فهرست مطالب

پایش - سال سوم شماره 4 (پیاپی 12، پاییز 1383)

مجله پایش
سال سوم شماره 4 (پیاپی 12، پاییز 1383)

  • 75 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1383/09/30
  • تعداد عناوین: 10
|
  • راهنمای نویسندگان
    صفحه 254
  • علی خورشیدی، محمد تقی یاسمی، نازیلا اساسی، قاسم زمانی صفحات 257-264
    استان ایلام از جمله مناطقی است که در چند سال گذشته شاهد افزایش چشمگیرپدیده خودکشی بوده و در حال حاضر از این نظر دارای بیشترین میزان بروز در کشور میباشد.
    این تحقیق با هدف تعیین بار ناشی از رفتارهای خودکشی در استان ایلام در سال 1381 انجام شده است. کل سال های از دست رفته به علت مرگ و ناتوانی های ناشی از خودکشی در استان ایلام 4891 سال است که معادل 9.7 به ازای هر هزار نفر جمعیت استان میباشد. زنان 64 درصد و مردان 36 درصد این بار را به خود اختصاص داده اند. گروه های سنی 29-20 سال و 19-10 سال به ترتیب با 41 و 33 درصد دارای بالاتریین سهم از دالی(Disability Adjusted Life Years-DALY) هستند.
    دالی ناشی از خودکشی در شهرستان های مختلف استان دارای مقادیر متفاوتی است.به گونه ای که از 3.8 در هزار نفر جمعیت در شهرستان دهلران تا 17.6 در هزار نفر در شهرستان شیروانچرداول متغیر است. 46 درصد مقدار دالی ناشی از رفتارهای خودکشی مربوط به جمعیت شهری و 54 درصد به جامعه روستایی استان اختصاص دارد. نسبت دالی زنان به مردان در مناطق شهری و روستایی به ترتیب 2.09 و 1.52 است.
    به طور کلی 73 درصد از کل دالی محاسبه شده به روش خودسوزی مربوط می شود که 80 درصد از این سهم به زنان اختصاص دارد. مسمومیب با دارو با 2.6 درصد، کمترین سهم از دالی را دارد که عمدتا به مردان تعلق دارد. در مسمومیت با سموم آفت کش که 24.5 درصد دالی به آن مربوط است، سهم مردان تقریبا چهار برابر زنان است. در مقایسه با سایر علل مانند سرطان ها، بیماری های حول تولد و بیماری های دستگاه تنفسی، خودکشی بار خیلی بیشتری را بر مردم استان ایلام تحمیل می کند.
    کلیدواژگان: خودکشی، دالی، بار بیماری، ایلام
  • محمد علی حیدرنیا، محمدرضا سهرابی، فرید ابوالحسنی، یدالله محرابی صفحات 265-272
    هدف از این پژوهش بررسی میزان و عوامل موثر در بهره مندی مردم از خدمات خانه های بهداشت در شهرستان دماوند بوده است.
    این مطالعه مقطعی روی 400 نفر از افراد بالای 30 سال تحت پوشش خانه های بهداشت شهرستان دماوند انجام شده است. برای نمونه گیری ابتدا از میان 27 خانه بهداشت شهرستان دماوند 14 خانه بهداشت با استفاده از جدول اعداد تصادفی انتخاب شدند. در هر روستا نمونه گیری به روش سیستماتیک و متناسب با جمعیت هدف آن روستا و در دو گروه 31 تا 49 سال و 50 سال و بالاتر انجام شد و در نهایت با مراجعه به درب منازل پرسشنامه ها تکمیل گردید. پس از ایجاد بانک اطلاعاتی در نرم افزار SPSS با استفاده از آزمون «کای دو» متغیرهایی که با بهره مندی از خدمت دارای رابطه معنی داری هستند شناسایی و با استفاده از رگرسیون لجستیک سعی در یافتن مدلی برای نشان دادن چگونگی و میزان تاثیر عوامل مختلف بر بهره مندی از خدمت نمودیم.
    نتایج این تحقیق نشان می دهد 49.5 درصد از مردان و 77.1 درصد از زنان در فاصله مهرماه 1381 تا اسفند 1382 از خدمات خانه های بهداشت بهره مند شده اند. 24.5درصد از مردان و 20.30 درصد از زنان در مدت فوق از این خدمات بهره مند نشده و 26درصد از مردان و 2.6 درصد از زنان نیز اظهار کرده اند هیچگاه از این نوع خدمات بهره مند نشده اند. متغیرهای موثر بر عدم بهره مندی از خدمات ارایه شده در خانه های بهداشت عبارت بودند از: جنس مرد، شغل آزاد و کارمند، میزان تحصیلات بالا، زمان لازم برای رسیدن به خانه بهداشت بیش از 20 دقیقه، زمان انتظار برای دریافت خدمت در خانه بهداشت بیش از 20 دقیقه، برخورد نامناسب ارانه کننده خدمت، عدم مشاوره با گیرنده خدمت در مورد خدمت ارایه شده، کیفیت نامناسب محیط فیزیکی محل ارایه خدمت، عدم تناسب زمان ارایه خدمت هر کدام با P<0.001 و کیفیت نامناسب ارتباط ارایه کننده خدمت با گیرنده خدمت با P<0.02، اعتقاد به زیاد بودن فاصله زمانی و ایجاد ناتوانی به دنبال ابتلا به پرفشاری خون از زمان حاضر با P<0.02 و عدم اعتقاد به اثر پرفشاری خون بر کاهش طول عمر با. P<0.01 بنابراین میتوان نتیجه گرفت که با مداخله بر عوامل فوق میتوان بهره مندی از خدمت را افزایش داد.
    کلیدواژگان: بهره مندی از خدمت، ارزشیابی، خانه بهداشت، شهرستان دماوند
  • مژگان کاربخش، نرگس رستمی گوران، موسی زرگر صفحات 273-278
    مطالعات جامع اندکی در زمینه عوامل موثر در ایجاد حوادث ترافیکی و عوامل مرتبط با شدت این حوادث در کشور انجا شده است. این تحقیق در نظر دارد ارتباط برخی عوامل در هنگام وقوع حادثه ترافیکی را با شدت آسیب منجر به بستری در سرنشینان وسایل نقلیه چهار چرخ تعیین نماید.
    در این مطالعه از داده های طرح ملی تروما - مطالعه تهران - که به صورت مقطعی در سال 79- 78 در شش بیمارستان بزرگ تهران به اجرا در آمد استفاده شده است. از 8000 بیمار ترومایی در طرح ملی، تعداد 564 بیمار که همگی سرنشین وسیله نقلیه چهار چرخ بوده و دچار آسیب غیر کشنده منجر به بستری شده بودند بررسی شدند. جهت ارزیابی شدت آسیب از معیار شدت آسیب (INJURY Severity Score - ISS) استفاده گردید. میانگین سنی افراد 32.83 سال (انحراف معیار 16.42 سال) و 72.2درصد آنان مرد بودند 87.6 درصد سرنشین اتومبیل سواری، 3.5 درصد سرنشین وانت، 8 درصد سرنشین وسایل نقلیه سنگین بوده و میانگین امتیاز ISS در این گروه ها به ترتیب عبارت بود از: 5.83، 7.74، 5.78.
    سرنشینان وانت در تصادفات نسبت به سرنشینان ماشین های سواری، آسیب شدید تری داشته و میزان آسیب وارد به سر در سرنشینان وانت نسبت به سایر وسایل نقلیه بیشتر بود. همچنین شدت آسیب در مصدومین حوادث خارج شهری نسبت به حوادث داخل شهری بیشتر بود. (P<0.05)موضوع ایمنی وانت ها مساله ای قابل بررسی بوده و نیازمند تحقیقات جامع تری میباشد. جهت تحقیق در در زمینه حوادث ترافیکی، ایجاد سیستمی جهت ثبت و گزارش دهی استانداری حوادث ضروری است.
    کلیدواژگان: حوادث ترافیکی، شدت آسیب، وسایل نقلیه چهار چرخ
  • ژیلا صدیقی، فرزانه مفتون، مهوش مشرفی صفحات 279-289
    طب مکمل به گروهی از روش های تشخیصی و درمانی اطلاق می شود که خارج از آموزش های دانشگاهی (آکادمیک) آموزش داده شده و در درمان بیماران مورد استفاده قرار می گیرد. این روش ها از دهه های 1970 و 1980 تحت عنوان طب جایگزین و سپس به عنوان مکمل های طب رایج نامیده شدند. استفاده از روش های طب مکمل به عنوان روش های درمانی رو به افزایش بوده، اما همچنان استانداردهای این روش ها و چگونگی ارتباط آنها با اصول طب رایج مبهم است.
    این طرح با هدف «تعیین میزان آگاهی و چگونگی نگرش در خصوص طب مکمل و میزان استفاده از این روش ها» انجام پذیرفته است. نوع مطالعه، توصیفی و محیت تحت مطالعه شامل جمعیت شهر تهران (گروه سنی بالای 15 سال) بوده است. این مطالعه در سال 1382 و به روش نمونه گیری خوشه ایانجام شده است. داده ها توسط پرسشنامه جمع آوری شدند. متغیرهای وابسته عبارت از روش های طب تکمیلی (انرژی درمانی، هومیوپاتی، طب سوزنی، هیپنوتیزم، یوگا، گیاه درمانی و مراقبه) بوده است.
    در این مطالعه 4123 نفر تحت بررسی قرار گرفتند. 83.2 درصد از جمعیت تحت مطالعه از حداقل از حداقل یکی از روش های طب مکمل آگاهی داشتند. با توجه به رواج آگاهی از طب گیاهی، با حذف این روش از لیست روش های تحت مطالعه، 58.6 درصد جمعیت از یکی از روش های طب مکمل آگاهی داشتند. میزان آگاهی از هر کدام از روش های تحت مطالعه به ترتیب عبارت بودن از طب گیاهی (75.6 درصد)، طب سوزنی (43.6 درصد)، هیپنوتیزم (39.2 درصد)، انرژی درمانی (28.1 درصد)، یوگا (22.1 درصد)، مراقبه (5.3 درصد) و هومیوپاتی (4.1 درصد). 42.2 درصد از جمعیت تحت مطالعه از یکی از روش های طب مکمل استفاده کرده بودند. با توجه به رواج استفاه از طب گیاهی، با حذف روش طب گیاهی از لیست روش های مورد استفاده، 9.6 درصد از جمعیت از یکی از روش های طب مکمل استفاده کرده بودند. میزان استفاده از هر کدام از روش ها به ترتیب اولویت استفاده از آنها عبارت بودند از طب گیاهی (38.4 درصد)، انرژی درمانی (3.4 درصد)، یوگا (3 درصد)، طب سوزنی (2.7 درصد)، مراقبه (1.3 درصد)، هیپنوتیزم (1.2 درصد) و هومیوپاتی (0.4 درصد).
    با توجه به آگاهی بالای افراد نسبت به روش های طب مکمل و میزان استفاده از این روش ها در جامعه، انجام تحقیقات منسجم در خصوص بررسی میزان اثر بخشی و کارایی این روش ها و برنامه ریزی جهت استاندارد سازی آنها و تعیین جایگاه این روش ها در درمان بیماران و آموزش دانشگاهی امری ضروری و گریز ناپذیر به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: طب مکمل، آگاهی، بینش، عملکرد، شهر تهران، ایران
  • سمیرا رحیمی، الهه سید رسولی صفحات 291-299
    اگر چه فعالیت جنسی در دوران بارداری بدون رعایت اصول صحیح، عوارضی را برای مادر و جنین در پی خواهد داشت، ولی علم طب جز در موارد خاص محدودیتی در برقراری رابطه جنسی در دوران بارداری برای زوجین قایل نشده است. آموزش اصول صحیح فعالیت جنسی و بررسی مشکلات جنسی زوجین در دوران بارداری از استانداردهای مراقبت های پرستاری دوران بارداری می باشد.
    با توجه به این که آگاهی از شیوع عوامل موثر بر فعالبت جنسی و مشکلات جنسی زوجین در این دوران میتواند در ارتقای کیفیت مراقبت های دوران بارداری موثر باشد، پژوهش حاضر با نمونه ای شامل 120 نفر طراحی گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که کاهش میل جنسی (38.3 درصد در سه ماهه اول، 40 درصد در سه ماهه دوم و 51.7 درصد در سه ماهه سوم) و کاهش دفعات فعالیت جنسی (50.8 درصد در سه ماهه اول، 53.3 درصد در سه ماهه دوم و 58.3 درصد در سه ماهه سوم) در بین زنان باردار شایع می باشد که با پیشرفت بارداری تشدید پیدا می کند. شایع ترین ناراحتی حین فعالیت جنسی کمردرد و درد شکم (18.5 درصد در سه ماهه اول، 28.3 درصد سه ماهه دوم و 33.2 درصد سه ماهه سوم) بوده و درصد قابل توجهی از زنان نیز دیس پارونیا (10.7 درصد سه ماهه اول، 15.2درصد سه ماهه دوم و 20.9 درصد سه ماهه سوم) را در این دوران تجربه می کنند. شایع ترین ناراحتی پس از فعالیت جنسی نیز کمردرد و درد شکم (17.7درصد سه ماهه اول، 24.3درصد سه ماهه دوم و 23.3 درصد سه ماهه سوم) می باشد.
    همچنین بین مواردی از قبیل دیس پارونیا و احساس گناه زن نسبت به فعلیت جنسی و نوبت زایمانی ارتباط آماری وجود دارد. (P<0.05) بر اساس نتایج پژوهش پیشنهاد می گردد تا بررسی مشکلات جنسی زوجین و آموزش اصول صحیح فعالیت جنسی در دوران بارداری در برنامه مراقبت های دوران بارداری زنان باردار گنجانده شود.
    کلیدواژگان: بارداری، مراقبت های دوران بارداری، فعالیت جنسی
  • محمدرضا هادیان جزی، فیروزه ساجدی صفحات 301-306
    سوختگی های الکتریکی یکی از پر عارضه ترین و ناتوان کننده ترین آسیب ها بوده و یکی از مهم ترین عوارض آن ها قطع اندام هاست. هدف از اجرای این تحقیق، تعیین فراوانی فطع اندام ها به دنبال سوختگی های الکتریکی در بیماران بستری در بیمارستان شهید مطهری تهران است که یکی از مراکز اصلی سوانح و سوختگی در کشور محسوب می شود.
    در این پژوهش که به صورت مطالعه توصیفی ساده و گذشته نگر به انجام رسیده است، تمام بیماران مبتلا به سوختگی الکتریکی و بستری از سال 1377 لغایت 1380 مورد بررسی قرار گرفته اند. تعداد این بیماران 106 نفر بود که همگی از نظر سن، جنس، ولتاژ موختگی، وسعت و عمق سوختگی، قطع اندام ها، انجام فاشیاتومی، دبریدمان، اسکاروتومی، پیوند پوست و ترومای همراه بررسی شدند.
    از 106 بیمار تحت بررسی، 19 درصد دچار قطع اندام شده بودند که 30 درصد آنها زن و 10 درصد کودکان زیر 10 سال بودند. میزان سوختگی الکتریکی در کودکان و زنان ایرانی بیش از سایر تقاط دنیا می باشد. میزان قطع اندام ها در اثر سوختگی الکتریکی ناشی از ولتاژ کم (کمتر از 1000 ولت) نیز 55درصد می باشد. بیشترین میزان فراوانی قطع اندام ها (35 درصد) مریوط به گروه سنی 19-29 ساله است. وسعت سطح سوختگی در 30 درصد افرادی که دچار قطع اندام شده اند 39-30 درصد بود و 75 درصد از آنها دچار سوختگی های درجه III بودند. تنها 10 درصد از افراد دچار قطع اندام قبلا فاشیاتومی و 80 درصد آنها قبلا حداقل یک نوبت دبریدمان شده بودند. همچنین 45 درصد از این افراد دچار ترومای همراه و اکثرا به صورت شکستگی همزمان اندام بودند.
    با توجه به نتایج فوق بر ضرورت آموزش همگانی در پیشگیری از سوختگی الکتریکی تاکید میشود. خصوصا این که آمار سوختگی ناشی از برق گرفتگی در منزل در کشور ما نسبت به سایر کشورها بالاتر است. همچنین با توجه به اهمیت اسکاروتومی و فاشیاتومی در پیشگیری از آسیبهای برگشت ناپذیر عروقی و عصبی و انجام آن در درصد کمی از بیماران تحت مطالعه، بر ضرورت آموزش و انجام این دو عمل ساده جراجی توسط پزشکان اورژانس تاکید می گردد.
    کلیدواژگان: سوختگی الکتریکی، قطع اندام، اسکاروتومی، فاشیاتومی
  • ابوالقاسم نیک فرجام، احمدرضا یزدانبخش، کاظم غفاری نیک، مهدی بهبهانی صفحات 307-314
    نقش آب در گردش کارخانجات صنایع غذیی بسیار مهم و حیاتی است، به طوری که نبود و یا کمبود آب مناسب باعث اختلال در کار تولید و یا تولید محصولات نامرغوب و غیر بهداشتی میشود. غالبا آب در صنایع غذایی به صورت های مختلف مانند شستشوی مواد خام، شستشوی وسایل و تجهیرات، انتقال حرارت، ایجاد بخار برای مصارف پخت و اتوکلاو کردن و غیره مورد استفاده قرار میگیرد. به علاوه، آب یکی از اجزای تشکیل دهنده مواد خوراکی و آشامیدنی است و در مجموع، پایش کیفی آب مورد استفاده در کارخانجات مواد غذایی به منظور اطمینان از مناسب و بهداشتی بودن آن ضروری است.
    گرچه هدف اصلی این تحقیق بررسی کیفیت میکروبی آب مورد مصرفی کارخانه های تهیه کننده مواد غذایی در تهران بود، اما بعضی از پارامترهای شیمیایی - فیزیکی مانند سختی آب، PH، طعم و بو و نیز تعیین کلر باقیمانده به عنوان یک شاخص مهم به منظور گندزدایی موثر آب نیز بررسی شد.
    برای انجام تحقیق، پنجاه کارخانه از مجموع بیش از 700 کارخانه مواد غذیی تهران بر حسب وفور و عرضه مواد غذایی بطور تصادفی انتخاب گردید. اطلاعات کلی در رابطه با سیستم تامین آب مصرفی کارخانه مانند منبع یا منابع تامین آب، حجم آب مصرفی، مخزن و یا مخازن ذخیره، روش گند زدایی و... در فرمی که برای این منظور تهیه شده بود، جمع آوری گردید. سپس برای تعیین کیفیت میکروبی و شیمیایی آب، در چندین نوبت از نقاط مختلف شبکه نمونه برداری و در زمان و شرایط مناسب به آزمایشگاه منتقل و آزمایش های مربوط بر روی نمونه ها انجام شد.
    نتایج تحقیق نشان داد 94 درصد کارخانجات، سیستم تامین آب خصوصی دارند و 92 درصد از آب زیر زمینی با حفر چاه عمیق یا نیمه عمیق استفاده می نمایند. بررسی نشان داد فقط 36 درصد از کارخانه ها قبل از مصرف آب را گند زدایی میکنند که در 90 درصد موارد از کلر و ترکیبات آن استفاده میشود. در کارخانجاتی هم که گند زدایی آب انجام می شود سیستم گندزدایی و میزان کلر باقیمانده آب مناسب نیست. 47.7 درصد نمونه آب کارخانجات به کلیفرم ها با میانگین 2?/5/100 ml و 10.4درصد به کلیفرمهای مقاوم به حرارت با میانگین 8/6/100 ml آلوده میباشند.
    از نظر سختی آب مصرفی، آزمایش ها نشان داد در اغلب کارخانجات به دلیل استفاده از آب های زیرزمینی، میزان سختی آب بالا می باشد. در این گونه کارخانجات عوارض ناشی از سختی آب در تاسیسات و حتی در فرایند تولید مواد غذایی محسوس است.
    کلیدواژگان: آب مصرفی، کیفیت میکروبی، گندزدائی، کارخانجات مواد غذائی
  • علیرضا ظهور، مریم احمدی صفحات 315-321
    امروز ارایه خدمات بهداشتی - درمانی با کیفیت مطلوب بدون وجود یک سیستم طبقه بندی اقدامات پزشکی کامل و کارآمد امکان پذیر نخواهد بود. با استفاده از این سیستم نتایج ارایه خدمات بهداشتی - درمانی در پرونده بیمار به صورت کدهای استاندارد ثبت میشود. این کدها اساس تحلیل اطلاعات برای پژوهشگران، سیاستگذاران، برنامه ریزان و ارایه کنندگاه خدمات بهداشتی- درمانی است. در دهه گذشته در کشومان به رغم تحولات مثبت در بسیاری از زمینه های بهداشت و درمان به مقوله طبقه بندی اقدامات پزشکی بر پایه استانداردهای بین المللی کمتر توجه شده است. با توجه به این که در حال حاضر در کشور ما، یک سیستم طبقه بندی اقدامات که بتواند نیازهای کدگذاران را برآورده کند وجود ندارد، ضرورت این مطالعه احساس گردید.
    این تحقیق به صورت یک مطالعه مقطعی - مقایسه ای در سال های 82-1381 به منظور مطالعه تطبقی سیستم های ملی طبقه بندی اقدامات پزشکی به زبان انگلسی و پیشنهاد یک سیستم ملی طبقه بندی اقدامات پزشکی برای کشورمان انجام شد.
    در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای، شبکه های اطلاع رسانی و مشاوره با متخصصان داخل و خارج کشور سیستم های ملی طبقه بندی اقدامات پزشکی به زبان انگلیسی در جهان مورد نقد و بررسی قرار گرفت. با توجه به شرایط اقتصادی،فرهنگی و جغرافیایی ایران، محورهایی (اصلی و فرعی) برای سیستم ملی طبقه بندی اقدامات پزشکی در کشورمان پیشنهاد گردید. این محورها با روش دلفی توسط متخصصین کشور طی دو مرحله آزمون شد. برای هر مرحله پرسشنامه ای ساخته شد و اعتبار و روایی آن مورد ارزیابی قرار گرفت. سر انجام پس از تحلیل نتایج، نظام پیشهنادی ارایه گردید.
    در این مقاله سیستم های ملی طبقه بندی اقدامات نگاشته شده به زبان انگلیسی در جهان مورد ارزیابی قرار گرفته است. همچنین برای سیستم طبقه بندی اقدامات پزشکی کشورمان الگویی در پنج محور اصلی پیشنهاد گردیده است. یافته های پژوهش نشان داد که به منظور بهینه سازی سیستم طبقه بندی اقدامات پزشکی در کشور، تجدید نظر کلی در محورهای سیستم فعلی بر اساس الگوی پیشنهادی ضرورت دارد.
    چند محوری بودن، امکان گسترش سیستم، وسعت بیشتر، در نظر گرفتن راهنمای فارسی، وجود توصیفگرهای مورد نیاز، استاندارد بودن و تنظیم فصول بر اساس نوع اقدام یا مداخله را می توان از جمله مزیت های الگوی پیشنهادی در مقایسه با سیستم های طبقه بندی موجود در کشور دانست.
    کلیدواژگان: طبقه بندی اقدامات پزشکی، روش دلفی
  • خلاصه انگلیسی مقالات
    صفحه 322
|
  • Khorshidi A., Yasami Mt, Assasi N., Zamani Gh Pages 257-264
    Objective(s)
    To assess the burden of suicidal behaviors in Ilam, Iran.
    Methods
    This was a cross-sectional study. 606 cases of attempted completed suicide were reviewed. Burden calculation was done using the disability adjusted life years (DALY) index.
    Results
    There was a total loss of 4891 DALY’s lost in the Ilam population, equivalent to the crude rate of 9.7 per 1000. Women bore 64% of the total burden. The 20-29 y and 10-19 y age groups accounted for most of the total disease load (41 and 33% respectively). Unfortunately, suicidal burns represent 73% of total burden of suicidal behaviors.
    Conclusion
    We found a higher disease load in women while in the other studies such as WHO’s global burden of disease study (2000) it is the men who bear the greatest burden of suicidal behavior.
  • Heydar Nia Ma, Sohrabi Mr, Abolhasani F., Mehrabi Y Pages 265-272
    Objective(s)
    This survey investigates factors affecting health houses services utilization in Damavand, a small city in Tehran province.
    Methods
    This cross-sectional study was carried out on 400 people aged above 30 years who lived in the catchment area of different health houses (Primary health care or PHC clinics) in Damavand in 2003-04. 14 out of the 27 existing health houses were selected at random. Systematic samples proportional to size of the target population were drawn in every village. Subjects completed questionnaires at their homes. Data analysis included Chi-square and logistic regression and was performed using the SPSS package.
    Results
    49.5% of men and 77.1% of women have reported that they were using health houses facilities from September 2002 to March 2004, while 24.5% of men and 20.3% of women did not. 26% of men and 2.6% of women have never used these services. The factors for non-utilization were: Male sex, type of occupation, higher education, time spent getting to the health house more than 20 minutes, waiting times above 20 minutes inside the health house, providers’ unfriendly behavior, lack of consultation regarding different services, physical environment of health houses, inappropriate service timing (P<0.001 for all), poor communication (P<0.04), long latent periods for hypertension-related disability (P<0.02) and a refusal to admit the detrimental effects of HTN on life expectancy (P<0.01).
    Conclusion
    Appropriate interventions addressing the above factors could improve service utilization.
  • Karbakhsh M., Rostami Gooran N., Zargar M Pages 273-278
    Objective(s)
    To identify factors influencing the severity of injuries in motor vehicle crashes.
    Methods
    The source of data was the national trauma study-Tehran (1999-2000), performed in 6 major hospitals in Tehran. We looked at demographic and pre-hospital data on 564 car passengers injured in non-fatal traffic accidents. We used the injury severity score (ISS) to determine the severity of injuries.
    Results
    Most cases of trauma involved the extremities and the bony pelvis. Injuries were more severe in passengers of pick-up trucks compared to those injured in crashes involving 2 passenger cars. Also, those traveling in pick-up trucks were more likely to be injured in the head and check (P<0.05). There were significant differences in the severity of injuries between urban and rural accidents.
    Conclusion
    Higher severity of injuries in accidents involving pick-up trucks shows the need for more in-depth studies about safety of pick-up trucks in Iran. For better monitoring and evaluation of injuries, the use of standard forms to gather data on all traffic accidents is needed.
  • Sadighi J., Maftoon F., Moshrefi M. Pages 279-289
    Objective(s)
    To study the knowledge, attitude, and practice of complementary medicine.
    Methods
    This was a descriptive study of a random sample of 4123 adults aged 15 years and over in Tehran, Iran. Data were collected in face-to-face interviews and participants were asked to indicate whether they knew about complementary and alternative medicine and whether they were used or using CAM.
    Results
    The survey showed that 83.2% of the respondents were familiar with some form of complementary medicine. Herbal medication was the most popular CAM modality; Therefore, excluding herbal medication, 58.6% of studied population knew some form of complementary medicine. The best-known forms of CAM in the Tehran population were: Herbal medication (75.6%), acupuncture (43.6%), hypnosis (39.2%), energy therapy (28.1%), yoga (22.1%), meditation (5.3%) and homeopathy (4.1%). 42.2% of studied population had used some form of complementary medicine. Herbal medication was again the most popular, but apart from herbal medication, 9.6% of the study population had used some form of complementary medicine. The most prevalent CAM modalities were: Herbal medication (38.4%), energy therapy (3.4%), yoga (3%), acupuncture (2.7%), meditation (5.3%), hypnosis (1.2%) and homeopathy (0.4%).
    Conclusion
    Public knowledge and demand for complementary medicine seems to be high. With growing demand, CAM deserves greater attention from health planners, policy makers, and a more scientific approach from the academic community. In the absence of hard evidence, we should not be influenced by those who either blindly promote or stubbornly reject complementary and alternative medicine. Appropriate legislation by the ministry of health might help to ensure certain minimum standards such as proper regulation, standardized record-keeping and effective communication. Patients also need to be protected against unqualified, substandard practice, inappropriate treatments or unethical research activities (This would also facilitate ongoing medical assessment of CAM). The future of CAM should (And hopefully will) be determined by unbiased scientific evaluation.
  • Rahimi S., Seyyed Rasooli E Pages 291-299
    Objective(s)
    To study the sexual behavior during pregnancy and factors that affecting it.
    Methods
    120 pregnant women were selected by convenience sampling from those attending. AL-Zahra medical center in Tabriz, Iran. Data were collected by means of a questionnaire covering personal and social characteristics, parity and gynecologic history. It contained 15 questions on factors influencing sexual behavior, 5 questions related to the variations in the nature of sexual intercourse during the first, second and third trimester of pregnancy (Libido, number of sexual contacts, love-making positions and feelings of inconvenience during and after coitus). The data were analyzed using the SPSS-10 program.
    Results
    The findings showed that 10.7% of women in the 1st trimester, 15.2% in the 2nd and 20.6% in the 3rd trimesters had experienced dyspareunia. 18.5% of women in the first trimester, 18.3% in the 2nd trimester, and 33.2% in the 3rd trimester had complaints of stomachache and backache during intercourse. 17.7% women in the 1st trimester, 24.3% in the 2nd trimester, and 23% in the 3rd trimester suffered from stomachache and backache after intercourse. The results of Chi-square tests showed a significant association between parity and the following set of symptoms: Feeling of guilt, dyspareunia (P=0.004), fear of pre-term labor and dyspareunia (P=0.04), parity and post-coital stomachache and backache (P=0.01), dyspareunia and post-coital vaginal irritation (P=0.03) in the 1st trimester.
    Conclusion
    The results suggest a real need for sex education among couples. It seems that most of sexual problems are preventable through education.