فهرست مطالب

فصلنامه ذهن
پیاپی 3 (پاییز 1379)

  • تاریخ انتشار: 1379/08/11
  • تعداد عناوین: 11
|
  • سخن نخست
    صفحه 1
    از مباحثی که در روزگار ما و بخصوص دهه های اخیر، سخت مورد توجه، تاکید و نقد و بررسی قرار گرفته و رساله ها، کتب، مقالات و گفتگوهای فراوانی را به خود اختصاص داده است، بحث تاثیرگذاری عوامل غیرمعرفتی بر معرفت است. این بحث که به لحاظی از منظری بیرونی می نگرد و به اصطلاح درجه دوم است، به این مطلب می پردازد که آیا عوامل مختلف خارج از معرفت همچون عوامل سیاسی، فرهنگی، تاریخی، طبیعی و...، تاثیری در پیدایش و نحوه شکل گیری معرفتی خاص دارند؟ آیا خصوصیات روانی، جسمانی و...، سبب می شود که فرد یا جامعه، به سوی باور به گزاره هایی خاص، اعم از صادق یا کاذب حرکت کند و بدانها معتقد شود؟ آیا قدرت و حاکمیت سیاسی، می تواند به نحوی در جامعه تاثیر بگذارد که جامعه علمی و غیرعلمی از برخی مباحث رو گرداند و به برخی مباحث دیگر بپردازد؟
    شواهد و نمونه هایی در تاریخ وجود دارد که انسان منصف را در این باره به تامل وا می دارد و به این نتیجه می رساند که قطعا دست کم در برخی موارد چنین امری صحت دارد. البته این هرگز بدان معنا نیست که منطق و قوانین اندیشه، نتواند ارزش هر یک از این اندیشه ها را از دیگری تمیز دهد و درباره صحت و بطلان آنها به داوری بنشیند، اما توجه به این عوامل، می تواند سبب بصیرت و آگاهی از موانعی شود که در کمین جوینده حقیقت است.
  • صفحه 6

    آنچه از نظر خوانندگان فرهیخته می گذرد، مصاحبه ای است که نشریه ذهن با آقای دکتر محمد لگن هاوزن، از صاحبنظران مسلمان در حوزه معرفت شناسی، انجام داده است.
    آنچه در این گفت وگو آمده مسائلی است در باب معرفت شناسی جدید، تعریف، اهداف، تقسیمات و مباحث مختلف آن همچون باورها، توجیه، صدق و نظریات مختلف در توجیه همچون برونی گرایی و درونی گرایی، سرنوشت نزاع معروف مبناگروی و انسجام گروی، رابطه معرفت شناسی با معرفت دینی و متافیزیک، تقسیم تاریخ معرفت شناسی به سه دوره و بیان ویژگی های هر دوره، اعتنا و اقبال مجدد معرفت شناسی معاصر به ارسطو. و در پایان، مباحث مهم و تاثیرگذار فلسفه اسلامی در معرفت شناسی معاصر مورد توجه قرار گرفته است.

  • آیت الله مهدی حائری یزدی صفحه 17

    بحث از علم حضوری و نقش آن در معرفت شناسی اسلامی به عنوان مبنایی ترین اصل معرفت و شالوده علم حصولی، از ویژگی ها و امتیازات فلسفه اسلامی نسبت به فلسفه غرب است و همین خصوصیات سبب شده است که بسیاری از معضلات فلسفی و فکری که در فلسفه غرب همچنان ناگشوده باقی مانده است در فلسفه اسلامی پاسخ داده شود و برای آنها راه حلی ارائه گردد.
    این مقاله ضمن یک بررسی تاریخی و عالمانه درباره علم حضوری و با هدف اثبات مطلب فوق، به پاسخ این سو ال ها می پردازد:آیا فلسفه اسلامی همان فلسفه افلاطون و ارسطو است یا آنکه در عین بهره مندی از همه اینها به افق هایی فراتر دست یافته و نظامی به مراتب کاملتر از آنان را ارائه کرده است؟ و در صورت دوم عناصر مهمی که سبب این تفاوت شده اند کدامند؟
    مو لف دانشمند(ره) در بررسی تاریخی خود، دیدگاه های فلاسفه بزرگ یونانی و اسلامی از افلاطون تا غزالی را مورد توجه قرار می دهد.

  • عسگری سلیمانی امیری صفحه 42

    بحث و بررسی پیرامون مساله «توجیه» بخش مهم و عمده ای از دغدغه ها و چالش های معرفت شناسی نوین را به خود اختصاص داده است. اگر چه این بحث در دوره معاصر ویژگی هایی خاص و بعضا منحصر به فرد دارد، لیکن اصل و طرح این بحث دست کم از زمان افلاطون بوده است و پس از او نیز همواره، به طور جدی مورد بررسی و موشکافی قرار گرفته است.
    در این میان فلسفه اسلامی نیز نقشی در خور و سازنده ایفا کرده و به ابعاد مختلف این موضوع به نحوی عمیق پرداخته است.
    آنچه در این مقاله مورد بررسی و توجه قرار گرفته است تبیین برخی مفاهیم اساسی و نیز نحوه رویکرد فلسفه اسلامی به این موضوع و تاکید ویژه بر نقش اولیات به مثابه باورهای یقینی پایه در شکل گیری باورهای موجه است.

  • عباس عارفی صفحه 62

    در طول تاریخ اندیشه و تفکر بشری، همواره در مقابل دیدگاه های واقع گرا و معتقد به یقین مطابق با واقع، نظریات مبتنی بر شکاکیت و تردید معرفت شناختی در این باب وجود داشته است. گرچه در دوره های مختلف، تقریرها و گونه های نسبتا متفاوتی از آن ارائه شده است. یکی از اینها، تقریر معرفت شناس معاصر رابرت نوزیک است که با توجه به موضوع رایانه و هوش مصنوعی، سامان یافته است که البته خود او درصدد پاسخ به آن برآمده است.
    این مقاله ضمن بیان سابقه تاریخی بحث، به طرح سرچشمه هایی که نوزیک در این تقریر از آنها تاثیر پذیرفته می پردازد، عدم کفایت پاسخ او به این تقریر را تبیین کرده و سرانجام ضمن پرداختن به آرای برخی از دیگر معرفت شناسان معاصر، رخنه ها و مشکلات این تقریر را روشن ساخته است.

  • ایان باربور ترجمه: پیروز فطورچی صفحه 87

    مقاله زیر، ترجمه ای است از فصل چهارم کتاب «دین و علم: مسایل تاریخی و معاصر» (1997).
    باربور در این فصل به طبقه بندی دیدگاه های گوناگون درباره چگونگی نسبت علم و دین می پردازد و آرای صاحب نظران را درباره ارتباط علم و دین به چهار گروه کلی تقسیم می کند: -1 تعارض -2 استقلال -3 گفتگو -4 یکپارچگی (وحدت). وی با بررسی مبانی و ویژگی های هر یک از این چهار گزینه، زمینه های حمایت خود را از مدل «گفتگو» و برخی روایت های مدل «یکپارچگی» مطرح می سازد. در این شماره، مدل «تعارض» و «استقلال» و ان شاالله در شماره بعد مدل «گفتگو» و «یکپارچگی» تقدیم خوانندگان خواهد شد.

  • سیدیحیی یثربی صفحه 108

    دیدگاه های عرفا در مباحث معرفت شناختی(هر چند نه با این عنوان) در متون عرفانی مطرح شده اند. در شماره قبل نظریات عین القضاه همدانی در این موضوع مورد بحث قرار گرفت.
    این مقاله به دیدگاه های معرفت شناسانه عارفی دیگر یعنی صدرالدین قونیوی پرداخته است.
    در راستای این هدف، نگارنده ضمن معرفی اجمالی شخصیت علمی قونیوی، به استخراج و طبقه بندی و طرح دیدگاه های وی براساس کتاب "اعجازالبیان" وی پرداخته است.

  • احمد واعظی صفحه 115

    هرمنوتیک طی چند قرن اخیر توانسته است به عنوان یک دانش یا فن مستقل، جایگاه ویژه ای در حوزه تفکر بشری پیدا کند و امروزه متفکرین برجسته فراوانی در این خصوص به تامل و پژوهش، اشتغال دارند. افزون بر اینکه هرمنوتیک در قرن بیستم توانسته است دستاوردهای خود را به دیگر حوزه های دانش همچون فلسفه، الهیات، نقد ادبی، علوم اجتماعی و فلسفه علم سرایت داده و پرسشها و بحثهای نوینی را در آن عرصه ها پی افکند.
    این مقاله با هدف ارائه تصویری اجمالی از ماهیت و قلمرو هرمنوتیک به مباحثی چون سیر تاریخی، تعریف، اهداف و بررسی جایگاه هرمنوتیک در مقایسه با دیگر شاخه های معرفتی می پردازد و در ادامه چالشهایی را که هرمنوتیک معاصر در حوزه تفکر دینی ایجاد می کند بررسی می کند.
    لازم به ذکر است این مقاله بخشی از کتاب «درآمدی بر هرمنوتیک معاصر» است که به زودی توسط پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر خواهد شد.

  • یدالله دادگر صفحه 150

    یکی از مشهورترین مقاله های تدوین شده درمتدولوژی علم اقتصاد، مقاله «میلتون فریدمن» (از چهره های اصلی اقتصاد نئوکلاسیک) می باشد. نسبت به این مقاله از یک طرف نقدهای نسبتا زیادی از سوی اقتصاددانان (و غیر اقتصاددانان) صورت گرفته است. در مقابل برخی دیگر به نقد کردن آن نقدها پرداخته و مقاله مذکور را مورد تجلیل قرار داده اند. مقاله حاضر در واقع در صدد است نگاهی نقادانه به این تحلیل ها و تجلیل ها بیافکند. مقاله در قالب یک مقدمه و چهار بخش اصلی تدوین گردیده است.

  • صفحه 179

    معرفت شناسی دانشی است که در متون فلسفی غرب با سه اصطلاح Gnostology، Epistemology و Theory of knowledge به کار رفته است و در سه دهه اخیر تعبیر «نظریه شناخت» استعمال می شود. نظریه معرفت یا شناخت، دانشی است که از حقیقت معرفت انسان، ارزش، ادوات، مراحل، حدود و موانع معرفت او سخن می گوید. فلاسفه اسلامی گرچه به طور مستقل از این زوایای معرفت سخن نگفته اند، ولی در فصول مختلف علم، منطق، فلسفه و عرفان بدان پرداخته اند. علامه طباطبایی به عنوان اولین متفکر اسلامی با تالیف کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، معرفت شناسی را بر هستی شناسی مقدم ساخت و مباحث معرفت شناسی را به طور مستقل مورد کنکاش قرار داد. شاگردان وی نیز این طریقت را طی کرده و آثار مستقلی در این عرصه نگاشته اند. شبهات جدید کلامی که عمدتا زاییده مباحث معرفت شناختی است، مراکز علمی و پژوهشی حوزه های علمیه را به چالش انداخت و اساتید حوزه را واداشت تا با این رویکرد به مسایل معرفت شناختی بپردازند. فلاسفه اسلامی نوصدرایی، با دو رویکرد به تالیف آثار معرفت شناختی پرداخته اند. برخی مانند استاد شهید مطهری، امکان معرفت را آغازین مباحث معرفت شناسی دانسته اند و در فرایند این دانش از دکارت الگو گرفته اند. گروهی دیگر مانند استاد جوادی آملی و استاد سبحانی همانند معرفت شناسان جدید، از تعریف معرفت شروع کرده اند. البته عالمان گذشته یونان باستان و فلاسفه اسلامی نیز این طریقت را دنبال می کردند.

  • صفحه 185

    آیا معرفت حاصل شدنی است؟ در چه شرایطی؟ دانستن چیست؟ ما چه چیزی را می توانیم بدانیم؟ شرایط دانستن کدام است؟ مرزهای دانستن تا کجاست؟ چرا باید بدانیم؟ دانستن از کجا آغاز می شود؟ این چند پرسش، جزئی از خروارها پرسش دیگر است که پاسخ بدانها بر هر دانش فلسفی دیگری مقدم است. علم و طریقه ای که خود را موظف به پاسخگویی بدین پرسش ها می داند، معرفت شناسی است. این دانش نوین ریشه های تنومندی در آرا و نوشته های پیشینیان و به ویژه افلاطون دارد. گویا نخستین بار افلاطون بود که از خود پرسید: معرفت و اجزای آن چیست؟ اما معرفت شناسی به مثابه یک علم که دارای تالیفات ویژه و مستقل باشد، از فرآورده های روزگار ماست. نخستین کتاب معرفت شناسی در لیست آثار فیلسوف تجربه گرای انگلیسی، لاک، دیده می شود. وی در رساله ای در باب فهم بشری (Essay concerning Human Understanding) برای اولین بار آفریینده اثری در این باب شد. چیزم را نیز "شیخ معرفت شناسان" نامیده اند؛ زیرا او بود که برای نخستین بار آگاهانه بسیاری از مسائل معرفت شناسانه را طرح و بررسی کرد. با این همه تاسیس و تدوین این علم را نمی توان به صراحت به فیلسوفی از میان فیلسوفان قدیم و جدید نسبت داد. همانطور که می دانیم جریان علم سازی در عصر حاضر چنان پیچیده و دشوار است که هماره در راس هر دانش جدیدی، مجبوریم نام چندین دانشمند را یادآور شویم.