فهرست مطالب

غدد درون ریز و متابولیسم ایران - سال دوازدهم شماره 4 (پیاپی 52، آبان 1389)

مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران
سال دوازدهم شماره 4 (پیاپی 52، آبان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/09/01
  • تعداد عناوین: 15
|
  • فریدون عزیزی صفحه 321
    افزایش وزن و چاقی به عنوان مهم ترین مساله ی بهداشتی قرن بیست و یکم به سرعت در کشورهای پیشرفته و شهرهای بزرگ کشورهای در حال توسعه در حال پیشرفت است و به عنوان برجسته ترین بیماری که نیاز به پیشگیری فوری جهانی دارد، مطرح شده است.1،2 چاقی به تدریج در شهرهای کوچک و روستاهای کشورهای در حال توسعه افزایش پیدا کرده است.3 اگرچه چاقی عامل مهمی برای بروز پیشرفت بیماری های عمده ی غیرواگیر مانند بیماری های قلبی-عروقی و دیابت است، نشان داده شده که بیماران چاق مبتلا به بیماری عروقی قلب، نارسایی قلبی، سرطان و یا نارسایی کلیه پیش آگهی بهتری از افراد لاغر دارند که به نام پدیده اپیدمیولوژی معکوس [i] شناحته شده است.4 نقش تغذیه و رژیم غذایی در بروز چاقی و بیماری های عمده ی غیرواگیر شناخته شده است. مصرف زیاد مواد غذایی که امروزه در همه جا و در همه ی فصول در دسترس انسان است، به ویژه مصرف اضافی مواد غذایی با انرژی متراکم از عوامل مهم چاقی و بیماری های غیرواگیر هستند.5 مطالعه ی ملی قند و لیپید تهران نشان داده که اشکالات عمده ای در هرم غذایی ساکنان شهر تهران از نظر کمی و کیفی وجود دارد.6 هم چنین، کاهش فعالیت بدنی در بیشتر کشورهای جهان7 و نیز در ایران به وضوح مشهود است. مطالعه ی قند و لیپید تهران نشان داد که کمتر از 3/1 افراد دارای فعالیت بدنی متوسط و یا زیاد هستند و بقیه فعالیتی بیش از انجام کارهای روزمره ندارند.8 فعالیت فیزیکی به هر نوع حرکات عضلات بدن گفته می شود که با مصرف انرژی همراه باشد.9 افرادی که دارای فعالیت بدنی زیاد و نیز وضعیت قلبی-ریوی مناسب [ii] هستند، مرگ و میر کمتری دارند. افزایش هر یک MET [iii] 13% مرگ و میر را کاهش می دهد.10 شایان ذکر است که وضعیت قلبی- ریوی مناسب یکی از فرآورده های وضعیت فعالیت بدنی مناسب است، ابعاد دیگر فعالیت بدنی مطلوب عبارتند از افزایش قدرت عضلانی، انعطاف پذیری، تعادل و انطباق بخش های مختلف بدن.
  • زهرا حیدری، فرهاد حسین پناه، فریدون عزیزی * صفحه 324
    مقدمه

    احتمال چاقی در کودکان متناسب با چاقی والدین افزایش می یابد. هدف از این مطالعه بررسی همبستگی فامیلی چاقی مرکزی و عوامل خطرساز بیماری های قلبی- عروقی بوده است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه ی مقطعی در 787 زوج مادر دختر شرکت کننده در مطالعه ی قند و لیپید تهران در سه گروه سنی 9-3 سال، 15-10 سال و 20-16 سال انجام شده است.

    یافته ها

    تعداد دختران مبتلا به چاقی مرکزی به صورت معنی داری در مادران مبتلا به چاقی مرکزی بیشتر بود (0001/0p=). شاخص های چاقی مرکزی در دختران همبستگی مشخص و مثبتی با این شاخص ها در مادرانشان داشت (39/0=r 42/0=r و 46/0=r برای دور کمر به ترتیب در سه گروه سنی). همبستگی بین شاخص های چاقی مرکزی و فشار خون سیستولیک، فشار خون دیاستولیک، قند خون ناشتا، کلسترول تام، تری گلیسرید و کلسترول LDL در مادران (34/0=r، 30/0=r، 28/0=r، 19/0=r، 32/0=r و 13/0=r) و دختران (33/0=r، 27/0=r، 17/0=r، 16/0=r، 26/0=r و 20/0=r) مثبت و معنی دار بود. همبستگی بین شاخص های چاقی مرکزی و HDL-C در مادران (21/0-=r) و دختران (18/0-=r) منفی و معنی دار بود. با افزایش سن همبستگی شاخص های چاقی مرکزی در مادران و دختران افزایش می یافت. بعد از تعدیل عوامل خطرساز بیماری های قلبی- عروقی افراد بر اساس دور کمر، همبستگی مادر- دختر معنی دار باقی ماند.

    نتیجه گیری

    همبستگی واضح شاخص های چاقی مرکزی بین مادران و دختران می تواند نشان دهنده ی نقش کلیدی مادر در پیشگیری از چاقی و پیامدهای بالینی آن، به ویژه در خانواده های در معرض خطر باشد.

    کلیدواژگان: تجمع فامیلی، چاقی مرکزی، عوامل خطرساز بیماری های قلبی، عروقی
  • شایسته خلیلی، معصومه حاتمی، فرزاد حدائق*، فریدون عزیزی صفحه 333
    مقدمه

    شیوع دیابت در جهان در حال افزایش است و بیماری عروق کرونر قلب (CHD) علت اصلی مرگ و میر در بیماران دیابتی می باشد. یکی از عواملی که باعث افزایش خطر CHD در این بیماران می شود، چاقی است. این مطالعه قصد دارد توانایی متغیرهای چاقی عمومی و مرکزی را در پیش بینی بیماری های قلبی-عروقی (CVD) در بیماران ایرانی مبتلا به دیابت نوع 2 ارزیابی کند.

    مواد و روش ها

    مطالعه شامل 411 مرد و 599 زن برابر و بزرگ تر از 30 سال بدون سابقه ی ابتلا به بیماری های قلبی-عروقی (CVD) بود. با استفاده از تحلیل متناسب کاکس، نسبت های خطر (HRs) تعدیل شده برای CVD به ازای 1 انحراف معیار افزایش در هر یک از شاخص های چاقی شکمی و عمومی، طی دوره ی پیگیری با میانه ی 4/8 سال، محاسبه شد.

    یافته ها

    طی پیگیری 188 مورد CVD (90 مرد و 98 زن) رخ داد. HR تعدیل شده برای عوامل خطرساز در مردان، برای نسبت دور کمر به باسن (WHR)، 21/1 و معنی دار بود (05/0=P). در تحلیل چندمتغیره ی تعدیل شده در زنان نیز WHR خطر معنی داری داشت، و WC و WHtR نیز به طور حاشیه ای با CVD ارتباط داشتند. در زنان WHR در حضور مدیاتورهای چاقی نیز بروز CVD را پیش بینی می کرد. نقاط برش WHR به ترتیب در مردان و زنان 95/0 و 91/0 بودند.

    نتیجه گیری

    نقش متغیرهای چاقی مرکزی در بروز CVD در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 نسبت به چاقی عمومی بیشتر است و WHR مهم ترین شاخص تن سنجی پیش بینی کننده ی بروز CVD در زنان و مردان دیابتی است.

    کلیدواژگان: چاقی، بیماری های قلبی، عروقی، دیابت
  • زینت مرتضوی*، مسعود رودباری صفحه 345
    مقدمه

    صبحانه به عنوان بخشی از رژیم غذایی سالم و مفید می تواند به طور مثبت روی سلامت کودکان تاثیر بگذارد. از جمله عادت های غلط غذایی حذف صبحانه است که به دلایل مختلف در تمامی گروه های سنی و جنسی می توان آن را مشاهده کرد. مطالعه ی حاضر به بررسی ارتباط مصرف صبحانه و نمایه ی توده ی بدن در دانش آموزان پسر شهر زاهدان در سال 85-1384 پرداخته است.

    مواد و روش ها

    در مطالعه ای مقطعی 1278 دانش آموز پسر 19-7 سال به روش نمونه گیری چند مرحله ای مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک و مصرف صبحانه ی دانش آموزان از طریق مصاحبه جمع آوری، و برای تعیین نمایه ی توده ی بدن، وزن و قد آنان اندازه گیری شد. اطلاعات در نرم افزار SPSS.13.0 با استفاده از آزمون مجذور خی تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    2/5% دانش آموزان مورد بررسی بدون صرف صبحانه به مدرسه می رفتند. میانگین نمایه ی توده ی بدن (BMI) دانش آموزان 29/3 ± 24/17 کیلوگرم بر مترمربع به دست آمد. از بین دانش آموزانی که صبحانه مصرف نمی کردند 6% آنها دارای اضافه وزن بودند و 5/7% در معرض اضافه وزن قرار داشتند. 3% دانش آموزانی که همیشه و گاهی اوقات صبحانه می خوردند دارای اضافه وزن بودند و 5/5% در معرض اضافه وزن قرار داشتند. با انجام آزمون مجذور خی، بین مقطع تحصیلی و صرف صبحانه در دانش آموزان ارتباط معنی دار آماری مشاهده شد (000/0=p). بین نمایه ی توده ی بدن دانش آموزان و مقطع تحصیلی (000/0=p)، و مصرف صبحانه و نمایه ی توده ی بدن (04/0=p) ارتباط معنی دار آماری مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    یافته های مطالعه ی حاضر حاکی از وجود اضافه وزن و چاقی در کودکان و نوجوانانی است که به دلایل مختلف صبحانه مصرف نمی کنند. دانش آموزان و والدین باید نسبت به اصلاح رفتارهای تغذیه ای نامطلوب تشویق شوند، و عادات صحیح تغذیه ای را فراگیرند.

    کلیدواژگان: نمایه ی توده ی بدن (BMI)، اضافه وزن، صبحانه، دانش آموزان پسر، زاهدان
  • محسن دهقانی زاهدانی، آزاده آذین فر، خاطره ماهوری، سید مهرداد صولتی صفحه 352
    هدف از این مطالعه تعیین شیوع اختلالات تیروئید در زنان باردار شهر بندرعباس و تعیین عوامل خطرساز مطرح کننده ی وجود مشکل تیروئید بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه ی مورد- شاهدی لانه گزینی، 608 زن باردار از نظر سابقه ی اختلالات تیروئید در خود و فامیل درجه ی یک، دیابت نوع 1، دیابت حاملگی، واکسیناسیون هپاتیت ب وسرخجه، سقط جنین در بارداری های قبلی و پانزده علامت از علایم شایع اختلالات تیروئیدی مورد پرسش واقع شدند. معاینه ی تیروئید انجام شد و نمونه ی خون برای انجام آزمایش های TSH T3، T4، T3RU،، FT4I و TPO Ab گرفته شد. برای بررسی عوامل خطرساز مرتبط با کم کاری تیروئید از آزمونMultiple Logistic Regression استفاده شد. در پایان، بر اساس عوامل خطرساز معنی دار به دست آمده، افراد در 2 گروه پرخطر و کم خطر جای گرفته، فراوانی اختلالات تیروئید در این دو گروه با یکدیگر مقایسه شد.
    یافته ها
    از 608 زن باردار، 519 نفر با عملکرد طبیعی تیروئید (4/85%)، 72 نفر دچار کم کاری تیروئید زیربالینی (8/11%)، 3 نفر دچار کم کاری بالینی (5/0%) و 14 دچار نفر پرکاری بالینی تیروئید (3/2%) بودند. از نظر قدرت ارتباط بین عوامل خطرساز مطرح شده و کم کاری تیروئیدی به ترتیب متغیرهای سابقه ی قبلی بیماری های تیروئید (95/12-11/2:CI95% و23/5: OR)، TPO Abs مثبت (32/4-83/1:CI95% 81/2: OR) سه علامت بالینی و بیشتر (22/4 – 48/1: CI95% و 5/2OR:)، گواتر (95/12-11/2:CI95% و24/2: OR) و گروه سنی 20 تا 30 سال (51/3-004/1:CI95% 87/1OR:) دارای اهمیت بودند.
    نتیجه گیری
    اختلالات تیروئید در زنان باردار شایع است و با عوامل خطرساز مانند سابقه ی قبلی بیماری های تیروئید، 3 علامت بالینی و بیشتر، گواتر، گروه سنی 30-20 سال و TPO Abs مثبت در ارتباط است که این عوامل خطرساز هنگام غربالگری بالینی باید مورد توجه قرار گیرند.
    کلیدواژگان: تیروئید، کم کاری زیربالینی تیروئید، بارداری، آزمون های بررسی عملکرد تیروئید
  • رضوانه چراغی، یدالله محرابی*، محمدرضا اشراقیان، حسین دلشاد، حمید علوی مجد صفحه 359

    هدف این مطالعه مقایسه عملکرد رگرسیون لجستیک چند سطحی و معمولی در تعیین عوامل مرتبط با گواتر در کودکان با توجه به ساختار سلسله مراتبی داده ها می باشد.

    مواد و روش ها

    آزمودنی های مطالعه شامل 35747 دانش آموز 10-8 ساله ساکن 30 استان کشور بودند و داده ها توسط پژوهشکده ی علوم غدد درون ریز و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و خوشه ایجمع آوری شدند. وضعیت گواتر، جنس، محل سکونت، ارتفاع از سطح دریا و شیوه ی نگهداری نمک یددار در خانواده ها ثبت شد. مدل چند سطحی برای تحلیل داده ها استفاده و با یافته های حاصل از رگرسیون لجستیک معمولی مقایسه شد.

    یافته ها

    مطالعه نشان داد که 74/5% دانش آموزان دارای گواتر بودهاند در رگرسیون لجستیک دوسطحی، واریانس در سطح دوم (شهرستان) 941/0 با خطای معیار 092/0 (001/0p<) و نسبت شانس ارتفاع از سطح دریا 27/1(62/1 و 78/0) بهدست آمد. در رگرسیون سه سطحی نسبت شانس ابتلا به گواتر در دانش آموزان دختر 08/1 (34/1 و 04/1) و روستایی 36/1 (47/1 و 24/1) معنی دار بود. مقدار واریانس در سطح سوم (استانها) 031/1 با خطای معیار 287/0 برآورد شد (001/0p<).

    نتیجه گیری

    یافته ها نشان داد استفاده از مدل رگرسیون کلاسیک منجر به کم برآوردی واریانس برآورد متغیرها نسبت به مدل های دوسطحی و سه سطحی می شود.

    کلیدواژگان: مدل چندسطحی، رگرسیون لجستیک، ساختار سلسله مراتبی، گواتر
  • شهاندخت نجم آبادی، مرضیه نجومی صفحه 365
    این مطالعه فراوانی مصرف انواع مکمل های تغذیه ای در سال 1386 در جمعیت بزرگسال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی مناطق مختلف غرب تهران (تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران) بررسی و تعیین شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه ی توصیفی- مقطعی، 1004 فرد بزرگسال (با سن بالاتر از 18 سال)، به روش نمونه گیری چندمرحله ای (multi stage به طور تصادفی از مراجعه کنندگان به 10 مرکز بهداشتی- درمانی واقع در مناطق غرب تهران مورد بررسی قرار گرفتند. گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه ی تخصصی انجام شد.
    یافته ها
    42% جمعیت مورد مطالعه در سال 1386 از یکی از انواع مکمل های تغذیه ای استفاده می کردند (زنان 7/88% و مردان 3/11%) اختلاف آماری معنی داری بین مصرف مکمل های تغذیه ای در مردان و زنان مورد بررسی دیده شد. مصرف انواع مولتی ویتامین یا مولتی ویتامین توام با املاح در 38% موارد، 1/30% مکمل کلسیم و ویتامین D و 1/27% مکمل آهن و 9/4% از انواع مکمل امگا 3 یا توام با روغن ماهی استفاده داشته اند. مصرف مکمل کلسیم و ویتامین D در 1/30% و مصرف مکمل آهن در 1/27% افراد دیده شد. اختلاف آماری معنی داری در مصرف مکمل ها بین زنان با شرایط فیزیولوژیک مختلف و نیز گروه های سنی مختلف یافت شد.گروه سنی کمتر از 30 سال و گروه سنی 44-31 سال بیشترین استفاده کنندگان از مکمل های تغذیه ای بودند. توصیه ی مصرف مکمل های تغذیه ای در 5/75% موارد توسط پزشک یا مشاوران تغذیه بوده است.
    نتیجه گیری
    در این پژوهش مصرف مولتی ویتامین ها در زنان در شرایط بارداری و شیردهی شایع ترین شکل مصرف مکمل ها در بزرگسالان بود.
    کلیدواژگان: مصرف مکمل های تغذیه ای، بزرگسالان، تنوع و تفاوت ها
  • زیبا رحیمیان مشهد، سید رضا عطارزاده حسینی، جواد آرین نژاد صفحه 376
    مطالعه های انجام شده در بیشتر جوامع تایید کرده اند که فشار خون بالا حوادث مختلف قلبی- عروقی را در یک فرد حدود 2 تا 3 برابر افزایش می دهد. هدف از این پژوهش مقایسه ی تاثیر برنامه ی تمرین هوازی به همراه رژیم غذایی و رژیم غذایی به تنهایی بر عوامل خطرساز بیماری های قلبی- عروقی و فشار خون زنان دارای اضافه وزن و چاق مبتلا به فشار خون بالا و درجه ی خفیف بود.
    مواد و روش ها
    21 زن داوطلب بیمار به صورت نمونه گیری در دسترس، گزینش و پس از تکمیل پرسشنامه به طور تصادفی به دو گروه تمرین هوازی و رژیم غذایی (11 نفر) و رژیم غذایی (10 نفر) تقسیم شدند. گروه اول علاوه بر داشتن رژیم غذایی کم کالری در برنامه ی تمرین هوازی شرکت کردند و گروه دوم فقط از رژیم غذایی کم کالری مشابه گروه اول استفاده کردند. شاخص های تن سنجی، اکسیژن مصرفی بیشینه، عوامل خطرساز بیماری های قلبی- عروقی و فشارخون در جلسه های اول، هشتم و شانزدهم تمرین جمع آوری و با استفاده از آزمون آنووا (اندازه های تکرار شونده)، یافته ها در سطح معنی داری 05/0>P بررسی شدند.
    یافته ها
    هر دو گروه کاهش معنی داری در وزن، نمایه ی توده ی بدن (BMI)، میانگین فشار خون سرخرگی (MBP)، درصد چربی بدن ((PBF، فشار خون سیستولی (BPs) و افزایش معنی داری در اکسیژن مصرفی بیشینه نشان دادند. تغییرات کاهشی دور کمر WC، BPd و تغییرات افزایشی در CT و هورمون رنین فقط در گروه تمرین هوازی همراه با رژیم غذایی معنی دار بودند. استفاده از برنامه ی ترکیبی تمرین هوازی و رژیم غذایی در مقایسه با رژیم غذایی به تنهایی تاثیر مطلوب تری بر کاهش فشارخون داشت و موجب بهبود وضعیت قلبی- عروقی زنان مبتلا به اضافه وزن یا چاقی و فشارخون بالای خفیف شد.
    کلیدواژگان: تمرین هوازی، رژیم غذایی، زنان، اضافه وزن، فشار خون بالا
  • امیر الماسی حشیانی، عبدالرضا رجایی فرد، جعفر حسن زاده، حشمت الله صلاحی صفحه 385
    نفروپاتی دیابتی شایع ترین علت پیوند کلیه و دیالیز در بیشتر کشورهای دنیا است. بیماری کلیوی در یک سوم بیماران مبتلا به دیابت بروز می کند و میزان مرگ و میر و هزینه درمان را به طور چشم گیری افزایش می دهد. هدف از این مطالعه مقایسه ی میزان بقای پیوند کلیه در بیماران دیابتی و غیر دیابتی، در مرکز پیوند بیمارستان نمازی شیراز در فاصله ی بین سال های 87-1378 می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک مطالعه ی هم گروهی گذشته نگر بود. برای تعیین میزان بقای پیوند کلیه از روش کاپلان مایر و برای مقایسه ی منحنی های بقا از آزمون لگاریتم رتبه ای استفاده شد. هم چنین، برای مدل سازی عومل مؤثر در میزان بقا از مدل رگرسیونی کاکس استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین مدت زمان پیگیری بیماران 05/31±15/48 (دامنه: 03/118-07/3) ماه بود. میزان بقای 9 ساله ی پیوند کلیه در بیماران دیابتی و غیردیابتی به ترتیب 2/84% و 7/85% برآورد شد و با استفاده از مدل رگرسیونی کاکس، مشخص شد که سن دهنده ی زیر 40 سال، عامل مؤثر در میزان بقای بیشتر پیوند کلیه در بیماران دیابتی است. بر اساس یافته های این مطالعه، میزان بقای پیوند کلیه در بیماران دیابتی و غیر دیابتی اختلاف معنی داری با هم ندارند و بنابراین این روش درمانی می تواند گزینه ی مناسبی برای بیماران مبتلا به نفروپاتی دیابتی باشد.
    کلیدواژگان: نفروپاتی دیابتی، پیوند کلیه، میزان بقا پیوند
  • امیر آدینه پور، معصومه توحیدی، محمدحسین دباغ منش، پیمان جعفری، محمدرضا فتاحی، غلامحسین رنجبر عمرانی صفحه 393
    بتازگی پوکی استخوان (استئوپروز) به عنوان یک مشکل بهداشتی اساسی جامعه پدید آمده است. این بیماری با کاهش میزان تراکم استخوان همراه با تخریب ریزساختارهای بافت استخوانی مشخص می شود و موجب افزایش شکستگی و ناتوانی، همراه با مرگ و میر می گردد.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه ی مقطعی 263 مرد سالم روستایی که در سنین 20 تا 94 سال بودند، برای بررسی شیوع پوکی استخوان برحسب معیارهای محلی و سپس مقایسه ی آن با معیارهای WHO انتخاب شدند. تراکم توده ی استخوانی (BMD) به روش DXA اندازه گیری شد. از روش تطابق منحنی برای تعیین سنی که بیشترین BMD در آن ایجاد می شوند و از آنالیز رگرسیون برای ارتباط پوکی استخوان با عواملی چون سن و نمایه ی توده ی بدنی (BMI) استفاده شد.
    یافته ها
    بیشترین BMD در سنین 20 تا 24 سال ایجاد می شد.شیوع پوکی استخوان با بالا رفتن سن افزایش یافت، باBMI ارتباط منفی داشت و برحسب معیارهایWHO و محلی متفاوت بود. شیوع آن در مهره های کمر، گردن و کل استخوان ران با معیار محلی به ترتیب 8/3%، 8/24% و 8/14% و این مقدارها با استفاده از معیار WHO به ترتیب 10% و 1/6% و 24% بود.
    نتیجه گیری
    استفاده از معیارهای محلی یا معیارهای WHO برای بررسی پوکی استخوان، می تواند یافته های متفاوتی در زمینه ی شیوع موارد این بیماری ارایه دهد، بنابراین بررسی های آینده نگر در مورد رابطه ی احتمال شکستگی استخوان با دو معیار نامبرده توصیه می شود.
    کلیدواژگان: پوکی استخوان، بیشترین تراکم استخوان، معیار محلی، WHO
  • خسرو ابراهیم، محمدرضا رمضان پور، آزاده رضایی صحرایی صفحه 401
    هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر هشت هفته فعالیت هوازی و فزاینده بر میزان استروژن خون و برخی عوامل اثرگذار بر توده ی استخوانی (کلسی تونین، پاراتورمون، کلسیم و فسفر خون، و کلسیم و فسفر ادرار) در زنان یائسه ی غیرفعال بود.
    مواد و روش ها
    20 زن یائسه با میانگین سن 99/0±51 سال، قد 09/1±05/164 سانتی متر و وزن 85/0±30/67 کیلوگرم که هیچ فعالیت منظم ورزشی در برنامه ی روزانه ی خود نداشتند، به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه تجربی (10=تعداد) و شاهد (10=تعداد) تقسیم شدند. تمرین های گروه تجربی شامل هشت هفته دویدن هوازی تناوبی و هر هفته سه جلسه با شدت و مدت فزاینده بود. قبل و بعد از دوره ی تمرینی از آزمودنی ها نمونه ی خون و ادرار گرفته شد. از نمونه ی خون، میزان هورمون های استروژن، کلسی تونین، پاراتورمون، کلسیم و فسفر و از نمونه ی ادرار، میزان کلسیم و فسفر اندازه گیری شد.
    یافته ها
    هشت هفته فعالیت هوازی و فزاینده تغییر معنی داری در میزان هورمون های استروژن (از22/4±6/17 به 64/8±9/27 پیکوگرم بر میلی لیتر) و پاراتورمون (از 58/3±8/20 به 98/1±2/19 پیکوگرم بر میلی لیتر)، کلسیم خون (از 24/0±44/9 به 71/0±8/8 میلی گرم درصد)، فسفر خون (از 38/0±87/3 به 25/00.25±23/4 میلی گرم درصد) و فسفر ادرار (از 43/4±22/61 به 6/10±16/42 میلی گرم درصد) ایجاد نمود اما تغییر معنی داری در میزان هورمون کلسی تونین (از 36/3±94/3 به 96/1±84/4 پیکوگرم بر میلی لیتر) و کلسیم ادرار (از 68/0±74/9 به 30/1±35/9 میلی گرم درصد) مشاهده نشد. با توجه به یافته های به دست آمده به نظر می رسد فعالیت بدنی منظم و طولانی مدت به ویژه تمرین هایی که با تحمل وزن بدن همراه است، می تواند در افزایش هورمون استروژن به عنوان مهم ترین عامل در پیشگیری از بروز پوکی استخوان، هم چنین حفظ املاح استخوانی (کلسیم و فسفر خون) و تغییر در هورمون های اثرگذار بر این املاح (کلسی تونین و پاراتورمون) مؤثر واقع شود.
    کلیدواژگان: تمرین هوازی فزاینده، استروژن، زنان یائسه ی غیر فعال
  • میترا عزیزی ماسوله، سحر رزمجو، حمید رجبی، مهدی هدایتی، پژمان احمدی صفحه 409
    هدف از مطالعه ی حاضر بررسی اثر مکمل های ویتامینی معدنی بر فشار اکسایشی و پاسخ سیتوکین های سرم (IL-6 و α TNF-) پس از یک دوره تمرین سنگین شنا در دختران شناگر نخبه بود. 24 دختر شناگر نخبه به طور داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه تجربی (مصرف کننده ی مکمل ویتامینی معدنی) و یک گروه شاهد (مصرف کننده ی دارونما) تقسیم شدند. هر دو گروه در برنامه ی تمرین شنای یک ماهه (3 بار در هفته برای 4 هفته) شرکت و در هر جلسه حدود 5/3 تا 4 کیلومتر شنا کردند. نمونه ی خونی قبل و پس از دوره ی تمرین برای ارزیابی سیتوکین های التهابی فاکتور نکروزدهنده ی تومور آلفا (α (TNF- (فاکتور نکروزدهنده توموری آلفا و اینترلوکین 6 (IL-6) و مالون دی آلدئید(MDA) گرفته شد. رکورد 100 متر شنای کرال سینه نیز قبل و پس از دوره ی تمرین اندازه گیری شد. یافته های مطالعه نشان داد که میزان سیتوکین های التهابی در گروهی که مکمل ویتامینی معدنی مصرف می کردند، کاهش یافت (04/0P=). مقدار MDA نیز در این گروه کاهش یافت اما این کاهش معنی دار نبود. در مقایسه ی بین گروهی نیز تغییر معنی داری یافت. گونه های واکنش پذیر اکسیژن (ROS) (بین گروهی و درون گروهی) نیز تغییر معنی داری نداشت. مجموع یافته های مطالعه ی تحقیق نشان داد که در تولید سیتوکین های التهابی ناشی از ورزش مؤثر هستند. هم چنین مصرف مکمل های آنتی اکسیدانی نقش مؤثری در کاهش تولید سیتوکین های ناشی از ورزش دارند.
    کلیدواژگان: سیتوکین، فشار اکسایشی، شناگران، مکمل های ویتامینی معدنی
  • عباسعلی گائینی، عبدالرضا کاظمی، علی اصغر فلاحی*، آقا علی قاسمنیان صفحه 418

    هدف از این پژوهش، بررسی پاسخ برخی شاخص های التهابی و ایمنی بیماری های قلبی-عروقی در پسران چاق نابالغ نسبت به یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت بود.

    مواد و روش ها

    13 دانش آموز پسر با میانگین سن 9/0±3/12 سال، قد 08/0±65/1 متر و وزن 33/17±07/77 کیلوگرم که کاملا سالم بودند، به طور تصادفی منظم انتخاب شدند. در جلسه ی پیش آزمون (4 روز قبل از آزمون) آمادگی هوازی (از طریق آزمون ورزشی فزاینده)، درصد چربی و ترکیب بدنی آزمودنی ها، هم چنین تشخیص بیماری سنجیده شد. برای سنجش سن اسکلتی و بلوغ جنسی به ترتیب از دو روش عکسبرداری شده با اشعه ی ایکس و معیار تانر استفاده شد. در جلسه ی آزمون، ابتدا نمونه ی خون زمان استراحت در حالت ناشتا گرفته شد و سپس آزمودنی ها روی کارسنج رکاب زدند. کل زمان پروتکل (برنامه)، یک فعالیت ورزشی50 دقیقه ای رکاب زدن روی دوچرخه ی کارسنج بود که در 3 مرحله: 1- گرم کردن به مدت 5 دقیقه با سرعت و شدت سبک و دلخواه آزمودنی، 2- بدنه ی اصلی فعالیت ورزشی به مدت 40 دقیقه رکاب زدن با شدت 65 تا 70% اکسیژن مصرفی بیشینه و مرحله ی سوم 5 دقیقه سردکردن انجام شد. برای ارزیابی شاخص های التهابی و ایمنی، بلافاصله پس از اتمام فعالیت ورزشی و یک ساعت پس از آن نمونه ی خون از بازوی آزمودنی ها تهیه شد. لکوسیت ها و زیرگروه های شیوه ی انحلال پذیری ایزوتونی و هم چنین، پروتئین واکنش دهنده (hs-CRP) و اینترلوکین 6 (IL-6) با روش سنجش ایمنی اندازه گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر (RM) و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. یافته های این مطالعه تفاوت معنی داری را در شمارش نوتروفیل ها، میزان CRP و IL-6 یک ساعت پس از فعالیت ورزشی نشان داد (مقدارp به ترتیب 0/001، 01/0، 01/0). هم چنین، شمار لنفوسیت ها، مونوسیت ها، نوتروفیل ها و میزان اینترلوکین 6 (IL-6) بلافاصله پس از فعالیت ورزشی نسبت به قبل از آن تفاوت معنی داری داشت (مقدارp به ترتیب 0/05، 01/0، 0/004، 0/01). یافته های این پژوهش نشان داد یک دوره فعالیت ورزشی با شدت 65 تا 70% اکسیژن مصرفی بیشینه ((VO2max باعث افزایش پاسخ زیرگروه های گلبول سفید، افزایش عوامل التهابی CRP و IL-6 در کودکان چاق و افراد نابالغ دارای اضافه وزن می شود. فعالیت ورزشی می تواند پاسخ ایمنی و التهابی پسران چاق نابالغ را فعال سازد و میزان برخی از شاخص های مذکور را افزایش دهد.

    کلیدواژگان: کودکان نابالغ، فعالیت ورزشی کوتاه مدت، چاقی، اینترلوکین 6، پروتئین واکنش دهنده c
  • سجاد احمدی زاد، آرش خدامرادی، خسرو ابراهیم، مهدی هدایتی صفحه 427
    بافت چربی به عنوان یک اندام هورمونی مهم شناخته شده هورمون های مختلفی را با عنوان آدیپوکین ها تولید و ترشح می کند که عملکردهای بیولوژیک متنوعی را تنظیم می کنند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر شدت فعالیت مقاومتی بر آدیپوکین های لپتین، آدیپونکتین و شاخص مقاومت به انسولین در مردان جوان سالم بود.
    مواد و روش ها
    15 مرد سالم (با میانگین ± انحراف معیار سن 1/4±2/26 سال، وزن 1/9±75 کیلوگرم و قد 0/7±174 سانتی متر) به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت نمودند. بعد از دو جلسه آشنایی و تعیین قدرت بیشینه ی همه ی آزمودنی ها سه جلسه فعالیت مقاومتی با شدت های 30%، 55% و 80% یک تکرار بیشینه به فاصله ی یک هفته و به طور تصادفی اجرا نمودند. سه جلسه تمرین قدرتی شامل 1) 3 ست 20 تکراری با شدت 30%، 2) 3 ست 11 تکراری با شدت 55% و 3) 3 ست 7 تکراری با شدت 80% یک تکرار بیشینه (1-RM) بود. حجم تمرین در هر سه جلسه یکسان در نظر گرفته شده بود و در هر جلسه یک دقیقه استراحت بین ست ها و حرکت ها داده شد. در هر جلسه دو نمونه ی خون قبل و بلافاصله بعد از فعالیت گرفته شد و لپتین، آدیپونکتین، انسولین و گلوکز سرم اندازه گیری شدند. برای تعیین تاثیر شدت فعالیت از آنالیز واریانس دو طرفه ی مکرر استفاده شد.
    یافته ها
    فعالیت مقاومتی موجب افزایش غلظت آدیپونکتین (2/47=12F1،)، انسولین (7/19=11F1،)، گلوکز (6/9=13F1،) و شاخص مقاومت به انسولین (27=11F1،) و موجب کاهش غلظت لپتین (1/31=12F1،) بلافاصله بعد از فعالیت می شود (01/0P<). با این وجود، شدت فعالیت مقاومتی به استثنای لپتین (01/0P= و 5/5=24F2،) تاثیر معنی داری بر هیچ کدام از متغیرهای ذکر شده نداشت (05/0P>). بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گیری نمود که اگرچه فعالیت حاد مقاومتی موجب بروز تغییرات معنی داری در آدیپوکین ها و شاخص مقاومت به انسولین می شود، این تغییرات به استثنای لپتین در شرایطی که حجم فعالیت های مقاومتی یکسان باشند، وابسته به شدت فعالیت نیست.
    کلیدواژگان: فعالیت مقاومتی، لپتین، آدیپونکتین، شاخص مقاومت به انسولین
  • مهدیه هدایتی، ایران پورابولی، بتول پورابولی صفحه 435
    با توجه به خواص آنتی اکسیدانی عصاره ی گلدر و نقش آنتی اکسیدان ها در بهبود دیابت شیرین، در این مطالعه اثر عصاره ی متانولی این گیاه بر سطح سرمی گلوکز و لیپیدها در موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت نوع 1 بررسی شد. با تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین به میزان 70 میلی گرم بر کیلوگرم به موش های صحرایی نر، دیابت نوع 1 القا شد. قبل از تزریق STZ و 5 روز بعد در حالت ناشتا، خون گیری انجام و موش هایی که سطح سرمی گلوکز آنها بیش از 250 میلی گرم بر دسی لیتر بود، دیابتی محسوب و به 15 گروه تقسیم شدند و عصاره ی الکلی گلدر با دوزهای 300، 200، 100 میلی گرم بر کیلوگرم گلی بن کلامید با دوز 600 و 5/0 میکروگرم بر کیلوگرم سی سی آب مقطر(حلال عصاره) به مدت 3، 6 و 14 روز به طور جداگانه با گاواژ دریافت کردند. بعد از طی زمان تعیین شده، دوباره خونگیری انجام و سطح سرمی گلوکز و لیپیدها به روش اسپکتروفتومتری با کیت های مربوط اندازه گیری شد.
    یافته ها
    تجویز عصاره ی گلدر با دوز 300 میلی گرم بر کیلوگرم طی 3 روز و تجویز دوزهای مختلف عصاره طی 6 و 14 روز، سبب کاهش معنی دار گلوکز سرم شد. هم چنین، تیمار موش های دیابتی با دوزهای مختلف عصاره به مدت 3، 6 و 14 روز سبب کاهش معنی دار میزان کلسترول و تری گلیسریدهای سرم گردید. به علاوه، عصاره ی گلدر در مقایسه با گلی بن کلامید، اثر کاهنده ی بیشتری بر سطح سرمی گلوکز و تری گلیسریدها در موش های دیابتی داشت. عصاره ی گلدر اثر کاهنده بر سطح سرمی گلوکز و لیپیدها در موش های دیابتی دارد.
    کلیدواژگان: دیابت شیرین، گیاه گلدر، گلوکز، کلسترول، تری گلیسریدها
|
  • Zahra Heidari, Farhad Hosseinpanah, Fereidoun Azizi Page 324
    Introduction

    The risk of obesity among children increases in proportion to parental obesity. This study aimed at investigating the familial clustering of central obesity and cardiovascular disease risk factors.

    Materials And Methods

    In this observational cross-sectional survey, enrolling 787 mother-daughter pairs in three age stratum (3-9 y, 10-15 y, 16-20 y), familial associations for central obesity and cardiovascular disease risk factors were assessed.

    Results

    Mothers with central obesity had higher probability of having daughters with central obesity compared to normal mothers (p=0.0001). Central obesity indices among daughters were positively correlated with those of their mothers (r=0.39, r=0.42 and r=0.46 for waist circumferences in the three age strata, respectively). The correlations were significant and positive between central obesity indices and systolic blood pressure, diastolic blood pressure, fasting plasma glucose, total cholesterol, triglycerides, and LDL-C in mothers (r=0.34, 0.30, 0.28, 0.19, 0.32 and 0.13 respectively) and their daughters (r=0.33, 0.27, 0.17, 0.16, 0.26 and 0.20). Correlation between central obesity indices and HDL-C were negative and significant in mothers (r=-0.18) and daughters (r=-0.21). There was an increase with age in mother-daughter central obesity correlations. After subjects’ cardiovascular risk factor levels were adjusted for mother and daughter waist circumferences, the mother-daughter correlations remained significant.

    Conclusion

    The close association of central obesity indices between mothers and daughters may indicate the key role of the mother for the primary prevention of obesity and its complications, particularly in high-risk families.

  • Shayesteh Khalili, Masumeh Hatami, Farzad Hadaegh, Fereidoun Azizi Page 333
    Introduction

    Considering the high prevalence of diabetes mellitus worldwide and in the Middle East countries and high prevalence of cardiovascular disease (CVD) in diabetic patients, this study aimed to compare different abdominal and central obesity measures, as important risk factors of CVD, for prediction of CVD in Iranian men and women with type 2 diabetes.

    Materials And Methods

    We followed 1010 patients with type 2 diabetes for a median follow up period of almost 8 years. The hazard ratios (HRs) for CVD were calculated for a 1 standard deviation (SD) change in each anthropometric measure, using Cox proportional regression analysis.

    Results

    A hundred and eighty-eight cardiovascular events occured in diabetic patients. In the age adjusted model, in diabetic men, waist to hip ratio (WHR), waist to height ratio (WHtR) and waist (WC) were associated significantly with CVD but in the multivariate model, only WHR was a significant and independent predictor of CVD. In diabetic women, in the full adjusted model, WHR was associated significantly with CVD. WC in diabetic women and WHtR in both genders were marginally associated with CVD.

    Conclusion

    Central obesity measures were stronger than the general obesity parameter for prediction of CVD in adults with type 2 diabetes mellitus and WHR was the most important anthropometric measure in these patients in both genders.

  • Zinat Mortazavi, Dr Masoud Roudbari Page 345
    Introduction

    Breakfast, labeled the most important meal of the day, as part of a healthful diet and lifestyle, can positively impact children’s health and well-being. In this survey we studied breakfast eating and its association to body mass index in boy students in Zahedan.

    Materials And Methods

    In a cross-sectional study, 1278 students were selected, using a cluster sampling. Data was collected via interviews with the students and by measuring their weights and heights to calculate their Body Mass Index (BMI). Data were analyzed using SPSS 13.0 and Chi-square test.

    Results

    Results showed that 5.2% of the students never ate breakfast. Mean BMI was 17.24±3.29 kg/m2. Of students who skipped breakfast, 6% were overweight, and 7.5% were at risk of overweight. In the group of students who always or sometimes ate breakfast, 3% were overweight and 5.5% at risk of it. Using the Chi-square test, breakfast consumption was found to be associated with the level of school (P=0.000). Body mass index was associated with the level of school (P=0.000), and breakfast consumption (P=0.04).

    Conclusion

    Results indicated overweight and obesity in children who skip breakfast. Parents and students should be encouraged to change inappropriate nutritional behaviours and enhance their appropriate nutritional behaviors.

  • Mohsen Dehghani Zahedani, Azadeh Azinfar, Khatereh Mahouri, Solati Mehrdad Page 352
    Introduction
    The study aimed at determining the prevalence of thyroid disorders among a pregnant population and identifying the related risk factors of thyroid dysfunction in these subjects.
    Materials And Methods
    Between February and July 2008, a nested case-control study was conducted on 608 pregnant women in Bandar Abbas, Iran. We obtained information about thyroid dysfunction in the subject and their family, diabetes mellitus type 1, prior gestational diabetes, hepatitis B and rubella vaccination, any previous miscarriages and fifteen symptoms of hypothyroidism. T4, T3, T3RU, FTI, TPO Abs were measured and thyroid examinations were carried out. Multiple logistic regression tests were used to estimate relative risk of thyroid dysfunction for the variables. The rate of hypothyroidism was compared in groups with significant related risk factors at high or lower risk.
    Results
    Of the 608 pregnant women, 519(85.4%) were euthyroid, 72(11.8%) had sub clinical hypothyroidism, 3(0.5%) overt hypothyroidism and 14(2.3%) were hyperthyroid. There were strong correlations between personal history of thyroid dysfunction (OR:5.23 %95CI:2.11-12.95 P: 0.00), TPO Abs(OR:2.81 CI%95:1.83-4.32 P:0.00), 3 symptoms or more of hypothyroidism(OR:2.50 CI%95:1.48-4.22 P:0.001), goiter (OR:2.24 CI%95: 1.32-3.80 P:0.002), being in the 20-30 year age range (OR:1.87 %95CI:1.004-3.51 P:0.04) and being hypothyroid in pregnancy, respectively, but not with other risk factors, especially family history of thyroid disorder.
    Conclusion
    This study showed thyroid disorders are common among pregnant population and are correlated with personal history of thyroid disorder, TPO Abs, 3 symptoms or more of hypothyroidism, goiter and age range between 20 to 30 years old, all risk factors which should be considered at screening, in clinical practice.
  • Rezvaneh Cheraghi, Dr. Y. Mehrabi, Dr Mohamadreza Eshraghian, Dr Hossein Delshad, Dr Hamid Alavi Majd Page 359
    Introduction

    The aim of this research was comparison of multilevel and ordinary logistic regression in determining goiter related factors in children, based on hierarchical structure of the data.

    Materials And Methods

    Data of 35747 schoolchildren, aged 8-10 years, was collected in 2007 by the Research Institute of Endocrine Sciences, Shahid Beheshti University of Medical Sciences. Stratified and cluster random sampling methods were employed in 30 provinces across the country. Goiter status, sex, area of residence, altitude from sea level and status of Iodized salt storage in households were documented. Multilevel logistic regression model was applied and the results compared to those obtained using ordinary logistic regression.

    Results

    The study showed that 5.74% of the pupils suffered from goiter. The variance of the 2nd level (districts) was estimated as 0.941 (SE=0.092) in the two-level model (p<0.001), in which no significant relation was seen between goiter and altitude from sea level (OR=1.27 95%CI: 0.78, 1.62). In the three-level model, the variance in the third level (provinces) was 1.031 (SE=0.287) (p<0.001). In the final three-level model, only sex and area of residence were found to be significant.

    Conclusion

    Results showed that, compared to two and three level logistic regression models, the variances of parameter estimates are underestimated in the ordinary logistic regression.

  • Shahandokht Najmabadi, Dr. Marzieh Nojomi Page 365
    Introduction
    This study investigated the effects of frequent and current use of nutritional supplements in different sub-groups.
    Materials And Methods
    Using a cross sectional descriptive study design, data was collected by nutrition experts, using a questionnaire, and a multistage sampling method. 1004 adults aged 18< years old, referring to 10 medical health centers in 7 areas of west in Tehran, were enrolled to participate in the study.
    Results
    Among 1004 adults (690 female and 314 male) 81.2% were free of any chronic disease, 42% had been using nutritional supplements in last 12 months, including multivitamin, mineral supplement or a combination of these. Nutrition supplement intake was more frequent in women (88.7%), than in men (11.3%) (significant difference). There were significant differences between age groups, adults ≤30 years old and women being more frequent users. Of subjects, 38% took multivitamin or combined vitamins and minerals, 30.1% used Ca+D, supplemental Fe 27.1% Fe or a combination, and 4.9% used Omega-3 fatty acids or other fish oil supplements. There were significant differences between the physiological status in women supplement users 67.7% were pregnant or nursing mothers. Adults aged ≤30 years comprised most supplement users. Nutritional supplements in 75.5% were prescribed by physicians or dietitians.
    Conclusion
    Use of nutritional supplements is more common among women and pregnant or nursing mothers. Most frequent supplements used were multivitamins or vita/minerals.
  • Ziba Rahimian Mashhad, Seyed Reza Attarzade Hoseyni, Javad Aryan Nejhad Page 376
    Introduction
    Most population based studies confirm that hypertension increases an individual’s risk of various cardiovascular consequences approximately two or three fold. The purpose of this study was to compare of the effect of aerobic training with diet and diet on cardiovascular risk factors and blood pressure in overweight and obese women with hypertension (stage one).
    Materials And Methods
    Twenty-one female volunteers, with stage one hypertension were selected, and after completion of questionnaires, were randomly divided into two groups a) aerobic training with diet group (n=11) and b) diet group (n=10). The first group participated in weekly group sessions for instructions on just weight loss (low calorie diet) with exercise. The second group participated in weekly group sessions for instructions on weight loss (low calorie diet). Blood pressure, anthropometric characteristics, metabolic and hormonal profiles and VO2peak were measured in the first, 8th and 16th sessions. Data were analyzed by GLM-Repeated Measures at a significance level of P<0/05.
    Results
    Both groups showed a significant reduction in weight, BMI, body fat percent, mean arterial and systolic blood pressure and an increase in VO2max. Only the first group (aerobic training with diet group) showed a significant decrease in waist circumference, diastolic blood pressure, cholesterol and an increase in renin levels.
    Conclusion
    Results indicate the combined program (aerobic training with diet) is more effective in lowering blood pressure and provides cardiovascular improvements in overweight/obese women who have stage one hypertension
  • Amir Almasi Hashiani, Dr Abdolraze Rajaee Fard, Dr Jafar Hassan Zaede, Dr Heshmat Ollah Salahi Page 385
    Introduction
    In many countries around the world, diabetic nephropathy is the most common cause of renal transplantation and dialysis. One third of diabetic patients suffer from kidney diseases which, in turn, considerably increase mortality rates and treatment costs. The aim of this study was to compare graft survival rate in diabetic and non-diabetic patients in the Shiraz Namazi Hospital Transplant Center, during the years 1999 to 2009.
    Materials And Methods
    This study was a retrospective cohort study that investigated graft survival rate among diabetic patients who had undergone kidney transplant and compared it with that of non-diabetic patients, in the Transplant Center of Shiraz Namazi Hospital. The Kaplan-Meier method was used to calculate the survival rate and Log-rank test was applied to compare survival curves. Furthermore, to model the factors affecting survival rate, Cox proportional hazard model was implemented.
    Results
    The results of the study revealed that the average follow-up period of patients was 48.15±31.05 (range: 3.07-118.03) months. The estimated 9-year graft survival rates among diabetic and non-diabetic patients were 84.2% and 85.7%, respectively. Moreover, using Cox proportional hazard model, it was found that the age of a donor <40 years, is an effective factor for higher graft survival rate in diabetic patients.
    Conclusion
    Based on the results of this study, we observed that there was no significant difference between kidney transplant survival rate in diabetic and non diabetic patients. This treatment method can hence be a good option for patients with diabetic nephropathy.
  • Amir Adine Pour, Maasumeh Tohidi, Mohammad Hossein Dabbaghmanesh, Peyman Jafari, Mohammad Reza Fattahi, Gholamhossein Ranjbar Omrani Page 393
    Introduction
    Recently osteoporosis (OP) has emerged as a basic public health problem. It is characterized by low bone mass with micro architectural destruction of bone, resulting in increased bone fractures, morbidity and mortality.
    Materials And Methods
    To evaluate the prevalence of OP using the local reference data of rural males of Fars and to compare it with WHO criteria, a total of 263 male adults, aged between 20-94 yrs, participated in this cross-sectional study. Bone Mineral Density (BMD) was measured by DXA. We utilized a fit curve method to determine the best age range over which to calculate Peak Bone Mass (PBM) and we used regression analysis for association of OP with age and Body mass index (BMI).
    Results
    PBM was observed at the age range of 20-24 years, at the various sites. The prevalence of OP increased with age. It was negatively correlated with BMI and varied dramatically based on local versus WHO criteria. Based on local criteria, prevalence of OP in the lumbar spine, femoral neck and total femur were 3.8%, 24.8% and 14.8%, respectively, and, based on WHO criteria, they were 10%, 6.1% and 24%, respectively.
    Conclusion
    Using local or WHO reference values for evaluation of OP may yield different prevalences. Therefore prospective fracture studies in correlation with the two above reference values are recommended.
  • Kh Ebrahim, Mohammad Reza Ramezan Por, A. Rezaei Sahraei Page 401
    Introduction
    The purpose of this research was to study the effect of eight weeks of aerobic and progressive exercises on blood estrogen and other factors affecting bone density in postmenopausal women.
    Materials And Methods
    Twenty postmenopausal women, with average of age and height and weight of 51/05±0/22yr, 164/5±1/09cm and 67/30±0/85 kg respectively, who had no regular daily physical activity, voluntarily participated in the study. Subjects were randomly divided into two the experimental and the control, groups. Experimental group excercises included eight-weeks of aerobic interval running three sessions per week, with progressive intensity and time. Blood and urine samples were taken before starting the exercise period, to calculate levels of estrogen, calcitonin, paratormon hormones, calcium and phosphorus from the former, and levels of calcium and phosphorus from the lather.
    Results
    Eight weeks of progressive and aerobic exercises caused a significant change in the amount of estrogen(17.6±4.22 to 27.9±8.64), parathormon(20.8±3.58 to 19.2±1.98) hormones, blood calcium (9.44±0.24 to 8.8±0.71), phosphorus (3.87±0.38 to 4.23±0.25) and urine phosphorus(61.22±4.43 to 42.16±10.06), whereas no significant change was seen in the amount of calcitonin hormone (3.94±3.36 to 4.84±1.96) and urine calcium (9.74±0.68 to 9.35±1.30) .
    Conclusion
    Based on the results, it seems that long progressive physical exercises, especially weight bearing ones, can be effective in increasing the estrogen level, thereby preventing ostheoprothesis, and also preserving bone salts(calcium and blood phosphorus), by causing hormonal changes effective on these salts(calcitonin and parathormone).
  • Mitra Azizi Masole, Sahar Razmjou, Dr Hamid Rajabi, Dr Mehdi Hedayati, Pezhman Ahmadi Page 409
    Introduction
    This study aims at investigating the effect of vitamin-mineral supplementation on oxidative stress and plasma cytokine response after strenuous training periods in female elite swimmers. Twenty-four elite female swimmers volunteered to participate in this study and were randomly divided into two groups, the experimental (Vitamin-mineral supplemented) and the control (Placebo). Both groups were in a monthly swimming programs, 3 times a week, for a total of 4 weeks and swimming, almost 3.5 to 4 km/d. Blood sampling was done before and after the training period to assess inflammatory cytokines such as IL-6 and TNF-α, and also MDA. 100 m crawl records were measured at the beginning and the end of the training period.
    Results
    Results showed that inflammatory cytokines decreased significantly in the vitamin-mineral supplemented group, and MDA decreased, though not significantly, in this group. There was no significant change between the groups. No significant change was observed in swimming performance in either groups. In conclusion, ROS was found to affect exercise-induced cytokine production, in which vitamin-mineral supplementation was found to play an effective role.
  • Abbasali Gaeini, Abdolreza Kazemi, Ali Asghar Fallahi, Aghaali Ghasemnian Page 418

    The purpose of this study was to determine the response of some immune and inflammatory markers of cardiovascular disease to a single, short intense duration of exrcise, in prepubertal overweight boys exercise.

    Materials And Methods

    To do this, 13 students 11-14 years-old were selected randomly from among voluntary subjects. In the preliminary session VO2max (26.9±4.9 ml/kg/min), weight (77.07±17.33 kg), height (1.65±0.08), fat percent (31.7±5.6 percent), percent), body composition, BMI (28.9±3.5 kg/m2), skeletal age (12.4±0.9 years) with X-ray, pubertal age with Tanner-stage (T3, T4) was measured and determined familiar illness was done four day before experimental session. In the experimental session, firstly, pre-exercise blood sample collected in fasted state, and then every subject on the ergometer cycle started cycling with 65-70% VO2max for 40 min, post 5 min warming, with 5 min cool down at the end of the program. Immediately post-exercise and recovery blood samples were drawn for measurement of plasma leukocyte, C-reaction protein and IL-6. Plasma CBC and its subgroups were measured by a cell counter employing Isotone Soluble technique, while for hs-CRP and IL_6, we used the immunometric assay Eliza kit. Data were analyzed using the analysis of variance with repeated measures (R-ANOVA) test. The results showed there was a significant relation between different blood samplings. The post hoc (LSD) test that showed neutrophils count and hs-CRP and IL-6 levels one hour after exercise statistically was more than pre-exercise (p=0.001, 0.01, 0.01, respectively) also lymphocyte, monocytes, neutrophils counts and IL-6 level immediately post- exercise (p=0.05, 0.01, 0.004, 0.01, respectively). Exercise may initiate the response of inflammatory and immune factors in prepubertal obese boys, and increase levels of these factors. This study indicates that a single intense bout of exercise with 65-70% Vo2max can increase subgroups of with blood cells, C-reactive protein and IL-6 in immature obese and overweight children, intense exercise can be activate immune and inflammatory system and increase levels of some of the cited factors.

  • S. Ahmadizad, A. Khodamoradi, Kh Ebrahim, M. Hedayati Page 427
    Adipose tissue secretes multiple proteins known as adipokines that modulate various biological functions. The present study was designed to determine the effect of resistance exercise intensity on leptin, adiponectin and the insulin resistance index in young healthy men.
    Materials And Methods
    Fifteen healthy male subjects (Mean±SD age 26.2±4.1 years weight 75±9.1 kg height 174±7.0 cm) voluntarily participated in the study. After two familiarization sessions and determining of maximal strength, all subjects completed three resistance exercise trials at an intensity corresponding to 30%, 55%, and 80% of 1-RM randomly. The three resistance exercise protocols included the performance of 1) 3 sets of 20 repetitions at 30% of 1-RM, 2) 3 sets of 11 repetitions at 55% of 1-RM, and 3) 3 sets of 7 repetitions at 80% of 1-RM. All exercise trials were equated for volume and one minute rest was allowed between exercises and sets. Two blood samples were obtained before exercise and immediately after exercise and analyzed for leptin, adiponectin, plasma insulin and glucose. To determine the effect of resistance exercise intensity, data were analyzed using two-way repeated measures of ANOVA. Data analysis revealed that resistance exercise increases adiponectin (F1,12=47.2), insulin (F1,11=19.7), glucose (F1,13=9.6), concentrations and the insulin resistance index, while reducing the leptin concentration (F1,12=31.1) significantly. However, resistance exercise intensity had no significant effect on any of the above variables (P>0.05) except for leptin concentration (F2,24=5.5, P=0.01). Based on the findings of the present study it could be concluded that resistance exercise induces significant changes in adipokines and insulin resistance index but when the resistance exercise volume is equal, except for changes in leptin, these changes are not related to the intensity of exercise.
  • Mahdiyeh Hedayati, Iran Pouraboli, Batol Pouraboli Page 435
    Considering the antioxidant properties of Otostegia persica extract and role played by antioxidant agents in the improvement of diabetes mellitus, this study investigated the effect of its methanolic extract on serum levels of glucose and lipids in type I diabetic male rats.: Type I diabetes was induced in male Wistar rats by injection of 70 mg/kg, i.p of streptozotocin. Before and 5 days after injection, fasting blood samples were collected for measurement of glucose and lipids serum levels. Diabetes was confirmed in rats having FBS above 250 mg/dl. Diabetic rats were divided to 15 groups receiving 100, 200 and 300 mg/kg extract, glibenclamide (600 µg/kg) and distilled water (0.5 ml) daily for 3, 6 and 14 days, individually by gavage. Fasting blood samples were collected at the specified time points and serum levels of glucose, cholesterol and triglycerides were measured, using commercial kits by spectrop-hotometery.
    Results
    Treatment of diabetic rats with O. persica extract (100, 200 and 300 mg/kg) for 6 and 14 days and at 300 mg/kg for 3 days significantly decreased glucose serum levels. Also extract at different doses for 3, 6 and 14 days significantly decreased cholesterol and triglycerides serum levels. Extract was more effective than glibenclamide in reducing glucose and triglycerides serum levels in diabetes. Otostegia persica extract has antihyperglycemic and antihyperlipidemic properties in diabetic rats.