فهرست مطالب

پایش - سال هفدهم شماره 5 (پیاپی 81، مهر و آبان 1397)

مجله پایش
سال هفدهم شماره 5 (پیاپی 81، مهر و آبان 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/07/25
  • تعداد عناوین: 9
|
  • محمد پیکان پور، سجاد اسماعیلی، نازیلا یوسفی، احمد آریایی نژاد، حمیدرضا راسخ* صفحات 481-494
    مقدمه
    نظامهای سلامت پیوسته تلاش میکنند تا با لحاظ منابع محدود، شاخصهای دسترسی و عدالت، کیفیت و کارایی را بهبود دهند. طرح تحول نظام سلامت ایران با همین رویکرد در1393 آغاز شد. این مطالعه به دنبال آن بود که باگذشت چهار سال از اجرای طرح، بازبینی جامعی بر دستاوردها و پیامدهای آن ارائه نماید. مواد و روش کار: برای ارزیابی طرح، نخست باخبرگان حوزه سلامت مصاحبه صورت گرفته و خروجی ها با روش "تحلیل مضمون" بررسی گردیدند. سپس گزارشهای مستند سازمان های رسمی "تحلیل محتوا" شده و در نهایت مجموع نتایج با"سه سویه سازی" تجمیع و تحلیل شدند.
    یافته ها
    آثار مثبت طرح، درقالب کاهش پرداختهای مردمی در بخش بستری دولتی، کاهش تعداد افراد فاقد بیمه، حفاظت از بیماران آسیب پذیر، توسعه زایمان طبیعی، ارتقای دارایی های مشهود حوزه سلامت و بهبود دسترسی به خدمات تخصصی؛ و آثار منفی طرح درقالب افزایش تقاضای القایی، افزایش کل هزینه های درمانی، افزایش بار مراجعات مراکز دولتی، افزایش سهم هزینه های سلامت از سبد هزینه خانوار، افزایش نارضایتی کادرهای درمانی به دنبال بی عدالتی در پرداختها و افزایش اختلالات در زنجیره تامین دارو تحلیل شدند. به علاوه عدم انجام مطالعات امکان سنجی، عدم وجود منابع پایدار برای ادامه طرح، مغایرت با سیاستهای بالادستی، تضادمنافع در سیاستگذاری، اولویت درمان بر پیشگیری، مدیریت ناکارآمد منابع انسانی و پایین بودن اثربخشی سیاستها بعنوان چالش های اصلی طرح شناسایی شدند. بحث و نتیجه گیری: به رغم دستاوردهای طرح، عدم یکپارچگی و عدم برخورداری از منطق صحیح اقتصادی مانع تحقق اهداف نهایی طرح شده و باگذشت زمان برخی از آثار مثبت آن که باصرف منابع زیادی به دست آمده بودند، روند معکوس به خود گرفته که نیاز به بازبینی دارند.
    کلیدواژگان: طرح تحول نظام سلامت، دستاوردها، چالش ها
  • حسین درگاهی *، نادر بهمن، آرش اکبرزاده صفحات 495-505
    مقدمه
    پایش علل شکایات بیماران از مراقبت های بیمارستانی موجب ارتقای شاخص های عملکرد بیمارستان ها و افزایش رضایت بیماران می شود. این پژوهش با هدف تعیین و تبیین علل شکایات بیماران از نظر عوامل فردی، سازمانی، موضوعی و فرایندی در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. مواد و روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی به صورت مقطعی در طی سال های 1391 تا 1394 انجام شد. تعداد 1003 مورد از شکایات شفاهی، کتبی و تلفنی ثبت شده از تعداد پنج بیمارستان عمومی و تک تخصصی در قبل و بعد از اجرای طرح تحول نظام سلامت در فرم جمع آوری داده های محقق ساخته ثبت گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری Spss 20 و با بهره برداری از آزمون های کای-دو، تی، تحلیل واریانی و پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده نشان داد بین تعداد شکایات صورت گرفته بیماران و همراهان آن ها بعد از اجرای طرح تحول سلامت نسبت به قبل از آن در بیمارستان های مورد مطالعه ارتباط معنی دار وجود ندارد. هم چنین ارتباط مثبت و معنی دار بین تعداد شکایات قبل و بعد از اجرای طرح تحول سلامت با وضعیت بیماران در بیمارستان، با فرد مورد شکایت شامل پزشکان و پرستاران، و وضعیت حیات بیماران، و نوع بستری بیماران وجود داشت. بحث و نتیجه گیری: از آنجا که بعد از اجرای طرح تحول سلامت افزایش تعداد شکایات بیماران از پزشکان و پرستاران، وضعیت بیماران در حال درمان به ویژه در بخش های سرپایی مشاهده گردید، لذا به منظور اصلاح نقاط ضعف در ارائه خدمات بیمارستانی، پیشنهاد می شود دوره های آموزشی مهارت های ارتباطی جهت تقویت ارتباط پزشک-بیمار و پرستار- بیمار تدوین و اجرا شود و تمهیدات لازم در راستای ترمیم شاخص های فرآیند درمانی در بیمارستان های مورد مطالعه برقرار گردد.
    کلیدواژگان: شکایت بیمار، طرح تحول سلامت، دانشگاه علوم پزشکی تهران
  • نیره سادات سلیمانزاده نجفی، عاصفه عاصمی *، مظفر چشمه سهرابی، احمد شعبانی صفحات 507-520
    مقدمه
    اینترنت اشیا به عنوان یک فناوری نوظهور، پتانسیل های بالقوه ای برای کارآمدی خدمات در صنایع مختلف دارد و اهمیت آن توسط دولت ها، سازمان ها و جوامع علمی با افزایش تولید مقالات در این حوزه مشخص می شود. هدف پژوهش حاضر تحلیل کتاب سنجی و هم رخدادی واژگان مقالات حوزه “اینترنت اشیا” در پایگاه مدلاین بود.
    مواد و
    روش کار
    پژوهش حاضر از نوع کاربردی بود، و با روش کتابسنجی و علم سنجی انجام شد. منبع گردآوری داده ها پایگاه مدلاین بود. برای انجام این کار از فرمول جستجوی تعیین شده در بخش جستجوی پیشرفته استفاده شد. نتایج بازیابی به بازه زمانی 2017-1999 محدود شد. از نرم افزارهای VOSviewer و Excel برای تحلیل استفاده شد.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد تولید مقالات حوزه اینترنت اشیاء رشد صعودی تصاعدی داشته است. مجله Sensors بیشترین مقالات را منتشر کرده است. کشور چین در تولید مقالات پیشرو بوده است. Fernández-Caramés و Fraga Lamas پرتولیدترین نویسندگان بوده¬اند. حوزه های پژوهشی فعال شامل انسان، اینترنت، فناوری بی سیم، زنان، مردان، الگوریتم¬ها، شبکه ارتباطی کامپیوتر، تله مدیسین، بزرگ سالان، میان سالان، فناوری حسگر از راه دور، امنیت کامپیوتر، بیمار، خانه هوشمند، برنامه های اینترنت اشیا، درمان سرپایی غیر داوطلبانه، تشخیص، دستگاه پوشیدنی، پروتکل، درمان، بیماری و دستگاه اینترنت اشیا بود. بیشترین هم رخدادی اینترنت اشیا با واژگان انسان، شبکه حسگر، اینترنت، بیمار، و فناوری بی سیم بوده است.
    بحث و
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش حاضر حاکی از سرآمد بودن کشور چین از لحاظ تعداد نویسنده و همکاری نویسندگان این کشور در مجلات بین¬المللی است. مجله چینی Zhongguo Yi Liao Qi Xie Za Zhi یکی از 10 مجله پرتولید در این حوزه بود. در پژوهش¬های این حوزه بیشترین توجه به بسترسازی برای کاربرد اینترنت اشیا شده است. با توجه به اینکه بخش اعظم پوشش موضوعی پایگاه مدلاین به حوزه های پزشکی و پیراپزشکی اختصاص دارد؛ متون نمایه شده در حوزه اینترنت اشیا در این پایگاه نیز به موضوعات محوری حوزه سلامت مانند انسان، بیمار، درمان، تشخیص پرداخته اند؛ به بیان دیگر بیشترین هم رخدادی را با واژه انسان و بیمار داشته اند.
    کلیدواژگان: اینترنت اشیا، تولید مقالات علمی، کتاب سنجی، هم رخدادی واژگان، پایگاه مدلاین
  • رزیتا فیروزنیا، حسین درگاهی *، زینب خالدیان، توحید جعفری کوشکی صفحات 521-531
    مقدمه
    برنامه سلامت مادران به دلیل تاثیر قابل توجه در سلامت جامعه از برنامه های اصلی در عرصه مراقبتهای بهداشتی اولیه در جهان می باشد. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف بررسی نقاط قوت و ضعف ابزارهای ارزشیابی برنامه سلامت مادران به مورد اجرا درآمد.
    مواد و
    روش کار
    این مطالعه از نوع تطبیقی است که داده های آن به روش مرور اسناد به دست آمد و از طریق ماتریس مقایسه مورد تحلیل قرار گرفت. در آغاز، تعداد 9 ابزار ارزشیابی و یک سامانه مراقبتی از طریق بررسی مستندات مرتبط با ارزشیابی برنامه سلامت مادران شناسایی گردید و سپس از نظر توجه به ابعاد اصلی الگوی جامع ارزشیابی (سیپ) و وجود سنجه های ارزیابی مرتبط با آنها مورد مقایسه قرار گرفتند. در پایان، نقاط قوت و ضعف این ابزارها شناسایی و مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج مطالعه حاکی است که ابزارهای مورد بررسی دارای کاستی های قابل توجهی هستند که از اهم موارد می توان به بی توجهی به نیمی از ابعاد اصلی الگوهای رایج ارزشیابی برنامه های بهداشتی و نیز عدم ارائه سنجه های ارزیابی جهت سنجش غالب مولفه های مهم مراقبتی اشاره نمود. کلی گویی، اشاره ناقص به ابعاد ارزشیابی، عدم ارائه سنجه های مناسب و دسته بندی شده و عینی نبودن سنجه ها از دیگر نقاط ضعف عمده این ابزارها است.
    بحث و
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که ابزارهای کنونی مورد بررسی به سبب دارا بودن ضعف های اساسی نخواهند توانست منجر به ارتقای کیفیت مراقبت ها و متعاقبا ارتقای دستاوردهای آنها گردند. نتایج مطالعه حاضر می تواند از طریق کمک در ارائه یک الگوی جامع و کارآمد ارزشیابی، در مرتفع نمودن کاستی های شناسایی شده موثر باشد.
    کلیدواژگان: برنامه سلامت مادران، ارزشیابی، ابزار
  • نیلوفر حسنی، مجیده هروی کریموی *، ناهید رژه، محمدحسین دانش آشتیانی، سید حمید شریف نیا، مریم قنبری، مبین محمدی نژاد صفحات 531-539
    مقدمه
    سالمند شدن جمعیت در ایران نیز مانند بسیاری دیگر از جوامع روندی افزایشی دارد. مطالعات نشان داده اند که طول عمر افراد سالمند مبتلا به دیابت به طور متوسط 7/5 تا 8/2 سال کمتر از افراد غیر دیابتی سالمند است. سالمندان مبتلا به دیابت به طور معمول نسبت به افراد همسن غیر دیابتی خود از کیفیت زندگی پایین تر و ابتلا بیشتری به سایر بیماری های مزمن برخوردار هستند. هدف از انجام این پژوهش تعیین تاثیر تمرینات پیلاتس بر کیفیت زندگی زنان سالمند مبتلا به دیابت نوع دو بود. مواد و روش کار: این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی بر روی 40 بیمار بالای 60 سال مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به دو کلینیک دیابت شهر قم انجام شد. نمونه گیری به روش در دسترس و سپس تخصیص تصادفی انجام شد (گروه آزمون 20 نفر و گروه کنترل 20 نفر). جهت گروه آزمون علاوه بر مراقبت های معمول کلینیک از هشت هفته تمرینات پیلاتس هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 60 دقیقه و برای گروه کنترل نیز فقط مراقبت های معمول کلینیک اجرا شد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه CASP19، پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و آزمون کوتاه شناختی AMTS بود. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS24 از طریق آزمون های آماری فیشر، تی مستقل و تحلیل کوواریانس انجام شد.
    یافته ها
    سطح کیفیت زندگی بعد از مداخله در گروه آزمون نسبت به قبل از مداخله و نیز نسبت به گروه کنترل به رغم رضایت کامل گروه آزمون از تمرینات و نداشتن هیچ گونه انصراف از ادامه همکاری با پژوهش، از نظر آماری معنی دار نبود (0/16=P). بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که انجام هشت هفته تمرینات پیلاتس بر کیفیت زندگی زنان سالمند مبتلا به دیابت نوع دو از نظر آماری تاثیر معنی دار ندارد. با توجه به اینکه تا کنون هیچ مطالعه دیگری به بررسی تاثیر تمرینات پیلاتس برکیفیت زندگی سالمندان مبتلا به دیابت نوع دو نپرداخته است، توصیه می شود در آینده این موضوع با تعداد نمونه های بیشتر، افزایش زمان مداخله و پرسشنامه اختصاصی سنجش کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به دیابت نوع دو انجام شود.
    کلیدواژگان: دیابت ملیتوس نوع دو، پیلاتس، کیفیت زندگی، سالمندی
  • سمیرا دانشور، علی خدامرادی، زینب غضنفری *، علی منتظری صفحات 541-550
    مقدمه
    دیابت یک بیماری شایع همراه با عوارض متعدد است که روند افزایشی داشته و بر تمام جنبه های زندگی مبتلایان به خصوص بر کیفیت زندگی آنان تاثیرگذار است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی کیفیت زندگی بیماران دیابتی (نوع I و II) و مقایسه آن با افراد غیر دیابتی در شهرستان آبدانان انجام شد. مواد و روش کار: در این مطالعه مقطعی، دو گروه آزمون (122 نفر از بیماران دیابتی) و مقایسه (122 نفر از همتایان غیر دیابتی) از توابع استان ایلام را در بر داشت که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. کیفیت زندگی دو گروه با استفاده از پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی SF-36 ارزیابی و مقایسه گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 16 و شاخص های آماری توصیفی و آزمون های آماری کای دو و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    از نظر متغیرهای جمعیت شناختی تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد. نتایج نشان داد که بیماران دیابتی به طور معنی دار نمرات پایین تری در حیطه های عملکرد جسمی، محدودیت در ایفای نقش به علت مشکلات جسمی، محدودیت در ایفای نقش به علت مشکلات عاطفی، سرزندگی، عملکرد اجتماعی، درد بدنی و سلامت عمومی در مقایسه با افراد غیر دیابتی کسب کردند. اما در حیطه سلامت روان این تفاوت معنی دار نبود. بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصل از این بررسی حاکی از پایین بودن کیفیت زندگی بیماران دیابتی مورد مطالعه در مقایسه با افراد غیر دیابتی بود. ضروری است این بیماران به منظور دریافت خدمات آموزشی، مشاوره ای، مراقبتی و حمایتی با هدف بهبود کیفیت زندگی، تحت پوشش قرار گیرند.
    کلیدواژگان: دیابت، کیفیت زندگی، جمعیت روستایی
  • لیلا قناد نتاج دزفولی، قدرتاللهشاکری نژاد *، ماریا چراغی، محمدحسین حقیقی زاده صفحات 551-561
    مقدمه
    تغذیه یکی از عوامل موثر در ایجاد و حفظ سلامتی است. یکی از اساسی ترین راه های پیشگیری از بیماری های مزمن بخصوص در میانسالی تعادل در رژیم غذایی است.  مواد و روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه شبه تجربی بود که بر روی 126 زن میانسال 30 تا 59 سال با هدف تعیین تاثیر آموزش مبتنی بر مدل فرانظریه ای بر ارتقاء رفتار تغذیه ای انجام شد. اطلاعات در دو نوبت قبل و 9 هفته بعد از آموزش توسط پرسشنامه مبتنی بر مدل فرانظریه ای و پرسشنامه رفتار تغذیه ای جمع آوری گردید. بعد از انجام پیش آزمون گروه مداخله بر اساس مراحل تغییربه 4 گروه تقسیم شدند و مداخله آموزشی طی 3 جلسه آموزشی برای این گروه انجام گرفت. در نهایت اطلاعات حاصل جمع آوری و توسط نرم افزار spss22 و با استفاده از آزمون های آماری تی زوجی،تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته های پژوهش نشان داد که قبل از مداخله دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک، میانگین نمرات سازه های مختلف الگو و رفتار تغذیه ای تفاوت معناداری با هم نداشتند. نتایج به دست آمده نشان دهنده وجود اختلاف معنادار برای مراحل تغییر، میانگین فرایند تغییر، تعادل تصمیم گیری، و خودکارآمدی بین گروه های آزمون و شاهد بعد از مداخله آموزشی بود. همچنین رفتار تغذیه ای در زنان میانسال گروه آزمون بعد از مداخله آموزشی بطور معناداری بهبود یافت. بحث و نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان دهنده وجود تفاوت معنادار در سازه های الگوی فرانظریه ای و بهبود رفتار تغذیه ای زنان میانسال گروه آزمون پس از مداخله آموزشی است. به نظر می رسد که اجرای اینگونه برنامه های آموزشی می تواند برای بهبود رفتار تغذیه ای در زنان میانسال موثر باشد.
    کلیدواژگان: الگو فرانظریه ای، آموزش تغذیه، زنان میانسال
  • زهرا مرادپور، جواد صالحی *، طاهره الهی صفحات 563-575
    مقدمه
    تهیه پیام های بهداشتی موثر یکی از مهم ترین دغدغه های مروجان سلامت در هر جامعه است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر چارچوب بندی پیام های بهداشتی بر خوشبینی غیرواقعی، قصد عمل و حافظه پیام گیران با توجه به نقش سیستم های رفتاری گرایشی/اجتنابی بود. مواد و روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله ای بود که برای انتخاب افراد موردنظر برای آزمایش اصلی، ابتدا یک غربالگری بر اساس سیستم های رفتاری گرایشی/ اجتنابی بر روی 550 نفر از دانشجویان دانشگاه زنجان انجام شد که در نهایت 72 نفر (38 نفر دارای سیستم رفتاری فعال و 34نفر دارای سیستم رفتاری بازداری) به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند و سپس میزان خوشبینی غیرواقعی، قصد عمل و حافظه شرکت کنندگان بر اساس یک طرح عاملی مخلوط 3×2 (سیستم انگیزشی به عنوان عامل بین گروهی دارای 2 سطح، و چارچوب بندی پیام به عنوان عامل درون گروهی دارای 3 سطح) پس از مواجهه با پوسترهای تبلیغاتی تهیه شده در زمینه تخلیه استرس و نخ دندان، اندازه گیری شد.
    یافته ها
    تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد، تاثیر چارچوب بندی پیام متاثر از نوع سیستم های انگیزشی مخاطبان است، به این نحو که افراد گروه فعال ساز بیشترین تاثیرپذیری را زمانی داشتند که پیام سودمحور دریافت می کردند و افراد گروه بازداری بیشترین تاثیرپذیری را هنگامی نشان دادند که پیام زیان محور دریافت کردند. اما این تاثیرات تنها در مورد پیام تخلیه استرس مشاهده شد و در مورد پیام نخ دندان مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: به نظر می آید عامل تازگی و ناآشنا بودن موضوع پیام می تواند تاثیر چارچوب بندی و سیستم های انگیزشی بر خوشبینی، قصد عمل و حافظه را تحت تاثیر قراردهد.
    کلیدواژگان: چارچوب بندی پیام، سیستم های رفتاری گرایشی - اجتنابی، خوشبینی غیرواقعی، قصد عمل، حافظه
  • مهناز همتی، مهدی اکبر تبارطوری، محسن شمس *، افسانه بهروزپور صفحات 577-585
    مقدمه
    یکی از عوامل موثر در بروز بیماری های غیرواگیر، بی توجهی به تغذیه و عادات غذایی ناسالم است. در سالیان اخیر، سواد تغذیه به عنوان مجموعه قابلیت های افراد در دستیابی، درک، ارزیابی و به کارگیری اطلاعات مورد نیاز برای تصمیم گیری در زمینه تغذیه سالم مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مداخله آموزشی بر سواد تغذیه ای معلمان ابتدایی شهریاسوج انجام شد. مواد و روش کار: در این مداخله نیمه تجربی، 110 نفر از آموزگاران ابتدایی شهر یاسوج از مدارس منتخب از دو منطقه آموزش و پرورش شهر یاسوج در دو گروه مداخله کنترل وارد مطالعه شدند. سواد تغذیه ای با استفاده از ابزار تدوین و روا شده در جامعه ایرانی سنجیده شد و با تحلیل داده ها، محتوا و ساختار آموزشی برای ارتقای سواد تغذیه ای تدوین گردید. مداخله آموزشی شامل دو جلسه آموزشی، ارسال دو نوبت پیامک و ارائه پمفلت آموزشی بود. داده ها قبل و سه ماه بعد از مداخله با استفاده از نرم افزار آماری16 Spss تحلیل شدند.
    یافته ها
    پس از مداخله، میزان متغیرهای سواد تغذیه ای شامل درک مطلب، واحدهای غذایی، دانش تغذیه ای، سواد محاسباتی و برچسب غذایی نسبت به قبل از آن در گروه مداخله تفاوت معناداری را نشان داد. تفاوت نمره میانگین سواد تغذیه ای در دو گروه، بعداز مداخله نیز معنادار شد. بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش برای ارائه به تصمیم گیرندگان در حوزه آموزش و پرورش و سیاستگزاران حوزه سلامت در خصوص اصلاح عادات غذایی نامطلوب و نیز ارتقای سلامت معلمان شهر یاسوج و دیگر بخش های استان، سودمند خواهد بود.
    کلیدواژگان: سواد تغذیه ای، مداخله، معلمان
|
  • Mohammad Peikanpour , Sajjad Esmaeli , Nazila Yousefi , Ahmad Aryaeinezhad, Hamidreza Rasekh * Pages 481-494
    Objective (s): Healthcare systems always are trying to improve accessibility, equity, service quality, and efficiency indicators within their limited resources. This study was aimed to provide a comprehensive overview of four-years achievements and challenges of Iran’s Health Transformation Plan (HTP), which began in 2014.
    Methods
    "Thematic analysis" following interviews with health experts was carried out to identify positive and negative consequences. Subsequently, "Content analysis" was applied on published official reports. Finally, results were aggregated and analyzed through "Triangulation" method.
    Results
    Positive outcomes of Iran’s HTP, identified in this study, included reducing inpatients’ out-of-pocket expenditures in public sector, protecting vulnerable patients, promoting natural childbirth delivery, improving public health sector’s tangible assets, and improving access to specialized services in remote areas. In contrast, negative consequences of this plan were increasing induced demand, increase in total health expenditures, higher number of referrals in public sector services, increase in share of health expenditure in household budget, increasing disruptions in pharmaceutical supply chain, and intensification of medical personnel’s complaints due to salary inequity. Additionally, lack of feasibility studies before starting the plan, lack of sustainable resources to maintain services provision, conflicts with macro policies and conflict of interest in policymaking, prioritizing treatment over prevention, inappropriate human resource management, and inefficient policies were identified as main drivers of HTP challenges.
    Conclusion
    Despite some achievements, HTP is suffering from lack of holistic approach and acceptable economic measures that resulted to fall achieving the ultimate goals of the plan. As time passing some positive outcomes acquired by immense expenses of public budget have begun a revers trend, which necessitates a major revision of HTP. It seems that a major revision of HTP based on sound health economics measures is necessity.
    Keywords: Health Transformation Plan, Iran, achievements, challenges
  • Hossein Dargahi *, Nader Bahman, Arash Akbarzadeh Pages 495-505
    Objective (s): Monitoring patients’ complaints may improve hospital performance indicators and increase patient satisfaction. This study aimed to determine the causes of patients’ complaints in hospitals affiliated to Tehran University of Medical Sciences.
    Methods
    This was a descriptive study. In all 1003 patients’ verbal, written or telephone registered complaints in 5 public and one-specialty hospitals before and after implementation of health transformational plan were collected and was analyzed to explore the data..
    Results
    There was no any significant correlation between the number of patients’ complaints and the time of implementation of health transformational plan. However, there was significant correlation between patients’ status (P=0.01), hospitals professionals (P=0.001), dead or alive patients (P=0.001), and type of hospitalization (P=0.001) before and after implementation of health transformational plan.
    Conclusion
    The findings showed that patients’ complaints from physicians and nurses increased after implementation of health transformational plan and thus may suggest that there is need to improve patient-physician communication. As such implementation of training course on communication for physicians, and nurses is recommended.
    Keywords: Patient Complaints, Health System Revolution Plan, Tehran University of Medical Sciences
  • Nayere Sadat Soleimanzade Najafi, Asefeh Asemi *, Mozafar CheshmehSohrabi, Ahmad Shabani Pages 507-520
    Objective (s): The Internet of Things has been of interest to researchers as a global infrastructure for the information society. The importance of it by governments, organizations, and scientific communities has been characterized by increasing the production of scientific articles in this area in recent years. The purpose of the present study was to carry out a bibliometric and co-word analysis of Internet of Things on scientific articles production in MEDLINE during the period of 1999-2017.
    Methods
    The current was carried out using bibliometric method and co-word analysis, which is similar to content analysis in scientometric. The source of data collection was the MEDLINE. To do this, the search formula in the advanced search box was used. Retrieved results were limited to the period from 1999 to 2017. Data analysis was performed using VOSviewer and Excel software. Then the co-word networks were plotted in the form of tables and charts.
    Results
    The production of scientific articles in the "Internet of Things" area has grown exponentially over the period considered. Sensors Journal has published the most articles in this field. China has been the pioneer in producing scientific papers in this field. . Tiago M. Fernández-Caramés and Paula Fraga Lamas have been the most prolific authors in the field. On the basis of the co-word matrix in the subject and title of the articles, the research areas active in this field were: Human, internet, wireless technology, women, men, algorithms, computer communication network, telemedicine, adults, middle aged, remote sensing technology, computer security, patient, smart home, objects internet programs, non-voluntary outpatient treatment, detection, wearable device, protocol, treatment, disease, internet device objects.
    Conclusion
    The results of this study indicate that China is top of the list in terms of the number of authors and the contributions of its authors in international journals. Chinese journal named “Zhongguo Yi Liao Qi Xie Za Zhi” is one of the top 10 journals in this field. The most attention is paid to the establishment of the Internet of things application.
    Keywords: Internet of Things, production of scientific articles, bibliometrics, Co-word analysis, MEDLINE
  • Rozita Firooznia , Hossein Dargahi *, Zeinab Khaledian , Tohid Jafari, Koshki Pages 521-531
    Objective (s): The maternal health program is one of the main primary health care domains worldwide due to its momentous impact on community health. Considering the importance of this program’s quality and the role of evaluation systems in its promoting, this study was done to investigate the strengths and weaknesses of maternal health programs evaluation tools in Iran.
    Methods
    This was a comparative study. The data was obtained by reviewing documents and was analyzed through the comparison matrix. Firstly, the number of nine evaluation checklist and one clinical information system were identified. Then the identified tools were compared regarding to the comprehensive evaluation model (CIPP) and their evaluation measures. Finally, the strengths and weaknesses of identified tools were recognized and discussed.
    Results
    The study results indicated that the evaluation tools have notable shortcomings. The main shortcomings are disregarding 50% of the main dimensions of the health program evaluation models and the lack of proper measures to assess the main components of care. Subjectivity and non-exclusiveness of evaluation measures with improper categorizing of measures were the other weaknesses of these tools.
    Conclusion
    The findings showed that the current tools for evaluation of maternal health program in Iran could not improve either the quality or outcomes.
    Keywords: Maternity Health Program, Evaluation, Tools
  • Niloofar Hassani , Majideh Heravi, Karimooi *, Nahid Rejeh , Mohammad Hossein Danesh Ashtiani , Hamid Sharifnia , Maryam Ghanbari , Mobin MohammadiNejad Pages 531-539
    Objective (s): The study aimed to assess the effectiveness of Pilates on patients with type 2 diabetes
    Methods
    A randomized controlled trial was carried out in forty patients with a diagnosis of diabetes type 2. Patients were randomly assigned to one of two groups: experimental group (EG) that in addition to the usual care performed eight weeks of pilates exercises and the control group (CG) that continued to receive the usual care and did not undergo any other intervention. Participants evaluated before and one week after the intervention completed. The quality of life questionnaire (CASP-19) and the short-term test (AMTs) were used to collect data.
    Results
    The groups were homogeneous at baseline. According to the statistical analysis, no significant improvement was observed in the EG.
    Conclusion
    The study did not show benefit for pilates group compared to control group. It is suggested that in the future, this study should be carried out with bigger sample size, increasing the intervention time and a specific questionnaire for assessing the quality of life of the elderly.
    Keywords: Diabetes mellitus type 2, Pilates, Quality of life, Aged
  • Samira Daneshvar , Ali Khodamoradi , Zeinab Ghazanfari *, Ali Montazeri Pages 541-550
    Objective (s): Diabetes is a disease with high and increasing prevalence rate that can affect all aspects of patients’ life. The aim of this study was to evaluate quality of life of diabetic patients (type I and II) and compare it with non-diabetics patients in Illam province.
    Methods
    This was a comparative study. A sample of 122 diabetic patients and 122 non-diabetic counterparts in Abdanan, Ilam province, Iran were selected by stratified random sampling method. The quality of life of was assessed using the SF-36. Data were analyzed by descriptive statistics in order t compare quality of life in diabetics and non-diabetics patients.
    Results
    There was no significant difference between the two groups in terms of demographic variables (P> 0.05). The results showed that diabetic patients had significantly lower scores in terms of physical functioning, role physical, role emotional,vitality, social function, bodily pain and general health (P<0.05). However, the difference was not significant for mental health (P> 0.05).
    Conclusion
    The results indicated a low quality of life in diabetic patients compared to comparison group. Therefore, it is essential that these patients receive educational, counseling, appropriate care and support services aimed at improving quality of life.
    Keywords: Diabetes, Quality of life, Rural population
  • Leila Ghanad Natajdezfuli , Ghodratollah Shakerinejad *, Marya Cheraghi , Mohammad Hossein Haghighizadeh Pages 551-561
    Objective (s): The study aimed to assess the effect of a transtheoretical model based education nutritional behavior of middleaged women in Ahvaz, Iran.
    Methods
    This was a semi-interventional study on a 126 middle-aged among 30-59 years old. All women were selected by simple random sampling in two groups (intervention and control),. Data were collected a questionnaire including items on transtherotretical constructs and nutritional behavior. According to primary analyses in two group, first the intervention group divided into 4 groups (based on stages of change). The educational intervention was conducted in three sessions through group discussions and lectures. Nine weeks later, two groups were assessed for post-test. The independent t-test, paired t-test, and one-way analysis of variance and chi-square were used to analyze the data.
    Results
    The mean age of participants in the intervention group was 37.71(6.8) and in the control group it was 38.57 (7.71) years. Before the intervention, the two groups were scrutinized regarding the homogeneity of demographic variables and the structures of the nutrition pattern and behavior. There were no significant differences between the two groups (p > 0.05). After the intervention, the scores [mean score (SD)] for stages of change including the process of change (from 21.34 (6.7) to 34.03 (11.3), decision-making balance (18.44 (4.15) to23.14 (5.11), and self-efficiency (from 22.74 (6.64) to 25.39 (6.18) showed significant changes compared to before the intervention (p<0.05). Moreover, nutrition behavior was increased from 21.34 ±6.7 to 34.03 ±11.31 which indicated a significant difference (p<0.05).
    Conclusion
    The findings suggest that a Transtheoretical model based educational intervention might be effective in improving nutritional behavior among middle-aged women.
    Keywords: Tran’s theoretical model, Nutrition education, Middle-aged women
  • Zahra Moradpoor , Javad salehi *, Tahereh Elahi Pages 563-575
    Objective (s): Health messages should be able to create behavioral intention and remembering in the context of the health recommendation given in a message, along with the reduction of unrealistic optimism. The purpose of this study was to examine the influence of health messages framing on optimism, behavioral intention and remebering.
    Methods
    A sample of students (550) screened based on the motivational systems from Zanjan University by stratified cluster sampling and 72 students (38 with behavioral activating system, and 34 with behavioral inhibition system) were selected as the final sample.
    Results
    Data analysis showed that the impact of stress-relief message framing on optimism, behavioral intention, and memory of audiences after controlling for working memory scores was influenced by their motivational systems. The behavioral activating group was most influenced when they received the gain-framed message. The inhibition group was most influenced when they received the loss-framed message. However, these effects were not observed in dental floss messages.
    Conclusion
    The results showed that consideration of the correspondence between the type of audience's motivational system and the message framing, and the novelty of the topic, are two important factors in the effectiveness of a health message. Indeed I seems that the topic and novelty in both gain-framed and loss-framed frameworks could make the most impact on the audience.
    Keywords: Message Framing, Behavioral Inhibition, Approach Systems, Unrealistic optimism, behavioral intention, remembering
  • Mahnaz Hemati, Mehdi Akbartabar Toori, Mohsen Shams *, Afsaneh Behroozpour Pages 577-585
    Objective (s): Lack of attention to nutrition and having non-healthy nutritional habits, is one of the influencing factors for noncommunicable diseases. In recent years, nutritional literacy, as a abilities to access, understand, appraise, and apply necessary information to make decision related to healthy nutrition, is considered to be a very important health-related issue. This study aimed to investigate the effect of an educational intervention on nutritional literacy of elementary school teachers in Yasuj, Iran.
    Methods
    In this quasi-experimental study, 110 teachers of the elementary schools in Yasuj, who were randomly selected in two areas of the city (intervention and control group) were included in the study. Nutritional literacy was measured by using a validated tool for Iranian society, and after analyzing the data, the educational content and structure were developed to improve the nutritional literacy. Intervention consisted of two training sessions, sending two SMS and providing educational pamphlets. Data were analyzed before and three months after the intervention by using Spss16 software.
    Results
    There was a significant difference in terms of nutritional literacy, reading comprehension, food units (P<0.001), nutritional knowledge (P=0.001), computational literacy (P =0.034) and nutrition label (P=0.005) before and after the intervention among intervention group. The difference between the mean score of nutritional literacy in the two groups also was significant.
    Conclusion
    The results indicaterd that the educational intervention was useful in increasing nutritional health literacy among primary school teachers.
    Keywords: Nutritional Literacy, Intervention, Teachers