فهرست مطالب

آرشیو توانبخشی - سال یازدهم شماره 5 (پیاپی 39، زمستان 1389)

فصلنامه آرشیو توانبخشی
سال یازدهم شماره 5 (پیاپی 39، زمستان 1389)

  • ویژه نامه توانبخشی اعصاب کودکان
  • تاریخ انتشار: 1389/12/28
  • تعداد عناوین: 13
|
  • ناهید خداکرمی، مرضیه حسابی نژاد، دکترا علیرضا اکبرزاده باغبان، فرین سلیمانی صفحه 8
    هدف
    اهمیت رشد و تکامل شیرخواران و تاثیر غیر قابل انکار آن بر سلامت نسل های آتی سبب می شود تا همواره محققین در پی شناسایی راهکارهایی باشند که موجب بهبود شاخص های رشدی و تکاملی گردد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر ماساژ بر شاخص های رشدی و حیطه های تکاملی شیرخواران طراحی و اجرا شد.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی با تخصیص تصادفی است که بر روی 92 شیرخوار مراجعه کننده به مرکز بهداشتی درمانی امام خمینی شهر قم در سال 1388 انجام گرفت. ابزار گردآوری داده ها شامل یک فرم اطلاعات دموگرافیک و شاخص های رشدی شامل: وزن، قد، دورسر، دورسینه و دور بازو بودند. جهت شاخص های تکاملی در سن دو ماهگی از چک لیست بررسی تکامل استفاده گردید و در سن چهار ماهگی از آزمون تکاملی «پرسشنامه سنین و مراحل» استفاده گردید. شیرخواران در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. در گروه آزمایش به مادر آموزش داده شد که هرشب قبل از خواب و هر بار 15 دقیقه به مدت دو ماه شیر خوار را به روش ماساژ سوئدی لمس نماید. سپس شاخص های رشدی و تکاملی در چهار ماهگی بررسی و با هم مقایسه گردیدند.
    یافته ها
    هر دو گروه از نظر جنس، شاخصهای رشد و تکامل در ورود به مطالعه همسان بودند. بعد از مداخله، افزایش وزن(001/0(P<، دور سینه (001/0(P<، دور بازو (001/0p<) در گروه آزمایش بیشتر از شاهد بود و اختلاف آماری معنی داری وجود داشت. افزایش دور سر و قد در گروه آزمایش بیشتر بود اما تفاوت معنی داری نداشت.از نظر حیطه های تکاملی در 4 ماهگی در حیطه حرکات درشت (03/0(p< و شناختی- اجتماعی (001/0(p< در گروه آزمایش تفاوت معنی دار بود و در حیطه ارتباطی ارزش اخباری بینابینی بود (P = 0.058)، ولی در حیطه حرکات ظریف و حل مسئله اختلاف معنی دار مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری
    ماساژ بر شاخص های رشد و تکامل شیرخواران موثر است.
    کلیدواژگان: ماساژ درمانی، رشد، تکامل، شیرخوار
  • فیروزه ساجدی، روشنک وامقی، ویدا عالی زاد، غفار ملک خسروی، مسعود کریم لو، آیدا راوریان، سهیلا شهشهانی پور صفحه 15
    مقدمه
    کودکان مبتلا به فلج مغزی (CP)دچار مشکلات متعددی می باشند. به همین دلیل خانواده و به خصوص مادر، مشکلات اجتماعی و عاطفی زیادی را متحمل می گردد. هدف از اجرای این مطالعه، تعیین شدت اضطراب در مادران دارای کودکان CP وارتباط آن با نوع و شدت ناتوانی کودک بود.
    روش تحقیق: این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام شد. به این منظور 43 نفر از مادران دارای کودک 6 ماه تا 8 ساله CP که در کلینیک صبا، وابسته به دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در تهران تحت توانبخشی بودند، به روش نمونه گیری ساده (در دسترس) به عنوان گروه مورد انتخاب شدند. پس از اخذ رضایت از مادران، پرسشنامه هایی حاوی سوالات مشخصات دموگرافیک و آزمون اضطراب کتل، توسط آنان تکمیل گردید و بر اساس نمره حاصله وجود و شدت اضطراب در مادران مشخص شد. نوع CP توسط متخصص کودکان و شدت ناتوانی حرکتی توسط کارشناس کاردرمانی با استفاده از آزمونGMFM تعیین شد. تعداد 77 نفر از مادران کودکان طبیعی نیز به عنوان گروه کنترل پرسشنامه ها را تکمیل نمودند.
    یافته ها
    بین اضطراب در دو گروه تفاوت معناداری به لحاظ آماری وجود نداشت (p=0.663) ولی نمره اضطراب مادران فلج مغزی با توجه به نوع فلج مغزی اختلاف معنی داری را نشان داد (p=0.023). هم چنین رابطه معناداری بین شدت ناتوانی حرکتی (R=0.386)، وضعیت اقتصادی خانواده، سن مادران، جنسیت کودکان، تعداد افراد ساکن در منزل، نحوه ی تولد کودک، نسبت فامیلی بین والدین و سطح تحصیلات والدین، با میزان اضطراب مادران وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته ها و محدودیت های پژوهش به نظر می آید که نیاز به انجام پژوهش های بعدی ضروری است.
    کلیدواژگان: اضطراب، مادران، فلج مغزی، اسپاستیک
  • نیما رضازاده، محسن احدی، حسین طالبی، مسعود غریب، نسرین یزدانی صفحه 21
    هدف
    پتانسیل های عضلانی برانگیخته دهلیزی (VEMP)، یکی از ابزارهای جدید برای بررسی عملکرد دهلیزی می باشند. علیرغم تعدد تحقیقات انجام گرفته مرتبط با VEMP در بزرگسالان، تحقیقات اندکی در کودکان انجام گرفته است و ویژگی های پاسخ VEMP در کودکان کمتر بررسی شده است. هدف از این مطالعه، به دست آوردن مقادیر VEMP در این گروه سنی و مقایسه آن با بزرگسالان هنجار بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه مقطعی-تحلیلی، 19 کودک (10 پسر و 9 دختر) با محدوده سنی 12-3 سال شرکت کردند. از کودکان خواسته شد تا روی تخت خوابیده و برای انقباض عضله استرنوکلیدوماستوئید هر طرف، سر خود را 30 درجه به بالا خم کرده و به سمت مخالف آن عضله بچرخانند. پاسخ VEMP با استفاده از محرک تون برست 500 هرتز ثبت گردید. زمان نهفتگی امواج p13 و n23، آستانه و نسبت دامنه ای پاسخ، محاسبه شده و با نتایج به دست آمده در بزرگسالان مقایسه گردید.
    یافته ها
    پاسخ های VEMP با محرک تون برست 500 هرتز در تمامی کودکان ثبت شد. مقایسه زمان نهفتگی، آستانه و نسبت دامنه ای پاسخ، هیچ گونه تفاوت معناداری بین کودکان و گروه کنترل (بزرگسالان) نشان نداد.
    نتیجه گیری
    آزمون VEMP می تواند به عنوان یک آزمون غیر تهاجمی و ارزشمند، برای بررسی عملکرد دهلیزی و به خصوص رفلکس گردنی- دهلیزی در کودکان مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: پاسخ های عضلانی برانگیخته دهلیزی، ساکول، کودکان
  • حمید دالوند، لیلا دهقان، آوات فیضی، سیدعلی حسینی صفحه 26
    هدف
    فلج مغزی اختلال ی غیر پیشرونده در وضعیت و حرکت بدن می باشد که در اثر علل مختلفی ایجاد می شود. رویکردهای توانبخشی مختلفی در این کودکان از جمله، رویکرد آموزش نمونشی به کار می رود. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر رویکرد آموزش نمونشی در بهبود عملکرد حرکتی درشت کودکان فلج مغزی اسپاستیک 3 تا 6 ساله با هوشبهر طبیعی انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع شبه تجربی و مداخله ای (قبل و بعد) بود که روی 20 کودک فلج مغزی اسپاستیک 3 تا 6 ساله ی در دسترس که شرایط ورود به مداخله را دارا بودند انجام شد. به منظور تعیین میزان هوشبهر کودکان از مقیاس هوشی وکسلر، و برای تعیین عملکرد حرکتی درشت قبل وبعد از مداخله از آزمون نرم افزاری GMFM-66 استفاده شد رویکرد آموزش نمونشی در یک برنامه 36جلسه ای (5 روز در هفته و هر جلسه روزانه 2 ساعت) برای کودکان انجام شد.
    یافته ها
    اختلاف معنی داری در عملکرد حرکتی درشت بعد از انجام مداخله درمانی دیده شد) 003/0(p<. ارزیابی وضعیت قبل و بعد در هر یک از سطوح عملکردی نشان داد که بیشترین تاثیر آموزش نمونشی، در آزمودنی های سطح III می با شد. مقایسه سطوح از لحاظ عملکرد حرکات درشت نتیجه معنی داری مبنی بر تفاوت آنها نشان نداد.(466/0 p>).
    نتیجه گیری
    رویکرد آموزش نمونشی باعث بهبود عملکرد حرکتی درشت می گردد و در تمامی سطوح عملکردی حرکات درشت کاربرد دارد.
    کلیدواژگان: فلج مغزی، رویکرد آموزش نمونشی، عملکرد حرکتی درشت
  • رباب تیموری، شهلا رقیب دوست، فرین سلیمانی، مسعود کریملو صفحه 31
    هدف
    آسیب شنوایی در دوران کودکی معمولا بر همه جنبه های تولید و درک گفتار تاثیرگذار است. به نظر می رسد افرادآسیب دیده شنوایی از برخی مهارت های گفتاری و زبانی از جمله درک ساخت های مشتق از حرکت نحوی محروم هستند. هدف مطالعه حاضر مقایسه درک ساخت های مشتق از حرکت نحوی اسم بین کودکان آسیب دیده شنوایی و کودکان شنوای فارسی زبان می باشد.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع مورد شاهدی بود که در آن 20 کودک شنوای 6-7 ساله و 20 کودک آسیب دیده شنوایی 8-12 ساله به روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان مدارس عادی دولتی و مدارس استثنایی دولتی ویژه ناشنوایان مقطع ابتدایی انتخاب شدند. به جز کم شنوایی در دانش آموزان ناشنوا، افراد مورد مطالعه هیچ گونه بیماری یا مشکل عصبی تایید شده ای نداشتند. برای تعیین میزان و نوع کم شنوایی، به پرونده وضعیت شنوایی دانش آموزان و تایید شنوایی شناس مدارس ناشنوایان استناد شد. برای انجام آزمون درک، از تکلیف محقق ساخته انطباق جمله – تصویر استفاده شد. در ابتدا روایی محتوایی احراز شد و بررسی پایایی آن نیز با ضریب آلفای کرونباخ 77% مورد تایید قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و یو- من ویتنی و نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    بین نمره درک ساخت های مشتق از حرکت نحوی، در کودکان شنوا و آسیب دیده شنوایی تفاوت معناداری وجود داشت)05/0.(P< درک کودکان آسیب دیده شنوایی از جمله های دارای ساخت متعارف بهتر از جمله های مشتق از حرکت نحوی بود.
    نتیجه گیری
    پاسخ های نادرست کودکان آسیب دیده شنوایی به تکلیف انطباق جمله – تصویر، بیانگر درک ناکامل آنها از جمله های مشتق از حرکت نحوی است و تفاوت چشمگیر کودکان شنوا و آسیب دیده شنوایی در درک جمله های مشتق از حرکت نحوی نشانگر نیاز ویژه این گروه به آموزش چنین ساخت هایی است.
    کلیدواژگان: آسیب شنوایی، درک، ساخت های مشتق از حرکت نحوی
  • صدیقه امیر علی اکبری، فاطمه ترابی، فرین سلیمانی، حمید علوی مجد صفحه 40
    زمینه و هدف
    پیشرفت در علم پزشکی و موفقیت در افزایش میزان بقای شیرخواران آسیب پذیر مسئله تکامل آتی این کودکان را مطرح کرده است. خطراتی که سلامت کودک را تهدید می کند گاهی از دوران جنینی شروع میشود. این مطالعه با هدف همبستگی حاملگی پر خطر با تاخیر تکاملی کودکان 60-4 ماهه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی اصفهان سال 1388 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به شیوه توصیفی بر روی 401 مادر و کودک 60-4 ماهه آنها مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی اصفهان سال 1388 به روش نمونه گیری چند مرحله ای انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل فرم اطلاعاتی، چک لیست جمع آوری کننده اطلاعات و آزمون تکاملی «پرسشنامه های سنین و مراحل» بود و اندازه گیری های تن سنجی کودک توسط پژوهشگر با متر و ترازو گرفته شد. سپس داده ها با نرم افزار spss 18 و آزمونهای آماری مجذور کای، T مستقل، من ویتنی و رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد میانگین سنی کودکان در گروه حاملگی کم خطر 16±22 ماه و در گروه حاملگی پرخطر 14.8±18.9 ماه و بیشترین فراوانی جنسیت دختر می باشند. میانگین سنی مادران در حاملگی کم خطر 3.1±26.31 سال و در حاملگی پرخطر 4.7±27.56 سال و بیشترین فراوانی مادران با تحصیلات دبیرستان و شغل خانه دار می باشد. شیوع حاملگی پرخطر در جامعه مورد نظر 92% و شیوع تاخیر تکاملی کودکان 18.7% می باشد. چندقلویی، وزن کم بدو تولد، سقط تکراری، دیابت و اختلالات طبی دوران بارداری همبستگی معناداری با تاخیر تکاملی کودکان داشتند(p<0.04) و در مدل لجستیک متغیرهای جنسیت پسر، وزن کم بدو تولد، ازدواج فامیلی و اختلالات طبی بارداری همبستگی معناداری با تاخیر تکاملی کودکان نشان دادند(p<0.05). همچنین شاخص توده بدنی مادر و وضعیت اقتصادی و اجتماعی مقدار احتمال نزدیک به سطح معناداری داشته اند (p=0.05)و سایر متغیرهای حاملگی پرخطر همبستگی نداشتند (p>0.05). حاملگی پرخطر همبستگی معناداری با تاخیر تکاملی کودکان و حیطه های آن نشان نداد (p=0.06).
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که احتمال بروز تاخیر تکاملی کودکان به دلیل حاملگی پرخطر کم می باشد، لیکن برخی متغیرهای حاملگی پرخطر همبستگی معناداری با تاخیر تکاملی کودکان داشتند. لزوم تحقیقات بیشتر با توجه به عوامل بیولوژیک، مادری و محیطی توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: تاخیر تکاملی کودکان، جاملگی پر خطر
  • کاوه مقدم، مهناز استکی، ابراهیم پیشیاره، مژگان فرهبد صفحه 50
    هدف
    پژوهش حاضرباهدف بررسی تاثیر آموزش هنرهای تجسمی بر افزایش مهارتهای ادراک بینایی دانش آموزان حساب نارسا انجام شد.
    روش بررسی
    پژوهش کاربردی و روش ازنوع نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود وروش نمونه گیری به صورت غربالگری ونمونه شامل 30 نفر از دانش آموزان حساب نارسای پسر پایه های دوم و سوم دبستان بود وابزار مورد استفاده عبارت بودند ازپرسشنامه تشخیصی حساب نارسایی DSM IV، آزمون پیشرفته ادراک بینایی فراستیگ وآزمون ریاضی ایران –کی مت.آزمودنی ها پس از پیش آزمون درسه گروه 10نفره نقاشی،سفال و کنترل قرارداده شدندبه طوری که به یک گروه نقاشی وبه یک گروه سفال آموزش داده شد و به گروه کنترل آموزشی داده نشد و بعد از آموزش از هر سه گروه پس آزمون بعمل آمد.
    یافته ها
    تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی(شاخص های گرایش مرکزی) و مدل آماری تحلیل کواریانس تفاوت معنا داری را بین سه گروه نقاشی،سفال وکنترل نشان داد.
    نتیجه گیری
    آموزش هنرهای تجسمی بر مهارتهای ادراک بینایی به غیر از درک ثبات شکل موثر است
    کلیدواژگان: هنرهای تجسمی، حساب نارسایی، مهارتهای ادراک بینایی، آزمون پیشرفته ادراک بینایی فراستیگ، آزمون ریاضی ایران کی، مت
  • مسعود غریب، سیدعلی حسینی، نازیلا بر فهیمی، مسعود صالحی صفحه 58
    پیش زمینه و هدف
    محدودیت درمانی روشی است که در آن با محدود کردن اندام سالم فردی که دچار فلج نیمه بدن(همی پلژی) شده، اجبار در استفاده از اندام مبتلا را فراهم می آورد. به دلیل برخی نگرانی ها روش تعدیل یافته آن گسترش یافت و هدف این پژوهش، بررسی تاثیر استفاده از محدودیت درمانی تعدیل یافته بر کیفیت گرفتن در کودکان فلج مغزی نیمه بدن است.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی و بالینی 21 کودک در دسترس با توجه به معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند و به طور تصادفی تعادلی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. تمرینات متداول کاردرمانی در طی 6 هفته برای هر دو گروه به طور یکسان انجام شد و گروه مداخله روزانه به مدت 3 ساعت ار روش محدودیت درمانی تعدیل یافته نیز استفاده کردند. کیفیت گرفتن قبل و پس از مداخله بر اساس آزمون کیفیت مهارت های اندام فوقانی (QUEST) ارزیابی گردید.داده های حاصل با استفاده از آزمون های آماری کولموگروف- اسمیرنوف،تی- مستقل و اندازه گیری داده های تکراریکه به صورت هر دو هفته یکبار مورد تحلیل قرار می گرفت، انجام شد.
    یافته ها
    11 کودک در گروه آزمایش (7 دختر،4 پسر) با میانگین سنی (47/17±55/46) ماه و 10 کودک در گروه شاهد (5 دختر،5 پسر) با میانگین سنی(19/19±10/48) ماه مورد بررسی قرار گرفتند. آنالیز های آماری بین گروهی با استفاده از آزمون تی مستقل تفاوت معناداری بین کیفیت گرفتن بعد از شش هفته مداخله نشان داد (042/0P=) و آنالیز آماری با استفاده از آزمون اندازه گیری های تکراری معناداری را در 2 هفته بعد از مداخله و دو هفته دوم نشان داد(001/0P=) و در دو هفته سوم معنادار نبود(05/0P>).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که محدودیت درمانی تعدیل یافته بر کیفیت گرفتن کودکان فلج مغزی نیمه بدن تاثیر دارد مطالعات بیشتر به منظور رشد و تحکیم بخشیدن به این روش را پیشنهاد می کنیم.
    کلیدواژگان: فلج مغزی، فلج نیمه بدن، محدودیت درمانی تعدیل یافته، آزمون کیفیت مهارت های اندام فوقانی
  • شریفه یونسیان، فریبا یادگاری، فرین سلیمانی، مسعود کریملو صفحه 65
    آیا برنامه تحریکات دهانی بر روی زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل در نوزادان نارس متولد شده با سن جنینی (32-26) هفته تاثیر دارد. روش بررسی شرکت کنندگان این وهش شامل 20 نوزادان نارس (32-26 هفته) بخش مراقبت های ویژه نوزادان بیمارستان ولیعصر تهران می باشند. شرکت کنندگان به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. نوزادان گروه آزمایشی برنامه تحریک دهانی شامل 15 دقیقه تحریک که 12 دقیقه از آن به تحریک اطراف و داخل دهان و 3 دقیقه پایانی آنها به مکیدن غیر تغذیه ای (مکیدن انگشت وهشگر) اختصاص می یافت را دریافت می کردند. این برنامه تحریکی به مدت 10 روز متوالی انجام می شد. نوزادان گروه کنترل برنامه تحریکات دهانی را در یافت نمی کردند. آزمودنی ها از لحاظ تعداد روزهای زندگی در یک، چهار و هشت بار تغذیه دهانی در روز، فاصله زمانی بین دفعات مختلف تغذیه و مدت زمان بستری در بیمارستان مورد بررسی و مقایسه قرار می گرفتند. یافته ها نوزادان گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل تغذیه دهانی مستقل را بطور معناداری زودتر،4±13روز در مقابل 4± 26روز، (p=0.00) کسب کردند.مدت زمان بستری در بیمارستان در گروه آزمایش بطور معنی داری 6±32 روز در مقابل 2±38 روز، p=0.021) (کوتاه تر از گروه کنترل بود. نتیجه گیری نتایج این مطالعه از این فرضیه حمایت می کند که تحریکات دهانی پیش تغذیه ای زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل وزمان ترخیص از بیمارستان را در نوزادان نارس تسریع می بخشند
    کلیدواژگان: تحریکات دهانی حرکتی، مکیدن غیر تغذیه ای، واحد مراقبتهای ویژه
  • محمد عاشوری، سید محمود میرزمانی، سید سمیه جلیل آبکنار، نرگس ادیب سرشکی صفحه 73
    هدف
    این پژوهش اثربخشی تقویت کننده پته ای بر پیشرفت تحصیلی در درس علوم تجربی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی پایه سوم راهنمایی در شهرستان های استان تهران را بررسی می کند.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است، که به صورت خوشه ای، نمونه ای به حجم 20 نفر از دانش آموزان کم توان ذهنی پایه سوم راهنمایی انتخاب شد، پس از انتساب تصادفی دانش آموزان در دو گروه آزمایش و کنترل، برای دانش آموزان گروه آزمایشی طی 17 جلسه آموزش از تقویت کننده پته ای استفاده شد و به دانش آموزان گروه کنترل تقویت کننده ای ارائه نشد. ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون هوش وکسلر (برای همتا کردن گروه ها به لحاظ بهره هوشی) و آزمون های معلم ساخته پیشرفت تحصیلی در درس علوم تجربی بود. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، نمودار و جدول فراوانی) و آزمون تی همبسته تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که میانگین نمرات پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی گروه تقویت پته ای به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل (001/0 P<) است. این مداخله باعث افزایش میانگین نمرات گروه آزمایش در درس علوم تجربی نسبت به گروه کنترل شد.
    نتیجه گیری
    تقویت پته ای باعث پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کم توان ذهنی پایه سوم راهنمایی در درس علوم تجربی می شود، بنابراین اثر تقویت پته ای بر پیشرفت تحصیلی در درس علوم تجربی بیشتر از گروه کنترل است، کاربرد تقویت کننده های پته ای انگیزه پیشرفت در دانش آموزان کم توان ذهنی را افزایش می دهد.
    کلیدواژگان: کم توان ذهنی، تقویت کننده، تقویت کننده پته ای
  • غزاله نزادی کاشانی، سیدمحمود میرزمانی، عباس داورمنش، مسعود صالحی صفحه 80
    هدف
    رفتار پرخاشگری مشکلی متداول میان افراد عقب مانده ی ذهنی است. یکی از روش های پیشنهاد شده جهت درمان پرخاشگری، هنردرمانی است. بر این اساس، هدف از مطالعه حاضر، تعیین میزان تاثیر نقاشی برکاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر عقب مانده ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدایی شهرستان کرج می باشد.
    روش بررسی
    در این پژوهش که یک مطالعه مداخله ای از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه های کنترل و آزمایش است، 52 دانش آموز دختر عقب مانده ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدایی شهرستان کرج با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای پس از لحاظ کردن ملاک های ورود به مطالعه، جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. برای سنجش میزان پرخاشگری دانش آموزان از پرسشنامه پرخاشگری کودکان کم توان ذهنی (.B.D.Gh) استفاده شد. پس از استخراج نتایج پیش آزمون، با توجه به پایه ی تحصیلی، سن و میزان پرخاشگری، دانش آموزان در دو گروه همتا قرار داده شدند و به صورت تصادفی یک گروه به عنوان گروه کنترل و دیگری به عنوان گروه آزمایش انتخاب شد. سپس گروه آزمایش در 8 جلسه ی پی در پی، هر روز طبق دستورالعمل به نقاشی پرداختند. اجرای پرسشنامه پرخاشگری به عنوان پس آزمون، 10 روز پس از آخرین جلسه اجرا انجام شد تا مشخص شود که آیا این روش در کاهش پرخاشگری موثر بوده است یا خیر؟ داده های بدست آمده با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و زوجی، کولموگروف اسمیرنوف، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون پرخاشگری کل، پرخاشگری غیر کلامی به خود، پرخاشگری کلامی به غیر خود و پرخاشگری غیر کلامی به غیر خود گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (001/0>p). ولی بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون پرخاشگری کلامی به خود گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود ندارد (001/0< p). همچنین بررسی اثر سن بر کاهش میانگین نمرات گروه های آزمایش و کنترل نشان داد که تفاوت آماری معناداری بین پرخاشگری گروه های سنی در پیش آزمون (p=0/01) و پس آزمون (p=0/03)وجود دارد. لذا از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج آزمون توکی نشان داد که گروه سنی11 تا 12 سال در موقعیت پیش آزمون، میانگین پرخاشگری کمتری نسبت به گروه سنی 14 تا 15 سال داشته است.
    نتیجه گیری
    نقاشی روش موثری برای کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر عقب مانده ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدایی است.
    کلیدواژگان: دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر، نقاشی، پرخاشگری
  • محبوبه هاشمی، سیدمحمود میرزمانی، عباس داورمنش، مسعود صالحی صفحه 88
    مقدمه
    رفتارهای ضد اجتماعی و پرخاشگری در زمره شایع ترین علل ارجاع کودکان و نوجوانان به کلینیکهای بهداشت روانی هستند. که در بین افراد عقب مانده ذهنی فراوان به چشم می خورد. جهت درمان و کاهش پرخاشگری کودکان کم توان ذهنی روش های مختلفی پیشنهاد شده است. نمایش عروسکی به عنوان یکی از این مداخلات، می تواند در درمان پرخاشگری و مشکلات رفتاری کودکان عقب مانده ذهنی موثر باشد. هدف از مطالعه حاضر، تعیین میزان تاثیر نمایش عروسکی(همراه با نور uv) در کاهش پرخاشگری دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدایی می باشد.
    روش بررسی
    این پژوهش یک مطالعه شبه تجربی است. در این مطالعه 40 دانش آموز عقب مانده ذهنی به روش تصادفی ساده از بین مدارس تهران انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر)، و گروه کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. برای گروه آزمایش هفت جلسه پی در پی (15 الی 20 دقیقه) نمایش عروسکی همراه با نور (uv)، بر گزار گردید و گروه کنترل در جریان برنامه های عادی مدرسه قرار گرفتند. ابزار گرد آوری داده ها شامل پرسشنامه پرخاشگری کودکان کم توان ذهنی (B.D.GH) بود. تجزیه و تحلیل آماری به وسیله آزمون های آماری تی زوجی و تی مستقل انجام شد.
    یافته ها
    میانگین پرخاشگری گروه کنترل و آزمایش در پیش آزمون پرخاشگری تفاوت آماری معناداری نداشته (999/0 p=) ولی در پس آزمون، میانگین پرخاشگری گروه آزمایش به طور معناداری کمتر از گروه کنترل است (001/0> p). همچنین میانگین پرخاشگری گروه آزمایش در پس آزمون به طور معناداری کمتر از پیش آزمون است (001/0> p). این نشان می دهد آزمایش باعث کاهش پرخاشگری گروه آزمایش در پس آزمون شده است. ولی میانگین پرخاشگری گروه کنترل در پس آزمون تفاوت معناداری با پیش آزمون ندارد (172/0 p=).
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان داد که آزمایش اثر گذار بوده و نمایش عروسکی باعث کاهش پرخاشگری دانش آموزان عقب مانده ذهنی شده است.
    کلیدواژگان: عقب مانده ذهنی آموزش پذیر، نمایش عروسکی، پرخاشگری
|
  • Mohammad Ashori, Sayed Mahmood Mirzamani, Sayede Somaye Jalil Abkenar, Narges Adib Sereshki Page 73
    Objective
    This study investigates the effectiveness of Token economy reinforcer on the academic achievement of 9th grade boy students with intellectual disability in science class in Tehran Province.
    Materials and Methods
    The experimental method by pre-test, post- test with the control group was used in this study. Twenty 9th grade boy students with Intellectual disability from two junior high school were participated in this study. The sample was chosen by cluster method. After random assignment of students in both experiment and control groups, for students of experimental groups were used Token economy reinforce in the 17 sessions instruction and the control group students did not provide a reinforcer in the same sessions. The Wechsler intelligence test was used for matching the groups in terms of IQ and also a teacher made tests were used for measuring the progress of students in science. The data was analyzed by using descriptive statistics (mean, standard deviation, frequency charts and tables) and t-test.
    Results
    The results of this study showed that there was a significant increase in academic achievement of students with intellectual disabilities in the experimental group (used token economy) compare with the control group (P<0.001).
    Conclusion
    Token economy reinforcement increases the academic achievement of students with intellectual disability in science. Token economy reinforcers, increases motivation in student's intellectual disability.