فهرست مطالب

مجله پایش
سال سیزدهم شماره 5 (پیاپی 57، مهر و آبان 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/07/01
  • تعداد عناوین: 10
|
  • رویا آل عمران، سیدعلی آل عمران صفحات 533-540
    هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر نابرابری درآمدی بر امید به زندگی در ایران در فاصله ی زمانی (1389-1350) است. برای تحلیل موضوع از روش جوهانسن جوسیلیوس استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از این روش، اثرگذاری ضرایب متغیر ها بر اساس مبانی نظری مورد انتظار بوده و از نظر آماری معنی دار بود. نتایج حاکی از آن است که در بلند مدت، یک درصد افزایش در نابرابری درآمدی باعث کاهش 24/0 درصد در امید به زندگی شده و یک درصد افزایش در هریک از متغیر های تعداد پزشکان، نرخ باسوادی و تولید ناخالص داخلی سرانه به ترتیب باعث افزایش 0/08، 0/08 و 0/007 درصد در امید به زندگی می شود. هم چنین نتایج بر اساس ضریب جمله ی تصحیح خطا، حاکی از آن است که در هر دوره حدود 0/01 از عدم تعادل کوتاه مدت، برای رسیدن به تعادل بلند مدت تعدیل می شود.
    کلیدواژگان: امید به زندگی، نابرابری درآمدی، هم انباشتگی، روش جوهانسن، جوسیلیوس
  • بهزاد دماری، محمدعلی حیدرنیا، مریم رهبری بناب صفحات 541-550
    سازمان های مردم نهاد (سمن)، نظام پنهان ارتقای سلامت جامعه هستند. این سازمان های داوطلب، مستقل از دولت بوده و در عین غیر انتفاعی بودن، در خدمت مردم هستند و به همین دلیل، صدای مردم نامیده می شوند. سمن ها، نماد و واسط مشارکت مردم هستند و مشارکت مردم نیز یکی از بازوهای اصلی ارتقای سلامت، کاهش فقر و بی عدالتی در سلامت جوامع است. این تحقیق، با هدف بررسی نقش و عملکرد سازمان های غیر دولتی ایرانی درتامین، حفظ و ارتقای سلامت جامعه ایران، برای طراحی الگوی تعامل سازمان های غیر دولتی با بخش متولی سلامت در دولت به انجام رسیده است. به این منظور، از مجموع ده هزار سمن ثبت شده در کشور با معیار معرف کار در حیطه سلامت و بیماری، حدود 1000 سمن انتخاب شده و در مجموع، حدود 97 سمن به عنوان حجم نمونه انتخاب شد که از طریق انتخاب تصادفی از کلیه استان ها، اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه و با استفاده از 9 پرسشگر آموزش دیده، جمع آوری شده است. نتایج حاصل از تحلیل پرسش ها در بخش عملکرد و ظرفیت ها نشان داد که سمن های مورد مطالعه، نیازهای گروه هدف را می شناختند، اما در اغلب موارد روش استخراج این نیازها بیشتر بر مبنای جلسه با گروهی از آنان و یا نظرات هیئت موسس بوده و از اصول علمی نیاز سنجی کمتر تبعیت کرده است. مجموعه خدمات ارایه شده توسط سمن ها به ترتیب، حوزه پیشگیری سطح سوم، سپس سطح اول و در نهایت، سطح دوم بوده است. از دیدگاه سمن ها، میزان رضایت و موفقیت در مداخلات آموزشی و ارایه خدمات درمانی، پیشگیری و مشاوره ای بیشتر از مداخلات حمایت طلبی مربوط به حاکمیت (کار با دولت، مشارکت در روندهای قانونی و قضایی) بوده است و این نتیجه ضمن این که قابلیت های سمن ها را در ارایه خدمات آموزشی و مشاوره ای نشان می دهد، به تصمیم گیرندگان بخش عمومی (دولت) نیز هشدار می دهد که استفاده نکردن از ظرفیت نهفته و پنهان این سامانه ها، روند توسعه کشور را کند می کند. بیشترین منبع درآمد مالی، کمک های مردمی و خیریه و سپس دولت بوده است و اغلب باور دارند که «حمایت مالی دولت از سمن ها به صورت ردیف بودجه اختصاصی» لازم است. با این که سمن ها از مجموع فعالیت ها و نقش های حمایتی خود، توانمندسازی،مشارکت جامعه هدف و حمایت طلبی بیش از سایر موارد، موفقیت داشته اند، اما تلاش برای تقویت بیش از پیش این توانمندی ها و همچنین روش های دیده بانی، تحقیق و شبکه سازی سمن ها را در دست یافتن به پیامدها و اثرات برنامه ها کمک خواهد نمود. نداشتن برنامه راهبردی در 35 درصد از سمن ها، هشداری برای کاهش اعتبار سمن ها در جامعه است، چرا که داشتن برنامه نشان از تعهد اعضای هیئت موسس و مدیره برای خدمات رسانی به گروه هدف است. ضمن این که خود برنامه برای آگاهی از اقدامات آتی سمن، برای تامین کنندگان منبع مالی کمک کننده است. منابع مالی محدود، ارتباط نا کافی سازمان های غیر دولتی با دولت و باور ضعیف دولت از نقش سمن ها، سه مانع اصلی اعلام شده از سمن های مورد مطالعه بوده است. ضروری بودن ارتباط با دولت به اعتقاد اغلب سمن ها و کمی رضایت از تعامل فعلی با دولت، الزام باز نگری در این اعتماد را ایجاب می کند.
    کلیدواژگان: سازمان های مردم نهاد، ارتقای سلامت، نقش و عملکرد سمن ها
  • زهرا نقی زاده، جلیل کوهپایه زاده، سید کامران سلطانی عربشاهی، شعله بیگدلی، غلامرضا اسماعیلی جاوید، محمود طاووسی، مریم موسوی صفحات 551-559
    هدف از این مطالعه ارزیابی محیط آموزشی درمانگاه ها در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران در خصوص مراقبت های سرپایی بود. در این مطالعه مقطعی نظرات157 نفر از دستیاران با روش سرشماری در درمانگاه های داخلی، زنان و زایمان، اطفال و جراحی عمومی با ابزار (Ambulatory Care Learning Education Environment Measure) ACLEEM جمع آوری شد، و اطلاعات حاصل با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16و بهره گیری از آزمون های آماری متناسب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج میانگین امتیاز پرسش نامه 110/91 از 200 به دست آمد که با توجه به راهنمای تفسیر امتیازات پرسش نامه، نکات مثبت در محیط نسبت بر نکات منفی غالب بود. بین میانگین امتیازات در حیطه اطلاعات، ارتباطات و فناوری بر اساس جنسیت (P=0/038) و بر اساس رشته دستیاری (P=0/010) تفاوت معنا دار داشت. همچنین بین میانگین امتیازات بر اساس وضعیت تاهل در حیطه توانمندی اساتید بالینی (P=0/037) و بر اساس مرکز درمانی در4 حیطه توانمندی اساتید بالینی (P=0/010)، تخصیص وقت برای فعالیت های غیر بالینی(P=0/009)، اطلاعات، ارتباطات و فناوری (P≤001) و نظارت بالینی (P=0/017) تفاوت معنا دار وجود داشت. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان دادکه ارزیابی دستیاران از محیط های آموزشی درمانگاهی مثبت است برهمین اساس پیشنهاد می شود در جهت تقویت عواملی که باعث ارزیابی مثبت دستیاران شده است تاکید گردد.
    کلیدواژگان: محیط آموزشی، درمانگاه، ACLEEM، دستیاران
  • سعادت ترابیان، بهزاد دماری، محمد علی چراغی صفحات 561-573
    توافق عمومی بر این است که رضایت پزشکان در حال کاهش است. از جمله علل نارضایتی، می توان به قوانین اشاره کرد، مخصوصا قوانینی که خود مختاری پزشکان را محدود می کنند. در این مقاله، قوانین مربوط به برنامه بیمه روستایی و پزشکی خانواده که با نارضایتی شغلی در ارتباط است، تشریح گردید.
    پژوهش حاضر، یک مطالعه مقطعی بود که به صورت طرح تحقیقی تداومی از نوع کیفی کمی انجام شد. در این مطالعه، از روش مصاحبه فردی عمیق نیمه ساختارمند و پرسشنامه استفاده شده است. در این مقاله، نتایج مربوط به سوال های مرتبط با قوانین پزشک خانواده و بیمه روستایی و نقش آن ها در رضایت شغلی، شامل 32 سوال با طیف لیکرت چهار تایی ارایه شد.
    نتایج نشان داد فرآیند ارجاع، که اساس طرح پزشک خانواده است، به درستی اجرا نشده و تقاضای بیماران برای ارجاع به متخصص بالا است. مبلغ پایین حق ویزیت، محدود بودن تعداد آزمایش و دارو، ناهماهنگی قوانین وزارت بهداشت و قوانین بیمه، ناهماهنگی درون بخشی، مشکلات اجرایی متعدد در تکمیل و استفاده از پرونده سلامت از دیگر دلایل نارضایتی است.
    به نظر می رسد در زمان تدوین قوانین طرح پزشک خانواده، فرهنگ عمومی مردم و شرایط واقعی موجود در مناطق روستایی به خوبی در نظر گرفته نشده است؛ بنابراین لازم است مسئولان محترم، پیش از گسترش طرح به جمعیت های شهری، در جهت رفع مشکلات جاری تلاش نمایند.
    کلیدواژگان: رضایت از شغل، پزشک خانواده، نارضایتی، برنامه بیمه روستایی، قوانین
  • زهرا عباسپور، لیدا مقدم بنائم*، فضل الله احمدی، انوشیروان کاظم نژاد صفحات 575-587

    زایمان پدیده طبیعی و بدون نیاز به مداخله است و تنها در موارد به خطر افتادن جان مادر یا جنین انجام عمل جراحی سزارین اندیکاسیون دارد. در سالیان اخیر شیوع سزارین در همه نقاط دنیا افزایش یافته و شمار زیادی از آن ها تنها به درخواست مادر و به علت ترس از زایمان صورت می گیرد. هدف از انجام این پژوهش تبیین تجارب مادران از عوامل موثر بر ایجاد ترس از زایمان و اثر آنها برانتخاب روش زایمان بود در این مطالعه کیفی تعداد 18 نفر خانم باردار یا زایمان کرده در بیمارستان ها یا مراکز بهداشتی شهر اهواز برای استخراج تجربیات زنده از انتخاب روش زایمان مورد مصاحبه عمیق بدون ساختار قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوا صورت پذیرفت. در این مطالعه درون مایه اصلی زایمان هراسی، شامل ترس از فرایند زایمان (ترس عمومی از زایمان، ترس از درد زایمان، ترس از سخت بودن زایمان طبیعی، جو استرس زای زایمان طبیعی، ترس از غافلگیرشدن در حین زایمان طبیعی و ترس از باز خواست شدن) و نگرانی از عوارض زایمان طبیعی (ترس از عوارض جنینی- نوزادی و نگرانی از تغییر فرم بدن زنانه در زایمان طبیعی) اسخراج گردید. با توجه به نتایج فوق می توان گفت ترس از زایمان نقش مهمی در انتخاب روش سزارین توسط زنان ایرانی دارد بنابر این با برنامه ریزی لازم در خصوص به کارگیری روش های کاهش ترس از زایمان، همچنین با انجام مشاوره با مادرانی که عمل سزارین را انتخاب می کنند، می توان میزان سزارین های غیر ضروری را کاهش داد. مطالعات بیشتری در این زمینه برای تدوین یک الگوی کاربردی راحت و ایمن برای انجام زایمان طبیعی مورد نیاز است.

    کلیدواژگان: انتخاب بیمار، روش زایمان، ترس از زایمان، درخواست مادر، پژوهش کیفی
  • علی منتظری، محمود طاووسی، فاطمه رخشانی، سیدعلی آذین، کتایون جهانگیری، مهدی عبادی، شهره نادری مقام، آتوسا سلیمانیان، فاطمه سربندی، امیر معتمدی، محمد مهدی نقیبی سیستانی صفحات 589-599
    سواد سلامت، ظرفیتی فردی و اجتماعی برای دسترسی، فهم، ارزیابی اطلاعات و خدمات سلامت و بهره مندی بهینه از آن برای ارتقای سلامت است. به رغم وجود ابزار و مقیاس های متعدد برای سنجش سواد سلامت و انجام بررسی های ذی ربط در این زمینه، هنوز مقیاس قابل تعمیمی برای استفاده جوامع گوناگون ارائه نگردیده و در کشور ما نیز به رغم انجام معدود مطالعات مرتبط، ابزار مناسبی برای این منظور تدوین نگردیده است. این مطالعه تلاشی بود برای طراحی و روان سنجی ابزاری جهت سنجش سلامت جمعیت عمومی 18 تا 65 سال ایرانی ساکن شهرها که متناسب با خصوصیات فرهنگی اجتماعی ایران تدوین شده تا در سایر مطالعات مورد استفاده قرار گیرد. در این پژوهش، پس از بررسی اسناد مختلف علمی در خصوص سواد سلامت، تعاریف مربوط برای تدوین چارچوب مفهومی ابزار مشخص شد و با توجه به اولویت های حوزه سلامت در کشور و نیز برخی اطلاعات مهم عمومی مربوط به سلامت، بانک سوالات فراهم شد. سپس در موضوعات فوق الذکر گویه های متعدد مبتنی بر مفاهیم دریافتی در ابعاد سواد سلامت شامل دسترسی، مهارت خواندن، فهم، ارزیابی و تصمیم گیری و به کارگیری اطلاعات سلامت با استفاده از ابزارهای موجود و نیز نشست با متخصصان طراحی شد (66 گویه). روایی محتوایی کیفی ابزار توسط 15 نفر از متخصصان رشته های گوناگون سلامت مورد بررسی قرار گرفت و اصلاحات توصیه شده لازم اعمال شد. این ابزار با 47 سوال نهایی شده و پس از جمع آوری اطلاعات، از 336 نفر که به صورت تصادفی از مناطق 22 گانه شهر تهران انتخاب شده بودند، روایی سازه (با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی) و پایایی (با محاسبه ضریب همبستگی درونی) آن ارزیابی شد. نتایج نهایی تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که پرسشنامه مذکور با 33 گویه در 5 حیطه از روایی سازه مطلوب برخوردار است، که مجموعا 53/2% از تغییرات مشاهده شده را توضیح می دادند. میزان آلفای کرونباخ گویه ها در سازه های ذی ربط نیز قابل قبول بوده (0/72 تا 0/89) و از این حیث پایایی پرسشنامه نیز تایید شد. یافته های این مطالعه قابلیت ابزار یاد شده برای سنجش سواد سلامت جمعیت شهری ایران را نشان داد.
    کلیدواژگان: سواد سلامت، بزرگسالان، ایران، جمعیت شهری
  • خدیجه محمدی، پروین رهنما *، شفیقه محمدی تبار، علی منتظری صفحات 601-607

    با توجه به ماهیت تاثیر گذار بیماری های مزمن به خصوص مولتیپل اسکلروزیس، بر فعالیت و رضایت مندی جنسی، نیاز فزاینده به ابزار معتبر و جامع، برای ارزیابی صمیمیت و فعالیت جنسی در بیماران مذکور بدیهی به نظر می رسد.
    در این مطالعه مقطعی، تمامی زنان مراجعه کننده به کلینیک تخصصی بیماری مولتیپل اسکلروزیس، واقع در شهر تهران با توجه به ملاک های ورود، به طور متوالی انتخاب و 226 زن مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه به منظور ترجمه از روش استاندارد «Forward-Backward» استفاده و سپس روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به روش کیفی تعیین گردید. روایی همگرای اختلالات جنسی توسط شاخص عملکرد جنسی زنان مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور بررسی قابلیت افتراق زیر گروه های جمعیتی نیز از روش تحلیلی مقایسه گروه های شناخته شده استفاده شد. میانگین سن در مطالعه حاضر 35.77 سال (انحراف معیار=8.07) بود. همبستگی مثبت و معنی دار میان تمامی ابعاد مقیاس شامل اختلال جنسی اولیه، ثانویه و ثالثه با یکدیگر وجود داشت (0.01>P). ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه و ابعاد آن بیش از 0.7 به دست آمد. روایی همگرا در ابعاد پرسشنامه مذکور با مقیاس شاخص عملکرد جنسی زنان در این مطالعه بررسی و تایید گردید.
    نتایج مطالعه بیانگر آن بود که ابزار مذکور قادر به افتراق زیر گروه های جمعیتی به تفکیک سن بوده است. بنا بر نتایج مطالعه حاضر، گونه فارسی پرسشنامه 19 سوالی صمیمیت و فعالیت جنسی در بیماری مولتیپل اسکلروزیس (The Multiple Sclerosis Intimacy and Sexuality Questionnaire-MSISQ 19) به منظور اندازه گیری فعالیت و صمیمت جنسی در زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکروزیس، از پایایی و روایی لازم برخوردار است.

    کلیدواژگان: مولتیپل اسکلروزیس، اختلال جنسی، پرسشنامه اختلال و صمیمیت جنسی در مولتیپل اسکروزیس
  • عایشه امینی، محمود طاووسی، شمس الدین نیکنامی صفحات 609-619
    پوکی استخوان بیماری شایع رو به افزایشی است که سبک زندگی، نقش مهمی در ابتلا به آن دارد؛ اما قابل پیشگیری است. ساده ترین راه مقابله با پوکی استخوان، آموزش رفتارهای پیشگیری کننده به ویژه رفتارهای تغذیه ای در سنین نوجوانی است.
    این مطالعه با هدف تاثیر آموزش بهداشت بر ارتقای رفتارهای تغذیه ای پیشگیری کننده از پوکی استخوان در نوجوانان دختر شهر چابهار انجام گردیده است. این مطالعه نیمه تجربی (نوع قبل و بعد) روی دو گروه 45 نفری (آزمون و شاهد) از دانش آموزان دختر مقطع دوم راهنمایی چابهار در سال 92-1391 انجام شد.
    ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته و پرسشنامه FFQ (چک لیست استاندارد بسامد خوراک کیفی31 گویه) بود. داده ها توسط پرسشنامه در سه زمان قبل، بلافاصله و 3 ماه بعد از مداخله آموزشی (در خصوص پرسشنامه FFQداده ها در دو زمان قبل و 3 ماه بعد) جمع آوری گردید. بعد از انجام پیش آزمون، مداخله آموزشی طی 4 جلسه در مدت زمان 10 روز برای گروه آزمون انجام گرفت. اطلاعات با نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های آماری مناسب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    قبل از مداخله تفاوت معنی دار بین میانگین نمرات متغیرهای اصلی مطالعه در دو گروه مشاهده نشد (0.05P). به رغم افزایش در میزان رفتارهای پیشگیری کننده، تفاوت معنی دار، قبل و بعد از مداخله در این خصوص ایجاد نشد (0.057=P)، اگرچه در مقایسه با گروه شاهد، معنی دار بود.
    نتایج این مطالعه تاثیر مثبتی روی الگوی تغذیه دانش آموزان به منظور پیشگیری از پوکی استخوان داشته و مداخله در افزایش و بهبود میزان آگاهی، نگرش، قصد رفتاری و رفتارهای تغذیه ای دانش آموزان موثر بوده است.
    کلیدواژگان: آموزش سلامت، رفتار تغذیه ای، پیشگیری، پوکی استخوان
  • زینب علی مرادی، معصومه سیمبر * صفحات 621-636

    دختران نوجوان در دوران بلوغ تغییرات جسمانی، روانی و اجتماعی را تجربه می کنند که نداشتن اطلاعات کافی، مهارت ها و آمادگی های لازم برای گذر از این بحران، آنها را آسیب پذیر می کند. سلامت بلوغ شامل اصول و مراقبت هایی است که منجر به حفظ و ارتقای سلامت جسمی روانی و عاطفی فرد در این دوران و دوران های دیگر می شود که بیش از هر چیز نیازمند آموزش است. به همین دلیل مطالعه موجود با هدف تبیین چالش های موجود در آموزش بهداشت بلوغ به دختران نوجوان به صورت مروری با استفاده از کلمات کلیدی نوجوان، بلوغ، سلامت بلوغ، دختران در پایگاه های اطلاعاتی Pubmed، Elsevier،SID، Medlib، Magiran، Iranmedex، Irandoc، Google Scholar انجام شد و مقالات چاپ شده در یکی از حیطه های مرتبط با آگاهی، نگرش و عملکرد سلامت بلوغ دختران در فاصله 1370 تا 1392 مورد بررسی قرار گرفت. چالش های مرتبط با آموزش بهداشت بلوغ دختران نوجوان را می توان در 6 محور اصلی شامل نداشتن آگاهی کافی، فقدان نگرش و عملکرد مطلوب؛ فقدان توجه لازم به عوامل موثر بر آگاهی، نگرش و عملکرد نوجوانان؛ ضعف منابع دریافت اطلاعات نوجوانان)مادران، همسالان، مربیان بهداشت(؛ فقدان توافق در مورد زمان مناسب برای شروع آموزش ابعاد مختلف بهداشت بلوغ؛ فقدان محتوای آموزشی مناسب و جامع دوران بلوغ برای دختران نوجوان؛ عدم استفاده از روش های مناسب آموزش سلامت بیان کرد. مطالعات متعددی در زمینه تعیین میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دختران در زمینه جسمانی بلوغ، عوامل موثر و منابع دریافت و تاثیر آموزش در زمینه های سلامت جسمانی بلوغ در کشور انجام شده است اما در زمینه بررسی عوامل و علل ناآگاهی و بی توجهی مادران در مورد بلوغ دخترانشان، استفاده از روش های مشارکتی آموزش و طراحی آموزش های مبتنی بر مهارت، و ارائه راهکارهای مداخله ای برای آموزش ابعاد جسمی(به ویژه بعد جنسی)، روانی و اجتماعی بلوغ جای خالی زیادی وجود دارد.

    کلیدواژگان: سلامت بلوغ، آموزش، دختران نوجوان، ایران
  • سپیده امیدواری صفحات 637-639
    کهنسالی یکی از مراحل زندگی است که اگر آمادگی های لازم برای آن از سوی فرد، جامعه و حاکمیت وجود داشته باشد، می تواند به خوبی و با کمترین عارضه برای فرد و اطرافیان وی طی شود. ایران از کشورهایی است که هرچند سال ها به عنوان کشوری دارای جمعیت جوان مطرح بوده اما در آینده درصد قابل اعتنایی از جمعیت آن وارد دوره کهنسالی می شوند. به منظور مقابله با مشکلاتی که این امر در 30 سال بعد ممکن است پدید آورد، راهکارهایی پیشنهاد شده است که از آن جمله افزایش باروری به منظور کاهش «درصد» جمعیت سالمندان در جمعیت کل کشور است. نامه حاضر به لزوم فراهم شدن زمینه های لازم قبل از شروع اقدامات اجرایی مرتبط جهت افزایش باروری در کشور (همانگونه که مصوبه مجمع محترم تشخیص مصلحت نظام به آن اشاره دارد) و نیز عدم رفع مشکل «سالمندان» کشور با کاهش «درصد جمعیت سالمندان» می پردازد.
|
  • Roya Aleemran, Seyed Ali Aleemran Pages 533-540
    Objective (s): The aim of this paper was to assess the relationship between income inequality and life expectancy in Iran from 1971 to 2010.
    Method
    The Johansen-Juselius method was used for theoretical analysis.
    Results
    The results indicated that the coefficients of all variables are significant based on theoretical foundations. Findings showed that، in the long run، 1% increase in the income inequality decreases the life expectancy by 0. 24% and 1% increase in the number of doctors، literacy and GDP per capita lead to respectively، 0. 08، 0. 08 and 0. 007 percent increases in the life expectancy. Also، the results based on error correction model indicated that to achieve long-term balance، about 0. 01 adjustment of short-run imbalance was needed for each period.
    Conclusion
    The study indicated that income inequality adversely was associated with life expectancy. Indeed the economic policy makers and government should strive to reduce income inequality.
  • Behzad Damari, Mohammad Ali Heidarnia, Maryam Rahbari Bonab Pages 541-550
    Objective (s): The NGOs act as a potential system for public health promotion. These voluntary organizations are non-profitable and independent from state (self-governing), but serving people. In this way they are called public voice. The NGOs are considered to be the symbol and intermediary of public contribution; while public contribution is a main branch of health promotion, poverty and inequity decline in public health. This study was carried out to review the role and operation of Iranian NGOs in provision, maintenance and promotion of public health in order to design an interaction model of the NGOs with health sector trustees in the state.
    Methods
    Of 10000 registered NGOs in Iran with interest in health, 1000 NGOs were chosen. Of these 97 NGOs were selected as the study sample. Data were collected through random selection from all provinces using a questionnaire by 9 trained examiners.
    Results
    The results obtained from analysis in function and capacity showed that NGOs knew needs of target group but in most cases discovering these needs has been based on the group meetings or founding board ideas and hardly followed scientific principles of assessment. Most NGOS offered third level prevention care. Most NGOs believed that success in training and providing health care, prevention and advisory interventions were more satisfactory than working governmental sectors (working with the state, participation in jurisdictional and legal trend).
    Conclusion
    The result while revealing capabilities of NGOs to deliver educational and advisory services, warns the public sector decision makers (the state) that inexploiting the potential capacity of those systems retards developing process of the country.
  • Authors: Zahra Naghizadeh, Jalil Kuhpayezadeh, Seyyed Kamran Soltani Arabshahi, Shoaleh Bigdeli, Gholamreza Javid, Mahmoud Tavousi, Maryam Mousavi Pages 551-559
    Objective (s): The aim of this study was to assess educational environments of outpatient clinics in teaching hospitals affiliated to a medical university in Tehran, Iran.
    Methods
    This descriptive cross-sectional study was performed in four clinics (internal medicine, gynecology, pediatric and surgery) of teaching hospitals by an ACLEEM questionnaire. Data were analyzed by performing correlation, t-test, and ANOV.
    Results
    In all 157 residents participated in the study. The total means score was 110.9 out of 200 indicating that residents were positive (according the interpretation guide of the ACLEEM). There were significant differences between male and female residents on information, communication and technology domain scores. In addition we found that there were significant differences among teaching hospitals on 4 domains: Quality of Clinical Teachers, Protected Time for Non-Clinical Activities, Information, Communication & technology, and Clinical supervision.
    Conclusion
    The overall results showed that residents were positive about teaching environment. Thus, it is recommended that the focus in teaching hospitals should be on factors that make positive influence on residents’ evaluation.
  • Saadat Torabian, Behzad Damari, Mohammad Ali Cheraghi Pages 561-573
    Objective (s): This study aimed to assess the extent to which family physicians are satisfied with ‘Rural Insurance’ in Hamedan province in Iran.
    Methods
    A triangulation approach was applied to collect data., quali-quanti and cross-sectional study, in which were used interview and questionnaire techniques. The performance of rural insurance program and and physicians'' satisfactions was assessed.
    Results
    Physicians'' satisfaction was lower than acceptable level. They indicated several reasons that contributed to their dissatifaction including issues related to referral process, limitations for precription, difficulties in using health records for patients, and intersectoral problems.
    Conclusion
    The study findings showed that physicians'' were unhappy with rural insurance program. Indeed this not only might damage the program, but also may cause problems for pbulic’s health. Therefore, it is essential to find and reduce the causes of dissatisfaction, prior to expanding the program.
  • Zahra Abbaspoor, Lida Moghaddam-Banaem, Fazlollah Ahmadi, Anoshirvan Kazemnejad Pages 575-587
    Methods

    This was a qualitative study. Eighteen pregnant and postnatal women (4 pregnant and 14 postnatal) were recruited using a purposive sampling method in 3 hospitals and 2 healthcare centers in Ahvaz، Iran. Participants were interviewed and were asked why they choose a given method for childbirth. The data analysis was conducted concurrently and interviews were continued until data saturation was achieved. Content analysis was performed to explore the data.

    Results

    The main theme emerged was ‘fear of childbirth including two categories: fear of childbirth process and concern about normal delivery complications. Fear of childbirth process included the following subcategories: general fear of childbirth، fear of labor pain، fear of a difficult vaginal delivery، stressful atmosphere of labor room، fear of being caught unaware during the labor and concerns of being called back by husband in choosing a normal delivery; and concern about normal delivery complications included the following subcategories: fear of fetal- neonatal adverse effects، concerns about body shape deformity after a normal delivery.

    Conclusion

    Fear of childbirth plays important role in selection of a given birth method، that is cesarean section، by Iranian women.

  • Ali Montazeri, Mahmoud Tavousi, Fateme Rakhshani, Seyed Ali Azin, Katayoun Jahangiri, Mahdi Ebadi, Shohreh Naderimagham, Atoosa Solimanian, Fateme Sarbandi, Amir Motamedi, Mohammad Mahdi Naghibi Sistani Pages 589-599
    Objective (s): Health literacy has been defined as ‘the degree to which individuals have the capacity to obtain، process and understand basic health information and services needed to make basic health decisions’. This study aimed to develop and psychometrically evaluate a measure for health literacy in Iranian adults.
    Methods
    A review of literature on all measures of health literacy was conducted in order to generate an item pool. Then، based on a definition of health literacy and the most important public health issues in Iran، a framework was identified in order to develop the initial questionnaire. The initial questionnaire contained 66 items. Accordingly 15 specialists from different disciplines were approached to carry out content validity. Consequently 19 items were removed and a provisional version of the questionnaire with 47 items was provided. Finally، a random sample of adults living in Tehran completed the questionnaire. Psychometric properties of the instrument were assessed performing exploratory factor analysis and internal consistency.
    Results
    In all 336 adults aged 18 to 65 years old completed the questionnaire. When performed the exploratory factor analysis، 33 items were loaded indicating a 5-factor solution for the questionnaire namely: access (6 items)، reading (4 items)، understanding (7 items)، appraisal (4 items)، and decision (12 items) that jointly explained %53. 2 of variance observed. Additional analysis for internal consistency showed satisfactory results with Cronbach’s alpha coefficients ranging from 0. 72 to 0. 89.
    Conclusion
    The findings suggest that the Health Literacy for Iranian Adults (HELIA) is a reliable and valid instrument for measuring health literacy in Iran.
  • Khadijeh Mohammadi, Parvin Rahnama, Shafighe Mohammadi Tabar, Ali Montazeri Pages 601-607

    Objective (s): The objective of this study was to translate and to test the reliability and validity of the Persian version of Multiple Sclerosis Intimacy and Sexuality Questionnaire-19 (MSISQ-19).

    Methods

    Using a standard «forward-backward'' translation procedure، the English language version of the questionnaire was translated into Persian (Iranian language). Then a sample of 226 women with multiple sclerosis aged 18-65 years completed the questionnaire. To test reliability the internal consistency was assessed by Cronbach''s alpha coefficient. Validity was evaluated using face validity، content validity، convergent validity and discriminant validity.

    Results

    The mean age of respondents was 35. 7 (SD=8. 07) years. Reliability analysis provided evidence for high internal consistency for the total MSISQ-19 (0. 90) and for the primary (0. 85)، secondary (0. 90) and tertiary (0. 78) subscales. The MSISQ-19 had convergent validity with measure of the Female Sexual Function Index (FSFI). The results from Known group’s comparison (discriminant validity) indicated that older women with MS were significantly scored higher than younger women and the questionnaire was able to discrimiate these groups as expected.

    Conclusions

    In general، the findings suggest that MSISQ-19 is a reliable and valid measure of sexual dysfunction in women with MS.

  • Ayeshe Amini, Mahmoud Tavousi, Shamsoddin Niknami Pages 609-619
    Objective (s): This study aimed to assess the impact of an educational intervention on nutritional preventive behaviors in osteoporosis among adolescent girls in Chabahar، Iran.
    Methods
    This was a quasi-experimental research conducted on two groups of 90 female students، selected randomly from two schools of Chabahar، Iran in 2012 – 2013. The samples were divided into two groups randomly: control group and intervention group (n= 45). Data were collected using a 31-item food frequesncy questionnaire (FFQ). Respondents completed the questionnaire at three points in time: before، and immediately and 3 months after educational intervention. The educational program was offered in 4 sessions in a 10-day period of time to intevention group only.
    Results
    There were no significant differences between two groups concerning the demographic variables. Similarly there was no significant difference between the two groups concerning their scores on FFQ at baseline (P>0. 05). However after intervention، meaningful differences between the two groups was observed for the FFQ scores on awareness، attitudes، behavior intent and facilitating behaviors (P<0. 001)، but not for preventive behaviors (P=0. 057).
    Conclusion
    The findings indicated that the educational intervention had positive effects on the students'' nutrition pattern in prevention of the osteoporosis. Also، the intervention was efftive in students'' awareness، attitudes، and behavior intent and nutrition behaviors.
  • Zainab Alimordi, Masoumeh Simbar Pages 621-636

    Objective (s): Puberty is the most important milestone of change in teenage life. This is a time to become adult with reproductive ability. Girls experience a wide variety of physical، emotional، social and sexual changes in this period. Lack of information، skills and preparations endanger their health. Puberty health includes principals and cares to promote and maintain individuals’ physical، emotional، social and sexual health that can be achieved by education. This paper reviews evidence for puberty health education in Iran.

    Methods

    A review of Iranian articles related to knowledge، attitude and practice of adolescent girls about puberty and menstruation was carried out using the following databases: PubMed، Elsevier، SID، Medlib، Magiran، Iranmedex، Irandoc and Google Scholar. Search strategy included using key words adolescent، puberty، puberty health، female and girls.

    Results

    Challenges related to puberty health education can be categorized to 6 main themes: insufficient knowledge، lack of appropriate attitude and practice; lack of attention to influencing factors; limitation of adolescents’ informational sources [mothers، peers and health educators]; disagreement about the right time to start teaching different aspects of adolescent health; Lack of appropriate educational content and disuse of appropriate methods of health education.

    Conclusion

    The findings suggest that there is need for skills-based training and interventional strategies for the teaching of physical and specially sexual، emotional and social maturity and socially-culturally suitable educational content for mothers and daughters in Iran.