فهرست مطالب

جغرافیا و توسعه - پیاپی 13 (بهار 1388)

مجله جغرافیا و توسعه
پیاپی 13 (بهار 1388)

  • تاریخ انتشار: 1387/12/15
  • تعداد عناوین: 10
|
  • بهروز ساری صراف، سعید بازگیر، غلامحسن محمدی صفحه 5
    شناخت اقلیم و بررسی نیازهای اقلیم شناختی گیاهان زراعی از مهمترین عوامل موثر در تولید است. با بررسی های هواشناسی کشاورزی می توان امکانات بالقوه اقلیمی را در مناطق مختلف مشخص و از آنها حداکثر بهره برداری را نمود. نظر به اهمیتی که عوامل اقلیمی در تولیدات دیم داشته، همچنین به علت توانایی های بالقوه دیم زارهای استان آذربایجان غربی، بررسی جامعی براساس آمارهای بلندمدت عناصر اقلیمی انجام گرفت. برای انجام این مطالعه از سامانه های اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. پارامترهای مورد استفاده در این تحقیق عبارتند از: احتمال وقوع بارش سالانه 300میلی متر و بیشتر، مقادیر بارش پاییزه، بهاره و ژوئن (خرداد) با احتمال وقوع 75%، احتمال وقوع دماهای مناسب (14-8 درجه سانتیگراد) در مرحله ی جوانه زنی گندم دیم، احتمال وقوع دمای حداکثر روزانه 25درجه سانتیگراد و بیشتر در مرحله ی گل دهی و احتمال وقوع دمای حداکثر روزانه 30 درجه سانتیگراد و بیشتر در مرحله ی پر شدن دانه. برای بررسی پارامترهای بارش از 26 ایستگاه و پارامترهای دما از 13 ایستگاه هواشناسی موجود در منطقه استفاده گردید. برای دستیابی به تاریخ رسیدن به مراحل مختلف رشد گندم، از درجه- روزهای رشد (GDD) استفاده شد.
    با بهره گیری از نیازهای رویشی (شرایط اقلیمی مطلوب) گندم دیم، لایه های اطلاعاتی کلاسه بندی و ارزش وزنی هرکدام از پهنه ها مشخص شد. نهایتا با همپوشانی و تقاطع لایه های اطلاعاتی به روش «ارزش وزنی طبقه بندی شده» مخدوم، نقشه ی نهایی که پتانسیل های اقلیمی را برای کشت گندم دیم در استان آذربایجان غربی نشان می داد تهیه گردید. نتایج نهایی نشان دهنده ی این واقعیت است که نقش هر یک از عناصر اقلیمی بارش و دما، متناسب با مراحل مختلف رشد، در مناطق مختلف استان متفاوت است همچنین از طریق انطباق لایه های موثر در فرایند کشت دیم گندم در محیط GIS، امکان شناخت میزان مطلوبیت مناطق جهت کشت این گیاه زراعی ارزشمند وجود دارد.
    کلیدواژگان: پهنه بندی، پتانسیل اقلیمی، آذربایجان غربی، گندم دیم، GIS
  • عیسی ابراهیم زاده، مهدی قرخلو، مهدی شهریاری صفحه 27
    اصولا شهرجدید با نگاهی که در این تحقیق بدان نگریسته شده، شهری است که به عنوان یکی از راهبردها و الگوهای توسعه ی شهری در جهت جذب سرریزهای جمعیتی شهرهای بزرگ و اسکان جمعیت مازاد مادرشهر طراحی، برنامه ریزی و احداث شده و یا می شود. نظر به اینکه شهر تهران از نظر مساحت و جمعیت اولین شهر کشور است و مهمترین کانون جذب جمعیت در ایران می باشد؛ لذا محدودیت هایی از نظر امکانات و گسترش شهر و همچنین عدم توان جذب جمعیت بیشتر را پیش رو داشته و دارد. شهرهای جدیدی دراطراف تهران از جمله شهر جدید پردیس به منظور تعدیل این نارسایی ها و سرریزپذیری جمعیت مازاد آن طراحی و احداث شده است. شهر جدید پردیس که شهری است از پیش طراحی شده، در اراضی بکر و بایر در 35 کیلومتری شمال شرق تهران با مساحتی حدود 2600 هکتار، با هدف سرریزپذیری بخشی از جمعیت مازاد شهر تهران، طراحی شده است و تا سال 1395 پیش بینی شده که 200000 نفر را می بایست در خود جای دهد. لیکن هم اکنون (1385) تنها 52000 نفر جمعیت در مساحتی حدود 9/358 هکتار در این شهر اسکان یافته اند.
    هدف از انجام این تحقق بررسی میزان اثرگذاری شهر جدید پردیس در تمرکززدایی از مادرشهر تهران، با جمعیت پذیری بخشی از مازاد جمعیت این مادر شهر بوده است. روش کار این پژوهش تحلیلی- تطبیقی بوده با حجم نمونه ای به میزان 10 درصد خانوارهای ساکن در شهر و از طریق پرسشنامه به اخذ اطلاعات میدانی مبادرت گردیده است. یافته های این تحقیق بیانگر آن است که شهرجدید پردیس در ایفای نقش خود که همانا جمعیت پذیری بخشی از مازاد جمعیت و تمرکززدایی از مادرشهر تهران بوده، چندان موفق نبوده است. بخش زیادی از این عدم توفیق ناشی از عدم احداث متناسب زیرساخت ها و نبود زمینه های اشتغال و فعالیت در این شهر بوده که آن هم متاثر از ناکارآمدی مدیریت و برنامه ریزی متناسب با نیازهای توسعه ی شهری بوده است. در این مقاله به منظور رفع این مشکل پس از تحلیل و تلفیق یافته ها، راهبردهایی پی جویی گردیده که در متن مقاله ارایه شده است.
    کلیدواژگان: شهر جدید پردیس، تمرکززدایی، مادرشهرتهران، سرریزپذیری جمعیت، گسترش شهری
  • محمدرضا نوجوان، سیدابوالقاسم میرحسینی، محمدحسین رامشت صفحه 47
    اگرچه گردشگری در ازمنه ی قدیم نیز به عنوان مقوله ای اجتماعی در ملل و نحل مختلف معمول و مرسوم بوده است اما باید اذعان نمود که در عصر ما بیشتر از دیدگاه اقتصادی، به عنوان یک فعالیت ناگریز و ضرورتی اجتماعی مطرح می شود و سهمی مهم در درآمد ملی برای آن منظور می گردد و برنامه ریزان و سیاستگذاران به عنوان یکی از محورهای پراهمیت درآمد ملی بدان نگاه می کنند. این نکته را هم نمی توان کتمان نمود کهدر چند دهه ی اخیر پررونق شدن این فعالیت و تحرکی که این مجموعه از فعالیت های بشری می تواند بر بخش های دیگر اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی بگذارد موتور اصلی چنین نگاهی بوده است. مصطلح شدن واژه هایی چون اگروتوریسم، ارکئولوژیکال توریسم، اکوتوریسم، ژئوتوریسم، توریسم استراحت و سلامتی، توریسم فرهنگی، توریسم مذهبی، توریسم ورزشی، توریسم اقتصادی، توریسم سیاسی، توریسم چشم انداز، توریسم تعطیلات و... همه از گستره ی حوزه و افق انجام فعالیت هایی است که می تواند در این زمینه انجام گیرد (قره نژاد،1372: 48). در این میان، ژئوتوریسم شکلی از توریسم فرهنگی محیطی معطوف به حس ماجراجویی است که تجربیات ناشی از تحقیق در مواریث طبیعی بدان اعتبار بخشیده است. با آغاز ارتباط بین طبیعت و فرهنگ در مناطق، ژئوتوریسم در محوطه های ژئوتوپ ها، می تواند پاسخ گوی سوالات وتمایلات جدیدی باشد و بدین ترتیب این موضوع قادر به عهده دارشدن سهمی از توسعه ی مناطق خواهد بود.
    ژئوتوپ های یزد به واسطه ی شرایط استثنایی فرهنگی و پالئو اقلیم خود پتانسیل های بالقوه مطلوبی در این زمینه دارد به ویژه آنکه با داشتن سرزمینی بیابانی از یک سو و وجود ارتفاعات 4000 متری در شیرکوه جاذبه های بی نظیری در ژئوتوریسم وژئومورفوتوریسم فراهم آمده و بدین خاطر ژئوتوپ طزرجان از میان تعداد محدودی روستای هدف در ایران به عنوان دهکده ی توریستی برگزیده شده و جالب تر آن که جاذبه های این روستا در منطقه نه تنها به واسطه ی اقلیم متفاوت آن با دشت یزد که مجموعه ای از دیدنی های فرهنگی و جاذبه های علمی طبیعی یا ژئوتوپ ها در اطراف آن فراهم آمده که برای جغرافیدانان، زمین شناسان و اکولوژیست ها و دیگر دانشمندان علوم محیطی و فرهنگی، بی نظیر و شگفت انگیز است.
    وجود آثار سیرک های عظیم یخچالی، سنگ های سرگردان یخچالی، دایک ها و سیل های متعدد، گرانیت ها و مرمریت ها با شهرت جهانی، آثار دره های یخچالی و باد رفت های ماسه ای و وجود بزرگترین سد طبیعی زیرزمینی در مهریز که با نیمرخی تقریبا عریان نظر هر محققی را در علوم زمین جلب و شگفت زده می کند و زیبایی های دیگر طبیعی و فرهنگی، این منطقه را بیشتر به ژئوپارکی علمی با جاذبه های یک موزه ی تاریخ طبیعی تبدیل نموده است.
    کلیدواژگان: یزد، ژئوتوریسم، ژئوپارک، اکوتوریسم، ژئوتوپ، برفخانه، سد زیر زمینی، سنگ های سرگردان، یخچال شناسی
  • هدایت الله نوری، سید حسن حسینی ابری، حسین خادمی* صفحه 61

    امروزه موضوع نابرابری و عدم تعادل های فضایی میان سکونتگاه های شهری و روستایی از مباحث مهم اقتصاددانان و برنامه ریزان منطقه ای می باشد. وجود دوگانگی اقتصادی، قطب های رشد و پراکندگی نقاط روستایی از آثار این پدیده است. از این رو به منظور دستیابی به توسعه ی متوازن و یکپارچه در فضای منطقه ای، ایجاد سلسله مراتب متعادل و نظام یافته ی سکونتگاه ها از نیازهای اساسی به شمار می آید که در این میان توجه به شهرهای کوچک یکی از راهکارهای تعادل بخشی به این وضعیت می باشد.
    این مطالعه با هدف شناخت وضعیت الگوی استقرار سکونتگاه ها، نحوه ی تمرکز و روند توزیع جمعیت در فضای منطقه ای یزد در طی سال های 1345 تا 1385 صورت گرفته است. در این راستا ابتدا از مدل های تمرکز شهری جهت سنجش میزان تمرکز جمعیت در شبکه ی سکونتگاه ها و مدل کشش پذیری جمعیت، جهت تعیین اهمیت شهرهای کوچک در تعادل بخشی منطقه ای استفاده شده است. سپس به منظور شناخت نحوه ی پراکندگی روستاها و تعیین مرکزیت آنها مدل تحلیل نزدیکترین مجاورت، مدل ویژگی و تئوری تاثیر متقابل به کار گرفته شده است.
    بر اساس نتایج این تحقیق، میزان تمرکز جمعیت در شبکه ی شهری در سال 1385 حدود 7/3 و حاکی از توسعه ی قطبی در استان یزد است. این در حالی است که در همان سال تنها 20 درصد از کل جمعیت استان در 1390 آبادی پراکنده و کوچک ساکن بوده اند. از مجموع این آبادی ها فقط 30 درصد آنها جمعیتی بالای 20 خانوار در خود جای داده اند. الگوی استقرار این سکونتگاه ها طبق محاسبات میزان نزدیکترین مجاورت، به صورت خوشه ایبا فضاهای معین است (73/0) که بنا به نحوه ی پراکندگی و اندازه ی آنها در سطح منطقه، سطح بندی فضاهای روستایی و تعیین مرکزیت آنها صورت گرفته است. تعداد 69 مرکز روستایی در سطح فضاهای خرد روستایی و تعداد13 شهر کوچک و روستا- شهر، نقش رابط میان سطوح روستایی و سطوح کلان شهری (شبکه شهری) برعهده خواهند داشت. درپایان به منظور توسعه ی متعادل منطقه ی یزد به ویژه توسعه ی هماهنگ شبکه ی شهری با شبکه ی روستایی، پیشنهاداتی ارایه گردیده است.

    کلیدواژگان: نظام سکونتگاهی، تعادل بخشی، شهرهای کوچک، سکونتگاه های روستایی، استان یزد
  • سیدابوالفضل مسعودیان صفحه 79
    در این مقاله به کمک داده های بارش روزانه 333 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی 366 نقشه ی هم بارش کشور به روش کریگینگ روی یاخته های 18×18 کیلومتر محاسبه و یک ماتریس 366×5214 حاصل شد. انجام یک تحلیل خوشه ایبر روی فواصل اقلیدسی این ماتریس به روش ادغام وارد نشان داد که برحسب مقدار و زمان دریافت بارش در ایران هشت ناحیه ی بارشی متمایز وجود دارد. آرایش جغرافیایی این نواحی آشکار می سازد که هرچند مقدار بارش تا اندازه ای به ناهمواری ها وابسته است اما زمان دریافت بارش بیشتر آرایش مداری دارد و با پیشروی و پسروی سامانه های همدید وابستگی دارد.
    کلیدواژگان: بارش، تحلیل خوشه ای، نواحی بارشی
  • رسول ربانی، حمیدرضا وارثی، زهرا طاهری صفحه 93
    هدف از مقاله ی حاضر، تحلیلی پیرامون علل اصلی شکل گیری حاشیه نشینی در شهر اصفهان، و به طورخاص مناطق ارزنان و دارک این شهر می باشد که در آن تلاش شده است، تا با توجه به فرضیات مطرح شده، به علل اصلی شکل گیری حاشیه نشینی همانند: علل اقتصادی، طبیعی، امکانات رفاهی- آموزشی- بهداشتی، سهولت تهیه ی مسکن و زمین و قومیت گرایی توجه شود. روش تحقیق در پژوهش حاضر پیمایشی(Survey) بوده و البته از روش کتابخانه ای (اسنادی) نیز استفاده شده است. شیوه ی نمونه گیری سهمیه ای(Quota) است که توزیع آن به صورت تصادفی در بین 384 نفر از ساکنان مناطق ارزنان و دارک صورت گرفته است. لازم به توضیح است که متغیرهای مستقل پژوهش عبارتند از: عوامل اقتصادی (جاذبه ها و دافعه ها)، عوامل طبیعی آسیب زا، امکانات، سهولت تهیه ی مسکن و زمین، قومیت گرایی، نوع شغل و نوع قومیت؛ و متغیر وابسته حاشیه نشینی می باشد. برای آزمون متغیرهای پژوهش ازآماره های متناسب درنرم افزارSPSSاستفاده شده است.
    نتایج به دست آمده، حاکی از وجود ارتباط مستقیم و معنادار بین متغیرهای عوامل اقتصادی (جاذبه ها و دافعه ها)، امکانات، سهولت تهیه ی مسکن و زمین، قومیت گرایی، نوع قومیت و نوع شغل با حاشیه نشینی و عدم وجود ارتباط بین متغیر عوامل طبیعی آسیب زا باحاشیه نشینی می باشد.
    کلیدواژگان: حاشیه نشینی، مهاجرت، قومیت گرایی، جاذبه ها و دافعه های اقتصادی، عوامل طبیعی آسیب زا، نوع شغل، سهولت تهیه ی مسکن و زمین
  • ابراهیم فتاحی، تهمینه صالحی پاک صفحه 127
    یخبندان از جمله پدیده های جوی است که هر ساله خسارت های جبران ناپذیری بر بخش های مختلف وارد می سازد. در فصل زمستان رخداد این پدیده در جاده های مناطق کوهستانی مشکلات عدیده ای را بر بخش حمل و نقل و تصادفات جاده ای باعث می شود. الگوهای گردش عمومی جو، نقش اصلی را در بروز یخبندان ها و توزیع فضایی یخبندان ها در مناطق معتدله دارند. در مطالعه ی حاضر به منظور تحلیل الگوهای سینوپتیکی یخبندان های زمستانه ایران، داده های روزانه در ساعت 12 UTC مربوط به تراز 500 هکتوپاسکال و فشار سطح دریا (SLP)فصل زمستان (دسامبر، ژانویه و فوریه) طی دوره ی آماری 2000-1960 در تلاقی های 5/2 درجه از مجموعه داده های بازسازی شده NCEP استخراج شد. محدوده ی انتخاب شده شامل 408 نقطه است که از عرض 20 تا 60 درجه ی شمالی و از 20 تا 80 درجه ی شرقی را پوشش می دهد. مجموع این داده ها ماتریسی به ابعاد 408×4050 را برای فصل زمستان تشکیل دادند. با استفاده از روش تحلیل عاملی نقاط وابسته به هم ادغام و ابعاد ماتریس ها کاهش داده شد. در تحقیق حاضر روش تحلیل مولفه های اصلی با آرایه ی S و چرخش واریماکس برای شناسایی تیپ های هوا به کار گرفته شد و برای طبقه بندی هوای روزانه روشخوشه بندی k-means اعمال گردید.
    نتایج بررسی حاضر نشان داد که تیپ های هوای پرفشار اروپای شمالی، پرفشار سیبری و پرفشار اروپای شرقی، بیشترین تاثیر را در رخداد یخبندان های شدید و فراگیر ایران داشته اند، به طوری که این تیپ های هوا، جریانات هوای سرد قطبی را از عرض های جغرافیایی بالا به سوی عرض های پایین منتقل کرده و به دنبال آن یخبندان های شدید و فراگیر در ایران به وقوع می پیوندد.
    کلیدواژگان: تیپ های هوا، یخبندان، خوشه بندی، الگوهای گردش جوی، ایران
  • شهرام روستایی، معصومه رجبی، محمدجعفر زمردیان، غلامرضا مقامی مقیم صفحه 137
    مخروط افکنه ها از جمله اشکال ژئومورفولوژیکی می باشند که در اثر عوامل گوناگونی در ارتفاعات آلاداغ مخصوصا در دامنه های جنوبی آن شکل گرفته اند. در شکل گیری و گسترش این مخروط افکنه ها عواملی دخالت دارند که در گذشته سبب شکل گیری و در شرایط کنونی سبب گسترش آنها شده اند. یکی از عوامل مهمی که نقش تعیین کننده ای در شکل گیری و گسترش مخروط افکنه های منطقه داشته است، فعالیت های تکتونیک می باشد. تاثیرات این فعالیت ها در شکل گیری و گسترش مخروط افکنه های منطقه از دو نظر قابل بررسی می باشد یکی از نظر تاثیرات مثبت که سبب جایگزینی، شکل گیری و گسترش مخروط افکنه ها شده و دیگری از نظر پیامدهای منفی است که سبب تکه تکه شدن و محدود شدن این اشکال شده است. در کل تاثیر فعالیت های تکتونیک در شکل گیری و گسترش مخروط افکنه های دامنه های جنوبی آلاداغ از جهات شکل گیری، جایگزینی، شکل، وسعت، گسترش، ضخامت رسوبات و تکه تکه شدن مخروط افکنه ها قابل بررسی می باشد.
    کلیدواژگان: فعالیت های تکتونیکی، مخروط افکنه، جبهه کوهستان، دامنه های جنوبی آلاداغ، اشکال ژئومورفولوژیکی
  • مرتضی اسمعیل نژاد صفحه 157
  • نگین والایی صفحه 162
|
  • Dr. B. Sari Sarraf, Dr. S. Bazgir, Gh. H. Mohammadi Page 5
    Recognition of climate and research about climatic requirements of farm plants can be regarded as main factors in the production process. By carrying out research in agro climatology one can assign climatic potential capabilities in various regions and use their optimum models. This comprehensive research was carried out on the basis of long-term data of climatology factors. For this purpose we have used GIS softwares. The parameters are being used in this study: probability of 300mm annual precipitation occurrence and more, autumn and spring rainfall with 75% occurrence probability, occurrence probability of appropriate temperature (8-14 T0c) for germination period of wheat, occurrence probability of daily maximum temperature of 25 and more in flowering stage and occurrence probability of 30 T0c in nourishing stages.We used the precipitation data of 26 stations and the temperature data of 13 stations for doing research. In order to access different flourishing stages of wheat growth, we used Growth Days - Degree (GD-D) method being designed in FORTRAN.Using wheat growing requirements (including desired climatic conditions) the information layers were classified and the weight value of each polygon assigned. Finally by overlaying the information layers, Makhdoom's “classified weighted model” the final map for the West Azarbaijan dry-farming wheat production was designed.The last results of this study show the fact that the importance of each of temperature and precipitation factors differ according to different flourishing stages in different regions of the province. The possibility of recognizing the utility rates of wheat production would be provided through overlaying various effective layers of this yield in GIS environment.
  • Dr. I. Ebrahimzadeh, Dr. M. Qherekhlouu, M. Shahriyari Page 27
    A new city is a city which is designed and constructed as a strategy for urban development in order to attract overflow population of metropolitan cities. Tehran، as the largest and most populated city in Iran، is the focus of population attraction. Regarding the facts that it has restricted on facilities and urban development and does not have the capability of attracting more population، new cities were created around it، such as Pardis. New city of Pardis was prearranged to be located 35 km northeast of Tehran with about 2600 hectares area in an unfruitful land in which urban life and dwelling dates back to less than 8 years ago. The Studies on finding the appropriate location for this city started in 1986. The prospect of this new city was predicted for 200،000 people but now (2006) only 52،000 people are living there. In this research، the function of new city of Pardis to attract some population of Tehran has been analyzed. The following hypotheses have been tested in order to see the aims of research: 1- It seems that management has been influenced on achieving the aims of Pardis (attracting some part of Tehran’ population and deconcentration). 2- It appears that attraction of Tehran’s population to the other new cities has been a factor to do not achieving the aims. 3-Lack of urban structures and employment in this city has played some role not to attract enough population. Finally it is concluded that new city of Pardis has not been successful in performing the role it was planned to (deconcentration), furthermore it has added to the problems of Tehran metropolis. Some suggestions have been offered to help reach the first aims deconcentration of Tehran metropolis designing new city of Pardis.
  • Dr. M. R. Nojavan, S. A. G. Mir Hosseini, Dr .M. H. Ramesht Page 47
    Although tourism was an aspect in social field but in this age the man view about tourism is more economic and they try to increase its contribution in national income. It is mentioned that in decades, tourism activities has been much growth to the other man activities.Formalizing the words as agrotourism, archaeological tourism, ecotourism, heal thiness tourism, sport tourism, geotourism and cultural tourism, religious tourism, economical tourism, political tourism, scenery tourism, vacation tourism show that we can develop our activities in this field. Among them, geotourism is a form of cultural - environmental tourism that can develop in areas with important geological monuments which are exploited in order to attract visitors with special interests. Geotourism is based on the magic of discovery and the power of authenticity experienced through the contact with the natural heritage of our land. Being the creative link between Nature and Culture in a region, geotourism can answer new tourist quests and trends, thereby contributing to the development of many regions in the country.The Yazd region constitutes one of the most significant environmental and cultural reserves on Iran, strewn with unique and significant natural geological monuments that are called Geotopes. The Geotopes are the meeting places of elements recording the geological history of each region. They are the irrefutable witnesses of an everlasting evolution of life on earth, such as volcanoes, caves, gorges, fossilized areas, large geological rifts, ancient mines, geological formations or landscapes chiseled by natural forces throughout the geological ages. Such sites have a special scientific and aesthetic value and could become areas with significant tourist interest.Although it is a term only recently introduced in the terminology of local development, geotourism has already found application in many areas in Yazd with significant prospects for dynamic continuation and expansion.Recent efforts to record, upgrade and exploit a number of geological sites in Yazd have produced significant results; the erratic rocks on the Fakhr-Abad, the cirques of Tezergan on Tezergan,the glacial gorge in Deh-Bala, the underground natural dam on Mehriz and Sand dam in Ashkezar and, the granite rocks and the marble mine, the gorge in Taft, the Kavir and glassi desert in Abar Kooh and Darangier to mention are cased Yazd to be as a natural history museum.
  • Dr. H. A. Nouri, Dr. S. H. Hosseini Abari, H. Khademi Page 61

    Nowadays, unbalancing and inequality of spaces among urban and rural settlements are important subjects of economists and regional programmers. Existing economical divergence, development poles and dispersion of rural regions are the effects of this phenomenon.So accessing to balance and consistent expansion in regional space, establishing regular and ordered sequences are major needs and pay attention to small towns is one of the ways to equilibration this situation.This study has done to recognition the disposition pattern of residents, quality of centralization and population distribution in Yazd during 1966 to 2006. At first urban centralization models for measurement the population centralization in residents net and population elasticity model for determining importance of small towns in regional balancing are used. Then for recognition the quality of village dispersion and determining their centrality, the model of analyzing the nearest proximity, feature model and the Interaction Theory were used.According to results, the rate of population centralization in urban network in 2006 was about 3.7 and showed polar dispersion in Yazd. Where as in the same year, only 20 percent of Yazd population lived in 1390 villages. Among them, only 30 percent had population more than 20 families. Settlemet pattern of these residents is clustery with definite spaces according to computations of the nearest proximity (0.73) leveling of rural spaces and determination of their centralization has done according to quality of dispersion and their size in region. 69 rural centers in small spaces of village and 13 small towns have connector role among rural levels and massive urban levels (urban network). Finally, suggestions are presented for balance dispersion of Yazd especially coordinated dispersion of urban network with rural network.

  • Dr. S. A. Masoudian Page 79
    In this paper 366 daily isohyet maps of Iran were created using Kriging method. Mean daily precipitation data for 333 synoptic stations has been used. Spatial resolution of these maps was 18Km*18Km. So 5214 pixels cover the country and temporal and spatial behavior of precipitation could be represented by a 5214*366 matrix. A cluster analysis applied on this matrix and eight different precipitation regions detected. The spatial configuration of these regions showed that amount of precipitation more or less depends to the topography but its timing is mainly controlled by regression and transgression of synoptic systems.
  • Dr. R. Rabbani, Dr. H. R. Varesi, Z. Taheri Page 93
    The aim of the present study is to analyze the basic causes of formation of marginal settlement in Isfahan, particularly in Arzenan and Darak regions. Following the research hypotheses, this study examined the basic causes of the formation of marginal settlement such as economical factors, natural factors, facilities, education, hygienic factors, housing simplicity and ethnicity. The methodology was a survey method with documentary review. The sampling method which, is used Quota and randomly studied between 384 inhabitants of Arzenan and Darak area. The independent variables were economical factors (attractions and repellents), damaging natural factors, facilities, housing simplicity, ethnicity, job, and race and the dependent variable was marginal settlement. For analyzing the data, SPSS Software was employed.The results revealed a direct statistically meaningful relationship between economical factors (attractions and repellents), facilities, housing, ethnicity, race, and job and marginal settlement. It also revealed that there is no statistically meaningful relationship between damaging natural factors and marginal settlement.
  • Dr. E. Fattahi, T. Salehi Pak Page 127
    Frost and freezing is a weather phenomenon that occurs each year with irretrievable damages on disparate parts. The occurrence of this phenomenon in the mountainous region roads causes many problems to transportation part and road accident. The atmosphere circulation patterns play a major role in freezing occurrence, duration and spatial distribution especially in moderate zones. In this study, in order to analysing synoptic patterns of winter freezing in Iran, the daily data in 12 oclock UTC related to 500 hpa level and surface level pressure (SLP) during 1960-2000 in winter (December, January and February) was extracted in 2.5 degrees coincidence renovation data collection of National Center Environmental Prediction (NCEP). The selection limit consists of 408 points between latitude of 20°-60° north and longitude of 20°-80° east. In this article mode S and Varimax circulation was used to identify weather types. The related variable was merged using PCA and dimensions of matrix were reduced, and K-means method was used to classify weather types. Result shows that CP2, CP3, CP4 weather types characterized by the lowest temperature with northerly winds and highest advection occurs frost and freezing in Iran.
  • Dr. Sh. Roustaei, Dr. M. Rajabi, Dr. M. J. Zomorodian, Gh. R. Maghami Moghim Page 137
    Conics are some geomorphological shapes which have been formed especially in the south foothills on the Aladagh hights by various factors. These factors caused shaping in the past and enlargement at present conditions. One of these factors in shaping and enlargement is tectonic activities. These activities are considered from two point, the positive effects which have made substituing, shaping and expanding conics and negative consequences which have created fragmental and limited forms. In spite of that, the role of tectonic activities on configuration and conical enlargement of the south foothills of Aladagh is reviewed by regard to shaping, substituing, appearance, extent, thickness of sediments and fragmental conics.