فهرست مطالب

فصلنامه تاریخ روابط خارجی
پیاپی 68-69 (پاییز و زمستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/12/13
  • تعداد عناوین: 11
|
  • حمیدرضا پاشازانوس * صفحات 5-34
    پژوهشگران آغاز تماس بین فرهنگ های ایران و چین و در پی آن شکل گیری مسیرهای جاده ابریشم را با سفر جانگ چیان به سرزمین های غرب امپراتوری هان در سده دوم پیش از میلاد دانسته اند. اما پیش از آن، مسلما تماس هایی وجود داشته است که زمینه ساز مبادلات در جاده ابریشم شده است. با مطالعه در آیین فرهنگ چو و شباهت آن با آیین هند و ایرانیان و دین زردشتی، یافته های باستان شناسی، اطلاعات موجود در کتب نویسندگان چینی و یونانی و به ویژه کشف رونوشت های منشور کورش بر روی دو قطعه استخوان پای اسب در صحرای گوربان تونگوت در شمال شین جیانگ چین می توان از تماس غیرمستقیم دو فرهنگ ایران و چین از زمان هخامنشیان سخن گفت. در ادامه با گسترش تجارت سغدیان با چین در قرن سوم پیش از میلاد و همینطور پس از حمله اسکندر و گسترش فعالیت حکومت یونانی باکتریا می توان از تماس مستقیم دو کشور و آغاز شکل گیری جاده ابریشم سخن گفت. از همینرو، پژوهش حاضر بر آن است تا نقش هخامنشیان و سغدیان را در شکل گیری و توسعه جاده ابریشم با توجه به مدارک باستان شناسی و تاریخی بررسی و تحلیل کند.
    کلیدواژگان: ایران، چین، هخامنشیان، سغدیان، جاده ابریشم، تماس های فرهنگی
  • فرانک بصیری، فاطمه کاتب صفحات 35-57
    سابقه روابط ایران و چین به حدود 2500 سال پیش می رسد و آن را مستندات تاریخی از دوران اشکانی ثابت می کند. جاده تجاری ابریشم که بخش قابل توجهی از آن در تصرف دولت پارس بود، زمینه ارتباطات ایران و چین را فراهم می کرد. هنر سفالگری از زمان‏های دور در سرزمین‏های ایران و چین رایج بوده است و با توجه به گستردگی روابط میان این دو خطه در دوره اشکانیان، وجود تبادلات هنری از لحاظ تکنیک، فرم و رنگ در سفالگری امری دور از ذهن نیست. مقاله حاضر تلاش دارد که پس از توصیف سفالگری در دوران اشکانی و هان، تاثیر این دو خاستگاه بر روی یکدیگر را بررسی کند. هدف از این پژوهش یافتن وجوه مشترک و میزان تاثیرگذاری میان این دو سرزمین در زمینه هنر سفالگری است. به نظر می رسد برخی از فرم‏ها و لعاب‏های به کار رفته در سفالینه های اشکانی به سرزمین چین رفته و نمود آن در آثار سفالین به جای مانده از سلسله هان دیده می شود. این پژوهش از نوع بنیادی است و به روش توصیفی- تحلیلی و در جهت بررسی سفالینه های اشکانی و هان از طریق گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است و نشان می دهد از اواسط دوره اشکانی و اواخر دوره هان نوآوری هایی در هنر سفالگری این دو منطقه به وجود آمده که تاثیر متقابل این دو تمدن بر یکدیگر را آشکار می کند.
    کلیدواژگان: ایران، چین، اشکانی، سفالگری ایران، سلسله هان
  • نازنین خلیلی پور * صفحات 59-79
    ایران و چین همواره به عنوان دو تمدن کهن مطرح بوده اند و آنچه میان آنها گذشته، در تاریخ های رسمی چین ضبط شده است. نگارنده برخی منابع چینی مربوط به پیش از اسلام را بررسی خواهد کرد و از این بررسی ها روشن خواهد شد که سغدیان در پیوند این دو تمدن کهن نقشی مهم ایفاء کرده اند. در همین راستا، برخی پژوهشگران معتقدند که نخستین اخبار را درباره ایران ساسانی، سغدیان از طریق راه های خشکی به چین رساند هاند. همچنین از آگاهی هایی که منابع چینی در دوران ساسانی به دست داده اند، این گونه برمی آید که گویا ایران پیش از اسلام، سرزمینی بودایی بوده؛ اما می دانیم که زرتشتی گری دین غالب آن دوران بوده است و گرچه منابع چینی به آن اشاره کرده اند، اما بسیار سطحی است. بنابراین آگاهی هایی از این دست، باید از مناطق شرقی تر تمدن بزرگ ایرانی (مانند سغد) به دست چینیان رسیده باشد؛ مناطقی که به سبب دور بودن از مرکز اداری- سیاسی ایران و نیز ویژگی بازرگانی خود، آمیزه ای از ادیان دوران باشد و دست کم از لحاظ دادوستد فرهنگی و تجاری موقعیتی ممتاز داشته باشد.
    کلیدواژگان: ایران، چین، سغد، دوره پیش از اسلام
  • صفورا برومند * صفحات 81-96
    پس از ناکامی یزدگرد سوم در برابر مسلمانان و مرگ او در مرو (651 م.)، گروهی از اعضای خاندان ساسانی به سمت مرزهای چین رفتند و سرانجام امپراتور گائوزونگ (683-649 م.) از سلسله تانگ با اقامت آنها در این سرزمین موافقت کرد و از حق برپایی آتشکده و برگزاری مراسم دینی برخوردار شدند. اما کمی پیش از این رخداد، فردی به نام آلوپن و همراهانش در سال 635 م. – کمی پیش از جنگ قادسیه – به شهر چانگ آن، مرکز حکومت سلسله تانگ وارد شد. آنها مسیحیان نستوری بودند که به استناد بنای یادبود سنگی «سیان فو» با کتاب ها و تصاویر مقدسی که همراه داشتند، با امپراتور تایزونگ (649-626 م.) ملاقات کردند. حاصل این ملاقات، اقامت نخستین گروه از ایرانیان در چین بود که تاسیس نخستین کلیسا در چانگ آن و ترجمه نخستین کتاب مسیحی به زبان چینی را به دنبال داشت. در این پژوهش با استناد به اسناد دست اول از جمله ستون سیان فو، روایت حضور مسیحیان نستوری به عنوان نخستین نشانه ها از حضور فرهنگی ایران در منابع چینی بررسی شده است. حاصل این پژوهش از نقش موثر مسیحیان نستوری در عرصه فرهنگی و همچنین مطالعات علمی به ویژه نجوم در چین حکایت می کند.
    کلیدواژگان: ايران، چين، ساسانيان، نستوريان، مهاجرنشينان ايراني
  • بهرام امانی چاکلی، سیده لیلا تقوی سنگدهی، سیده زهرا موسوی صفحات 97-115
    اطلاعات تاریخی حکایت از روابط دیرین ایران و چین دارد. در دوره اسلامی، مسلمانان به دلایل مختلف از جمله بازرگانی از طریق خشکی و دریا راه چین را در پیش گرفته و برخی از آنها اقدام به ثبت مشاهدات خود از این سرزمین کهنسال نمودند. از میان این اشخاص می توان از سلیمان تاجر سیرافی نام برد که خاطرات و سفرنامه او از سفر به چین در سلسله التواریخ یا همان اخبارالصین و الهند گردآوری شده است. این کتاب که در آن واقعیت و افسانه به هم آمیخته است، به بازنمایی حیات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و قضایی سرزمین چین در قرن سوم هجری می پردازد. بررسی توصیفی- تحلیلی آن نشان می دهد که چین آن زمان به لحاظ سیاسی دارای حکومت پادشاهی- استبدادی با منابع درآمد بالا اعم از مالیات سرانه و انحصار کالا بود. به لحاظ آموزشی نیز برخلاف بسیاری دیگر از مناطق جهان، سواد آموزی در آنجا رواج عمومی داشت. همچنین در زمینه اقتصادی با نظام مالیاتی خاص خود و با تکیه بر کشاورزی و صنایع دستی، قدرتمند بود و کلام آخر اینکه نظام قضایی سیستماتیک و توانمندی داشت.
    کلیدواژگان: ایران، چین، کتاب سلسله التواریخ
  • محمدجعفر اشکواری، امینه فضلی، ناهید قلی پور صفحات 117-133
    قرن سوم هجری در تاریخ نوشته های جغرافیایی تمدن اسلامی سرآغازی نوین بود، زیرا برای نخستین بار جغرافی نویسان مسلمان به جغرافیای عمومی و توصیفی روی آوردند. محققین، آثار جغرافیایی قرن های سوم و چهارم هجری را به دو مکتب جغرافیایی عراقی و بلخی تقسیم کرده و ویژگی هایی را نیز برای هر یک ذکر نموده اند. جغرافی دانان مکتب عراقی برخلاف مکتب بلخی در کنار توصیف سرزمین های اسلامی، به سرزمین های خارج از قلمرو اسلامی نیز می پرداختند و چین از جمله مناطقی بود که توجه خاصی به آن داشتند. بنابراین، پژوهش حاضر با روش تاریخی و شیوه توصیفی- تحلیلی در صدد است تا با بررسی و مقایسه تطبیقی آثار ابن خرداذبه، ابن رسته، ابن فقیه، یعقوبی، مسعودی و جی هانی به این سوال ها پاسخ دهد که سرزمین چین چگونه در این منابع توصیف شده است؟ جغرافی نگاران این مکتب از چه منابعی اطلاعات خود را درباره این سرزمین جمع آوری کرده اند؟ چه شباهت ها و تفاوت هایی در توصیف هر یک از آنها از چین وجود دارد؟ بررسی ها نشان می دهد که جغرافیای تاریخی، اقتصادی و اجتماعی چین در گزارش های جغرافی دانان این مکتب برجسته است و آنها اطلاعات خود را از راه های مختلف اخذ کرده اند.
    کلیدواژگان: ایران، چین، جغرافی نگاران، مکتب عراقی
  • سید احمد عقیلی، احمد قربانی صفحات 135-157
    پس از حملات مغول به چین، روابط این کشور با ملل دیگر در ابعاد گوناگون گسترش فراوانی یافت. با توجه به مناسبات نزدیک و دوستانه ایلخانان ایران و دولت مغولی یوآن در چین، می توان این دوره را اوج مناسبات ایران و چین در ادوار گذشته دانست. ایرانیان مسلمان در سمت های گوناگون همچون وزارت، استانداری، دبیری و فرماندهی لشکر به قاآن خدمت می کردند. مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی این نکته را به عنوان مسئله اصلی پژوهش مطرح می کند که ایرانیان و چینی ها در دوره تاریخی موردنظر به تبادل اندیشه ها و علوم و فنونی مانند پزشکی، نجوم، نقاشی و چاپ پرداختند و در کنار این موارد؛ زبان فارسی در چین نفوذ فراوانی یافت. نفوذ زبان فارسی در دستگاه اداری و نظامی یوآن به حدی بود که می توان آن را پس از زبان های ترکی- مغولی و چینی سومین زبان در چین آن زمان به شمار آورد.
    کلیدواژگان: ایران، چین، ایلخانان، مناسبات فرهنگی
  • آمنه ابراهیمی * صفحات 159-172
    بازتاب آرمانی سرزمین وسیع و مردم چین در ادبیات قدیم ایران چه در ادبیات نخبه گرا و چه در ادب عامه، پررنگ و قابل ملاحظه است. جاذبه های طبیعی و تجاری و فرهنگی چین و دوری و دسترس ناپذیری و عدم بروز جنگ و ستیز میان دو سرزمین از موضوعاتی محسوب می شود که توجه بدین سرزمین را نزد ایرانیان بسیار پررنگ میکرد. در این میان، خوبرویان و زیبارویان و بتکده های چین نیز از وجوه آرمانی و پرکششی است که در حافظه جمعی ایرانیان ماندگاری خاصی داشته و زمینه خیال پردازی هایی را در نثر و نظم فراهم آورده است؛ افزون بر آن، ادبیات داستانی شفاهی و مکتوب، جایگاه ویژهای دارد. چگونگی بازتاب این مهم در منابع داستانی عامیانه، پرسش اصلی پژوهش پیش روست. توجه بدین موضوع و ریشه یابی آن برساخته شدن چنین ذهنیت آرمانی و تاثیرپذیری از فرهنگ چین را نزد ایرانیان در ادوار مختلف باز میتاباند. این تاثیر گویای متن نگاه زیبایی شناسانه جامعه ایران است و از نوعی تاریخ فرهنگی در وجه ذهنی سخن میگوید. در اینجا با روش کتابخانه ای و با نظر به پیشینه بازتاب یافتن زیبارویان و بتکده های چین در اندیشه ادبا به داستان هایی منتخب از قرن ششم تا دوازدهم پرداخته شده است. داستان هایی از هر قرن که بازگوکننده نمادین از اندیشه جمعی و ذهنیت زیبایی شناسانه مردم است و بیگمان همچون رشته زنجیری معنادار در فرهنگ عامه ایرانیان خود مینمایاند.
    کلیدواژگان: ایران، چین، فرهنگ و ادب عامیانه ایران، زیبارویان، بتکده های چین
  • مرضیه علی پور * صفحات 173-208
    نگارگری به دلیل تاثیر بنیادین بر آثار تجسمی از جایگاه ویژه ای برخوردار است و گستره وسیعش هنگامی آشکار می شود که هنرمندان آن را به هنر کاربردی تبدیل کنند و در آفرینش سایر آثار هنری به عنوان عنصر تزیینی از آن بهره ببرند. از آنجایی که سفالینه های ایران ارتباط بسیار نزدیکی با زندگی مردم داشته و به دلیل تنوع شکل در تمام زمینه های مختلف کاربرد نامحدودی داشته اند، از لحاظ زیبایی شناختی نیز حائز اهمیت هستند. با گسترش روابط ایران و چین و ورود سفالینه های آبی و سفید چینی، تحولات اساسی در شیوه های تزیینی آثار سفالی به وجود آمد. البته هنرمندان خلاق صفوی ضمن تلفیق نقش مایه های چینی با طرح ها و نقوش ایرانی، آثاری مطابق با سلیقه ایرانی ارائه دادند. از آنجایی که نگارگران، زندگی روزمره و واقعیات دوران معاصر خود را نشان می دهند، میزان و نوع مصرف این ظروف نیز ناخودآگاه در نگاره های آنها بروز می یابد. لذا این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای به میزان تاثیرگذاری سفالینه های آبی و سفید چینی بر آثار سفالی و نگارگری ایران می پردازد.
    کلیدواژگان: ایران، چین، هنر ایرانی، سفالینه های چینی
  • امیر محمد احمدزاده * صفحات 209-228
    روابط سیاسی بین ایران و چین از سالهای پیش از تاسیس قاجاریه و در تمام قرن نوزدهم میلادی وجود نداشت؛ علت این امر درگیری دو کشور با بحران و مسائل داخلی و تضعیف قدرت آنان در نتیجه ضعف نیروی دریایی و مواجهه با دول قدرتمند و سلطه گر اروپایی بود. با این وجود، ترجمه آثاری در باب تاریخ چین و سفرنامه اروپاییان در این خصوص و نیز سفرنامه چند نفر از رجال قاجار به چین در قرن نوزدهم نوعی تناقض در کنش ها را نشان می دهد. مساله نوشتار حاضر، بررسی و تحلیل علل توجه مراکز رسمی ترجمه دوره قاجار به تاریخ چین است. آیا رویکرد ایرانیان در مواجهه با چین در تداوم نگرش تمدنی- باستانی پیشین بوده و یا متاثر از تحولات مدرن و مسائل مشابه دو کشور در دنیای قرن نوزدهم صورت گرفته است؟ چه متونی ترجمه شده و علل توجه به ترجمه این متون چه بود؟ سفارشدهندگان و مصرف کنندگان متون ترجمه شده از چه سنخی بودند؟ دستاورد تحقیق نشان میدهد که علت توجه شاهان قاجار به ترجمه متون در باب چین را میتوان نوعی علقه تاریخی مشترک در قالب تمدن های دنیای کهن، سیستم و الگوی اداره سرزمینی در قالب امپراتوری و ممالک محروسه، سنتها و الگوهای زیست اجتماعی، تشابه شرایط و مسائل جوامع دو قلمرو و علاقه به طب چینی و تداوم الگوی طب سنتی پزشکی در ایران قاجاری از یک سو و مواجهه امپراتوری چین با تحرکات مسلمانان آن دیار از سوی دیگر دانست.
    کلیدواژگان: ایران، چین، قاجاریه، چین شناسی ایرانیان، ترجمه ها
  • الهام ملک زاده * صفحات 229-245
    در حالی که پیشینه روابط فرهنگی ایران و چین بسیار دیرینه است، پس از انقلاب کمونیستی چین در سال 1328ش. به علت هراس دولت ایران از گسترش کمونیسم در ایران و ضربه هایی که به خصوص در دوران جنگ دوم جهانی از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی خورده بود، روابط ایران و چین کمونیست به حالت تعلیق در آمد. سال ها بعد، در پی برقراری روابط دوستانه ایران و اتحاد شوروی و بسط روزافزون روابط اقتصادی و فرهنگی دو کشور، هراس از سلطه ایدئولوژیکی کمونیست فرو ریخت که نتیجه مستقیم آن برقراری روابط فرهنگی احتیاط آمیز بین ایران و چین بود. در نتیجه در 20 آبان 1336 نخستین موافقتنامه فرهنگی میان دولت ایران و دولت جمهوری چین کمونیست به امضاء رسید. بر اساس این موافقتنامه روابط فرهنگی، آموزشی، علمی، فنی، هنری و ورزشی میان دو کشور در دوره پهلوی شکل گرفت. این روابط تا 31 خرداد 1357 همزمان با اوج گیری انقلاب اسلامی ادامه داشت که با به وجود آمدن شرایط جدید سیاسی در ایران، به فراموشی سپرده شد. این مقاله با استفاده از اسناد آرشیو ملی ایران و با شیوه تحقیق اسنادی- تحلیلی در صدد شناسایی وجوه مترتب بر روابط فرهنگی ایران و چین طی دوران پهلوی و تحلیل نوع و نتایج حاصل از این روابط میان دو کشور است.
    کلیدواژگان: ايران، چين، دوره پهلوي، روابط فرهنگي، روايت اسنادي
|
  • Hamidreza Pashazanus * Pages 5-34
    Researchers place the beginning of Iran-China relations and the following development of the Silk Road at Jang Chians visit to the territories to the west of of the Han Empire in the 2nd century B.C. But it is safe to assume that prior to this visit there existed contacts which set the stage for trade via the Silk Road. Studying Chu folk culture and observing its resemblance to Indian and Iranian tradition and its similarity to Zoroastrianism, archeological findings, existing information in Greek and Chinese books, namely those obtained from transcripts of Cyrus Cylinder inscribed on two pieces of horse leg bones in Gurbanunggut desert in the north of Xinjiang, all reveal indirect contacts between Iranian and Chinese culture since the Achaemenians. As Chinese trade with the Sogdians grew in the 3rd century B.C, and following Alexander the Great’s military campaing and the expansion of Greek rule, the contact between the two civilizations started and so did the life of the Silk Road. Thus, the current research seeks to study the role of the Achaemenians and Sogdians in the formation and developmento of the Silk Road based on archeological and historical evidence.
    Keywords: Iran, China, Achaemanians, Sogdians, Silk Road, Cultural Contacts
  • Faranak Basiri, Fatemeh Kateb Pages 35-57
    According to Parthian documents Sino-Iranian relations date back to 2500 years ago. The Silk Road was significantly under the Parthian control and facilitated Iran-China communications. The Iranians and Chinese have long known the art of pottery, and due to vast relations between the two lands under the Parthians, it is quite conceivable that immense artistic exchange in pottery techniques, forms and color had occurred. The current article seeks to describe the status of the art of pottery under the Han and Parthian dynasties and evaluate the mutual impact of these two on one another. The research aims to find commonalities and the degree to which the two civilizations bore upon each other in the field of pottery. It appears that some forms and glazes used in Parthian earthwares found their way into China, as their trace is observed on porcelain works under the Han dynasty. This research is fundamental by nature and employs descriptive-analytical method to study the Parthian and Han porcelain works. It uses library sources and archived documents in order to indicate that from mid-Parthian and late-Han eras innovative trends were observed in the two regions’ pottery craft which attests to the interaction and mutual impact of the two civilizations.
    Keywords: Iran, China, Parthians, Iranian Pottery, Han Dynasty
  • Nazanin Khalilipour * Pages 59-79
    Iran and China has always been considered as two ancient civilizations and their relations have been recorded in official Chinese historiography. The author reviewed some pre-Islamic Chinese sources and has found out that Sogdians were crucial in bonding these two ancient civilizations. In this regard, the Sogdians were the first to transmit the news of the Sassanid Iran to China through land roads. Furthermore, according to Chinese sources the Sassanid Iran was perceived as a Bhuddist land while we know Zoroastranism prevailed at the time, though some Chinese sources scantily mentioned Zoroastrianism. Therefore, this inaccurate image must have been rendered by eastern civilizations (the Sogdians) for the Chinese who due to their immense distance had cultivated their distinct trade, religious, cultural and bureaucratic systems.
    Keywords: Iran, China, Sogdians, Pre-Islamic Era
  • Safoura Borumand * Pages 81-96
    After Yazgerd III’s rout at the hand of Muslims and upon his death in Marv (651 A.D), a number of House Sassanid members set off for China and were admitted by Emperor Gaozong of Tang (649-683 A.D) to settle in the Chinese territory and were granted the right to establish Fire Temples (Atashkadeh), and practice their religion and rituals. However, prior to their migration to China, a certain Alopen with his entourage had entered the city of Chang-An, the capital city of Tang dynasty, in 635, a few years before the Battle of al-Qadissiyah. These early settlers were Nestorian Christians who, as attests the stone monument ‘Sian-Fu’, had brought with themselves holy scripture and images, and were granted leave to meet Emperor Taizong (626-649 A.D). The outcome of this meeting was the settlement of the first Iranian emigrés, estabslishment of the first church in Chang-An and translation of the first Christian scripture into Chinese. The current research draws upon primary sources, including the Sian-Fu monument, in order to narrate the presence of Nestorian Christians as early signs of Iranian cultural presence in Chinese sources. The findings reaffirm the influential role played by the Nestorian Christians on education and cultural stage of China.
    Keywords: Iran, China, Sassanid, Nestorians, Iranian Immigrants
  • Bahram Amani Chakali, Seyyedeh Leila Taghavi Sangdehi, Seyyedeh Zahra Mousavi Pages 97-115
    History attests to longstanding ties between Iran and China. For various reasons, namely trade by land and sea routes, in the Islamic era Muslims set off for China and some wrote down their observation in the course of their journey through this ancient land. Among the travellers who produced written acounts of their travels was Soleiman Tajer Sirafi (the merchant from Siraf) whose memoir of China was compiled in the book Selsela-t-o-Tavaikh, aka Akhbar-o-Sin val Hend (News from China and India. A melange of myth and reality this book is an account of Chinese economic, social, cultural and judicial life in the thrid century (AH). The descriptive-analytical account of China in that era reveals a country under a tyrannical monarchy enjoying vast income grossed from per capita tax and monopoly over commodity. As regards education, unlike many other world regions, literacy was quite prevalent in China, and its economy prospered on its unique tax system and agriculture and handicrafts. Last but not the least, China’s judicial system was systematically capable.
    Keywords: Iran, China, the Book Selsela-t-o-Tavarikh
  • Mohammad Jafar Ashkevari, Amineh Fazli, Nahid Gholipour Pages 117-133
    The third century (AH) marked the beginning of a fresh start in the history of geographical accounts of the Islamic civilization; for the first time, Muslim geography scholars shifted toward general and descriptive geography. According to researchers geographical works of the third and fourth centuries (AH) could be divided into Iraqi and Balkhi schools, each with distinct specificities. In contrast to Balkhi School, the Iraqi School geographers made efforts to describe regions beyond the Islamic territories; China was among these regions which enjoyed special attention. Hence, the current research employs historical analytical-descriptive method to study, in a comparative context, the works of ibn Khardazbeh, ibn Rasteh, ibn Faqih, Yaghoubi, Masoudi and Jihani, in order to find answer to the question as to how China was depicted in them? What were the source of information for the geography journalists of this School, and how did they gather their data? What resemblance, or difference is discernible in their accounts of China? Studies indicate that the geographers of this School found their reports on the historical, economic and social geography of China, and had a myriad of ways for collecting their information.
    Keywords: Iran, China, Sea of China, Geography journalists, Iraqi School
  • Seyyed Ahmad Aghili, Ahmad Ghorbani Pages 135-157
    Mongol invasion of China transformed the relations of these country with other nations on many levels and in various aspects. Close amical ties between the Ilkhanate in Iran and the Mongolian Yuan rulers in China promoted the relations between the two countries and propoelled it to its climax. Muslim Iranians served in a myriad of official position, e.g, ministers, governors, sevretaries and army commanders, under Ogedi Khan. The research method is descriptive-analytical and its main focus is on the exchange of science and arts, such as medicine, astrology, painting and printing between Iran and China and the promotion of Farsi language in China. Farsi grew to be so influential in Yuan bureaucracy and military that assumed the thrid position after Turkish-Mongolian and Chinese languages.
    Keywords: Iran, China, Ilkhanate, Cultural relations
  • Ameneh Ebrahimi * Pages 159-172
    Vast expanses of Chinese territory and its people alluringly resonated with Iranian ancient literature, both poplular and elitist. China’s natural, trade and cultural attraction, its remote inaccessible location and the lack of hostility and war between the two lands contributed to China’s more pronounced status within the Iranian society. In this regard, China’s pagodas and temples, the allure of its beautiful women indulged Iranian collective psyche and set the stage for imagination to run wild in poem and prose, as well as enriching the oral and written Iranian fiction. The current research seeks answers as to how these factors were reflected in popular Iranian fictions. Deliberating on this issue and attempting to find its roots could shed light on how Chinese culture bore upon Iranians during different epochs. The image indicates the heart of Iranian aesthetics which gives a subjective account of the cultural history. Through library archives, and by surveying the history of Chinese temples and beautiful women and their impact on literary figures’ thought, the author has studied selected fictions from the sixth to twelfth centuries. Each fiction reflects and represents the collective thought and aesthetic mind of the people of a specific century and is, without a doubt, an unbreakable chain of meaning in Iranian popular culture.
  • Marzieh Alipour * Pages 173-208
    The huge impact of miniature on visual arts and its vast reach are thrown into relief when artists turn it into a practical art and use it to adorn other forms of artistic expressions. Since Iranian crockery is tightly connected to people’s lives, and due to their various shapes, they have had boundless uses, and are of aesthetic value. As bilateral ties between Iran and China were promoted and Chinese white and blue crockery found their way into Iran, decorative and embelishment styles of pottery underwent fundamental transformations. It is a known fact that creative Safavid artists incorporated Chinese designs into Iranian plans and style and rendered products more palatable to the Iranians. As the miniature artists represented the daily life and realities of their era, the usage of these pottery products were subconciously embodied in their miniatures. Hence, the current article uses descriptive-analytical method and draws upon library archives to assess the impact of Chinese white and blue crockery on Iranian crockery and miniature.
    Keywords: Iran, China, Iranian Art, Chinese Crockery
  • Amir Mohammad Ahmadzadeh * Pages 209-228
    Prior to the establishment of the Qajar dynasty and during the entire 19th century political relations between Iran and China were non-existent; the reason has been ascribed to domestic crisis in both countries and their decline as a result of buckling under foreign powers due to their weak sea power. Nevertheless, a perusal of translated works on Chinese history and european written travel accounts along with the account of some Qajar dignitaries’ journey to China in the 19th century reveal inconsistent actions and practices. What concerns the current research is to study and analyze the resonation of Chinese history with official Qajar translations. Was the Iranian attitude toward China a continuation of ancient-civilizational thinking, or was it the fruit of modern developments and and roughly similar issues of the countries in the 19th century? Who ordered the translations, and, who read them? The findings suggest that the reason for Qajar Kings’ interest in the translation of the texts on China could be found in a common historical tie, manifested in the form of ancient civilization, the Imperial rule, guarded (Mahrousah)territories, social patterns and tranditions of life, commonalities in the two territories and the great appeal of Chinese medicine for Iranians on the one hand, and, the Chinese crackdown on Muslim movements in her territory on the other hand, piqued Nadir al-din Shah’s sensitivity to the issue of China.
    Keywords: Iran, China, Qajar, Iranian Sinology, Translations
  • Elham Malekzadeh * Pages 229-245
    While Iran-China relations stretch far back in history, in the wake of the Chinese Communist Revolution in 1949 Iran suspended its relations with China as Iran feared the expansion of Communism, furthermore, the bitter memories of USSR interventions during the Second World War still rankled. Years later, as Iran and the USSR commenced amical relations cultural and economic ties expanded, as a result of which, the frightening image of a communist takeover was shattered, which, led to restrained cultural relations between Iran and China bearing fruit on 20 November 1957 with the signing of the first cultural agreement between the two countries. This agreement provided for the promoting of cultural, educational, scientific, technical, artistic and sport relations during the Pahlavi period.These relations continued well until 21 June 1978 when the Islamic revolutionary zeal climaxed and the ensuing political ambience pushed these relations into oblivion. The current article has benefited from archived documents at the National Library of Iran and has used archival-analytical research method to shed light on different aspects of Sino-Iranian cultural relations during the Pahlavi era and analyze the outcome of the relations for the two countries.
    Keywords: Iran, China, Pahlavi Era, Cultural relations, Document-based Narrative