فهرست مطالب

آرشیو توانبخشی - سال دوازدهم شماره 1 (پیاپی 40، بهار 1390)

فصلنامه آرشیو توانبخشی
سال دوازدهم شماره 1 (پیاپی 40، بهار 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/06/01
  • تعداد عناوین: 8
|
  • افسانه مرادی، هادی بهرامی احسان صفحه 8
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف مقایسه ویژگی های شخصیتی، راهبردهای مقابله ای و سبک های اسنادی بین بیماران وابسته به مواد افیونی و افراد سالم انجام گرفت.
    روش بررسی
    در این پژوهش مقطعی و مقایسه ای ویژگی های شخصیتی، راهبردهای مقابله ای و سبک های اسنادی 78 بیمار وابسته به مواد افیونی و 80 فرد سالم که با نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، با استفاده از سه مقیاس ویژگی های شخصیتی تجدیدنظرشده آیزنک-فرم کوتاه(EPI)، مقیاس سبک های مقابله(CRI) و پرسشنامه سبک های اسنادی(ASQ) مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از آزمونهای آماری تی مستقل و رگرسیون لجستیک استفاده شد.
    یافته ها
    بین دو گروه سالم و بیمار در تمامی زیر مقیاس های راهبردهای مقابله ای و ویژگی شخصیتی(به جز دروغگویی) و سبک های اسنادی برای رویداهای منفی تفاوت معنادار وجود داشت(001/0P<) و نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که همه متغیرهای فوق قادرند به نحو معناداری تفکیک افراد به گروه های بیمار و سالم را پیش بینی کنند(001/0P<).
    نتیجه گیری
    بیماران وابسته به مواد افیونی در هنگام بروز مشکل از راهبردهای حل مسئله، جلب حمایت اجتماعی و ارزیابی شناختی کمتر و از راهبردهای مقابله ای مهار جسمانی و مهار هیجانی بیشتر از افراد سالم استفاده می کنند. همچنین بیماران وابسته به مواد به لحاظ روان نژندی گرایی، روان پریشی گرایی و درونگرایی بالاتر بوده و نسبت به رویدادهای منفی سبک های اسنادی بدبینانه تری داشتند. از سوی دیگر آشکار شد که برخی از ابعاد ویژگی های شخصیتی، راهبردهای مقابله ای و سبک های اسنادی به نحو قابل توجهی قادرند افراد سالم را از بیماران وابسته به مواد افیونی متمایز سازند.
    کلیدواژگان: ویژگیهای شخصیتی، راهبردهای مقابله ای، سبک های اسنادی، بیماران وابسته به مواد افیونی
  • مریم ممقانیه، حمیدرضا پوراعتماد، فاطمه احمدی، کتایون خوشابی صفحه 19
    هدف
    بیماری درخودماندگی از وخیم ترین اختلالات عصب تحولی دوران کودکی است که با مشکلات رفتاری فراوانی همراه است. پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیرگذاری نظام ارتباطی مبادله تصویری (PECS) بر مشکلات رفتاری این گروه از بیماران صورت گرفته است.
    روش بررسی
    این مطالعه شبه آزمایشی و از نوع تک آزمودنی با طرح B-A است. بدین منظور، 4 پسر درخودمانده 3 تا 7 ساله، با روش نمونه گیری در دسترس از بین مراجعین مرکز سامان دهی درمان و توانبخشی اختلالات درخودماندگی تهران انتخاب شده و به مدت چهار ماه (42 جلسه)، سه جلسه در هفته تحت درمان قرار گرفتند. ابزار های مورد استفاده شامل مشاهده مستقیم و فهرست ارزیابی درمان درخودماندگی بود که 6 بار طی مدت مطالعه به کار بسته شد.
    یافته ها
    در پایان دوره آموزش، نتایج به دست آمده تاثیرات مثبت PECS را در کاهش مشکلات رفتاری سه کودک (75٪) نشان داد، هر چند که سرعت یادگیری آنها متفاوت بود.
    نتیجه گیری
    دستیابی کودکان مبتلا به درخودماندگی به یک ابزار ارتباطی، باعث کاهش علائم رفتاری آنها می شود.
    کلیدواژگان: اختلال درخودماندگی، نظام ارتباطی مبادله تصویری، مشکلات رفتاری
  • پروانه محمدخانی، کیت استفان دابسون، امید مساح چولابی، شروین آثاری صفحه 27
    هدف
    تعیین نقش جنسیت در ارتباط بین میل جنسی و کیفیت زندگی در مبتلایان به افسردگی اساسی هدف این پژوهش است.
    روش بررسی
    در این مطالعه مقطعی مقایسه ای 134 آزمودنی (67 مرد و 67زن) مبتلا به افسردگی اساسی که با روش نمونه گیری تصادفی از چند مرکز سرپایی خدمات روانشناسی و روانپزشکی انتخاب شده بودند شرکت داده شدند. داده های میل جنسی با یک آیتم از پرسشنامه افسردگی بک نسخه دو و کیفیت زندگی با مقیاس سلامتی شما –فرم کوتاه (-36SF) و پرسشنامه کیفیت زندگی مک گیل جمع آوری شد. همبستگی های دو متغیری کیفیت زندگی و ابعاد آن با میل جنسی با استفاده از آزمون پیرسون برای زنان و مردان مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    تفاوت معنا داری بین میل جنسی زنان و مردان دیده نشد(0٫230P=). مطابق فرم کوتاه مقیاس سلامتی شما بین میل جنسی و درد در مردان(0٫456-=r، 0٫001P<) و زنان(0٫308-=r، 0٫011=P) و همچنین بین میل جنسی و متغیرهای عملکرد جسمی (0٫457-=r، 0٫001P<)، محدودیت نقش ناشی از مشکلات جسمی (0٫325-=r، 0٫007=P)، محدودیت نقش ثانویه بر مشکلات عاطفی(0٫325-=r، 0٫007=P)، خستگی(0٫294-=r، 0٫016=(P، سلامتی عاطفی(0٫368-=r، 0٫02=P) و عملکرد اجتماعی(0٫483-=r،0٫001P<) همبستگی منفی و معنادار وجود داشت. پرسشنامه مک گیل نشان داد که همبستگی بین میل جنسی و سلامتی روانشناختی (0٫255=r، 0٫037=P)، سلامتی وجودی (0٫293=r، 0٫016=P) و حمایت اجتماعی (0٫425=r،0٫001P<) در مردان معنا دار بود.
    نتیجه گیری
    ارتباط بیشتر و گسترده تر بین میل جنسی و کیفیت زندگی در مردان مبتلا به افسردگی اساسی، نشان دهنده تاثیر بیشتر تغییرات میل جنسی ناشی از افسردگی بر کیفیت زندگی در مردان نسبت به زنان است.
    کلیدواژگان: افسردگی اساسی، کیفیت زندگی، میل جنسی، جنسیت
  • نورالدین کریمی، کامران عزتی، مسعود کریملو صفحه 34
    هدف
    بررسی تاثیر ارتفاع پاشنه روی شاخص های تعادلی پویا با استفاده از سیستم تعادلی بایودکس در دختران دانشجوی سالم هدف این تحقیق می باشد.
    روش بررسی
    ابتدا یک تحقیق متدولوژیک جهت تعیین تکرارپذیری در دفعات آزمون صورت گرفت. در ادامه، یک تحقیق شبه تجربی روی 54 دختر سالم با میانگین سنی 44/2±87/21 به روش ساده و در دسترس در حالت های مختلف شامل پابرهنه، پوشیدن کفش با پاشنه متوسط(2 تا 3 سانتی متر) و پاشنه بلند(7 سانتی متر)، با استفاده از سیستم تعادلی بایودکس انجام شد. داده ها با کمک آزمون آنالیز واریانس برای اندازه های تکراری و آزمون توکی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    مقادیر ICCو خطای معیار اندازه گیری به ترتیب بین 88/0 تا 98/0 و 31/0 تا 61/0 برای حالت های مختلف بود. نتایج آزمون آنالیز واریانس برای اندازه های تکراری نشان داد که میزان شاخص های تعادلی پویا و زمان سپری شده در 3 حالت مذکور تفاوت معناداری دارد(001/0P<). به علاوه، نتایج آزمون تعقیبی توکی در شاخص های کلی، قدامی- خلفی و داخلی- خارجی و زمان آزمون محدوده ثباتی پویا در حالت پوشیدن کفش پاشنه بلند نسبت به 2 حالت دیگر افزایش معناداری را نشان داد(001/0P<). از طرفی متغیرهای مورد مطالعه بین دو حالت پابرهنه و پوشیدن کفش با پاشنه متوسط تفاوت معناداری را نشان نداد(001/0P<).
    نتیجه گیری
    پوشیدن کفش پاشنه بلند ممکن است باعث بر هم زدن تعادل گردد. به نظر می رسد کفش پاشنه بلند عمدتا روی سیستم سوماتوسسنسوری تاثیر داشته باشد. هر چند ساز و کار دقیق آن مشخص نمی باشد.
    کلیدواژگان: کفش پاشنه بلند، ثبات، کنترل پاسچرال
  • احمد علیپور، محمد ناظر*، احمد رضا صیادی صفحه 41
    هدف

    تغییر در ساختارهای مغزی به هر دلیل، از جمله به واسطه عقب ماندگی ذهنی به ویژه اگر قبل از تکامل فرآیند جانبی شدن ایجاد شده باشد، می تواند به تغییر نیمکره غالب منجر شود. مقایسه دو شاخص مهم جانبی شدنشامل ترجیح دست و پا در کودکان عقب مانده ذهنی و کودکان دارای هوش بهر به هنجار و همچنین والدین آنها هدف این تحقیق می باشد.

    روش بررسی

    این مطالعه توصیفی، تحلیلی و مقطعی، بر روی 160 کودک با دامنه سنی 7 تا 13 سال شامل 60 دانش آموز دختر و پسر عقب مانده ذهنی (دارای هوش بهر 50 تا 70) با انتخاب تصادفی ساده و 100 کودک دبستانی (دارای هوش بهر 85 تا 115) با گزینش تصادفی خوشه ایو والدین کلیه کودکان انجام شد. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های دست برتری اولدفیلد، پابرتری واترلو و همچنین آزمون ریون جهت تعیین هوش بهر کودکان بود. نتایج حاصل با استفاده از روش های آماری توصیفی و آزمون مجذور خی تجزیه وتحلیل شد.

    یافته ها

    میزان راست پایی در پدران کودکان عادی ٪87، در مادران آنها 86٪ و در خود کودکان 84٪ بود. همچنین میزان راست پایی پدران گروه کم توان ذهنی 71٫6٪، در مادران آنها 75٪، اما در کودک کم توان ذهنی 50٪ بود. میزان راست دستی در پدران کودکان عادی 91٪، در مادران آنها 88٪ و در کودکان 87٪ و همچنین میزان راست دستی در پدران کودکان کم توان ذهنی 88٫3٪، در مادران آنها 85٫2٪ و در کودک 66٫7٪ بود. آزمون خی دو بیانگر تفاوتی معنادار بین دست برتری(013/0=P) و پابرتری(0٫001>P) کودکان عادی و کم توان ذهنی بود، اما این تفاوتها میان والدین دو گروه مذکور معنادار نبود. از طرفی، نتایج آزمون خی دو بیانگر تفاوت معناداری میان دست برتری (0٫009=P) و پابرتری (0٫018=P) کودک کم توان ذهنی با والدین شان بود.

    نتیجه گیری

    عقب ماندگی ذهنی می تواند منجر به تغییر الگوی دست برتری و پابرتری شود، به عبارت دیگر عقب ماندگی ذهنی الگوی جانبی شدن را تغییر می دهد.

    کلیدواژگان: عقب ماندگی ذهنی، دست برتری، پابرتری، جانبی شدن، خانواده
  • داود فتحی، فرناز کشاورزی ارشدی، محمود جمالی فیروزآبادی صفحه 48
    هدف
    هدف از پژوهش حاضر مقایسه میزان پیشرفت تحصیلی، رفتار های سازشی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان استثنایی نظام آموزشی ویژه با نظام آموزشی تلفیقی استان همدان است.
    روش بررسی
    در این پژوهش که از نوع علی مقایسه ای است از بین کلیه دانش آموزان استثنایی که در دو گروه نابینا و نا شنوا و در سه دوره ابتدایی، راهنمایی و متوسطه مشغول به تحصیل بودند، تعداد 40 نفر از دانش آموزان نظام تلفیقی (کل جامعه)و 40 نفر دانش آموز نظام آموزشی ویژه به روش نمونه برداری خوشه ایانتخاب شدند. مقدار p برابر 5/0 و مقدار q برابر با 5/0 در نظر گرفته شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه مبتنی بر تجربه آخنباخ، فرم معلم استفاده شده است که پس از جمع آوری اطلاعات نتایج بوسیله آزمون های t مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA)در سطح α=/05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین میزان پیشرفت تحصیلی، رفتارهای سازشی، میزان و نوع اختلالات رفتاری دانش آموزان استثنایی در نظام آموزشی تلفیقی با نظام آموزشی ویژه تفاوت معنا دار وجود دارد، و میزان پیشرفت تحصیلی و رفتارهای سازشی در دانش آموزان نظام آموزشی تلفیقی بیشتر از نظام آموزشی ویژه بود و همچنین اختلالات رفتاری این دانش آموزان نسبت به همگنان آنها در نظام آموزشی ویژه کمتر است.
    نتیجه گیری
    بطور کلی نظام آموزشی تلفیقی در مقایسه با نظام آموزشی ویژه در زمینه های پیشرفت تحصیلی، رفتار سازشی و اختلالات رفتاری دانش آموزان استثنایی (نابینا و ناشنوا) موفق تر است.
    کلیدواژگان: دانش آموزان استثنایی، رفتارهای سازشی، نظامهای آموزشی ویژه و فراگیر(تلفیقی)، اختلالات رفتاری، پیشرفت تحصیلی
  • اصغر رضا سلطانی، محسن امیری، خسرو خادمی کلانتری، حسن نامور، الهه سجادی صفحه 56
    هدف
    آناتومی ناحیه ی گردن انسان پیچیدگی خاصی دارد. اولتراسونوگرافی یک تکنیک تصویر برداری مقطعی است که بطور موفقیت آمیز برای تشخیص و اندازه گیری ابعاد آناتومیکی عضلات گردن استفاده شده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی تغییرات ابعاد عضله ی سمی اسپاینالیس کپیتیس در حین اعمال قدرت ایزومتریکی عضلات صاف کننده گردن می باشد.
    روش بررسی
    شش ورزشکار حرفه ای جوان در این مطالعه شرکت کردند. از دستگاه اولتراسونوگرافی Real-Time((Aloka SSD 1200استفاده شد.ابعاد قدامی- خلفی یا (APD) و ابعاد طرفی (LD) عضله به طور همزمان در حین صاف کردن ستون فقرات گردن به طور ایزومتریک و در درصد های مختلف انقباضات ارادی ثبت شد.
    یافته ها
    نتیجه ی محاسبات نشان داد که با افزایش نیروی انقباض ایزومتریک عضلات صاف کننده گردن، اندازه ی عضله ی سمی اسپاینالیس کپیتیس به طور همزمان افزایش یافت. رابطه ی بین اندازه ی عضله و نیروی صاف کنندگی آن در 100% انقباض ارادی حداکثر برابر با 79/0 =r بود. 05/0 = p بود.
    نتیجه گیری
    استفاده از اولتراسونوگرافی در ارزیابی عملکرد عضله ی سمی اسپاینالیس کپیتیس گردن در حین انقباض ایزومتریک عضلات صاف کننده گردن به طور مفید ظاهر شد.
    کلیدواژگان: ابعاد، عضله، گردن، سمی اسپاینالیس کپیتیس، نیروی ایزومتریک
  • عباسعلی پورمومنی، حسن زادمهر، مریم میرشمسی، اکبر حسن زاده صفحه 62
    هدف
    یکی از عوارض ضایعه عصب فاشیال سینکنزیس است. سینکنزیس 3 تا 4 ماه بعد از ترمیم عصب فاشیال شروع و ممکن است تا دو سال یا بیشتر هم پیشرفت نماید. این عارضه مانند برخی عوارض دیگر برای بیمار ماندگار ودر برخی موارد درمان آن مشکل ویا غیر ممکن خواهد بود. لذا پیش گیری از بروزآن ازاهمیت خاصی برخورداراست. درپی آن هستیم که با روش بیوفیدبک از سینکنزیس جلوگیری ویا آنرا کنترل نمائیم.
    روش بررسی
    بیست ونه بیمار که احتمال درمان طولانی مدت آنها بوسیله الکترومیوگرافی محرز شده بود بطور تصادفی به دو گروه بیوفیدبک و شاهد تقسیم شدند. گروه بیوفیدبک بوسیله الکترومیوگرافی بیوفیدبک درمان شدند و گروه شاهد درمان فیزیوتراپی معمول گرفتند. ارزیابی ها قبل و یکسال پس از درمان به دو روش ارزیابی(روشFGS و روش ارزیابی فتوشاپ) انجام گرفت.
    یافته ها
    میانگین هر یک ازحرکات صورت به روش ارزیابی فتوشاپ و ارزیابی به روش FGS درهر دوگروه قبل وبعد از درمان اختلاف معنی داری پیدا کرده بودند(p< 0.05). ولی در گروه بیوفیدبک این اختلاف میانگین ها بیشتر و اختلاف ها بین دوگروه از نظرآماری، توسط آزمون T-test معنی داربودند(p< 0.05). فراوانی سینکنزیس چه به لحاظ کمیت (تعداد) وچه به لحاظ کیفیت (شدت) به نفع گروه بیوفیدبک بود نتیجه گیری وبحث : درمان به روش بیوفیدبک موثر تر از درمان فیزیوتراپی معمول است و با این روش درمانی می توان سینکنزیس را کنترل وکاهش داد. دقت ارزیابی به روش اندازه گیری فتوشاپ بیشتر، ملموس تر وکمی تر از روش ارزیابی FGS است.
    کلیدواژگان: عصب صورتی، بیوفیدبک، فلج بلز، سینکنزیس، فتوشاپ، مقیاس ارزیابی عصب صورتی
|
  • Afsane Moradi, Hadi Bahrami Ehsan Page 8
    Objective
    This study is carried on to compare personality traits, coping strategies, and attributional styles of opiate-dependent patients and healthy people.
    Materials and Methods
    In this cross-sctional and comparative research, three scales Eysenk Personality Questionaire RS (EPQ-RS), Coping Response Inventory (CRI), and Attributional Style Questionnaire (ASQ) are used to measure the mentioned variables on 158 people (78 opiate-dependent patient and 80 healthy people) selected by accessible sampling method. Research data were examined on the basis of T-test for independent groups and logistic regression.
    Results
    Results of T-test showed that there were significant differences between healthy and patient group in Coping Response Inventory and Personality Traits Subscale(except Lying subscale) and attribution styles for negative events (P<0.001). Logistic regression results showed that all of these variables which entered in model, are able to predict distinction one group from other; patient group and healthy one in a meaningful way(P<0.001).
    Conclusion
    opiate-dependent patients when they face problems significantly use problem-solving strategies, social support seeking, and cognitive evaluation significantly less than healthy group and use physical inhibition and emotional inhibition significantly more than the healthy group. Also, drug-dependent patients in terms of tendency to Neuroticism, psychoticism and introversion were significantly higher than the healthy group, and they had more pessimistic attributional style towards negative events. On the other hand it became apparent that some aspects of personality characteristics, coping strategies, and attributional style considerably were able to distinguish healthy people from opiate-dependent patients.
  • Maryam Mamaghanieh, Hamid Reza Pouretemad, Fatemeh Ahamadi, Katayoon Khooshabi Page 19
    Objective
    Autism is one the most disturbing neurodevelopmental disorders associated with variety behavioral problems including communication deficits. The present study is aimed to examine the effectiveness of the Picture Exchange Communication System (PECS) on behavioral problems of autistic children.
    Materials and Method
    This study follows a quasi- experimental single subject A-B design. Four boys with autism (aged between 3-7 years) were selected from the Center for the Treatment of Autistic Disorders, Tehran. They were received PECS training for duration of four months (42 session), three sessions per week. Direct observation assessment and Autism Treatment Evaluation Checklist were applied 6 times during the course of the study.
    Results
    Separate set of analysis of the data reveled a positive effects of PECS on reduction of behavioral problems in three children, although, some differences were identified between them.
    Conclusion
    Enhanced ability to communicate by PECS, would effectively reduce behavioral problems of children with Autism.
  • Parvaneh Mohammadkhani, Keyth Stefen Dobson, Omid Massah Choolaby, Shervin Assari Page 27
    Objective
    This study sought to investigate the rule of gender in the relation between sexual desire and quality of life in Measure Depression Disorder.
    Materials and Methods
    In this cross-sectional study, 134 subjects (67 male, 67 female) with Measure Depression Disorder were selected through a randomized sampling method from psychology and psychiatry out pationt centers in Tehran. Data for sexual desire were obtained by a single item measure of Beck Depression Inventory-2 and f quality of life by Short Form 36 (SF-36) and McGill Quality-of-Life Questionnaire. The bivariate correlations between the quality-of-life sub-domains and sexual desire were analyzed with the Pearson test in the males and females, separately.
    Results
    There was no statistically significant difference between the two genders with respect to sexual desire (P=0.230). The SF-36 showed that sexual desire correlated in both genders with pain (r=-0.456 and P<0.001 for the males; r=-0.308 and P=0.011 for the females). The SF-36 also demonstrated the correlation between sexual desire and physical functioning variables (r=-0.457, P<0.001), role limitation due to physical problems (r=-0.325, P=0.007), role limitation secondary to emotional problems (r=-0.325, P<0.007), fatigue (r=-0.294, P=0.016), emotional well-being (r=-0.368, P=0.02), and social functioning (r=-0.483, P<0.001). The McGill inventory questionnaire demonstrated correlations between sexual desire and psychological well-being (r=0.255, P=0.037), existential well-being (r=0.293, P=0.016), and social support (r=0.425, P<0.001) in the men.
    Conclusion
    The more and extent link between sexual desire and quality of life in Major Depression Disorder showed the more effect of changes in sexual desire due to depression on quality of life in male than female subjects.
  • Nooredin Karimi, Kamran Ezati, Masoud Karimlou Page 34
    Objectives
    To evaluate the effects of heel height on postural indices using the biodex balance system in healthy and young females.
    Materials And Methods
    At first, a methodological research for evaluating the test-retest reliability was implemented. Then, a quasi-experimental study was conducted in healthy subjects (n=54, age= 21.87±2.44) in three different conditions as bear foot, wearing moderate (3cm) and high (7cm) heel shoes using biodex balance system. All data were analyzed using ANOVA and tukey post hoc tests.
    Results
    ICCs and SEM for all indices were between 0.88 - 0.98 and 0.31-0.61 respectively. The results of ANOVA showed significant differences between all parameters in 3 conditions (P<0.001).In addition, tukey post hoc tests revealed significant differences (P<0.001): overall, anterior-posterior and mediolateral stability indices scores and time for doing limit of stability showed greater increase in high heel condition than both bear foot and moderate heel conditions. Additionally, there were no significant differences in all parameters of biodex balance system in bear foot and moderate heel conditions. (P>0.77)
    Conclusion
    Increasing heel height of shoes may cause balance problems. According to this study, somatosensory system may play important role in balance disturbances after wearing high heel shoes. However, the exact mechanisms of these postural disturbances are unclear.
  • Ahmad Alipour, Mohammad Nazer, Ahmad Reza Sayyadi Page 41
    Objective

    Change in the brain structure with causes such as mental retardation, can alter hemisphere lateralization, especially if it takes place before completing the lateralization development. This research compares two important indices of lateralization including handedness and footedness among mental retarded and normal children and their parents. Four groups were compared to each other in order to showing the influence of mental retardation and family style in lateralization.

    Materials and Methods

    A cross-sectional study was carried out in second three month of 2008 by selecting 160 children (ranged between 7-13 years old) including 60 mental retarded students (IQ range from 50 to 70) were selected by random sampling and 100 normal children (IQ range 85-115) Were selected by cluster sampling. All participants with their parents completed 10 items of Edinbrough Handedness Inventory and Waterloo Footedness Questionnaire and Raven Progressive Matrices test. First Percent and confidence interval of each preference was presented then preferences of each group with chi-square test were compared.

    Results

    Amount of right footedness (RF) in fathers of normal children were 87% and their mothers were 86% and normal children were 84%.also amount of (RF) in fathers of mental retard children were71.6% and in their mother were 75% but (RF) in mental retard children were 50%. Amount of right handedness (RH) in fathers of normal children were 91% and in their mothers were 88% and in normal children were 87%. Also amount of (RH) in fathers of mental retard children were 88.3% and in their mother were 85.2% but (RH) in mental retard children were 66.7%. Chi square analysis revealed a significant difference between hand (P=0.013)and foot (P<0.001) preference among mental retarded and normal children, but this difference was not significant among their parents in both population. However Chi square analysis revealed A significant difference between hand (P=0.009) and foot (P=0.018) preference in mental retarded children and their parents.

    Conclusion

    Handedness and footedness can be changed by mental retardation so lateralization can be varied by MR.

  • Davoud Fathi, Farnaz Keshavarzi Arshadi, Mahmood Jamali Firoozabadi Page 48
    Objective
    The purpose of this study is to compare the educational progress and behavioral compromise of students with exceptional educational system. And integrated system in Hamedan province.
    Materials and Methods
    This research is based on comparison between all the exceptional students who divided in two groups of blind and deaf in three levels in clouding primary, guidance and high school students. 40 students from integrated and 40 students from especial educational system with cluster sampling method were selected the rate of P is considered as q. The rate of p was considered equal 0.5 and the rate of q equal 0.5. Then for gathering data a questionnaire based on Akhnbakh experience was used. The data were analysed in α= 0.05 level with independent T test and multivariate analysis of MANOVA variance.
    Results
    The result showed that there is a significant difference between the amount of educational progress, compromise behaviors, amount and kind of abnormal behaviors of exceptional students in integrated educational system with special educational system. Also the rate of educational progress and compromise behaviors is better in integrated system than especial educational system. Moreover; disordered behaviors of these students are less than their counterparts in special educational system.
    Conclusion
    in general integrated educational system in comparison with especial educational system is most successful in field of educational progress, compromise behavior and abnormal behavior in exceptional students (blind and deaf).
  • Asghar Reza Rezasoltani, Mohsen Amiri, Khosro Khademi-Kalantari, Hasan Namvar, Elaheh Sadjadi Page 56
  • Abbasali Pourmomeny, Hassan Zadmeher, Maryam Mirshamsi, Akbar Hassanzadeh Page 62
    Introduction
    Synkiesia is a sequel of facial nerve palsy. It usually begins 3-4 months after axonal regeneration and progressed up to two years afterward. Treatment of synkinesia is very difficult and sometimes impossible.The aim of our study is find a better procedure to treat facial nerve palsy and prevent synkinesia.
    Materials And Methods
    Twenty nine patients with facial nerve palsy were selected by electrodiagnosis tests. They were divided in two groups. The experimental group was treated by biofeedback electromyography and the second group was treated by common physiotherapy. The evaluation of all patients was done by Photoshop assessment and facial grading scale before and after treatment.
    Result
    After the treatment, a significant general improvement was observed in both groups (p<0.05), but in experimental group (biofeedback) showed better result than the other one. The number of patients with synkinesia as well as the severity of their synkinesis in experimental group were lesser than the other one.
    Conclusion
    Biofeedback therapy is more efficient than common physiotherapy.By using this approach, control and reducing synkinesia is more feasible. Assessment by Pohotoshop procedure showed better accuracy than facial grading scale.