغیر نوکلئوتیدی نیز شناسایی شد.
    استنتاج
    کاندیدا آلبیکنس گونه غالب تعیین شده با روش های فنوتیپی (Phentotypic) بود. به علاوه، شناسایی کاندیدا آلبیکنس ها با تعیین توالی ناحیه ژنی (26S) rDNA، 100 درصد با نتایج حاصل از روش های فنوتیپی مطابق بود.
    کلیدواژگان: بتا تالاسمی ماژور، بتا تالاسمی اینتر مدیا، سنگ صفراوی، هیدروکسی اوره
  • فریبا رشیدی قادر، مهرنوش کوثریان، حسین کرمی صفحات 12-19
    سابقه و هدف
    عارضه قلبی در بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور عمده ترین مشکل تهدید کننده حیات آنان می باشد. برداشت آهن با دسفروکسامین بدلایل متعدد ممکن است مشکل یا ناکافی باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر درمان ترکیبی با دو داروی دسفروکسامین ودفریپرون درمقایسه با درمان تک داروئی با دسفروکسامین برعوارض قلبی این بیماران است.
    مواد و روش ها
    دریک مطالعه کارآزمایی بالینی به روش قبل وبعد،47بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور (24 نفر مرد و 23نفر زن) مراجعه کننده به مرکز تحقیقات بوعلی با محدوده سنی10- 35 سال که همگی تحت درمان ترکیبی با دو داروی دسفروکسامین و دفریپرون قرار گرفته بودند بررسی گردیدند. همه بیماران قبل و بعد از طی حداقل 6 ماه درمان ترکیبی اکوکاردیوگرافی شدند و اندکس های عملکرد سیستولیک و دیاستولیک شامل LVEF،EPSS،CI،E/A،EF slope & MPI و همچنین آریتمی تعیین گردیدند.بررسی آماری با paired t-test و ضریب همبستگی پیرسون صورت گرفت.
    یافته ها
    متغیرهای که دارای تفاوت معنی داری بوده اند شامل فریتین، اندکس های سییتولیک و اندکس MPI می باشند. فریتین ng/ml 1607±4489 به ng/ml 1347±3306 رسید (p=0.000). LVEFاز 9/3 ±6/67 درصد به 6/2±7/69 درصد رسید ((p=0.04.EPSS از 1/2±9/3 mm به mm3/1±9/2 رسید (p=0.004). CI از 3/0±5/3 به 18/0±6/3رسید (p=0.02). MPI از06/0 ± 37/0 به 05/0± 33/0 رسید (p=0.03). این تغییرات به نفع بهبود عملکرد سیستولیک قلبی می باشند. آریتمی و متغیرهای فونکسیون دیاستولیک نیز بهبود مختصری نمودند که معنی دار نبود.
    استنتاج
    نتایج این بررسی نشان می دهد که درمان ترکیبی با دوداروی دسفروکسامین ودفریپرون باعث کاهش سطح فریتین و بهبود نسبی فونکسیون سیستولیک بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور می شود.
    کلیدواژگان: تالاسمی، دسفروکسامین، دفریپرون، عوارض قلبی
  • وحید خوری، محسن نایب پور، عباس میرعباسی، محمد آزادبخت، عارف صالحی صفحات 20-29
    سابقه و هدف
    مطالعات قبلی بیانگر اثرات قلبی و عروقی گیاه گزنه از قبیل کاهش فشار، گشاد کردن شریان ها و اثرات اینوتروپ بر روی قلب است ولی اثرات آن روی دهلیزی- بطنی شناخته نشده است. همچنین خاصیت مهارکنندگی پمپ K ATPase– Na از گزنه گزارش شده است. هدف از این مطالعه1) تعیین اثرات عصاره ریشه گزنه بر روی خواص پایه و کارکردی گره دهلیزی- بطنی می باشد 2)تعیین مکانیسم اثرات گزنه و مقایسه آن با وراپامیل و اوبائین می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع تجربی است. در تمام آزمایش ها خرگوش های نر نژاد نیوزلندی (kg1-3/1) با استفاده از تکنیک پرفیوژن گره دهلیزی بطنی ایزوله در شرایط مناسب آزمایشگاهی و در 3 گروه جداگانه انجام شد. در گروه اول به صورت قبل و بعد عصاره الکلی ریشه گزنه (2/0 و 4/0 گرم در لیتر) بر روی خواص الکتروفیزولوژیک گره دهلیزی بطنی خرگوش مورد مطالعه قرار گرفت (6N=). در گروه دوم ریشه گزنه در حضور اوبائین با غلظت 25/0 میکرومولار (6 N=) و در گروه سوم وراپامیل 1/0 میکرومولار (6 N=) مورد آزمایش قرار گرفت. پروتکل های تحریکی (Wbcl; Recovery، Facilitation، Fatigue) برای بررسی خواص الکترو فیزیولوژیک در گره دهلیزی بطنی ایزوله مورد استفاده قرار گرفت. تمام نتایج به صورت میانگین خطای استاندارد نشان داده شده است.
    یافته ها
    در حضورگزنه افزایش معنی داری در ونکباخ (از 3/4± 7/150 تا 2/15 ±180)، زمان هدایت (AVCT) از 5/2±44 تا 7/1±54 و ERP از 13± 125 تا 6/20±149 و در زمان خستگی (ΔAH) 9/0± 6 میلی ثانیه شد. اثرات مقایسه ریشه گزنه در مقایسه با وراپامیل بیانگر اثرات مهارکننده کمتری از ریشه گزنه میباشد بطوریکه زمان تحریک ناپذیری گزنه 40 درصد وراپامیل می باشد. همچنین گزنه توانست رفتار الکتروفیزیولوژیک مشابهی را نسبت به اوبائین نشان دهد.
    استنتاج
    اثرات عصاره الکلی ریشه گزنه بر روی خواص الکتروفیزیولوژیک یک گره دهلیزی بطنی بیانگر نقش دورموتروپ منفی این گیاه می باشد که شباهت الکتروفیزیولوژیک آنبا اوبائین می تواند احتمال نقش پمپ سدیم-پتاسیم وابسته به انرژی را در اثرات مهاری گزنه برروی گره دهلیزی- بطنی مطرح کند.
    کلیدواژگان: گره دهلزی بطنی، عصاره الکلی ریشه گزنه، خواص وابسته به سرعت، آریتمی
  • صغری ربیعی، عصمت عزیزی، مرضیه فریمانی سنویی صفحات 30-36
    سابقه و هدف
    سقط راجعه یکی از مشکلات طب تولید مثل است، سبب شناسی آن اغلب ناشناخته بوده و به استراتژی های درمانی و تشخیصی متفاوت، نیازمند است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر آسپرین همراه هپارین با آسپرین همراه پردنیزولون در درمان سقط راجعه انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی شده بر روی 50 زن مبتلا به سقط راجعه مراجعه کننده به بیمارستان فاطمیه همدان انجام شد. این بیماران به محض مثبت شدن Beta HCG انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه 25 نفری تقسیم شدند. به بیماران گروه اول هپارین به میزان 5000 واحد دو بار در روز و به صورت زیرجلدی همراه با یک قرص آسپیرین 80 میلی گرمی در روز تجویز شد. به گروه دوم روزانه 10 میلی گرم پردنیزولون همراه با یک قرص 80 میلی گرم آسپرین M.C تجویز گردید. درمان های فوق تا هفته 20 حاملگی ادامه داشت و در طی مدت درمان، حداقل 3 بار سونوگرافی از نظر وضعیت جنین انجام شد. جهت بیماران تحت درمان با هپارین به منظور جلوگیری از پوکی استخوان ناشی از هپارین، روزانه یک قرص کلسیم تجویز گردید. اندازه گیری آنتی بادی های آنتی فسفولیپید و آنتی کاردیولیپین برای کلیه بیماران انجام شد. نوزادان گروه مصرف کننده آسپرین با پردنیزولون بعد از تولد توسط متخصص نوزادان بازدید و به مدت یک ماه نیز پی گیری شدند. اطلاعات به دست آمده توسط نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های آماری t-test و دقیق فیشر پردازش گردیدند.
    یافته ها
    میانگین سنی زنان مورد مطالعه در گروه آسپرین همراه پردنیزولون 3/3±8/31 سال و در گروه آسپرین همراه با هپارین 2/3±7/30 سال بود که دو گروه از نظر سنی متفاوت از یکدیگر نبودند (05/0P>). میانگین تعداد سقط در گروه آسپرین همراه با پردنیزولون 1/1±8/2 و در گروه آسپرین همراه با هپارین 1±4/2 بود که تفاوت معنی داری بین دو گروه از نظر میانگین تعداد سقط وجود نداشت (05/0P>). آنتی بادی آنتی کاردیولیپین در 4 بیمار (8 درصد) و آنتی بادی آنتی فسفولیپید نیز در 4 بیمار (8 درصد) مثبت شد. تجزیه و تحلیل داده های مطالعه حاضر مشخص کرد که میزان وقوع سقط به دنبال درمان با آسپرین همراه با هپارین به طور معنی داری از نظر آماری نسبت به درمان آسپرین همراه با پردنیزولون بیش تر است (05/0P<). در هیچیک از بیماران دو گروه عارضه ای مشاهده نشد.
    استنتاج
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که روش درمانی آسپرین همراه با پردنیزولون در درمان سقط راجعه موثرتر از روش درمانی آسپرین همراه با هپارین بوده و روش درمانی ارجح می باشد.
    کلیدواژگان: آسپیرین، پردنیزولون، سقط عادتی، هپارین
  • رضا صالحی، مانی مفیدی *، محمد حسینی کسنویه صفحات 37-44
    سابقه و هدف

    با توجه به عدم استفاده روتین از داروی سوکسینیل کولین در موارد انتوباسیون یا لوله گذاری داخل تراشه (tracheal intubation) در بخش اورژانس، این مطالعه با هدف مقایسه ان موفقیت و عوارض لوله گذاری داخل تراشه در دو روش با و بدون تزریق سوکسینیل کولین (Succinyl Choline) انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مداخله ای (Interventional)، طبق روش آسان غیر احتمالی 150 فرد کاندید لوله گذاری داخل تراشه واجد شرایط در اورژانس بیمارستان رسول اکرم وارد طرح شدند. داده های دموگرافیک ارزیابی شدند. سپس بیماران بصورت تصادفی در یکی از پروتکل های A(RSI با سوکسینیل کولین1) یا B (modified RSI بدون سوکسینیل کولین2) قرار گرفته و انتوبه شدند. موفقیت و عوارض اتفاق افتاده در حین و بلافاصله پس از انتوباسیون در پرسشنامه ها ثبت گشته و با برنامه SPSS 11 مورد آنالیز آماری قرار گرفت.

    یافته ها

    میانگین سنی افراد در گروه A 1/5 ± 1/34 سال و در گروه B 3/5 ± 1/35 سال بود.در گروه A 35 مورد (46/6 درصد) زن و 40 مورد مرد (53/4 درصد) و در گروه B نیز37 مورد (49/3 درصد) زن و 38 مورد (50/7 درصد) مرد بودند که اختلاف بین دو گروه معنی دار نبود. در گروه A 74 نفر (98 درصد) در اولین کوشش و 1 نفر (2 درصد) در دومین کوشش انتوبه شدند. در 3 مورد (4 درصد) برادیکاردی، در 8 مورد (6/10 درصد) هیپوتانسیون، در 2مورد (6/2 درصد) استفراغ، در2مورد(6/2 درصد) هیپرتانسیون و در 9 مورد (12 درصد) هیپوکسی (O2 sat<90%)رخ داد. در گروه B 66 مورد (88 درصد) در اولین کوشش و 9 مورد (12 درصد) نیز در دومین کوشش انتوبه شدند. برادیکاردی در 2مورد (6/2 درصد)، هیپوتانسیون در 9مورد (12 درصد)، استفراغ در 3 مورد (4 درصد)، هیپوکسی در 11مورد (14 درصد) رخ داد و و هیپرتانسیون در هیچکدام از موارد ده نشد. در این مطالعه میزان موفقیت در روش RSI همراه با سوکسینیل کولین به طور معنی داری بیشتر بود. (05/0> Pvalue) از نظر میزان عوارض ناشی از دارو ها و انتوباسیون بین دو گروه اختلاف معنی داری دیده نشد. (05/0< Pvalue).

    استنتاج

    مطالعه ما نشان داد در انتوباسیون بیماران اورژانسی، درمواردی که سوکسینیل کولین کنترااندیکاسیون یا منبع استعمال (Contraindication) ندارد، بهتر است به روش RSI انجام گیرد.

    کلیدواژگان: سوکسینیل کولین، لوله گذاری داخل تراشه، عارضه
  • قاسم مسیبی، علی قضاوتی، کیوان قسامی، محمدعلی پایانی صفحات 45-53
    سابقه و هدف
    سیمواستاتین (Simvastatin) داروی مهار کننده 3- هیدروکسی-3- متیل گلوتاریل کوآنزیم- آردوکتاز است که در کاهش سطح کلسترول کاربرد وسیعی دارد. نشان داده شده این دارو دارای خاصیت ضد التهابی و تعدیل کننده سیستم ایمنی است و از این جهت آینده می توان از آن به عنوان یک داروی انتخابی جهت درمان مولتیپل اسکلروزیس استفاده نمود. در این مطالعه اثر سیمواستاتین بر روند بیماری التهاب مغز و نخاع (Encephalomyelitis) آنسفالومیلیت خود ایمن تجربی، به عنوان یک مدل حیوانی برای مولتیپل اسکلروزیس، بررسی شد.
    مواد و روش ها
    آنسفالومیلیت خود ایمن تجربی با تجویز زیر جلدی پپتید MOG35-55 همراه با افزودنی کامل فروند به موش های نژاد C57BL/6 با سن 8 هفته ایجاد شد. درمان با سیمواستاتین (1 میلی گرم بر کیلوگرم- هر روز به صورت خوراکی) از سه روز قبل از تجویز آنتی ژن به منظور ایجاد بیماری تا 25 روز پس از ایجاد بیماری انجام شد. روند تغییرات بیماری روزانه ثبت گردید. ظرفیت آنتی اکسیدانی، میزان تولید نیتریک اکساید و سطح اسید اوریک سرمی مورد سنجش قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد، شیوع و شدت علائم بیماری در موش های تحت درمان با سیمواستاتین در مقایسه با گروه شاهد به صورت معنی داری کم تر است (به ترتیب با 001/0=p و 0001/0=p). همچنین زمان حمله بیماری در گروه تحت درمان با تاخیر بیش تری شروع شد. سیمواستاتین به طور معنی داری باعث افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی و سطح اسید اوریک سرمی شد (001/0=p)، اما تاثیر چندانی بر غلظت اسید اوریک سرمی نداشت.
    استنتاج
    نتایج، مشخص ساخت که درمان با سیمواستاتین در پیشگیری از علائم بیماری التهاب مغز و نخاع خود ایمن و کاهش شیوع بیماری موثر است. مقاومت ایجاد شده نسبت به بیماری التهابی مغز و نخاع احتمالا مربوط به مهار استرس اکسیداتیو و افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی است.
    کلیدواژگان: سیمواستاتین، آنسفالومیلیت خود ایمن تجربی، مولتیپل اسکلروز، نیتریک اکساید، اسید اوریک، ظرفیت آنتی اکسیدانی
  • سهیلا نظرپور، حسن عظیمی صفحات 54-61
    سابقه و هدف
    قاعدگی دردناک (dysmenorrhea) تقریبا در 5 درصد از زنان دارای دوره های قاعدگی منظم دیده می شود. در این راستا روش های درمانی متفاوتی مطرح شده اند و مسلما انتخاب داروهای با عوارض جانبی کم تر ترجیح داده می شوند. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه تاثیر فنلین و مفنامیک اسید بر روی دیسمنوره اولیه است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی در سال 1385 انجام گردید. 104 دانشجوی مجرد دارای دیسمنوره اولیه متوسط تا شدید، با نمونه گیری در دسترس، انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه مصرف کننده مفنامیک اسید (36 نفر)، فنلین (36 نفر) و دارونما (32 نفر) تقسیم شدند تا در دو دوره قاعدگی متوالی با شروع درد، دارو یا دارونما را دریافت دارند. پرسشنامه هایی در رابطه با شدت درد و خونریزی و سایر علائم بالینی در اختیار ایشان قرار گرفت تا در شروع قاعدگی دردناک و سپس ساعت به ساعت بتا 5 ساعت و بعد روز به روز تا 3 روز تکمیل نمایند.
    یافته ها
    در سه گروه تحت مطالعه از نظر میانگین سنی و مشخصات دوره های قاعدگی اختلاف معنی داری وجود نداشت. میانگین سنی افراد 16/0 ± 7/20 سال و میانگین سن شروع دیسمنوره اولیه 26/0 ± 11/15 سال بود و 2/71 درصد دیسمنوره متوسط و 8/28 درصد دیسمنوره شدید داشتند. شدت درد قاعدگی در مصرف کنندگان فنلین نسبت به دارونما به میزان بیش تری کاهش یافته و هر چه ساعت های درمان ادامه پیدا می کرد، این اختلاف بیش تر می گردید ولی در بین دو گروه مصرف کننده فنلین و مفنامیک اسید اختلاف معنی داری وجود نداشت. همچنین تاثیر فنلین در جهت کاهش شدت خونریزی نسبت به مفنامیک اسید بیشتر بود. در خصوص علائم بالینی همراه، اختلالات معنی داری بین گروه ها وجود نداشت اما کاهش قابل توجهی در شدت علائم بالینی در گروه مصرف کننده فنلین نسبت به دو گروه دیگر دیده می شد. از نظر مصرف کنندگان، فنلین نسبت به دارونما در رفع مشکلات موثرتر بوده اما اختلاف معنی داری با مفنامیک اسید نداشت.
    استنتاج
    اثر فنلین در تسکین دیسمنوره اولیه کم تر از مفنامیک اسید نبوده و می تواند در جهت کاهش شدت درد و خونریزی قاعدگی و نیز شدت علائم بالینی مفید واقع شود. لذا با توجه به بی خطر بودن داروهای گیاهی می توان آن را جانشین داروهای موجود نمود.
    کلیدواژگان: دیسمنوره اولیه، فنلین، مفنامیک اسید
  • حسن کرمی، کوروش وحیدشاهی، مهرنوش کوثریان، حسین کرمی، مانی جمالی صفحات 62-68
    سابقه و هدف
    دربیماران بتا تالاسمی هموزیگوت (ماژور واینترمدیا)، به علت لیزمزمن و خون سازی غیر موثر و برخی عوامل دیگر بروزسنگ های سیستم صفراوی شایع است که منجر به ایجاد عوارض مختلفی در بیماران می گردد. هیدروکسی اوره دارویی است که با افزایش تولید هموگلوبین F منجر به کاهش لیز گلبول های قرمز در بیماران بتا تالاسمی هموزیگوت می گردد. در رابطه با اثر مصرف هیدروکسی اوره بر میزان بروز سنگ های صفراوی در این بیماران مطالعه زیادی صورت قرار نگرفته است. هدف از انجام این مطالعه تعیین این رابطه در بیماران تالاسمی ماژور و اینتر مدیا مراجعه کننده به مرکز تحقیقات تالاسمی دانشگاه علوم پزشکی مازندارن بوده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به روش کوهورت تاریخی (Historical cohort) در سال 1385 انجام گردید. جامعه مورد مطالعه بیماران تالاسمیک ماژور و اینترمدیای مراجعه کننده به بیمارستان بوعلی سینا بوده است. بیماران دردوگروه مورد (شامل36 بیمار دارای تالاسمی ماژور یااینترمدیا که حداقل 1 سال هیدرکسی اوره مصرف کرده بودند) و گروه شاهد (شامل بیمارانی که داروی هیدروکسی اوره مصرف نکرده بودند یا کمتر از 3 ماه از مصرف دارودر آنها می گذشت)، بررسی شدند. گروه شاهداز نظر سن، جنس و شدت بیماری با گروه مورد همسان شدند.شدت بیماری بر اساس درجه بندی خصوصیت بالینی وآزمایشگاهی بیماران صورت گرفت. اطلاعات به دست آمده در مورد مشخصات دموگرافیک، شدت بیماری، نتایج سونوگرافی کبد و سیستم صفراوی در پرسشنامه وارد گردید. تحلیل داده ها در نرم افزار (SPSS11) و با استفاده از آزمون های Chi square، t و آزمون دقیق فیشر انجام گردید.
    یافته ها
    درگروه مورد 36 نفر [20 زن (6/55 درصد)] و در گروه شاهد نیز 36 نفر [19 زن (8/52 درصد)] مورد مطالعه قرارگرفتند. مدت مصرف هیدروکسی اوره 5/25 ± 9/67 ماه با بیشترین مقدار 108 ماه (9 سال) بود. میانگین دوز مصرف هیدروکسی اوره 9/5 ± 9/14 میلیگرم به ازای کیلوگرم با بیشترین میزان mg/kg 34 بود. در گروه شاهد برای 13 نفر (1/48 درصد) نتیجه سونوگرافی سیستم صفراوی غیر نرمال گزارش شد، (12 نفر سنگ صفراوی و 1 نفر sludge صفراوی) که در گروه مورد این نتیجه برای 6 نفر (4/19 درصد) گزارش گردید (5 نفر سنگ صفراوی و 1 نفر sludge صفراوی) که این اختلاف از نظر آماری معنادار بود(02/0> p). در بین عوامل مختلف، جنس بیماران رابطه معناداری با اثر هیدورکسی اوره بر کاهش سنگ های صفراوی داشت.
    استنتاج
    این مطالعه نشان داد که بروز سنگ های صفراوی در بیماران بتا تالاسمی ماژور و اینترمدیا مصرف کننده هیدروکسی اوره کمتر از بیماران همسان غیر مصرف کننده این دارو می باشد این امر مطرح کننده نقش پیشگیری کننده هیدروکسی اوره در بروز سنگ های صفراوی در بیماران بتا تالاسمی ماژور و اینتر مدیا می باشد.
    کلیدواژگان: بتا تالاسمی ماژور، بتا تالاسمی اینتر مدیا، سنگ صفراوی، هیدروکسی اوره
  • جعفر اکبری، رضا عنایتی فرد *، مجید سعیدی، آرزو آق پور صفحات 69-80
    سابقه و هدف

    یکی از روش های تهیه سیستم های پیوسته رهش، استفاده از ماتریکس های پلیمری می باشد که بیشترین کاربرد را نیز در تهیه اشکال دارویی با رهش کنترل شده دارند. از بین مواد مورد استفاده در تهیه ماتریکس ها، مشتقات سلولز بیش ترین کاربرد را دارند. برخی از داروها به دلیل داشتن ماهیت اسیدی یا بازی، حلالیت وابسته به pH محیط دارند. دیلتیازم هیدروکلراید به دلیل این که دارای حلالیت وابسته به pH است، یک مدل مناسب برای بررسی تاثیر pH و روش های تهیه فرمولاسیون های مستقل ازpH است. دراین مطالعه سعی شد تا تاثیرHPMC K4M1، لاکتوز و CAP2 وهمین طور اسیدهای آلی و لاکتوز با نسبت های مختلف برآزادسازی دیلتیازم هیدروکلراید به طور مستقل ازpH بررسی شود.

    مواد و روش ها

    تهیه قرص های فرمولاسیون های مربوطه به روش کمپرسیون مستقیم انجام شد. پس از تهیه قرص ها آزمون های اولیه شامل یکنواختی وزن، سختی، فرسایش، استحکام کششی (Tensile strength)، یکنواختی ماده موثره (تعیین مقدار ماده موثره در طول موج 238 نانومتر با استفاده از روش اسپکتروفتومتری ماوراء بنفش)انجام گرفت.
    سرعت آزادسازی دارو با استفاده از دستگاه شماره یک USP در دو محیط با pH 2/1 و 2/7 مورد بررسی قرار گرقت و نمونه گیری در زمان های 5/0، 1، 5/1، 2، 3، 4، 5، 6، 7 و 8 ساعت انجام پذیرفت. بررسی کینتیک (Kinetic) آزادسازی دارو بر اساس چهار مدل درجه صفر، درجه یک، هیگوشی و پپاس انجام پذیرفت.

    یافته ها

    بررسی آزادسازی دارو در فرمولاسیون های فاقد اسید حاکی از بالاتر بودن رهش دارو در محیط اسیدی است. با جایگزینی 50 درصد از HPMC با CAP و حفظ نسبت 1:1 با دارو رهش به صورت مستقل از pH صورت گرفت. در بررسی فرمولاسیون های حاوی اسیدهای آلی، اسید سیتریک و پلیمر با نسبت 1:1 و2:1، اسید اسکوربیک و پلیمر با نسبت1:1 و 2:1 و اسید تارتریک و پلیمر با نسبت1:1 و2:1 شرایط آزادسازی مستقل از pH مشاهده شد. در این بین اسید سیتریک و اسید تارتریک نسبت به اسید آسکوربیک اثرات مناسب تری را در ایجاد رهش تاخیری و مستقل از pH ارائه می نمایند. مکانیسم آزادسازی در غالب موارد دیفوزیون یا انتشار (diffusion) و فرسایش (Erosion) بود و بهترین همخوانی با مدل هیگوشی دیده شد.

    استنتاج

    با توجه به نتایج به دست آمده کاربرد همزمان این دو پلیمر، به همراه اسیدهای آلی می تواند در دستیابی به قرص های آهسته رهش با کینتیک مناسب مد نظر قرار گیرد.

    کلیدواژگان: مستقل از pH، HPMC K4M، سلولز استات فتالات، کینتیک، رهش دارو
  • مانی مفیدی، حسین شاکر، حامد بصیر غفوری صفحات 81-87
    سابقه و هدف
    یکی از داروهایی که اخیرا در زمینه کنترل درد مورد توجه قرار گرفته است، پروپاستامول (استامینوفن وریدی) (Propacetamol) می باشد. هدف این مطالعه مقایسه اثرات ضد درد پروپاستامول با ترمادول(Tramadol) در بیماران با درد کلیوی (Renal colic) می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور، طبق روش آسان غیر احتمالی 80 فرد با درد کلیوی مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان رسول اکرم(ص) وارد طرح شدند. داده های دموگرافیک و شدت درد قبل از تزریق توسط (Numeric Rating Scale) ارزیابی گرد. سپس بیماران بصورت تصادفی یکی از داروهای A(1گرم پروپاستامول وریدی) یا B (100 گرم ترامادول وریدی) را درفت کردند. میزان کاهش درد و بروز عوارض 30 دقیقه پس از تزریق ثبت گرد. پس ازیک ساعت نیاز به تزریق مجدد مسکن ارزیابی شد. سپس داده های جمع آوری شده، توسط روش آماریT-test و با برنامهSPSS مورد آنالیزآماری قرار گرفت. در آنالیزتحلیلی مقادیر05/0>PValue معنی دار درنظرگرفته شد.
    یافته ها
    میانگین سنی افراد در گروه A 6/8±33 سال و در گروه B8± 2/34 سال بود. میانگین درد در گروه A 6/1±6/7 و در گروه B 5/1±5/7 بود. میزان تخفیف درد در گروه A 6/1±4/4 و در گروه B 2/1±6/2 بود که از نظر آماری معنی دار می باشد. در گروه A 12 نفر (30 درصد) بعد از یک ساعت نیاز به تجویز مجدد مسکن داشتند و در گروه B 25 نفر (5/62 درصد) که این فته هم از نظر آماری معنی دار می باشد.
    استنتاج
    با توجه به نتایج این مطالعه و مقایسه آن با مطالعات قبلی ملاحظه می شود پروپاستامول وریدی یک داروی ایمن و موثر در تخفیف درد در بیماران با درد کلیوی می باشد که بدون ایجاد عوارض قابل توجه می تواند اثر ضد درد مناسبی ایجاد کند. نتایج پژوهش، نشان داد که پروپاستامول نسبت به ترامادول در کاهش درد بیماران با درد کلیوی، دارای کارایی بیشتر و عوارض کمتری می باشد.
    کلیدواژگان: پروپاستامول، ترامادول، رنال کولیک
  • حمید محمد جعفری، حسین کرمی، کوروش وحید شاهی صفحات 88-95
    سابقه و هدف
    بیماری تالاسمی یک هموگلوبینوپاتی کمی ارثی است که از بیماری های شایع ژنتیکی در حوزه مدیترانه و از جمله ایران است. بیماران بتا تالاسمی هموزیگوت، از آنمی شدید و عوارض بیماری در ارگان های مختلف رنج می برند. اخیرا شواهد و نگرانی هایی در مورد عوارض کلیوی در بتاتالاسمی مطرح شده است، اما مطالعات، نتایج متفاوتی را نشان داده است. از این رو در این مطالعه عملکرد کلیوی بیماران بتاتالاسمی ماژور بیمارستان بوعلی سینا ساری در مقایسه با گروه شاهد بررسی گردید.
    مواد و روش ها
    مطالعه از نوع کوهورت تاریخی (Historical Cohort) بود. جامعه مورد مطالعه (گروه مورد) بیماران تالاسمی ماژور مراجعه کننده به بخش تالاسمی بیمارستان بوعلی سینا ساری و گروه شاهد شامل برادر و خواهر سالم بیماران بودند، که از نظر سن و جنس با گروه مورد همسان (Match) بودند. برای بررسی عملکردکلیوی از اندازه گیری نشانگرهای خونی و ادراری استفاده شد و اطلاعات دموگرافیک و درمانی از پرونده بیماران استخراج و درپرسشنامه درج گردید. داده ها وارد نرم افزار SPSS11 شده و با استفاده از آزمون های آماری t-test و مربع کای آنالیزگردید.
    یافته ها
    84 نفر شامل 42 نفر در گروه مورد و 42 نفر در گروه شاهد مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه مورد و شاهد از نظر جنس و سن همسان بودند و میانگین سن بیماران2/5 ± 3/21 سال بود. دوز دریافتی دسفرال mg/kg 19 ± 70 بود. مقایسه نتایج در گروه مورد و شاهد نشان داد که بین مقادیر ß2-microglobulin، پروتئین ادرار 24 ساعته، کسر ترشحی سدیم و پتاسیم در دو گروه اختلاف معنی دار وجود نداشت. اما بین میزان BUN، کراتینین، پتاسیم سرم و کراتینین و پتاسیم ادرار بین دو گروه اختلاف معنی داروجود داشت که جنس، میزان Hb و سطح فریتین در تفاوت این نشانگرها تاثیر معنی دار داشت.
    استنتاج
    دراین مطالعه شواهد جدی از آسیب توبولرکلیوی در بیماران بتاتالاسمی ماژور در مقایسه با گروه شاهد یافت نشد. اما افزایش در سطوح BUN، پتاسیم سرم و در مواردی اسید اوریک به ویژه در بیماران با آنمی شدید و دوز بالای دسفرال و افزایش بار آهن نشان داده شد.
    کلیدواژگان: بتا تالاسمی ماژور، دسفری اکسامین، آسیب توبولر پروگزیمال کلیوی
  • عبدالرسول علایی، حمیدمحمدجعفری، محمد خادملو صفحات 96-104
    سابقه و هدف
    UTI یکی از شایع ترین عفونت های باکتریائی در کودکان می باشد. عفونت ادراری تب دار می تواند در صورت عدم تشخیص و درمان صحیح موجب عوارض شدید بر روی کلیه ها شود. پیلونفریت حاد و ریفلاکس دو عامل سینرژیست درتخریب کلیه کودکان است. یافته های بالینی و آزمایشگاهی اختصاصی قطعی جهت تشخیص وجود ندارد. روش های مختلف جهت تشخیص پیلونفریت حاد و رفلاکس درکودکان وجود دارد که شامل اولتراسونوگرافی،IVP، VCUG، CT، داپلر و سنتی گرافی DMSA است. اکثر این روش ها با تابش اشعه به کودک همراه می باشد. در مطالعه حاضر به بررسی و مقایسه قدرت تشخیص اندکس مقاومت شریان کلیوی (RI) در سونوگرافی داپلر با اسکنDMSA و VCUG در تشخیص پیلونفریت حاد و ریفلاکس در کودکان می پردازیم.
    مواد و روش ها
    مطالعه از نوع تشخیصی که تعداد 72 کلیه 28 دختر 8 پسر حدود سنی یک ماه تا 108 ماه و میانگین سنی 19/27 ماه از کودکان مبتلا به عفونت مجاری ادراری تب دار که در بخش نفرولوژی کودکان بیمارستان بوعلی ساری در سال های 86- 85 بستری بودند مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا در کودکان بررسی با سونوگرافی کلیه و مثانه و داپلر شروع شده و بعد در صورت اندیکاسیون تحت بررسی با VCUGجهت رد احتمالی ریفلاکس وزیکواورترال و اسکن DMSA جهت رد احتمال پیلونفریت حاد قرار گرفتند. اطلاعات جمع آوری شده در پرسش نامه های مجزا ثبت شده و بعدا مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد که در 7/34 درصد از افرادی که مشکوک به پیلونفریت بودند، DMSA تاییدکننده تشخیص بالینی و این عدد در سونوگرافی داپلر 3/33 درصد بوده است. ویژگی و حساسیت سونوگرافی داپلر به ترتیب 83 و 64 درصد محاسبه شد. ارزش اخباری مثبت و منفی سونوگرافی داپلر نیز به ترتیب 7/66 و 3/81 درصد بود.
    استنتاج
    ازاین مطالعه می توان نتیجه گرفت که کودکان مبتلا به UTI تب دارکه اندکس داپلر بالای7/0 دارند با تشخیص پیلونفریت حاد نیاز به درمان آنتی بیوتیکی کامل تر داشته و باید با اسکنDMSA کنترل شوند.کودکانی که اندکس داپلر زیر 7/0 دارند باید با احتمال عفونت مثانه و پیشا براه درمان شوند و به DMSA نیاز ندارند. بنابراین بین RI افزایش یافته و شدت درگیری کلیوی رابطه معنی داری وجود دارد. اندازه گیری داپلر، ویژگی 83 درصد و ارزش اخباری منفی 3/81 درصد در تشخیص پیلونفریت حاد دارد، می توان نتیجه گیری کرد که اندازه گیری اندکس داپلر (RI) در رد کردن پیلونفریت حاد ارزشمند است.
    کلیدواژگان: عفونت مجاری ادراری، رفلاکس مثانه به حالب، پیلونفریت حاد، مقاومت عروق کلیه، VCUG، اسکن DMSA، داپلر
  • مهدی مرجانی، مسعود سلک غفاری، روزبه مریدپور صفحات 105-113
    سابقه و هدف
    پیوند خودی (Auto Transplantation) بهترین نوع پیوند جایگزین استخوانی می باشد، ولی محدودیت هایی دارد. لذا پیوند غیر خودی با استفاده از مواد صناعی یا طبیعی توصیه می شود. اسکلت آهکی صدف دریای خزر ایران در این تحقیق به عنوان یک ماده طبیعی جایگزین در تشکیل استخوان، مورد ارزیابی پرتونگاری قرار گرفت. قطعات صدف دریایی در نقص سوراخی شکل موجود در استخوان ران در گروه آزمایش با روند طبیعی التیام در بخش اسفنجی استخوان خرگوش مورد مقایسه قرار گرفت. خصوصیات کاربردی،گسترش استخوان سازی، مقاومت در برابر نیروهای استخوان و جذب آن در این مطالعه از طریق پرتونگاری با اشعه ایکس بررسی شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه روی 12 سر خرگوش سفید نیوزلندی در درمانگاه دانشکده دامپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج انجام شد و ضمن نگهداری خرگوش ها به دو گروه مساوی 6 تایی شامل گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. نقص سوراخی شکل در یکطرف بخش تروکانتر بزرگ ران در گروه آزمایشی ایجاد شد و قطعات آماده شده صدف در تمام سوراخ ها کاشته شد. در گروه شاهد هم نقص های استخوان به همان شکل گروه آزمایش ایجاد و به منظور بررسی روند التیام طبیعی استخوان مورد بررسی قرار گرفت. پرتونگاری از خرگوش ها در روزهای صفر،10،20، 30، 40، 50، 63 بعد از عمل تهیه گردید.
    یافته ها
    پرتونگاری های انجام شده پس از 9 هفته در تمام نقص های استخوانی در گروه آزمایش، نشان دهنده کاهش تراکم 15-10 درصد صدف و گسترش استخوان سازی در اطراف قطعات بود. پرتونگاری های گروه شاهد، نشان دهنده التیام به میزان بیش از نصف در نقص سیلندری تروکانتر بزرگ ران بود. به دلیل بالا بودن مقاومت ساختاری قطعات صدف در برابر نیروهای وارده بر استخوان، هیچ یک از خرگوش ها دچار شکستگی های تروکانتریک نشدند.
    استنتاج
    به طور کلی می توان گفت صدف به عنوان یک منبع طبیعی کلسیم دارای کارآیی بالایی برای استفاده در زمینه جانشین های پیوند استخوان در جراحی های ارتوپدی پزشکی و دامپزشکی می باشد.
    کلیدواژگان: جایگزین پیوند استخوان، اسکلت آهکی صدف، خرگوش، استخوان ران، ترمیم استخوان
  • جواد غفاری، محمد قرگزلو، ایرج محمدزاده، زینب نظری صفحات 114-121
    سابقه و هدف
    ایمونوگلوبولین داخل وریدی برای درمان بیماران دارای نقص تولید آنتی بادی به کار می رود. عوارض جانبی به دنبال مصرف با ایمونوگلوبولین داخل وریدی در این بیماران گزارش شده است و هدف از این مطالعه تعیین عوارض جانبی ایمونوگلوبولین داخل وریدی در بیماران با نقص ایمنی می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به شکل گذشته نگر، با مطالعه بر روی پرونده بیماران با نقص ایمنی اولیه مختلف مراجعه کننده به بخش ایمونولوژی و آلرژی مرکز طبی کودکان (تهران) انجام شده است. تعداد 29 بیمار که دارای پرونده کامل در طول مدت تزریق ایمونوگلوبولین داخل وریدی داشتند مورد ارزیابی قرار گرفتند.
    یافته ها
    از تعداد 29 بیمار دارای نقص ایمنی اولیه 19 نفر مذکر (51/65 درصد) و 11 نفر مونث (4/34 درصد) بودند. سن بیماران از 15 ماه تا 55 سال متفاوت بوده است. شیوع بیماری ها در 16 نفر نقص ایمنی متغیر مشترک1 (17/55 درصد)، 8 نفر بروتن2 (58/27 درصد)، 4 نفر ازدیاد IgM (79/13 درصد)و 1 نفر بیماری توام شدید3 (44/3 درصد) داشتند. مدت تزریق از 5 ماه تا 15 سال متفاوت بوده است. در 15 نفر از بیماران واکنش های جانبی دیده شده است (72/51 درصد). از تعداد 1626 تزریق در تمام دوره در کل بیماران فوق فقط تعداد 34 تزریق (09/2 درصد) با واکنش های جانبی همراه بوده است. اغلب واکنش ها در 30 دقیقه اول تزریق روی داده اند و این اغلب به علت سرعت بالای تزریق اتفاق افتاده است. بیشترین واکنش تب و لرز و واکنش های خفیف دیگر بوده اند.
    استنتاج
    ایمونوگلوبولین وریدی یک داروی نسبتا بی خطر می باشد که گاهی با عوارض جانبی که به طور عمده خفیف می باشند همراه است. با روش صحیح تزریق آن می توان این واکنش ها را به حداقل رساند.
    کلیدواژگان: ایمونوگلوبولین وریدی، نقص ایمنی اولیه، عوارض جانبی
  • قاسمعلی خراسانی، ابراهیم صالحی فر، گوهر اسلامی صفحات 122-130
    سابقه و هدف
    در مطالعات انجام شده در سایر کشورها نشان داده شده است که علت سوختگی عامل مهمی در تعیین پیش آگهی و پیامد بیماران می باشد. با توجه به نتایج متفاوت به دست آمده در مراکز مختلف هدف از انجام این مطالعه بررسی ارتباط بین علت سوختگی با عوامل مرتبط باپیامد (شامل میزان عفونت، هزینه مراقبت از بیماران و مرگ و میر) در بیماران بستری در بیمارستان شهید زارع می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت آینده نگر روی 113 بیمار در بخش سوختگی بیمارستان شهید زارع ساری از شهریور 85 تا فروردین 86 انجام شد. معیار های ورود شامل سن بالاتر از 10 سال و سوختگی با درجه دو و یا سه بوده است. بسته به وضعیت بالینی بیماران، نمونه های مختلف شامل سواب زخم، بیوپسی بافت، ادرار، خون و خلط گرفته شد. ارتباط بین علت سوختگی با متغیرهای مختلف دموگرافیکی، عفونت ها، هزینه ها و مرگ و میر توسط آزمون کای دو بررسی شد.
    یافته ها
    سوختگی با شعله شایع ترین سوختگی بوده است (1/53 درصد موارد). میانگین درصد سوختگی بیماران 2/21 ± 6/30 درصد و میانگین تعداد روزهای بستری 9/11 ± 6/21 روز بوده است. میانگین این مقادیر در مورد بیماران دچار سوختگی با شعله بیش از سایرین بوده است. میانگین هزینه آنتی بیوتیک ها و هزینه کلی بیمارستانی به ترتیب 11818945 ± 9834102 و 18872089 ± 24301863 ریال بوده است. درصد بیماران با سوختگی الکتریکی 5/11 درصد بوه است. میزان مرگ و میر بیماران 3/29 درصد بوده و بین مرگ و میر و علت سوختگی نیز ارتباط معنی داری وجود داشته است (000/0= P).
    استنتاج
    پیامدهای نامطلوب در سوختگی با شعله شدیدتر و شایع تر از سایر موارد سوختگی بوده و اطلاع رسانی و اتخاذ روش های پیشگیرانه در این مورد باید در اولویت قرار گیرد. میزان سوختگی الکتریکی مطالعه ما از الگوی جهانی ذکر شده بالاتر میباشد. علت سوختگی با مرگ و میر و نیز فاکتورهای دموگرافیکی و روانی اجتماعی(psycho social) نظیر جنس، وضعیت تاهل، محل سکونت، مدرک تحصیلی، خودسوزی وبیماری های زمینه ای مرتبط بوده است.
    کلیدواژگان: سوختگی، علت، پیامد، هزینه، مرگ و میر
  • سیدعلی رحیمی، شکرالله سالار، عبدالله اسدی صفحات 131-140
    سابقه و هدف
    بخش پرتونگاری با تهیه تصاویر مناسب و با کیفیت، نقش ارزنده ای در تشخیص بسیاری از بیماری ها به عهده دارد. تصویر خوب با به کارگیری معیارهای صحیح تکنیکی و وضعیت مناسب بیمار حاصل می شود. نهایتا عملکرد و دانش کارکنان بخش پرتونگاری مستقیما در تعیین کیفیت پرتونگاری ها نقش اصلی را ایفا می کند.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به منظور تعیین عملکرد کارکنان شاغل در بخش های پرتونگاری بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مازندران صورت گرفت. برای جمع آوری داده ها از چک لیستی که به این منظور با ضرایب روایی و پایایی مناسب ساخته شد، استفاده گردید. کلیه کارکنان (73 نفر) مراکز پرتونگاری وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مازندران مورد مطالعه قرار گرفتند. در مورد هر یک از کارکنان، 35 مورد عملکرد (در سه حیطه تکنیکی، حفاظتی و فنی) در سه نوبت کاری جداگانه مشاهده و ثبت گردید. ضمن این که تمام کارکنان با40 پرسش در حیطه های ذکر شده، مورد آزمون قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین پاسخ های صحیح کارکنان در حیطه تکنیکی در سه نوبت کاری صبح، عصر و شب به ترتیب 4/66، 9/53 و 51 درصد به دست آمد. هم چنین میانگین پاسخ های صحیح کارکنان در حیطه حفاظتی نوبت های مذکور به ترتیب 1/68، 5/59 و 2/60 درصد و حیطه فنی 8/47، 95/39 و 65/43 درصد به دست آمد. مقایسه نمرات سه حیطه تکنیکی، حفاظتی و فنی در هر سه مورد، تفاوت معنی داری (05/0 >P) را نشان داد.
    استنتاج
    در مجموع کیفیت عملکرد کارکنان تقریبا مطلوب بوده و نیاز به آموزش مستمر، نظارت و ارزیابی توسط مسوولین ذی ربط ضروری به نظر می رسد. اهمیت دادن به مساله حفاظت در برابر اشعه، در دسترس بودن وسائل مورد نیاز و نظارت مستمر برنحوه استفاده از این وسائل و رعایت سایر نکات ایمنی، نقش مهمی در کاهش میزان جذب بیماران دارد.
    کلیدواژگان: پرتونگاری، بخش رادیولوژی، کارکنان بیمارستان، کارآیی
  • مریم قاسمی، علیرضا علم، حسن کرمی، شهرام سلیمی صفحات 141-147
    سابقه و هدف
    بیماری هیرشپرونگ یک عامل ارگانیک یبوست در اطفال بوده که تنها با مداخله جراحی قابل درمان بوده و در صورت عدم تشخیص و درمان می تواند منجر به عوارض وخیم و حتی مرگ شود. با توجه به ناهمگن بودن سن بروز، تظاهرات بالینی و فراوانی آن در مطالعات قبلی و عدم پیشینه تحقیقاتی در خصوص این بیماری در منطقه این مطالعه با هدف بررسی فراوانی بیماری هیرشپرونگ و چگونگی نتایج حاصل از انجام بیوپسی رکتوم در کودکان مبتلا به یبوست مزمن در ساری انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه به روش توصیفی بر روی کودکان مبتلا به یبوست مزمن مقاوم به درمان طبی و نوزادان با علایم بالینی منطبق بر بیماری هیرشپرونگ که به درمانگاه جراحی اطفال بیمارستان بوعلی سینا ساری (85-1376) مراجعه کردند انجام شد. اطلاعات بالینی، باریم انما و پاتولوژی بیماران از پروند ها استخراج شد و نتایج با نرم افزار آماریSPSS 13 پردازش شد.
    یافته ها
    226 بیمار با میانگین سنی 8/34±6/30 ماه و محدوده سنی 106-69/0 ماه، مبتلا به یبوست بودند. از این تعداد 187 نفر بیوپسی رکتوم شده بودند که 4/59 درصد از افراد بیوپسی شده مبتلا به هیرشپرونگ و گروه سنی مبتلایان به هیرشپرونگ132-69/0 ماه با میانگین 2/33 ±8/24 بود. شیوع بیماری در پسران نسبت به دختران، 6/2 برابر بود. شایع ترین محل آگانکلیوز رکتوسیگموئید بود. 1/27 درصد بیماران با هیرشپرونگ در ماه اول تولد، 1/44 درص در 12-1، 18 درصد در 48-12 و 8/10 درصد در سنین بالای 48 ماهگی تشخیص داده شده بودند. فراوانی علائم بیماری هیرشپرونگ به ترتیب)نزولی(یبوست مزمن مقاوم 81 (73 درصد)، اتساع شکمی 35 (5/31 درصد)، استفراغ 26 (4/23 درصد)، عدم دفع مکونیوم در 48 ساعت اول تولد 20 (18 درصد) بودند.
    استنتاج
    مطالعه حاضر نشان داد که 4/59 درصد کودکان با یبوست مزمن مقاوم به درمان طبی مبتلا به هیرشپرونگ هستند که بیانگر ارزش انجام بیوپسی رکتوم در این بیماران می باشد.
    کلیدواژگان: یبوست مزمن، بیماری هیرشپرونگ، کودکان
  • محمد والی پور، مهران ضرغامی، عباس مسعود زاده، علیرضا خلیلیان، عبدالحکیم تیرگری، سیده طیبه موسوی صفحات 148-160
    سابقه و هدف
    بستری اجباری بیماران روان پزشکی، معمولا برای حمایت از شخص مبتلا به بیماری و حمایت از جامعه در مقابل رفتارهای ناهنجار او انجام می شود و از طرفی بستری کردن بیماران می تواند اثرات مخرب ناخوشایندی برای آنان داشته باشد. متاسفانه درکشور ما قوانین اندکی درمورد بستری اجباری بیماران روانی در دست است. لذا هدف از انجام این مطالعه، بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد روان پزشکان در این خصوص و ارائه راهکارهایی برای تدوین و بهبود کیفیت قوانین بهداشت روان می باشد.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر به صورت توصیفی و آینده نگر طراحی شده است. جامعه موردمطالعه کلیه روان پزشکان سراسر کشور که امکان تماس پستی از طریق اخذ آدرس آنها از انجمن روان پزشکان ایران وجود داشت، بود. ابزار سنجش در این مطالعه پرسش نامه ای خود ایفا حاوی 52 سوال ارزیابی کننده آگاهی، نگرش و عملکرد روان پزشکان و مشخصات جمعیت شناختی آنها بود. پرسشنامه ها از طریق پست جواب قبول برای روان پزشکان ارسال گردید و پس از بازگشت پرسش نامه های تکمیل شده، اطلاعات آنها بررسی گردید. جهت تجزیه و تحلیل نتایج نیز از روش های آمار توصیفی استفاده شد.
    یافته ها
    پس از پایان مهلت مقرر، 5/13 از پرسشنامه هاعودت داده شدند. سن روان پزشکان شرکت کننده، بین 35 تا 80 سال (میانگین سابقه کاری آنها 22/8 + 26/16) بود. از 5/12 درصد از آنها در طی مدت خدمت شان به علت بستری اجباری بیمارانشان شکایت شده بود و 3/51 درصد از آنها متون حقوق راجع به بیماران روانی را مطالعه کرده بودند و درصد بالایی از روانپزشکان از میزان آگاهی ضعیف تا متوسطی (بیش از 75 درصد) درمورد قوانین بستری اجباری بیماران روانی برخوردار بودند. نظر اکثر آنها این بود که در تصمیم گیری برای بستری اجباری بیماران روانی، روان پزشک یا ترکیبی از روان پزشک و پزشک قانونی باید دخالت داشته باشد. حدود 70 درصد از روان پزشکان قوانین موجود را بر طرف کننده ی نیازهای فعلی نمی دانستند. حدود 90 درصد از آنها گزارش کردند که بیماران روانی را بدون اخذ رضایت از آنها بستری می کنند. درصد بالایی از آنها نیز پایبندی محکمی به اخذ رضایت قیم قانونی برای بستری اجباری بیمار نداشتند و قوانین موجود را راهگشای مشکلات فعلی نمیدانستند و کشور را نیازمند تدوین قوانینی جدید در خصوص بستری اجباری بیماران روانی می دانستند. اکثر آنها پاسخ دادند که در بستری اجباری بیماران روانی نظرات خودشان را بر سایر مراجع مرتبط با بیمار ترجیح می دهند.
    استنتاج
    تحلیل نتایج پژوهش نشان داد که عواقب کمبود آگاهی، در نحوه عملکرد اکثر روانپزشکان به چشم می خورد. این یافته ها حاکی از نقایص فراوان در قوانین موجود و عدم آموزش روانپزشکان کشور در این راستا می باشد و لازم است که اقدامات عاجلی در خصوص تدوین قوانین کامل تر و آموزش فراگیرتر روانپزشکان صورت پذیرد.
    کلیدواژگان: روانپزشکان، آگاهی، نگرش، عملکرد، بستری اجباری، قوانین، بیماران روانی
  • ذبیح الله یوسفی، ام البنین ناییج صفحات 161-165
    سابقه و هدف
    نیترات از جمله آلاینده منابع آب های زیرزمینی و عامل بیماری متهموگلوبینمیا (Methemoglobinemia) در نوزادان می باشد و نیز تشکیل ترکیبات سرطان زای نیتروزآمین می باشد هدف از این تحقیق اندازه گیری میزان نیترات در منطقه کشاورزی روستایی و مقایسه آن با استاندارد جهانی و پیشنهادی ایران می باشد.
    مواد و روش ها
    برای نمونه گیری، به روش خوشه ایدر منطقه مورد بررسی از هر خوشه، تعدادی از چاه ها به صورت تصادفی مشخص شد. جمعا 300 نمونه در شرایط خشک و بارانی از 50 حلقه چاه روستائی آمل اخذ شد نمونه ها براساس روش استاندارد و با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر (Spectrophotometer) مدل Jesco 7800 U.V/Visible میزان غلظت نیترات نمونه ها محاسبه شد.
    یافته ها
    بیش ترین غلظت نیترات 66/20 میلی گرم بر لیتر و بیشترین میانگین نیترات چاه ها 655/9 و کمترین میانگین نیترات 257/1 میلی گرم بر لیتر بر حسب ازت بوده است با افزایش عمق میزان نیترات کاهش یافته و میزان نیترات در چاه های عمیق به مراتب کمتر از چاه های کم عمق بوده است.
    استنتاج
    از لحاظ آماری اختلاف بین غلظت نیترات چاه ها در شرایط خشک و بارانی بین چاه های کم عمق معنی دار بوده است. اما بین چاه های عمیق اختلاف معنی دار آماری مشاهده نشده است که دلالت بر نشت آلودگی به چاه های کم عمق به دلائل بهداشتی و عدم بهسازی و ورود آب باران و نظایر آن دارد.
    کلیدواژگان: نیترات، آب آشامیدنی، منابع آب آشامیدنی، آمل
  • محمدعلی ابراهیم زاده، فرانک انصاری، احمد رمضانی، محمد شکرزاده، بیژن شعبانخانی، سیدسهیل سعیدی ساروی، زهرا باقرزادگان صفحات 166-169
    سابقه و هدف
    امروزه لزوم ارزیابی روند تجویز و مصرف دارویی نمایان شده است. در این میان، آنتی بیوتیک ها از اهمیت ویژه ای برخوردارند.
    مواد و روش ها
    الگوی مصرف آنتی بیوتیک ها در بخش های مختلف بیمارستان امام خمینی(ره) ساری طی شش ماه نخست سال 1379 و 1384 با روش ATC/DDD (طبقه بندی تشریحی، درمانی، شیمیایی- مقدار معین روزانه) مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    مصرف آنتی بیوتیک ها در شش ماه نخست 1379، 4/95 و در شش ماه نخست 1384، 124 واحد] مقدار معین روزانه، تقسیم بر تعداد تخت اشغال شده، ضرب در تعداد روزها، ضرب در 100 [(DDD/100 bed-days) بود. بیشترین افزایش مربوط به وانکومایسین و کلیندامایسین بود. مصرف کوتریموکسازول و آمینوگلیکوزیدها نسبتا بدون تغییر مانده بود اما مصرف پنی سیلین جی کم شده بود. بخش های ICU و زنان و زایمان بیش ترین مقدار آنتی بیوتیک را در شش ماه نخست 1384 مصرف کرده بودند. سفازولین پر مصرف ترین دارو در تمام مدت مطالعه بود.
    استنتاج
    به نظر می رسد نیاز بیش تری به سیاست گذاری و برنامه ریزی آموزشی در خصوص داروها وجود داشته باشد. ارزیابی توزیع داروها در بیمارستان نیز ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: آنتی بیوتیک، DDD (دوز معین روزانه)، الگوی مصرف دارو
  • زهرا اسماعیلی، شروین ضیاءبخش طبری، نازنین واعظ زاده، رضاعلی محمدپور صفحات 170-174
    سابقه و هدف
    ارتقاء کیفیت زندگی بیماران عموما باید به عنوان اهداف اصلی مداخلات درمانی مطرح گردد، در این راستا، افزایش نیاز و تمایل به انجام جراحی قلب و عروق نشان دهنده اهمیت و توجه ویژه به این گونه بیماران پس از عمل جراحی و کیفیت زندگی آنان است. در این رابطه با توجه به عدم پیشینه تحقیقاتی در منطقه در خصوص کیفیت زندگی بیماران پس از عمل جراحی قلب، این مطالعه انجام گرفته است.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی است که در آن کیفیت زندگی 172 نفر از بیماران پس از عمل جراحی میانبر عروق کرونر مورد بررسی قرار گرفت، گردآوری اطلاعات توسط پرسشنامه SF-36 که دارای 36 سوال که در 8 مولفه تنظیم شده است، صورت گرفت و نمرات مولفه های هشت گانه بین صفر تا 100 تبدیل شده که نمرات بیشتر نشان دهنده کیفیت زندگی بهتر می باشد، در این پژوهش اطلاعات کسب شده با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های t و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد اکثریت بیماران (75 درصد) کیفیت زندگی خود را خوب توصیف نمودند، همچنین نتایج بیانگر آن است که همه مولفه های سلامت مربوط به کیفیت زندگی درمردان میانگین نمرات بیشتری را نسبت به زنان داشتند، وآزمون t اختلاف نمرات کیفیت زندگی درمولفه های سلامت جسمی (014/0P<)، محدودیت روانی (033/0P<)، درد بدنی(032/0 P<)، سلامت روانی (049/0P<) را بین زن و مرد نشان داد. ولی برای محدودیت جسمی (098/0P<)، فعالیت اجتماعی (072/0P<)، سرزندگی و نشاط (21/0P<) و سلامت کلی (092/0P<) تفاوت معنی دار وجود نداشت.
    استنتاج
    با توجه به توصیف خوب از کیفیت زندگی توسط بیماران پس از عمل جراحی میانبر عروق کرونر توصیه می گردد با مداخلات درمانی، مراقبتی و پیگیری های بعدی در ارتقاء کیفیت زندگی بیماران به سطوح عالی قدم های موثرتری برداشته شود.
    کلیدواژگان: کیفیت زندگی، پیوند عروق کرونر، جراحی قلب
  • سید جلال حسینی مهر صفحات 175-189
    داروهای محافظ پرتو (Radioprotectors یا Radioprotective agents) ترکیباتی هستند که وقتی قبل از اشعه تجویز شوند، آسیب و مرگ ناشی از پرتوهای یونیزان را کاهش می دهند. این ترکیبات می توانند قبل از پرتوگیری در بیماران تحت پرتو درمانی، کارکنان مشاغل مرتبط با پرتو و افراد جامعه در مواقع حوادث ناشی از پرتو کاربرد داشته باشند. اولین دسته داروهای محافظ پرتو که مورد ارزیابی قرار گرفت، ترکیبات سنتتیک حاوی گوگرد بود. یکی از این ترکیبات آمیفوستین است که در پیشگیری از عوارض مخاط دهانی ناشی از پرتو درمانی مورد تایید قرار گرفته است، اما به دلیل عوارض جانبی شدید مانند تهوع، استفراغ و افت فشار خون، مصرف آن محدود می باشد. لذا دستیابی به داروی کم عارضه تر اهمیت بسزایی دارد. در این راستا فراورده های طبیعی بخصوص گیاهان دارویی می توانند به عنوان داروی مناسب، مورد بررسی قرار بگیرند. فراورده های طبیعی مطالعه شده عمدتا از گیاهان منطقه آسیا می باشند که عصاره تام مورد ارزیابی قرار گرفته اند. مهم ترین مکانیسم پیشنهادی برای آنها خاصیت آنتی اکسیدانی می باشد، هر چند اثر محرک سیستم ایمنی با تاثیر بر تکثیر سیستم خونساز نیز از آنها گزارش شده است. این فراورده ها در قیاس با ترکیبات سنتتیک مانند آمیفوستین اثر محافظتی کمتری دارند، ولی عوارض جانبی شان نیز کم تر است. این مقاله به مروری بر تحقیقات انجام شده در خصوص این دسته از ترکیبات می پردازد و مزایا و معایب آنها را ارزیابی نموده است.
    کلیدواژگان: محافظ پرتو، اشعه، گیاهان دارویی، پرتو درمانی
|
  • M. Fatahi, T. Shokohi, M.B. Hashemi Sooteh, M.T. Hedayati, A. Okhovatian, A. Tamadoni, H. Karami, D. Moslemi, M. Ayaz Pages 1-11
    Background and
    Purpose
    Early detection of Candida species in body site could improve the survival of the immunosuppressed patients by allowing the initiation of specific treatment while the fungal biomass is still low. The aim of this study was the identification of Candida albicans isolated from the oncology patients by molecular methods.
    Materials And Methods
    Sixty two of Candida albicans isolated identified by phenotypic methods (color of colony on CHROMagar medium, germ-tube formation in horse serum, chlamydospore formation on Cornmeal agar with 1% Tween 80). DNA was extracted by using a glass bead/phenol- chloroform method. The oligonucleotide primer pairs (NL1/NL4) were used to amplify a 620-bp fragment of D1/D2 region of large submit (26s) ribosomal DNA gene. PCR-products were electrophoresed in a 1.5% agarose gel. Eighteen PCR-amplified products sequenced and results were evaluated by online BLAST software. Multiple sequence alignment was performed by using online CLUSTAL-W (version 1.83) software.
    Results
    The BLAST search revealed that all of products were Candida albicans. All sequences showed >99% similarity when compared with known reference sequences at the Gene-Bank. Four different strains were obtained of albicans species, including: AA 1622b (13 samples), 24698 (3 samples), TA 62 (1samples) and 551 FC (1 sample). A total of 131 nucleotide exchange sites were revealed.
    Conclusion
    The dominant species by phenotypic approaches was Candida albicans. In addition, identification of Candida albicans by (26S) rDNA sequencing was 100% concordant to the results obtained by the phenotypic methods.
    Keywords: Candida albicans, Oncology, Mazandaran Province, Molecular identification
  • F. Rashidi Ghader, M. Kosaryan, H. Karami Pages 12-19
    Background and
    Purpose
    Cardiac complications in major thalassemia are the most debilitating problem among them. Iron chelating with desferrioxamine, may be difficult or inadequate. The aim of this research is to evaluate the effect of combination therapy with the two drugs "deferiprone & desferrioxamine" on cardiac complications in major thalassemia.
    Materials And Methods
    In a clinical trial study (before & after), 47(24men and 23 women) patients with major thalassemia referred to Booali research center,10 to 35 years old, all of whom were undertaken combination therapy with deferiprone & desferrioxamine, enrolled in this study. Echocardiography was performed for all patients before & after at least 6 months of combination therapy. Echocardiographic systolic & diastolic function indices including LVEF, EPSS, CI&E/A, EF slope & MPI, as well as presence of arrhythmia were obtained. The data were analyzed by paired T Test & Pearson correlation.
    Results
    There were significant changes in ferritin, systolic function& MPI, indicating statistically significant improvement. Ferritin decreased to 3306±1347ng/ml from 4489±1607ng/ml (p=0.000). LVEF increased to 69.7±2.6% from 67.6±3.9% (p=0.04). EPSS decreased to 2.9±1.3mm from 3.9±2.1mm (p=0.004). Cardiac Index increased to 3.6±0.18 from 3.5±0.3 (p=0.02). MPI decreased to 0.33±0.05 from 0.37±0.06 (p=0.03). Arrhythmia & diastolic function were also slightly improved which were statistically nonsignificant.
    Conclusion
    The results showed that combination therapy with the two drugs deferiprone & desferrioxamine led to decrease ferritin level and improve systolic function in patients with major thalassemia.
    Keywords: Thalassemia, Deferiprone, Desferrioxamine, Cardiac dysfunction
  • V. Khuri, S.M. Nayebpoor, A. Mirabasi, M. Azadbakht, A. Salehi Pages 20-29
    Background and
    Purpose
    Previous studies have demonstrated the cardiovascular effects of Urtica dioica (Nettle) such as anti-hypertensive, and negative inotropic effects on heart. The effects of plant on atrioventricular node has not been explored yet.Inhibitory Na+-K+-ATPas pump has been shown ny U. dioica. The aims of the present study were: 1) to determine concentration-dependent effects of ethanolic extract of nettle on the nodal basic and functional properties. 2) to campare mechanism of action nettel with ouabaine and verapamil.
    Materials And Methods
    This was an experimental study. Male New Zealand rabbits (1-1.3 kg) were used in all of the experiments Various experimental stimulating protocols (Wbcl Recovery, Facilitation, Fatigue) were applied to assess electrophysiological properties of Node. We used isolated perfused AV-nodal preparation (n=18). All protocols were repeated in the presence and absence (control) of different concentration (0.2-0.4 g/l) of Nettle, verapamil (0.1μM) and ouabaine (0.25μM). Results were shown as Mean ± SE and a probability of 5% was used to indicate statistical significance.
    Results
    In the presence of Nettel, significant increases in WBCL (150.7± 4.3 to 180 ±15.2msec), AVCT (44±2.5 to 54±1.7msec), ERP (125±13 to 149 ±20.6msec) and magnitude of fatigue (ΔAH) 6 ± 0.9 msec were observed. The nettel has less inhibitory activity than verapamil, such as ERP of Nettel was 40% of verapamil. Also, Nettel had similar electrophysiological effects in regard to ouabain.
    Conclusion
    In the present study, negative dormotropic effect of extract, Citrus bigaradia of Nettel, was observed on the isolated AV-nodal preparation. The same electrophsiological trend of ouabain and Nettel, may indicate the role of Na+-K+-ATPas pump in the deppresant effect of Nettel.
    Keywords: Functional properties, AV, Node, Arrhythmia, Urtica dioica root
  • S. Rabiee, E. Azizi, M. Farimani Sanuee Pages 30-36
    Background and
    Purpose
    The most common complication of pregnancy is abortion. The etiology of recurrent pregnancy loss is not completely known. There are few therapeutics and diagnostic strategies in recurrent abortion. The aim of this study was to compare the use of heparin with aspirin vs prednisolone with aspirin in patients with recurrent pregnancy loss (RPL).
    Materials And Methods
    This randomized clinical trial study comprised of 50 patients with RPL referred to Fatemieh Hospital, Hamadan. These patients were selected when β-HCG test was positive and were divided into two groups (n=25 for each group). Patients in the first group received subcutaneous heparin (5000 U twice a day) and oral microcoated aspirin (80 mg once a day) up to 20th week of pregnancy. Ultrasonography was repeated 3 times for these patients. Ca tablet was administrated in order to prevent osteoporosis. Antiphospholipid and anticardiolipin antibodies were checked for all patients. Neonates were visited by a neonatologist and followed up for one month. Finally, the data were analyzed by t-test and Fisher’s exact test.
    Results
    The mean age of prednisolone with aspirin group were 31.8±3.3 years while, it was 30.7±3.2 years in heparin with aspirin group and, this difference was not significant (P>0.05). The mean pregnancy loss number was 2.8±1.1 while 2.4±1 in prednisolone with aspirin and heparin with aspirin groups respectively, which was not statistically significant (P>0.05). Anticardiolipin antibody was positive in 4 (8%) patients, and antiphospholipid antibody was also positive in 4(8%) patients. Pregnancy loss with heparin+aspirin was significantly higher than prednisolone+aspirin (P<0.05). There was not any case of complications in two groups.
    Conclusion
    The results of this study showed that prednisolone with aspirin are more effective than heparin with aspirin in the management of recurrent pregnancy loss and are preferred to use in these patients.
    Keywords: Abortion, Habitual, Aspirin, Heparin, Prednisolone
  • R. Salehi, M. Mofidi, M. Kasnoyeh Pages 37-44

    Background and

    Purpose

    Succinylcholine isn’t used in Emergency Department intubations routinely, that, this study was performed to compare success and complications of tracheal intubation with and without succinylcholine administration.

    Materials And Methods

    This interventional study was done on 150 patients admitted in Emergency Department of Hazrat Rasoul Akram Hospital who underwent intratracheal intubation. Demographic data were evaluated. The Cases were entered in protocol A (rapid sequence intubation with succinylcholine) or B (modified RSI without succinylcholine) randomly and then intubated. During and after intubations, results and complications were recorded in checklists and analyzed via SPSS11 software.

    Results

    The mean age in group A was 34.1±5.1 yrs while in group B was 35.1±5.3 yrs. In group A, 35 cases (46.6%) were female and 40 cases (53.4%) were male and in group B 37 cases (49.3%) were female and 38 cases (50.7%) were male. The differences between groups were not significant. In group A, 74 cases (98%) were intubated in first attempt and 1 case (2%) in second attempt. Bradicardia was seen in 3 cases (4%), hypotension in 8 cases (10.6 %), vomiting in 8 cases (2.6 %), hypertension in 2 cases (2.6 %) and hypoxia (O2 sat<90%) in 9 cases (12%). In group B, 64 cases (88%) were intubated in first attempt and 9 cases (12%) in second attempt. Bradicardia occurred in 2 cases (2.6%), hypotension in 9 cases (12%), vomiting in 3 cases (4%), hypoxia in 11 cases (14%) and hypertension in no case. In this study, the success rate of intubation in RSI with succynilcholine was higher significantly. There are no significant differences regarding in complications between two groups.

    Conclusion

    Our study showed that in emergency patients intubation the which there is no contraindication for succynilcholine, it is better to try RSI.

    Keywords: Succynilcholine, Tracheal intubation, Complication
  • Gh Mosayebi, A. Ghazavi, K. Ghasami, M.A. Payani Pages 45-53
    Background and
    Purpose
    Simvastatin is an inhibitor of 3-hydroxy-3-methylglutaryl coenzyme, a reductase and widely used as cholesterol-lowering agent. It is a promising candidate for future treatment in multiple sclerosis (MS), as it has been shown to exhibit immunomodulatory and anti-inflammatory effects. This study examined the effect of simvastatin on the evolution of experimental autoimmune encephalomyelitis (EAE), as an animal model for MS.
    Materials And Methods
    EAE was induced by immunization of 8 week old C57BL/6 mice with MOG35-55 peptide with complete Freunds adjuvant. Therapy with simvastatin (1mg/kg/every day given as oral) was started on day 3 before the immunization until 25 day after immunization. Total antioxidant capacity (TAC) was assessed by ferric reducing-antioxidant power (FRAP) method. Nitric oxide (NO) production was also estimated by Griess reaction.
    Results
    The results show that simvastatin-treated mice had significantly less incidence and clinical score of EAE than non-treated (control) EAE induced mice (p=0.001 and p=0.0001, respectively). Moreover, treated mice displayed a significantly delayed disease onset compared with control mice. Simvastatin significantly increased TAC and level serum uric acid (p=0.001), but had no effect on serum nitrite production.
    Conclusion
    Our results suggest that simvastatin therapy may be effective in the prevention of symptomatic EAE. This resistance to encephalomyelitis may be associated with the inhibition of oxidative stress and the increase of antioxidant capacity.
    Keywords: simvastatin, experimental autoimmune encephalomyelitis, multiple sclerosis, Nitric oxide, uric acid, antioxidant capacity
  • S. Nazarpour, H. Azimi Pages 54-61
    Background and
    Purpose
    Dysmenorrhea is one the most common disorders in Gynecology, which occurs in 50% of women with regular menstrual cycls. There have been various treatment methods regarding this, among which the drugs with less side effects are preferred. The porpuse of the present study, is to compare the effect of Fennelin and Mefenamic Acid on primary dysmenorrhea.
    Materials And Methods
    This research is the result of an experimental study at the level of a double-blind clinical trial in 2006. In this study, 104 students with moderate to severe primary dysmenorrhea were randomly selected and assigned into 3 drug-taking groups, including Fennelin (36), Mefenamic Acid(36) and Placebo(32). They were assigned to receive the relevant drugs in two successive menstrual cycles at the beginning of the pain. The selected subjects were asked to fill out the questionnaires regarding the severity of pain, hemorrhage and clinical problems in the first visit, during the first five hours, 48 hours and the first three days in two successive cycles.
    Results
    There were no significant differences between the 3 selected groups regarding the age and the characteristics of menstruation. The average age of the subjects was 20.7 ± 0.16 and the average age of the beginning of primary dysmenorrhea was 15.11± 0.26. 71.2 % of subjects had moderate while 28.8 % with severe dysmenorrhea. The pain severity highly decreased in Fennelin takers compared with the Placebo takers, and as the time of treatment continued, this difference increased. However, there was no significant difference between the Fennelin and Mefenamic Acid takers. The effect of Fennelin was also more than Mefenamic Acid in reducing the severity of hemorrhage. There was no significant difference between the 3 groups regarding the clinical symptoms, but there was considerable reduction in the severity of clinical problems in Fennelin takers compared with the two other groups. According to the drug-takers, Fennelin was more effective in reducing the complaints compared with Placebo however, it had no significant difference from Mefenamic Acid.
    Conclusion
    The effect of Fennelin in relieving primary dysmenorrhea is not less than Mefenamic Acid, and it can be useful in reducing the severity of pain, hemorrhage and clinical symptoms. Therefore, due to the safety of herbal drugs, it can replace the chemical drugs.
    Keywords: Primary Dysmenorrhea, Fenellin, Mefenamic Acid
  • H. Karami, K. Vahidshahi, M. Kosarian, H. Karami, M. Jamali Pages 62-68
    Background and
    Purpose
    Cholelithiasis is a common problem among patients with homozygous major and intermediate β-thalassemia due to chronic hemolysis, ineffective erythropoesis and other factors that causes variety of side effects. Hydroxyurea (HU) decreases hemolysis by increasing HbF production in homozygous β-thalassemia patients. Up to now, there have not been evidences about relationship between use of Hydroxyurea and cholelithiasis in the patients. The aim of this study was to determine the relationship between use of HU and incidence of cholelithiasis in patients with major and intermediate β-thalassemia referred to thalassemia research center of Mazandaran University of medical sciences at Boo-Ali Sina hospital of Sari, IRAN.
    Materials And Methods
    This historical cohort study was performed in 2006. Study population was major and intermediate β-thalassemia patients referred to Boo-Ali Sina Hospital of Sari, IRAN. The patients were divided to two groups: case and control groups. The case group (36 patients) was consisted of major or intermediate β-thalassemia patients using hydroxyurea at least for one year, and the control group were: non-hydroxyurea user patients or beginning to use the drug less than 3 months. The groups were matched on order to age, gender and severity of the disease. Severity of the disease was determined according to grading, clinical and laboratory characteristics of the patients. Data about demographic information, severity of the disease and results of hepatobiliary ultrasound were recorded in a questionnaire. The data was analyzed using SPSS (11) software and t-test, Chi-square test and fisher exact test.
    Results
    Thirty-six [20 women (55.6%)] patients in case group and 36 [19 women (52.8%)] patients in control group were studied. The mean duration of use of hydroxyurea was 67.9 ± 25.5 months with maximum 108 months (9 year). The mean dosage of the drug was 14.9 ± 5.9 mg/kg with maximum dosage 34 mg/kg. Thirteen (48.1%) patients in control group (12 cholelithiasis, 1 sludge) and 6 (19.4%) patients in case group (5 cholelithiasis, 1 sludge) had abnormal hepatobiliary sonography. The difference between two groups was significant statistically (P<0.02). Among the different variables, a significant relationship was detected between gender of the patients and effect of HU on cholelithiasis.
    Conclusion
    This study showed that the incidence of cholelithiasis in major and intermediate β-thalassemia patients using hydroxyurea was less than non-hydroxyurea user patients did. As a result, it seems that there was a preventive effect of hydroxyurea in incidence of cholelithiasis in major and intermediate β-thalassemia patients.
    Keywords: Major β thalassemia_Intermediate β thalassemia_Cholelithiasis_Hydroxyurea
  • J. Akbari, R. Enayatifard, M. Saeedi, A. Aghpour Pages 69-80

    Background and

    Purpose

    Oral administrations have been used for many years as a main method comparing to other methods. Sustained release techniques have been a great interest recently. Matrix polymers are one of the ways used to prepare a sustained-release drug and are most widely used to prepare the controlled-release drugs. Cellulose derivatives are the most common ones. Solubilities of some drugs are pH-dependent due to their acidic or basic nature. Diltiazem Hydrochloride due to having a pH-dependent solubility is a suitable model to investigate the effect of pH and also to prepare pH-independent formulations.

    Materials And Methods

    In the present study, an attempt was made to form pH-independent formulations using HPMC, lactose, CAP and organic acids in different ratios. The physicochemical properties of tablets prepared (including weight uniformity, hardness, tensile strength, friability and assay) were investigated. Rate of drug release was studied using USP I at pH 1.2 and 7.2, and sampling was done in the time of 0.5, 1, 1.5, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8. The drug release data were analyzed according to four kinetics models.

    Results

    Drug release profile in acid free formulations showed that it was higher in the acidic medium. 50% replacement of HPMC with CAP and 1:1 ratio with drug release was pH-independent. Studying the formulations containing organic acids citric acid and polymer with 1:1 and 2:1 ratios ascorbic acid and polymer with 1:1 and 2:1 ratios and tartaric acid with 1:1 and 2:1 ratios showed their pH independent release characteristics.

    Conclusion

    These results showed the effect of combination of polymers and organic acids on drug release and its kinetic. Thus, the micro-environmental conditions for the dissolution and diffusion of diltiazem HCl were almost kept constant. The release of diltiazem HCl from tablets composed of HPMC and organic acids was found to be pH-independent.

    Keywords: pH independent, HPMC K4M, Cellulose acetate phthalate, Dissolution, Kinetic
  • M. Mofidi, H. Shaker, H. Ghafouri Pages 81-87
    Background and
    Purpose
    IV Acetaminophen (Propacetamol) is one the drugs which has recently been discussed in pain management. The purpose of this study, is the comparison of analgesic effect of Propacetamol and Tramadol in pain relief of renal colic patients.
    Materials And Methods
    This double blinded randomized clinical trial was preformed on 80 patients who came to ED of Hazrat Rasool Akram Hospital (HRAH) due to renal colic. Demographic data and pain scores were evaluated prior to injection (through numeric rating scale). Then, patients received one of the drugs, drug A (1 gr Propacetamol) or B (100 mg Tramadol) randomly. Pain relief and adverse effects of the drugs were evaluated 30 minutes after injection. After 1 hour, satisfaction and the need to administer a narcotic were evaluated. Data was gathered and analyzed by T-test via SPSS software. The Pvalue less than 0/05 was dertermined to be significant.
    Results
    The mean age in group A, was 33±8.6 yrs and in group B, was 34.2±8.2 yrs. Mean of pain score in group A, was 7.6±1.6 and in group B, was 7.5±1.5. Pain relief in group A, was 4.4±1.6 and in group B, was 2.6±1.2. Differences between the groups were significant. 12 cases (%30) in group A, and in 25 cases (%62/5) in group B, recieced additional analgesic for pain relief, thus, difference between groups was significant.
    Conclusion
    According this study, IV Propacetamol is a safe and effective drug for pain relief in renal colic patients, without any significant adverse effects. Our survey showed that IV Propacetamol is more efficient and has less side effects in comparison with Tramadol in the pain relief of renal colic patients.
    Keywords: Propacetamol, Tramadol, Renal colic
  • A.R. Alaee, H. Jafari, M. Khademloo Pages 96-104
    Background and
    Purpose
    UTI is one of the most common bactctrial infections in pediatrics. Febrile urinary tract infection can produce severe renal complications when unrecognized or untreated. Acute pyelonephritis (APN) and reflux are two synergistic factors in the destruction of kidneys of children. There are no certain specific diagnostic laboratory tests and clinical symptoms for diagnosis of UTI. There are several diagnostic methods for APN and reflex in pediatrics, including ultrasonography. IVP, VCUG, CT, Doppler and DMSA scintigraphy. Most of these methods are associated with the danger of exposure to radiation. In this study, we assessed and compared the accuracy of renal artery resistive index (RI) in doppler ultrosonography with DMSA scan and vcug to the diagnosis of APN and reflux in pediatrics patients.
    Materials And Methods
    In this diagnostic study, we assessed 72 kidneys from 36 children (28 girls and 8 boys, age 19 days to 27/19 months) with febrile UTI admitted in Booalisina Hospital of Sari in 2005 to 2006. All patients underwent cysto-renal ultrasonography and Doppler ultrasonography. They Also underwent VCUG and DMSA scan to rule out vesicoureteral reflux and APN respectively. The data recorded in separate questionnaires and were analyzed using spss- statistical software.
    Results
    The results concluded that DMSA was positive in 34.7% of children with febrile and confirmed clinical impression, while Doppler sonography was positive in 33.3% of cases. The specificity and sensitivity of Doppler sonography were 64% and 83%, while the positive predictive value and negative predictive value were 66.7% and 81.3% respectively.
    Conclusion
    According to the results of this study, Doppler RI>0.7 in pediatrics with febrile UTI and clinically suspected APN are in need of careful antibiothic therapy and must be controlled by DMSA scan. DMSA is not necessary in children with Doppler RI <0.7 and they must be treated for possible cystourethral infection. Thus, there is a significant relationship between increased RI and the severity of renal involvement. Considering, that 83% sensitivity and 81.3% predictive value of Doppler RI measurement to diagnosis of APN and scaring, it is concluded that Doppler index (RI) measurement to rule out of APN is valuable.
    Keywords: Urinary tract infection, Vesicourethral reflux, Acut pyelone phritis, Renal resistance index, VCUG, DMSA scintigraphy, Doppler
  • M. Marjani, M. Selk Ghaffari, R. Moridpour, A. Veshkini, Y. An Pages 105-113
    Background and
    Purpose
    Autograft is the best bone graft substitute, however, it has some limitations, so allograft with synthetic or natural materials has been advised to use for bone graft. In this study, Iranian Caspian seashell was used as a biocompatible natural material for radiological evaluation. lodgment of seashell in drilled defects of femur was compared in the treatment group (rabbit models) with natural healing process of cancelluos bone in the control group. Handling characteristics, osteoconductivity, resisting against bone forces and absorption, were evaluated by radiological study.
    Materials And Methods
    The study was performed in faculty of Veterinary Medicine, Islamic Azad University of Karaj. Twelve New Zealand rabbits were divided into two equal groups of six (treatment and control groups). In the treatment group unilateral drilled defect was induced in the greater trochanter of femur. Each defect was implanted by the pieces of seashell. In the control group, similar bone defects was also produced to study natural bone healing process. Radiographs were taken from rabbits in 0, 10, 20, 30, 40, 50, 63 days post-operation.
    Results
    After 9 weeks, radiographic findings in the treatment group were included a range of 10-15% reduction of bone density and progressive new bone formation in the presented bone defects. Results of radiographic evaluation in the control group, indicated more than 50 % of bone healing was developed in the cylindrical defects of femoral greater trochanter.(…) Due to high structural density of seashell, which makes it tolerable against local biomechanical bone stress, there was no post-surgical complication (such as trochanteric fracture) in the treatment group.
    Conclusion
    Seashell is a natural source of calcium which is a valuable substitute for bone grafts in medical and veterinary orthopedic surgeries.
    Keywords: Bone graft substitute, Seashell, Rabbit, Femur, Bone healing
  • J. Ghaffari, M. Gharegozlou, E. Mohammadzadeh, Z. Nazari Pages 114-121
    Background and
    Purpose
    Intravenous immunoglobulin is used for primary immunodeficiency disorders. There have been some reports that intravenous immunoglobulin causes side effects. The aim of this study was to investigate intravenous immunoglobulin side effects in immunodeficiency patients.
    Materials And Methods
    The study utilized the data of 29 primary immunodeficiency patients that were referred to allergy and immunology department in Medical Children Center in Tehran. 29 patients having completed record data files in the hospital, were the subjects of this study.
    Results
    Of 29 immune deficiency patients (aged 15 months to 55 years), they were 19 Males (65/51%) and 10(34/48%) Females. Prevalence of disorders include common variable immunodeficiency 16(55/17%), Bruton disease 8(27/58%), hyper IgM 4 (13/79%) and severe combind immunodeficiency 1 (3/44%). Based on the recorded data, the duration of infusion has been 5 months to 15 years. 15 patients had reported side effects (51/72%). 34 infusions from the total of 1,626 infusions accompanied with side effects (2/09%). Most side effects were occurred during 30 minutes onset of infusion and most were caused by rapid infusion. Most side effects were mild reactions (fever, chills and …).
    Conclusion
    Intravenous immunoglobulin is a rather safe drug with mild side effects. With an appropriate technique and proper infusion, these side effects can be reduced.
    Keywords: Intravenous immunoglobulin, Primary immunodeficiency, Side effects
  • Gh.A. Khorasani, E. Salehifar, G. Eslami Pages 122-130
    Background and
    Purpose
    It has been reported that the cause of burn is an important factor in the determination of prognosis and outcome. Due to different results of various centers, we conducted this study to determine the relationship between cause of burn and outcomes including rate of infection, costs and mortality in Zare Hospital.
    Materials And Methods
    This prospective study, has been preformed on 113 patients from September 2006 to April 2007. The inclusion criteria were ages more than 10 years old and partial thickness or full thickness burn. Based on the clinical situation of patients, appropriate samples, such as swab, tissue biopsy, urine, blood and sputum were obtained. The relationship between cause of burns and different variables, including demographic data, infections, costs and mortality have been assessed by Chi-square test.
    Results
    Flame injury was the most common type of burn (53.2% cases). Burn percent and days stayed in the hospital were 30.6 ± 21.2% and 21.6 ± 11.9 days, respectively. These variables were significantly higher in the patients with flame injury. The mean antibiotics and total cost of patients were 9834102 ± 11818945 and 24301863 ± 18872089 Rials. Electricity was the cause of burns in 11.5% of patients. The overall mortality was 29.3%. However, It was significantly different in patients with various causes of burns.
    Conclusion
    Inappropriate outcomes in patients with flame injury were much severe and more common than other causes. There was a relationship between the cause of burn and demographic and psychosocial variables such as sex, marital status, residency, educational state, suicide intent and past medical history of patients.
    Keywords: Burns, Cause, Outcome, Cost, Mortality
  • S.A. Rahimi, Sh Salar, A. Asadi Pages 131-140
    Background and
    Purpose
    Radiology unit has an important role in the diagnosis of many disorders, along with providing suitable and high quality pictures. A good picture is provided using a correct technical criteria and suitable circumstance of patient. Finally, operation and knowledge of radiology personnels directly has a primary role in the determination of radiography quality.
    Materials And Methods
    This study was done in order to determine personnel operation in the units of hospitals radiologist, related to Universities of Mazandaran Medical Science. Data collection tools, made a researcher a check list that was used after getting suitable letter and validity indices. All of the 73 personnels of the radiology unit related to Mazandaran Medical Science were studied. 35 operations (in technical, protective and technological fields), in any of personnel in three distinct shifts were observed and recorded. All of them were tested about these three fields with 40 questions.
    Results
    The total obtained scores from personnels in technical part in the morning, evening and night shift were 66.4, 53.9 and 60.2 percents. Recived scores from personnels in protective fields were 68.1, 59.5 and 60.2 percents, while recived scores from personnels in Technological operation fields were 47.8, 39.95 and 43.65 percents. Comparison of these three scores in technical, protective and Technological operation fields showed a meaningful difference (p<0.05).
    Conclusion
    The total quality of personnels operations were nearly desirable and in need of continuous education, supervision and evaluation. Emphasizing protection to beams, accessibility of necessary tools and continuous supervision regarding usage of these equipments and respecting other security points have important role in reducing patients absorbed doses.
    Keywords: Radiography, Radiology, Hospital, Personnels, Proficiency
  • M. Ghasemi, A.R. Alam, H. Karami, Sh Salimi Pages 141-147
    Background and
    Purpose
    Hirschsprung`s disease (HD) as an organic cause of children constipation is only treated by surgical intervention. Regarding of variety of clinical manifestation of HD and lack of information about it in Sari, this study describes the prevalence of HD in constipated children referring to BooAli Hospital.
    Materials And Methods
    this descriptive study was undertaken on children with protracted constipation and neonate suspicions for HD referring to BooAli Sina Hospital of Sari (1997-2006). Clinical and pathological data of patients were collected from their records and analyzed using SPSS 13 software.
    Results
    226 children were presented with constipation at a mean age of 30.6±34.8 months (range, 0.69-1.6 months). Rectal biopsy performed in 187 cases. HD was diagnosed in 59.4% of biopsied patients. The mean age of patients diagnosed was 24.8± 33.2 months. 27.1% patients with HD were diagnosed in the first month, 44.1% in 1-12, 18% in 12-48 and 10.8% in over 48 months.
    Conclusion
    This study revealed 59.4% of protected chronically constipated children had HD, indicating usefulness of rectal biopsy in these patients.
    Keywords: Chronic Constipation, Hirschsprung's Disease, Children
  • M. Valipour, M. Zarghami, A. Masoudzadeh, A.R. Khalilian, A.H. Tirgari, S.T. Mosavi Pages 148-160
    Background and
    Purpose
    The aim of this study was to investigate the Iranian psychiatrist's knowledge, attitude and practice about compulsory admission and its related laws.
    Materials And Methods
    The target group of this descriptive prospective study was the entire Iranian psychiatrists whose addresses were available in Iranian psychiatry association. Assessment was performed through a self-report questionnaire, which contained 52 evaluating questions. Questionnaires were mailed to psychiatrists and assessed after they returned the answers.
    Results
    We obtained responses from 116 psychiatrists. Twelve and a half percent of them had been complained against due to compulsory admission. More than 50% of them had studied literature crowing psychiatric health laws, and 12.1% of them had a poor knowledge reyording this literature. About 70% of them believed that the present law is not befitting with current needs. Majority of them reported that they hospitalize their patients involuntarily and they prefer their opinion on compulsory admission rather than other resources in most situations.
    Conclusion
    These findings suggest that the present law about compulsory admission of psychiatric patients is deficient and not befitting with current needs. Furthermore, lack of education in this view is obvious and prominent.
    Keywords: Compulsory admission, Involuntary admission, Psychiatric patients, Law
  • Z. Yousefi, O. Naeej Pages 161-165
    Background and
    Purpose
    Nitrate is considered as a major pollutant for groundwater resource. In recent years, the concentration of nitrate in subsurface water is increasing because du to utilization of the of using excessive amount of fertilizers and disposal of wastewater in soils. This research was carried out as descriptive study, in a rural area of Paeen Khiaban Litkooh in Amol City in 2005.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional descriptive study, 300 samples were collected from 50 well drinking water in different weather (wet and dry) The samples was taken from each well, 3 times in the wet air and 3 times in the dry air. Nitrate analysis method was Ultraviolet Spectrophotometer (Model Jesco 7800 U.V/Visible) at 220 and 275 nm according to "Standard methods for the examination of water and wastewater (20th edition)".
    Results
    The results revealed that, nitrate maximum related to well number 38 in a rural qrea with code 8 and with 20.66 mg/l Nitrate as N. Maximum of Nitrate average concerned in rural code 8 with 9.66 mg/l and minimum of nitrate average related to rural code 2 with 1.257 mg/l nitrate as N. The results indicated that nitrate was reduced when the depth of water wells increased and ford ware, the value of nitrate in deep wells is more than surface wells.
    Conclusion
    The statistical analysis showed, there is a significant difference between concentrations of nitrate in surface wells drinking water in wet and dry air conditions, but there is not a significant difference between deep well drinking water. The leakage of surface water to the low depth well and lack of sanitation, may be the cause of this difference.
    Keywords: Nitrate, Rural area, Amol City
  • M.A. Ebrahimzadeh, F. Ansari, A. Ramezani, M. Shokrzadeh, B. Shabankhani, S.S. Saeedi, Z. Bagherzadeh Pages 166-169
    Background and
    Purpose
    Due to an increase in cases of irrational drug prescription and it's health and economic consequences, evaluation of the rational use of drugs seemed necessary. Among drug groups antibiotics are greatly significant.
    Materials And Methods
    Utilization pattern of antibiotics in different wards of Sari Imam Khomeini teaching hospital in the first half of 2000 and 2005 were reviewed. ATC/DDD (Anatomic, Therapeutic, Chemical/ Defined Daily Dose) methodology was used.
    Results
    Data showed, use of antibiotics jumped from 95.4 DBDs (DDD per patient’s bed-days) to 124 DBDs. Distribution of different class of anti-microbial, showed the highest increase in use of vancomycin and clindamycin. Use of cotrimoxazole and aminoglycosides remained fairly unchanged, howerrs consumption of Penicillin G dropped. In year 2005, ICU ward followed by gynecology, were among the University Hospital departments with the highest consumption of antibiotics. Cefazolin was the most prescribed antibiotics during this study.
    Conclusion
    It appers that there is a need for more national drug policities and drug education program for health care professionals. Evaluation of drug distribution in hospitals seems to be necessary.
    Keywords: Antibiotic, DDD, Defined Daily Dose, Utilization pattern
  • Z. Esmaeili, Sh Ziabakhsh Tabari, N. Vazezzadeh, R.A. Mohamadpour Pages 170-174
    Background and
    Purpose
    Improvement of the quality of life for patients must be considered as a main objective of treatment. Therefore, increased attention to coronary artery surgery, coupled with patients quality of life, is significant for patients after surgery.
    Materials And Methods
    This descriptive study was preformed on 172 patients, after a coronary artery grafting bypass. Data was collected by a SF-36 questionnaire, comprising of 36 questions divided in 8 domains. The score was designated as 0 to 100 with the higher score being indicative of a better quality of life. The obtained data was analyzed by descriptive statistics, t-test and analysis of variance methods.
    Results
    Findings showed that 75% of subjects reported well quality of life, while the mean score regarding quality of life in men, were higher than women in all health related dimensions. Based on t-test difference, the of quality of life in men and women for physical health (p<0.014), mental limitation (p<0.033), somatic pain (p<0.032) and mental health (p<0.049) was observed.
    Conclusion
    Considering a greater quality of life after coronary artery bypass grafting in patients, it is recommended to pay more attention to increase quality of life through treatment, care, follow- up in order to achive the best quality of life for patients.
    Keywords: Coronary artery by pass, Quality life, Heart
  • S.J. Hosseinimehr Pages 175-189
    Since exposure to irradiation in radiotherapy or unwanted radiation, induces side effects to health, it is important to makear effort to protect humans against side effects induced by irradiation. In these cases, radioprotective drugs could be used to reduce or delay the side effects and the mortality induced by irradiation. Although, thiol compounds were early compounds in these categories, administration of these agents have induced serious side effects and is limited to use clinically. The search for less-toxic radiation protectors has spurred interest in the development of natural products. Natural products have mainly antioxidant and immunostimulant activity. Cytokines and androsetendiol have immunomudulatory effects in the prevention of mortality induced by gamma irradiation in animal model. Many studies have showed herbal medicine has good radioprotective effects. Flavonoids are one of the main chemical compositions in herbal medicine with antioxidant activity. Although, these natural products had low efficacy in comparison to thiol compounds, they have low toxicity. This review focused on recent radioprotective agents with natural origin that have more potential effects.
    Keywords: Radioprotective, Radiation, Herb, Natural