فهرست مطالب

پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز - سال سی‌ام شماره 1 (پیاپی 77، بهار 1387)

مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز
سال سی‌ام شماره 1 (پیاپی 77، بهار 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/01/11
  • تعداد عناوین: 25
|
  • سمیه آزمون، امید عمرانی، مرتضی جبارپور بنیادی، ماندانا رفیعی، نعمت بیلان، خلیل انصارین صفحه 7
    زمینه و اهداف
    فیبروز کیستیک شایع ترین اختلال کشنده ژنتیکی اتوزوم مغلوب در جمعیت های سفیدپوست می باشد که در اثر انتقال غیر طبیعی الکترولیت ها از غشاهای راسی سلول های اپی تلیال به صورت افزایش سطح یون سدیم و کلرید عرق و اختلال در ریه، پانکراس، روده، دستگاه کبدی صفراوی و دستگاه تناسلی تظاهر می کند. میزان شیوع این بیماری در بین جمعیت های سفیدپوست 1 در 2500 تولد زنده گزارش شده است. در این بیماری، ژن cftr بر روی بازوی بلند کروموزوم 7 (2. 31q7)، متحمل جهش می شود. این ژن دارای 27 اگزون است. پس از مطالعه اگزون 10 و نامشخص بودن ژنوتیپ در بسیاری از خانواده های مبتلا، نیاز به بررسی اگزون های دیگر در این منطقه احساس می شد. بررسی مولکولی این بیماری، تعیین فرکانس جهش های شایع در منطقه، برآوردی از میزان بروز جهش در اگزون های مورد بررسی، امکان تشخیص ناقلین و تشخیص پیش از تولد را به خصوص در خانواده های با ریسک بالا فراهم می سازد.
    روش بررسی
    از 48 خانواده مشکوک به بیماری فیبروزکیستیک که بر اساس علائم بالینی وپاراکلینیکی توسط پزشکان متخصص به آزمایشگاه ژنتیک معرفی شده بودند، با کسب رضایت کتبی، خونگیری به عمل آمد و پس از استخراج DNA و انجام PCR، ژن مذکور برای اگزون های 7، 11، 13، b17، 19 و21 با روش SSCP/Hd بر روی ژل پلی آکریل آمید مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    در اگزون 7 متعلق به یکی از خانواده ها، تفاوت در الگوی (Single Strand Conformation Polymorphism، SSCP) مشاهده گردید. در 9 تا از خانواده ها الگوی SSCP قطعه تکثیری شامل اگزون 11 تفاوت نشان داد. تفاوت در الگوی SSCP در اگزون های 13، 19 و 21 به ترتیب در 2، 2 و 1 خانواده مشاهده گردید. اگزون b17 در هیچ کدام از خانواده های مبتلا تفاوت در الگوی SSCP نشان نداد.
    نتیجه گیری
    در جمعیت مورد مطالعه هتروژنیتی بالایی برای جهش های ژن (Cystic Fibrosis Transmembrane conductance Regulator، cftr) مشاهده شد و با توجه به نتایج موجود، اگزون 11 بیشترین میزان تغییر الگوی باندی را در بین اگزون های مورد بررسی نشان داده است.
    کلیدواژگان: فیبروزکیستیک، ژن تنظیم کننده هدایت بین غشایی فیبروزکیستیک، اختلال ژنتیکی
  • حسن ارگانی، امیر قربانی حق جو، محبوب نعمتی، محمد کاظم طرزمنی، الیار صادقی حکم آبادی صفحه 15
    زمینه و اهداف
    استفاده از آب معدنی برای مقاصد درمانی در زندگی بشر دارای سابقه کهنی است. طبیعی بودن آبهای معدنی، فقدان عوارض مصرف، راحتی استفاده درمانی و هزینه کمتر مزایایی هستند که زمینه را برای انجام مطالعات آزمایشگاهی و بالینی آماده میسازند. در این طرح اثر آب معدنی جرموک که آب قلیایی با میزان بالای بیکربنات و کلسیم است بر روی پارامتر های کلیوی بیماران مبتلا به سنگ کلیه ارزیابی و میزان تاثیر آن با آب شرب تبریز مقایسه شده است.
    روش بررسی
    در این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی دو سویه کور تعداد 42 بیمار مبتلا به سنگ کلیه شرکت کردند. بیماران تحت درمان با آب شرب تبریز و آب معدنی هر کدام بمدت2 ماه قرار گرفتند. در شرایط پایه و بعد از هر دوره دو ماهه از بیماران سونوگرافی کلیه ها و آنالیز پارامتر های کلیوی بعمل آمد.
    یافته ها
    آب معدنی مورد استفاده محتوی مقدار بالایی بیکربنات، منیزیم، کلسیم و پتاسیم بوده و یک آب قلیایی می باشد. سطح سیترات، منیزیم و pH ادراری در افرادیکه آب معدنی مصرف کرده بودند نسبت به مصرف کنندگان آب شرب تبریز افزایش معنی داری نشان داد (05/0>P) در صورتیکه سطح اگزالات ادراری تغییر معنی داری نداشت (05/0
    نتیجه گیری
    آب معدنی قلیایی با میزان بالای بیکربنات و کلسیم در صورت مصرف زیاد (حداقل 2 لیتر در روز) می تواند باعث افزایش حجم ادرار 24 ساعته و pH و افزایش دفع ادراری سیترات، منیزیم و اسید اوریک در افرادی شود که کلیه سنگ ساز دارند.
    کلیدواژگان: سنگ کلیه، آب معدنی، سیترات، اگزالات
  • محمد برزگر، مهدی فرهودی، سعید دستگیری، جعفر مجیدی، وحید توپچی زاده، محمدحسن کارگر ماهر، آرمین ملیکان، اصغر علیزاده، صفا نجمی صفحه 21
    زمینه و اهداف
    سندرم گیلن باره یک اختلال اتوایمیون سیستم عصبی محیطی بوده که منجر به ضعف حرکتی پیشرونده توام با کاهش یا از بین رفتن رفلکسهای وتری عمقی می شود. در اغلب موارد سندرم گیلن باره سابقه عفونت اخیر (4-1 هفته قبل از ظهور علائم عصبی) وجود دارد. هدف از این مطالعه بررسی میزان فراوانی عفونت های کمپیلوباکترژژونی، سیتومگالوویروس، اپشتاین بارویروس و مایکوپلاسما پنومونیه در بیماران سندرم گیلن باره بود.
    روش بررسی
    در یک دوره دو ساله از اول فروردین 82 تا آخر اسفند 1383 شواهد سرولوژیک عفونت با ارگانیسم های فوق الذکر در 60 بیمار مبتلا به سندرم گیلن باره با 60 نفر گروه کنترل جور شده از نظر سن و جنس با هم مقایسه گردید. در این بررسی از روش حساس الیزا برای اندازه گیری ایمونوگلوبولین های IgM و IgG استفاده گردید.
    یافته ها
    سابقه عفونت با کمپیلوباکترژژونی در 45% بیماران و 3/13% گروه شاهد (001/0=P) و عفونت با سیتومگالوویروس در 6/11% بیماران و7/1% گروه شاهد (036/0=P)وجود داشت. سابقه عفونت با اپشتاین بارویروس در 15% بیماران و 3/8% گروه شاهد (213/0=P) و عفونت با مایکوپلاسما پنومونیه در 3/3% بیماران و 5% گروه شاهد (219/0=P) وجود داشت. کودکان مبتلا به سندرم گیلن باره با سابقه عفونت کمپیلوباکترژژونی در 3/65% درگیری آکسونال داشتند(021/0=P).
    نتیجه گیری
    بیماران با سندرم گیلن باره بطور محتمل تری، در مقایسه باگروه کنترل شواهد سرولوژیک عفونت اخیر با کمپیلوباکترژژونی و سیتومگالوویروس دارند.
    کلیدواژگان: سندرم گیلن باره، کمپیلوباکترژژونی، سیتومگالوویروس، اپشتاین بارویروس، مایکوپلاسماپنومونیه
  • کتایون بهمن صوفیانی، مهدی شکرآبی، دکترمجید مبصری صفحه 27
    زمینه و اهداف
    دیابت ملیتوس اتوایمیون یا دیابت ملیتوس تایپ 1 بیماری هتروژنی است که بدنبال تخریب سلولهای بتا تولید کننده انسولین تظاهر می یابد. آنتی ژنهای لکوسیتی انسانی (Human leukocyte Antigens، HLA) بویژه آنتی ژنهای کلاس 2 نقش مهمی را دراتیولوژی بیماری بازی می کنند. از آنجائیکه آنتی ژنهای HLA بر اساس نژاد و منطقه جغرافیایی در بین گروه های بیمار از شیوع متفاوتی برخوردارند، لذا دستیابی به نحوه شیوع و گسترش آنتی ژنهای لکوسیتی در نمونه مورد مطالعه و نیزمشخص نمودن آنتی ژن یا آنتی ژنهای درگیر در بیماری را می توان از اهداف این بررسی عنوان کرد.
    روش بررسی
    در این تحقیق با انتخاب 50 بیمار مبتلا به دیابت نوع یک و 25 فرد سالم از افراد بومی منطقه و با تکنیک میکرو لمفوسایتوتوکسیسیتی، پانل کامل آنتی ژنهای کلاس 1 و2 این سیستم مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    آنالیز آماری نشان داد که ارتباط مثبت و معنی داری بین آنتی ژنهایDR3 (046/0P=)، DR4 (000/0P=)، DQ2(028/0P=)و همچنینDR3/DR4(049/0P=)، DR3/DQ2 (025/0P=) با بیماری وجود دارد که این آنتی ژنها در نقش اتیولوژیک فاکتور در گروه بیمار عمل می کنند. هم چنین آنتی ژنهای DR15/16(2)(021/0P=)،DQ3 (022/0P=) و DQ7(3)(037/0P=) ارتباط منفی معنی داری را با بیماری نشان دادند. این آنتی ژنها در افراد سالم نسبت به افراد بیمار شایعتر بودند. از بین آنتی ژنهای کلاس 1 آنتی ژنهای A69(28) (045/0P=) و CW6 (042/0P=) با ارتباط مثبت و آنتی ژن B38(16)(034/0P=) با ارتباط منفی در گروه بیمارمشاهده شدند. آنتی ژنهای BW6 و DQ2 نیزدر زنان دیابتی فراوانتر از مردان دیابتی بودند (به ترتیب 047/0P= و 034/0P=).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان میدهد که غربالگری آنتی ژنهای لکوسیتی بویژه آنتی ژنهای کلاس 2 میتواند روش ارزشمندی در شناسایی افراد در معرض خطر، محسوب شود.
    کلیدواژگان: دیابت ملیتوس تایپ 1، آنتی ژنهای سیستم HLA، میکرو لمفوسایتوتوکسیسیتی (MLC)
  • دکترنعمت بیلان، دکترمریم شعاران صفحه 33
    زمینه و اهداف
    آسم یک بیماری مزمن باشیوعی درمحدوده 30-1 درصدبوده و در بسیاری ازکشورها روبه افزایش است. یکی ازپایه های مهم درمانی در آسم استفاده ازکورتیکوستروئیدهای استنشاقی ویکی ازعوامل مهم درپایبندی بیماران به درمان، تعداددفعات استفاده ازاسپری درروزمی باشد. لذامطالعه حاضرجهت مقایسه اثربخشی فرکانسهای مختلف یکی ازاین داروها در درمان آسم پایدارخفیف طراحی شد.
    روش بررسی
    مطا لعه از نوع کارآزمائی بالینی است که طی آن بیماران مبتلابه آسم پایدارخفیف درگروه سنی 14-2 سال با دفعات مصرف متفاوت Flixotide مورد مقایسه قرار گرفتند، گروه مورد یک پاف هر 12 ساعت برای 3 ماه اول و سپس روز یکبار دوپاف برای 3 ماه بعد وگروه شاهد با همان مقدار ولی با فرکانس 2 بار در در روز به مدت 6 ماه.
    یافته ها
    بین دوگروه موردبررسی باتوجه به نتایج، از نظر پاسخ به درمان تفاوت معنی داری وجود نداشته ولی درگروه موردمیزان پایبندی به درمان بیشتربوده است.
    نتیجه گیری
    باتوجه به فقدان تفاوت معنی دار در نتایج و در جهت افزایش جلب مشارکت والدین و بهبود کنترل آسم، پس از تثبیت نسبی بهبودی، استفاده از دفعات کمتر دارو توصیه می شود.
    کلیدواژگان: آسم، اسپری فلیکسوتاید، کورتیکوستروئید استنشاقی، دفعات مصرف
  • زهره پور اعتدال، شبنم سالک زمانی، ناهید وحید کیا، مهر انگیز ابراهیمی ممقانی صفحه 37
    زمینه و اهداف
    تغذیه مناسب نقش بسیار مهمی در زندگی انسان ایفا می کند. عدم توجه به تغذیه صحیح در تمامی مراحل زندگی خصوصا در دوران جوانی اثرات سوئی بر سلامتی انسان می گذارد. نتایج مطالعات انجام گرفته حاکی از آن است که اکثر نوجوانان و جوانان دارای الگوی نا مناسب تغذیه ای بوده و گرایش به مصرف تنقلات کم ارزش تغذیه ای و غذاهای آماده در بین آن ها رایج است. لذا با توجه به اهمیت تغذیه در سنین جوانی، در این مطالعه الگوی مصرف مواد غذایی) با تاکید بر مصرف تنقلات و غذاهای آماده)دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز مورد بررسی قرار گرفت.
    روش بررسی
    این مطالعه مقطعی- تحلیلی با استفاده از پرسشنامه خود ایفا که روایی و پایایی آن بررسی گردید، در بین 574 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز(354 نفر دانشجوی دختر و 220 نفر دانشجوی پسر)که با نمونه گیری چند مرحله ای طبقه ای ساده انتخاب شدند، انجام گردید. پرسشنامه طراحی شده مشتمل بر سؤالاتی درزمینه اطلاعات فردی ، تغییر مصرف مواد غذایی قبل و بعد از ورود به دانشگاه و فرم بسامد مصرف مواد غذایی بود. کلیه داده ها به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج مطالعه نشان داد که بیشترین تغییر در الگوی غذایی دانشجویان پس از ورود به دانشگاه در مورد مصرف سبزیجات (6/70%) وکمترین درصد تغییر درمورد مصرف آجیل و مغزها (3/54%) صورت گرفته است. همچنین آنالیز نتایج بر اساس وضعیت بومی بودن نشانگر کاهش مصرف سبزی، میوه، لبنیات و آجیل و مغزها و افزایش مصرف تنقلات و غذاهای آماده در بین دانشجویان غیر بومی می باشد که این کاهش از لحاظ آماری معنی دار بود.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشانگر تغییر الگوی مصرف مواد غذایی درجهت افزایش مصرف تنقلات و غذاهای آماده و کاهش مصرف غذاهای سالم به وی‍‍‍ژه در بین دانشجویان غیر بومی پس از ورود به دانشگاه می باشد.
    کلیدواژگان: الگوی غذایی، تنقلات، دانشجوی بومی و دانشجوی غیر بومی
  • آرش خاکی، معرفت غفاری نوین، محمد نوری، امیر افشین خاکی، پرویز بزی، علی اکبر ابراهیم نژا د صفحه 43
    زمینه واهداف
    داروهای جنتامایسین، نئومایسین، استرپتومایسین وافلوکساسین ازدسته آنتی بیوتیک های خانواده آمینوگلیکوزیدی و فلوروکینولونی می باشند، که بر روی بیماری های حاصل از باکتری های گرم منفی وبیماری های عفونی دستگاه تناسلی-ادراری موثر عمل می کنندو در حال حاضردر بسیاری از کشورهای دنیا کاربرددرمانی دارند. انجام تحقیق فوق در ادامه تکمیل تحقیقات گذشته و به منظور، پی بردن به اثرات این داروها در ارتباط با مرگ برنامه ریزی شدهء (آپوپتوز) سلولهای بافت بیضه در طول دوره اسپرماتوژنز باروش تا نل در موش صحرایی بوده است.
    روش بررسی
    بدین منظور،50 سر موش صحرایی نژاد ویستار، که حدود 8 هفته سن داشتند و وزنشان در حدود g10 250 بود به پنج گروه کنترل و تحت مطالعه تقسیم شدند. هر چهار گروه تحت مطالعه (40=n) و کنترل(10=n) در شرایط یکسان از لحاظ مکان و محل زندگی و نوع ماده غذایی و آب آشامیدنی نگهداری می شدند و فقط گروهای تحت مطالعه در مقایسه با گروه کنترل که فقط از حلال دارو (سرم سالین نرمال) به صورت تزریقی(داخل صفاقی) استفاده کرده بودند، روزانه به مدت 14 روز از داروهای جنتامایسین به میزان mg/kg5 تزریقی (داخل صفاقی) و نئومایسین به میزان mg/kg 50، تزریقی (داخل صفاقی) و استرپتومایسین به میزان mg/kg40، تزریقی (داخل صفاقی) و افلوکساسین به میزان mg/kg72، تزریقی (داخل صفاقی) استفاده کردند. در روز چهاردهم به منظور مطالعات هیستوپاتولوژیکی، بافت بیضه پس از نمونه برداری و تثبیت در محلول فرمالین 10% جهت بررسی مرگ برنامه ریزی شده (آپوپتوز) با تکنیک تا نل به آزمایشگاه پاتولوژی ارجاع داده شد.
    یافته ها
    میزان سلولهای ژرمینال جنسی آپوپتوتیک شده(اسپرماتوگونی و اسپرماتوسیتهای اولیه) که به رنگ قهوه ای درآمده بودند در گروه جنتامایسین برابربا(17/10 15/24) و در گروه نئومایسین برابربا(11/9 15/25) در گروه استرپتومایسین برابربا(14/11 15/15) و در گروه افلوکساسین برابربا(17/8 15/34)بود و درگروه کنترل برابربا (41/2 3/7) بود که این تغییرات به میزان (05/0 > P) معنی داربود.
    نتیجه گیری
    از آنجا که،تعداد سلولهای ژرمینال جنسی آپوپتوتیک شده (اسپرماتوگونی و اسپرماتوسیتهای اولیه)درلوله های سیمینیفر گروه تحت درمان با استرپتومایسین در مقایسه با سایر داروها، کمتر میباشد لذا احتمال می رود که این دارو کمتر سبب ناباروری درموشهای نر گردد.
    کلیدواژگان: آپوپتوزیس، استرپتومایسین، افلوکساسین، جنتامایسین، نئومایسین، تانل
  • وحید زمانزاده، مهدی حیدرزاده، خدایار عشوندی، حسن ارگانی، سیما عابدی آذر صفحه 51
    زمینه و اهداف
    بیماران همودیالیزی، با عوامل تنش زای متعدد جسمی و روانی مواجه هستند که منجر به کاهش کیفیت زندگی آنان می شود. تمرینات بدنی به عنوان یکی از روش های درمانی جانبی می تواند در بیماران دیالیزی موجب بروز آثار سودمند جسمی، روانی و اجتماعی گردد. مطالعه در این زمینه در کشور ایران بسیار کم بوده و با توجه به اینکه در مطالعات قبلی در مورد تاثیر تمرینات بدنی بر کیفیت زندگی در سایر جوامع نتایج ضد و نقیض بخصوص در بعد روانی به دست آمده است، لذا در این مطالعه قصد بر آن است تا ضمن تعیین تاثیر تمرینات بدنی بر کیفیت زندگی کلی، میزان اثر آن بر ابعاد مختلف کیفیت زندگی نیز در بیماران همودیالیزی سنجیده شود.
    روش بررسی
    بدین منظور43 بیمار همودیالیزی واجد شرایط بستری در بخش همودیالیز بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تبریز انتخاب شدند که از این تعداد 35 بیمار تمرینات بدنی را به مدت 8 هفته (هر هفته 3 جلسه) انجام دادند، برنامه ورزشی در هر جلسه به مدت 1 ساعت انجام می شد و شامل ارگومتر، نوار متحرک و بازی با توپ بود. داده ها قبل و بعد از مداخله با پرسشنامه تلفیقی و تعدیل شده مشتمل بر دو بخش مشخصات فردی اجتماعی وکیفیت زندگی و با روش مصاحبه جمع آوری گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد تمرینات بدنی قادر بوده اند، نمره کیفیت زندگی را ازمیانگین 17± 7/153 به میانگین14 ± 187 و همین طور نمرات زیر شاخه های کیفیت زندگی را (بعد جسمی، روانی و اجتماعی) را به شکل معنی داری ارتقاء دهند(001/0P<).
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه تمرینات بدنی موجب بهبود کیفیت زندگی و ابعاد مختلف آن در بیماران همودیالیزی می شود، توصیه می شود مسئولین ترتیبی اتخاذ نمایند تا با فراهم سازی امکانات ورزشی برای بیماران همودیالیزی چه در منازل و چه در بیمارستان ها موجبات تقویت مسائل جسمی، روانی و اجتماعی و در نهایت بهبود کیفیت زندگی در این عزیزان فراهم شود
    کلیدواژگان: دیالیز، کیفیت زندگی، تمرینات بدنی
  • نرگس زینال زاده نیق، مرتضی جبارپور بنیادی، محمد برزگر، حسین نداف نیا صفحه 57
    زمینه و اهداف
    بیماری دیستروفی عضلانی دوشن از اختلالات ماهیچه ای عصبی است که منتهی به ضعف و تحلیل پیشرونده عضلات اسکلتی در مبتلایان می گردد. این بیماری ناشی از جهش در ژن دیستروفین بوده که جایگاه کروموزومی آن بر روی کروموزوم ایکس است. الگوی توارث این بیماری بصورت مغلوب وابسته به جنس بوده و فراوانی آن یک در 3500 تولد زنده پسر گزارش شده است. از آنجا که هنوز درمان موثری برای این بیماری شناخته نشده، تعیین افراد مونث ناقل جهت انجام مشاوره ژنتیکی و تشخیص پیش از تولد، ضروری می باشد.
    روش بررسی
    شانزده خانواده مبتلا توسط متخصصین مغز و اعصاب به آزمایشگاه ژنتیک تبریز معرفی و DNA آنها برای بررسی های بعدی استخراج گردید. با استفاده از هفت ریزماهواره درون و اطراف ژن دیستروفین، تک تک اعضاء این خانواده ها با تکنیک تعقیب ژنی مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    از شانزده خانواده مورد بررسی که محل حذف شدگی ژنی در مبتلایان آنها تشخیص داده شده بود در مجموع 43 فرد مونث با ریسک ناقل بودن و 3 فرد مونث ناقل اجباری مورد مطالعه قرار گرفته و در نهایت وضعیت 29 فرد مونث (18/68 درصد) از نظر ناقل بودن یا سالم بودن مشخص شد.
    نتیجه گیری
    در خانواده هایی که ابتلا آنها به دیستروفی عضلانی دوشن با روش های مولکولی مسجل شده است، می توان با استفاده از تکنیک قابل اعتماد تعقیب ژنی وضعیت افراد مونث را از نظر ناقل بودن با احتمال 100- 95 درصد مشخص نمود.
    کلیدواژگان: دیستروفی عضلانی دوشن، تشخیص ناقلین، تکرارهای ریزماهواره ای
  • یعقوب سالک زمانی، طناز احدی، شهرام جلیل زاده، محمد قاسمی، سوسن گنجعلی زاده صفحه 65
    زمینه و اهداف
    یکی از درمانهای اصلی در سندرم تونل کارپال استفاده از اسپلینت می باشد ولی زاویه مناسب آن دقیقا مشخص نمی باشد. هدف از این مطالعه بررسی تغییرات پارامترهای الکترودیاگنوزیس در وضعیت های مختلف مچ در افراد مبتلا به سندرم تونل کارپال (Carpal Tunnel Syndrome، CTS) می باشد تا زاویه مناسب اسپلینت در این بیماران تعیین گردد.
    روش بررسی
    33 بیمار که علائم و معیارهای تشخیصی الکترودیاگنوزیس سندرم تونل کارپال را داشته و نوروپاتی یا درگیری عصبی دیگری نداشتند به عنوان گروه بیماران و 28 فردی که معیارهای الکترودیاگنوزیس سندرم تونل کارپال، نوروپاتی محیطی و یا درگیری اعصاب محیطی را نداشتند به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. در هر دو گروه مطالعات الکترودیاگنوزیس حسی و حرکتی مدین به روش های استاندارد در سه وضعیت 25 درجه فلکسیون، نوترال و 25 درجه اکستانسیون بعد از 5 دقیقه بستن اسپلینت طراحی شده انجام گرفت. ارتفاع موج حرکتی عصب مدین زمان تاخیری موج حرکتی مدین، سرعت هدایت حرکتی عصب مدین ارتفاع موج حسی عصب مدین، زمان تاخیری موج حسی عصب مدین و سرعت هدایت حسی عصب مدین در 3 وضعیت در هر دو گروه اندازه گیری شد. میانگین پارامترهای الکترودیاگنوزیس در 3 وضعیت 25 فلکسیون، نوترال، 25 اکستانسیون بین دو گروه نرمال و بیماران بوسیله تست ANOVA مقایسه گردید.
    یافته ها
    با 05/0p< در گروه نرمال اختلافی بین پارامترهای الکترودیاگنوزیس در 3 وضعیت وجود نداشت. در گروه بیماران ارتفاع موج حسی و حرکتی مدین در 3 وضعیت ذکر شده تفاوت معنی داری نداشت. مقادیر زمان تاخیری موج حرکتی مدین، سرعت هدایت حرکتی مدین، زمان تاخیری موج حسی مدین، سرعت هدایت حسی عصب مدین در وضعیت نوترال با فلکسیون و در وضعیت اکستانسیون با فلکسیون، به صورت معنی دارمتفاوت بود اما اختلاف این مقادیر در مقایسه بین وضعیت نوترال با اکستانسیون معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که پارامترهای الکترودیاگنوسنیک در بیماران CTS در وضعیت های مختلف مچ تغییر یافته و لازم است که اسپلینت تجویز شده در وضعیت اکستانسیون یا نوترال باشد.
    کلیدواژگان: سندرم تونل کارپال، الکترودیاگنوزیس، پوزیشن مچ دست
  • کاظم سخا، عظیم رضامند صفحه 71
    زمینه واهداف
    حجم متوسط پلاکتی (Mean Platelet Volume، MPV) نمادی از سرعت تخریب پلاکت در خون محیطی میباشد افزایش آن نشانگر سرعت تخریب پلاکت ها در خون محیطی بوده که بیانگر افزایش فعالیت مغز استخوان در تولید پلاکت ها میباشد لذا بر آن شدیم که توان پیش گوئی کنندکی آنرا در پیش آگهی پورپورای ترومبوسیتوپنی ایدیوپاتیک حاد(Idiopathic Thrombocytopenic Purpura، ITP) بررسی نمائیم.
    روش بررسی
    50 بیمار مبتلا به پورپورای ترومبوسیتوپنی ایدیوپاتیک حاد که از مهر 1382 لغایت مهر 1384در مرکز پزشکی کودکان تبریز بستری شده بودند با حذف موارد مزمن و سایر علل ترومبوسیتوپنی انتخاب و تحت بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه شمارش گلبول های خونی، هموگلوبین، هماتوکریت و حجم متوسط پلاکتی توسط دستگاه H1 CBC انجام شد. بیماران بر اساس MPV قبل از درمان به سه گروه پائین، نرمال و بالا طبقه بندی و بعد از درمان با ایمنوگلوبولین وریدی(IVIG) یک و دو هفته و یکماه بعد با شمارش پلاکتی پی گیری شدند.
    یافته ها
    در این مطالعه 42 % بیماران MPV پائین، 40 % نرمال و 18 % بالا داشتند. در پی گیری این بیماران همه کودکانی که MPV پائین یا نرمال داشتند در هفته اول بعد از درمان (004/0=P)و هفته دوم (001/0=P) و یک ماه بعد(001/0=P)جواب به درمان مناسب داشتند ولی در بیمارانی که MPV بالا داشتند گرچه رابطه معنی داری در هفته اول (04/0=P) و هفته دوم (002/0=P) دیده شد ولی یکماه بعد با توجه به (161/0=P) این رابطه معنی دار نبود.همچنین کودکانی که سابقه عفونت یا واکسیناسیون در یک ماه اخیر داشتند MPV پائین یا نرمال داشته و نسبت به کودکان فاقد سوابق فوق پیش آگهی بهتری داشتند(001/0=P).
    نتیجه گیری
    در کودکان مبتلا به پورپورای ترومبوسیتوپنی ایدیوپاتیک حاد که MPV اولیه و قبل از درمان ها پائین یا نرمال بوده و سابقه عفونت یا واکسیناسیون اخیر داشته باشند میتوان انتظار بهبودی آن ها را در طول یک ماه داشت ولی در مواردیکه MPV بالا باشد این انتظار قابل اعتماد نخواهد بود
    کلیدواژگان: ترومبوسیتوپنی، پیش آگهی، ایدیوپاتیک ترومبوسیتوپنیک پورپورا، حجم متوسط پلاکتی، پلاکت
  • سیامک شیوا، محمد برزگر صفحه 75
    زمینه و اهداف
    علیرغم شناخت عوامل زمینه ساز و تلاش برای پیشگیری، راشی تیسم تغذیه ای در بسیاری از مناطق دنیا مجددا رو به افزایش می باشد. اگرچه همه کودکان مبتلا به راشی تیسم دچار افت کلسیم خون نمی شوند، اما تشنج ناشی از کاهش کلسیم خون شایعترین علت پذیرش این بیماران در بیمارستانها می باشد. این مطالعه به منظور بررسی راشی تیسم ناشی از کمبود ویتامین D در شیرخواران و کودکان بستری شده و شناخت عوامل دخیل در تشنج ناشی از کاهش کلسیم خون در این بیماران انجام گرفت.
    روش بررسی
    طی سالهای 84-83 بیمارانیکه به دلایل مختلف در بیمارستان ما بستری شدند و یافته های بالینی مشکوک به راشی تیسم داشتند، تحت بررسی سطح سرمی کلسیم یونیزه، فسفر، آلکالن فسفاتاز و 25OHD3 قرار گرفته و گرافی مچ دست از آنها بعمل آمد. بیمارانیکه راشی تیسم ناشی از کمبود ویتامین D برای آنها اثبات شد در مطالعه وارد و پس از جمع بندی اولیه به دو گروه تشنجی وغیرتشنجی تقسیم و با هم مقایسه شدند.
    یافته ها
    تعداد 69 کودک و شیر خوار مبتلا به راشی تیسم ناشی از کمبود ویتامین D در طی دو سال تشخیص داده شدند که میانگین سنی آنها 6/ 4 ± 2/6 ماه و 71% آنها پسر بودند. 8/92% بیماران سن کمتر از یکسال داشتند و 8/76% در فصول زمستان و بهار بستری شده بودند. 3/70% بیمارانیکه کمتر از یکسال سن داشتند منحصرا از شیر مادر تغذیه می کردند و 7/54% آنها اصلا ویتامین D تکمیلی دریافت نکرده بودند. بیمارانیکه بعلت تشنج ناشی از کاهش کلسیم خون بستری شده بودند (6/53 درصد بیماران)، در مقایسه با بیماران غیر تشنجی به مراتب سن پایین تری داشتند (003/0= P) و سطح کلسیم یونیزه آنها بطور قابل توجهی پایین تر بود(001/0=P)
    نتیجه گیری
    راشی تیسم ناشی از کمبود ویتامین D همچنان از مشکلات بهداشتی و درمانی ما می باشد. مبتلایان به این اختلال هر چه سن کمتری داشته باشند بیشتر در خطر افت کلسیم خون و تشنج هستند.
    کلیدواژگان: راشی تیسم، کمبود ویتامین D، تشنج، کاهش کلسیم خون
  • نازیلا فرین، علیرضا استادرحیمی، سلطانعلی محبوب، سوسن کلاهی، سید مصطفی قوامی صفحه 79
    زمینه و اهداف
    بیماری پوکی استخوان به عنوان یک مشکل بهداشت عمومی است که کیفیت زندگی زنان یائسه را تحت تاثیر قرار می دهد. فاکتور های متعددی در بروز پوکی استخوان دخیل می باشند که از جمله آنها میتوان به کمبود فعالیت فیزیکی اشاره کرد لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط فعالیت فیزیکی وتراکم معدنی استخوان در زنان یائسه صورت گرفت.
    روش بررسی
    این مطالعه بر روی 58 زن یائسه با محدوده سنی 70-50 سال انجام گرفت. برای تعیین تراکم معدنی استخوان(Bone Mineral Density، BMD) دو نقطه بدن شامل مهره های دوم تا چهارم ستون فقرات و هیپ از روش (Dual Energy X-ray Absorptiomerty، DEXA) استفاده گردید و برای تعیین فعالیت فیزیکی، پرسشنامه برای 3 روز تکمیل شد. برای تعیین ارتباط متغیرهای کمی طبقه بندی شده با کیفی از روشChi-Square استفاده شد.
    یافته ها
    براساس T-score دانسیته توده استخوانی ناحیه ستون فقرات، 18 نفر از نظر وضعیت استخوانی طبیعی (1-≤ T-score)، 22 نفر استئوپنی (1- > T-score > 5/2-)و 18نفرمبتلا به استئوپورز(5/2 - ≥ T-score) بودند.افراد دارای وضعیت استخوانی طبیعی2/72 % دارای فعالیت متوسط و افرادمبتلا به استئوپنی 8/77% فعالیت سبک داشتند. براساس نتایج مطالعه حاضر ارتباط بین نوع فعالیت فیزیکی و وضعیت دانسیته استخوانی از لحاظ آماری در تمام گروه ها معنی دار بود.(002/0P=)
    نتیجه گیری
    با توجه به تاثیر مثبت فعالیت فیزیکی بر تراکم توده استخوانی در زنان یائسه، افزایش فعالیت فیزیکی در این افراد توصیه می شود.
    کلیدواژگان: پوکی استخوان، فعالیت فیزیکی، یائسگی، تراکم معدنی استخوان
  • کریم قاضی خانلو ثانی، عبدالرضا هاشمیان، امیرحسین گودرزی، سیامک سبزواری صفحه 85
    زمینه و اهداف
    یکی از معضلات موجود در زمینه درمان های تشعشعی تومورهای بدخیم اینست که با افزایش اندازه تومور توانایی درمان های تشعشعی خارجی متداول جهت ریشه کن نمودن تومور بدلیل محدودیت حد تحمل بافت نرمال کاهش می یابد. گرید تراپی تکنیکی برای تجویز دوزهای بالا ئی از اشعه (Gy 20 - 15)، در یک مرحله، به تعداد بسیاری از حجم های کوچک در یک میدان درمانی بزرگ است. گرید صفحه ای دارای چندین حفره است که قسمتهایی از میدان درمانی را در مقابل تشعشعات مستقیم شیلد می کند.
    توزیع دوز در گریدتراپی مگاولتاژ تفاوت معنی داری با تکنیک های تشعشعی معمول دارد (به عنوان مثال شیب های زیادی از دوز در حجم درمانی وجود دارد). هدف این تحقیق طراحی و ساخت گرید مطلوب جهت استفاده با دستگاه شتابدهنده خطی Neptun 10 PC (با قابلیت تولید تشعشعات فوتونی با انرژی Mev 9) موجود در بخش رادیوتراپی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد است. در نهایت خصوصیات دوزیمتری این گرید مورد بررسی قرار می گیرد.
    روش بررسی
    بدین منظور ابتدا گریدی از جنس سرب با ضخامت 7 سانتیمتر توسط نرم افزار سالید وورک Solid works طراحی گردید. گرید دارای یک ردیف مربعی 16 × 16 از حفره هایی است که وقتی گرید در فاصله 70 سانتیمتری از هدف دستگاه شتابدهنده نصب شود در آیزوسنتر حفره هایی با قطر در حدود 3/1 سانتیمتر با فاصله بین مرکز حفره های مجاور 8/1 سانتیمتر ایجاد خواهند نمود. جهت ساخت گرید ابتدا آلیاژی از سرب(سرب 75%، انتیموان 15%، قلع 10%) که مقاومت کافی در برابر فشار و ضربه را دارا باشد انتخاب گردیده و قالب اولیه ریخته گری گردید. سپس توسط دستگاه فرز (Vertical Machining Center، VMC) حفره هایی با ابعاد و قطر دلخواه بر روی قالب ایجاد گردید.
    در مرحله نهایی گرید برروی دستگاه شتابدهنده Neptun 10 PC موجود در بخش رادیوتراپی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد که فوتونهایMev 9 نصب شد و خصوصیات دوزیمتری گرید در این مرحله بررسی گردید
    یافته ها
    گرید ساخته شده با این روش از نظر اقتصادی مقرون به صرفه بوده و هزینه آن بسیار کمتر از روش های قبلی می باشد.. جهت گیری حفره ها با دقت زیادی همراه است که خصوصیات دوزیمتری گرید گواه این مدعاست. منحنی های دوز عمقی ناشی از گرید بین منحنی های دوز عمقی میدان باز مشابه و یک شعاع باریک تشعشعی قرار دارد. نسبت دوز داده شده به مرکز نواحی شیلد شده به دوز در زیر مراکز حفره ها به عنوان نسبت دوز اطراف به دوز نقاط پیک نامیده می شود و این نسبت برای فوتونهای با انرژی Mev 9 در عمق Dmax بین 17 تا 28 درصد می باشد. در عمق 10 سانتیمتری این نسبت بین 23 تا 35 درصد افزایش می یابد. فاکتور خروجی گرید نیز در حدود 78% است.
    نتیجه گیری
    خصوصیات دوزیمتری این گرید امکان استفاده از آن را در کاربردهای کلینیکی فراهم می آورد. استفاده از گریدتراپی قابلیت درمان و تسکین بیمارانی که تومورهای بزرگ و عظیم الجثه دارند و همچنین سرطان هایی که روش های معمول رادیوتراپی از درمان آنها عاجز هستند را فراهم می نماید
    کلیدواژگان: گرید تراپی، تسکین، دوزیمتری، مگاولتاژ
  • سید محمد علی قریشی زاده، حسین لطفی نیا، امیر مرتضوی صفحه 93
    زمینه واهداف
    اختلال هذیانی نوعی اختلال روانی نسبتا غیر شایع است که ویژگی اصلی آن وجود هذیانهای سیستماتیزه مداوم بدون سایر، علائم روانپزشکی عمده می باشد.این اختلال همراه با عوارض عمده ای مانند از دست دادن شغل، طلاق وجدائی، آسیب ارتباطات بین فردی وگاه ارتکاب جرم وجنایت می باشد.در سبب شناسی اختلال هذیانی عوامل فرهنگی نقش مهمی دارند. یافته های موجود شیوع، خصوصیات دموگرافیک و علائم بالینی این بیماری را متفاوت گزارش کرده و در کشور ما در مورد خصوصیات دموگرافیک و علائم بالینی وعوارض اختلال هذیانی مطالعات اندکی صورت گرفته است. لذا این مطالعه در بیمارستان رازی تبریز انجام شد.
    روش بررسی
    این پژوهش، از نوع مقطعی است و جامعه آماری آن را 68 بیمار مبتلا به اختلال هذیانی تشکیل دادند که بین سالهای 1378تا1381 با تشخیص اختلال هذیانی در بیمارستان رازی تبریز بستری شده اند. در این پژوهش خصوصیات دموگرافیک وکلینیکی این بیماران بر اساس یافته های پرونده بیمارستانی آنها مورد بررسی قرار گرفته ونتایج این پژوهش با روش های آمارتوصیفی تجزیه وتحلیل شد.
    یافته ها
    سن بیماران در فاصله 23 تا82 سال قرار داشته و متوسط آن 50 سال بود. اکثر بیماران (5/79%)مذکرو(5/82%)متاهل بودند.شایعترین هذیان یافت شده هذیان گزند وآسیب بود(53%). مهمترین علائم بالینی توهم شنوائی(5/26%) خلق افسرده (5/54%)، افکار دیگر کشی(5/32%)و افکار خود کشی(5/29%) را شامل می شد.
    نتیجه گیری
    اختلال هذیانی یک اختلال جدی روانپزشکی است. که با آسیبهای روانی- اجتمائی گسترده ای همراه بود. و علائم کلینیکی وسیعی دارد. شایعترین علائم در این مطالعه هذیان گزند و آسیب، حسادت، خلق پایین، افکار خود کشی ودیگر کشی بوده و برخلاف اسکیزوفرنی و اختلالات خلقی در سنین بالا و متاهل ها شیوع بیشتری از خود نشان داد.
    کلیدواژگان: اختلال هذیانی، خصوصیات دموگرافیک، علائم بالینی
  • مهرداد لطفی، سپیده وثوق حسینی، حمیدرضا یاوری صفحه 99
    زمینه و اهداف
    یکی از مواد رایج پر کننده انتهای ریشه (Mineral Trioxide Aggregate، MTA) است که کاربردهای گوناگونی در اندودنتیکس دارد. هدف از این مطالعه مقایسه ریز نشت MTA سفید در سه ضخامت مختلف به عنوان مواد پر کننده انتهای ریشه بود.
    روش بررسی
    70 دندان قدامی تک کانال، به سه گروه آزمایشی 20 تایی و دو گروه کنترل5 تایی مثبت و منفی تقسیم شدند. کانال تمامی دندانها پاکسازی، شکل دهی گردید و توسط گوتاپرکا و سیلر پر شد. 3 میلیمتر انتهای ریشه دندانها توسط فرز عمود بر محور طولی ریشه قطع شد و به ترتیب در گروه آزمایشی اول حفره کلاس I به عمق 1 میلیمتر، گروه دوم به عمق 2 میلیمتر، گروه سوم به عمق 3 میلیمتر ایجاد گردید و با Mineral Trioxide Aggregate سفید ترمیم گردید. در گروه کنترل مثبت و منفی MTA قرار داده نشد. نمونه ها در مایع میان بافتی مصنوعی به مدت 48 ساعت نگهداری شدند. پس از انجام مراحل نفوذ رنگ، میزان حداکثر نفوذ خطی رنگ با استریو میکروسکوپ با بزرگنمایی 16× با دقت 1/0 میلیمتر اندازه گیری شد. از آزمون ANOVA با سطح معنی داری 05/0 < P برای تعیین معنی دار بودن و آزمون تعقیبی Dunnetts C برای مقایسه دو به دو گروه ها استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین میزان ریز نشت در گروه کنترل منفی و مثبت به ترتیب 0 و 3 میلیمتر و در گروه های آزمایشی 1،2 و 3 میلیمتر به ترتیب 4/0، 2/0، 5/0 میلیمتر بود. میزان ریزنشت در گروه های آزمایشی و گروه کنترل منفی تفاوت معنی داری نداشت (05/0> P). بین گروه کنترل مثبت و گروه های آزمایشی این تفاوت معنی دار بود(025/0= P).
    نتیجه گیری
    در محدوده این مطالعه در شرایط آزمایشگاهی ضخامتهای 1،2،3 میلیمتر MTA میتواند از ریزنشت آپیکالی ممانعت کند.
    کلیدواژگان: مینرال تراکساید اگریگیت، ماده پر کننده انتهای ریشه، ریز نشت آپیکالی
  • مصطفی محمدی، ایرج صالحی، فریبا میرزایی، ناصر اصلان آبادی، حسین بابایی، محمدرضا بنیادی صفحه 105
    زمینه و اهداف
    طی سالهای اخیرعوامل زیادی باعث افزایش بیماری های غیر واگیر از جمله بیماری های قلبی و عروقی شده است. یکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده بیماری های قلبی و عروقی پدیده آترواسکروزیس است. برخی محققین احتمال دادند که داروهای بلوکه کننده کانال کلسیم می توانند در آهسته کردن روند آترواسکلروزیس موثر باشند.
    روش بررسی
    تعداد 36 خرگوش سفید نر از نژاد نیوزیلند را به چهار گروه تقسیم نمودیم: گروه کنترل، گروه دریافت کننده داروی آملودیپین،گروه دریافت کننده رژیم پرکلسترول،گروه دریافت کننده رژیم پر کلسترول به همراه آملودیپین. پس از 8 هفته حیوانات را بیهوش نموده و نمونه های خونی وبافت قلب از آنها تهیه شد.
    یافته ها
    مصرف آملودیپین در هشت هفته موجب کاهش معنی داری (01/0>P) در غلظت اندوتلین -1 پلاسما درهردو گروه کلسترل همراه با آملودیپین و گروه آملودیپین گردید. مصرف آملودیپین موجب کاهش معنی داری(01/0>P) در غلظت اندوتلین -1 بافتی در گروه کلسترول همراه با آملودیپین گردید در حالیکه مصرف آملودیپین اثری بر کاهش غلظت اندوتلین -1 بافتی در گروه آملودیپین نداشت.
    نتیجه گیری
    رژیم پرکلسترول، موجب افزایش سطح اندوتلین پلاسما وبافت فلب گردید و آملودیپین موجب کاهش سطح آن در پلاسما وبافت قلب در گروه با رزیم پر کلسترول شد. درنتیجه مصرف آملودیپین می تواند موجب اثرات مثبت در پاتولوژی بیماری قلبی گردد.
    کلیدواژگان: آترواسکلروزیس، آملودیپین، اندوتلین، 1، بافت قلب
  • مجید محمودعلیلو، خلیل انصارین، مریم قره گوزلو صفحه 111
    زمینه و اهداف
    پژوهش نشان می دهد که میان الگوهای دلبستگی و ابتلا به بیماری آسم رابطه وجود دارد بهمین دلیل در پژوهش حاضر ارتباط سبک دلبستگی نا ایمن (اجتنابی، دو سوگرا) با بیماری آسم مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش بررسی
    به این منظور تعداد 40 نفر از بیماران آسمی (20 نفر مرد و 20 نفر زن) و 40 نفر از افراد سالم (20 نفر مرد و 20 نفر زن) از طریق همتاسازی با گروه بیمار انتخاب شده اند. سپس پرسشنامه دلبستگی هازن و شور بر روی گروه های مورد مطالعه اجرا شد.
    یافته ها
    بررسی نتایج بدست آمده نشان داد که بیماران آسمی از نظر سبک دلبستگی ایمن، ناایمن اجتنابی و دوسوگرا تفاوت معناداری 001/0 P<با گروه سالم دارند. در پژوهش حاضر نقش عامل جنسیت نیز در ارتباط با سبک دلبستگی و بروز بیماری آسم مورد بررسی قرار گرفت و نتایج بدست آمده نشان داد که بین سبک دلبستگی دوسوگرا و بروز آسم در زنان ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد.
    نتیجه گیری
    نتایج در کل نشان دادند که سبک دلبستگی بیماران آسمی از نوع ناایمن اجتنابی و ناایمن دوسو گرا می باشد. تلویحات بالینی یافته ها در بخش بحث و نتیجه گیری بررسی شدند
    کلیدواژگان: بیماری آسم، دلبستگی ایمن، دلبستگی ناایمن اجتنابی، دلبستگی ناایمن دوسوگرا
  • فریبا میرزایی، مصطفی محمدی، بهمن رشیدی، ایرج صالحی صفحه 117
    زمینه و اهداف
    از آنجا که درعروق آترواسکلروتیک تغییرات مشخص وبارز سلولی با اختلال در روند انتقال یونهای کلسیم همراه است برخی محققین احتمال داده اند که داروهای بلوکه کننده کانال کلسیم می توانند در آهسته کردن و بهبود روند آترواسکلروزیس موثر باشند.
    روش بررسی
    تعداد 36 خرگوش سفید نر از نژاد نیوزیلند را به چهار گروه تقسیم نمودیم: گروه کنترل، گروه دریافت کننده داروی آملودیپین، گروه دریافت کننده رژیم پرکلسترول، گروه دریافت کننده رژیم پر کلسترول به همراه آملودیپین (روزانه mg/kg/day 5(که به صورت گاواژ داده شد. پس از 8 هفته پس از بیهوش کردن حیوانات نمونه های بافتی از آنها تهیه شد.
    یافته ها
    در شریان آئورت در رژیم پر کلسترول ضخامت لایه داخلی Intima افزایش یافته و سلولها این لایه بعلت تجمع لیپید بصورت سفید مایل به زرد دیده می شود. هایپرتروفی سلولهای اندوتلیال، تجمع چربی در لایه های اندوتلیال به همراه کلسیفیکاسیون در ناحیه مدیا بیانگر ایجاد آتروم میباشد. با مصرف آملودیپین کاهش ضایعات آترومی مشاهده گردید.در شریان کاروتید در رژیم پر کلسترول شواهد نشان دهنده ایجاد آتروم میباشد. با مصرف آملودیپین کاهش ضایعات آترومی مشاهده گردید. در شریان کلیه درگروه کلسترول تغییرات آترواسکلروزیس مشاهد نشد.
    نتیجه گیری
    اختلاف فاحشی بین سه نوع شریان کلیه، آئورت وکاروتید ازنظر روند آترواسکلروزیس دیده شد.در شریان کلیوی در گروه های کلسترول وکلسترول و آملودیپین از نظر بافت شناسی تفاوت چندانی با یکدیگر نداشتند اما در شریانهای آئورت وکاروتید مصرف آملودیپین در کاهش روند پدیده آترواسکلروزیس موثر بوده است. این اختلاف را میتوان به اختلاف ساختمانی در سلولهای اندوتلیال عروق مختلف یا پراکندگی گوناگون رسپتورهای مربوطه نسبت داد.
    کلیدواژگان: آترواسکلروزیس، آملودیپین، خرگوش آترواسکلروتیک
  • محمد نژادکاظم، مسعود نادرپور، مهران مرادی، علی گلجانیان تبریزی صفحه 123
    زمینه و اهداف
    اوتیت میانی مزمن یک روند التهابی در گوش میانی است که همراه با تغییرات آسیب شناختی غیر قابل برگشت بوده و تقریبا همیشه همراه با وجود سوراخ در پرده تمپان می باشد. یکی از اصول پایه جراحی گوش میانی برای اوتیت میانی مزمن، بازسازی پرده تمپان برای بستن گوش میانی و برقراری مجدد مکانیسم انتقال صوت می باشد. با در نظر گرفتن اینکه سوراخ های قدامی و ساب توتال پرده تمپان، بدنبال روش های ترمیم، میزان شکست درمانی بالاتری دارند، اگر سعی کنیم میزان شکست درمانی شیوه های بازسازی این نوع سوراخ ها را کاهش دهیم این امر بر نتیجه نهایی درمان اوتیت میانی مزمن تاثیر مثبت خواهد گذاشت. هدف از این مطالعه، مقایسه دو تکنیک مختلف در بازسازی سوراخ های قدامی پرده تمپان می باشد.
    روش بررسی
    در یک کار آزمایی بالینی شاهددار که در طی یک دوره 2 ساله بین فروردین 1383 تا فروردین 1385 در بیمارستان امام خمینی تبریز انجام شد تعداد 60 بیمار مبتلا به اوتیت میانی مزمن با سوراخ قدامی پرده تمپان تحت جراحی تمپانوپلاستی قرار گرفتند. 30 نفر از این بیماران تحت جراحی با قرار دادن گرافت فاسیای تمپورال در زیر بقایای قدامی پرده تمپان قرار گرفته و در 30 نفر دیگر، برشی در پوست کانال گوش خارجی در سمت لاترال آنولوس داده شد، و یک فلپ قدامی ایجاد و لبه قدامی گرافت فاسیای تمپورال، با عبور از زیر آنولوس در زیر فلپ قدامی گیر انداخته شد.
    یافته ها
    میانگین سنی بیماران در گروه با گیر انداختن گرافت 5/34 سال و در گروه بدون گیر انداختن گرافت 3/34 سال و میانگین سنی کل بیماران 4/34 سال بود. 60٪ بیماران مونث و 40٪ مذکر بودند. در گروه با گیر انداختن گرافت 3 مورد شکست درمانی (90٪ میزان موفقیت) و در گروه بدون گیر انداختن گرافت 5 مورد شکست درمان(4/83٪ میزان موفقیت) وجود داشت که از نظر آماری، تفاوت معنی داری بین دو گروه ملاحظه نگردید(448/0P=).
    نتیجه گیری
    فرضیه اصلی ما این بود که بین میزان موفقیت دو روش مذکور در ترمیم پرده تمپان اختلاف آماری معنی داری وجود دارد. بعد از تجزیه و تحلیل یافته ها به این نتیجه رسیدیم که علیرغم اینکه در روش گیر انداختن، تعداد موارد موفقیت آمیز چند مورد بیشتر بود ولی اختلاف معنی داری بین میزان موفقیت در دو گروه وجود نداشت. بنابراین بر اساس این یافته ها، تکنیک گیر انداختن بعنوان یک متد روتین به پرفوراسیون های قدامی پرده تمپان توصیه نمی شود.
    کلیدواژگان: کانال گوش خارجی، تمپانوپلاستی، گیر انداختن لبه قدامی گرافت
  • دکترمحمد نوری، دکترلعیا فرزدی، دکترعالیه قاسم زاده، وحیده شهنازی صفحه 127
    زمینه و اهداف
    نشان داده شده که در آستنوزواسپرمی سطح بالای پراکسیداسیون لیپیدی موجب آسیب غشاء اسپرم ها شده و میزان باروری را کاهش می دهد. اخیرا ضرورت وجود حداقلی پراکسیداسیون لیپیدی(Lipid Per Oxidation، LPO) برای باروری اووسیتها و اسپرمها نیزگزارش شده است. در این مطالعه تاثیرویتامین های E و C با دوز بالا برروی سطح پراکسیداسیون لیپیدی در مایع منی و میزان زنده ماندن اسپرم ها در شرایط آزمایشگاهی قبل و بعد از دوماه درمان در مردان آستنوزواسپرمی مورد ارزیابی قرارگرفته است.
    روش بررسی
    از میان زوجین مراجعه کننده به بخش نازائی 40 مرد باروربا خصوصیات نرموزواسپرمی و 60 مرد نابارور آستنوزواسپرم ایدئوپاتیک به روش ساده انتخاب گردیدند. قبل از شروع درمان از بیماران و افراد نرمال دو بار مایع منی و بعداز درمان (روزانه 400 میلی گرم ویتامین E و 1000 میلی گرم ویتامین C به مدت دو ماه) دو بارنمونه منی از افراد مورد مطالعه اخذ گردید. سطح پراکسیداسیون لیپیدی (MDA Malone Di-Aldehyde،)، ویتامین C، ویتامین E، تحرک و مورفولوژی اسپرم (براساس متد پیشنهادی WHO)وتست تغلیظ با روش شناور سازی(Swim up) انجام گرفت.
    یافته ها
    در صد اسپرمهای متحرک (درجه b) در مردان آستنوزواسپرم بعد از دو ماه درمان افزایش معنی داری را نسبت به قبل از درمان نشان داد. همچنین درمان با ویتامین های آنتی اکسیدانت بدون تاثیر بر غلظت و مورفولوژی اسپرم، تحرک درجه a و b و مدت زنده ماندن آنها را در محیط کشت افزایش می دهد. سطح پراکسیداسیون لیپیدی مایع منی بعد از درمان در افراد آستنوزواسپرم تا محدوده افراد نرموزواسپرم کاهش معنی داری را نشان داد (001/0P<).
    نتیجه گیری
    دریافت ویتامین های E و C با دوز بالا با کاهش سطح پراکسیداسیون لیپیدی موجب افزایش تحرک اسپرمها بعد از تست تغلیظ شده و با افزایش مدت زمان زنده ماندن سلولها می تواند میزان باروری را در شرایط داخل بدن و ازمایشگاه تحت تاثیرقراردهد.
    کلیدواژگان: پراکسیداسیون لیپیدی، ویتامین E، ویتامین C، کیفیت منی، آستنوزواسپرمی
  • سپیده وثوق حسینی، مهرداد لطفی، دکترمهران مسگری صفحه 133
    زمینه و اهداف
    Mineral Trioxide Aggregate، MTA بعنوان یکی از مواد پرکننده انتهای ریشه سازگاری زیستی خوبی دارد و به دو نوع سفید و خاکستری ساخت خارج و داخل موجود است. هدف از این مطالعه بررسی واکنش بافت همبند به دو نوع تجاری MTA خاکستری میباشد.
    روش بررسی
    40 موش صحرایی به 5 گروه 8 تایی تقسیم شدند. لوله های پی اتیلن پر شده با MTA خاکستری خارجی، ساخت داخل و لوله های خالی بعنوان کنترل در بافت همبند زیر جلدی کاشته شد. نمونه ها پس از 7، 15، 30، 60 و 90 روز مورد بررسی هیستوپاتولوژیک قرار گرفت و بدین صورت گروه بندی شدند. صفر، بدون سلول التهابی، بدون واکنش. یک، کمتر از 25 سلول التهابی، واکنش خفیف. دو،25 الی 125 سلول التهابی، واکنش متوسط. سه، بیش از 125 سلول التهابی، واکنش شدید. از تست آماری Kruskal-Wallis و ANOVA دو طرفه در سطح معنی داری05/0 < p استفاده شد.
    یافته ها
    بطور کلی واکنش التهابی با گذشت زمان در تمامی گروه ها کاهش یافت. گروه های آزمایشی در مقطع زمانی 7 روز التهاب متوسط تا شدید داشتند که با گروه کنترل که التهاب خفیف تا متوسط داشت، اختلاف آماری معنی داری داشت (04/0 = p). بین گروه های آزمایشی و گروه کنترل در مقاطع زمانی دیگر اختلاف آماری معنی داری مشاهده نشد(05/0 > P).
    نتیجه گیری
    واکنش التهابی سلولی بافت همبند زیر جلدی موش به MTA خاکستری خارجی و نوع ساخت داخل یکسان است.
    کلیدواژگان: درمان ریشه، مواد پر کننده انتهای ریشه، سازگاری نسجی
  • جواد یزدانی، احسان خشابی، محمدعلی قویمی صفحه 139
    زمینه و اهداف
    حفظ دندانها و انساج حمایت کننده آنها تا سنین کهنسالی از یک طرف نشان از رعایت بالای بهداشت و از طرفی دیگر کارآمدی سیستم بهداشتی است. در مقابل، کشیدن دندان به علت تخریب بافتی به خصوص هنگامی که بیمار بنابر علل مالی قادر به حفظ آن نیست نشاندهنده عدم آگاهی بیماران و مشکلات سیستم بهداشتی بوده و موجب تاسف است. هدف از این مطالعه بررسی علل مختلف و میزان کشیدن دندان در دانشکده دندانپزشکی تبریز می باشد.
    روش بررسی
    در طی مطالعه توصیفی- مقطعی اطلاعات عمومی، علل کشیدن دندان و فراوانی آنها، وضعیت بهداشت دهان در بیماران مراجعه کننده به بخش جراحی دهان دانشکده دندانپزشکی تبریز از اسفند 1383 الی تیرماه 1384 در پرسشنامه ای ثبت گردید. بررسی رابطه میان علل کشیدن دندان با سایر متغیرهای مورد بررسی (مثل وضعیت سواد و...) توسط آزمون آماری Chi- Square در نرم افزار SPSS تحلیل شد.
    یافته ها
    از میان 900 دندان کشیده شده، پوسیدگی با میزان 5/40%، کشیدن دندان بعلت طرح درمان پروتزی با میزان 6/35% و بیماری پریودنتال با میزان 1/15% از علل عمده کشیده شدن دندانها و شایعترین دندان کشیده شده مولر اول مندیبل بود(52/17%). میانگین تعداد دندانهای کشیده شده با سطح بهداشتی و تحصیلی آنها از لحاظ آماری رابطه معکوس و معنی داری داشت.
    نتیجه گیری
    پوسیدگی، طرح درمان پروتزی و مشکلات پریودنتال بیشترین علت کشیدن دندان بود. با توجه به نتایج به نظر می رسد که با افزایش بهداشت و پیشگیری اولیه می توان از شایعترین عوامل از دست دادن دندانها جلوگیری نمود.
    کلیدواژگان: کشیدن دندان، پوسیدگی، بیماری پریودنتال
  • دکترشهین عبدالهی فخیم، دکترنجمه دوست محمدیان صفحه 143
    جسم خارجی راه هوائی یک مشکل شایع در شیرخواران و کودکان است اغلب اجسام خارجی به دلیل شکل و اندازه شان ازحنجره و نای عبور کرده و در برونش قرار می گیرند. اگر اندازه بزرگ تر بوده و در حنجره گیر کند انسداد کامل که اورژانس راه هوائی است ایجاد می کنند. اجسام نامنظم یا اجسامی که به صورت ساژیتال در حنجره قرار می گیرند انسداد کامل نمی دهند و هوا از اطرافشان عبورمی کند ولی ادم ثانویه می تواند انسداد کامل ایجاد کند. این موارد با علائم انسدادی و خشونت صدا مراجعه می کنند که آن می تواند کروپ را تقلید و منجر به تاخیر در تشخیص وعوارض شود. در این گزارش یک شیرخوار 15 ماهه با خشونت صدا معرفی می شود که با تشخیص کروپ بستری شده و بهبودی نداشت و درلارنگوسکوپی، جسم خارجی روی طناب صوتی راست، با فورسپس برداشته شد.
    کلیدواژگان: جسم خارجی حنجره، کروپ، خشونت صدا
  • داوود نوری زاده، شهریار هاشم زاده صفحه 147
    افراد مبتلا به سندرم عدم حساسیت آندروژنی کامل فنوتیپ نرمال مونث با دستگاه تناسلی خارجی زنانه داشته و فرمول کروموزومی آنها xy46 می باشد. (Complete androgen insensitivity syndrome، CAIS) یک اختلال نادر بوده و شیوع آن 1 در 20000 تا 1 در 60000 تولد تخمین زده می شود. این بیماری اغلب در دخترانی که با فتق مغبنی مراجعه می کنند تشخیص داده می شود. در بین دختران مبتلا به فتق مغبنی شیوع این سندرم 8/0% تا 4/2% گزارش شده است. در این مقاله دو مورد CAIS گزارش شده است. در مورد اول دختر 18 ساله که با آمنوره اولیه مراجعه کرده بود در معاینه هر دو بیضه در ناحیه مغبنی لمس می شد. در بررسی بعمل آمده با اولتراسونوگرافی رحم، لوله های رحم و قسمت بالائی واژن تشکیل نشده بود. فرمول کروموزومی ایشان xy46 بود. بعد از مشاوره تحت عمل اورکیکتومی دو طرفه قرار گرفت و بعنوان دختر پرورش یافت. مورد دوم پسر 16 ساله که در دوران نوزادی بعنوان دختر پرورش یافته ولی در 5 سالگی به دنبال ترمیم فتق مغبنی دو طرفه و توجه به بیضه ها بعنوان پسر تربیت شده است.بعد از بلوغ و بروز صفات ثانویه جنسی مونث این پسر که در واگذاری جنسی راه درست برایش انتخاب نشده بود تحت عمل برداشتن هر دو پستان قرار گرفت و با مشکلات اجتماعی و روحی روانی زیاد مواجه شد.CAIS باعث بروز فنوتیپ کامل مونث می شود و بایستی بعد از شروع بلوغ جهت جلوگیری از احتمال بدخیمی بیضه ها، اورکیکتومی دو طرفه بعمل آید و فرد مبتلا بعنوان جنس مونث پرورش یابد.
    کلیدواژگان: سندرم عدم حساسیت آندروژنی کامل، فنوتیپ، مؤنث