فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد - سال بیست و چهارم شماره 7 (پیاپی 120، مهر 1395)

مجله دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
سال بیست و چهارم شماره 7 (پیاپی 120، مهر 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/07/18
  • تعداد عناوین: 9
|
  • محمد باقر اولیاء * صفحات 524-526
    هدف اولیه و فلسفه طب خدمت رسانی به بیماران بر اساس و با محوریت منافع بیماران است. بر این اساس هر اقدام درمانی یا تشخیص باید بر اساس بالاترین استانداردهای رایج یا ممکن طراحی و اجرا گردد.
    طبابت صدها سال قبل با دامنه محدودی که علم پزشکی داشت در ضمن ناقص بودن و ناکارآمدی در بسیاری از موارد، این حسن را داشت که پیچیدگی کمتری داشت و تنها مدعیان طب همان حکیمان قدیم بودند و بس. نه انگ بی سوادی به این حکیمان قابل چسباندن بود و نه مقوله پیچیده دید محدود تخصصی(Tube Vision) و صد البته اهالی حرف پزشکی یا خود، خود را حکیم می دانستند و یا توسط مردم به عنوان افراد سرآمد و نابغه مقبولیت داشتند.
    هرچه صفحات تاریخ به جلو ورق می خورد بروز پزشکانی ک قابلیت های ویژه در قسمت های خاصی از طبابت داشتند، بیشتر به چشم می خورد تا اینکه مکاتب آکادمیک تربیت پزشکان، رسما عزم را جزم نمودند تا تنوع غیر قابل تجمیع بیماری ها را در قالب تخصص های مختلف به جامعه عرضه نماید. قطعا رسالت این مکاتب خرد کردن طب به اجزاء کم ارزش تر و آسان تر کردن کار طبابت نبود بلکه ایجاد اشرافیت و تسلط بیشتر پزشکان متخصص در قبال علمی بود که سرعت تولید آن بسیار بیشتر از سرعت تربیت پزشکان گردیده بود.
    متاسفانه این تشعب(شاخه شاخه شدن) توسط برخی در جهت کسب پرستیژ بیشتر، راحتی کار و منافع بیشتر به حرکت گرفته شد و از رسالت اصلی خود دور شد و آنگاه شد که برخی پزشکان متخصص و فوق تخصص نه تنها مهارت های حداکثری رسیدگی به بیماران(Patient Care) را از دست دادند بلکه قابلیت درک جامع نگر(Holistic) در بسیاری موارد پزشکی کمرنگ شد و خدمات پزشکی چونان لحاف صد پارچه در عرصه جامعه نمودار گردید که الزاما در بسیاری موارد همخوانی(harmony) و پیوستگی لازم را با یکدیگر نداشت تا بتواند رسالت اصلی پزشکی را که بر اساس حداکثر منافع همه جانبه بیمار با حداقل هزینه بیمار بود به منصه ظهور برساند. پزشکی اصیل مبتنی بر شرح حال جامع و معاینه بالینی(با همه کاستی هایش) جای خود را به پزشکی ابزار محور(Instrument Oriented) (با بعضا جفا و تحمیل هزینه اش) داد و همان بود که شروع جریان خدمت مبتنی بر منافعی غیر از منافع بیمار رقم خورد. کار به جایی رسید که رشد شگرف تکنولوژی در حوزه خدمات پزشکی بسیاری را جوگیر نمود و مسابقه در رسیدن به رشته های تخصصی ابزار محور با شعار خدمت بیشتر ولی واقعیتی متفاوت از درون، شرکت کنندگان بیشتری را وارد صفحه رقابت نمود.
    شرکت های تولید کننده لوازم پزشکی که به لحاظ ماهوی سنخیتی با رسالت اصلی پزشکی نداشتند، تحمیل این ابزارها را به جامعه پزشکی و آکادمیک با رنگ و لعاب تکنولوژی برتر آغاز نمودند و همین جا بود که زمینه های خدمت صادقانه جای خود را به «پزشکی ماشینی» داد و مردم را چنان تربیت کرد که هر کس هر مشکلی پیدا می کرد مدینه فاصله اش انجام آزمایش های بی حساب و کتاب، چکاپ، تصویربرداری های غیراصولی از رادیوگرافی، چنان به مردم این سوغات شوم را تحمیل کردیم که کار به جایی رسید که یک پزشک اگر هیچ شرح حالی(که رکن تشخیص است) را از بیمار اخذ ننماید، هیچ معاینه ای(که باز از ارکان تشخیص اصولی است) انجام ندهد و هیچ اطلاعات کسب شده را ثبت ننماید(رکن طبابت) و فقط کاتب سفارش های بیمار برای آزمایش و عکس و سونوگرافی و... باشد، پزشک مقبول و مردمی جلوه گر می شود.
    در این میان هزینه های درمان نسبت به منافع درمان چربید و این در حالی بود که کشورهای صاحب این تکنولوژی ، خود سخت گیرانه مقید به رعایت استانداردهای لازم در استفاده از این ابزارها بودند و البته منافع شرکت های تولید کننده این تکنولوژی ها در فروش محصولات خود به ده ها و صدها برابر قیمت تمام شده به کشورهای در حال توسعه و عقب مانده بود.
    افراد آگاه به خوبی از سخت گیری پزشکان کشورهای پیشرفته در درخواست MRI و سایر اقدامات تشخیص پزشکی و رعایت سطح بندی در ارائه خدمات اطلاع دارند و از بی حساب و کتاب بودن درخواست خدمات پزشکی پرهزینه در کشور ما نیز مطلع هستند. خیلی ها از این وضع ناراضی نیستند و هزینه شدن از بیمه ها را یک فرصت می دانند انگار بیمه ها خود ماشین های تولید پول هستند! بیمه های خوش خدمت مانند بانک ها، نیروهای مسلح، معادن و... در درخواست خدمت از پزشکان برای اقدامات تشخیصی پزشکی پرهزینه و داروهای گران قیمت بسیار سخاوتمندانه برخورد نمودند.
    پژوهش های ما از پژوهش های Basic و کم هزینه مبتنی بر مشکلات(problem oriented) به سمت پژوهش های شیک و پرهزینه و مشتری پسند شیفت نمود و البته اگر این تناسب برای همه تخصص ها حفظ شده بود نه که بد نبود بلکه جای افتخار هم داشت. داروهایی که سالیان سال کار خود را به خوبی انجام می دادند بدون اینکه عوارض مهمی از آن ها دیده شود با تلقین شرکت های سازنده دارو به کلی جای خود را به داورهای مدرن با عناوین کم عارضه تر و موثرتر دادند. در صورتی که برداشت واقعی پزشکان در این انتخاب، کمترین جایگاه را داشت. ارزشمندترین و ارزان ترین ابزارهای تشخیص پزشکی مانند گوشی استتوسکوپ و چکش رفلکس جای خود را به گران ترین ابزارها مانند انواع ماشین های سنجش پوکی استخوان، اکوکاردیوگرافی، نوار عصب و MRI دادند و تست های تشخیصی منفی با نتایج نرمال(یا بی ربط) بیش از 90 درصد بررسی ها را شامل شد.
    هدف از این مقاله جسارت به جامعه پزشکی نیست بلکه هشداری حیاتی برای اکثر خدمات برای بازگشت به اصل خویش است.
  • سمیه عزیزی، نسرین حیدریه *، فاطمه جمالو صفحات 527-537
    مقدمه
    صرع به مجموعه ای از اختلالات سیستم اعصاب مرکزی گفته می شود که به صورت تشنجات ناگهانی، زودگذر، تکرار شونده و غیر قابل پیش بینی با منشا حسی- حرکتی و اتونوم ظاهر می شود. استاتین ها گروهی از داروهای کاهنده کلسترول خون هستند، با توجه به اثرات ضدالتهابی و باز کننده عروق سلول های مغزی استاتین ها در مطالعات گذشته، هدف از این مطالعه بررسی اثر آتروواستاتین بر تشنج ناشی از پنتیلن تترازول در موش های کوچک آزمایشگاهی نر گنادکتومی شده بود.
    روش بررسی
    این مطالعه تجربی بر روی 36 موش های سوری نر کوچک نژاد NMRI با وزن 35-30 گرم انجام شد. موش ها به دو گروه سالم و گنادکتومی تقسیم شدند. در گروه گونادکتومی عمل جراحی حذف بیضه ها صورت گرفت. گروه DMSO یا حلال دارو
    (cc3/0) و گروه تحت درمان، داروی آتورواستاتین با دوز mg/kg10 به صورت داخل صفاقی و 30 دقیقه بعد، پنتیلن تترازول (ptz) mg/kg80 را دریافت کردند. تمامی تزریقات به صورت داخل صفاقی بود. پس از تزریق پنتیلن تترازول مدت زمان شروع تشنج (آستانه) ثبت شد. داده ها با آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون توکی به کمک نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد(05/0p<).
    نتایج
    داروی آتورواستاتین در گروه سالم و گنادکتومی سبب افزایش معنی دار مدت زمان شروع تشنج (آستانه) نسبت به گروه DMSO یا حلال دارو گردید و از طرفی موش های گنادکتومی شده کاهش معنی داری را در مدت زمان شروع تشنج نسبت به موش های سالم نشان دادند(01/0p<).
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این تحقیق به نظر می رسد که داروی آتورواستاتین اثرات ضد تشنجی دارد و ایجاد گنادکتومی سبب افزایش تشنج می شود.
    کلیدواژگان: صرع، آتورواستاتین، آستانه تشنج، پنتیلن تترازول، وازکتومی، موش سوری نر
  • سیمین نامور آغداش *، منصوره مختاری صفحات 538-546
    مقدمه
    صرع یکی از شایع ترین اختلالات نورولوژیکی است که بر بیشتر جنبه های زندگی فرد تاثیر می گذارد. روش های درمانی متعددی برای بیماران صرعی استفاده می شود. اخیرا اثرات درمانی گیاهان دارویی بر روی صرع مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به ترکیبات پونه کوهی و استفاده از آن در طب سنتی به عنوان یک گیاه ضد تشنج، این مطالعه برای بررسی اثرات ضد تشنجی عصاره پونه کوهی در کیندلینگ شیمیایی صرع انجام شد.
    روش بررسی
    مطالعه تجربی حاضر بر روی 40 سر موش سوری نر انجام شده است که به طور تصادفی انتخاب و به پنج گروه مساوی تقسیم شدند که شامل 1 گروه کنترل که فقط پنتیلن تترازول (Pentylenetetrazol: PTZ) دریافت می کرد، 1 گروه شم که آب مقطر دریافت می کرد و 3 گروه تیمار که 30 دقیقه قبل از تزریق PTZ، عصاره آبی گیاه پونه کوهی را با دوزهای 400، 600 و 800 میلی گرم بر کیلوگرم وزن از طریق لوله گاواژ دریافت می کردند. کیندلینگ شیمیایی در تمام آن ها با 12 بار تزریق داخل صفاقی 45 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن از PTZ هر 48 ساعت یک بار انجام می شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آنالیز واریانس یک طرفه و تست تعقیبی Tukey انجام شد.
    نتایج
    تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که عصاره گیاه پونه کوهی اثر قابل ملاحظه ای بر کیندلینگ شیمیایی دارد. آن پیشرفت مراحل تشنج را به طور معنی داری کاهش (05/0P˂) و تاخیر زمانی در شروع تشنج را به صورت معنی دار افزایش (05/0P˂) می دهد ولی بر طول مدت تشنج اثر معنی داری ندارد.
    نتیجه گیری
    نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر نشان می دهد عصاره آبی گیاه پونه کوهی اثر ضد تشنجی بر کیندلینگ شیمیایی دارد؛ بنابراین ممکن است در درمان صرع مفید باشد.
    کلیدواژگان: تشنج، کیندلینگ، پنتیلن تترازول، گیاهان دارویی
  • ناهید سادات حسینی، محمد علی دهقانی *، سمیرا محمل زا یزدی، فاطمه امیری صفحات 547-554
    مقدمه
    امروزه رزرو بیش از حد خون در اعمال جراحی انتخابی به علت احتمال وجود خونریزی، شایع است که با توجه به محدودیت فرآورده های خونی و مورد استفاده قرار نگرفتن مقدار زیادی از آن ها، با تغییر الگوی درخواست خون می توان این مشکل را حل کرد. هدف از این مطالعه تعیین میزان مصرف خون های ذخیره شده در اعمال جراحی انتخابی است.
    روش بررسی
    در پژوهش مقطعی حاضر، 296 پرونده از بیمارانی که در 6 ماهه دوم سال 1392 با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی، تحت اعمال جراحی انتخابی سزارین، تیروئیدکتومی، توتال هسیترکتومی، لامینکتومی، کله سیستکتومی باز، اسپیلنکتومی، توتال هیپ و توتال نی قرار گرفته بودند، مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات از طریق چک لیست پژوهشگرساخته و از پرونده بایگانی بیماران استخراج شد و داده ها با استفاده از آمار توصیفی و نرم افزار آماری 21SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    جهت 296 بیماری که تحت اعمال جراحی انتخابی ذکر شده قرار گرفته بودند 912 واحد گلبول قرمز متراکم کراسماچ شده بود و از این تعداد فقط 115 واحد تزریق شده بود؛ این بدان معنی است که 6/12 درصد از گلبول های قرمز متراکم رزرو شده تزریق شده اند. در حالی که 4/87 درصد از این گلبول قرمز متراکم ها بدون استفاده باقی مانده اند. همچنین هیچ ارتباط معنی داری بین سن و جنس بیماران با دریافت گلبول قرمز متراکم در این بیماران مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته ها، رزرو خون روتین در اعمال جراحی انتخابی لازم نیست و به منظور ارتقای کیفیت درخواست خون به کارگیری الگوی «حداکثر درخواست خون در اعمال جراحی» پیشنهاد می شود تا بتواند پاسخگوی نیازهای متغیر خونی بیمارستان باشد.
    کلیدواژگان: ترانسفوزیون خون، کراسماچ خون، رزرو خون، جراحی انتخابی
  • هما دادگرنیا، زهرا حاج ابراهیمی * صفحات 555-564
    مقدمه
    VCAM-1 و Tie1 به ترتیب از مولکول ها و رسپتورهای سلول های اندوتلیالی هستند که می توانند در بیماری تصلب شرائین (آترواسکلروزیس) نقش داشته باشند. سلول های اندوتلیال به نیروهای مکانیکی و ازجمله جاذبه حساس هستند، در این راستا مطالعات حاکی از تغییر شکل و عملکرد آن ها در شرایط بی وزنی است. به منظور بررسی تاثیر بی وزنی بر تصلب شرائین، بیان ژن های VCAM-1 و Tie1 در شرایط شبیه سازی شده بی وزنی بر روی سلول های اندوتلیال ورید بند ناف انسان مورد مطالعه قرار گرفت
    روش بررسی
    روش مطالعه از نوع تجربی بود. در این مطالعه ابتدا سلول های اندوتلیال ورید بند ناف انسان از بانک سلولی پاستور خریداری شد. سلول ها برای مدت 2، 24 و 72 ساعت در شرایط بی وزنی با استفاده از دستگاه شبیه ساز بی وزنی کلینواستت قرار گرفتند. از سلول های مذکور استخراج RNA صورت گرفت و تغییرات بیان ژن ها با تکنیک Real-time PCR بررسی گردید.
    نتایج
    نتایج نشان داد که بی وزنی به طور قابل توجهی منجر به کاهش میزان بیان ژن VCAM-1 و Tie1 در نمونه های بی وزنی در مقایسه با نمونه های کنترل می شد(05/0p<) به طوری که پس از 3 روز اعمال بی وزنی بیان این دو ژن بسیار کاهش می یافت.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که بی وزنی دارای تاثیر مثبت در کاهش فاکتورهای ایجاد کننده تصلب شرائین است و می تواند به عنوان یک استراتژی جدید در درمان بیماری تصلب شرائین مورد استفاده قرار گیرد. همچنین از بی وزنی می توان برای مطالعه روند ایجاد و پیشرفت بیماری های عروقی نیز بهره برد.
    کلیدواژگان: بی وزنی، تصلب شرائین، سلول اندوتلیال ورید بند ناف انسان، VCAM، 1، Tie1
  • مسعود علیرضایی *، نجمه خلیقیان، حمیدرضا شکرانی، نادر تنیده صفحات 565-575
    مقدمه
    بتائین (تری متیل گلیسین) به عنوان دهنده گروه متیل و آنتی اکسیدان در مطالعات قبلی شناخته شده است. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات آنتی اکسیدانی بتائین در آسیب های معدی ناشی از اندومتاسین بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی 32 سر موش بالغ نر از نژاد اسپراگ- داولی به 4 گروه کنترل، اندومتاسین، بتائین-اندومتاسین و آسکوربیک اسید- اندومتاسین به طور مساوی تقسیم شدند. به گروه های کنترل و اندومتاسین نرمال سالین و گروه های پیش درمان شده با بتائین و آسکوربیک اسید به ترتیب بتائین (5/1% وزنی جیره) و آسکوربیک اسید (50 میلی گرم بر کیلوگرم وزن) به مدت 15 روز پیوسته به صورت خوراکی تجویز شد. پس از 24 ساعت ناشتایی نیز تمام گروه ها به جز گروه کنترل، یک دوز اندومتاسین (48 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن) به صورت خوراکی دریافت کردند.
    نتایج
    تجویز اندومتاسین سبب افزایش درصد وقوع زخم معده نسبت به گروه کنترل گردید و پیش درمانی با بتائین به طور معنی داری درصد وقوع زخم را در مقایسه با سایر گروه ها کاهش داد (0017/0p=). فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز (GPx) در بافت دیواره معده به طور معنی داری در گروه اندومتاسین در مقایسه با سایر گروه ها کمتر بود (0012/0p=) در حالی که پیش درمانی با بتائین و آسکوربیک اسید فعالیت آنزیم GPx را در مقایسه با گروه اندومتاسین افزایش داد (0012/0p=). فعالیت آنزیم کاتالاز در موش های پیش درمان شده با بتائین نسبت به گروه های اندومتاسین و آسکوربیک اسید- اندومتاسین به طور معنی داری بالاتر بود (0015/0p=). میزان پراکسیداسیون لیپید به طور معنی داری در گروه های پیش درمان شده با بتائین و آسکوربیک اسید در مقایسه با گروه اندومتاسین کاهش یافت (0013/0p=).
    نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهند که بتائین دارای اثرات آنتی اکسیدانی مفیدی در برابر آسیب معدی ناشی از اندومتاسین است.
    کلیدواژگان: آنزیم های آنتی اکسیدان، بتائین، زخم معده، آسکوربیک اسید
  • ناهید قایدی، امین الله بهالدینی، سید اسماعیل خوشنام *، فیروزه غلامپور، احمد رضا خسروی، محمود رضا معین صفحات 576-586
    مقدمه
    ریزوم گیاه شیرین بیان(Licorice) در طب سنتی برای درمان اختلالات گوارشی نظیر زخم معده و رفع گرفتگی روده مورد استفاده فراوانی قرار گرفته است. در تحقیق حاضر تاثیر عصاره آبی و الکلی ریزوم شیرین بیان بر حرکات کولون ایزوله موش صحرایی نر مورد مطالعه قرار گرفته است.
    روش بررسی
    موش های صحرایی نر بالغ ابتدا توسط اتیل اتر بی هوش شدند، بافت کولون آن ها جدا و به قطعات 1 سانتی متری تقسیم شدند. قطعات به ترانسدیوسر نیرو به صورت طولی آویزان و به درون حمام های بافتی محتوی محلول تیرود اکسیژنه 37 درجه سانتی گراد و 4/7pH= فرو برده شد. فعالیت مکانیکی قطعات توسط دستگاه پاورلب در حالت پایه، در پاسخ به داروی L-NAME
    (4-10 مولار)، استیل کولین(5-10×4 مولار) و آتروپین(5-10 مولار) در حضور و عدم حضور عصاره ریزوم شیرین بیان(036/0 میلی گرم بر میلی لیتر)، ثبت گردید. همچنین فعالیت مکانیکی قطعات گروه کنترل در شرایط مشابه با حلال عصاره(اتانول 70 درصد) ثبت شد.
    نتایج
    در حضور عصاره آبی الکلی ریزوم شیرین بیان، فعالیت مکانیکی بافت در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت(05/0 P≤). همچنین کاهش معنی داری در فعالیت مکانیکی بافت در گروه آزمایش در حضور توام عصاره و استیل کولین در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد؛ در حالی که فعالیت مکانیکی بافت در حضور توام عصاره و آتروپین و همچنین عصاره و L-NAME بین دو گروه کنترل و آزمایش تفاوت معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که عصاره آبی- الکلی ریزوم شیرین بیان دارای اثر تعدیل کنندگی بر حرکات کولون است که احتمالا این اثر مستقل از سیستم های نیتررژیک و کولینرژیک است.
    کلیدواژگان: شیرین بیان، کولون، نیتریک اکساید، کولینرژیک
  • مریم مظفری، حمیرا حاتمی *، مهدی بانان، غلامرضا دهقان صفحات 587-597
    مقدمه
    بیماری آلزایمر یکی از بیماری های شایع آسیب نورونی است که در حافظه و ادراک فضایی ایجاد نقص می کند. پروژسترون در نورون زایی هیپوکمپ، شکل پذیری سیناپسی، یادگیری و حافظه فضایی نقش دارد، همچنین دارای اثرات آنتی اکسیدانی است. از آنجایی که در پاتوژنز بیماری آلزایمر استرس اکسیداتیو دخیل می باشد و همچنین در مورد تاثیر پروژسترون روی بیماری آلزایمر نتایج متفاوتی گزارش شده است، لذا در این مطالعه تاثیر تزریق داخل بطنی پروژسترون با سه دوز مختلف بر حافظه فضایی، پراکسیداسیون لیپیدی و پراکسیداسیون کل در هیپوکمپ مدل های تجربی آلزایمر مورد بررسی قرارگرفت.
    روش بررسی
    42 سر رت نر با محدوده وزنی 50± 250 گرم به طور تصادفی به شش گروه به شرح زیر تقسیم شدند؛ گروه های کنترل، شاهد، آلزایمر (تزریق داخل بطنی استرپتوزوتوسین) و گروه آلزایمر به همراه پروژسترون (μg/kg0.5، 5/1، 2). دو هفته پس از تزریق درون بطنی استرپتوزوتوسین آلزایمر ایجاد شد، سپس دوزهای مختلف پروژسترون تزریق شدند. در ادامه شاخص های یادگیری و حافظه فضایی اندازه گیری شد و ، هیپوکمپ برای اندازه گیری سطوح پارامترهای استرس اکسیداتیو جدا گردید. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) انجام شد.
    نتایج
    تزریق داخل بطنی STZ حافظه فضایی را در مقایسه با گروه کنترل کاهش داد (001/0p<). تزریق هر سه دوز پروژسترون حافظه فضایی را در مقایسه با گروه کنترل بهبود بخشید (001/0P<). سطوح آنزیم های مالون دی آلدئید (MDA) و سوپر اکسید دیسموتاز (SOD) در هر سه دوز پروژسترون کاهش معنی داری را در مقایسه با گروه آلزایمر نشان داد (001/0P<).
    نتیجه گیری
    پروژسترون قادر به جلوگیری از کاهش یادگیری و حافظه فضایی از طریق کاهش استرس اکسیداتیو در هیپوکمپ موش صحرایی نر آلزایمری هست.
    کلیدواژگان: آلزایمر، حافظه فضایی، پروژسترون، پراکسیداسیون
  • راحله نصیری مقدم، علی اکبر واعظی *، محمد مهدی باقری، فرهاد اسدی صفحه 598
    مقدمه
    یکی از مهم ترین عوارض بعد از آنژیوگرافی شریان کرونری، خون ریزی، هماتوم و کبودی در محل خروج کاتتر شریانی است. لذا باید به دنبال روشی بود که سبب هموستاز سریع تر و امکان حرکت زودتر بیمار گردد. لذا این مطالعه باهدف تعیین تاثیر و مقایسه دو روش کیسه شن و پانسمان فیلم شفاف بر کاهش عوارض بعد از آنژیوگرافی شریان کرونری انجام گرفت.
    روش بررسی
    این مطالعه نیمه تجربی در بیمارستان شفای کرمان بر روی 80 بیمار واجد شرایط انجام شد به طوریکه این افراد بعد از آنژیوگرافی با نمونه گیری اسان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 40 نفره تحت مراقبت با پانسمان فیلم شفاف و پانسمان سنتی به همراه کیسه شن قرار گرفتند به منظور ارزیابی وسعت کبودی از طلق ترانس پرنسی و کاغذ الکتروکاردیوگرام، و شدت درد کمر از خط کش 10 سانتی متری که به صورت طولی بین عدد صفر و ده گسترده بود و میزان خونریزی از وزن فیلم های آغشته به خون (وزن قبل و بعد از انژیوگرافی) استفاده شد.
    نتایج
    بیمارانی که در گروه پانسمان فیلم شفاف قرار داشتند هیچ گونه عوارض خون ریزی نداشتند. میزان شدت کمردرد و درد کشاله ران در گروه پانسمان با کیسه شن بسیار بیشتر از گروه پانسمان با فیلم شفاف بود. وسعت کبودی در دو گروه یکسان بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج و موثر بودن پانسمان فیلم شفاف برای کاهش عوارض پس از آنژیوگرافی، کاربرد آن به دلایل داشتن قابلیت ارتجاعی ، نیمه تراوا بودن، راحتی و سهولت استفاده و امکان مشاهده محل ورود کتتر توصیه می شود.
    کلیدواژگان: آنژیوگرافی عروق کرونر، پانسمان فیلم شفاف، کاتتریزاسیون قلب
|
  • S. Azizi, N. Heydarieh *, F. Jmalu Pages 527-537
    Introduction
    Epilepsy is a central nervous system disorder that appears as sudden convulsions, and transient, repetitive and unpredictable movement, with sensory-motor and autonomic sources. Statins are a group of blood cholesterol-lowering drugs. According to the results of the anti-inflammatory and vasoprotective effects of statins on cultured brain cells (astrocytes and microglia) and endothelial cells, the purpose of this study was investigating the effect of atorvastatin on pentilentetrazole-induced seizures in gonadectomized male mice.
    Methods
    36 male NMRI mice, weighting 30-35 g were used in the study. The mice were divided into two groups (Each group consisted of 18 mice : healthy and gonadectomized groups. The surgical removal of the testicles was gonadectomy and injections were given intraperitoneally. In gonadectomized group, an operation to remove the testicles was done. The DMSO group (0/3 cc) and treatment group were received Atorvastatin (10 mg/kg) intraperitoneally and then 30 minutes after that they received PTZ (80 mg/kg) injection. All injections were administered intraperitoneally. After injection of PTZ- duration of seizure onset (threshold) was recorded. The data were analyzed by one way variance analysis and Tukey’s test using SPSS (p
    Results
    In healthy group, receiving Atorvastatin significantly increased the time of seizure onset (threshold) compared to solvent DMSO group and on the other hand gonadectomized mice had a significant reduction in the duration of seizures than normal mice (p
    Conclusion
    The results indicated that the Atorvastatin had anticonvulsant effects and gonadectomy increases seizures.
    Keywords: Atorvastatin, Epilepsy, Male Mice, Pentylenetetrazol, Seizure Threshold, Vasectomy
  • S. Namvar Aghdash *, M. Mokhtari Pages 538-546
    Introduction
    Epilepsy is one of the most common neurological disorders that affect on many aspects of people's lives. Multiple treatment methods were used for epileptic patients. Recently, treatment effects of medicinal plants on epilepsy have been investigated. In attention to components of Origanum vulgare and the usage of it in traditional medicine as an anti-convulsion herb, this study was carried out to assess the anti-convulsive effects of Origanumvulgare extract on chemical kindling model of epilepsy.
    Methods
    The present experimental study has been carried out on 40 male mice that they have been chosen randomly and divided into 5 equal experimental groups, including one control group received only Pentylenetetrazole (PTZ), one sham group received distilled water and three experimental groups that 30 minutes before PTZ injection received equeous extract of Origanumvulgare in doses of 400, 600 and 800 mg/kg of body weight via gavage tube. Chemical kindling was performed on all of them for 12 times intraperitoneal injection of 45 mg/kg of body weight of PTZ at every 48 hours. Data analyses were carried out by one way ANOVA and Tukey post-hoc test.
    Results
    Data analysis showed that administration of Origanum vulgare extract has a significant effect on chemical kindling. It decreased the progress of seizure stages significantly (P˂0.05) and increased latency time for onset of seizure considerably (P˂0.05), but it had no significant effect on seizure duration.
    Conclusion
    The results obtained from the present study showed aqueous extract of Origanum vulgare plant had anti convulsant effect on chemical kindling. Thus, it may be useful for epilepsy treatment.
    Keywords: Seizures, kindling, Pentylenetetrazole, Pharmaceutical Plants
  • Ns Hosseini, Mai Dehqani *, S. Mahmel Za Yazdi, F. Amiri Pages 547-554
    Introduction
    Nowadays, over-ordering of blood is a common practice in preparation for elective surgical procedures that due to the blood products shortage and and the fact that high amount of blood is not used, this problem can be solved by changing the blood ordering schedule. The aim of this study was the examination of stored blood transfusion rate in elective surgical procedures.
    Materials And Methods
    This present cross-sectional study was undertaken on 296 patients who were chosen by the use of non-random method underwent elective surgeries C/ S, thyroidectomy, total hysterectomy, laminectomy, open cholecystectomy, Spilenectomy, total hip and total Knee between September 2013to march 2014. Information was extracted by check list researcher and patient’s records and it was analyzed by the means of descriptive statistics and statistical software 21 SPSS.
    Results
    A total of 296 patients underwent chosen elective surgery during the study period. A total of 912 blood units were cross-matched of which only 115 units were transfused. This means only 12.6% of units were transfused while 87.4% of blood units were not used. Also, no significant correlation was found between the patient's age, gender and his/her blood utilization.
    Conclusion
    According to the findings, routine bloods reservation in chosen elective surgeries are not necessary. In order to improve the quality of ordering, the use of "maximum surgical blood ordering schedule" is suggested, by applying this, it could fit the varying demands of bloods of hospital
    Keywords: Blood Transfusion, Cross, Match, Blood Reservation, Elective Surgery
  • H. Dadgarnia, Z. Hajebrahimi * Pages 555-564
    Introduction
    VCAM-1 and Tie1 are endothelial molecule and receptor, respectively that may participate in atherosclerosis disease. Endothelial cells are very sensitive to mechanical forces, including microgravity and the morphological and functional changes in this condition. To examine the effect of gravity on atherosclerosis disease, we analyzed the expression of VCAM-1 and Tie1 genes in microgravity condition in HUVEC cells.
    Methods
    The research method was experimental. HUVEC cells purchased from Pastor Institute. We used a clinostat to simulate microgravity condition for 2, 24 and 72 hours. Real time PCR technique was used for gene expression analysis after extraction of RNA from cells.
    Results
    Our results showed that microgravity led to a significant decrease in gene expression of VCAM-1 and Tie1 (p
    Conclusion
    It seems that weightlessness has a positive impact on reducing the factors causing atherosclerosis and can be used as a new strategy in the treatment of the atherosclerosis disease. Microgravity also can be used to study development and progression of vascular disease.
    Keywords: Atherosclerosis, Human Umbilical Vein Endothelial Cell (HUVEC), Microgravity, VCAM, 1, Tie1
  • M. Alirezaei *, N. Khalighian, H. Shokrani, N. Tanideh Pages 565-575
    Introduction
    Betaine (trimethyl glycine) is known as methyl group donor and antioxidant in previous reports. The aim of this study was to assess the antioxidant effects of betaine in Indomethacin-induced gastric damages.
    Methods
    Thirty-two adult male Sprague–Dawley rats in an experimental study were divided into four equal groups as follow: Control, Indomethacin, Betaine-indomethacin and Ascorbic acid-indomethacin. Control and indomethacin groups received normal saline and betaine and ascorbic acid-pretreated rats were administrated betaine (1.5% of the total diet) and ascorbic acid (50 mg/kg body weight) for 15 consecutive days, respectively. After 24 h fasting, all of the groups received indomethacin (48 mg/kg body weight) and control group received distilled water.
    Results
    Indomethacin administration increased gastric ulcer occurrence (%) in comparison with control group and betaine pretreatment significantly decreased ulcer occurrence (%) when compared to the other groups (P=0.0017). Gastric wall glutathione peroxidase (GPx) activity was significantly lower in indomethacin group in comparison with the other groups (P=0.0012) while, betaine and ascorbic acid pretreatment increased GPx activity in comparison with indomethacin group (P=0.0012). Catalase activity was significantly higher in betaine-pretreated rats in comparison with indomethacin and ascorbic acid-indomethacin groups (P=0.0015). Lipid peroxidation significantly decreased in betaine and ascorbic acid pretreated groups (P=0.0013).
    Conclusion
    These results showed beneficial antioxidant effects of betaine against gastric damages induced by indomethacin in rats.
    Keywords: Antioxidant Enzymes, Betaine, Gastric Ulcer, Ascorbic Acid
  • N. Ghayedi, A. Bahaoddini, Se Khoshnam *, F. Gholampour, Ar Khosravi, Mr Moein Pages 576-586
    Introduction
    The licorice (Glycyrrhizaglabra) rhizome has been widely used in traditional medicine for treatment of gastrointestinal diseases such as gastric ulcer and relieve intestinal spasms. In the present study, the effect of hydro-alcoholic extract of licoricerhizome on mechanical activity of isolated colon of male rats has been studied.
    Methods
    Adult male rats were anesthetized by ethyl ether, their abdomen opened, and colon tissues were removed and divided into 1 cm segments. The segments were connected to a force transducer longitudinally and inserted to an organ bathe contained oxygenated Tyrode solution (37 °C, pH=7.4). Their mechanical activity of ileum was recorded by power lab AD instrument in basal condition, and after administration of L-NAME (10-4M), acetylcholine (4×10-5M) and Atropine (10-5M) drugs in the presence and absence of licorice rhizome extract were recorded (0.036mg/ml). Also, the mechanical activity of control group segments were recorded at the same condition with extract solvent (ethanol %70).
    Results
    A significant decrease in mechanical activity of the isolated colon occurred after administration of hydro-alcoholic extract of licorice rhizome compared to the control group (p≤0.05). Also, a significant decrease was seen in mechanical activity occurredin the co-administration of extract and acetylcholine compared to the control group. The mechanical activity of tissue was not significantly changed in the presence of Atropine and extract between experimental and control groups. The mechanical activity of ileum tissue was not significantly changed in the co-administration of L-NAME and extract between experimental and control groups.
    Conclusion
    We can conclude that hydro-alcoholic extract of licorice has modifying effect on colon motility, and this activity may be occurred independently in the nitrergic and cholinergic systems.
    Keywords: GlycyrrhizaGlabra, Colon, Nitric Oxide, Cholinergic
  • M. Mozafari, H. Hatami *, M. Banan, G. Dehgan Pages 587-597
    Introduction
    Alzheimer’s disease is one of the most prevalent brain neurodegenerative diseases and the most common cognitive deficits are memory dysfunction and spatial perception impairment. Progesterone has a neorostroid action in hippocampal neurogenesis, synaptic stability and spatial learning and memory and has antioxidant effect. Since oxidative stress is involved in the pathogenesis of Alzheimer's disease, and conflicting results were reported about the effects of progesterone on therefore in Alzheimer’s, the present study investigated the effect of microinjection of three doses of progesterone on the process of spatial memory and lipid peroxidation and total peroxidation in the hippocampus in the experimental model of AD.
    Methods
    42 adult male Wistar rats weighting 250±50 g were randomly divided into six main groups (n=7): control group, sham group, Alzheimer’s model (intracerebroventricular injection of streptozotocin), Alzheimer model progesterone (0.5, 1.5, 2µg/kg). 2 weeks after injection of streptozotocin (3 mg/kg), Alzheimer's was induced then progesterone injected in different doses. After termination of behavioral testing days, the hippocampus was removed to measure the levels of oxidative stress parameter to measure levels of oxidative stress parameters. Statistical analysis was performed using analysis of variance (ANOVA).
    Results
    Results showed that intraventricular injection of STZ decreased spatial memory in comparison to control group (P
    Conclusion
    Progesterone can prevent a decrease in spatial learning and memory by reducing oxidative stress in the hippocampus of rats with Alzheimers.
    Keywords: Alzheimer, Spatial Memory, Progesterone, Peroxidation
  • R. Nasiri Moghadam, Aa Vaezi *, Mm Bagheri, F. Asadi Page 598
    Introduction
    Bleeding, hematoma and cyanosis in the arterial catheter site are considered the most important complications after coronary artery angiography. A method in which homeostasis can result faster and patient can walk sooner should be found. Therefore, this study aimed to compare two methods of sandbags and transparent film dressings to reduce complications after coronary artery angiography.
    Methods
    This quasi-experimental study was conducted on 80 eligible patients at Shafa Hospital in Kerman, Iran. After angiography, the patients were randomly divided into two groups (n=40), a transparent film dressing and traditional dressing with sand bags groups. Transparent Talc and ECG paper, a 10-cm ruler, in the range of zero to ten, and the blood-soaked film weight (weight before and after angiography), were respectively used to measure cyanosis, the pain intensity and the amount of bleeding.
    Results
    . No bleeding was observed in patients using transparent film dressing. After coronary angiography, the intensity of back pain and groin pain in patients using traditional dressing with sand bags was higher than in those using the transparent film dressing. Cyanosis was the same in both groups.
    Conclusion
    Transparent film dressing is advised because of its impact of on reduction of complications after angiography, and also flexibility, semi-permeability, convenience, simplicity of usage and visibility.
    Keywords: Coronary Angiography, Transparent Film Dressing, Cardiac Catheterization