فهرست مطالب

نسیم خرد - پیاپی 2 (بهار و تابستان 1395)

نشریه نسیم خرد
پیاپی 2 (بهار و تابستان 1395)

  • بهای روی جلد: 30,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1395/06/18
  • تعداد عناوین: 10
|
  • صفحه 7
  • اسماعیل بهشت صفحه 17
    مسئله «نبوت» از دیرباز کانون گفت گوهای متکلمان و فلاسفه اسلامی بوده است. این پژوهش به روش کتابخانه ای به تحلیل و بررسی دیدگاه ملاصدرا درباره حقیقت نبوت، می پردازد. صدرالمتالهین براساس مبانی فلسفی خود ازجمله تشکیک در وجود، حرکت جوهری، اتحاد عاقل و معقول و با توجه به شایستگی های نفسانی پیامبر، به تبیین و تحلیل حقیقت نبوت پرداخته است. از دیدگاه او نبی انسانی است که با گذر از مرحله حس، خیال و عقل، به بالاترین مرتبه عقل نظری (عقل مستفاد) و عقل عملی (فناء) برسد که دراین صورت، نفس نبی با صور معقوله و عقل فعال متحد می شود و این بالاترین مقام انسان، یعنی مقام نبوت است.
    صدرالمتالهین انبیاء را صاحب کمالات اولیه و ثانویه ای می داند که براساس آنها به مرتبه خلافت الهیه نایل می شوند و استحقاق آن را دارند که ریاست خلق را بر عهده گیرند. وی شریعت را ظاهر نبوت و باطن آن را ولایت می داند و معتقد است مقام نبوت یکی از مراتب ولایت است.
    این نوشتار برای تبیین هرچه بهتر نظریه ملاصدرا درباره حقیقت نبوت، به بررسی مباحث دیگری همچون تفاوت نبی و ولی، نبی و فیلسوف، مقام نبوت و رسالت و تفاوت نبوت و کهانت از دیدگاه ملاصدرا می پردازد.
    کلیدواژگان: حقیقت نبوت، صدرالمتالهین، نفس نبی، عقل فعال، وحی
  • مهدی موحد صفحه 49
    در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته نظریه خاص آیت الله جوادی آملی درخصوص تولید علم دینی، که به نظریه «علم دینی حداکثری» شهرت یافته، تبیین می شود. ایشان نظریه تولید علم دینی را به گونه ای سامان می دهد که در ضمن آن هریک از مبادی معرفتی بشر، اعم از عقل، نقل، شهود و حتی تجربه حسی، ارزش و اعتبار خاص خود را به دست می آورند.
    پس از بررسی و دسته بندی آرای معظم له درخصوص معنای دقیق علم دینی، به تبیین راهکارهای تولید علم دینی از دیدگاه ایشان پرداخته، بیان می کند که ایشان با برداشتی جدید از معنای دین و رابطه آن با عقل، دست کم به سیزده راهکار مشخص درخصوص تولید علم دینی، مبتنی بر نظریه خود دست یافته اند که البته می توان این راهکارها را در رابطه طولی به «راهکارهای مرتبط با حوزه نظریه پردازی» و «راهکارهای مرتبط با حوزه عملیاتی و میدانی» دسته بندی کرد.
    نگارنده ابهاماتی بر این نظریه وارد می داند، که با بهسازی و رفع مشکلات این نظریه، می توان آن را مبنای مناسبی برای فعالیت های نظریه پردازانه و فعالیت های عملی درخصوص تولید علم دینی قرار داد.
    کلیدواژگان: آیت الله عبدالله جوادی آملی، دین، اسلام، اسلامی سازی، علم دینی، راهکار تولید علم
  • محمد هادی رحمانی صفحه 79
    تشکیک عامی می گوید وجودات حقایق متباین به تمام ذات هستند که در صدق مفهوم واحد وجود، مشترک هستند. تشکیک خاصی معتقد است وجود، یک حقیقت واحد است که سبب وحدت آن، اتصال وجودی است که در دو عرصه طولی و عرضی گسترده می شود. ملاک کثرت طولی، کمال و نقص است که وجود قوی در مرتبه بالاتر و وجود ضعیف در مرتبه پایین قرار دارد که مرتبه اعلای آن، ذات الهی و پایین ترین مرتبه آن، هیولای اولی است. ملاک در تشکیک عرضی، تمایز ماهوی است. البته همان طور که بیان شد، در واقع تمایز ماهوی به وجود باز می گردد.
    تشکیک خاص الخاصی عبارت از آن است که وجود یک حقیقت واحد بسیط است که وجود خداوند متعال است که تمام حقایق و اشیاء، ظهورات و تجلیات این حقیقت واحد هستند.
    در تشکیک عرضی، وجودات مختلف در یک رتبه هستند و در کمال و نقص متفاوت نیستند. در اینجا نیز ملاک تشکیک، رجوع ما به الامتیاز به ما به الاشتراک است که وجه اشتراک وجود است و وجه امتیاز، ماهیت است که البته با بیان مطرح شده به وجود باز می گردد.
    کلیدواژگان: تشکیک طولی، تشکیک عرضی، تشکیک عامی، تشکیک خاصی، تشکیک خاص الخاصی
  • مهدی عرب مختاری صفحه 99
    استاد خسروپناه برآن است که برای ایجاد تمدن اسلامی به علوم انسانی اسلامی نیاز داریم. وی نسبت تمدن اسلامی با تمدن غرب را «گزینش» می داند و برای پالایش متافیزیک ضد دینی علوم موجود، از دین مدد می جوید و برای تامین متافیزیک فلسفی علوم به فلسفه صدرایی رجوع می کند و در نهایت، پس از آسیب شناسی فلسفه اسلامی با روش ابداعی «دیدبانی» (تاریخی منطقی)، «حکمت خودی» را پی می ریزد.
    در فلسفه تاسیسی استاد خسروپناه، هریک از عوارض و احکام انضمامی یا انتزاعی و استنتاجی وجود انضمامی انسان، موضوع کلانی می شود که عوارض و احکام آن ، فلسفه های مضاف به حقایقی را پدید می آورند. ایشان با روش دیدبانی، به بازنگری فلسفه های علوم و خود علوم می پردازد و متافیزیک تولیدشده را نخست به فلسفه هر علم و سپس به خود علوم اشراب می کند تا علم دینی به دست آید. اما نتجیه چنین اندیشه ای علمی، فلسفی خواهد بود، نه تمدنی بر محور وحی و آموزه های انبیا.
    نقدهای دیگری نیز از جمله «بنای آن بر فرض ظرفیت دستگاه فلسفی صدرایی برای ورود به عرصه مدیریت علوم و بحث از فلسفه های حقایق» هم درباره این نظریه استاد خسروپناه مطرح شده است.
    در این نوشتار بعد از بیان ضرورت جست وجوی علم دینی، به طرح دیدگاه در دو حوزه «چیستی علم مدرن» و «چیستی دین» می پردازیم تا به فهم نظریه علم دینی این صاحب نظر نزدیک شویم.
    کلیدواژگان: علم دینی، متافیزیک، فلسفه مضاف، نظریه دیدبانی، عبدالحسین خسروپناه، دین، علوم انسانی، فلسفه صدرایی، حکمت نوین
  • سید محمد جواد موسوی صفحه 123
    به واقع فارابی فیلسوفی ناآشنا در میان اندیشمندان متاخر است. آرای فلسفی، اجتماعی و سیاسی او چه در زمان خود و چه پس از آن نوعی شاهکار به شمار می آید. در میان مسلمانان، می توان او را هم موسس فلسفه اسلامی دانست و هم پدر علم منطق. فارابی هم فیلسوف فرهنگ است و هم استاد فلسفیدن در اندیشه های زیربنایی دینی.
    این پژوهش به آرای مهم فارابی می پردازد و در مقدمه اشاره ای به اندیشه های پراهمیت فارابی می کند، سپس در سه فصل جداگانه به مطالبی چون طبقه بندی علوم، تاسیس فلسفه اسلامی و علم مدنی از دیدگاه وی می پردازیم.
    فارابی را «معلم ثانی» خوانده اند؛ زیرا علوم را مطابق عین نظام مند نمود و بدین ترتیب، طبقه بندی ویژه ای ارائه کرد. او موسس فلسفه اسلامی است؛ زیرا مسائل فلسفی را براساس آموزه های دینی سامان داد و به مسائلی پرداخت که هر فیلسوف مسلمان می بایست درباره آن گفت وگو کند. در نظریه «مدینه فاضله» برخی او را پیرو افلاطون دانسته اند، درحالی که اندیشه فارابی گرچه پیرو متفکران یونانی است، اما تقلید محض از آنان نیست.
    کلیدواژگان: فارابی، طبقه بندی علوم، علم مدنی، مدینه فاضله
  • امید رنجبری صفحه 147
    ابن سینا معتقد است که واجب الوجود در آفرینش عالم هستی به دنبال غرضی نیست. وی در کتاب اشارات که جزو آخرین تالیفات فلسفی او به شمار می آید بر این مطلب پافشاری می کند که نباید در کارهای واجب الوجود هیچ حسن یا اولویتی مدنظر باشد؛ زیرا هر فاعلی که برای به دست آوردن حسن یا اولویتی، فعلی را انجام دهد، ازنظر ذات و صفات کامل نیست، بلکه چنین موجودی ناقص بوده، به دلیل همین نقصان نمی تواند واجب الوجود باشد.
    ابن سینا بر آن است که ملک و شاه حقیقی هیچ نیازی در وجودش نیست، اما همگان به او محتاج اند و فعل او «جود» به معنای حقیقی است و در آن هیچ غرض و غایتی نیست؛ زیرا آنجایی که غرض درکار باشد، مسلما اولویتی برای فاعل آن لحاظ شده است، به بیان دیگر، از آنجا که واجب الوجود غنی بالذات است، بر اثر غنای ذاتی او هیچ چیزی نمی تواند هدف و غرض ذات حق باشد؛ زیرا داشتن غرض با غنا و بی نیازی واجب در تضاد است؛ ازاین رو، حتی کارهای نیک جهان را نیز نمی توان به مثابه غرض برای واجب الوجود برشمرد، بلکه منشا صدور عالم هستی عنایت الهی است؛ یعنی ظهور نظام کلی جهان آفرینش با همه جزئیات و با اوقات و نظام شایسته آن، در علم ازلی واجب الوجود، سبب افاضه این نظام با همان ترتیب و تفصیل معقول خود ازسوی ذات حضرت حق می شود، پس با اینکه واجب الوجود فاعل مختار است، فاعلیت او از نوع فاعل بالعنایه می باشد.
    کلیدواژگان: هدف آفرینش، غایت، غرض، فاعلیت حق تعالی، فاعل بالعنایه، فاعل بالقصد، فاعل مختار، ابن سینا، معتزله
  • روح الله سوری صفحه 163
  • صفحه 169