فهرست مطالب

فصلنامه ذهن
سال دوم شماره 2 (پیاپی 6، تابستان و پاییز 1380)

  • تاریخ انتشار: 1380/07/11
  • تعداد عناوین: 10
|
  • سخن نخست
    صفحه 1

    در سرمقاله پیشین در پاسخ به سرمقاله یکی از نشریات وزین در خصوص تمسک به تجربه دینی و وانهادن اثبات عقلانی دین و باورهای دینی و نیز احکام و اخلاق دینی، برای خروج از چالش های معاصر برخی نکات معرفت شناختی بیان گردید. اکنون به یاری خداوند متعال ادامه بحث مذکور را پی می گیریم.
    لازم به یادآوری است که تجربه دینی به آن معنا که در معارف دینی، کلامی و عرفانی ما از آن به کشف و شهود و احیانا معرفت فطری و علم حضوری و امثال آن تعبیر می شود به عنوان یکی از ساحتهای قابل اتکا دین در کنار اعتقادات، عقلانیت، اخلاق و احکام، سخت قابل تاکید است، لیکن آنچه مورد انتقاد است فروکاستن دین به تنها یک بعد یعنی تجربه دینی است.

  • جنبه ای تجربی از علم حضوری
    مهدی حائری یزدی ترجمه: سید محسن میری صفحه 7

    در این نوشتار، ابتدا دریافت های حسی و احساسات انسانی همچون درد و لذت به عنوان برخی از مصادیق علم حضوری برمبنای فلسفه اشراقی تبیین می شود و سپس جهات تمایز و اشتراک آنها با «معرفت از راه آشنایی» راسل و «شهود» برگسون مورد بررسی قرار می گیرند و ادامه بحث، اختصاص دارد به بررسی تطبیقی این نحوه از علم حضوری با برخی دیدگاه های ویتگنشتاین و جمع بندی نهایی و تاکید نویسنده بر رویکرد اشراقی مذکور.

  • نفس الامر و مناط صدق
    عباس عارفی صفحه 23

    تفکیک ذهن از عین و اندیشه از واقعیت، هنگامی برای انسان مطرح می شود که وی در می یابد که برخی اندیشه ها کاذب و برخی صادقند و تشخیص این مطلب کار چندان دشوار و سختی نیست. لیکن موضوع مهم تر این است که معیار و ملاک حقیقت و خطا یا صدق و کذب چیست. این مساله به لحاظ معرفت شناختی از گذشته های دور تاکنون همواره محل بحث و بررسی گسترده اندیشمندان بوده است. دیدگاه حکیمان اسلامی از آغاز تاکنون عموما این بوده است که تعریف حقیقت و صدق مطابقت با نفس الامر است و اما اینکه نفس الامر چیست و آیا فلاسفه مسلمان بر روی یک مفهوم اتفاق نظر دارند یا نه، بحثی است که این مقاله بدان می پردازد. افزون بر این بیان سیر تاریخی این مفهوم و طرح نظریات مختلف و گزیدن دیدگاهی ویژه درباره آن از ویژگی های دیگر این مقاله است.

  • نسبی گرایی معرفتی و فلسفه علم: بررسی آرای کوهن
    پیروز فطورچی صفحه 67

    اگر همانطور که قرائن نشان می دهند بپذیریم یکی از تاثیرگذارترین عوامل رشد و توسعه نسبی گرایی، مباحث فلسفه علم در دهه های اخیر است در این صورت برای اثبات اینکه این تاثیرات تا حد زیادی مرهون آرا فیلسوف برجسته علم تامس کوهن بوده اند نیاز به پیمودن راه چندان طولانی ای نداریم. بررسی دیدگاه های وی، واکاوی مفاهیمی همچون پارادیم و ویژگی های آن، رابطه پارادایم با علم عادی (در مقابل علم انقلابی)، ظهور بی قاعدگی در پارادیم، فرآیند انقلاب علمی و قیاس ناپذیری پارادایم ها را ضروری می سازد. مقاله حاضر ضمن تبیین مطالب پیش گفته به انتقادات وارده بر کوهن، که عمدتا متوجه قیاس ناپذیری پارادایم و ناعقلانیت است، پاسخهای وی و حامیانش به این انتقادات و نقد و بررسی آنها می پردازد.

  • نقدی بر مقاله توجیه ترکیبی در حکمت سینوی و صدرایی
    سیدمحسن میری (حسینی) صفحه 92

    دوست ارجمند و فاضل جناب حجه الاسلام آقای فعالی طی مقاله ای در مجله ذهن شماره 5 دیدگاهی را در خصوص توجیه و صدق از منظر ابن سینا و صدرالمتالهین، که هر کدام سردمدار مکتب فلسفی خاصی هستند، مطرح کردند که تازه و جدید بود. لیکن پس از بررسی آن، به نظر اینجانب رسید که سخن ایشان از جهاتی قابل تامل است و با توجه به قراین و شواهد موجود در آثار این دو شخصیت، نمی توان مدعای نویسنده محترم مقاله را پذیرفت.
    در این جستار کوتاه ابتدا سعی می کنم به کمک خداوند متعال مدعای ایشان را بیان داشته و سپس برخی از دلائلی را که مانع از پذیرش این مدعاست برشمرم.

  • عقل
    رابرت آئودی ترجمه: علی اکبر احمدی صفحه 99

    بحث و پژوهش پیرامون معرفت شناسی و به طور خاص توجیه معرفتی بستگی تام به منابع معرفت همچون عقل و تجربه و نیز اقسام گزاره ها و تحلیل آنها دارد. و از این رو مباحث مذکور، جایگاه ویژه و درخوری در این دانش دارند. در این نوشتار، مولف نامور، سعی کرده است تا دیدگاه های برجسته و مطرح معرفت شناسان متاخر غربی را در این زمینه تشریح و تبیین کند. وی ضمن بررسی گزاره های تحلیلی - ترکیبی و نسبت آنها با گزاره های پیشینی و پسینی از منظر کلاسیک - که از سوی کانت ابراز شده است - به بیان دو رهیافت تجربه گرایانه و قراردادگرایانه در این باب می پردازد و نقاط قوت و ضعف هر یک را نشان می دهد.

  • نامگذاری، ضرورت و نوع طبیعی
    استیفن شوارتز ترجمه: مرتضی قرایی صفحه 147

    طبق نظریات سنتی و متعارف درباب معنا یک تمایز مفهوم/ مصداقی وجود دارد: یعنی، مفاهیم یا معانی مرتبط با الفاظ و اسمهای عام مجموعه ای از اشیا را که به آنها دلالت دارند یا در مورد آنها به کار می روند، معین می کنند. یک لفظ یا اسم عام بر همه آنچه منطبق بر خصیصه هایی است که آن لفظ یا اسم معنا می دهد، دلالت دارد. اخیرا این اصل مورد اعتراض شماری از فلاسفه قرار گرفته است که بزرگترین آنان ساول کریپکی، هیلاری پوتنام و کیت دونلان است.(1) از جمله نظرات این فلاسفه این است که اسمها در معنای سنتی هیچ معنایی ندارند، و حد اقل اسمهایی که برای مشخص کردن انواع طبیعی (انواعی که به طور طبیعی موجودند) در نظر گرفته شده اند مانند اسمها هستند و بنابراین دارای مصادیقی که از طریق مفاهیم معین می شوند نیستند، و اینکه ارجاع از طریق چیزی مانند یک سلسله علی و معلولی ثابت و برقرار است نه از طریق توصیفهای مرتبط. این نظریه جدید ارجاع، همواره جد ی ترین اعتراض بر ضد نظریات سنتی معناست و لوازم مهمی برای دیگر قلمروهای فلسفی دارد.

  • محتوای نفسانی
    جگون کیم ترجمه: امیرعباس علی زمانی صفحه 176

    ما دارای احوال نفسانی متنو عی از قبیل «امید»، «باور» و «شک» هستیم. گاهی این احوال متنو ع که از رهیافت های مختلفی حکایت می کنند، دارای محتوای نفسانی (mentalcontent) یکسانی هستند که از وضع امور به گونه ای خاص حکایت می کند.
    ولی چه چیزی سبب شده است تا این احوال التفاتی تنها واجد این محتوای نفسانی خاص گردیده و مشتمل بر محتوای نفسانی دیگری نباشند.
    مو لف ابتدا نظریه تفسیر اساسی را مطرح نموده و از طریق آن سعی در کشف دنیای نفسانی و معنایی بومیان براساس مشاهده رفتارشان می کند و در ادامه از «رهیافت ناواقعگرایی محتوایی» نام برده و به نقد و بررسی آن می پردازد. در مقابل این رهیافت «نسبیت گرایی محتوایی» قرار دارد که به جای قبول عدم قطعیت در وجود باور، وجود یا عدم یک باور را وابسته به یک نظام تفسیری می داند. پس از نقد و بررسی این دیدگاه، نویسنده به دفاع

  • درباره قرادادگرایی پوپر
    الیزابت استروکر ترجمه: ابوالحسن حسنی صفحه 213

    فلسفه پوپر و خصوصا بحث قراردادگرایی وی انتقاداتی چند در فلسفه معاصر آلمان برانگیخته است. سخن ناقدین پوپر این است که وی در این بحث اصول عقلانیت انتقادی خود را زیر پا می گذارد. آنها او را به یک «جزم اندیشی غیرانتقادی» و «تصمیم گرایی کور» متهم می کنند که تصور می شود پنهان ماندن آنها زیر نقاب این ادعا که نظریات فلسفی - درست همچون نظریات علمی تجربی همواره در معرض خطر شکست قرار دارند، خطرناکتر است. به هر حال، بدون شک عقلانیت به اصطلاح انتقادی پوپر، تنها عقلانیتی کاذب یا حداکثر نیمه عقلانیتی محسوب می شود که توانسته است با «تاملی بی حاصل» براساس پیش فرضهایش فقط خطا و اشتباهاتش را توجیه کند.

  • معرفی کتاب
    صفحه 253

    1. جستجوی وصفی جدید از عقلانیت باور دینی در حال حاضر یکی از علایق عمده فلسفه دین انگلیسی - آمریکایی است. برای برخی از نگرندگان از چشم انداز فلسفی این امر صرفا واکنشی موقتی در برابر شکاکیت دینی است، اما درواقع بخشی از آرزوی رایج برای بازآزمایی ماهیت عقلانیت است - آرزویی که در میان فیلسوفان، در زمینه هایی بسیار گونه گون همچون فلسفه اخلاق و سیاست، فلسفه علم، و فلسفه ذهن یافت می شود و از دانشمندانی برخاسته است که اصولا تحت تاثیر قاره اروپا بوده و نیز کسانی که به گونه تحلیلی تربیت شده اند. یک نمونه مهم کندوکاو در این زمینه، از آلوین پلانتینجا(Alvin Plantinga) و دیگر فیلسوفان کالوینی - (Calvinist) که قابل توجه ترینشان نیکولاس ولترسترف Nicholas Wolterstroff))، جرج ماوردس George Mavrodes))، و کنث کانیندیک (Kenneth Konyndyk) هستند - برمی خیزد. کار این متفکران هم قوی و هم بدیع بوده و احساس بسیار مورد نیاز غرور را به فیلسوفان دین بخشیده است. این رهیافت به معرف و باور دینی را، به دلیل منشا کالوینی اش، «معرفتشناسی اصلاح شده»(Reformed Epistemology) نامیده اند.