فهرست مطالب

محیط شناسی - سال سی و پنجم شماره 3 (پیاپی 51، پاییز 1388)

فصلنامه محیط شناسی
سال سی و پنجم شماره 3 (پیاپی 51، پاییز 1388)

  • 160 صفحه، بهای روی جلد: 20,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1388/10/15
  • تعداد عناوین: 12
|
  • علی ابوالحسنی سورکی، غلامحسین ابراهیمی پور صفحات 1-10
    میزان مصرف نفت خام به وسیله دو سویه باکتریایی نفت خوار تولید کننده بیوسورفاکتانت PG01 و PG02، جدا شده از رسوبات خلیج فارس، در غلظت های مختلف ازت و فسفات معدنی و دما های متفاوت مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تعیین غلظت های بهینه ازت و فسفات و دمای بهینه تجزیه نفت خام، باکتری ها در محیط پایه معدنی که به آن به عنوان تنها منبع کربن و انرژی، نفت خام به میزان 10 گرم در لیتر اضافه شده بود، و با غلظت های مختلف کلرید آمونیوم (منبع ازت) و دی-سدیم فسفات(منبع فسفات)کشت داده شدند. میزان پروتئین کل تولید شده، به عنوان شاخص مصرف نفت، نشان داد که حداقل غلظت های بهینه ازت و فسفات برای تجزیه یک گرم نفت خام توسط سویه PG01 به ترتیب معادل 146/0 گرم کلرید آمونیوم و 024/0 گرم دی- سدیم فسفات و برای سویه PG02 معادل 195/0 گرم کلرید آمونیوم و 024/0 گرم دی-سدیم فسفات بود. دمای بهینه برای هر دو سویه 35 درجه سانتیگراد بود. تست وزن سنجی نشان داد که اجزای اشباع شده، آروماتیک، رزین و آسفالتن نفت خام مورد استفاده به ترتیب 90/70، 31/22، 99/3 و 80/2 درصد را تشکیل می دهند، و مقادیر باقیمانده این اجزای پس از رشد 5 روزه باکتری PG01، به ترتیب 56/12، 71/10، 03/3 و 89/2 درصد و در مورد باکتری PG02، به ترتیب 70/4، 32/6، 09/2 و 95/2 درصد بود. زمانی که مخلوط دو باکتری همزمان تلقیح شدند این مقادیر به ترتیب 32/2، 97/4، 2/13 و 97/2 به دست آمد. سویه های PG01، PG02 و مخلوط این دو باکتری، طی این دوره 5 روزه در مجموع به ترتیب 81/70، 94/83 و 61/87 درصد نفت خام موجود را مینرالیزه کردند. نتایج تست های مرفولوژی، فیزیولوژی و تعیین درصد مولی گوانین+ سیتوزین DNA نشان داد که هر دو سویه بیشترین شباهت را به گونه Mycobacterium obuense دارا هستند.
    کلیدواژگان: نفت خام، باکتری نفت خوار، خلیج فارس، تجزیه بیولوژیکی
  • میرامید هادیانی، وحید غلامی، زهرا نژاد آذر صفحات 11-18
    روش های مختلفی برای کنترل، یا کاهش خسارات سیلاب وجود دارد. یکی از این روش ها پهنه بندی سیل است که با شبیه سازی بستر و دشت سیلابی رودخانه و رفتار هیدرولیکی آن، پهنه های سیلاب را در دوره بازگشت های متفاوت مشخص می کند. یکی از عوامل اصلی تاثیر گذار در سرعت، عمق و گستره سیلاب در این روش، ضریب زبری مانینگ است. از سوی دیگر، پوشش خاک، بویژه پوشش گیاهی از تعیین کننده ترین عوامل میزان ضریب زبری مانینگ به حساب می آید. بنابراین انتظار می رود تغییرات فصلی پوشش گیاهی منطقه در مقدار محاسباتی ضریب زبری مانینگ و در نهایت بر پیش بینی رفتار هیدرولیکی سیلاب ها نقش بسزایی داشته باشد. در این تحقیق سعی شده به بررسی تاثیر تغییرات فصلی ضریب زبری مانینگ، متناسب با تغییرات حاصل در وضعیت پوشش گیاهی بازه ای از رودخانه هراز با استفاده ار سیستم اطلاعات جغرافیایی (الحاقیه HEC-GeoRAS)، نرم افزار HEC-RAS و نقشه های پلان رودخانه با مقیاس 1:500 استفاده شده و ضریب زبری مانینگ با روش کاون در دو فصل زمستان و تابستان به پیش بینی رفتار هیدرولیکی سیلاب های این مسیر پرداخته شود. نتایج حاکی از آن است که زمان تعیین ضریب زبری، به دلیل تغییرات در وضعیت پوشش گیاهی منطقه در مقادیر محاسباتی ضریب زبری برای سواحل رودخانه و دشت سیلابی آن مؤثر بوده و در نتیجه موجب تغییراتی در پهنه های سیلاب، سرعت و عمق آب، نیروی تنش برشی و توزیع حجم سیلاب در سطح دشت سیلابی در دوره بازگشت های مختلف می شود. افزایش پوشش گیاهی و به تبع آن ازدیاد ضریب زبری مانینگ در فصل تابستان سبب می شود در سواحل و دشت سیلابی تمامی مقاطع مورد مطالعه سرعت، قدرت و دبی جریان به مقدار زیادی نسبت به شرایط مشابه در فصل زمستان کاهش یابد. این امر در پیش بینی رفتار هیدرولیکی رودخانه در بازه های زمانی متفاوت، بخصوص در طرح های سازه ای و هیدرولیکی مؤثر و حایز اهمیت است.
    کلیدواژگان: ضریب زبری مانینگ، رفتار هیدرولیکی، دشت سیلابی، پوشش گیاهی، رودخانه هراز، روش کاون
  • ناصر حاجی زاده ذاکر، پیمان اقتصادی عراقی صفحات 19-26
    محیط زیست دریای خزر در اثر بهره برداری عظیم انسانی و تخلیه مقادیر زیادی از فاضلاب های شهری، صنعتی و کشاورزی تحت فشار بسیار زیاد است. مواد زاید ناشی از فعالیت انسانی از طریق ورودی رودخانه ها، و یا ورود مستقیم به دریای خزر ریخته شده و محیط زیست دریایی و اکوسیستم دریای خزر را تهدید می کنند. ورود مقادیر عظیم آلاینده ها به دریای خزر به لزوم شناخت فیزیکی شیمیایی آب این دریا اهمیت خاصی می دهد و این در حالی است که اندازه گیری ها خصوصیات فیزیکی شیمیایی در دریای خزر، بخصوص در سواحل ایران بسیار کم هستند. در این مقاله خصوصیات pH در مجاورت ایران و در آبهای منطقه جنوبی دریای خزر، در تابستان 1382و بهار و پاییز 1383، با اندازه گیری های انجام شده بررسی و ارائه شده است. این نتایج به عنوان اطلاعات پایه در ارزیابی محیط زیستی سواحل جنوبی دریای خزر از اهمیت برخوردار هستند. در تابستان، زمانی که حداکثر درجه حرارت آب و شدت ترموکلاین فصلی بالاترین درجه را نشان می دهد مقادیر pH مشاهده شد و pH در سطح آب بیشتر 35/8 تا 4/8 بوده و در عمق 80 متر و بیشتر برابر با 2/8 مشاهده شد. در پاییز و در زمان عمیق شدن لایه سطحی و فرسایش ترموکلاین فصلی، مقادیر pH مشاهده شده نسبت به تابستان کاهش نشان داد و در سطح آب در خارج از فلات قاره بیشتر 25/8 بوده و در روی فلات قاره در منطقه مورد مطالعه بین 3/8 تا 35/8 مشاهده شد و با افزایش عمق بتدریج کاهش یافت. در بهار، در زمان تشکیل مجدد ترموکلاین فصلی (پس از بین رفتن آن در زمستان)، درجه حرارت کم و بیشترین ورودی آب رودخانه های محلی، pH در سطح آب بیشتر 25/8 بوده، و در 30 متر عمق به 2/8 کاهش یافت. نتایج ارائه شده نشان دهنده تغییرات فصلی pH در فلات قاره و مناطق ساحلی خزر در اثر تغییرات فصلی درجه حرارت و ساختار حرارتی ستون آب، خصوصیات ترموکلاین فصلی، خصوصیات و میزان آب ورودی رودخانه های محلی و شدت پروسه های تولید، یا تجزیه است.
    کلیدواژگان: دریای خزر، pH، تغییرات فصلی، محیط زیست دریایی
  • حمیدرضا رحمانی صفحات 27-36
    استان یزد یکی از مناطق خشک کشور از نظر منابع آب است. بهره برداری مجدد از پساب های صنعتی در کشاورزی می تواند تا حدودی کمبود آب را جبران کند. از طرف دیگر آثار منفی استفاده از این آبها نیز برای جلوگیری از آلودگی محیط زیست باید در نظر گرفته شود. در تحقیق حاضر ابتدا با بررسی اطلاعات جمع آوری شده و نتایج تحقیقات قبلی صورت گرفته، طبقه بندی صنایع استان بر حسب میزان آلایندگی انجام و مهم ترین منبع آلاینده آب و خاک و گیاه پساب صنعتی و مهم ترین صنعت تولید کننده پساب صنعت نساجی تعیین شد. سه واحد مهم صنعتی نساجی افشار، سلک باف و یزد باف انتخاب وطی دو سال کیفیت پساب و آثار آن بر خاک، گیاه و آب زیرزمینی بررسی شد. نتایج نشان داد در واحدهای صنعتی مورد بررسی برای تخلیه پساب به آب سطحی از نظر pH، TDS، TSS، سولفات، کلر، روی و کادمیم، برای تخلیه پساب به چاه جاذب از نظر TDS، سولفات، کلر، روی و کادمیم و برای آبیاری اراضی کشاورزی با پساب از نظر pH، شوری، TDS، TSS، سولفات، کلر، بی کربنات، مس، روی و کادمیم پساب محدود کننده بود. چاه های آب از نظر عناصر سنگین مورد بررسی، غلظت کمتر از حد مجاز بود و هیچ گونه محدودیتی از این نظر نداشتند اما از نظر مشخصه های pH، شوری، TDS، سولفات، کلر و بی کربنات دارای محدودیت بودند. در خاکهای مورد بررسی غلظت عناصر سنگین روی و کادمیم در محدوده غلظت بحرانی قرار داشت و خاکها از نظر مواد آلی، ازت کل، فسفر قابل جذب و پتاسیم قابل جذب مقادیر بالاتری را نسبت به شاهد دارا بودند. گیاهان مورد بررسی از نظر عناصر سنگین روی و مس دارای آلودگی بودند. در کلیه مناطق غلظت کلیه عناصر سنگین مورد بررسی در خاک نسبت به شاهد بالاتر بود. همچنین غلظت برخی از عناصر سنگین در خاک و گیاه فراتر از حد مجاز قرار داشت که مبین آلودگی خاکها و گیاهان توسط پساب صنعتی مورد استفاده بود.
    کلیدواژگان: حد مجاز، عناصر سنگین، آلودگی، غلظت بحرانی، پساب صنعتی
  • ساناز صنایع گلدوز، مجید مخدوم صفحات 37-44
    یکی از اهداف گردشگری و رفتن به دل طبیعت، رسیدن به آرامش درون و جست وجوی انرژی های طبیعی است. مکان های پرانرژی و مقدس زمین، محلی برای تجربه این آرامش هستند. از سال 1384 گردشگری با هدف دریافت انرژی، یا به نوعی گردشگری معنوی در ایران رایج شده است. مکان هایی در ایران وجود دارند که دارای نوعی از انرژی به نام انرژی های لطیف هستند که در ارتقای سلامت و آگاهی شخصی مؤثرند. از نظر پایداری گردشگری این مناطق نیز دارای محدودیت هایی هستند که برآورد ظرفیت برد آنها لازم است. عدد ظرفیت برد به عنوان عددی شاخص می تواند در تعیین خط مشی های مدیریتی مکان های گردشگری، مورد استناد قرار گیرد. تخت سلیمان (آذرگشنسب) ایران به عنوان مکانی باستانی ثبت شده در فهرست میراث جهانی یونسکو در فهرست مکان های پرانرژی جهانی نیز قرار گرفته است. سالانه گردشگران زیادی با هدف دریافت انرژی به این مکان سفر می کنند. در این تحقیق ظرفیت برد اجتماعی- روانی گردشگری تخت سلیمان به عنوان مکانی مقدس، مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور شاخص های مدیریتی مؤثر در برآورد ظرفیت برد اجتماعی- روانی تعیین و با توجه به این شاخص ها پرسشنامه هایی تهیه شد. از تعداد 150 نفر گردشگر انرژی مورد مطالعه، 140 نفر به پرسشنامه ها پاسخ گفتند. پس از تجزیه و تحلیل آماری پرسشنامه ها، عدد ظرفیت برد اجتماعی- روانی که میزان تراکم پیش بینی شده و عدد رویارویی را مشخص می ساخت در روزهای هدف گردشگران انرژی، تعداد حداکثر 150 نفر در فصل بازدید(تابستان)، برآورد شد. این عدد بویژه در کنار دریاچه تراکم پیش بینی شده را مشخص ساخت.
    کلیدواژگان: ظرفیت برد، ظرفیت برد اجتماعی، روانی، اکوتوریسم، گردشگر انرژی، گردشگر معنوی، چرخه های انرژی زمین، تخت سلیمان
  • پرستو پریور، احمدرضا یاوری، شهرزاد فریادی، احد ستوده صفحات 45-56
    افت کیفیت محیط زیست شهر تهران در چند دهه اخیر باعث شده است این شهر همواره در صدر آلوده ترین کلانشهرهای دنیا قرار گیرد. رشد سریع جمعیت، گسترش شهرنشینی و در نتیجه تغییرات زیاد کاربری ها و پوشش اراضی سبب تخریب شدید بنیان های اکولوژیکی سرزمین، کاهش ظرفیت جذب آلودگی ها و در نتیجه تشدید آلودگی ها در این شهر شده است. در این تحقیق، با استفاده از رهیافتی جامع نگر و فرایند گرا که تمرکز اصلی آن بر روابط ساختار سیمای سرزمین وکارکردهای اکولوژیکی است، تلاش شده تا با روش آسیب شناسی بالینی، ساختار معیوب موجود به صورت کمی مورد شناسایی قرار گیرد و اقدامات اصلاحی برای بهبود فرایندهای اکولوژیکی، بویژه فرایندهای مرتبط با آب و هوا ارائه شود. برای شناسایی عناصر تشکیل دهنده سیمای سرزمین شهر تهران از نقشه پوشش اراضی حاصل از تصویر ماهواره ای لندست 2002 و نقشه کاربری اراضی با مقیاس 1:2000 استفاده شد و به کمک متریک های سیمای سرزمین(شامل NP،MPS،MNN،CAP) وضعیت ترکیب و توزیع فضایی عناصر سیمای سرزمین در دو مقیاس کلان و خرد به صورت کمی ارزیابی و مورد پهنه بندی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی متریک های سیمای سرزمین در سطح شهر تهران نشان داده است که عناصر ساختاری اکولوژیکی در این شهر، از بین رفته اند، و یا در حال نابودی هستند. بنابراین پیشنهاد می شود برای بهبود فرایندهای اکولوژیکی که موجب خدمات محیط زیستی به شهر می شوند، فضاهای باز و سبز موجود حفاظت و احیا شوند و با استفاده از عناصر ساختاری مانند رود دره ها و تپه ها به صورت شبکه ای پیوسته به بستر طبیعی پیرامون شهر متصل شوند.
    کلیدواژگان: متریک های اکولوژیک سیمای سرزمین، اصلاح ساختار سیمای سرزمین، شبکه حیاتی، مدل Aggregate with outlier، کیفیت محیط زیست شهری
  • نغمه مبرقعی، غلامعلی شرزه ای، مجید مخدوم، احمدرضا یاوری، حمیدرضا جعفری صفحات 57-68
    جنگل ها فراهم کننده خدمات اکوسیستمی مهمی هستند که اغلب بازاری برای تعیین ارزش این خدمات وجود ندارد. در میان خدمات غیر بازاری ارائه شده به وسیله اکوسیستم های جنگلی، خدمت تنظیم گازهای اتمسفری و بویژه جذب و ذخیره سازی دی اکسید کربن از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا گیاهان با جذب دی اکسید کربن و استفاده از آن در فرایند فتوسنتز، علاوه بر تولید زیست توده گیاهی و رها سازی اکسیژن، یکی از مهم ترین ذخیره گاه های کربن در زمین به شمار آمده و نقش مؤثری در کاهش آثار ناشی از پدیده گلخانه ای دارند. نکته قابل توجه در این رابطه آن است که تفاوت موجود در میزان تراکم زیست توده گیاهی، وضعیت توپوگرافیک منطقه، نوع گونه ها و میزان رویش در هکتار موجب شده تا جذب دی اکسید کربن در مناطق جنگلی به گونه ای غیرهمگن صورت پذیرفته و از توزیع مکانی یکسانی برخوردار نباشد. نادیده پنداشتن این تفاوت ها و انجام برآوردهای میانگین از ارزش این خدمت می تواند منجر به بروز خطا در محاسبات و بالطبع برنامه ریزی های مبتنی بر آنها شود. در این مطالعه، الگویی برای دستیابی به توزیع مکانی ارزش خدمت اکوسیستمی جذب دی اکسید کربن توسط درختان با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی ارائه شده است. در این روش با استفاده از تیپ جنگل، نوع گونه ها، میزان تراکم پوشش گیاهی و میزان رویش سالانه در هکتار ابتدا نقشه میزان رویش سالانه در هکتار تهیه شده و سپس با استفاده از رابطه میان میزان تولید زیست توده گیاهی و میزان جذب دی اکسید کربن نقشه میزان دی اکسید کربن جذب شده توسط اکوسیستم جنگلی تدوین می شود. در ادامه به منظور ارزشگذاری این خدمت اکوسیستمی از روش هزینه جایگزین که یکی از روش های مبتنی بر هزینه در اقتصاد محیط زیست محسوب می شود، استفاده شده و بدین ترتیب دستیابی به نقشه توزیع مکانی ارزش جذب دی اکسیدکربن توسط درختان جنگلی میسر شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد عرصه 20582 هکتاری از منطقه مورد مطالعه، سالانه از ارزشی بالغ بر 80 میلیارد ریال در رابطه با جذب گاز دی اکسید کربن برخوردار است.
    کلیدواژگان: ارزشگذاری اقتصادی، دی اکسید کربن، خدمات اکوسیستمی، گرمایش زمین، خیرودکنار
  • فرود آذری دهکردی، نوشین خزاعی صفحات 69-80
    روش های ارزیابی پیامد فعالیت های سریع متعددی معرفی شده اند، ولی هیچ کدام از این روش ها به طور تخصصی به ارزیابی تخریب ناشی از فعالیت های انسان در مقیاس سیمای سرزمین نمی پردازند. مطالعات در سطح بالا از تحلیل وضعیت تخریب محیط زیست در سطح سیمای سرزمین سبب نادیده گرفتن بسیاری از مشخصه های مطرح در ارزیابی محیط می شوند. هدف این مقاله ارائه روش تخصصی برای ارزیابی پیامد فعالیت های انسان در تخریب سیمای سرزمین جنگل های شفارود در استان گیلان است. به طوری که در این مقاله 39000 هکتار از جنگل های این منطقه ارزیابی شدند. این مقاله به صورت مطالعه موردی در 28 واحد کاری در حوزه آبخیز شفارود در استان گیلان انجام شد. الگوی تخریب سیمای سرزمین به صورت زیر معرفی شد: LD= ΣkI/Vi که در آن LD ضریب فروافت واحدهای کاری سیمای سرزمین، و ΣkI نمایه شدت فعالیت های انسان در تخریب سیمای سرزمین در هر واحد کاری (I متریک و k شدت آن)، و V آسیب پذیری اکولوژیک است. میزان سالخوردگی جنگل ها بر اساس تیره تر بودن رنگ قرمز بر روی تصویرهای ماهواره ای قابل اندازه گیری است. برای اعتبارسنجی نتایج الگوی تخریب سیمای سرزمین، بین عددهای تخریب با داده های استخراج شده از تصویر ماهواره ای در واحدهای کاری رگرسیون گرفته شد. بنابراین، به دست آوردن R2 معادل 0.61 می تواند علامت وجود رابطه قابل قبول بین میزان تیرگی رنگ قرمز و مدل تخریب سیمای سرزمین در واحدهای کاری باشد. با الگوسازی تخریب، با استفاده از متریک های سیمای سرزمین، می توان از وضعیت و میزان شدت تخریب در سیمای سرزمین جنگل در کمترین زمان ممکن و با کمک حداقل داده رقومی و هزینه به وضعیت تخریب، یا طبیعی بودن اکوسیستم های جنگلی پی برد.
    کلیدواژگان: الگوی تخریب سیمای سرزمین، ارزیابی سریع پیامد فعالیت ها، شفارود، گیلان
  • علی محمد خورشیددوست صفحات 81-92
    ارزش اقتصادی و بازاری کالاها و خدمات زیست محیطی دست کم در ظاهر پنهان است. در میان روش های مرسوم برای تعیین بها، یا ارزشگذاری اقتصادی برای محیط زیست، روش تعیین بهای محیط زیست شهری براساس اصل رفاه گرایی معروف به روش هدونیک، یا التذاذی(HPM) است که از نظر اقتصادی بر پایه این فرضیه استوار است که افراد غالبا با انتخاب مکان مسکونی و منازل خویش سطح تقاضای خود را نسبت به کیفیت محیط زیست نشان می دهند. بنابراین در تصمیم گیری برای خرید یک خانه، بازار نهفته ای وجود دارد که در آن کیفیت محیط زیست نیز ارزیابی می شود و میزان تقاضا برای مصرف یا استفاده از کالاها و خدمات زیست محیطی غیربازاری همچون وجود، یا فقدان آلودگی هوا، یا صدا، با قیمت کالاها مرتبط است. روش هدونیک با استفاده از تکنیک های کمی و آماری و سایر روش ها به برآورد ارزش اقتصادی مکان ها از نظر زیست محیطی می پردازد. این مقاله با تحلیل بها و ارزش مساکن در نقاط مختلف انتخابی شهر تبریز، با بهره گیری از روش التذاذی در تلاش برای برقراری ارتباط در بین این عوامل و ویژگی های زیست محیطی و نیز عوامل دیگر است. نتایج تحقیق مبین معنی داربودن همبستگی های مورد نظر است که به عنوان شاخص هایی مهم، اما اندازه گیری نشده برای ارزش بالای محیط زیست و مواهب زیست محیطی در تصمیم گیری های مردم برای خرید خانه به شمار می رود که می توان این عامل نهفته را میزان تمایل و اشتیاق مردم به پرداخت بیشتر برای زیستن در محیطی بهتر و بدون آلودگی تلقی کرد.
    کلیدواژگان: روش هدونیک، محیط زیست، سطح آلودگی، قیمت مسکن، تبریز
  • هیوا اسدی کیا، رضا اویارحسین، ایرج صالح، حامد رفیعی، سمانه زارع صفحات 93-100
    با توجه به اهمیت محیط زیست و توسعه پایدار، پرداختن به مسائل زیست محیطی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این زمینه بررسی ارتباط میان رشد اقتصادی و کیفیت محیط زیست، نقش مهمی در ترسیم چشم انداز توسعه بهینه اقتصادی در کشور ایفا می کند. به این منظور این مطالعه به بررسی این ارتباط در برنامه های مختلف توسعه کشور پرداخته است. متغیرهای ارائه شده در مدل شامل سرانه انتشار دی اکسیدکربن (به عنوان شاخصی از آلودگی)، تولید ناخالص داخلی سرانه ایران، تعداد خودرو های سواری تولیدی و وارداتی کشور، درجه باز بودن اقتصاد کشور(مجموع صادرات و واردات به تولید ناخالص داخلی)، جمعیت کشور و متغیرهای مجازی برنامه های توسعه اند. نتایج این مطالعه نشان داد که با توجه به آزمون کای دو، در طبقات متغیرهای موجود، انتشار دی اکسیدکربن و آلودگی هوا ارتباط معنی داری داشته اند. همچنین برآورد مدل لگاریتمی گروسمن و کروگر (با تعدیلاتی) نشان داد که رابطه بین درآمد ناخالص داخلی، تعداد خودروهای موجود، میزان جمعیت با انتشار گاز دی اکسیدکربن ارتباط مستقیم داشته و بیشترین کشش مربوط به درآمد ناخالص داخلی بوده است. به طوری که با افزایش یک درصدی در میزان درآمد ناخالص داخلی، میزان انتشار این گاز 539/5 درصد افزایش خواهد یافت. همچنین رابطه بین درجه بازبودن اقتصادی با انتشار گاز مذکور منفی بوده، به طوری که با افزایش یک درصدی در این شاخص، میزان انتشار این گاز 3372/0 درصد کاهش خواهد یافت. در نهایت نتایج نشان داد که برنامه سوم توسعه در بین سایر برنامه ها در کنترل آلودگی موفق تر بوده است و افزایش سالانه کمتری در میزان آلودگی و انتشار گاز دی اکسیدکربن داشته که علت اصلی آن را می توان در اجرای برنامه هایی نظیر برنامه جامع کاهش آلودگی در هشت شهر بزرگ کشور جست وجو کرد. بنابراین پیشنهاد می شود برنامه های مذکور با کنترل سایر متغیرهای تاثیرگذار، با تاکید بیشتری ادامه یابد.
    کلیدواژگان: انتشار دی اکسید کربن، رشد اقتصادی، مدل گروسمن کروگر، برنامه های توسعه، تولید ناخالص داخی، آلودگی هوا، ایران
  • علی جعفری، مسعود طاهریون، احمدرضا یاوری، اکبر باغوند صفحات 101-110
    نظریه تجارت آلودگی رویکرد جدیدی در کنترل منابع آلاینده با حفظ سطح استانداردهای کیفی آب و استفاده از راهکارهای کم هزینه است. تجارت آلودگی به روش انتشار مجوزهای تخلیه قابل خرید و فروش مبتنی بر ضریب انتقال آلودگی در رودخانه در پنج مرحله شامل ناحیه بندی محدوده مورد مطالعه، تعیین کل بار مجاز خروجی هر ناحیه بر اساس مدل خودپالایی رودخانه، تعیین ضرایب انتقال آلودگی بین منابع آلاینده و بین ناحیه ها با استفاده از مدل، تعیین مقادیر مجاز تخلیه قابل مبادله برای هر ناحیه و هر منبع آلاینده اجرا می شود. در این تحقیق کاربرد روش تجارت آلودگی برای حوزه آبریز رودخانه دز مورد بررسی قرار گرفته و برای هر منبع آلاینده هزینه های کنترل آلودگی به روش تکنولوژیک (احداث تصفیه خانه) و غیر تکنولوژیک (روش مبادله) محاسبه شده و نسبت هزینه کنترل تکنولوژیک به کنترل غیر تکنولوژیک به عنوان معیار کارایی هزینه روش مبادله آلودگی بررسی شده است. با توجه به این معیار، برای برخی منابع آلاینده که کارایی هزینه برایشان بالاست روش کنترل تکنولوژیک و احداث تصفیه خانه فاضلاب به صرفه بوده و دیگر منابع آلاینده که احداث تصفیه خانه فاضلاب به دلیل کارایی کم برایشان اقتصادی نیست، مجبور به خرید مجوزهای تخلیه از منابع آلاینده ای که آلودگی خود را به کمتر از حد تعیین شده رسانده اند، خواهند بود.
    کلیدواژگان: کنترل تکنولوژیک، تجارت آلودگی، مجوزهای تخلیه، ضریب انتقال، کارایی هزینه
  • سید ابراهیم وحدت، ناصر توحیدی صفحات 111-122
    حفظ و تعادل زیست محیطی، از جمله ارکان توسعه پایدار است. در این مقاله برخی از عوامل آلاینده آب و خاک کشاورزی، هوا و /SO3 SO2 آبهای شیرین، جنگل، مواد مصرفی و نیز انرژی برای تولید آهن و فولاد که در توسعه پایدار کشور ما ایران مؤثرند، شناسایی و توابع عضویت آنها بر اساس منطق شلال، بین صفر و یک تعریف می شوند. به نحوی که درجه عضویت «صفر» یعنی توسعه تولید آهن و فولاد اصلا پایدار نیست و درجه عضویت «یک» یعنی توسعه تولید آهن و فولاد، کاملا پایدار است و درجه عضویت «بین صفر و یک»، یعنی توسعه تولید آهن و فولاد به طور نسبی با همان درجه، پایدار است. بر اساس داده های موجود در ایران و نیز شرایط بهینه و بین المللی در این صنعت، توابع عضویت محاسبه و از طریق منطق شلال نتیجه گیری شده است. مراحل پژوهش به ترتیب زیر انجام شد: داده های مرتبط با پژوهش از منابع داخلی گردآوری شد. سپس با توجه به داده ها و ماهیت رخدادها، توابع عضویت تعریف و در نهایت درجه پایداری توسعه آهن و فولاد در ایران محاسبه و با کمک قوانین استنتاج فازی تعیین شد. نتیجه آن که توسعه پایدار تولید آهن و فولاد با شرایط سالهای 2002 تا 2003، ممکن نیست زیرا اولا شرایط زیست محیطی گاز کربنیک هوا مناسب نیست، ثانیا مقدار سرب در خاک کشاورزی زیاد است و درنهایت ضایعات زیادی در این صنعت نسبت به سایر کشورها تولید می شود. بنابراین برای افزایش درجه توسعه پایدار، باید به طور همزمان در جهت کاهش تولید گاز کربنیک و افزایش کاشت درخت، اقدام کرد.
    کلیدواژگان: منطق شلال، توسعه پایدار، زیست محیطی، عوامل موثر در تولید آهن و فولاد
|
  • Pages 1-10
    The effects of nitrogen (N) and phosphate (P) concentrations and temperature on crude oil biodegradation by two bacterial strains PG01 and PG02, previously isolated from Persian Gulf, were assessed. In order to determine the optimum concentration of N and P sources and temperature for oil consumption by the isolates, bacteria were cultured in 100 ml agitating culture flasks containing mineral salt medium with 1 gram crude oil as sole carbon source. Measurements of total protein, as an indicator of petroleum biodegradation, revealed that the optimum N and P concentrations for oil consumption by strain PG01 are equal to 0.146 gram ammonium chloride and 0.024 gram di-sodium hydrogen phosphate per gram crude oil. The other strain, PG02, needed more N source for optimum growth and the results were 0.195 gram ammonium chloride and 0.024 gram di-sodium hydrogen phosphate per gram crude oil. Both isolates had maximum oil consumption at 35 degree centigrade. Gravimetric analysis showed that PG01 and PG02 strains respectively mineralized 70.81% and 83.94% crude oil during the 5 day period of incubation. When the mixture of two strains was used higher results were achieved (87.61%). Characterization tests and determination of guanine + cytosine content of DNA showed that both isolates have maximum similarity to Mycobacterium obuense.
  • Pages 11-18
    There are different methods for controling the flood damages which one of them is flood zoning. In this method, flood zones are determined by simulating river hydraulic behavior and its flood plain for different return periods.In other hand, soil and specially plant coverage are the most effective factor to determine Manning roughness coefficient. So it is expected, seasonal plant coverage changing affect on Manning roughness coefficient and flood hydraulic behavior forecasting. In this research a section of Haraz River (3250 m in upstream of Amol, northern Iran) was studied to find the affect of the season in determination of Manning roughness coefficient in predicting flood hydraulic behavior because of vegetation changes. Geographical Information System (HEC-GeoRAS Extension), HEC-RAS software and river topographic maps in 1:500 scale were used in order to simulate Haraz River’s hydraulic behavior and its flood plain.The Manning roughness coefficient was determined in winter and summer using Cowen method for corss sections separately.The quantitative and qualitative results showed that season of the determination Manning coefficient causes changes on n values on left and right banks of the river and flood plain because of vegetation changes. Consecuently, that causes some changes in flood zones, water velocity and depth, shear stress and the distribution of the flood volume in river channel and its flood plain for different return periods.
  • Pages 19-26
    Marine environment of the Caspian Sea, due to extensive human exploitation and discharge of large magnitudes of urban, industrial and agricultural waste, is under extensive pressure and human wastes threaten marine life and ecosystem of the sea. Therefore, there is a substantial need for a good understanding of physical and chemical characteristics of the Caspian waters. However, the data available in this regard, in particular in the Iranian coastal waters, are very limited. This paper presents distribution and seasonal variations of pH over the southern Caspian Shelf adjacent to Iran. The pH data were collected down to 200m depth in two areas in east (off Babolsar in Mazandaran) and west (off Kiyashahr in Gilan) of the southern coast of the Caspian Sea. In summer, when the surface water temperature was highest and the strongest seasonal thermocline existed, the maximum value for pH was observed. In this season, pH had a value of 8.35-8.4 at the water surface and reduced to 8.2 at 80-m level and deeper waters. In autumn, when the surface layer was deepening and seasonal thermocline was under destruction, the pH was less than summer and was mainly 8.25 at the water surface outside of the shelf and 8.3-8.35 in the shelf and gradually reduced with depth. In early spring, during the process of the formation of the new seasonal thermocline, low temperature and maximum local river inflow, pH at the water surface was mainly 8.25 and reduced to 8.2 at 30-m level. The results showed seasonal variations of pH in the southern Caspian Shelf and the coastal waters adjacent to Iran as a function of seasonal variations in water temperature, characteristics of thermocline, local rivers chemical characteristics and discharges, and production or destruction processes.
  • Pages 27-36
    The effects of industrial textile water(Effluent Water,EW) on soil, water and plant was investigated in this research. For conducting this research major important textile factory were selected and sampling was done in 2 stages and in 2 years. In each district and the control field (soil not irrigation with effluent water) the soils from 0-30 cm depth and plants were sampled in three replicates. The soil samples were analysed for EC, SAR, texture, organic matter, cations, anions, and metals including: Cr, Zn, Cu, Pb, and Cd on soil; pH, EC, BOD, COD, TSS, TDS, NO3-N, total hardness, total N, K, Cations, Anions, P, Organic Carbon and concentration of heavy metals Cr, Zn, Cu, Pb, and Cd on well-water and EW and dry matter, Cl-, P, N, K and metals including: Cr, Zn, Cu, Pb, and Cd on plant samples. The soil, plant, EW and well-water samples were analysed using standard laboratory methods.The EW pH, TDS, TSS,solfate,coloride, bicarbonate, N-NO3, salinity and concentration of Cu, Zn and Cd were above permissible limit. The well water pH, EC, TDS, solfate, coloride, and bicarbonate were above permissible limit. Concentration of Zn and Cd in soil were in critical range and soil samples had higher amounts of O.M, N and available P and K compare to control sample. Concentration of Zn and Cu in plants was over permissible limit and concentration of heavy metals in shoots and roots in plants were different. Results showed that industrial water have limitation for application of irrigation, surface water and subsurface water. Use of these waters causes pollution of environment and transferred poisonous compounds into the food chain.
  • Pages 37-44
    One of the purposes of Ecotourism is to relax and aspirate the natural energy. Sacred and Energetic sites are the locations for experiencing the relaxation. Since 2005 the Ecotourism for aspirating the natural energy or spiritual Ecotourism has been developed in Iran. There are some places in Iran which have a kind of energy as subtle energy for increasing personal health and awareness. These places have some restrictions in Tourism sustainability, so their carrying capacity must be estimated. Carrying Capacity can be used as a index number for identifying the management policies. Takht-e Soleiman (Azargoshansb) in Iran is an important archeological site which was not only registered in UNESCO's list of world heritage in 2003 but also was inscribed in world sacred sites list. Many tourists travel to this site for receiving the energy annually. In this research, psychosocial carrying capacity of ecotourism in sacred site (Takht-e Soleiman) was surveyed. In order to indentify psychosocial carrying capacity, the management indicators that affect the carrying capacity were determined. According to these indicators, the questionnaires were provided. 140 of 150 tourists who traveled to Takht-e Soleiman for receiving the energy responded to the questionnaires. After statistical analysis of the questionnaires, the number of carrying capacity which identified density, crowding levels and encounter preferences was maximum 150 persons daily in recreation season (summer). This number specially identified acceptable density around the lake.
  • Pages 45-56
    Tehran is one of the most polluted metropolises in the world. Sink capacity for absorption and assimilation of pollution is reduced generally due to failure in inclusion of ecological aspects in regional land use development planning. The present condition of air and water related issues in Tehran are greatly affected by landscape structural alterations at urban level. In this research the focus is to understand relationships between land use patterns and ecological processes particularly those air and water related issues affecting urban environmental quality. We propose measures to harmonize urban growth pattern based on existing opportunities for increasing the sink capacity for air pollution and waste water. Using Landsat satellite images (dated 1988 & 2002) maps for three classes of green, open and built land cover types were created. Landscape metrics NP, MPS, MNN, and CAP were used for the analysis of landscape structure (both configuration and composition) at two different scales using hexagonal zoning. Results demonstrate that despite ecological alteration, the remnant patch mosaic network of Tehran may still be restorable. The river valley network provides the basis for the necessary conceptual framework; “Refuge network” to integrate all corrective measures at different scales. Natural layouts of river valley networks along with the core open patches of hills may be the basis of implementation of such a comprehensive restoration plan based on the “Aggregate with out liar” model as a spatial design framework at urban level.
  • Pages 57-68
    Forests as one of the most important terrestrial ecosystems provide many ecosystem services that almost there is no market to present their values. Among this non market services, gas regulation has a significant importance. Plants absorb co2 and use it in photosynthesis process. This process, in addition to producing plant biomass and releasing o2, has the effective role in reducing the greenhouse effect. There is not a spatial similarity in co2 absorption in an area, according to difference in plant concentration, tropical situation, kinds of specious and plants growth per hectare. In this case study we create a pattern to archive spatial distribution of co2 absorption with geographical information system in a part of Caspian forests of Iran. In this pattern according to kinds of specious, plant concentration and growth per hectare we achieve the map of spatial distribution of co2 absorption value. Planners can Use this map, as a decision support tools, for more careful local and regional planning. The co2 absorption services has been valued with replacement cost method that is one of the most significant cost based methods in environmental economic. Results show that in the study region with an area of 20582 hectare, the value of co2 absorption is more than 80 billion Rials per year.
  • Pages 69-80
    Degradation Model was introduced as an instrument of Environmental Impact Assessment (EIA) in Iran. Several methods are introduced in rapid environmental assessment, but none of them have evaluated landscape level. Thus, the main objective of this research is to introduce a new spatial method for EIA by using landscape metrics. A benefit of rapid assessment by using ecological landscape metrics is, understanding intensity of cumulative degrading activities in working units from past to present. The landscape degradation is LD=? kI/Vi. Where LD is equal to degradation coefficient of landscape compartments,? kI is the index of intensity of human activities in landscape working units, (I is the indicator of metrics and k is intensity of them) V stands for habitat vulnerability. The approach of this model is to emphasize on conservation of natural ecosystems (which their LD is low). Therefore, to introduce landscape degradation model, we considered Shafarod Watershed with 39800 ha, that is located in Gilan. Then, 28 sub watersheds were delineated as a measure for comparison between working units. The road and landuse layers were overlaid to compute fragmentation. Then all landscape metrics were extracted for each working units. We arrangement these metrics as a total activity and number of patches (NumP) was considered as the habitat vulnerability in landscape degradation model. After computation of landscape degradation model, sub watershed 25, 26 and 27 had the maximum number of degradation, which is suggested for development. In this study, we had correlated between satellite data, length of road, slope, number of patches, and data were extracted from landscape degradation model. These correlation were observed that red class in imaging data has the highest correlation with degradation (R²= 0.61).
  • Pages 81-92
    The economic and market value of environmental goods and services are hidden. Among the conventional methods of valuing and economic pricing the environmental amenities, one is hedonic pricing method (HPM) which in terms of economic point of view is based on the hypothesis that people usually determine their environmental consumption preference levels through choosing their houses. Therefore, in decision making to buy a house there is a latent market in which the environmental quality is measured indirectly by consumers or buyers. The demand rates for such an environmental amenity are reflected in the presence or lack of air noise pollution in the area. HPM uses quantitative, statistical, and other methods to estimate the economic value of places and houses in environmental aspects. In this paper the author has applied this methodology along with an analysis of housing prices in different zones of Tabriz, aiming at establishing a correlation between these factors and environmental characteristics. The results can be generalized within the willingness to pay principle of the consumers for buying a better house with regard to various factors including the environmental variables.
  • Pages 93-100
    Achieving to sustainable development requires high attention to environmental problems so In this head line, examining the relation between economic growth and environment quality gives us an outlook of optimum economic development. For this purpose, different development programs were investigated. Variables used in this model were propagation co2 per capita (as a proxy of pollution), GDP per capita, number of imported and domestic produced automobile, degree of economic openness, population and dummy variable of development programs. Statistics show that, there is a significant relation between deferent stages of current variable to exerted co2 and air pollution. Estimation of Grossman-Kroger logarithmic model (with some adjustments) resulted direct relation between GDP, number of extinct automobile and population with co2 gas extension. GDP had the highest elasticity. One percent increase in GDP will raise gas extension by 5.539 percent. There is an inverse relation between Degree of openness and gas extension by the amount of 0.3372 percent. Finally results showed that 3rd Development Program is the most successful one in air pollution control and had reduced annual rise in pollution and co2 extension. This is the main result of implying comprehensive pollution reduction program in 8 big cities. Such programs are suggested to be continued considering effective variables.
  • Pages 101-110
    Water quality trading is a new approach in pollution control which satisfies water quality standards suggesting minimum cost solutions. This method uses tradable discharge permits based on pollution transfer coefficient in a river. This paper tries to establish a water quality trading program in a river basin according to transfer coefficients between pollution sources and evaluate cost effectiveness of the pollution control method. The case study is Dez river watershed in south of Iran in Khuzestan province. The average annual flow of the river is 368cms at downstream station. The major pollution sources of the river include domestic and industrial wastewater. A water quality trading program is accomplished in five steps including zoning the study area, determination of total pollution load of each zone based on water quality model, determination of pollution transfer coefficient among pollutants and zones and determination of allowable tradable discharge load for each zone and each pollutant load. In order to determine the initial amount discharge permit and transfer coefficient a water quality model for the river is developed using Streeter- Phelps equation. In this study the cost of pollution control for each source has been estimated by both technological (treatment plant construction) and non-technological (trading) methods. The ratio of the cost of the technological to the non-technological pollution control has been evaluated as the cost effectiveness criteria. With respect to this criterion, for some pollution source technological method is cost effective and they should construct a wastewater treatment plant. The other sources should buy discharge permit from the pollution sources which has decreased their discharge quality lower than required. The amount of the permit that a discharger should buy is determined by environmental agency authority according to the transfer coefficients.
  • Pages 111-122
    Sustainable development is very important especially in environment. In this paper, the value of sustainable development in environment of Iran for iron and steel making in comparison with global, determined by fuzzy logic and expressed by continuous value between zero and one. The following steps were taken in turn: 1- Obtaining the related data from internal resources. 2- Defining membership functions according to the data and the nature of features. 3- Calculating and determining the degree of sustainable development well-being for iron and steel making in Iran by fuzzy rules.The present study is an analytical study which was carried out in 2007 at Islamic Azad University Ayatollah Amoli branch. The data was obtained from 29 papers and 3 books. Unruly data were excluded from the study.Sustainable development in environment was discussed by six points of view. The first is soil and water pollution in agriculture, the second is air pollution, the third is forest, then is ecosystems, next is energy and the last is fresh water. The membership functions of that features were defined according to fuzzy conjunction and disjunction rules. Fuzzy conjunction and disjunction rules were selected because of the nature of features and the data. A few variables were indicated in this paper because of lack of data. The results indicate sustainable development in environment of Iran for Iron and steel production isn’t completely well-being at 2005 (The degree of well-being is 0).