فهرست مطالب

آرشیو توانبخشی - سال دوازدهم شماره 3 (پیاپی 42، پاییز 1390)

فصلنامه آرشیو توانبخشی
سال دوازدهم شماره 3 (پیاپی 42، پاییز 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/11/15
  • تعداد عناوین: 8
|
  • سید علیرضا درخشان راد، علی قنبری، مریم شیخی، سید محمد درخشان راد صفحه 8
    مقدمه

    پرسشنامه های خود-اظهاری و آزمون های عملکرد-محور دو شیوه ارزیابی میزان ناتوانی در انجام عملکردهای روزمره بیماران مبتلا به کمردرد مزمن هستند. هدف این مطالعه بررسی نحوه اثرگذاری درد بر میزان ناتوانی این بیماران از طریق مقایسه یافته های حاصل از پرسشنامه های خود-اظهاری رولندموریس و اسوستری با آزمون عملکرد محوری بنام «مقیاس عملکردی کمر» بوده است.

    روش بررسی

    پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی و جامعه آماری بیماران مبتلا به کمردرد مزمن بدون علت خاص می باشند.75 بیمار 60-18 ساله به روش نمونه گیری آسان وارد مطالعه شدند. مقیاس عملکردی کمر و پرسشنامه های رولندموریس و اسوستری برای ارزیابی ناتوانی و شدت درد با VAS اندازه گیری شد. ارتباط بین دو متغیر شدت درد و ناتوانی به کمک ضریب همبستگی اسپیرمن و ارتباط بین شیوه های مختلف ارزیابی ناتوانی با محاسبه ضرایب همبستگی پیرسون تعیین گردید. تفاوت میزان ناتوانی در دو گروه دارای درد خفیف تا متوسط و گروه درد شدید با آزمون تی مستقل مقایسه شد.

    یافته ها

    ضرایب همبستگی بین VAS و مقیاس عملکردی کمر، پرسشنامه های رولندموریس و اسوستری به ترتیب 0.37، 0.55 و 0.54 (0.01> P) و ضرایب همبستگی بین مقیاس عملکردی کمر و پرسشنامه های رولندموریس و اسوستری به ترتیب 0.41 و 0.52 (0.001> P) به دست آمد. مقیاس عملکردی کمر تفاوت معنی داری را بین میزان ناتوانی در دو گروه درد نشان نداد (0.139= P) اما این تفاوت در نتایج پرسشنامه ها معنی دار شد (0.01> P).

    نتیجه گیری

    عدم تشابه بین نتایج پرسشنامه های خود-اظهاری با مقیاس عملکردی کمر و همبستگی متوسط بین آنها نشان می دهد که دو شیوه ارزیابی می توانند جنبه های مختلفی را در فرآیند ناتوانی نمایان سازند؛ لذا برای ترسیم نمایی جامع از وضعیت عملکردی بیماران استفاده توام از هر دو شیوه ارزیابی توصیه می گردد.

    کلیدواژگان: محدودیت عملکردی، پرسشنامه خود، اظهاری، آزمون عملکرد، محور، کمردرد مزمن
  • نرجس نبوی، محمد علی محسنی بندپی، زهرا مصلی نژاد، مهدی رهگذر صفحه 16
    هدف
    اندازه گیری درست دامنه حرکتی ناحیه کمر هم در ارزیابی بیماران و هم در سنجش اثر درمان های مختلف توانبخشی از ارزش بالایی برخوردار است. هدف مطالعه فوق بررسی تکرارپذیری تست دو بار اصلاح شده شوبر (Modified-Modified Schober''s Technique) در اندازه گیری دامنه حرکتی ناحیه کمر توسط آزمون گر واحد می باشد.
    روش بررسی
    در یک مطالعه متدولوژیک، دامنه حرکتی ناحیه کمر (خم شدن به جلو و عقب) 38 فرد سالم (12 مرد و 26 زن) بدون سابقه کمردرد، توسط تست دو بار اصلاح شده شوبر در سه نوبت اندازه گیری شد. دو اندازه گیری در یک روز به فاصله یک ساعت برای بررسی تکرارپذیری درون-روز (Within-Day) و نوبت آخر با فاصله یک هفته برای ارزیابی تکرارپذیری بین-روزها (Between-Days) صورت گرفت.
    یافته ها
    اندازه گیری حرکت خم شدن به جلو و عقب درون روز تکرارپذیری بالایی را نشان می دهد (0٫85=ICC برای اندازه گیری خم شدن به جلو و 0٫73=ICC برای اندازه گیری خم شدن به عقب). نتایج همچنین ضریب همبستگی قابل قبولی را برای تکرارپذیری اندازه گیری حرکت خم شدن به جلو و عقب بین روزها را نشان داده است (0٫83=ICC برای اندازه گیری خم شدن به جلو و 0٫68=ICC برای اندازه گیری خم شدن به عقب).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که تست دو بار اصلاح شده شوبر از تکرارپذیری بالایی در اندازه گیری دامنه حرکتی ناحیه کمر برخوردار بوده و می تواند به عنوان یک ابزار قابل اعتماد در ارزیابی بیماران و همچنین در بررسی اثر مداخلات مختلف درمانی به کار گرفته شود.
    کلیدواژگان: کمردرد، دامنه حرکتی ناحیه کمر، تکرارپذیری، تست دو بار اصلاح شده شوبر
  • علی اصغر فلاحی، عباسعلی گائینی، محمدرضا کردی، مصطفی نجاتیان صفحه 24
    هدف

    تمرین ورزشی انواع مرگ ومیرها و همچنین مرگ ومیر ناشی از بیماری های قلبی عروقی را با بهبود ظرفیت عملکرد قلب بیماران کاهش می دهد. هدف از انجام این پژوهش مقایسه تاثیرات تمرین های ورزشی تداومی و تناوبی هوازی پرشدت بر ظرفیت عملکردی بیماران قلبی متعاقب جراحی پیوند عروق اکلیلی است.

    روش بررسی

    در این مطالعه تجربی و مداخله ای، 33 بیمار جراحی پیوند عروق اکلیلی (30 مرد و 3 زن) مطابق معیارهای لازم و به صورت در دسترس انتخاب و در سه گروه برنامه تمرینی تداومی هوازی (12 نفر) شامل 30 تا 60 دقیقه فعالیت تداومی با شدت 70 تا 85 درصد حداکثر ضربان قلب، برنامه تمرینی تناوبی هوازی (12 نفر) شامل 28 تا 44 دقیقه فعالیت تناوبی با شدت 75 تا 90 درصد ضربان قلب -در قالب 3 دوره به همراه 5 تا 10 دقیقه استراحت بین هر دوره، حداکثر به مدت 8 هفته و هر هفته 3 مرتبه- و گروه کنترل (9 نفر) قرار گرفتند. ارزیابی های لازم قبل و بعد از برنامه ورزشی از طریق اندازه گیری ظرفیت عملکردی با استفاده از تست ورزشی (پروتکل بروس اصلاح شده) انجام شد. آزمون های آماری t زوجی و تحلیل واریانس یک سویه به همراه آزمون تعقیبی دانت برای تجزیه تحلیل یافته ها استفاده شد.

    یافته ها

    بین ظرفیت عملکردی دو گروه تمرین تداومی و تناوبی بعد از انجام برنامه، تفاوت معناداری وجود نداشت. مقایسه ظرفیت عملکردی بعد از برنامه بین گروه های تمرینی (تمرین تداومی و تناوبی) و گروه کنترل، تفاوت معناداری را نشان داد (0٫017 = P). مقایسه دقیق تر نشان دهنده وجود تفاوت معنادار ظرفیت عملکردی بین گروه تداومی و کنترل (0٫009 = P) و عدم وجود تفاوت معنادار بین گروه تناوبی و کنترل بود.

    نتیجه گیری

    یافته های این پژوهش لزوم طراحی هر دو برنامه تمرینی تداومی و تناوبی پرشدت هوازی برای بیماران مبتلا به گرفتگی عروق کرونر و به خصوص بیماران قرار گرفته تحت جراحی پیوند عروق اکلیلی و همچنین بهبود سلامتی و بهداشت بیماران قلبی در آینده را نشان می دهد.

    کلیدواژگان: بیماری عروق کرونری، تمرین ورزشی، ظرفیت توانایی عملکردی
  • لیلا فرجی، عبدالله موسوی، مهدی اکبری صفحه 34
    هدف

    ارزیابی عملکرد حلزون شنوایی در شیرخواران و کودکان مبتلا به بیماری مننژیت بر اساس نتایج آزمون گسیل های صوتی برانگیخته گوشی هدف این مطالعه بوده است.

    روش بررسی

    در این پژوهش تحلیلی–مقطعی، 40 شیرخوار و کودک مبتلا به مننژیت در محدوده سنی بدو تولد تا 12 سال، از بین مراجعین بیمارستان مفید و با انتخاب تمام شمار، توسط آزمون گسیل های صوتی برانگیخته شامل گسیل های گذرا و گسیل های محصول اعوجاج جهت ارزیابی عملکرد حلزون شنوایی –7 تا 14 روز پس از بهبودی و ترخیص از بیمارستان– مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمون تی مستقل و آزمون دقیق فیشر جهت تحلیل داده ها استفاده شد.

    یافته ها

    در 35 بیمار عملکرد حلزون شنوایی کاملا هنجار و در 5 بیمار نتایج آزمون گسیل های صوتی برانگیخته موید آسیب جدی به حلزون شنوایی به صورت آسیب شنوایی حسی–عصبی (4 بیمار در دو گوش و یک بیمار در یک گوش) بود. ارتباط بین وضعیت شنوایی و سن (0٫002= P)، اختلاف میانگین سطح قند و پروتئین مایع مغزی–نخاعی بین دو گروه با عملکرد هنجار و ناهنجار حلزون شنوایی (0٫02= P) و ارتباط بین جنسیت و وقوع عملکرد ناهنجار حلزون شنوایی و SNHL در نمونه های مورد مطالعه (0٫03= P) معنادار بود.

    نتیجه گیری

    آسیب به اندام کورتی و ساختارهای حلزون شنوایی، به عنوان یکی از پی آمدهای بیماری مننژیت، به کمک نتایج آزمون گسیل های صوتی برانگیخته قابل ردیابی است.

    کلیدواژگان: مننژیت، گسیل های صوتی برانگیخته، کم شنوایی حسی- عصبی
  • محسن ایروانی، نیکتا حاتمی زاده، احمد فتوحی، سمانه حسین زاده صفحه 44
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر روش جدید «آموزش برنامه توانبخشی مبتنی بر جامعه در خانواده معلولان جسمی-حرکتی» بر آگاهی، مهارت و نگرش کارکنان محلی توانبخشی (توان یاران) در مناطق روستایی با برنامه آموزشی رایج انجام شد.

    روش بررسی

    در این کارآزمایی میدانی 34 توان یار محلی تازه وارد در استان لرستان بر اساس روستای محل اشتغال، به دو گروه 18 و 16 نفره تقسیم شده، سپس هر یک از دو گروه به یکی از دو شیوه دریافت آموزش جدید «تکنیک های بارش افکار و ایفای نقش» و رایج «سخنرانی و روخوانی متن کتابچه های آموزشی» تخصیص یافتند. در شیوه جدید محتوای کتاب های خانواده ساده نویسی شده، کتابچه راهنمای آموزشی توان یار اضافه شد. آگاهی و نگرش دو گروه قبل و بلافاصله پس از دوره آموزشی با استفاده از پرسش نامه ای مستخرج از محتوای کتابچه های آموزش در خانواده و مهارت ایشان از طریق امتحان عملی مورد سنجش قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری تی مستقل، تی زوجی و من ویتنی استفاده شد.

    یافته ها

    میانگین نمرات آگاهی و مهارت توان یاران آموزش دیده به شیوه جدید نسبت به گروه دیگر افزایش بیشتری داشت (0٫001P<) و توان یاران آموزش دیده به شیوه جدید به نسبت بیشتری به مراقبان تحت پوشش خود علاوه بر ارائه آموزش شفاهی آموزش عملی ارائه کرده بودند (0٫028P=). اما نگرش دو گروه در مورد اثر بخشی برنامه تفاوت معناداری نداشت.

    نتیجه گیری

    از آنجا که آموزش به شیوه جدید در ارتقاء سطح آگاهی و مهارت توان یاران محلی تاثیر بیشتری داشته، اما منابع تخصیص یافته تفاوت چندانی نداشتند، برنامه ریزی برای جایگزینی شیوه جدید شایسته به نظر می رسد.

    کلیدواژگان: توانبخشی مبتنی بر جامعه، آموزش در خانواده، آگاهی، نگرش، مهارت، کارکنان محلی توانبخشی
  • محمد موسوی خطاط، مهران سلیمانی، کیانوش عبدی صفحه 53
    هدف
    پژوهش حاضر به منظور دست یابی به علل و عوامل شناختی، روانی و اجتماعی والدین که احتمالا در تولد کودکان استثنایی در خانواده هایی با بیش از یک فرزند استثنایی موثر است، انجام شد.
    روش بررسی
    پژوهش از نوع مقایسه ای پس رویدادی است و نمونه ای شامل 80 زوج از والدین با بیش از یک فرزند استثنایی و 53 زوج از والدین با فرزند عادی از جامعه آماری شامل کلیه والدین با بیش از یک فرزند استثنایی و والدین با فرزند عادی در شهرستان ارومیه به صورت در دسترس گرفته شد. در پژوهش حاضر از ابزار پرسشنامه ویژگی های روانی اجتماعی والدین با بیش از یک فرزند استثنایی و پرسشنامه رضایت زناشویی (Enrich) استفاده گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون های مجذور خی توافقی، یو من ویتنی و آزمون تی استفاده شد.
    یافته ها
    در میان متغیرهای شناختی، روانی و اجتماعی، بین متغیرهای شغل (پدر و مادر) (0٫001>P)؛ تحصیلات (پدر و مادر) (0٫001>P)؛ زمان آگاهی از معلولیت (0٫001>P)؛ میزان تمایل به ازدواج والدین (0٫001>P)؛ نوع رابطه والدین قبل از تولد (0٫001>P)؛ نوع رابطه والدین هنگام بارداری (0٫001>P)؛ سلامت روانی مادر (هر چهار عامل جسمانی (0٫037=P، اضطراب 0٫041=P، عامل اجتماعی 0٫04=P و افسردگی 0٫001=P) و رضایت زناشویی (0٫030=P) تفاوت معنادار مشاهده گردید. در مورد سایر متغیرها تفاوت معناداری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    پیشگیری و برنامه ریزی برای کنترل متغیرهای مورد بحث در تحقیق حاضر شامل زمان آگاهی از معلولیت، میزان تمایل به ازدواج والدین، نوع رابطه والدین قبل از تولد و حین بارداری و نیز سلامت روانی مادر و رضایت زناشویی می تواند علاوه بر بهبود وضعیت حاضر این خانواده ها، به کاهش بروز چنین خانواده هایی کمک نماید.
    کلیدواژگان: شناختی، روانی، اجتماعی، والدین، کودک استثنایی
  • سهیلا شهشهانی، روشنک وامقی، نادیا آذری، فیروزه ساجدی*، انوشیروان کاظم نژاد صفحه 65
    هدف

    این مطالعه به منظور بررسی وضعیت تکاملی کودکان 4-60 ماهه شهر تهران با استفاده از آزمون های غربالگری تکاملی دنور2 (DDST-II) و پرسشنامه سنین و مراحل (ASQ)، مقایسه نتایج غربالگری و تعیین ضریب توافق دو آزمون صورت گرفت.

    روش بررسی

    در این مطالعه مقطعی، 197 کودک (104 پسر و 93 دختر) 60-4 ماهه (میانگین 23٫5) به وسیله DDST-II و ASQ در چهار مرکز بهداشتی درمانی شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، مورد غربالگری تکاملی قرار گرفتند؛ که در 15٪ کودکان، ارزیابی به وسیله متخصصین کودکان آشنا به حیطه تکامل – که از نتیجه غربالگری اطلاعی نداشتند – تکرار شد.

    یافته ها

    نتایج DDST-II و ASQ به ترتیب ٪37 و ٪18 از کودکان را مبتلا به تاخیر تکاملی نشان داد؛ که با در نظر گرفتن مواردی که علیرغم طبیعی بودن، از نظر والدین مشکوک بودند، این میزان به ترتیب به ٪38 و ٪43 می رسید. ضریب توافق کاپا بین دو آزمون ضعیف بود (0٫21) (0٫002=P) (حیطه حرکات درشت 0٫24، گفتار و زبان 0٫18، فردی- اجتماعی 0٫06و حرکات ظریف 0٫05). ضریب توافق بین معاینه پزشک با DDST-II و ASQ به ترتیب 0٫17 (0٫099=P) و 0٫47 (0٫003=P) بود.

    نتیجه گیری

    این مطالعه مشخص کرد که ضریب توافق بین نتایج آزمون های غربالگری DDST-II و ASQ ضعیف است، بنابراین برای انتخاب یک ابزار غربالگری مناسب، باید نتایج حاصل از هر دو آزمون با یک آزمون استاندارد طلایی تشخیصی مقایسه شوند.

    کلیدواژگان: کودکان، غربالگری اختلال تکاملی، آزمون دنور2، پرسشنامه سنین و مراحل
  • فرین سلیمانی، روشنک وامقی، ساحل همتی، اکبر بیگلریان، حسین سورتیجی صفحه 72
    اهداف
    فلج مغزی، اختلال و ناهنجاری غیر پیش رونده در مغز در حال رشد است و یکی از علت های اصلی و رایج اختلالات تکاملی دوران کودکی است. این مطالعه به منظور شناسایی انواع فلج مغزی و اختلالات همراه با آن صورت گرفت.
    روش بررسی
    در این مطالعه کودکان 1 تا 6 ساله مناطق شمال و شرق تهران با تشخیص فلج مغزی بررسی شده و انواع آن بر اساس طبقه بندی اروپایی فلج مغزی (SCPE) طبقه بندی گردید. شرکت کنندگان توسط تیم پزشکی و توانبخشی مورد ارزیابی قرار گرفته و اختلالات همراه بر حسب وجود علائم صرع، اختلالات گفتار و زبان، مشکلات بینایی، اختلالات شنوایی، و تاخیر در رشد شناختی دسته بندی گردید.
    یافته ها
    در طول دوره مطالعه 112 کودک با فلج مغزی شرکت داشتند. میانگین سنی در پسران برابر با 33٫3 و برای دختران 24٫8 ماه بود. شیوع فلج مغزی در این کودکان در نوع اسپاستیک یک طرفه ٪36٫6، اسپاستیک دو طرفه ٪43٫7 (دایپلژی ٪32٫2 و کوادری پلژی ٪12٫5)، آتاکسیک ٪13٫4 و دیس کینتیک ٪4٫5 موارد گزارش گردید. اختلالات گفتار و زبان ٪33، صرع ٪30٫4، استرابیسم ٪16٫1، اختلال شنوایی ٪8 و کم توانی ذهنی ٪7٫1 مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه فلج مغزی اسپاستیک یک طرفه شایع ترین نوع فلج مغزی مشاهده شده بود. بنابراین نیاز به بررسی بیشتر در خصوص سبب شناسی این نوع از فلج مغزی در جامعه ما مطرح می گردد.
    کلیدواژگان: فلج مغزی، اختلالات همراه، کودک
|
  • Page 8
    Objective

    self-reported questionnaires and performance-based tests are the two methods of measuring the rate of disability in patients with chronic low back pain. The goal of this research was study of the influence of pain on these patients’ disability rate by comparing the findings of Roland-Morris Disability questionnaire (RMDQ) and Oswestry Disability Index (ODI) self-reported questionnaires with a performance-based test named Back Performance Scale (BPS). Methods and materials: This research is a cross sectional study and the study population were patients with nonspecific chronic low back pain. 75 patients 18 to 60 year-old age were enrolled through a convenient sampling. Back Performance Scale and the RMDQ and ODI questionnaires used to assess disability and the pain intensity was measured with VAS. Spearman correlation coefficient used for determining the correlation between pain and disability, and Pearson correlation coefficient used to determine the correlation between different modes of disability instruments. T-test used to compare the differences in disability rate between two groups of mild to moderate pain and severe pain.

    Results

    The correlation coefficients between VAS and BPS, RMDQ and ODI were 0.37, 0.55 and 0.54 respectively (P<0.01), and correlation coefficients between BPS and RMDQ and ODI were 0.41 and 0.52 (P<0.001). Back Performance Scale showed no significant difference between two pain groups (P=0.139) but this difference was significant in the questionnaire results (P<0.01).

    Conclusion

    Dissidence and the moderate correlation between the results of the self-reported questionnaires and Back Performance Scale showed that two methods of measures could represent different aspects in producing disability. Hence, making use of both instruments simultaneously is recommended to draw a holistic outline of the patients’ functional status.

  • Page 34
    Objective

    Evaluation of cochlear function in neonates and children suffering from meningitis according to EOAE results. Matherials &

    Methods

    In this study 40 children and neonates suffering from meningitis ranging from one day to 12 years old were evaluated with EOAE (DP-OAE &TE- OAE) during 7 to14 day after discharge from hospital

    Results

    From our 40 patients, normal cochlear function was observed in35, bilateral abnormal cochlear function in4 and unilateral abnormal cochlear function in 1. In these 5 cases (12.5% of our patients), detected by EOAE tests, sensorineural hearing loss was seen. This result was confirmed by ABR test in hospital.

    Conclusion

    Abnormal cochlear function and sensorineural hearing loss as a complication of meningitis (if present) can be detected in early stages by the EOAE tests.

  • Mohsen Iravani, Nikta Hatamizade, Ahmad Fotouhi, Samane Hosseinzadeh Page 44
    Objective

    This research aimed at comparison effects of a new and current "training program for community rehabilitation workers of Community Based Rehabilitation", in enhancing their knowledge, attitude and skills.

    Materials and Methods

    In this experimental field trial, a total number of 34 newly engaged local trainers in Lorestan province were divided randomly in two (16 and 18 peoples)interventional groups based on geographical location of their work placesTeaching methods were roll playing, problem solving, and learning by doing in new program and the booklets were revised in terms of fluency and a guideline booklet for trainers were added in this program but the teaching method was reading booklets and demonstration of the skills in current program. Knowledge, Attitude and Skills of trainees assessed just before and after the training course based on the material which were used for the training course. K.A.P. changes of two groups were compared by independent t-test, Mann Whitney, Wilcoxon & Chi square.

    Results

    Mean knowledge and skills scores increments were remarkably more significant after attending new course than after passing the current course(P<0.001) and more rehabilitation workers who attending new course use practical guides in addition to verbal instructions to train disabled people and their families(P=0.028). There were no significant differences in attitude changes among the two groups.

    Conclusion

    As trainees learned more by means of the new training course and the two courses were not so different in the resource allocation, substituting the new method to the current one should get consideration.

  • Muhammad Moosavy Khatat, Mehran Soleimani, Kianoosh Abdi Page 53
    Objective
    The purpose of this study was to compare the cognitive, psychological and social characteristics between parents who have more than one exceptional child and those parents with normal child.
    Materials and Methods
    In this cross sectional and comparative study, 80 families who had more than one exceptional child were conveniently selected and 53 families with normal child were selected using multi-stage sampling in schools of Uromia city, western Iran. The Cognitive, Psychological and Social Characteristics of Parents with more than One Special Child Questionnaire, General Health Questionnaire (GHQ) and Evaluation and Nurturing Relationship Issues Communication and Happiness (ENRICH) were used. Compromise Xi Chi, Yu-Man Whitney and t tests were used for data analysis.
    Results
    Among cognitive, psychological and social variables, job (Father and Mother) (P<0.001); education (Father & Mother); time of disability awareness (P<0.001); parent's level of interest to marriage (P<0.001); parent's relationship before birth (P<0.001); parent's relationship during pregnancy (P<0.001); Mother's mental health (physical symptoms P=0.037, depression P=0.041, social dysfunction P=0.04, anxiety and insomnia P=0.001) and marital satisfaction (P=0.030) were statistically significant between the two groups. Other variables were not statistically significant between the two groups.
    Conclusion
    It seems that planning to control and prevent variables such as time of disability awareness, parent's level of interest to marriage, parents’ relationship before birth and during pregnancy, mothers’ mental health and marital satisfaction would help to reduce disability occurrences and to improve situations for these kinds of families.
  • Soheila Shahshahani, Roshanak Vameghi, Nadia Azari, Firoozeh Sajedi, Anooshiravan Kazemnejad Page 65
    Objective

    This research was designed to evaluate the developmental status of children aged 4–60 months in Tehran city by two developmental screening tests, Denver Developmental Screening Test II (DDST II) and Ages and Stages Questionnaires (ASQ) and also to determine the consistency coefficient between these two tests.

    Materials and Methods

    In this cross–sectional study, DDST II and ASQ were performed on 197 children (104 boys, 93 girls), aged 4–60 months (Mean=23.5 months), at four health centers in Tehran city. Evaluation of 15% of children was repeated by Developmental Pediatricians who were blinded to the screening results.

    Results

    Developmental disorders were observed in 37% and 18% of children who were examined by DDST II and ASQ tests, respectively. Considering those children who were healthy but their parents were concerned about their developmental status, these figures changed to 38% and 43%, respectively. The estimated consistency coefficient between DDST II and ASQ was 0.21 which is weak (P=0.002) (for gross motor 0.24, language 0.18, personal-social 0.06 and fine motor 0.05). The consistency coefficient between the physicians’ examination with DDST II and ASQ were 0.17 (P=0.099) and 0.47 (P=0.003), respectively.

    Conclusion

    A weak consistency coefficient was found between DDST II and ASQ tests. Therefore, the results of these two screening tools should be compared with a developmental diagnostic test in order to choose an appropriate screening tool.

  • Farin Soleimani, Roshanak Vameghi, Sahel Hemmati, Akbar Biglarian, Hussein Sourtiji Page 72
    Objectives
    Cerebral palsy (CP) is a non-progressive disorder and abnormality of the developing brain; and it remains one of the main and prevalent causes of childhood developmental disorder. This study was carried out in order to recognize the types and associated disorders of children with cerebral palsy.
    Materials and Methods
    This study was conducted on one to six years old children with cerebral palsy in eastern and northern districts of Tehran and the European classification of cerebral palsy was used for classification. Participants were evaluated by medical and rehabilitation team and associated disorders were classified based on symptoms such as epilepsy, speech and language disorder, visual problems, hearing disorders, and cognitive developmental delay.
    Results
    In this study, 112 children with cerebral palsy participated. The mean age was 33.3 months for boys and 24.8 months for girls. The prevalence of cerebral palsy were 36.6% in children with unilateral - spastic cerebral palsy; 43.7% in bilateral–spastic (diplegia in 31.2%, and quadriplegia in 12.5%), 13.4% in ataxia and 4.5% in dyskinesia. Speech and language disorders were observed in 33%, epilepsy in 30.4%, strabismus in 16.1%, hearing loss in 8%, and mental retardation in 7.1% of participants.
    Conclusion
    In this study, unilateral - spastic cerebral palsy was found as the most common type. Therefore, more evaluation to determine the about etiology of this type of cerebral palsy in our population is necessary.