فهرست مطالب

محیط شناسی - سال بیست و هشتم شماره 1 (پیاپی 29، تابستان 1381)

فصلنامه محیط شناسی
سال بیست و هشتم شماره 1 (پیاپی 29، تابستان 1381)

  • 137 صفحه، بهای روی جلد: 5,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1381/05/15
  • تعداد عناوین: 12
|
  • یونس عصری*، مهندس طاهره افتخاری صفحات 1-19

    منطقه حفاظت شده سیاه کشیم به وسعت 4200 هکتار در جنوب غربی تالاب انزلی واقع است. در این تالاب 103 گونه و زیر تقسیمات گونه ای متعلق به 48 تیره و 78 جنس از گیاهان آوندی شناسایی شدند که از میان آنها، 5 تیره به نهانزادان آوندی، 29 تیره به گیاهان گلدار دو لپه ای و 14 تیره به گیاهان گلدار تک لپه ای تعلق دارند. در بین گیاهان جمع آوری شده، ژئوفیت ها با 44 گونه (1/43 درصد) فراوان ترین شکل زیستی این منطقه حفاظت شده می باشد. 8/61 درصد گونه های تالاب در نواحی رویشی مختلف پراکنش دارند که به آنها گونه های جهان وطن گفته می شود.
    پوشش گیاهی تالاب سیاه کشیم براساس مکتب Braun-Blanquet مورد مطالعه قرار گرفت. 105 قطعه نمونه برداشت شده در افراد جوامع مختلف به روش های HAC، FCA با استفاده از برنامه رایانه ای Anaphyto مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. 32 جامعه گیاهی تشخیص داده شده به 4 رده، 4 راسته و 13 اتحادیه تعلق دارند. جوامع زیر بخش وسیعی از پوشش طبیعی منطقه مورد مطالعه را تشکیل می دهند: Phragmitetum australis، Trapo-Potametum crispi، Sparganietum neglecti، Polygonetum hydropiperis، Bidento tripartitae و Typhetum latifoliae. پراکنش اجتماعات گیاهی منطقه اساسا تحت تاثیر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی آب، کمیت و کیفیت رسوبات ته نشست شده، عمق و شدت جریان آب و عوامل زیستی قرار دارد.

    کلیدواژگان: گیاهان آبزی، جامعه شناسی گیاهان، منطقه محافظت شده، تالاب انزلی، سیاه کشیم
  • بهروز بهروزی راد، علیرضا ریاحی بختیاری، ابوالقاسم خالقی زاده رستمی صفحات 21-33
    این تحقیق از مهرماه 1378 تا فروردین ماه 1379 در تالاب های بین المللی سلکه و سیاه کشیم (کلاس اسپند) که بخشی از تالاب انزلی هستند، انجام شد. مساحت منطقه مورد بررسی در تالاب سلکه 78 و در تالاب اسپند 45 هکتار بود.
    در تالاب سلکه 57 گونه و در تالاب اسپند 39 گونه پرونده شناسایی شدند. در تالاب سلکه به طور متوسط ماهانه 5021 و در تالاب اسپند 2695 پرنده آبزی و کنار آبزی شمارش شد. تراکم متوسط پرنده در سلکه 64 پرنده و در اسپند 60 پرنده در هکتار بود. در طول بررسی در هر دو منطقه خوتکا Anas crecca گونه غالب بود. جمعیت عمده منطقه سلکه را مهاجران آبزی و کنار آبزی پاییزه، بهاره و زمستانه و منطقه اسپند را مهاجران زمستانه تشکیل می دادند.
    تالاب بین المللی سلکه از نظر تعداد گونه، تعداد پرنده، غذای گونه ای منهینیک، تنوع گونه ای سیمپسون و شانون- وینر و یکنواختی سیمپسون و شانون- وینر دارای مقادیر بیشتری بود. زیستگاه اسپند تنها از نظر غذای مارگالف و شاخص غالبیت سیمپسون دارای میزان عددی بیشتر بود که این امر اهمیت بیشتر زیستگاه سلکه را نسبت به اهمیت تالاب اسپند برای حفاظت پرندگان آبزی و کنار آبزی نشان می دهد.
    کلیدواژگان: سلکه، اسپند، پرندگان آبزی و کنار آبزی، شاخصهای تنوع زیستی
  • برهان ریاضی صفحات 35-44
    تالاب گمیشان که در حاشیه جنوب شرقی دریای خزر قرار دارد، از ویژگی های بوم شناختی بسیار ارزشمندی برخوردار است. از آنجا که این تالاب، که بخش عمده آن در کشور ما قرار دارد، ناشناخته مانده و نیز با توجه به نقش و اهمیت زیادی که زئوپلانکتون ها در زنجیره های غذایی این تالاب دارند، این مقاله به بررسی آنها پرداخته است. زئوپلانکتون های تالاب گمیشان در 15 گروه متعلق به 5 شاخه شناسایی شده اند. تراکم این جانوارن ذره بینی در 5 ایستگاه و طی 12 ماه پیاپی، از طریق انجام نمونه برداری، شناسایی و مطالعات آزمایشگاهی و آماری مورد بررسی قرار گرفته است. تغییرات زمانی زئوپلانکتونها تفاوتهای قابل ملاحظه ای را نشان می دهد. کمترین تراکم این موجودات مربوط به بهمن و پس از آن دی ماه بوده است. در حالی که در تابستان و اوایل پاییز تراکم اکثر گروه ها در بالاترین حد خود ملاحظه شد. میانگین تراکم یکساله هر یک از 15 گروه زئوپلانکتون و همچنین حداقل و حداکثر تراکم آنها، که با احتمال 95% در محیط هر یک از ایستگاه ها و نیز در کل تالاب قابل مشاهده می باشند، محاسبه و ارایه شده است. ضمنا برای هر یک از این گروه ها، شاخص توزیع و همچنین چگونگی پراکنش فضایی افراد متعلق به جمعیت های آنها به تفکیک توزیع یکنواخت، یا لکه ای و یا تصادفی معرفی شده است. شاخص های تنوع نیز برای مجموعه زئوپلانکتونی موجود در محیط هر ایستگاه محاسبه گردیده است. بالاخره مواردی از تراکم و تنوع این جانداران در تالاب گمیشان، با محیط هم جوار دریای خزر، که گویای غنای این تالاب می باشد، مورد مقایسه قرار گرفته است. به طور کلی می توان نتیجه گیری نمود که اجتماعات زئوپلانکتونی زیستمند در تالاب گمیشان به دلیل تنوع مطلوب آنها از پیچیدگی و ثبات برخوردارند و لذا در پاسخ به تغییرات محیطی دارای توان لازم می باشند.
    کلیدواژگان: زئوپلانکتون، تالاب گمیشان، شاخص تنوع، پراکنش فضایی
  • نصرت الله صفاییان، مریم شکری، بهمن جباریان امیری صفحات 45-50
    توسعه درست بایستی در جای مناسب خود انجام پذیرد. افزایش دسترسی اکوسیستم های حاشیه جنوب دریای خزر با ظاهری توانمند، و با برخورداری از جاذبه ها و منابع فراوان اکولوژیک، زمینه توسعه فراگیری را در پی داشته که در اثر آن سلامت محیط زیست این سرزمین به مخاطره افتاده است. از دیدگاه کلی با توجه به رشد شتابان جمعیت در کشور، امکان توقف و یا رودررویی با این توسعه عجولانه برای بومشناسان و مدیران آگاه میسر نیست. در تحقیق حاضر اکوسیستم های کرانه های جنوبی دریای خزر، براساس پایداری اکولوژیک و درجه آسیب پذیری آنان طبقه بندی گردید. این طبقه بندی به منظور معرفی و مشخص نمودن مناطق پایدار و همچنین آسیب پذیر در برابر فعالیت های انسانی، در سطح زیر حوزه های آبخیز کلان شمال کشور با کاربرد روش عینی آسیب پذیری براساس شناخت و مطالعه عوامل اکولوژیک و تجزیه و تحلیل اثرات متقابل آنان صورت پذیرفت. نتایج بدست آمده نشان می دهد که حدد 17.84 درصد اکوسیستم های مورد مطالعه در طبقه 2 (مقاوم)، 56.36 درصد در طبقه 3 (متوسط)، 16.62 درصد در طبقه 4 (حساس) و 12.18 درصد در طبقه 5 (خیلی حساس) در برابر آسیب های تحمیلی قرار گرفته اند. براساس نتایج بدست آمده در کل عرصه مطالعاتی مناطقی به عنوان خیلی مقاوم (طبقه 1) تشخیص داده نشد.
    در مجموع براساس نتایج حاصل از این مطالعه و پژوهش های سایرین می توان اذعان نمود که شمال کشور با وجود دارا بودن منابع فراوان اکولوژیک، به خاطر آسیب پذیر بودن اکوسیستم آن چندان مهیای توسعه نیست و برای دستیابی به توسعه ای پایدار و جلوگیری از تخریب محیط زیست ارزشمند کرانه های دریای خزر، آگاهی از پایداری اکولوژیک بستر پذیرنده توسعه(محیط زیست) و ارزیابی اثرات زیست محیطی اجرای هر پروژه ضروری است.
    کلیدواژگان: آسیب پذیری، شمال ایران، توسعه، دریای خزر، پایداری اکولوژیک
  • سید محمدجعفر ناظم سادات، کاظم دشتکیان، سعید دزیانی صفحات 51-57
    تغییرات شرایط آب و هوایی تاثیر قابل توجهی بر شرایط زندگی و احساس راحتی انسان دارد. در صورت افزایش همزمان رطوبت و دمای روزانه، فعالیتهای عادی اندامهای بدن دچار اختلال گردیده وانسان احساس ناراحتی خواهد نمود. با توجه به آنکه بخش قابل توجهی از جمعیت ایران در سواحل آبهای جنوبی، دریای خزر و دریاچه های داخلی زندگی می نمایند، افزایش توام دما و رطوبت می تواند موجبات ناراحتی روحی و جسمی مردم این مناطق را فراهم سازد. دمای ظاهری (Apparent Temperature) شاخصی است که جهت سنجش اثر توام دما و رطوبت بر اندامهای داخلی بدن معرفی گردیده و نشانگر میزان احساس راحتی انسان از شرایط آب و هوایی می باشد.
    در این تحقیق ضمن ارائه روش تعیین دمای ظاهری، مقادیر این متغیر برای دو شهر یزد و گرگان که به ترتیب در مناطق مرکزی و ساحلی شمال ایران واقع گردیده اند محاسبه و مورد مقایسه قرار گرفت. روش مناسب محاسباتی انتخاب گردید تا دمای ظاهری برای مقادیر میانگین دما و شرایطی که هوا خیلی گرم و بحرانی می گردد برای هر دو شهر محاسبه شده و مورد ارزیابی قرار گیرد.
    نتیجه گیری گردید که در ماه های گرم سال (از تیر تا شهریور ماه) خطر وقوع گرمازدگی، آفتابزدگی و احساس ناراحتی برای انسان در شهر گرگان به طور بالقوه بیشتر از یزد می باشد. همچنین مشخص شد برای مواقعی که دمای هوا در این دو شهر به مرز 40 درجه سانتیگراد نزدیک می گردد احساس ناراحتی در شهر گرگان خیلی بیش از یزد می باشد.
    کلیدواژگان: دمای ظاهری، رطوبت نسبی، دما، گرگان، یزد
  • احمد پوراحمد صفحات 59-70
    با توجه به آثار زیانبار و خسارتهای مکرر سیل در کشور، بررسی ابعاد و علل سیل شهر نکا به عنوان یکی از بزرگترین سیل ها در سالهای اخیر و راه های پیشگیری آن، هدف تحقیق است.
    در این مقاله ابعاد سیل مرداد ماه شهر نکا با توجه به نقش شرایط و ساختار جغرافیایی و طبیعی و منطقه از جمله اقلیم و بارندگی، شیب زمین، اختلاف ارتفاع حوضه، جنس زمین، تخریب جنگلها و مراتع، رسوبات رودخانه ای، ضریب شکل حوضه، تجاوز به حریم رودخانه، وضعیت پل و پیچان رود با استفاده از روش مشاهده مستقیم و استفاده از داده های آماری و کار بر روی نقشه مورد بررسی قرار گرفته است.
    نتایج حاصل بیانگر نقش اساسی رفتار اجتماعی انسانی و غفلت ساکنین منطقه نسبت به حفظ تعادل زیستی و همچنین ساختار جغرافیایی شرایط طبیعی به عنوان عوامل زمینه ساز و تشدید کننده وقوع سیل شهر نکا است.
    کلیدواژگان: بلایای طبیعی، ساختار جغرافیایی، سیل، شهر نکا
  • مهندس محمد دهدار درگاهی، مجید مخدوم صفحات 71-77
    زون بندی کوششی است هدفمند که به منظور تشخیص و تفکیک زونها، براساس معیارهای حفاظت از منابع (فیزیکی و زیستی) و انجام توسعه متناسب با آن انجام می شود که در پایان منجر به تدوین برنامه فعالیتهای هر زون می گردد.
    پارک ملی گلستان (اولین پارک ملی در ایران) با مساحتی معادل 91895 هکتار در شمال شرقی کشور و در مرز سه استان گلستان، سمنان و خراسان واقع شده است.
    در فرآیند زون بندی پس از شناسایی منابع اکولوژیکی و اقتصادی – اجتماعی (در مقیاس1:50000) با تجزیه و تحلیل و جمع بندی داده های اکولوژیکی (مبتنی بر رهیافت سیستمی) 775 واحد زیست محیطی در منطقه تفکیک گردیدند، سپس با تهیه مدلهای اکولوژیکی ویژه پارکداری و از مقایسه آنها با توان اکولوژیکی یگانهای زیست محیطی، این یگانها برای زونهای هشت گانه مورد ارزیابی قرار گرفتند. در نهایت، اولویت بندی و ساماندهی زونها به شیوه رایج آن در ایران انجام گرفت و در نهایت نقشه زون بندی به عنوان واحدهای برنامه ریزی در پارک ملی گلستان تهیه گردید و با تدوین برنامه ها (در دو سطح درازمدت و کوتاه مدت) نحوه اجرای فعالیتهای زونها و روند مدیریت جامع پارک ملی گلستان مشخص شد.
    نتیجه مطالعه حاکی از آن است که در منطق مورد مطالعه زونهای امن 49.43%، حفاظتی 35.05%، تفرج گسترده 4.58% تفرج متمرکز 54%، بازسازی 9.91%، استفاده ویژه 0.11 درصد تاریخی- فرهنگی 0.38% و سپر (توام با دو زون حفاظتی و بازسازی) 5.69% وسعت پارک را به خود اختصاص داده اند.
    کلیدواژگان: پارک ملی گلستان، زون بندی، تجزیه و تحلیل سیستمی، مدلهای اکولوژیکی ویژه، پارکداری
  • منوچهر طبیبیان، محمد جواد دادراست صفحات 79-91
    علیرغم محدود بودن منابع آب و خاک، غیر منطقی انسان از سرزمین بر این محدودیت، اثر دو چندانی داشته است. در این پژوهش با توجه به حساسیت اکوسیستم های منطقه (که جز جنگلهای زاگرس می باشد)، نحوه استفاده از سرزمین در زیر حوزه دروغ زن در استان فارس در دو مقطع زمانی (سالهای 1369 و 1377) مورد بررسی قرار گرفت و کاربری های اراضی، بین دو مقطع زمانی یاد شده، پایش گردید.
    برای این کار نقشه کاربری های اراضی سال 69 و 77 با کمک نرم افزار (ایدرسی) با استفاده از داده های ماهواره لندست 5 (سنجنده (TM، مربوط به همان سال تهیه شد. سپس این نقشه ها و نقشه آمایش سرزمین زیر حوزه دروغ زن (که قبلا به روش تجزیه و تحلیل سیستمی تهیه شده بود)، با استفاده از نرم افزار Arc/Info وارد محیط GIS شده و پایگاه داده برای آن ایجاد گردید.
    به منظور مقایسه کاربری های موجود زیر حوزه با کاربری های بهینه پیشنهادی، مدلی از نوع مدلهای پردازشی (Process based Models) تهیه و به کمک این مدل و زبان پرس و جوی ساختار بندی شده (SQL) در GIS، وضعیت استفاده از سرزمین برای هر دو مقطع زمانی، معین و نقشه سازی گردید. مقایسه این نقشه ها نشان داد که استفاده «ناپایدار» از سرزمین در سال 1377 در بیش از نیمی از زیر حوزه نسبت به سال 1369 افزایش داشته و روند فزاینده مدیریت غیر منطقی آن موجب تخریب محیط زیست و فقر بیشتر اهالی شده است.
    کلیدواژگان: سامانه اطلاعات جغرافیایی، سنجش از دور، پایش، آمایش سرزمین، مدیریت سرزمین، استفاده پایدار از سرزمین، تغییرات کاربری اراضی
  • علی اکبر عظیمی، مژده عامری صفحات 93-100
    برای تعیین مبانی طراحی تصفیه خانه های فاضلاب در شهر تهران، تصفیه خانه فاضلاب صاحبقرانیه که در شمال شهر قرار دارد به عنوان پایلوت انتخاب و مشخصات کمی و کیفی فاضلاب ورودی به آن در یک دوره یکساله مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین به منظور تعیین مقادیر سرانه دبی فاضلاب و آلاینده های آن، جمعیت تحت پوشش این تصفیه خانه در دو نوبت (ابتدا و انتهای دوره تحقیق) سرشماری شده است. بر اساس این سرشماری ها، میانگین جمعیت تحت پوشش تصفیه خانه صاحبقرانیه در طول دوره تحقیق در حدود 2300 نفر بوده است که معادل 33% درصد از جمعیت کل شهر تهران (حدود 6800000 نفر بر اساس سرشماری ملی سال 1375) می باشد.
    خلاصه نتایج حاصل از این تحقیق که دست کم می تواند به عنوان مبانی طراحی تصفیه خانه فاضلاب شهری در شمال تهران مورد استناد قرار گیرد به قرار زیر است: -متوسط سرانه دبی فاضلاب ورودی به تصفیه خانه صاحبقرانیه معادل 275 لیتر در روز بوده است.
    - متوسط ضریب حداکثر ساعتی دبی فاضلاب (نسبت میانگین حداکثر ساعتی دبی فاضلاب به میانگین روزانه دبی فاضلاب در دوره یکساله تحقیق) معادل 1.56 بوده است.
    - ضریب حداکثر ساعتی دبی فاضلاب (نسبت حداکثر ساعتی دبی فاضلاب به میانگین دبی روزانه فاضلاب در دوره یکساله تحقیق) معادل 5.2 بوده است.
    - متوسط ضریب حداقل ساعتی دبی فاضلاب (نسبت میانگین حداقل ساعتی دبی فاضلاب به میانگین دبی روزانه فاضلاب در دوره یکساله تحقیق) معادل 0.28 بوده است.
    - ضریب حداقل ساعتی دبی فاضلاب (نسبت حداقل ساعتی دبی فاضلاب به میانگین دبی روزانه فاضلاب در دوره یکساله تحقیق) معادل 2/0 بوده است.
    - متوسط سرانه مقادیر اکسیژن خواهی شیمیایی، اکسیژن خواهی بیو شیمیایی پنج روزه، مواد معلق، مواد معلق فرار، نیتروژن کجلدال کل و فسفر فسفاتی در منطقه صاحبقرانیه به ترتیب معادل 65.5، 36، 50، 38،10.5 و 0.8 در روز بوده است.
    کلیدواژگان: شهر تهران، فاضلاب شهری، مبانی طراحی، مقادیر سرانه، آلاینده ها، دبی
  • مهندس داود نهرلی، سحر رضایی صفحات 101-112
    برنامه ریزی تفرجی یکی از جنبه های مهم در چارچوب مدیریت کلان و منطقه ای هر کشور محسوب می گردد. انباشت رو به تزاید جمعیت در شهرها، تغییر الگوی سکونت، وجود طیف وسیعی از مشکلات زیست محیطی و اجتماعی در شهرها و سهم نسبتا قابل توجه اوقات فراغت در زندگی روزمره مردم از مواردی است که امر توجه به تفرج و طرح ریزی و برنامه ریزی آن را در محیط شهری و فراشهری به طور جدی مطرح می سازد. بنابراین، نظر به آسیب پذیر بودن و حساسیت نسبتا بالای مناطق طبیعی، که به دلیل دارا بودن منظرها و ارزش های زیبایی شناختی و آموزشی و غیره از تقاضای بیشتری نیز جهت گذران اوقات فراغت برخوردارند، بررسی و تعیین ظرفیت برد تفرجگاهی اهمیت خاصی پیدا می کند.
    تعیین ظرفیت برد برای تمامی منابع تفرجگاهی (اعم از انسان ساخت و طبیعی) نه تنها باعث حفظ ارزشهای بالقوه آنها، به ویژه در عرصه های طبیعی می گردد، بلکه عاملی موثر در ارایه یک تجربه تفرجی قابل قبول برای مراجعه کنندگان نیز هست. در مقاله حاضر، ظرفیت برد براساس فعالیت های تفرجی گوناگون و نیز نوع تفرجگاه ها و قابلیت های نسبی آنها مورد بررسی قرار گرفته است. اگر چه استانداردهای موجود نمی تواند به عنوان الگویی مطلق برای کشور ما قابل استفاده باشد، اما مقایسه داده های موجود و ارزیابی آنها با شرایط مختلف طبیعی، اقتصادی و اجتماعی ایران می تواند راهکار سودمندی را برای مدیریت پویای منابع تفرجگاهی در پیش روی ما قرار دهد. بسیاری از مشاهده های میدانه ای نشان داده است که عدم توجه به این امر می تواند پایداری منابع تفرجگاهی را، حتی در کوتاه مدت، در معرض خطر جدی قرار داده و این منابع را نیز دچار سرنوشت سایر مواهب خدادادی بنماید که مورد بهره برداری مستقیم اقتصادی قرار گرفته اند.
    کلیدواژگان: ظرفیت برد، اوقات فراغت، تفریح، تفرج، منبع تفرجگاهی
  • بخش انگلیسی
  • صفحات 1-11
  • کرامت الله زیاری صفحات 12-25
    شهرهای جدید، براساس مبانی نظری باغشهرها و روند تکاملی آن برنامه ریزی و احداث شده اند و طی نیم قرن اخیر دگرگونی هایی در اهداف و نقش آنها به وجود آمده است.
    در ایران شهرهای جدید در دو دوره قبل و بعد از انقلاب قابل تقسیم بندی است. برنامه ریزی شهر های جدید قبل از انقلاب مبتنی بر اهداف سیاسی، نظامی، ارایه مسکن، اسکان شاغلان بخش صنعت به خصوص صنعت نفت قرار داشت. به جز دو شهر فولاد شهر و شاهین شهر هیچکدام از شهرهای جدید احداث شده منطبق بر مبانی نظری شهرهای جدید نیست. بعد از انقلاب براساس اهداف ساماندهی فضایی مادر شهرها، جذب سرریزهای جمعیتی شهرهای بزرگ، ارایه مسکن و اسکان جمعیت، شهرهای جدیدی در حال احداث هستند. در این دوره برنامه ریزی 18 شهر جدید در یک فرآیند سیستمی مکان یابی و دارای مطالعات آماده سازی اراضی، طرح جامع و طرح تفصیلی گردید. اما نحوه پیشرفت کار و اسکان در شهرهای مذکور با اهداف و برنامه زمان بندی پیشرفت کار آنها منطبق نیست. از نظر کارکرد هم شهرهای جدید با یک شهر واقعی فاصله بسیار دارند.
    کلیدواژگان: برنامه ریزی، کارکرد، شهرهای جدید، ایران