فهرست مطالب

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل
پیاپی 48 (تابستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/04/30
  • تعداد عناوین: 11
|
  • همایون ابراهیمیان، سید محمد فیروز آبادی، مهیار جان احمدی، مهری کاویانی مقدم صفحه 119
    زمینه و هدف
    رشد تکنولوژی، افزایش میدانهای الکترومغناطیسی کم فرکانس محیطی را به همراه داشته و به تبع، توجه مجامع علمی را به اثرات بیولوژیک این میدانها معطوف کرده است. بیشترین بحث روی خطوط انتقال و توزیع برق با فرکانس 50 هرتز است. هدف این تحقیق نشان دادن اثرات میدانهای مغناطیسی50 هرتز در محدوده شدت محیطی بر روی پارامترهای بیوالکتریک سلول عصبی F1 حلزون باغی (Helix aspersa)می باشد.
    روش کار
    در این مطالعه از سلول عصبی F1 حلزون باغی جهت شناسایی محل و میزان تاثیر میدانهای مغناطیسی محیطی بر سیستم عصبی مورد استفاده قرار گرفت. گروه کنترل به منظور بررسی تاثیر گذشت زمان و ورود الکترود و پاره شدن غشاء سلول، گروه شاهد به منظور بررسی تاثیر احتمالی عوامل محیطی مداخله گر و گروه آزمایش برای شناسایی میزان تاثیر میدان مغناطیسی در نظر گرفته شد. برای تولید میدان مغناطیسی یکنواخت از کویل هلموهلتز استفاده شد. ثبت الکتروفیزیولوژیکی از سلول تحت شرایط کلمپ جریان انجام پذیرفته و جهت نشان دادن تاثیرات ناشی از میدانهای مغناطیسی بر روی کانالهای یونی از مدل سلولی هاجکین-هاکسلی استفاده شد. تمامی داده ها با نرم افزار SPSS 16 و آزمون آماری ANOVA دوطرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 05/0>p به عنوان سطح معنی دار در نظر گرفته شده و از محیط نرم افزار Matlab جهت اجرای الگوریتم PSO جهت تخمین پارامترها استفاده شد.
    یافته ها
    در بررسی های پتانسیلهای عمل ثبت شده درگروه های کنترل و شاهد در بازه های زمانی مختلف تغییرات معنی داری از نظر آماری مشاهده نشد. با اعمال میدان مغناطیسی 87/45 میکروتسلا در پتانسیل استراحت غشاء تغییرات معنی داری 12 دقیقه بعد از اعمال میدان مشاهده شد و بیشترین تغییرات 14 دقیقه بعد از اعمال میدان مشاهده شد. دامنه پتانسیل عمل سدیمی با اعمال میدان، روند کاهشی نشان داد و با افزایش زمان اعمال میدان این تغییرات افزایش نشان داد. در بررسی طول مدت زمان پتانسیل عمل در بازه های زمانی مختلف تغییرات معنی دار مشاهده نشد، در صورتیکه فرکانس شلیک پتانسیل عمل در بازه های زمانی مختلف تغییرات معنی داری را نشان داد. بررسی دامنه هیپرپلاریزاسیون متعاقب پتانسیل عمل (AHP) با اعمال میدان مغناطیسی تغییرات افزایشی در جهت منفی نشان داد ولی در بازه های زمانی تغییرات معنی دار آماری نشان نداد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاکی از آن است که میدانهای مغناطیسی فرکانس پایین 50 هرتز در محدوده شدتهای محیطی بطور مستقیم با تغییر در میزان و سرعت باز و بسته شدن کانالهای یونی منجر به تغییر در فعالیتهای بیوالکتریک سلول عصبی می شود و میزان رسانایی کانالهای سدیمی و پتاسیمی کاهش و کانالهای پتاسیمی وابسته به کلسیمی افزایش می یابد.
    کلیدواژگان: سلول عصبی، کلمپ جریان، مدل هاجکین، هاکسلی، کانالهای یونی، میدانهای الکترومغناطیس محیطی
  • فهیمه اسفرجانی، فاطمه رشیدی، سید محمد مرندی صفحه 132
    زمینه و هدف
    سطوح بالای تری گلیسیرید و آپوپروتئین B-100و سطوح پایین HDL از مهم ترین عوامل سندرم متابولیکی افراد مبتلا به دیابت نوع دو شناخته شده اند که خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی را افزایش می دهد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرینات ایروبیک بر تغییرات قند خون، نمای لیپیدی و توان هوازی افراد مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
    روش کار
    جهت انجام این تحقیق 29 نفر از مبتلایان به دیابت نوع دو شهرستان میبد با میانگین سنی 4/43 سال و قند خون mg/dl 230-150 در دو گروه کنترل (14= N) و تجربی (15 = N) قرار گرفتند. نمونه های گروه تجربی به مدت 8 هفته، هفته ای 3 جلسه و هر جلسه 40 تا 60 دقیقه و با شدت60 تا 75% حداکثر ضربان قلب در تمرینات هوازی شرکت کردند. قبل از شروع تمرینات و 48 ساعت بعد از پایان آخرین جلسه تمرین، از آزمودنی ها به صورت ناشتا خون گیری جهت تعیین میزان قند خون، کلسترول، تری گلیسرید، HDL، LDL و ApoB-100 صورت گرفت. وزن بدن، درصد چربی و توان هوازی آزمودنی ها نیز اندازه گیری شد. به منظور مقایسه تغییرات درون گروهی از آزمون t همبسته و جهت مقایسه تغببرات میانگین ها بین دو گروه تجربی و کنترل از آزمون تحلیل کوواریانس و سطح معنی داری 05/0>α استفاده گردید.
    یافته ها
    بهبود معنی داری در درصد چربی، سطوح قند خون، تری گلیسرید و ApoB-100 و توان هوازی پس از 8 هفته تمرین در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (05/0>p). تفاوت معنی داری در تغییرات کلسترول تام، LDL و HDL حاصل نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های تحقیق حاضر به نظر می رسد تمرینات هوازی علاوه بر بهبود کنترل گلوکز، با افزایش آمادگی قلبی تفسی، کاهش ApoB-100 و تری گلیسیرید می تواند در جلوگیری از پیشرفت روند آترواسکلروزیس در بیماران با دیابت نوع 2 موثر واقع شود.
    کلیدواژگان: تمرینات هوازی، قند خون، الگوی لیپیدهای سرم، APOB، 100، دیابت نوع 2
  • محمدرضا اصغرزاده، سید محمد اطیابی، حسین خان احمد شهرضا، سمیه اصغرزاده، اکبر جلیلی، رضا آهنگری کهن، داوود نوری اینانلو صفحه 142
    زمینه و هدف
    هدف از این مطالعه طراحی و ساخت پلاسمیدی با مبدا همانندسازی ویروس سیمین 40 و ژن جهش یافته آنتی ژن T ویروس سیمین 40 جهت دستیابی به ناقلی ایمن است که بتواند بصورت اپی زومال و کاملا توسط عنصرهای ترانس سلول های یوکاریوتی شناسایی و همانندسازی شود و قدرت اتصال به پروتئین های P53 و رتینوبلاستوما را نداشته باشد تا بتوان از آن در ژن درمانی و تولید پروتئین های نوترکیب استفاده کرد.
    روش کار
    جهش های مناسب برای ایجاد آنتی ژن T ایمن با استفاده از نرم افزار مودلر بررسی شدند و در نهایت سه نوع جهش مناسب انتخاب شدند. جهش های مورد نظر در توالی نوکلئوتیدی ژن آنتی ژن T با روش واکنش زنجیره ای پلیمراز ایجاد شدند. و ژن جهش یافته آنتی ژن T در پلاسمید EGFP-2ESIR کلون شد. تمام کلونها با روش واکنش زنجیره ای پلیمراز، هضم آنزیمی و تعیین توالی بررسی شدند. خط های سلولی کلیه جنینی انسان 293 و تخمدان هامستر چینی با سازه نهایی ترانسفکت و با میکروسکوپ فلورسانت به مدت چهل روز مشاهده شدند. از سلولهای باقی مانده پلاسمید و DNA ژنومیک تخلیص گردید و بر روی آنها واکنش زنجیره ای پلیمرازهای همپوشان به منظور اثبات حلقوی بودن پلاسمیدها انجام شد.
    یافته ها
    این پلاسمید با مبد همانندسازی و ژن جهش یافته آنتی ژن T ویروس سیمین40 توانست در سلولهای یوکاریوتی همانندسازی کند و می توان از آن به صورت ایمن در ژن درمانی و تولید پروتئین های نوترکیب استفاده نمود.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از واکنش زنجیره ای پلیمراز، هضم آنزیمی و تعیین توالی همگی تایید کننده صحت انجام سازه و نتایج حاصل از ترانسفکشن سلولهای خط سلولی کلیه جنینی انسان 293 و تخمدان هامستر چینی نشانگر همانندسازی پلاسمید در سلولهای فوق بود.
    کلیدواژگان: آنتی ژن T، ویروس سیمین 40، سلول یوکاریوتی
  • مسعود انتظاری، خاطره عیسی زاده فر، زهرا نورانی صفحه 155
    زمینه و هدف
    تهوع و استفراغ بعد از عمل از عوارض عمده بعد از بیهوشی عمومی بوده و بدون مداخله پیشگیرانه در حدود یک سوم بیماران تحت بیهوشی عمومی رخ می دهد. هدف از این تحقیق مقایسه اثر اندانسترون و متوکلوپرامید در کاهش تهوع و استفراغ بعد از کله سیستکتومی لاپاروسکوپیک بود.
    روش کار
    در این مطالعه 90 بیمار تحت جراحی کله سیستکتومی لاپاراسکوپیک بصورت تصادفی در سه گروه 30 نفره تقسیم و برای گروه اول mg10 متوکلوپرامید، گروه دوم mg 4 اندانسترون و گروه کنترل 2 سی سی نرمال سالین قبل از شروع بیهوشی تزریق شد. پس از خاتمه جراحی، بیماران از نظر عوارض بیهوشی در ریکاوری، تهوع و استفراغ در ریکاوری و در 6 ساعت و 24 ساعت بعد از عمل مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها توسط نرم افزار spss18 مورد پردازش قرار گرفته و با آزمون های آماری کای دو و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مقدار P کمتر از 05/0 از نظر آماری معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میزان بروز کلی تهوع در گروه پلاسبو 7/66%، در گروه متوکلو پرامید 3/43% و در گروه اندانسترون 3/33% بود که تفاوت فقط بین گروه اندانسترون با پلاسبو از لحاظ آماری معنی دار بود (019/0= P).
    میزان بروز کلی استفراغ در گروه پلاسبو 7/56%، در گروه متوکلوپرامید 20% و در گروه اندانسترون 7/26% بود که تفاوت بین گروه پلاسبو با هر دو گروه متوکلوپرامید (007/0= P) و اندانسترون (035/0=P) از لحاظ آماری معنی دار بود ولی دو گروه مداخله باهم تفاوت معنی داری نداشتند (12/0= P). همچنین دریافت کلی داروی ضد تهوع در گروه اندانسترون (40%) نسبت به گروه های متوکلوپرامید (3/63%) و پلاسبو (7/66%) کمتر بود ولی این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود (07/0=P).
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان می دهد که هر دو داروی متوکلو پرامید و اندانسترون نسبت به پلاسبو در کاهش کلی استفراغ بعد از عمل کله سیستکتومی لاپاروسکوپیک موثرند. در مقایسه این دو دارو، میزان اثربخشی اندانسترون در کاهش تهوع بیشتر از مترکلوپرامید بوده ولی در کاهش استفراغ بعد از عمل تفاوت معنی داری بین این دو دارو مشاهده نشد.
    کلیدواژگان: اندانسترون، متوکلوپرامید، کله سیستکتومی لاپاراسکوپیک، تهوع و استفراغ بعد از عمل
  • علی پزشکی، مصطفی رضاییان، میترا زارع بوانی صفحه 164
    زمینه و هدف
    ژیاردیا دئودنالیس شایعترین انگل روده ای با انتشار جهانی است. این انگل در بسیاری از گونه های حیوانات از جمله گربه، سگ، گاو، گوسفند، گوزن، خوک و موش آبی به انضمام انسان یافت می شود. در این مطالعه احتمال تشابه ژنومی ژیاردیا دئودنالیس انسان و گربه و نیز احتمال زئونوز بودن (بیماری مشترک میان انسان وحیوان) آن بررسی گردیده است.
    روش کار
    آزمایش به دو روش مستقیم و روش تغلیظی فرمل- اتربر روی مدفوع گربه انجام شد. در نمونه های مثبت حاوی کیست ژیاردیا، جمع آوری و تخلیص کیست ها با روش گرادیان ساکارز صورت پذیرفت. جهت استخراج DNA از روش فنل- کلروفرم و روش Cetyl trimethyl ammonium bromid استفاده گردید. DNAی کیست ها به سختی و با تکرار فریز و ذوب کردن استخراج شد. ژن تریوز فسفات ایزومراز (tpi) در نظر گرفته شد. سپس تکثیر DNA با روش واکنش زنجیره ای پلیمراز (Polymerase Chain Reaction) انجام شد. دو جفت پرایمر اختصاصی PM290 و PM924 که به ترتیب دو آمپلیکون 290 و 924 جفت بازی را تکثیر می نمایند، مورد استفاده قرار گرفتند. برای هضم آنزیمی restriction fragment length polymorphism قطعات حاصل از تکثیر توسط این دومجموعه پرایمر، از آنزیمهای هضم کننده RsaI وAvaI استفاده گردید.
    یافته ها
    در این مطالعه 166 نمونه مدفوع گربه ولگرد و نیمه ولگرد جمع آوری شد.10 نمونه مدفوع از نظر کیست ژیاردیا مثبت بودند، که مورد بررسی مولکولی قرار گرفتند. 4 مورد از این نمونه ها با پرایمرهای PM290 تکثیر و باند در ناحیه 290 دادند. هیچیک از نمونه ها با پرایمر 924 PM تکثیر نشدند. الگوی PCR-RFLP ایزوله های تکثیر یافته با ایزوله های انسانی AC≠AF069556 (زیرگروه AC≠U57897) تطابق داشتند.
    نتیجه گیری
    در مجموع به نظر می رسد که تشابه ژنومی بین ژیاردیای انسانی و گربه ای وجود داشته و می توان احتمال زئونوز بودن و انتقال این تک یاخته از گربه به انسان و بالعکس (Cross-transmission) را مطرح کرد.
  • محمدرضا پیرمرادی، بهروز دولتشاهی، رضا رستمی، پروانه محمدخانی، اصغر دادخواه صفحه 174
    زمینه و هدف
    این پژوهش با هدف تاثیر تحریک مکرر مغناطیسی مغز (rTMS) در کاهش علائم و نشانگان افسردگی مثل علائم شناختی، جسمانی و بدبینی- احساس بی ارزشی در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی عودکننده انجام گرفت.
    روش کار
    در چهارچوب روش شبه تجربی در قالب یک طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، 32 بیمار افسرده بر مبنای ملاک های DSM-IV و بر اساس مصاحبه بالینی SCID، آزمون افسردگی بک و آزمون همیلتون به طور تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. گروه آزمایش 20 جلسه rTMS، دوازده جلسه روان درمانی و دارو درمانی و گروه کنترل فقط تحت روان درمانی و دارو قرارگرفت. پس از پایان مداخله از هر دو گروه آزمونهای 3 گانه فوق تکرارشد، تا تاثیر متغیر وابسته (افسردگی) مشخص شود. داده ها با استفاده ازآزمون خی دو-کوواریانس-آزمون T و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرارگرفت.
    یافته ها
    مقایسه پیش تست و پست تست دوگروه نشان داد اثربخشی باrTMS موجب کاهش در علائم و نشانه های شناختی، جسمانی و احساس بدبینی- بی ارزشی افسردگی عودکننده در نمونه ها می شود. اما میزان کاهش نشانه شناختی بیشتر ازدونشانه دیگر می باشد.
    نتیجه گیری
    rTMS در درمان علائم سه گانه مبتلایان به افسردگی عودکننده موثراست.
    کلیدواژگان: تحریک مغناطیسی، شناختی، جسمانی، بدبینی
  • شهرام حبیب زاده، احمد قاسمی، محرم آقابالایی، جعفر محمد شاهی، بیتا شهباززادگان، ناصر محمودی، جعفر حسینی، یونس ششگلانی، ناهید پورمحمدجان صفحه 187
    زمینه و هدف
    با بروز ویروس آنفلوانزای H1N1 نوپدید و به دلیل کثرت مراجعین به درمانگاه ونیز افزایش قابل ملاحظه موارد بستری در زمان پاندمی، مطالعه حاضر با هدف بررسی بیمارانی که با تشخیص احتمالی آنفلوانزای H1N1 در بیمارستان امام خمینی اردبیل بستری شده بودند انجام گردید. بیماران از نظر علائم بالینی، آزمایشگاهی و پیامد بستری (شامل مرگ و میر و تشخیص قطعی) مطالعه شدند. میزان اشغال تخت در بخش ها و آی سی یو و میانگین روزهای بستری محاسبه گردید.
    روش کار
    مقاله حاضر محصول یک مطالعه مقطعی است. کلیه 118 بیمار مبتلا به علائم تنفسی حاد که از اول آبان تا آخر دی ماه سال 1388، با تشخیص احتمالی آنفلوانزای H1N1 نوپدید حداقل یک روزدر بیمارستان بستری شده بودند وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که بدون دخالت تیم درمان در روند آن جمع آوری شد. پرسش نامه حاوی اطلاعات دموگرافیک، علایم بالینی، یافته های آزمایشگاهی و تظاهرات رادیوگرافیک وپیامد بیماری بود. نتایج بدست آمده از طریق نرم افزار SPSS نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    تعداد 118 بیمار مطالعه شدند. 71 بیمار (2/60%) زن و 47 بیمار (8/39%) مرد بودند. میانگین سنی افراد بستری شده 64/15± 81/33 سال وبیشترین نسبت مبتلایان بستری شده در محدوده سنی 15 تا 30 سال بود. شایعترین یافته در گرافی سینه انفیلتراسیون ریوی دو طرفه و شایعترین شکایت تب، ضعف و بیحالی بود. 7/12 درصد از بیماران اسهال داشتند. لکوپنی (WBC<4000) و لکوسیتوز (WBC> 10000) به ترتیب (58/4) درصد و (02/33) درصد از موارد وجود داشت. 9 نفر(7%) به دلیل نیاز به مراقبت های ویژه به آی سی یو منتقل شدند. در 21 مورد (18%) نتیجه تست واکنش زنجیره ای پلی مراز مثبت شد که شامل 3 نفر از 9 بیمار بستری در ICU هم می شد. مورتالیته بیماران بستری شده در آی سی یو که تشخیص آنها قطعی شد 33% بود. 3/48 درصد از بیماران بستری حداقل یک بیماری مستعد کننده زمینه ای داشتند. تعداد کل روزهای بستری، 577 روز بود که شامل 519 روز بستری در بخش و 58 روز بستری درICU بود. میانگین روزهای بستری برای هر نفر بیمار 88/4 روز بود.
    نتیجه گیری
    نشانه یا علامت پاتوگونومیک بالینی برای افتراق عفونت H1N1 از سایر عفونت های دستگاه تنفسی وجود نداشت. انفیلتراسیونهای دوطرفه ریوی در گرافی سینه، وجود قابل ملاحظه اسهال و لکوپنی به عنوان تظاهرات غیر معمول و نسبت بالای خانم های حامله در بین افراد بستری شده از مهمترین یافته ها بودند.
  • اکبر عطادخت، محمد نریمانی، بتول احدی، عباس ابوالقاسمی، عادل زاهد، منوچهر ایرانپرور صفحه 195
    زمینه و هدف
    دیابت قندی یک بیماری متابولیک شایع است که روی عملکرد فیزیکی، وضعیت روانی، ارتباطات بین فردی، خانوادگی و اجتماعی و به طور کلی سلامت عمومی و بهزیستی روانشناختی بیماران تاثیر منفی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی روانشناختی مبتلایان به دیابت و رابطه ی آن با حمایت اجتماعی بود.
    روش کار
    در این مطالعه ی توصیفی- همبستگی، از بین بیمارانی که جهت پیگیری روند درمانی خود به طور منظم به کلینیک دیابت بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کرده بودند، تعداد 120 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از آزمون های SCL-90-R و مقیاس حمایت اجتماعی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون T مستقل استفاده شد (05/0> P).
    یافته ها
    نتایج نشان داد که 84 نفر (70%) از بیماران مورد مطالعه در بعد شکایت جسمانی، 84 نفر(70%) در وسواس، 75نفر(5/62%) در بعد حساسیت در روابط متقابل، 87 نفر (5/72%) در افسردگی، 75 نفر (5/62%) در اضطراب، 66 نفر (55%) در خصومت، 33 نفر (5/27%) در ترس مرضی، 81 نفر (5/67%) در افکار پارانوییدی و 72 نفر (60%) در بعد روان پریشی با داشتن نمره ی بالاتر از 1 مشکل دار می باشند. هم چنین نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی با ابعاد شکایت جسمانی، وسواس، حساسیت در روابط متقابل، افسردگی، اضطراب، خصومت و افکار پارانوییدی رابطه ی منفی معنی دار داشته (05/0> P) ولی با ترس مرضی و روانپریشی رابطه ی معنی دار نداشت.
    نتیجه گیری
    بیماران مبتلا به دیابت، در تابلوی بالینی خود اختلالات و علایم روانشناختی متعددی دارند و علایم و اختلالات روانشناختی آنها با میزان حمایت اجتماعی شان رابطه ی معنی دار دارند. از این رو، توجه به ابعاد مختلف سلامت روانشناختی ضروری است و مداخلات مبتنی بر حمایت اجتماعی می تواند موثرتر باشد.
    کلیدواژگان: نیمرخ روانشناختی، حمایت اجتماعی، دیابت
  • بهنود عباسی، مسعود کیمیاگر، شهریار شهیدی، مینو محمد شیرازی، خسرو صادق نیت، مهدی هدایتی، بهرام رشیدخانی صفحه 206
    زمینه و هدف
    همراه با پیشرفت هایی که در زمینه بهداشت عمومی و کنترل بیماری های عفونی بدست آمده است، جمعیت جهان از جمله ایران به سوی پیر شدن پیش می رود و نگرانی ها در مورد بیماری های شایع در سالمندی درحال افزایش است. در نتیجه این نگرانی ها، وزارت بهداشت ایران همگام با سازمان بهداشت جهانی،«سلامت و سالمندی»را به عنوان شعار بهداشتی سال 1391 اعلام کرده است. اختلالات روانی از جمله فراوانترین اختلالات سالمندان اند. مطالعات پیشین به وجود رابطه ای دوطرفه بین برخی اختلالات روانی و بیخوابی اشاره می کنند. همچنین شواهدی مبنی بر نقش منیزیم در بهبود اختلالات عصبی–روانی و بیخوابی وجود دارد. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر مکمل یاری منیزیم بر شاخص های اختلالات روانی در سالمندان مبتلا به بیخوابی بود.
    روش کار
    این پژوهش به شیوه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور انجام شده است. ابتدا 46 سالمند مبتلا به بیخوابی به دو گروه مکمل منیزیم و دارونما تقسیم شدند و به مدت 8 هفته تحت مداخله با روزانه 500 میلی گرم منیزیم عنصری یا دارونما قرار گرفتند. در ابتدا و انتهای مطالعه پرسشنامه های SCL-90-R و ISI تکمیل و غلظت منیزیم و کورتیزول سرم اندازگیری شد. عوامل مخدوشگر انتروپومتریک، مقادیر دریافت منیزیم، کلسیم، پتاسیم، کافئین رژیم غذایی با پرسشنامه یادآمد 24 ساعته خوراک به مدت سه روز بدست آمد. آنالیزهای غذایی با نرم افزار N4 و آنالیزهای آماری با نرم افزار SPSS19 انجام شد.
    یافته ها
    تفاوت معنی داری در متغیر های زمینه ای در ابتدای مطالعه بین دو گروه مورد مطالعه مشاهده نشد. انجام این مداخله به میزان معنی داری باعث بهبود GSI، PST،PSDI، ISI، امتیاز شکایت جسمانی، افسردگی، اضطراب، روان پریشی و کاهش غلظت کورتیزول سرم در گروه مکمل منیزیم نسبت به دارونما شد. در حالی که نمره مقیاس های وسواس، حساسیت فردی، پرخاشگری، ترس مرضی، تصورات پارانوئید و غلظت منیزیم سرم تفاوت معنی داری را نشان ندادند.
    نتیجه گیری
    مکمل یاری منیزیم می تواند با بهبود برخی شاخص های سلامت روانی و تصحیح بیخوابی باعث افزایش سلامت روانی در سالمندان مبتلا به بیخوابی شود.
    کلیدواژگان: منیزیم، سلامت روانی، بی خوابی، سالمند
  • حسن قبادی، افشان شرقی، ژیلا سادات کرمانی صفحه 220
    زمینه و هدف
    سرطان ریه، یکی از شایعترین سرطانها در سراسر جهان و یکی از پنج سرطان شایع در ایران محسوب میشود. هدف این مطالعه بررسی همه گیر شناسی سرطان ریه و عوامل خطر ساز آن در استان اردبیل میباشد.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی از خرداد 1388 تا خرداد 1390در اردبیل انجام شده است. اطلاعات بیماران از دو مرکز مورد جمع آوری قرار گرفت. در گروه اول، تمامی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی اردبیل که تحت برونکوسکوپی قرار گرفته و گزارش نمونه پاتولوژی آنها برای سرطان اولیه ریه مثبت بوده است قرارگرفتند و گروه دوم، شامل بیمارانی بودند که در طی مدت زمان مطالعه، اسامی آنها در مرکز ثبت سرطان اردبیل با تشخیص پاتولوژی سرطان اولیه ریه وارد شده بود و برداشت نمونه پاتولوژی آنها در سایر مراکز انجام شده بود. برای هر گروه چک لیست جداگانه تهیه شد و پس از تکمیل، اطلاعات حاصل توسط برنامه آماری SPSS 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    در مجموع 124 بیمار با تشخیص سرطان ریه مورد بررسی قرار گرفتند (79% در گروه اول و 21% در گروه دوم). برتری جنسیتی با جنسیت مذکر (3/82%) و میانگین سنی 99/9 ± 23/64 در کل بیماران بود. در گروه اول بیش از نصف بیماران (10/54%) شهرنشین بودند، 8/90% سابقه مصرف سیگار (با میانگین 70/25 ± 67/38 پاکت سیگار در سال)، 7/34% سابقه مصرف اوپیوئید و 3/17% سابقه خانوادگی مثبت بدخیمی داشتند و شایع ترین شکایت اصلی هنگام مراجعه به پزشک خلط خونی (7/32%) بود. همچنین لوب فوقانی راست با 64/27% شایع ترین محل بروز ضایعه در برونکوسکوپی این گروه بود. کارسینوم سلول سنگفرشی با 3/61% شایع ترین فرم بدخیمی در کل بیماران بود.
    نتیجه گیری
    بر خلاف کشورهای توسعه یافته و همانند مطالعات داخلی، سرطان سلول سنگفرشی شایعترین سرطان ریه در بیماران بوده و آدنوکارسینوم شیوع کمتری دارند. مردان 6/4 برابر بیشتر از زنان مبتلا به سرطان ریه بودند و سیگار مهمترین عامل خطر ساز در ایجاد بیماری است.
    کلیدواژگان: سرطان ریه، همه گیر شناسی، عوامل خطر
  • شهربانو کیهانیان، زهرا فتوکیان، مریم ذاکری حمیدی صفحه 229
    زمینه و هدف
    متاستازهای استخوانی عوارض بالقوه بدی بر روند زندگی فرد می گذارند. پامیدرونات دارویی است که عوارض اسکلتی را در بیماران دچار متاستاز های استخوانی کم می کند. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر پامیدرونات بر دردهای استخوانی بیماران مبتلا به متاستازهای استخوانی سرطان می باشد.
    روش کار
    در این مطالعه نیمه تجربی 41 بیمار مبتلا به بدخیمی که در بخش انکولوژی بیمارستان امام سجاد (ع) رامسر بستری بودند مورد بررسی قرار گرفتند. به واحد های پژوهش که با روش نمونه گیری آسان انتخاب شده بودند، آمپول 90 میلی گرمی پامیدرونات به صورت ماهیانه تا 3 ماه به صورت وریدی تزریق شد. داده های حاصله از پرسشنامه مشخصات فردی و بالینی و مقیاس دیداری درد، قبل و بعد از مداخله مورد مقایسه قرار گرفتند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه5/11 و آزمونهای تی زوج، کای اسکوئر، فریدمن و ویلکاکسون صورت گرفت و 05/0>p، معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    نتایج مطالعه نشان داد فراوانترین گروه سنی (36%)، 59-50 سال و اکثر بیماران (9/65%) زن بودند. شایعترین سرطان، در پستان (9/43%) و متاستاز استخوانی در اکثر بیماران (9/65%) به صورت منتشر بود. شایعترین محل درد در اکثر افراد، در استخوان ها، جناغ، ایسکیوم و مهره های سوم و چهارم توراسیک بود. قبل از درمان، اکثر افراد (5/80%) از درد متوسط و بعد از درمان، اکثریت (5/41%) از درد کم شاکی بودند. همچنین بین میزان مصرف مسکن ها در قبل و بعد از درمان ارتباط معنی دار آماری وجود داشت (032/0=p)، اما بین میزان مصرف اوپیوم در دو مرحله ارتباط معنی دار آماری وجود نداشت (096/0=p).
    نتیجه گیری
    پامیدرونات در پیشگیری از عوارض استخوانی، کاهش درد و کاهش مصرف مسکن ها موثر می باشد. بنابراین می تواند به عنوان درمان اصلی و روتین مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: متاستازهای استخوانی، پامیدرونات، درد استخوانی
|
  • Page 119
    Background and Objectives
    The development of technology has naturally given rise to an increase in environmental low-frequency electromagnetic fields and consequently has attracted scholars'' attention. Most of the studies have focused on transmission lines and power system distribution with 50 Hz. This research is an attempt to show the effect of 50 Hz magnetic fields on bioelectric parameters and indicates the possible influence of this change in F1 cells of Helix aspersa.
    Methods
    The present research used Helix aspersa neuron F1 to identify the location of magnetic fields as well as the rate of effects of environmental magnetic fields on nervous system. Control group was used to study the effect of elapsed time، electrode entering and the cell membrane rupture. Intuition group and environmental group were considered in order to study the potential impact of interfering environmental factors and identify the effectiveness rate of magnetic fields، respectively. For the purpose of producing uniform magnetic field Helmholtz coil was used. Electrophysiological recording was realized under the requirements of current clamp. And، in order to show the impacts from magnetic fields on ion channels Hodgkin-Huxley cell model was applied. All data were analyzed taking the advantage of SPSS 16 software and two-way ANOVA statistical test. P < 0. 05 was considered as significance level. And MATLAB software environment and PSO were used in order for applying the algorithm and estimating the parameters.
    Result
    No statistically significant difference was found between control and sham groups in different time intervals. Once the 45. 87 microtesla was applied significant differences were observed 12 minutes after the application. The highest amount of change happened 14 minutes after the application of more fields. With the application of the field، the amplitude of the sodium action potential shows decreasing trend. No significant changes were observed in different time intervals، whereas significant differences were seen in frequency of action potential during different time intervals. The amplitude of AHP shows no significant changes.
    Conclusion
    The results indicated that low-frequency magnetic fields with 50 Hz frequency will directly lead to change in bioelectric activities of neurons through a change in amount and rate of opening and closing of ionic channels and the conductivity of sodium and potassium channels reduces together with increase in conductance of potassium dependent calcium channel (AHP).
  • Page 132
    Background and Objectives
    Elevated apolipoprotein B-100 and decreased Plasma HDL due to hypertriglyceridemia are common abnormalities in insulin-resistant subjects that increase the risk of cardiovascular disease. The aim of this study was to investigate the effects of 8 weeks progressive aerobic exercise (AE) on blood glucose، lipid and lipoprotein profile، and aerobic power in adults with type 2 diabetes.
    Methods
    Twenty nine women with type 2 diabetes (mean age 43. 4 ± 1. 7 years and blood glucose range of 150 to 230 mg/dl) were divided into a control (n=14) and exercise (n=15) groups. Exercise group participated in an aerobic training program 3 times per week for 8 weeks. The intensity of aerobic exercise was 60–75% of HR max. The control subjects were asked not to alter their physical activity patterns. All subjects underwent anthropometric، lipid profile and aerobic power evaluation، at the baseline and 48 hours after last session training. Following a 12 h overnight fasting، a venous blood sample was drawn for the analysis of total cholesterol (TC)، triglycerides (TG)، high density lipoprotein (HDL)، low-density lipoprotein (LDL)، and (apoB100). Paired t test and analysis of covariance (ANCOVA) were used to analyze the data.
    Results
    Significant improvement was observed in FBS، aerobic power، percent body fat، (apo) B-100 and triglycerides (p < 0. 05) for the exercise compared with the control group after training. No significant difference was observed in TC، LDL and HDL between two groups.
    Conclusion
    According to our findings moderate intensity physical exercise can be effective in preventing the atherosclerosis via significant improvement in blood sugar، cardiovascular endurance، APO B-100 and triglyceride in patients with type 2 diabetes.
  • Page 142
    Background and Objective
    The aim of this study was to design and construct a plasmid containing mutated large T antigen and replication origin of SV40 to develop a safe vector which can be recognized and replicated episomally by trans elements of eukaryotic cells without any interaction with P53 and retinoblastoma. Therefore، it can have a safe application in gene therapy and recombinant protein production is possible.
    Methods
    Suitable mutants for creating safe large T antigen were analyzed by MODELLER software and finally three appropriate structures were selected. Desired mutations were created in the nucleotide sequence of large T antigen by PCR method. Mutated large T antigen gene was cloned in the IRES2-EGFP. All clones were analyzed by PCR، restriction analysis and sequencing. HEK293 and CHO cell lines were transfected by final construct and transfected cells were observed by fluorescent microscope for 40 days. Plasmid and genomic DNA were extracted from remained cells and overlap PCRs performed on them to confirm their circularity.
    Result
    This plasmid، contains mutated large T antigen and replication origin of SV40، can be replicated in eukaryotic cells and then can be used in gene therapy and recombinant protein production with high safety.
    Conclusion
    The results of PCR، restriction analysis and sequencing confirm the authenticity of construct. The transfection of HEK293 and CHO cell lines showed replication of constructed plasmid in them.
  • Page 155
    Background and Objectives
    Postoperative nausea and vomiting (PONV) is one of the most common complications of anesthesia and without prophylactic intervention occurs in about one-third of patients under general anesthesia. The aim of this study was to compare the efficacy of ondansetron and metoclopramide in reducing PONV after laparoscopic cholecystectomy.
    Methods
    In this study، 90 patients undergoing laparoscopic cholecystectomy were randomly allocated into three equal groups (n =30) and in the first group 10 mg metoclopramide، in the second group 4 mg ondansetron and for placebo group 2 cc normal saline preoperatively were injected. Anesthesia complications in recovery and nausea and vomiting in recovery and 6 hours and 24 hours after surgery were evaluated. Data were analyzed by SPSS software with chi-square test and analysis of variance (ANOVA). P <0. 05 was considered significant.
    Results
    The incidence of nausea in placebo group was 66. 7 %، in metoclopramide group was 43. 3 % and in ondansetron group was 33. 3 %. The difference only between placebo and ondansetron groups was significant (p =0. 019). The incidence of vomiting in placebo group was 56. 7%، in metoclopramide group was 20% and in ondansetron group was 26. 7% and there was significant difference between placebo and ondansetron groups (p =0. 035) and between placebo and metoclopramide groups (p =0. 007)، whereas there was not any significant difference between intervention groups (p =0. 12). Also anti-emetic drug administration in ondansetron group (40%) in comparison with metoclopramide (63. 3%) and placebo (66. 7%) was lower، but this difference was not statistically significant (p = 0. 07).
    Conclusion
    For prevention of vomiting after laparoscopic cholecystectomy، both metoclopramide and ondansetron are effective. In comparing these two drugs، in preventing of nausea ondansetron is more effective than metoclopramide، whereas there was not any significant difference between two drugs in preventing of vomiting.
  • Page 164
    Background and Objectives
    Giardia duodenalis is the most common intestinal parasite with cosmopolitan distribution. This parasite has been found in the intestine of humans and other mammalian hosts including cats، dogs، cattle، sheep، deer، pigs and muskrats. It is postulated that animals maybe reservoir for human infection and viceversa. In present study، the possible genetic similarity between cat and humans Giardia and its probable zoonosis were investigated.
    Methods
    Direct examination and formalin-ether concentration techniques were performed on stray and semi stray cat fecal specimens. Gradient sucrose method was applied for collection and purification of cysts and DNA extraction was performed by phenol-chloroform and CTAB (Cetyl trimethyl ammonium bromid (methods. DNA of cysts could hardly be extracted after repeated freezing and thawing. Polymerase chain reaction (PCR) was performed for DNA amplification. In this study triosephosphate isomerase (tpi) gene was selected as a molecular marker. Two sets of primers (PM 290 and PM 924) were considered. Two restriction enzymes RsaI and AvaI were also used to determine restriction fragment length polymorphism (RFLP) for PCR fragments amplified by both primer sets.
    Results
    Ten samples were positive for Giardia cysts which were examined for molecular investigation. Four cat isolates were amplified by PM 290. PCR-RFLP patterns were found to be similar to human isolates AC≠AF 069556 (subgroup of AC≠U 57897) with possibility of cross-transmission.
    Conclusion
    Therefore the similarity of genomic characters of isolates of cat and human Giardia implies possibility of zoonosis and transmission of these protozoa from cat to human and vice versa.
  • Page 174
    Background and Objectives
    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of rTMS (repetitive transcranial magnetic stimulation) in reduction the signs and symptoms of depression، such as cognitive، bodily and negativity-worthlessness in recurrent major depression.
    Methods
    It was used a quasi-experimental، pretest-posttest design with control group، a sample consisting of 32 patients who had recurrent depression on the basis of DSM-IV،SCID and BDI-II scale & Hamilton scales، were randomly assigned to two groups. The experimental group underwent 20 sessions of rTMS as the independent factor and both groups (control &experimental) had 12 sessions of psychotherapy and drugs treatment. Upon the intervention، both groups were tested with triplex tests، to determine the effect of the independent factor on the dependent factor of rTMS. Data were analyzed using Chi square، T- test، covariance and repeated measures analysis of variance.
    Results
    With comprise between pre &post-test، we understand the effect of rTMSin cognitive، bodily and negativity-worthlessness scalesthe difference of two groups was significant، but the decrease of cognitive scale was higher than other two scales. All the tests showed the reduction of signs and symptoms of recurrent depression in participants.
    Conclusion
    The rTMS is effective in treatment of triple signs andsymptoms (cognitive، bodily and negativity-worthlessness) in patients with recurrent major depression.
  • Page 187
    Background and Objectives
    Considering new pandemic attack with new emerging (H1N1) influenza virus، the study was designed for evaluating clinical and epidemiologic characteristics of patients in Imam Khomeini hospital، admitted with presumptive diagnosis of H1N1 influenza. In all of the patients clinical and paraclinical findings and outcome (including mortality rate and definitive diagnosis) were evaluated. Bed occupancy rate in infectious disease ward and ICU and also mean days of admission were calculated.
    Methods
    This is a cross sectional study. All 118 patients with acute respiratory symptoms and possible diagnosis of emerging H1N1 influenza that had been admitted at least 24 hours in hospital from 20 October to 1 February 2009 were enrolled in the study. Data collection was done based on questionnaires، with a team other than researchers. The questionnaire included demographic data، clinical symptoms، laboratory findings، radiographic manifestations and outcome of patients. Data analysis was performed with SPSS software version16.
    Results
    A total of 118 patients were studied: 71 patients (60. 2%) were female and 47 patients (39. 8%) were male. Mean (±SD) age of admitted patients was 33. 81±15. 64 years old. The most of admitted patients were in age range of 15 to 30 years old. The most common findings in CXR were bilateral respiratory consolidations and the most common symptoms were fever، weakness and fatigue. About 12. 7% of patients had diarrhea. Leukopenia (WBC < 4000) and leukocytosis (WBC > 10000) occurred respectively in 4. 58% and 33. 2% of cases. Nine patients (7%) were admitted in ICU. In 21 patients (18%) RT-PCR test results were positive and three of these patients had been admitted in ICU. In patients admitted in ICU while their diagnosis was confirmed، mortality was 33%. 48. 3% of patients had at least one predisposing medical condition. Total admission days were 577 days، consisting 519 days in infectious disease ward and 58 days in ICU. Average of hospitalization days per a patient was 4. 88 days.
    Conclusion
    Except epidemiologic clues، there was no pathognomonic sign or symptom to differentiate influenza H1N1 from other respiratory tract infections. High proportions of pregnant women، bilateral respiratory consolidations، and presence of diarrhea and leukopenia in considerable number of patients were the most important findings of the study.
  • Page 195
    Background and Objectives
    Diabetes mellitus is a common metabolic disorder that has negative effect on physical function، psychological condition، interpersonal، family and social relationship and in general، on psychological well being. The aim of this study was to investigate of psychological profile in diabetic patients and it''s relatioship with social support.
    Methods
    In this descriptive-correlational study، 120 diabetic patients have been selected among of those that systematically refered to Diabetes Clinic of Emam Khomeini Hospital in order to follow their therapeutic process in Ardabil. Data gathering was accomplished by two tests: SCL-90-R and Social Support Scale. Finally data were analyzed by Pearson correlation coefficient and T-test on SPSS-17 software and p-value less than 0. 05 considered as significant.
    Results
    Results showed that 70% of diabetic patients had problems in somatic complaint and obsession، 62. 5% in sensitivity، 72. 5% in depression، 62. 5% in anxiety، 55% in hostility، 67. 5% in paranoid thoughts، 27. 5% in phobia and 37. 5% in psychosis. Correlations between social support with somatic complaint، obsession، sensitivity، depression، anxiety، hostility and paranoid thoughts were negatively significant. Family support associated significantly with all of the psychological variables but friend Support had no significant correlation with them.
    Conclusion
    The range of psychological problems experienced by diabetic patients is more extensive and these problems have significant relationship with social support. Thus، attention to different dimensions of psychological health is necessary and social support-based interventions can be more effective.
  • Page 206
    Background and Objective
    Advances in public health and control of infectious diseases have led to increased number of elderly people in the world including Iran. Thus serious concerns exist in terms of age-related diseases. Consequently، Iran’s ministry of health has chosen “ageing and health” as the theme for 2012 along with WHO. Psychological disorders are among the most prevalent diseases in elderly people. Recent studies suggest a two-way relationship between some psychological disorders and insomnia. Also there is evidence implying magnesium role in improvement of aforementioned disorders. The objective of this study was to determine the effects of dietary magnesium supplementation on mental health in insomniac elderly subjects.
    Methods
    A double-blind randomized clinical trial was conducted on 46 insomniac elderly subjects randomly allocated into the magnesium or the placebo group، receiving daily for 8 weeks either 500 mg magnesium or a placebo، respectively. SCL-90-R and ISI questionnaires were conducted at baseline and at the end of the intervention period. Serum magnesium and cortisol levels were also determined in the patients. In addition، information was obtained on anthropometric confounding factors and daily intake of magnesium، calcium، potassium and caffeine using 24-hr dietary recall questionnaire for 3 days. The N4 and SPSS19 were used for data analysis.
    Results
    No significant differences were observed in assessed variables between the two groups at baseline. As compared to the placebo group، in the experimental group، dietary magnesium supplementation brought about statistically significant decreases in GSI، PST، PSDI، ISI scores as well as somatization، anxiety، psychoticism، and depression symptoms and serum cortisol concentration. While the obsessive-compulsive، interpersonal sensitivity، hostility، phobic anxiety، paranoid ideation scores and serum magnesium concentration were not different between the experimental and the placebo groups.
    Conclusion
    In this study dietary magnesium supplementation resulted in improvements in insomnia severity index and some indices of mental health.
  • Page 220
    Background and Objective
    Lung cancer is one of the most common cancers in the world and is considered as one of the top five cancers in Iran. The aim of this study was to evaluate the epidemiology and risk factors for lung cancer in Ardabil.
    Methods
    This cross-sectional study was done in Ardabil province since May 2009 to May 2011. Subjects were evaluated from two sources; the first group was selected from patients of the Imam Khomeini hospital of Ardabil. These patients were underwent bronchoscopic biopsy in this center and their pathological reports were positive for primary lung cancer. The second group included the patients were reported in Ardabil cancer registry center with diagnosis of primary lung cancer and their samples have been sent to the other centers for analysis. We collected the data in a data sheet for each group separately and analyzed through the use of SPSS (ver. 16) statistical package.
    Results
    A total of 124 patients with lung cancer enrolled in this study (79% in the first group and 21% in second group). The male gender was dominant among the patients (82. 3%) and the mean age of 64. 23±9. 99 years. In the first group more than half of the patients (54. 1%) were urban، 90. 8% had a history of smoking (mean 38. 67±25. 70 packs of cigarettes per year) and the history of opium abuse was high among subjects (34. 7%)، the positive family history of cancer was 17. 3%، and the most common chief complaint at the time of diagnosis was bloody sputum (32. 7%). Right upper lobe was the most common site of cancer in bronchoscopy of this group (27. 64%) and squamous cell carcinoma was the most common form of malignancy (61. 3%).
    Conclusions
    This study showed that unlike developed countries and in line with domestic studies، squamous cell carcinoma was the most common lung cancer، and adenocarcinoma was less common. Lung cancer among the men was seen 4. 6 times more than women، and smoking was the most important risk factor.
  • Page 229
    Background and Objectives
    Bone metastases induce harmful potential complications on the life of patients. Pamidronate reduces skeletal complications in patients with bone metastases. This study evaluated the effect of Pamidronate on bone pain in cancer patients with bone metastasis.
    Methods
    This was quasi experimental study carried out at Imam Sajjad hospital in Ramsar on 41 patients with malignancy by convenience sampling. In this study 90 mg of Pamidronate was injected intravenously each month for 3 months. Data collection was done through demographic and clinical data questionnaire and visual analog scale. Data of before and after intervention were compared. Statistical analysis was performed using paired t tests، chi-square، Friedman and Wilcox on tests with SPSS version 11. 5 and p<0. 05 was considered significant.
    Results
    Statistical analysis showed that the most age group (36%) was 50-59 years and the most patients (65. 9%) were female. The most common type of cancer was breast (43. 9%) and the most common bone metastasis point in the most of patients (65. 9%) was diffuse. The most common sites of pain associated with bone were sternum، ischium and T3-T4 vertebrae. Before treatment، the most patients (80. 5%) complained of moderate pain whereas after treatment، the majority of them (41. 5%) complained of low pain. The results of this study indicated that there was significant difference (p =0. 032) between consumption of NSAIDs before and after treatment، but there was no significant difference between consumption of opium before and after treatment (p=0. 096).
    Conclusion
    Pamidronate is effective in prevention of losing bone، reduced pain and analgesic consumption. So itcanbe usedas primaryand routinetreatment.