فهرست مطالب

دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد - سال پنجاهم شماره 4 (پیاپی 98، زمستان 1386)

مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
سال پنجاهم شماره 4 (پیاپی 98، زمستان 1386)

  • 134 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1386/11/16
  • تعداد عناوین: 17
|
  • مقالات اصلی
  • مسعود ثقفی، محسن فروغی پور، زهرا رضایی یزدی، علی سخدری، پرنیان احمدی مقدم صفحات 355-360
    مقدمه
    بیماری لوپوس اریتماتو سیستمیک یک بیماری خود ایمنی سیستمیک است که علت آن ناشناخته است. این بیماری تظاهرات کلینیکی متعددی دارد. از اختلالات عمده و شدیدی که در این بیماری ممکن است پدیدار شود، اختلالات عصبی وروانشناختی است. با توجه به اهمیت تظاهرات عصبی، نیاز به بررسی زود هنگام و درمانهای جدی است. هدف این تحقیق بررسی تظاهرات عصبی روانی بیماران مبتلا به لوپوس بوده است.
    روش کار
    این تحقیق، توصیفی که از سال81 تا 83 بر 88 بیمار لوپوسی مراجعه کننده به بیمارستان آموزشی قائم (عج) مشهد انجام شد. بیمارانی که بر طبق معیارهای کالج آمریکائی روماتولوژی مبتلا به لوپوس سیستمیک بودند وارد مطالعه شدند. متخصص مغز و اعصاب تمام بیماران را مورد معاینات بالینی کامل قرار داده و در صورت وجود شواهدی از درگیری سیستم عصبی، ارزیابی های فرا بالینی مورد نیاز انجام شد. 27 بیمار دارای اختلالات عصبی و روانشناختی بودند. مشخصات فردی، نتایج آزمایشگاهی ومعاینات بالینی درپرسشنامه جمع آوری وبا استفاده از آمار توصیفی وجداول توزیع فراوانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    از تعداد 88 بیمار مبتلا بهSLE مورد مطالعه،27 مورد تظاهر عصبی روانشناختی داشتند(6/30 %). متوسط سن در این گروه 25 سال بود. متوسط زمان بروز علائم عصبی از شروع بیماری 1/2 سال بود.ابتلای سیستم عصبی مرکزی در9/88 % موارد وسیستم عصبی محیطی در 6/29 % موارد مشاهده شد. از میان انواع تظاهرات عصبی اختلالات شناخت با 5/55 % موارد شایعترین تظاهر و تشنج با37% دومین تظاهر شایع بود.
    نتیجه گیری
    درگیری عصبی در مبتلایان به لوپوس غالبا در افراد جوان مشاهده گردید. ابتلای سیستم عصبی مرکزی در مبتلایان به این بیماری شایع تراز درگیری سیستم عصبی محیطی بود که بیشتر به صورت تشنج و سایکوز دیده شد. درمجموع اختلال شناختی شایعترین تظاهر عصبی شناخته شد که با نتایج به دست آمده از سایر تحقیقات در سطح دنیا همخوانی داشت. تنوع تظاهرات عصبی در بیماران لوپوسی و تاثیرات آنها بر پیش آگهی بیماری زمینه ای، انجام معاینه عصبی دقیقی را به طور روتین به محض تشخیص لوپوس در این افراد ضروری می سازد.
    کلیدواژگان: لوپوس اریتماتوی سیستمیک، تظاهرات عصبی، روانشناختی
  • کریم نیکخواه، پیام ساسان نژاد، پیمان پترام فر، علی شفیعی صفحات 361-366
    مقدمه
    تشنج یکی از علائم شایع و هشداردهنده بیماری های مغز است که اغلب خبر از صدمه جدی در پارانشیم مغز می دهد. هدف ازاین مطاتعه بررسی علل و عوامل ایجاد کننده تشنج می باشد.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی 497 بیمار که به علت حملات تشنجی تایید شده، در محدوده زمانی فروردین ماه 1383 لغایت اسفند 1384 به اورژانس اعصاب بیمارستان قائم مراجعه کرده اند، مورد مطالعه قرار گرفتند. برای کلیه بیماران اقدامات تشخیصی شامل آزمایشات معمول، الکتروآنسفالوگرافی، سیتی اسکن مغز انجام شد. در تعدادی از آنهاام آر آی مغز انجام شد.مشخصات فردی، نتایج آزمایشات، الکترو آنسفالوگرافی و سیتی اسکن مغز در پپر سشنامه جمع آوری گردید وبا استفاده ار نرم افزار spss وآمار توصیفی پردازش شد.
    نتایج
    از 497 بیمار 3/51درصد مرد و 7/48درصد زن بودند که برتری با جنس مذکر بوده است. میانگین سن 6/37سال و بیشترین تعداد بیماران، در محدوده سنی میانسالی (3560سال) بودند. شیوع انواع حملات تشنجی در این مطالعه به ترتیب بدین گونه بود: حملات تشنجی ژنرالیزه 8/82 درصد، حملات کانونی 5/7درصد و حملات کانونی با ژنرالیزاسیون ثانوی 7/9 درصد. شیوع علل حملات اپی لپتیک به ترتیب بدین صورت بود: ایدیوپاتیک و کریپتوژنیک 5/48 درصد، حوادث عروقی مغزی 5/13درصد، تومور مغزی (اولیه و ثانویه) 8/6 درصد تشنج به دنبال تروما 6 درصد، بیماری های متابولیک اکتسابی 6 درصد، محرومیت یا مسمومیت دارویی 8/4درصد، عفونت مغزی 6/4 درصد، بیماری تکاملی 6/2 درصد، بیماری کلاژن واسکولر 2/2 درصد، آنسفالوپاتی هیپوکسیک ایسکمیک 8/1درصد، فاکوماتوز ها 8/0 درصد، بیماری های دژنراتیو8/0 درصد، آنسفالوپاتی هیپرتانسیو6/0 درصد، بیماری دمیلیزان 6/0 درصد و اکلامپسی2/0 درصد. در بین این بیماران 8/65درصد در گذشته تشنج داشته، 2/25درصد با اولین تشنج مراجعه و 1/9 درصد با استاتوس اپی لپتیکوس به اورژانس آورده شدند. در 3/15 درصد کل بیماران سابقه خانوادگی وجود داشت. در مطالعه انجام شده، شایعترین علت تشنج ایدیوپاتیک است ولی علل عروقی و تومور های مغزی نیز قابل توجه می باشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع قابل توجه علل عروقی و تومور های مغزی، باید سعی در پیشگیری از علل عروقی و تشخیص زود هنگام تمور های مغزی شود تا از شدت بروز و مرگ و میر آنها کاسته شود. همچنین حملات عود کننده مکرر در بیماران صرعی به دلیل اهمال در مصرف دارو، میزان ناکافی دارو، تغییر ناگهانی دارو همگی توجه اکید طبیب را می طلبد
    کلیدواژگان: حمله تشنجی، صرع، الکتروانسفالوگرافی
  • ابوالفضل صرصرشاهی، رضا بوستانی، سیامک صرصرشاهی، رضا کیانی صفحات 367-370
    مقدمه
    خونریزی ساب آراکنوئید 5% از تمامی ضربه ها را شامل می شود. عوامل خطر SAH شامل پرفشاری خون، مصرف سیگار، الکل و قرص های ضدبارداری خوراکی می باشد. در این مطالعه عوامل خطر خونریزی ساب آراکنوئید را در بیماران بستری شده در مرکز آموزش درمانی شهید مطهری ارومیه از فروردین 80 تا اسفند 84 مورد ارزیابی قرار گرفته است.
    روش کار
    این تحقیق مورد-شاهدی می باشد که به مدت 5 سال از فروردین 1380 تا اسفند 1384 در مرکز آموزشی درمانی شهید مطهری شهرستان ارومیه و بر اساس مدارک و پرونده های تمام بیماران بستری شده و داده های رایانه ای موجود در بایگانی بیمارستان صورت پذیرفته است. 375 نفر به عنوان گروه مورد و 750 نفر به عنوان گروه شاهد با هم مقایسه شدند. به این ترتیب که عوامل خطر مشخصات فردی در هر گروه، در پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از نرم افزار spss و آمار توصیفی، جداول توزیع فراوانی و آزمون کای اسکوئر تجزیه و تحلیل شد.برای تطبیق اثر متغیرهای مخدوشگر و بررسی تعامل اثر متغیرهای مستقل ازالگوی لجستیک رگرسیون استفاده شد.
    نتایج
    60% از جمعیت بیماران را زنان تشکیل داده و بیشترین محدوده سنی 60-40 سال می باشد. Odds Ratio محاسبه شده برای سیگار 46/3، برای الکل 69/2، برای فشار خون 59/3 و برای قرص های جلوگیری از بارداری 19/2 می باشد که همگی بالاتر از یک می باشند بنابراین ارتباط معنی داری بین عوامل خطرتعریف شده فوق با خونریزی ساب آراکنوئید وجود دارد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه تا حدودی مشابه مطالعات دیگر (همچون مطالعه ترومسو نروژ، اوترخت هلند و سان فرانسیسکو)می باشد اما نکته مهم این مطالعه قابلیت پیشگیری هر یک از عوامل خطر فوق می باشد که طبعا باعث کاهش شیوع خونریزی ساب آراکنوئید در جامعه خواهد گردید.
    کلیدواژگان: خونریزی ساب آراکنوئید، سیگار، الکل، قرص جلوگیری از بارداری
  • اکبر حمزه ای مقدم، رستم سیف الدینی صفحات 371-378
    مقدمه
    یکی از شاخص هایی که در بیماری های مغزی ممکن است مورد تاثیر قرار بگیرد ضریب هوشی (IQ) می باشد. از سالها قبل سعی شده با تعیین روشی جهت کمی کردن میزان هوش از آن به عنوان یک شاخص جهت تشخیص و سیر بیماری استفاده نمود. از بهترین روش های تعیین هوش در حال حاضر آزمون های روانشناختی وکسلر می باشد. که البته محدودیت های خاص خود را دارد از جمله این که این روش ها وقت گیر هستند و به توجه و همکاری طرف مقابل نیازمندند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط کمی ریتم آلفای مغزی با ضریب هوشی بوده است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی در سال 138 –تا 138در مرکز تحقیقات علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی کرمان به انجام رسیده است. 71 دانش آموز پسر 10 ساله مورد مطالعه قرارکرفته اند. ازکلیه دانش آموزان آزمون هوش WISC-R وquantitive EEGhg;jv,hkst الکتروانسفالوگرافی کمیتی به عمل آمد و نتایج آزمون هوش در سه نمره کلی، آزمون عملی و آزمون کلامی با ریتم آلفا در مناطق مختلف مغزی و همین طور شاخصهای mean distribution alpha و Frequency Peak alpha مقایسه گردیده است. مشصات فردی؛ نتایج آزمون های الکتروانسفالوگرافی وضریب هوش در پرسشنامه جمع آوری گردید و با استفاده از آمار توصیفی وجداول توزیع فراوانی پردازش شد. جهت پی بردن به ارتباط بین ضریب هوشی و ریتم آلفا از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده گردید.
    نتایج
    نتایج حاصل از این مطالعه به طور خلاصه نشان می دهند که بین ضریب هوشی و غیرطبیعی در Brain Mapping ارتباط واضحی وجود دارد یعنی Mapping غیرطبیعی با هوشی پائین تر مربوط است. بین ضریب هوشی، دیس ریتمی واالکتروانسفالوگرافی ارتباط واضحی وجود دارد یعنی دیس ریتمی در االکتروانسفالوگرافی با هوش پایین تر مربوط است.
    نتیجه گیری
    در کل می توان نتیجه گرفت تغییرات کمی الکتروانسفالوگرافیک را می توان به عنوان یک شاخص هوشی مد نظر داشت.
    کلیدواژگان: الکتروانسفالوگرافی، هوش، ریتم آلفا، بهره هوشی
  • محمدحسن نظافتی، محمد عباسی تشنیزی، قاسم سلطانی، علیرضا کرم رودی صفحات 379-386
    مقدمه
    بای پس کامل عروق کرونردربیماران دیابتیک بدلیل باریک بودن و یا کوچکتر بودن عروق کرونر در آنها از مشکلات عمده جراحی قلب به شمار می آید.با توجه به عوارض متعددی که در جراحی به روش پمپ وجود دارد روش جراحی بدون پمپ برای بیماران دیابتیک مطرح شده است.این مطالعه با هدف مقایسه نتایج کوتاه مدت بای پس کامل عروق کرونر در بیماران دیابتیک با غیر دیابتیک انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه مورد -شاهدی در بیماران بستری در بخش جراحی قلب بیمارستان امام رضا (ع) مشهد طی سالهای 1381تا 1385 انجام شده است.500 بیمارکه به روش بدون پمپ جراحی شده اند مورد مطالعه قرار گرفتند. این بیماران به دو گروه235 بیمار دیابتیک (گروه مورد) و 265 بیمارغیر دیابتیک (گروه شاهد) تقسیم شدند.روش نمونه برداری به صورت غیر احتمالی آسان بوده است.مشخصات فردی بیماران, عوامل خطر قبل از عمل، ملاحظات حین عمل، اندازه گیری های کرونر در محل آناستوموز و تعداد گرافت درپرسشنامه ثبت شد. متغیرهای حین و بعد از عمل در دو گروه (دیابتیک و غیر دیابتیک) با یکدیگر مقایسه شدند. تعداد گرافت های انجام شده بعد از جراحی (O) با تعداد گرافتهای پیش بینی شده قبل از جراحی (P) مقایسه شدند. نسبت O/P یا شاخص کامل مساوی یا بیش از یک نشانه ریواسکولاریزاسیون کامل بود.اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارspssو آمارتوصیفی و جداول توزیع فراوانی, پردازش شده است.
    نتایج
    بیماران دیابتیک مسن تر وعوامل خطر بیشتری (نارسائی احتقانی قلب، یا بیماری های عروق محیطی و دیالیزی) داشتند. تعداد گرافتها در بیماران دیابتیک1/3 ± 4/2 بود. قطر شریانها اندازه گیری شد که اختلاف آماری وجود نداشت. همه نسبتها در دو گروه بین 0/9 تا 1/2 بود. تنهاعامل خطر مهم در ارتباط با مرگ و میر عمل پائین بودن عملکرد بطن چپ بود. (EF)
    نتیجه گیری
    بیماران دیابتیک علیرغم این که بیمارتر بودند ولی همانند بیماران غیردیابتیک جراحی بدون پمپ را تحمل کردند. تعداد گرافتها در هر بیمار و نسبت O/P حاکی ازامکان انجام ریواسکولاریزاسیون کامل بود. بنابراین امکان انجام بای پس در عروق کرونر کوچک وجود دارد. دیابت به عنوان یک فاکتورمنع انجام بای پس بدون پمپ و همچنین به عنوان یک فاکتورپیش بینی کننده نتیجه درمان نیست.
    کلیدواژگان: جراحی عروق کرونر بدون پمپ، بیماری، دیابت، ریواسکولاریزاسیون کامل
  • رضا باقری، سیدضیاء الله حقی، علی صدری زاده، محمدتقی رجبی مشهدی، علی فوزی صفحات 387-392
    مقدمه
    توراکوسکوپی یکی از روش های متداول تشخیصی و درمانی کم تهاجم در بیماران با تجمع مایع پلورال با تشخیص نامعلوم می باشد که این توانایی را به جراح داده که با دید وسیع از فضای پلورال و پریکارد اقدام به نمونه گیری دقیق از محل مورد نظر نمایید. هدف از این مطالعه بررسی نتایج و عوارض توراکوسکوپی در بیماران با تجمع مایع حفره پلورال اگزوداتیو با تشخیص نامعلوم می باشد.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی در سالهای 1377- 1385 در بیماران بستری در بخش جراحی قفسه سینه بیمارستان قائم (عج) مشهد انجام شده است. 65 بیمار با تجمع مایع پلورال اگزوداتیو که با نمونه برداری سوزنی تشخیص آنها قطعی نشده بود مورد مطالعه قرار گرفتند. این بیماران تحت توراکوسکوپی قرار گرفته و نمونه برای آسیب شناسی فرستاده شد. بیماران به مدت 6 ماه پیگیری شدند. مشخصات فردی، نتایج آسیب شناسی، نتایج و دقت تشخیصی توراکوسکوپی و پیگیری در پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS و آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی پردازش شد.
    نتایج
    از مجموع 65 بیمار مورد مطالعه که تحت توراکوسکوپی قرار گرفته بودند، 8/33% زن و 2/66% مرد بودند و میانگین سن در جمعیت مورد مطالعه در این تحقیق، 57/14±90/58 سال بوده است. شایعترین شکایت بالینی تنگی نفس بود که در 7/87% از بیماران دیده شد و در 4/55% افیوژن با رنگ زرد و در 6/44% افیوژن خونی وجود داشت. در بررسی سیتولوژی تنها 1 مورد (5/1%) سلول بدخیم در مایع پلور گزارش گردید و بیوپسی سوزنی پلور در 2/86% پلوریت، در 8/10% فیبروز و در 1/3% مشکوک بود. توراکوسکوپی در 4/95% از بیماران تشخیصی بوده است و تنها 3 مورد (6/4%) تشخیص قطعی حاصل نشد که در آنها بیوپسی باز انجام شده و نتیجه پاتولوژی در 2 مورد مزوتلیوما گزارش گردید و 1 مورد بیمار با سابقه عمل جراحی عروق کرونری قبلی بود که در پیگیری 6 ماهه بهبود یافت. شایعترین یافته در نتایج توراکوسکوپی، کارسینوم متاستاتیک بود که در 37 نفر (9/56%) گزارش گردید. در 64 نفر (5/98%) هیچ گونه عارضه ای دیده نشد، تنها در 1 مورد (5/1%) خونریزی رخ داد. میزان مرگ و میر به علت توراکوسکوپی در این مطالعه صفر بود. دقت تشخیصی توراکوسکوپی در مطالعه حاضر 4/95% بوده است.
    نتیجه گیری
    با توجه به دقت تشخیصی بالا و عوارض اندک توراکوسکوپی استفاده از این روش در تشخیص و درمان بیماران مبتلا به پلورال افیوژن با علت نامشخص توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: توراکوسکوپی، پلورال افیوژن، اگزوداتیو
  • رضا جلالیان تقدمی، علیرضا شریفیان، قاسم سلطانی صفحات 393-398
    مقدمه
    فنتانیل که یک مخدر مصنوعی می باشد کاربرد گسترده ای در بین متخصصین بیهوشی دارد. تزریق بولوس فنتانیل قبل از اینداکشن بیهوشی در 45-28% از بیماران موجب سرفه می گردد. سرفه ناشی از تزریق فنتانیل همیشه خوش خیم نیست و گاهی به صورت انفجاری بوده و نیاز به اقدامات خاصی دارد. هدف این مطالعه مقایسه اثرات سالبوتامول و بکلومتازون استنشاقی و لیدوکائین وریدی در پیشگیری از سرفه ناشی از فنتانیل قبل از اینداکشن بیهوشی بوده است.
    روش کار
    این مطالعه کار آزمایی بالینی در سال 1385 در بیماران بستری در بخش جراحی استخوان بیمارستان قائم (عج) انجام شده است. 320 بیمار که بین 60-20 سال و در کلاس II و I ASA که قرار بود تحت اعمال جراحی ارتوپدیانتخابی قرار گیرند به طور تصادفی به 4 گروه 80 نفری تقسیم شدند. گروه I به عنوان کنترل و گروه II و III و IV به ترتیب سالبوتامول، بکلومتازون استنشاقی و لیدوکائین وریدی دریافت کردند. بدنبال تزریق فنتانیل وریدی (μg/kg 2)بروز سرفه در هر گروه، به صورت خفیف (2-1 سرفه)، متوسط (4-3 سرفه) و شدید (5 ≤ سرفه) ثبت شد.مشخصات فردی، نتایج استفاده از داروها و تعداد سرفه ها در پرسشنامه جمع آوری وبا استفاده از آمار توصیفی پردازش شد..P value کمتر از 05/0 قابل اهمیت در نظر گرفته شد.
    نتایج
    بروز سرفه در گروه کنترل 40% و در گروه سالبوتامول، بکلومتازون و لیدوکائین به ترتیب 25/6% و 25/1% و 25/11% بود. بروز سرفه در سه گروه درمانی به طور قابل ملاحظه ای پایین بود با این حال بین سه گروه اختلاف قابل ملاحظه ای وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    تجویز سالبوتامول و بکلومتازون استنشاقی و لیدوکائین وریدی قبل از تزریق فنتانیل موجب کاهش سرفه ناشی از فنتانیل شده و در مواردی همانند پارگی قرینه و افزایش فشار داخل چشم که سرفه کردن بیمار خطرناک است می تواند مفید باشد.
    کلیدواژگان: فنتانیل، سرفه، سالبوتامول، بکلومتازون، لیدوکائین
  • علی جنگجو، مصطفی مهرابی بهار، لیلا مهاجرزاده صفحات 400-404
    مقدمه
    مری در جریان بیماری های مختلف از قبیل تومورهای خوش خیم و بدخیم، سوختگی، پارگی و بیماری های حرکتی دچار اختلال می شود. درمان نهایی اغلب این بیماری ها ازوفاژکتومی می باشد. به جز در مراحل اولیه سرطان بدخیم که هدف دیسکسیون لنفاتیک ها می باشد بهترین روش ازوفاژکتومی در این بیماران ترانس هیاتال می باشد. مزایای این روش پرهیز از توراکوتومی و آناستوموز در توراکس می باشد که در کاهش عوارض مرگ ومیر مؤثر است. در این روش درناژ دو طرفه حفره جنبی با لوله سینه ای به صورت روتین توصیه می شود. هدف از این مطالعه بررسی نتایج استفاده از لوله سینه ای و تعیین معیارهای استفاده از آن بعد از عمل می باشد.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی در سال 1380-1384 دربیماران مبتلا به سرطان مری بستری در بخش جراحی بیمارستان امام رضا مشهد (ع)انجام شده است 123بیمارکه تحت ازوفاژکتومی ترانس هیاتال به علت سرطان مری قرار گرفتند وارد مطالعه شدند. از کلیه بیماران آزمایش خون رادیوگرافی قفسه سینه اولتراگرافی کبد وشکم بلع باریم برسی عملکرد قلب وریه آندوسکوپی مری ومعده و گروه خونی انجام شد. نتایج آزمایشات و رادیوگرافی های فوق و مشخصات فردی ومیزان ترشحات وعوارض عمل جراحی مرگ ومیر در پرسشنامه جمع آوری شد.اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آمارتوصیفی وجداول توزیع فراوانی پردازش گردید.
    نتایج
    84 مرد(3/68%) و 39 زن(7/31%) با میانگین سنی 7/57 سال تحت عمل جراحی قرار گرفتند. تشخیص بالینی در 94% موارد SCC مری بود. عوارض عمل شامل پارگی ورید آزیگوس در 1 مورد، شیلوتوراکس در2 مورد، آسیب برونش اصلی راست در یک مورد، فیستول محل آناستوموز در 2 مورد و عفونت زخم در 4 مورد بودند. در 41 بیمار(3/33%) در پایان عمل و در 19 مورد(4/15%) بعد از عمل لوله گذاشته شد. میزان کل ترشحات لوله سینه ای در 29% موارد بیش از 400 سی سی بود. 51% بیماران بیش از 4 روز لوله سینه ای داشتند.
    نتیجه گیری
    ازوفاژکتومی ترانس هیاتال روش کم عارضه ای در بین روش های مختلف ازوفاژکتومی می باشد که از سال 1933 شروع شده است. گذاشتن لوله سینه ای به صورت دو طرفه باعث کاهش تحرک بیمار و اختلال تهویه شده، عوارض ترمبوآمبولی، آمپیم، آتلکتازی و عفونت ریه را زیاد می کند. با توجه به یافته های این مطالعه توصیه می شود در موارد زیر لوله سینه ای تعبیه شود: 1- مواردی که حین عمل خونریزی از مدیاستن زیاد باشد. 2- دلیل دیگری برای گذاشتن لوله مثل وجود مایع جنبی بدون ارتباط با عمل جراحی وجود دارد. 3- بعد از عمل بیمار دیسترس تنفسی همراه با تجمع مایع جنب داشته باشد. 4- مایع جنبی زیاد باشد.
    کلیدواژگان: لوله سینه ای، سرطان مری، ترانس هیاتال، ازوفاژکتومی
  • اشرف توانایی ثانی، فریبا رضایی طلب، دنیا فرخ، امیرمنصور کلالی صفحات 405-410
    مقدمه
    همان طور که می دانید کشور ما با میزان 9/17 مورد در یکصد هزار نفردارای مقام هفدهم از لحاظ بروز سل در سال 1998 بوده است که نشان دهنده بروز بالای این بیماری می باشد. تشخیص سریع بیماری در درمان بیماران مبتلا به سل و پیشگیری از ابتلای افراد جامعه به این بیماری حائز اهمیت است. لذا این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه تظاهرات رادیولوژیک بیماران مبتلا به سل ریو ی بااسمیر مثبت ومنفی انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی به مدت سه سال از سال 1383 تا 1385 بر بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا (ع) انجام شده است. بیمارانی که مشکوک به سل ریوی بودند تحت آزمایش خلط قرار گرفتن و آنهایی که اسمیر خلطشان از لحاظ سل مثبت شد به عنوان بیماران مبتلا به سل ریوی اسمیر مثبت و بیمارانی که اسمیر خلطشان در سه نوبت منفی شد، تحت برونکوسکوپی تشخیصی قرار گرفتند و آنهائی که نمونه برونکوآلوئولار لاواژ یا بیوپسی آنها مؤید سل بود، تحت عنوان بیماران مبتلا به سل ریوی اسمیر منفی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در مجموع اطلاعات 58 بیمار مبتلا به سل ریوی اسمیر مثبت و 64 بیمار مبتلا به سل ریوی اسمیر منفی در پرسشنامه را جمع آوری گردید.اطلاعات جمع آوری شدهو تظاهرات رادیولوژیک دو گروه با استفاده از آمار توصیفی و جداول تویع فراوانی و آزمونهای کی دو وتی مورد مقایسه قرار گرفت.
    نتایج
    از 122 بیمار مورد مطالعه، 63 نفر (63/51%) زن و 59 نفر (36/48%) مرد بودند. کوچکترین بیمار 16 ساله و بزرگترین آنها 90 ساله بوده است و میانگین سنی آنها 37/56 سال (با انحراف معیار 88/18) می باشد.
    شایعترین طرح رادیولوژیک کانسولیدیشن همراه با فضاهای هوا می باشد که در 52 نفر دیده شده است (6/42%) شامل 19 نفر اسمیر مثبت و 33 نفر اسمیر منفی. سایر تظاهرات رادیولوژیک به ترتیب شیوع عبارتند از: ایرکانسولیدیشن + کاهش حجم در 24 نفر (7/19%) شامل 8 نفر اسمیر مثبت و 16 نفر اسمیر منفی، انتشار برونش + ایرکانسولیدیشن در 17 نفر (9/13%) شامل 16 نفر اسمیر مثبت و 1 نفر اسمیر منفی، در 16 نفر (1/13%) شامل 12 نفر اسمیر مثبت و 4 نفر اسمیر منفی و کدورت بینابینی (ارزنی) در 13 نفر (5/10%) شامل3 نفر اسمیر مثبت و 10 نفر اسمیر منفی.
    نتیجه گیری
    به طور کلی در 85% بیماران مبتلا به سل ریوی حفره ای، اسمیر خلط مثبت شده است ولی فقط درکمتر از 35% بیماران دارای کلاپس وکمتر از 25% بیماران دارای طرح اینترستیشیل اسمیر خلط مثبت می باشد.
    کلیدواژگان: سل، اسمیر مثبت، اسمیر منفی، برونکوسکوپی
  • عبدالحسین کاظمی، سیدولی رضویه، آرزو رضازاده، لاله پیرزه، مریم حسینی، مرتضی واحد جباری، سیدجمال قائم مقامی، عباسعلی جعفری صفحات 411-418
    مقدمه
    آلودگی مواد غذایی به انواع کپک های مولد مایکوتوکسین ها از مشکلات شایع مواد غذایی می باشد که منجر به تولید و حضور میزان زیادی از انواع مایکوتوکسین ها در مواد غذایی با طیف وسیعی از اثرات بالینی موسوم به مایکوتوکسیکوز اولیه و ثانویه بر روی انسانها و حیوانات می شود. با توجه به اهمیت فراوان آرد در جیره غذایی مردم ایران، هدف از این مطالعه بررسی میزان آلودگی های قارچی آردهای موجود در نانوایی های شهر تبریزبوده است..
    روش کار
    این مطالعه توصیفی در سال... 138تالله.138 در شهرتبریز انجام شده است. از 89 نانوایی نمونه های آرد به صورت تصادفی جمع آوری شد.،، متعاقب اندازه گیری درصد رطوبت نمونه ها بر اساس دو استاندآرد 2393 و 997 ایران مورد آزمایش قرار گرفتند. از محلول نمونه آردها رقت های 2-10، 3-10، 4-10، 5-10، 6-10 تهیه شده و بر روی 1 سانتی متر مکعب از کلیه رقت ها، 20-15 میلی لیتر از محیط کشت استریل YCGA ریخته شد. پلیت ها به مدت حداکثر 21 روز در Co25 انکوبه شده و در طی این مدت اقدام به شمارش و شناسایی کلنی های قارچی گردید. نتایج کشت ها در پرسشنامه جمع آوری وبا استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی پردازش شد.
    نتایج
    از 89 نمونه مورد آزمایش قرار گرفته 61 نمونه (5/68%) فاقد آلودگی قارچی و 28 نمونه 5/31% دارای آلودگی قارچی بیش از حد مجاز 104 کلونی در گرم آرد بودند. که از 28 نمونه فوق الذکر بیشترین آلودگی به ترتیب مربوط به آسپرژیلوس نیجر و آکرومونیوم بودند. همچنین میانگین درصد رطوبت اندازه گیری شده در نمونه مورد آزمایش 76/0 8/12 بود که در محدوده استاندآرد (کمتر از 14%) می باشد (000/0 = P).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطلعه با مطالعات انجام شده در ایران و سایر کشورها تطابق دارد و با توجه به اینکه قوت غالب مردم ایران نان می باشد؛ لزوم توجه و پیگیری مقامات مسئول در کلیه مراحل تولید و توزیع و نگهداری گندم و آرد با هدف به حداقل رساندن آلودگی های قارچی توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: آرد، آلودگی های قارچی، مایکونوکسین ها
  • مقایسه تاثیر دو داروی استرپتاز و هبرکیناز رایج در درمان بیماران انفارکتوس حاد قلبی با صعود قطعه ST
    هما فال سلیمان، غلامعباس ولی زاده صفحات 419-424
    مقدمه
    از استرپتوکیناز به عنوان رایج ترین داروی حل کننده لخته در درمان آنفارکتوس حاد قلبی در کشور ما استفاده می شود. در مطالعات اخیر کیفیت برخی ازاسترپتوکیناز های مصرف شده درکشورهای در حال توسعه مورد تردید واقع شده است.
    روش کار
    این مصالعه کارازمایی بالینی در سالهای 85-1384 ه.ش دربیماران آنفارکتوس حاد قلبی در بیمارستانهای قائم، جواد الائمه مشهد و شریعتی فسا صورت گرفته است.260 بیمار با آنفارکتوس حاد قلبی و صعود قطعه ST مورد مطالعه قرار گرفتند. این بیماران به طور تصادفی به دو گروه مساوی 130 نفر Streptase (1) وگروه Heberkinasa(2) تقسیم شدند. میزان تجویز استرپتاز و هبرکیناز 5/1میلیون واحد در عرض یک ساعت بود. میزان پاسخ به درمان در دو گروه با پارامترهای کلینیکی(آنژین، آنفارکتوس مجدد، نارسایی قلبی، مرتالیتی)، آزمایشگاهی (CK-MB)، الکترو (افت قطعهST، آریتمی) و اکوکاردیوگرافی (کسر جهشی بطن چپ) با استغاده از آمار توصیفی و آزمون کای اسکویر و Z مقایسه شد.
    نتایج
    بیماران از نظر میانگین سنی، جنس، عوامل خطرزا، محل آنفارکتوس و Killip Class تفاوتی نداشتند. سقوط بیش از 50% قطعه ST در 9/76% گروه (1)ودر 1/53% گروه (2) مشاهده شد (000/0 =p) آنزیم CKMB در 8/70% گروه (1) و 60% گروه (2) در ساعت ششم به اوج رسید (01/0=p). آنفارکتوس مجدد در 53/1 % گروه (1) و 76/0 % گروه (2)ایجاد شد (56/0=p). ادم حاد ریه و شوک کاردیوژنیک به ترتیب در گروه (1) 2/9 %، 9/6% و در گروه (2) 2/19%، 2/19% اتفاق افتاد به ترتیب (02/0=p) و)003/0 =pv) متوسط کسر جهشی درگروه (1) 8/50% و در گروه (2) 5/40% (0001/0 =pv)، و نارسائی میترال مهم 3/3 % در مقایسه با 3/8 % بود (03/0=pv) موارد فوت در دو گروه تفاوتی نداشت) 06/0 =pv).
    نتیجه گیری
    طبق یافته های این پژوهش، بر مبنای پاسخ کلینیکی، آنزیمی، الکترو و اکوکاردیوگرافیک streptase در بیماران مبتلا به آنفارکتوس حاد قلبی با صعود قطعه ST انفارکتوس حاد میوکارد به طور مهم مؤثرترازheberkinasa می باشد.
    کلیدواژگان: انفارکتوس حاد میوکارد با صعود قطعه ST، استرپتاز
  • لیلا مهاجرزاده، محمدحسن آموزگار، محمد قائمی، علی جنگجو، محمودرضا اصحاب یمین صفحات 425-432
    مقدمه
    پوشاندن کامل و دائمی ظرف یک اصل اساسی در بیماران سوخته می باشد که بایستی هرچه سریعتر مورد توجه قرار گیرد. تا از اختلالات متابولیک و عوارض عفونی زخم باز جلوگیری گردد. استفاده از آلوگرافت بهترین جایگزین جهت بیمارانی است که پوست سالم کمی به عنوان دهنده گرافت، دارند. این مطالعه با هدف بررسی بقاء آلوگرافت در بیماران سوختگی شدید انجام گردیده است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی مقطعی در سالهای 85 – 1383 در بخش سوختگی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد انجام شده است. 17 بیمار زن با سوختگی شدید که میزان درصد سوختگیشان 60 تا 90% از کل بدن بود مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت پوشاندن محل سوختگی از آلوگرافت (مادر، پدر، برادر، خواهر) استفاده گردید و سپس بیماران برای 6 ماه پی گیری شدند. مشخصات فردی، نتایج عمل جراحی، آزمایشگاهی و پی گیری و بقاء پیوند در پرسشنامه جمع آوری گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی پردازش شد.
    نتایج
    از 22 مورد آلوگرافت در طی درمان برای 17 بررسی بیمار با سوختگی شدید استفاده گردید. در 5 بیمار (29%) از دو مورد آلوگرافت و در 12 بیمار (71%) از یک مورد آلوگرافت استفاده شد. در 9 بیمار(53%) هیچ گونه ردپیوند پوستی دیده نشد. در 3 مورد (18%) از بیماران در یکی از موارد آلوگرافتهای بکاررفته ردپیوند دیده شد و در 5 بیمار (29%) تمام پوست پیوند شده پس زد.
    نتیجه گیری
    در بیماران با سوختگی شدید در مواردی که خود بیمار پوست چندانی به عنوان دهنده ندارد.
    آلوگرافت یک درمان جایگزین مؤثر جهت پوشاندن زخم و درمان آنها می باشد. و درصد ردپیوند پوستی، خیلی کمتر از سایر مطالعات انجام شده می باشد.
    کلیدواژگان: آلوگرافت، ائوگرافت، پیوند پوستی
  • محمد غروی، مهریار تقوی گیلانی، مجید رضوی صفحات 433-438
    مقدمه
    جراحی های چشم به خصوص آب مروارید به صورت سرپایی قابل انجام است و از بیحسی موضعی و یا بیهوشی عمومی استفاده می شود. رمی فنتانیل از مخدرهای بسیار کوتاه اثر و پروپوفول از هوشبرهای کوتاه اثر می باشند. که هر دو می توانند جهت نگهداری بی هوشی مورد استفاده قرار گیرند. هدف این مطالعه بررسی ومقایسه تغییرات همودینامیک و سرعت و مدت بهبودی و عوارض بی هوشی عمومی توسط رمی فنتانیل و پروپوفول و بی حسی موضعی همراه آرام بخشی هوشیارانه در جراحی های کاتاراکت ساده به روش فیکو بوده است.
    روش کار
    این مطالعه کارآزمایی بالینی در مدت شش ماه در سال 1385 در بیمارستان تخصصی چشم خاتم الانبیا (ص) انجام شده است. 75 بیمار که برای جراحی آب مروارید انتخاب شده بودند، به صورت تصادفی به سه گروه 25 نفری کنترل، رمی فنتانیل و پروپوفول تقسیم شدندو مورد مطالعه قرار گرفتند. در گروه اول بیحسی موضعی استفاده شد. در گروه دوم و سوم القاء با پروپوفول و آتراکوریوم و ماسک لارنژه انجام شد. نگهداری بیهوشی در گروه دوم با انفوزیون پروپوفول (5mg/kg/h(و در گروه سوم با انفوزیون رمی فنتانیل (μg/kg/min 25/0) انجام شد. تمام بیماران توسط یک جراح تحت عمل جراحی قرار گرفتند. بیماران از ابتدا تا انتها تحت مونیتورینگ مداوم فشار خون، ضربان قلب و پالس اکسیمتری قرار داشتند و عوارض در مدت بهبودی در نظر گرفته شد. بیماران با مشکلات قلبی و ریوی و فشارخون بالا و مصرف داروهای مهار کننده بتا از تحقیق حذف شدند. مشخصات فردی، نتایج بیهوشی و عوارض در مدت بهبودی در پرسشنامه جمع آوری و توسط نرم افزار Spss13 و با آنالیز واریانس، کای اسکوئر، دقیق فیشر و رگرسیون تحلیل و p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    نتایج
    از گروه اول یک نفر و از گروه دوم 2 نفر به علت انجام نشدن جراحی یا ایست قلبی از مطالعه حذف شدند. تفاوت دموگرافیک بین سه گروه وجود نداشت. شیوع کاهش فشار خون و ضربان قلب در گروه رمی فنتانیل بیشتر از گروه پروپوفول و کنترل بود (005/0 =p). سرعت ریکاوری بین دو گروه در رمی فنتانیل بیشتر از پروپوفول (000/0 =p) و میزان یادآوری اطلاعات حین عمل در پروپوفول بیشتر بود (024/0 =p). شیوع تهوع و استفراغ تفاوت چندانی بین گروه ها نداشت.
    بحث: در این مطالعه به علت عارضه کمتر و سرعت ترخیص بیشتر بیحسی موضعی با آرام بخش سبک بهتر از بیهوشی عمومی بود.در صورت استفاده از بیهوشی عمومی به علت بهبودی سریع تر و یادآوری کمتر اطلاعات رمی فنتانیل انتخاب مناسبتری برای اعمال جراحی چشم نسبت به پروپوفول است ولی به علت شیوع بیشتر کاهش فشار خون و ضربان قلب بهتر است از مقادیر کمتری برای انفوزیون استفاده کرد.
    کلیدواژگان: رمی فنتانیل، پروپوفول، تغییرات همودینامیک، تهوع و استفراغ، جراحی سرپایی چشم
  • محمود فرهودی، مجید جلال یزدی صفحات 439-443
  • موردنگاری
  • مسعود ملکی، ناصر میبدی، زری جاویدی، یلدا ناهیدی صفحات 445-450
    مقدمه
    مرکل سل کارسینوما یک کارسینوم اولیه نوروآندوکرین نادر پوستی می باشد که در افراد مسن در مناطق در معرض آفتاب به خصوص سر و گردن دیده می شود. تماس بیش از حد با اشعه ماورای بنفش ممکن است در اتیولوژی آن نقش داشته باشد. تماس با گاز خردل می تواند باعث ایجاد واکنش های پوستی و افزایش نئو پلاسم های پوستی و احتمالا مرکل سل کارسینوما شود. هدف از این مطالعه گزارش موردی از مرکل سل کارسینوما در یک محروج شیمیایی و بررسی مقالات تاکنون منتشر شده درباره این بیماری می باشد.
    معرفی بیمار: بیمار آقای م. ن 60 ساله با سابقه مواجهه با گازهای شیمیایی خردل در جنگ تحمیلی ایران و عراق و ایجاد توده ندولر خونریزی دهنده با سابقه سه ماهه در پوست سر می باشد که در بررسی هیستولوژی و رنگ آمیزی ایمنوهیستوشیمی ضایعه تشخیص مرکل سل کارسینوما داده شد.
    نتیجه گیری
    این اولین مورد مرکل سل کارسینوما گزارش شده در ایران در زمینه مواجهه با گاز شیمیایی خردل می باشد و ممکن است گاز خردل یک عامل اتیولو‍ژیک برای این تومور باشد.
    کلیدواژگان: مرکل سل کارسینوما، گاز خردل، سلاح شیمیایی
  • شکوفه بنکداران، محمد قره باغی صفحات 453-455
    مقدمه
    بیماری گرانولوماتوز مزمن ازگروه بیماری های نقص ایمنی ارثی غیر اختصاصی و نادر است که اغلب با عفونتهای مکرر با ارگانیسم های کاتالاز مثبت تظاهر می یابد. سلولهای نوتروفیل و دیگر سلولهای بیگانه خوار این بیماران دچار اختلال در حذف و کشتن میکروبهای فاگوسیته شده هستند. هدف این مقاله گزارش بیماری گرانولوماتوز مزمن در یک بیمار با درمان مکرر بیماری بوده است.
    معرفی بیمار: مردی 23 ساله با عفونتهای مکرر ریوی و لنفادنیت های مکرر مراجعه کرده است این بیمارسه نوبت با تشخیص احتمالی توبرکلوز تحت درمان با داروهای ضد سل قرار گرفته است تا در نهایت تشخیص این بیماری گرانولوماتوز مزمن مشخص می شود.
    نتیجه گیری
    با توجه به اهمیت در نظر گیری نقایص ایمنی (سلولی یاهومورال) در عفونتهای مکرر می توان با تشخیص به موقع از درمانهای نابجاپرهیز کرد و با درمان پیشگیری کننده از شدت بیماری کم کرد.
    کلیدواژگان: بیماری گرانولوماتوز مزمن، آزمون نیتروبلوتترازولیوم، عفونتهای مکرر، اختلال عملکرد نوتروفیلی
  • محمد عباسی تشنیزی، قاسم سلطانی، رامین خامنه باقری صفحات 457-459
    مقدمه
    پارگی بطن بدنبال انفارکتوس میوکارد یکی از مشکلات کلینیکی وخیم همراه با مرگ و میر بالا است. هدف از این مطالعه معرفی یک بیمار با پارگی قلب می باشد.
    معرفی بیمار: یک مرد 73 ساله با پارگی بطن چپ و تامپوناد بدنبال انفارکتوس میوکارد طی یک عمل جراحی اورژانس با موفقیت تحت درمان قرار گرفت. عمل جراحی با استفاده از پمپ قلبی- ریوی انجام شد. طبق روش Nunez و با استفاده از یک تکه پچ PTFE محل پارگی ترمیم شد. بیمار طی یک پی گیری 12 ماهه همچنان زنده می باشد.
    کلیدواژگان: انفارکتوس میوکارد، پارگی بطن، ترمیم با پچ