فهرست مطالب

تحقیقات مرتع و بیابان ایران - سال بیست و چهارم شماره 1 (پیاپی 66، بهار 1396)

فصلنامه تحقیقات مرتع و بیابان ایران
سال بیست و چهارم شماره 1 (پیاپی 66، بهار 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/03/23
  • تعداد عناوین: 19
|
  • علی گهرنژاد، پژمان طهماسبی، اسماعیل اسدی، جواد معتمدی صفحات 1-15
    در تنوع عملکرد برخلاف تنوع گونه ای که تنها در ارتباط با فراوانی گونه ای می باشد، به جنبه های مختلف تنوع عملکرد در ترکیبات زیستی و نقش جمعیت ها در جامعه توجه می گردد. تنوع عملکرد به طور مستقیمی در ارتباط با خدمات اکوسیستم می باشد که بایومس گیاهی بسیاری از خدمات اکوسیستمی از قبیل تامین غذا، حفاظت، و گرده افشانی را شامل می گردد. در این مطالعه اقدام به آزمون چندین فرض می گردد(الف) آزمون وجود رابطه نزدیک بین غنای گونه ای با بایومس گیاهی (ب) آزمون وجود رابطه نزدیک بین تنوع عملکرد FAD2 با بایومس گیاهی (ج) توجیه درصد قایل توجهی از تغییرات بایومس گیاهی بوسیله پارامترهای محیطی و ویژگی های گیاهی. نتایج مطالعه نشان داد که غنای گونه ای جهت پیش بینی بایومس گیاهی با مقدار ضریب همبستگی برابر03/0 به عنوان شاخصی مناسب به حساب نمی آید. مقادیرضریب همبستگی شاخص تنوع عملکرد FAD2 با بایومس گیاهی واحدهای نمونه برداری در حدود 4/0 گردید که به سبب توجیه درصد قابل توجهی از تغییرات بایومس گیاهی می تواند شاخصی نسبتا مناسب در برآورد بایومس گیاهی به حساب آید. در نهایت، به منظور آزمون فرضیه سوم اقدام به ایجاد مدل های فرضی بر مبنای پارامترهای محیطی و ویژگی های گیاهی و شاخص تنوع عملکرد FAD2 گردید و مشاهده شد که تلفیق فاکتورهای غیرزنده، ویژگی های گیاهی و تنوع عملکردی (FAD2) که شامل پارامترهای بارش، طول برگ، ارتفاع گیاه و شاخص FAD2 می گردد، حدود 75 درصد تغییرات تنوع عملکرد بایومس گیاهی را توجیه می کند و به عنوان مناسبترین مدل پیش بینی بایومس گیاهی به شمار می آید.
    کلیدواژگان: تنوع عملکرد، بایومس گیاهی، فاکتورهای محیطی، شاخص FAD2، زاگرس مرکزی
  • محمدحسین پارسامهر، زهرا خسروانی صفحات 16-29
    خشکسالی نشانه روشنی از نوسانات اقلیمی است و تاثیر زیادی بر جوامع بشری دارد. مطالعه وضعیت خشکسالی جهت برنامه ریزی و مدیریت منابع آب از اهمیت زیادی برخوردار است. شاخص های زیادی برای بررسی خشکسالی وجود دارد که غالبا بر مبنای یک پارامتر استوار هستند. یکی از روش هایی که از چندین پارامتر استفاده می کند، تکنیک اولویت بندی بر اساس شباهت به راه حل ایده آل (TOPSIS) است. این الگوریتم یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره است. در این تحقیق با استفاده از تکنیک TOPSIS، خشکسالی مناطق خشک و نیمه خشک استان اصفهان تعیین و طبقه بندی شد. برای این منظور از چهار عنصر اقلیمی شامل دما، تعداد روز بارانی، بارندگی سالانه و درصد رطوبت نسبی مربوط به دوره آماری 20 ساله (2013-1994) پنج ایستگاه هواشناسی استفاده شد. جهت اعتبار سنجی روش پیشنهادی، داده های خروجی روش TOPSIS با داده های خروجی نمایه دهک های بارندگی (DPI)، نمایه درصد نرمال بارندگی (PNPI)، نمایه ناهنجاری های بارندگی (RAI) و نمایه بارندگی استاندارد شده (SPI) مقایسه گردید. برای این منظور از ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن بین مقادیر کمی شده رتبه شدت خشکسالی شاخص و بارندگی سالانه استفاده شد. نتایج نشان داد که در تمام ایستگاه های مورد مطالعه همبستگی بسیار قوی بین رتبه تعیین شده شدت خشکسالی الگوریتمTOPSIS با بارندگی سالیانه در مقایسه با دیگر شاخص ها وجود دارد. بنابراین اعتبار مدل مورد تایید است. به طور کلی نوسانات رطوبتی در سطح منطقه مورد مطالعه زیاد است. به بیان دیگر شدت خشکسالی از ایستگاهی به ایستگاه دیگر و از سالی به سال دیگر کاملا مستقل است، به طوری که نایین با 13 سال بیشترین و اصفهان با 7 سال کمترین تعداد سال همراه با خشکسالی را داشتند. در الگوریتم تاپسیس به دلیل اینکه از پارامترهای بیشتری در مقایسه با روش های ساده قبلی استفاده می شود، پدیده خشکسالی به مقدار واقعی خود نزدیکتر است. همچنین در این روش یک ارتباط سیستماتیک بین عناصر اقلیمی در یک سال و سال های دیگر وجود دارد و با در نظر گرفتن این ارتباط، بررسی خشکسالی و رتبه بندی آن صورت می گیرد. در پایان می توان اظهار داشت الگوریتم تاپسیس یکی از روش های توانمند در تعیین و رتبه بندی خشکسالی است.
    کلیدواژگان: خشکسالی، تصمیم گیری چند معیاره، تاپسیس، رتبه بندی، استان اصفهان
  • منیژه مهدی زاده، علی گلکاریان، کمال الدین ناصرالدین، علی اصغر طالبانفرد صفحات 30-38
    ارتباط بین خاک و گیاه از زمان های دور مورد توجه بوده و آگاهی از چگونگی این ارتباط بیشترین منافع را برای انسان در پی داشته است لذا در این تحقیق اثر خصوصیات خاک بر استقرار گیاه سیاه تاغ از طریق اندازه گیری شاخص های رشد اندام هوایی بررسی شد بدین منظور در دو منطقه مجاور با خاک متفاوت در شهرستان گناباد و مه ولات برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و شاخص های رشد اندام هایی درختچه سیاه تاغ اندازه گیری شد و با استفاده از نرم افزار Minitab از طریق آزمون t دونمونه ای مورد ارزیابی قرار گرفت با توجه به نتایج این پژوهش پارامترهای خاک شامل درصدآهک، میزان پتاسیم و فسفر بر رشد تاغ تاثیر معنی داری ندارد اما افزایش درصد اشباع خاک، کاهش اسیدیته خاک و افزایش میزان کربن و نیتروژن در کشت فارو و هدایت الکتریکی پایین در چاله پر شده از رسوبات و نیز بافت ریز دانه در دو نوع کشت باعث بهبود رشد تاغ می گردد. همچنین شوری خاک زنده مانی این گیاه را تحت تاثیر قرار نمی دهد.
    کلیدواژگان: سیاه تاغ، گناباد، مه ولات، استقرار
  • مهدی قاسمی، اسماعیل کرمی دهکردی صفحات 39-56
    منابع طبیعی در بیشتر موارد به عنوان کالای مشترک کنشگران ذینفع مختلف در نظر گرفته می شود که هریک ممکن است منافع مختلف و اغلب رقابتی با یکدیگر داشته باشند. مدیریت این تضادها جزء مهمی از مدیریت منابع طبیعی بشمار می رود. هدف این مقاله شناخت کنشگران، منافع و منابع آنها و ترسیم الگوی تضاد بین آنها در حوضه های دوراهان و چشمه علی در استان چهارمحال و بختیاری می باشد. در این زمینه از یک روش شناسی مطالعه چند موردی با واحدهای تحلیل چندگانه استفاده شد. دو حوضه آبخیز (هریک حاوی چند روستا) دارای منابع مختلف طبیعی با مالکیت های مختلف ملی و مردمی که گزارشاتی در مورد اختلاف مالکیت مردم آنها با اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان ثبت شده بود مورد بررسی قرار گرفتند. در گردآوری داده ها از روش های کیفی از جمله مشاهده، مصاحبه های نیمه ساختارمند، گروه های متمرکز، نقشه کشی ها و نمودارها استفاده شد و در تحلیل داده ها به طور ویژه تکنیک ارزیابی الگوی تضاد (CPA) بکار رفت. هر یک از کنشگران بیرونی با اجتماعات درونی روستا منافع مختلفی داشتند، که این منافع باعث ایجاد تضاد بین آنها شده بود. همچنین میزان تضاد بین هر یک از کنشگران در سطح متفاوتی قرار داشت، به طوری که بیشترین میزان تضاد، مربوط به کنشگران حفاظت گرا بیان شد. در صورتی که تضاد با کنشگران دیگر در حد اختلاف یا یک نارضایتی ناشی از خدمات رسانی نامناسب بود. از مهمترین پیامدهای تضاد بین کنشگران می توان به تضعیف معیشت خانوارهای روستایی، مهاجرت خانوارها از روستا و کاهش سرمایه اجتماعی اشاره نمود. علی رغم پیامدهای منفی، تضاد در برخی موارد نتایج مثبت کوتاه مدت بر جای گذاشته و باعث بهبود پوشش گیاهی در بعضی مناطق شده است.
    کلیدواژگان: تضاد، حفاظت، مدیریت منابع طبیعی، معیشت خانوارها
  • ولی الله رئوفی راد، راضیه صبوحی، غلامرضا شجاعی، ستاره باقری صفحات 57-66
    طرح های مرتعداری یکی از ابزار های اصلی مدیریت و بهره برداری از مراتع در ایران است و در تهیه آنها سطح مرتع، تعداد بهره بردار و تعداد دام از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. تحقیق حاضر در سال 1387 در سطح مراتع استان اصفهان به منظور بررسی رابطه بین سطح، تعداد بهره بردار و نسبت تعداد دام موجود به تعداد دام مجاز با وضعیت مرتع انجام شد. بدین منظور با مراجعه به اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان اصفهان، لیست کلیه طرح های مرتعداری تهیه و با مطالعه دقیق کتابچه طرح ها، سطح مراتع و تعداد بهره بردار هر طرح استخراج گردید. در مرحله بعد وضعیت مراتع به روش چهار فاکتوره (مرتع قشلاقی) و شش فاکتوره (مرتع ییلاقی) و تعداد دام مجاز مراتع تعیین و همچنین تعداد دام موجود مراتع شمارش گردید. در مرحله آخر رابطه بین سطح مرتع، تعداد بهره بردار و نسبت تعداد دام موجود به تعداد دام مجاز (بصورت جداگانه و مشترک) با وضعیت مرتع در سه حالت (کل مراتع، مراتع قشلاقی و مراتع ییلاقی) به روش همبستگی اسپیرمن و آنالیز تشخیص (تحلیل ممیزی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که سطح مرتع و نسبت تعداد دام موجود به تعداد دام مجاز در مراتع ییلاقی و مجموع مراتع قشلاقی و ییلاقی (مشترکا) ارتباط معنی داری با وضعیت مرتع دارد، در حالی که رابطه معنی داری برای هیچکدام از متغیرها با وضعیت مراتع قشلاقی یافت نشد. بنابراین کاهش سطح مرتع و نسبت تعداد دام موجود به تعداد دام مجاز با توجه به نوع مرتع (ییلاقی یا قشلاقی) می تواند یکی از عوامل تاثیر گذار بر تخریب وضعیت مرتع در منطقه مورد مطالعه می باشد.
    کلیدواژگان: سطح مرتع، تعداد بهره بردار، تعداد دام، وضعیت مرتع، استان اصفهان
  • علی اکبر نظری سامانی، اصغر توکلی، هدی قاسمیه، ناصر مشهدی، محمدرضا راهداری صفحات 67-79
    یکی از مهمترین فرآیندهای طبیعی در مناطق نیمه خشک، خشک و فراخشک فرسایش بادی است که در نتیجه وزش بادهای فرساینده به وقوع می پیوندد. در مطالعات مربوط به فرسایش بادی باید سرعت باد و همچنین فراوانی و تداوم وزش باد در نظر گرفته شود. ارگ کاشان یکی از معدود مجموعه های متنوع از انواع تپه های ماسه ای در ایران به شمار می آید. به منظور بررسی رابطه بین ویژگی های باد (نسبت یک جهته، شاخص بادناکی، تداوم و فراوانی باد) با مرفولوژی ارگ و همچنینی بررسی میزان تغییرات پتانسیل انتقال ماسه در مناطق مختلف ارگ، داده ایستگاه های سینوپتیک کاشان، اردستان، جنگلبانی بادرود، گرمسار و قم اخذ و از تلفیق آن در محیط GIS نقشه های هم پتانسیل انتقال ماسه، خطوط هم سرعت باد میانگین و باد حداکثر در ارگ کاشان ترسیم شد. از مقایسه نقشه های ترسیم شده با یکدیگر نتیجه گرفته شد که نقشه خطوط هم سرعت باد میانگین با نقشه هم پتانسیل انتقال ماسه همخوانی دارد و از شرق به غرب ارگ کاهش می یابند. بنابراین نتیجه گرفته می شود فراوانی وزش باد نسبت به سرعت آن، نقش مهمتری در انتقال ماسه ها و مرفولوژی ارگ به عهده داشته اند. همچنین مقایسه مرفولوژی ارگ و نتایج حاصل از بادسنجی در ایستگاه های مختلف نشان داد که در شکل گیری مرفولوژی ارگ، نقش وزش بادهای بهار و تابستان بیشتر می باشد. همچنین عدم هماهنگی بین نوع رژیم بادی فعلی و حضور هرم ها در میان ارگ را میتوان به شرایط بادی دوره های قبلی به ویزه آخرین دوره بیشینه یخچالی مرتبط دانست.
    کلیدواژگان: ژئومرفولوژی، ارگ کاشان، بادسنجی، فرسایش بادی، شاخص بادناکی
  • زهرا جعفری، حمید نیک نهاد قرماخر، مریم قاسمی، عیسی جعفری صفحات 80-88
    تبدیل جنگل ها و مراتع به اراضی کشاورزی، امروزه در سطح دنیا نگرانی های زیادی را در زمینه تخریب خاک، محیط زیست و تغییر اقلیم جهانی پدید آورده است. مطالعه تغییرات خصوصیات خاک در اثر تغییر کاربری اراضی، ضروری است و جهت شناخت مدیریت های پایدار در هر منطقه به منظور جلوگیری از تخریب خاک، ایجاد و تثبیت تولید پایدار و نیز اهداف زیست محیطی می تواند راه حل مفیدی باشد. در دهه های گذشته بخش های وسیعی از مراتع آوارد به اراضی کشاورزی تبدیل شده اند و در سال های اخیر، احداث باغ های مثمر در این اراضی زراعی کم بازده مطرح گردیده است. این تحقیق به منظور بررسی اثرات تغییر کاربری اراضی بر برخی خصوصیات فیزیکی - شیمیایی خاک در منطقه آوارد انجام شد. بعد از شناسایی منطقه از طریق پیمایش صحرایی و با استفاده از دستگاه GPS، 3 نمونه مرکب خاک از عمق 30-0 سانتی متر هر تیمار (مرتع، زراعت غلات ، زراعت حبوبات، باغ گردو و باغ گردو- سیب ) برداشت شد و جهت تعیین برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شامل: بافت خاک، پایداری خاکدانه ها، جرم مخصوص ظاهری، درصد تخلخل کل،کربن آلی، اسیدیته و هدایت الکتریکی به آزمایشگاه خاک شناسی منتقل شد. شاخص فرسایش پذیری خاک نیزبا استفاده از رابطه نسبت رس اصلاح شده، محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تجزیه واریانس یک طرفه (ANOVA) استفاده گردید. سپس به منظور مقایسه میانگین ها از آزمون توکی در سطح معنی داری 5 درصد استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که احداث باغ های مثمر در اراضی زراعی کم بازده، بر پایداری خاکدانه ها و هدایت الکتریکی خاک اثر مثبت معنی داری(05/0P<) نهاده است، اما بر سایر خصوصیات از جمله کربن آلی خاک اثر معنی داری نگذاشته است(05/0P>). با توجه به نتایج به دست آمده، می توان چنین نتیجه گیری نمود که حفظ مراتع طبیعی مناسب ترین کاربری اراضی در منطقه مورد مطالعه می باشد. در اراضی زراعی کم بازده منطقه مورد مطالعه نیز، احداث باغ های مثمر پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: تغییر کاربری، خاک، زراعت، باغ، مرتع، هزارجریب بهشهر
  • فاطمه رحیمی نژاد، محمد ساغری، مسلم رستم پور، حامد فروغی فر صفحات 89-97
    گیاهان بوته‏ای چند ساله از طرق ریزش لاشبرگ و تاثیر ریشه هایشان موجب تغییر کیفیت خاک رویشگاه خود می‏‏‏شوند. با توجه به اهمیت کشت گونه های گیاهی به منظور اصلاح واحیاء مراتع، این تحقیق با هدف بررسی تاثیر دو گونه مرتعی بومی و غیر بومی بر خاک زیر اشکوب خود در قسمتی از مراتع استپی شهرستان طبس که عملیات احیایی و اصلاحی در آن انجام گرفته است، به مرحله اجرا درآمد. نمونه گیری از خاک به روش کاملا تصادفی از دو تیمار زیر اشکوب گیاهان و تیمار شاهد و به تعداد ده نمونه از هریک از تیمارها از عمق 20-0 سانتی متری سطح خاک انجام و در هر یک از آنها خصوصیات شیمیایی شامل هدایت الکتریکی، اسیدیته، مواد آلی و املاح محلول سدیم و کلر، با روش های استاندارد موجود اندازه گیری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که خصوصیات شیمیایی مورد اندازه گیری در خاک زیر اشکوب هر دو گونه نسبت به منطقه شاهد بطور معنی داری(1% P≤) افزایش داشته است. نتایج نشان می دهد که افزایش مقدار این فاکتورها در زیر اشکوب دو گونه با یکدیگر متفاوت بوده بطوریکه مقدار افزایش این خصوصیات بجز ماده آلی، در زیر اشکوب گیاه غیر بومی Atriplexlentiformis چند برابر زیر اشکوب گیاه بومی Salsolayazdiana بوده است. بر اساس نتایج بدست آمده می توان گفت که استفاده از گیاه غیر بومی Atriplex lentiformis بصورت خالص در جهت احیا مراتع می تواند شوری بیش از حد خاک سطحی را فراهم نماید.
    کلیدواژگان: احیاء مراتع، گیاهان بوته ای، خصوصیات شیمیایی خاک، Salsola yazdiana، Atriplex lentiformis
  • ساوان شاهرخی، مهشید سوری، جواد معتمدی صفحات 98-109
    گرم شدن هوا اثرات مخربی بر حیات موجودات داشته و سبب تخریب اکوسیستم های طبیعی، وقوع سیل، خشکسالی و بر هم خوردن تعادل اقلیمی و اکولوژیکی می شود. تشدید اثر گاز گلخانه ای در جو در اثر تراکم دی اکسید کربن باعث افزایش گرمای زمین، ذوب یخ های قطبی، وقوع سیلاب های عظیم و نابودی جنگل ها می شود. ترسیب کربن زمینی، توانایی گیاهان و خاک برای جذب دی اکسید کربن از اتمسفر و ذخیره آن در گیاه و خاک است. از این رو راهکاری است که به کاهش کربن اتمسفری و اصلاح تبعات تغییر اقلیم کمک می کند. در پژوهش حاضر، اثر عملیات اصلاحی کنتور فارو بر روی ترسیب کربن در منطقه خلیفان مهاباد استان آذربایجان غربی بررسی شد. در سایت های مطالعاتی کنتور فارو و شاهد، چهار ترانسکت 100 متری به طور تصادفی و در امتداد هر ترانسکت 5 پلات با فواصل 20 متر، به طور سیستماتیک انداخته شد. بیوماس گیاهی به روش قطع و توزین، در همه پلات ها اندازه گیری شد. در ابتدا و انتهای هر ترانسکت یک پروفیل در دو عمق 15-0 و 30-15 سانتی متری حفر گردید. نمونه های خاک و گیاه به آزمایشگاه فرستاده شدند. میزان ترسیب کربن برای هر کدام از نمونه ها تعیین گردید. داده ها با آزمون های تجزیه واریانس یک طرفه و آزمون t مورد تحلیل قرار گرفتند. با مقایسه تک تک اجزای گیاهی در دو منطقه مذکور با یکدیگر، این نتیجه حاصل شد که بین اجزای گیاهی شامل فورب، گراس و لاشبرگ تیمار شاهد و فارو از نظر ترسیب کربن، در سطح احتمال 5% تفاوت معنی داری وجود داشت. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که میزان ترسیب کربن در سایت اجرای عملیات کنتور فارو نسبت به سایت شاهد بالاتر بود. علت این امر را می توان تاثیر مثبت عملیات کنتور فارو بر کنترل رواناب سطحی، ذخیره سازی بارش در خاک و استفاده از رطوبت اضافی جمع آوری شده در داخل فاروها برای رشد گونه های مرغوب مرتعی، افزایش بیوماس گیاهی و در نتیجه بهبود شرایط منطقه و افزایش ترسیب کربن منطقه اجرای کنتور فارو برشمرد.
    کلیدواژگان: ترسیب کربن، عملیات اصلاحی کنتور فارو، خاک، پوشش گیاهی، خلیفان مهاباد
  • اردشیر پورنعمتی، اردوان قربانی، جابر شریفی نیارق، فرزاد میرزایی آقچه قشلاق، معصومه امیرخانی، محمود گودرزی صفحات 110-125
    هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین تولید گیاهان مرتعی در قالب تولید کل و فرم های رویشی علف گندمی ها، پهن برگان علفی و بوته ای ها با عوامل ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهات جغرافیایی در مراتع سبلان در محدوده استان اردبیل بوده است. برای تعیین تولید کل سالیانه، از روش قطع و توزین در سطح پلات های یک متر مربعی (جمعا 216 پلات) در محدوده ی ارتفاعی 1200 تا 2900 متری استفاده شد. از نقشه توپوگرافی، مدل رقومی ارتفاع و از آن طبقات ارتفاعی، شیب و جهات جغرافیایی استخراج و به موقعیت مکانی نمونه ها تعمیم داده شد. همبستگی بین فرم های رویشی و تولید کل با عوامل انتخاب شده با رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد تولید فرم های رویشی علف گندمی ها (01/0P<)، پهن برگان علفی (01/0P<) و بوته ای ها (05/0P<) با عوامل پستی و بلندی رابطه معنی داری دارند، اما بین تولید کل با این عوامل رابطه معنی داری (05/0P>) مشاهده نشد. تولید علف گندمی ها، پهن برگان علفی ها و تولید کل با شیب رابطه مستقیم دارند، اما تولید بوته ای ها با افزایش شیب کاهش پیدا می کند. تولید علف گندمی ها با افزایش ارتفاع افزایش پیدا می کند و مقدار آن در جهت شرقی نیز بیشتر از سایر جهات می باشند. تولید پهن برگان علفی با افزایش ارتفاع کاهش پیدا می کند و در جهت شرقی بیشتر از سایر جهات است. تولید بوته ها و تولید کل در طبقه ارتفاعی میانی بیشتر از سایر طبقات بوده و در جهت شمالی بیشتر از سایر جهات با توجه به مناسب بودن شرایط اکولوژیکی و تخریب کمتر می باشند. هر چند که واضح است ارتفاع، شیب و جهات جغرافیایی بر تغییرات تولید تاثیر دارند، اما چگونگی این تاثیر بخصوص در ارتباط با فرم های رویشی گیاهان و روند تغییرات نامشخص می باشد. در مجموع با استفاده از نتایج این تحقیق می توان در مدیریت این مراتع، بخصوص در امر اصلاح و احیاء استفاده نمود.
    کلیدواژگان: مراتع، تولید، عوامل پستی و بلندی، فرم رویشی، استان اردبیل
  • فرخ اسدزاده، مارال خدادادی، احسان احسان ملاحت صفحات 126-141
    در سال های اخیر، بخش زیادی از عرصه آبی دریاچه ارومیه خشک و بستری از رسوبات ریزدانه ی شور به وجود آمده که بسیار مستعد فرسایش بادی هستند. این پژوهش به منظور بررسی قابلیت برخی مدل های ریاضی در تشریح توزیع اندازه ذرات نهشته های بادی و پیش بینی حساسیت به فرسایش با استفاده از توزیع اندازه ذرات در تپه های ماسه ای بخشی از سواحل غربی دریاچه ارومیه صورت پذیرفت. در مجموع 48 نمونه از رئوس یک شبکه 500×500 متری و از عمق 5-0 سانتی متری جمع آوری گردید. توزیع اندازه ذرات نمونه ها با استفاده از روش غربال خشک تعیین گردید. شاخص های آماری اندازه ذرات شامل قطر میانگین، جورشدگی، چولگی و کشیدگی محاسبه گردید. نه مدل توزیع اندازه ذرات جهت تعیین مدل مناسب در تشریح توزیع اندازه رسوبات بادی مورد بررسی قرار گرفته و از اجزاء وزنی مربوط به قطرهای 840>، 420>، 420 تا 840، 100> و 100 تا 840 میکرومتر جهت تعیین میزان حساسیت به فرسایش بادی استفاده گردید. نتایج نشان داد که میانگین اندازه ذرات در نهشته های بادی بطور متوسط برابر با μm310 (69/1f) بود که در مقایسه با اغلب بیابان های جهان، شامل ماسه های نسبتا درشت تر، با جورشدگی ضعیف و بسیار لپتوکورتیک بود. با توجه به ضرایب کارایی، مدل فردلاند بهترین عملکرد را در تشریح توزیع اندازه ذرات رسوبات مورد مطالعه نشان داد. نمونه های مورد مطالعه به طور میانگین دارای 97 درصد ذرات کوچکتر از 840 میکرومتر بوده و بسیار مستعد فرسایش بادی می باشند. حدود80 درصد ذرات قابلیت انتقال توسط فرآیند جهش و حدود 17 درصد توسط فرآیند تعلیق را دارند.
    کلیدواژگان: تپه های ماسه ای، مدل های توزیع اندازه ذرات، حساسیت به فرسایش بادی، دریاچه ارومیه
  • فرهنگ قصریانی، مینا بیات، میرطاهر قائمی، حسن یگانه صفحات 142-151
    برای مدیریت پایدار مرتع محاسبه ظرفیت مراتع و تعیین حد بهره برداری مجاز گونه های مهم و کلیدی مراتع لازم و ضروری می باشد. با داشتن ظرفیت واقعی مراتع و ارائه دقیق برنامه های مدیریتی می توان از نابودی پوشش گیاهی، خاک و کاهش منابع آب در اراضی مرتعی جلوگیری نمود. در این پژوهش گونه Aeluropuslittoralis از گونه های کلیدی و مهم مراتع تزخراب ارومیه، مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور انجام تحقیق ابتدا مساحتی معادل 5/0 هکتار در مراتع اطراف دریاچه ارومیه انتخاب و در سال اول به منظور انجام عملیات قرق، محصور گردید. تیمارهای آزمایشی شامل چهار شدت برداشت 25 و 50 و 75 درصد و شاهد(بدون برداشت) بودند. تیمارهای برداشت در فصل رشد با آغاز فصل چرای دام در منطقه به مدت 4 سال انجام گرفت. مقادیر برداشت شده، پس از خشک شدن در هوای آزاد، توزین و برای محاسبه تولید، جمع و محاسبه گردید. همچنین پایه های شاهد و نیز باقیمانده تولید تیمارهای قطع در آخر فصل رویشی برداشت، خشک و توزین گردیدند. با استفاده از طرح آماری کرت های خرد شده در زمان، تجزیه داده ها انجام شد. در پایان تاثیر تغییرات در خصوصیات فنولوژیکی، تولید علوفه، شادابی، مرگ و میر در پایه های منتخب، مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر سال و شدت های مختلف برداشت و همچنین اثر متقابل سال و شدت های مختلف برداشت بر روی تولید علوفه در سطح پنج درصد معنی دار است. این امر بیانگر این است که در سال های مختلف با وضعیت آب و هوایی متفاوت میزان تولید متفاوت می باشد. نتایج نشان داد که افزایش میزان بهره برداری موجب بروز مشکلات و زوال در توانایی های حیاتی گونه مورد نظر گردید. با بررسی اثرات برداشت در تیمارهای منتخب بر روی پایه های گیاهی حد بهره برداری 50 درصد با بروز کمترین اثرات منفی در خصوصیات گیاهی و توانایی حیاتی و استفاده بهینه از تمام علوفه مجاز مناسب تشخیص داده شد.
    کلیدواژگان: حد بهره برداری مجاز، Aeluropus littoralis، مراتع شور تزخراب ارومیه، شدت برداشت
  • زهره ابراهیمی خوسفی، عباسعلی ولی، محمد خسروشاهی، رضا قضاوی صفحات 152-164
    تالاب گاوخونی یکی از تالاب های مهم ایران مرکزی است که در دهه های اخیر عوامل متعدد اقلیمی و انسانی تغییرات قابل توجهی در سطوح خشک و مرطوب آن به وجود آورده است و زمینه را برای تولید بیشتر گرد و غبار در مناطق مرکزی ایران فراهم نموده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سطوح خشکیده تالاب گاوخونی بر تولید گرد و غبارهای داخلی ایستگاه اصفهان با بهره گیری از تکنیک دورسنجی و گل توفان ها در بازه ی زمانی 22 ساله (71-1370 تا 92-1391) می باشد. بدین منظور از تصاویر ماهواره لندست و داده های بادسنجی ایستگاه سینوپتیک اصفهان استفاده گردید. پس از اعمال عملیات تصحیح هندسی و رادیومتریک، با استفاده از شاخص اختلاف آب نرمال شده(NDWI)، تقویم سطوح خشک و مرطوب تالاب تهیه و مساحت هر طبقه محاسبه گردید. جهت تعیین سرعت آستانه فرسایش بادی، نمونه های دست نخورده به دستگاه سنجش فرسایش بادی انتقال داده شد. تعداد روزهای توام با گرد و غبار در ایستگاه سینوپتیک اصفهان بر اساس سرعت باد بیشتر از سرعت آستانه فرسایش بادی محاسبه گردید .ارتباط بین تعداد روزهای گرد وغبار و سطوح خشکیده تالاب با تحلیل همبستگی مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت جهت حصول اطمینان از جهت وزش بادهای غبارزا از سمت تالاب گاوخونی به ایستگاه اصفهان، گل بادها و گل توفان های فصلی و سالانه ترسیم و مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی، رابطه معکوس معنی دار بین تعداد روزهای غبارآلود و سطوح خشکیده تالاب در فصول پاییز، بهار و تابستان و در مقیاس سالانه در ایستگاه اصفهان را نشان داد. همچنین نتایج حاصل از بررسی جهت حرکت بادهای غبارزا با استفاده از گل توفان ها حاکی از عدم وزش این بادها از سمت تالاب گاوخونی به سمت اصفهان می باشد.
    کلیدواژگان: گرد و غبار، تالاب گاوخونی، NDWI، گل توفان، اصفهان
  • اردوان قربانی، اردشیر پورنعمتی، محسن پناهنده صفحات 165-180
    تخمین و پهنه بندی تولید مراتع یکی از مسائل مهم برای مدیریت اصولی این اکوسیستم ها می باشد. هدف از این تحقیق برآورد تولید گروه های گیاهی و تولید کل با استفاده از داده های ماهواره لندست 8 در مراتع کوهستانی سبلان می باشد. تصاویر تاریخ 28 تیر 1392 و برداشت میدانی در اردیبهشت و خردادماه 1392 با توجه به تطابق رشد حداکثری فنولوژیکی منطقه در نزدیک ترین تاریخ به زمان تصویربرداری انجام گرفت. 24 واحد نمونه برداری در سطح 6 تیپ گیاهی مشخص شد. در هر واحد نمونه برداری 9 پلات بر اساس مطالعات قبلی و حداقل نمونه ی مورد نیاز و با توجه به واریانس پراکنش پوشش گیاهی به صورت تصادفی- سیستماتیک تعیین و تولید گروه های گیاهی در قالب گراس ها، فورب ها، بوته ای ها و تولید کل برداشت شد. ابتدا برای محاسبه شاخص های گیاهی، میانگین رقومی 16 پیکسل محل واحدهای نمونه برداری حاصل از تصاویر تصحیح شده به محیط نرم افزار انتقال داده شد. ماتریس همبستگی بین میانگین پیکسل ها و داده های میدانی برای 24 شاخص گیاهی انتخاب شده برای تولید هر فرم رویشی و کل استفاده شد. نتایج نشان داد که شاخص های RVI، TNDVI و GNDVI بالاترین ضریب همبستگی را با تولید گراس ها، شاخص های PD312، IO و PD311 با تولید فورب ها، شاخص های RDVI، DVI و RVIبا تولید بوته ای ها و PD311، PD321 و PD312 با تولید کل دارند (01/0P<). در مرحله دوم، سه شاخص دارای بالاترین ضریب همبستگی با تولید هر گروه و کل از مرحله قبل انتخاب و با استفاده از تصاویر لندست 8 نقشه پهنه بندی تولید آنها محاسبه شد. نقشه های تولید هر گروه و تولید کل با نقاط نمونه برداری برای ارزیابی صحت کنترل شد. نتایج نشان داد بهترین نقشه تخمین و پهنه بندی برای تولید گراس ها با شاخص TNDVI، فورب ها با PD312، بوته ای ها با RVI و تولید کل با PD311 می باشد. قابل ذکر است که شاخص های مشترک مانند PD311 و RVI بین فرم های رویشی و تولید کل نیز وجود دارند (01/0P<) و (05/0P<). این اشتراک بین تولید کل و فورب ها بیشتر است. در کل با توجه به نتایج می توان از داده های لندست 8 برای تخمین و پهنه بندی تولید گروه های گیاهی و کل مراتع سبلان برای تعیین ظرفیت مرتع که در مقایسه با روش های زمینی از نظر زمانی، پوشش سطح وسیع با پتانسیل تکرار و هزینه بسیار مطلوبتر می باشد، استفاده کرد.
    کلیدواژگان: ظرفیت مرتع، سنجش از دور، شاخص های گیاهی، مراتع کوهستانی، استان اردبیل
  • پریسا حیدری، سعید حجتی، نعیمه عنایتی ضمیر، امیر رعیت پیشه صفحات 181-192
    خاک اصلی ترین منبع کربن در اکوسیستم های خشکی است، اما فعالیت های انسان در سراسر جهان از جمله تغییر کاربری اراضی منجر به کاهش قابل توجه کربن خاک گردیده است. به نظر می رسد که در طول قرن گذشته تغییر گسترده کاربری اراضی موجب هدر رفت بخش عظیمی از کربن آلی خاک ها شده است. از اینرو این مطالعه به منظور بررسی تاثیر تغییر کاربری اراضی از مرتع به زراعت بر ذخیره کربن آلی (C Stock) و برخی شاخص های بیولوژیکی خاک شامل (کربن آلی کل (SOC)، تنفس پایه خاک (BSR)، کربن زیست توده میکروبی (MBC)، نسبت میکروبی (MQ) و ضریب فعالیت متابولیکی (qCO2)) در شرق استان خوزستان (حوزه آبخیز رکعت) مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور نمونه های خاک در هشت تکرار از لایه های 15-0 و 30-15 سانتیمتری در هر دو کاربری تهیه شدنددر این آزمایش مقادیر qCO2 ، میزان SOC، MBC و MQدر کاربری کشاورزی نسبت به مرتع طبیعیتفاوت معنی داری نداشتند ولی مقدار ذخیره کربن آلی خاک نیز در کاربری کشاورزی در لایه های 15-0 و 30-15 سانتیمتری با مقادیر 5/19، 3/8 تن بر هکتار نسبت به مرتع طبیعی (7/29، 9/15 تن بر هکتار) به ترتیب 34 و 47 درصد کاهش یافت. مقدار SOC در کاربری کشاورزی در لایه های سطحی و زیرسطحی خاک (47/8، 28/5 گرم برکیلوگرم خاک) نسبت به مرتع طبیعی (29/13، 55/6 گرم برکیلوگرم خاک) 36 و 19درصد کاهش داشت. همچنینMBC در لایه های 15-0 و 30-15 سانتیمتری خاک در کاربری کشاورزی نسبت به مرتع طبیعی به میزان 60 و 71 درصد کاهش، MQ به میزان 37 و 65 درصد کاهش و qCO2 به میزان 4-3 برابر افزایش نشان دادند.بطور کلی تغییر کاربری اراضی موجب هدر رفت قابل توجه کربن آلی کل و تقریبا نیمی از ذخیره کربن آلی در سطح خاک شده است. کم شدن مقدار کربن آلی در کاربری کشاورزی موجب کاهش قابل توجهی در کربن زیست توده میکروبی نسبت به سایر صفات گردیده است که می توان آن را یک شاخص کلیدی در ارزیابی تغییرات کربن آلی خاک به حساب آورد.
    کلیدواژگان: ذخیره کربن، کاربری اراضی، مرتع، زراعت زیست توده میکروبی، تنفس
  • فاضل امیری صفحات 193-209
    هدف از این مطالعه، برآورد میزان ذخیره کربن و تاثیر پارامترهای محیطی بر ذخیره کربن گونه گتک در مراتع ساحلی منطقه بردخون- استان بوشهر است. به منظور انجام تحقیق، از بخش هوایی و زیرزمینی، خاک پای بوته و فاصله 5/1 متری در دو عمق (30-0 و 50-30 سانتی متر) در 5 سایت در محل پراکنش گونه و منطقه شاهد نمونه برداشت گردید. نمونه های گیاهی (برگ، شاخه و ریشه) و پارامترهای خاک (درصد شن، رس و سیلت، هدایت الکتریکی، اسیدیته، درصد اشباع، آهک فعال، وزن مخصوص، ماده آلی و ازت) در هر نقطه نمونه برداری با روش های آزمایشگاهی تعیین گردید. کربن آلی اندام های گیاهی به روش احتراق و کربن آلی خاک به روش والکی- بلک تعیین شد. روابط بین پارامترهای خاک و مقدار کربن ذخیره شده در بایومس هوایی و زیرزمینی با روش آنالیز مولفه های اصلی و آنالیز خوشه ایتعیین گردید. نتایج نشان داد که میانگین میزان ذخیره کربن در زیتوده هوایی 248 گرم در مترمربع و در زیتوده زیرزمینی 62/18 گرم در مترمربع می باشد. همچنین میزان کربن ذخیره شده در زیر بوته تفاوت معنی داری با کربن ذخیره شده در فاصله 5/1 متری دارد. نتایج تجزیه واریانس پارامترهای خاک و ذخیره کربن خاک با منطقه شاهد نشان داد که برای سایر پارامترها، اختلاف در سطح 5 درصد معنی دار است. میانگین میزان ذخیره کربن خاک 75/4152 گرم در مترمربع است. میزان کربن ذخیره شده در عمق دوم خاک بیشتر از عمق اول بود، که دلیل آن گسترش عمق نفوذ ریشه و سطح گسترش ریشه است. کل کربن ذخیره شده در زیتوده رویشگاه گونه 3728 تن در 20 هکتار از سطح پراکنش این گونه و 153800 تن در هکتار در سطح منطقه می باشد، که نشان می دهد خاک رویشگاه نقش مهم تری در ذخیره کربن دارد. از پارامترهای خاک موثر بر ذخیره کربن هدایت الکتریکی، اسیدیته، درصد شن، درصد رس و وزن مخصوص ظاهری است.
    کلیدواژگان: ذخیره کربن، گتگ Halocnemum strobilaceum، مراتع ساحلی، بردخون بوشهر
  • علی اکبر نظری سامانی، حمیدرضا عباسی، حسن احمدی، محمدرضا راهداری صفحات 210-223
    با توسعه و پیشرفت مطالعات علوم زمین در علم ژئومرفولوژی شاخه جدید ژئومرفومتری ایجاد شده است که به نوعی دانشی تلفیقی در زمینه علوم زمین، ریاضی و کامپیوتر است. از این دانش می توان برای طبقه بندی کمی عوارض سطح زمین برپایه تغییرات ارتفاعی استفاده کرد. در این تحقیق تلاش شده است که با مدل سازی کمی ارتفاع و فاصله بین تپه های ماسه ای در بیابان های داخلی ایران (ارگ کاشان و ارگ جن) و به طبقه بندی آنها پرداخته شود. نتایج شناسایی تپه های ماسه ای در مناطق مورد مطالعه بیانگر این بود که بیابان های داخلی ایران از تنوع قابل ملاحظه ای در شکل گیری انواع تپه های ماسه ای برخوردار است. مدل سازی کمی ارتفاعی بر پایه مدل رقومی ارتفاع 80 متری نشان داد که میانگین ارتفاع تپه های ماسه ای در ارگ کاشان و ارگ جن به ترتیب در حدود 35 و 84/6 متر است. علت کاهش ارتفاع در ریگ جن به دلیل فراوانی 37% سطح پهنه های ماسه ای در ارگ است و بدون در نظر گرفتن این پهنه ها متوسط ارتفاعی آن در حدود 63/8 متر خواهد شد به طوری که 90% از آنها در کلاس کمتر از 20 متر ارتفاع قرار داشتند. از سوی دیگر تنوع درصد فرآوانی کلاس های ارتفاعی تپه های ماسه ای در ارگ کاشان به مراتب بیشتر از ارگ جن است به طوریکه بالغ بر 80% ارگ کاشان در کلاس ارتفاعی کمتر از 50 متر است، درحالیکه 87% ارگ جن از کلاس ارتفاعی کمتر از 10 متر برخوردار است. در ارگ کاشان در ابتدای ارگ ارتفاع تپه های ماسه ای کم و به تدریج در مرکز ارگ بیشتر می شود و به بیشترین ارتفاع تپه های ماسه ای می رسد. مدل سازی کمی روابط بین ارتفاع و فاصله تپه های ماسه ای در ارگ جن بیانگر این مطلب است که فعالیت تپه های ماسه ای محدود به بخش بالایی تپه ها است.در ارگ کاشان مقایسه فاصله بین تپه های تثبیت شده، خطی و مرکب نشان داد که تپه های تثبیت شده در فاصله نزدیکتری نسبت به دو تیپ دیگر تشکیل خواهند شد.
    کلیدواژگان: مدل سازی، ژئومرفومتری، ارتفاع و فاصله تپه های ماسه ای، ارگ کاشان، ارگ جن
  • شهرام بانج شفیعی، محمد خسروشاهی، علی اشرف جعفری، فرهاد خاکساریان، لیلا کاشی زنوزی صفحات 224-237
    با کاهش محدودیت منابع آبی و نیز کاهش نزولات جوی استفاده از راهکارهای مناسب در کاهش مصرف آب برای ایجاد پوشش گیاهی در عرصه های منابع طبیعی بیش از پیش مورد توجه قرار می گیرد. به این منظور در این تحقیق تاثیر بکارگیری برخی از مواد جاذب الرطوبه مثل پلیمر سوپرجاذب و نیز صفحات پلانت بک بر روی مصرف آب و رشد نهال تاغ (Haloxylon persicum) در ایستگاه تحقیقاتی کشاورزی و منابع طبیعی استان سمنان طی سال های 1394-1392 مورد مطالعه قرار گرفت. انجام آبیاری در این مطالعه بر اساس رسیدن مکش رطوبتی خاک به فشارهای 0/1، 0/5 و 0/15 بار انجام شد. مقدار مصرف آب در هر کدام از مکش های مذکور، رسیدن به ظرفیت زراعی همان خاک بود. علاوه بر تیمارهای فوق تیمار دیم نیز در نظر گرفته شد. قبل از کاشت نهال پلیمر سوپرجاذب در نسبت وزنی 6/0 درصد با خاک چاله های کاشت نهال مخلوط شدند. در تیمار صفحات پلانت بک، این صفحات پس از حفر چاله ها در ابعاد 50×60×60 سانتی متری در کف چاله ها کارگذاری و سپس خاکپوش گردیدند. به این صورت تیمارهای جاذب الرطوبه با احتساب شاهد (بدون هرگونه مواد جاذب الرطوبه)، شامل تیمار پلیمر سوپر جاذب و صفحات پلانت بک بودند. اجرای پروژه فوق از لحاظ آماری بصورت طرح یک بار خرد شده با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی بود که در آن مکش های رطوبتی خاک در کرت اصلی و تیمار مواد جاذب الرطوبه در کرت فرعی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تاثیر توام مکش های رطوبتی و مواد جاذب الرطوبه نشان داد که میزان مصرف آب با طولانی تر شدن فواصل آبیاری برای رسیدن به مکش های بالاتر (منفی تر) سبب می شود که از مصرف آب در این مکش ها کاسته گردد به طوری که در مکش رطوبتی خاک در وضعیت 0/5 بار مصرف آب در صفحات پلانت بک برای هر نهال در طول دوره رشد به 157 لیتر رسید که نسبت به خاک شاهد و خاک دارای پلیمر در همین مکش بطور میانگین از کاهش 24 درصدی برخوردار بود و حال آنکه در مکش 0/15 بار، مصرف آب در پلانت بک در مقایسه با متوسط شاهد و پلیمر به حدود 34 درصد رسید. همچنین از تاثیر توام مکش های رطوبتی خاک و مواد جاذب الرطوبه بر رشد گیاه (ارتفاع و قطر یقه) نیز چنین نتیجه گردید که تاثیر پلانت بک بطور معنی داری در اکثر سطوح آبیاری بر رشد تاغ بیش از تیمار شاهد و پلیمر موثر است.
    کلیدواژگان: پلیمر سوپرجاذب، صفحات پلانت بک، مکش رطوبتی خاک، مصرف آب، رشد نهال تاغ
  • جلیله کریمی، مریم شریف زاده صفحات 238-248
    عرصه های منابع طبیعی به ویژه مراتع، بستر توسعه ی پایدار محیط زیست محسوب می شود. در سال های اخیر، طرح های مرتعداری نقش مهمی در جلوگیری از تخریب مراتع و بهبود وضعیت آنها ایفا کرده اند. موفقیت این طرح ها منوط به مشارکت بهره برداران است. هدف پژوهش حاضر تبیین عوامل موثر بر مشارکت بهره برداران دهستان گل تپه، شهرستان سقز، در اجرای طرح های مرتعداری بود. بدین منظور، از تحقیق توصیفی همبستگی با رویکرد مقایسه ای بهره گرفته شد. جامعه ی آماری مشتمل بر بهره برداران مراتع در مناطق روستایی (با درصد بالا و پایین مشارکت در اجرای طرح های مرتعداری) دهستان گل تپه، شهرستان سقز بود. نمونه ی آماری پژوهش شامل 175 نفر از سرپرستان خانوار در مناطق روستایی بود. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه ای ساختارمند بهره گرفته شد. نتایج ضریب آلفای کرونباخ برای سنجه های مورد مطالعه 52/0 تا 89/0 نشان از پایایی قابل قبول سنجه ها بود. نتایج نشان داد که در بین بهره برداران فعال در اجرای طرح های مرتعداری، متغیرهای ادراک در خصوص تسهیل کننده ها و بازدارنده های مشارکت، آگاهی زیست محیطی و امکان سنجی فیزیکی- اکولوژیکی طرح های مرتعداری پیش بینی کننده ی مشارکت و در گروه غیرفعال در هر دو گروه بهره برداران فعال و غیرفعال نیز ادراک در خصوص تسهیل کننده ها و بازدارنده های مشارکت و امکان سنجی فیزیکی- اکولوژیکی تبیین کننده ی مشارکت در طرح های مرتعداری بوده است.
    کلیدواژگان: توسعه روستایی، شهرستان سقز، طرح های مرتعداری، مشارکت
|
  • Ali Goharnejad, Pejman Tahmasebi, Esmael Asadi, Javad Motamedi Pages 1-15
    In contrast to the taxonomic biodiversity, based only on the relative abundance of species in the community, functional diversity summarizes various aspects of the biological composition and, hence, the role of populations in the community. Functional diversity may be linked directly to the ecosystem services; the plant biomass encompasses many ecosystem services such as food supply, conservation, tourism, and pollination. In this study, we tested several hypotheses (1) existence of a close relationship between species richness and plant biomass (2) existence of a close relationship between FAD2 (Functional Diversity index) and plant biomass (3) explaining the high percentage of plant biomass variations. The results showed that the species richness in order to predict the plant biomass with a correlation coefficient equal to three does not count as a proper indicator. However, the correlation coefficient of FAD2 Functional Diversity with plant biomass was about 0.4, which is relatively good indicator to estimate the plant biomass because of explaining a significant percentage of the biomass variations. Finally, our results clearly showed that the incorporation of abiotic factors, plant traits and functional diversity (FAD2), containing the parameters of rainfall, leaf length, plant height and FAD2 index, could explain 75% of plant biomass variations and was considered as the most appropriate model predicts plant biomass.
    Keywords: Functional Diversity, plant biomass, environmental factors, FAD2 Index, central Zagros
  • Mohammad Hosein Parsamehr, Zahra Khoravani Pages 16-29
    This research was aimed to classify the drought in arid and semi arid regions of Isfahan province using TOPSIS technique. Four climatic elements including temperature, number of rainy days, annual rainfall and relative humidity were used for five meteorological stations during the 20-year period (1994-2013). For validation of the proposed method, the output of TOPSIS method was compared with the output of DPI, PNPI, RAI and SPI. For this purpose, Spearman's rank correlation coefficient was used between the quantified values of drought severity index and annual rainfall. The results showed that there was a strong correlation between the drought severity index and annual rainfall in the TOPSIS algorithm in all studied stations. Therefore, the validity of the model was approved. Generally, moisture fluctuations are high in the study area. In other words, drought is completely independent from station to station and from year to year, so that Nain and Isfahan had the highest (13 years) and lowest (7 years) number of drought years, respectively. In the TOPSIS algorithm, drought is closer to its real value since more parameters are used compared with previous simple methods. In this method, there is a systematic relationship between climatic elements in a year and other years, through which evaluation and ranking of drought is carried out. Finally, it could be concluded that the TOPSIS algorithm is a method capable of determining and ranking drought.
    Keywords: drought, MCDM, TOPSIS, Ranking, Isfahan Province
  • Manijeh Mahdizadeh, Ali Golkarian, Kamaeddin Naseraddin, Ali Asghar Taleban Fard Pages 30-38
    The relationship between soil and plant has long been considered, leading to the greatest benefits to humans. This study was aimed to investigate the effect of soil properties on establishment of Haloxylon aphyllum. For this purpose, in two adjacent regions with different soil, some of the physical and chemical properties of soil and growth parameters of Haloxylon were measured in Gonabad and Mahvelat cities. Data were analyzed using the Minitab software through the two-sample t test. According to the results, soil parameters including the percentage of lime, potassium and phosphorus had no significant effect on the growth of Haloxylon. However, increased soil saturation percentage, reduced soil pH and increased amount of carbon and nitrogen in furrow cultivation, and low electrical conductivity in the pits filled with sediments as well as fine soil texture in two cultivations led to improve the growth of Haloxylon. Also, soil salinity does not affect the viability of this species.
    Keywords: Haloxylon aphyllum, Gonabad, Mahvelat. Establishment
  • Mehdi Ghasemi, Esmael Karami Dehkordi Pages 39-56
    Natural resources are mostly considered as a common property of different relevant actors that may have different and competitive interests. In many cases, these stakeholders may have conflicts over natural resources due to their livelihood needs or other interests. Managing these conflicts is an important element of natural resources management. The purpose of this paper is to explore the actors and their interests and resources in the Dorahan and Cheshme Ali Watersheds, located in the Chaharmahal and Bakhtiari Province, as well as to illustrate the conflict pattern among them. A multiple case study methodology with multiple units of analysis was utilized. These two watersheds, comprising six villages, had various natural resources with different private and nationalized land properties. There was some reports showing property conflicts between rural people and the Natural Resources and Watershed Management Administration of this province. The data were collected using qualitative techniques such as observation, semi-structured interviews, focus groups, mapping and diagrams. The data were finally analyzed using the Conflict Pattern Assessment technique. The external actors and rural and nomadic communities had different interests in the watersheds, which caused conflicts among them. Moreover, these conflicts were at different levels. The highest level of conflict was identified between the communities and natural resources conservationists, while the conflict with other external actors was in a form of dissatisfaction of the services received. In addition, the conflict was reported inside the communities; between the households and rural organizations such as cooperatives and councils. The most important consequences of these conflicts have been weakening rural household's livelihoods, increasing rural – urban emigration and decreasing social capital. Despite the negative impacts, the conflict has had some short-term positive impacts on improving rangelands vegetation due to prohibiting rural livestock early grazing.
    Keywords: Conflict, conservation, Natural Resources Management, Household's Livelihood
  • Valiollah Raufirad, Razie Sabouhi, Gholamreza Shojae, Setareh Bagheri Pages 57-66
    Range management plans (RMPs) are one of the main tools for the management and utilization of rangelands in Iran. Range size, number of animal units, and rangeland users are considered as the most important factors influencing RMPs. This study was conducted in the rangelands of Isfahan province in 2008 in order to study the relationship between range size, the ratio of permitted animal unit to existing animal unit and number of rangeland users with range condition. Accordingly, the list of RMPs was prepared. Then, the range size, the number of permitted and existing animal units and rangeland users were determined. After that, the range condition was determined using four-factor (winter rangelands) and six-factor methods (summer rangelands). Finally, the relationship between range size, the ratio of the permitted animal unit to the existing animal unit and number of rangeland users (separately and commonly) with range condition was verified by using spearman correlation and discriminate analysis. Results indicated that there was a significant relationship between range size (P≤ 0.01) and the ratio of the permitted to the existing animal unit (P≤0.05) with range condition in summer rangelands. Therefore, it is concluded that range size and animal unit could be considered as one of the factors affecting rangeland degradation.
    Keywords: Range size, Number of rancher, animal unit, range condition, Esfahan province
  • Ali Nazari, Asghar Tavakoli, Hoda Ghasemieh, Naser Mashhadi, Mohammadreza Rahdari Pages 67-79
    Wind erosion is one of the most important natural processes in arid and semi-arid areas, occurring as a result of erosive winds. Wind speed, frequency and duration should be considered in studies related to wind erosion. Kashan Erg is one of the most important sand dunes complexes in Iran. To study the relationship between the wind characteristics (Uni- directional index, windness index, wind duration and frequency) with Erg morphology and also study the changes of sand flow rate in various regions, anemometers data were obtained from synoptic stations of Kashan, Ardestan, Jangalbani Badrod, Garmsar and Qom. Then, the interpolation map of sand transport and interpolation map of average and maximum wind in Kashan Erg were drawn using GIS software. Finally, the analysis results showed that the interpolation map of sand transport corroborated the results obtained from interpolation map of average wind, because sand transport rate and average wind speed were reduced from east to west of the Erg. Therefore, it is found that wind frequency and duration have more important role in the sand transport and morphology of the study area as compared with the wind speed. In addition, the comparison of Erg morphology and anemometer results in different stations showed that the spring and summer winds had the highest role in the Erg morphology.
    Keywords: geomorphology, Kashan Erg, anemometers data, wind erosion, windness index
  • Zahra Jafari, Hamid Niknahad Gharmakher, Maryam Ghasemi, Isa Jafari Pages 80-88
    Todays, conversion of forests and rangelands to croplands has made concern about soil and environmental degradation and global climate change. Knowledge of the effects of land use change on soil properties is necessary and can be a solution for identifying sustainable managements in any region in order to prevent soil degradation and reach to sustainable production and environmental purposes, either. In the past decades, large part of Avard rangelands has been converted to croplands. In recent years, gardening on these low efficiency agricultural lands has been suggested. The aim of this study was to investigate the effects of gardening on some soil physical and chemical properties compared with rangeland and cropland in Avard region. At first, the study area was identified by field survey and then, three composite soil samples were obtained from depth of 0-30 cm of key area of each treatment (rangeland, walnut Garden, walnut – apple garden, cereal farm, and frijol farm). Some soil physical and chemical properties including texture, aggregate stability, bulk density and porosity, organic carbon, pH, and electrical conductivity were measured in laboratory and soil erodibility index was calculated by using the modified clay ratio relation. Data analysis was performed by SPSS.16.0 software and one way analysis of variance. In order to compare the means of studied parameters, tukey test at a significance level of 5% was applied. The results demonstrated that soil aggregate stability and electrical conductivity were significantly improved (P0.5). According to the results, it can be concluded that the best land use in the study area is natural rangelands. Establishment of orchards in the low efficiency arable lands of the study area is recommended, either.
    Keywords: Land use change, soil, cultivation, Orchard, rangeland, Hezarjerib Behshahr
  • Fatemeh Rahiminezhad, Mohammad Saghari, Moslem Rostam Pour, Hamed Foroughi Far Pages 89-97
    Perennial shrubs cause to change the soil quality of their habitat through litter fall and root penetration. This research was aimed to investigate the effects of two range species on the soil surface. The study was conducted in a part of steppe rangelands in Tabas County. Soil sampling was performed completely random at 0-20 cm soil depth with two treatments including beneath the stratum and control group. Soil chemical properties including EC, organic matter and soluble sodium and chlorine were measured. Data analysis showed that the soil chemical properties measured beneath the stratum of both species differed significantly as compared with the control group (P
    Keywords: Range restoration, Shrub plant, Chemical Soil properties, Salsola yazdiana, Atriplex lentiformis
  • Savan Shahrokhi, Mahshid Souri, Javad Moetamedi Pages 98-109
    Global warming has devastating effects on the lives of organisms, causing damage to natural ecosystems, floods, droughts and climatic and ecological imbalance. Resonance effects of greenhouse gases in the atmosphere as a result of carbon dioxide concentration causes warming, melting polar ice caps, massive flooding, and deforestation. Biological carbon sequestration is soil and plant's ability to absorb carbon dioxide from the atmosphere and store it in plant and soil. Therefore, it is a method that helps to reduce atmospheric carbon and to mitigate the consequences of climate changes. In this project, the effects of restoration rangeland practices (contour furrow) on carbon sequestration were investigated in Khalifan region of Mahabad. For this purpose, in each study site (contour furrow and control), four 100-m transects were established. Along each transect, five plots spaced 20 m apart were set up systematically. At the beginning and end of each transect, a profile was excavated at two depths (0-15 and 15-30 cm). Soil and plant samples were transferred to the laboratory. Plant biomass was measured in all plots by cutting and weighing method. Carbon sequestration rate was determined for each of the samples. The data were analyzed by ANOVA and T-test. The results indicated that the highest rate of carbon sequestration in the study sites belonged to the litter. The results demonstrated that the rate of carbon sequestration in both biomass and soil in contour furrow site was higher in comparison with control site. This can be due to the positive effect of contour furrow practice on the amount of participation storage in soil, run off and erosion control and increasing the vegetation.
    Keywords: carbon sequestration, Restoration Practice, Contour Furrow, soil, biomass, Khalifan region
  • Ardashir Pounrnemati, Ardavan Ghorbani, Jaber Sharifi, Farzad Mirzaie, Masoume Amirkhani, Mahmoud Goudarzi Pages 110-125
    The purpose of this study was to investigate the relationship between rangeland plants production based on total production and life forms of grasses, forbs, and shrubs with topographic factors (altitude, slope, and aspects) in Sabalan rangelands, Ardabil province. To determine the annual total production, the amount of production was estimated using harvesting method in one square meter plots (totally of 216 plots) under the altitude range of 1200 to 2900 meters a.s.l. Using topographic maps, the digital elevation model was derived and classified maps of elevation, slope, and aspect were derived. Then, in each plot, information such as elevation, slope, and aspect was extracted. The correlation between life forms and topographic factors was analyzed using multivariate regression method. The results showed that there was a significant relationship between the production of life forms such as grasses (P0.05). The production of grasses, forbs and total production had direct relationship with slope; however, the production of shrubs decreased with the increase of slope. The production of grasses increased with altitude, and in the east-faced slopes, it was estimated more than the other aspects. The production of forbs decreased with the increase of altitude and was higher in the east aspect in comparison with the other aspects. The production of shrubs and total production in the middle altitude and in north –faced slopes were more than the other classes and aspects according to the suitable ecological condition and low degradation. Although it is obvious that elevation, slope, and aspect can change and affect the production, this effect is unknown, especially in the connection with life forms and the process of change. Overall, it can be concluded that these results could be used in the management of these rangelands, particularly in the improvement and rehabilitation practices.
    Keywords: rangelands, production, topographic factors, life form, Ardabil Province
  • Farokh Asadzadeh, Maral Khodadadi, Ehsan Ehsan Malahat Pages 126-141
    Huge parts of Urmia Lake have been dried up in recent years. As a result, vast areas of salty fine sand dunes, which are very susceptible to wind erosion, have been formed. This study was conducted to investigate the performance of Particle Size Distribution (PSD) models in description of sand dune PSDs and predicting wind erodibility by using PSD models in parts of western coast of Urmia Lake. Totally, 48 samples from a grid of 500m × 500m were collected. PSD of the samples was determined by dry sieving method. Statistical parameters of grain size including mean, sorting, skewness and kurtosis were calculated. Performance of nine PSD models in describing the grain size distribution was assessed by the coefficient of determination (R2), Root mean square error (RSME) and Akaike criterion (AIC) of the models. To determine wind erodibility of sand dunes, mass fractions of aggregates.
    Keywords: sand dunes, Particle Size Distribution models, wind erodibility, Urmia Lake
  • Farhang Ghasriani, Mina Bayat, Mirtaher Ghaemi, Hasan Yeganeh Pages 142-151
    This research was aimed to investigate the effects of different harvesting intensities on forage yield and vitality of Aeluropus littoralis, as a key and important range species in the Tez Kharab rangelands, Urmia, Iran. The study was conducted in the rangelands around Urmia Lake and a 0.5-ha exclosure was selected and fenced in the first year of the study. The treatments consisted of four harvesting intensities including 0%, 25%, 50%, and 75%. Harvesting treatments were applied for four years during the growing season and at the start of livestock grazing. The harvested forage was air-dried and weighed to calculate the forage yield. In addition, the remaining yield of control and harvesting treatments were cut, dried, and weighed. Data were analyzed using a split-plot design in time. Finally, the effects of changes in phenological characteristics, forage yield, plant vitality and mortality were investigated. The effects of year and harvesting intensities as well as interaction effects of year and harvesting intensity were significant on forage yield (P
    Keywords: Allowable use, Aeluropus littoralis, Harvesting intensity, saline lands of Uromieh
  • Zohre Ebrahimi, Abasali Vali, Mohammad Khosroshahi, Reza Ghazavi Pages 152-164
    Wetlands in the central Iran lakes are considered as part of desert ecosystems and their destruction leads to adverse consequences. In central part of Iran, climatic and human factors have created significant differences between dry and wet surfaces of Gavkhooni wetland in recent decades, leading to produce more dust in central part of Iran. The aim of this research was to assess the impact of dried bed of Gavkhooni wetland on the production of the internal dust in Isfahan province by using remote sensing and storm roses in the period of 22 years (1991- 1992 to 2011-2012). For this propose, the landsat imagery and anemometer data were used. After geometric and radiometric corrections, Normalized Difference Water Index (NDWI) was calculated and the dry and wet surfaces were separated. To determine wind erosion threshold velocity, undisturbed soil samples were transferred to the wind erosion meter. Then, the number of dusty days in the synoptic station of Isfahan was calculated based on the wind speed greater than wind threshold speed. Relationship between the number of dusty days and dried bed of wetland was evaluated with correlation analysis. Finally, to determine the dusty wind direction from the side of Gavkhuni wetland to Isfahan station, annual and seasonal wind roses and storm roses were plotted and evaluated. The results of this study based on the artificial neural network model showed that the most important factors influencing the bed of the Gavkhuni wetland were input flow rate, evaporation, drop in groundwater level, temperature, and rainfall, respectively. The results of the correlation analysis showed that there was a significant inverse relationship between the number of dusty days and dried bed of wetland in the seasons of autumn, spring, summer and annual scale in Isfahan station. Also, results of storm roses showed that dusty winds did not blow from wetland toward this station.
    Keywords: dust, Gavkhooni wetland, NDWI, Stormrose, Isfahan
  • Ardavan Ghorbani, Ardashir Pournemati, Mohsen Panahande Pages 165-180
    The aim of this study was to estimate and map the plant group and total aboveground phytomass using Landsat 8 images in the rangelands of Sabalan Mountain. Images were selected on the 19th of July 2013 and field data were collected in April and July based on maximum matching with the phenology of the study area and in the closest date to the time of image acquisition. Twenty-four sampling sites on six vegetation types were determined. In each site, 9 sampling plots, based on previous studies, which are required for minimum sample number according to the variance of vegetation distribution, were determined in a systematic-random method, and the aboveground phytomass of vegetation groups, such as grasses, forbs, shrubs and total, were determined using the harvesting method. Initially, to calculate vegetation indices, the averages of 16 pixel values of the location of sample units from the corrected images were derived and transferred to the software environment. The correlation matrices between the derived pixel values and field collected data for the 24 selected vegetation indices were calculated and used for the estimation of grasses, forbs, shrubs and total aboveground phytomass. The results showed that indices such as RVI, TNDVI and GNDVI had the highest correlation with the aboveground phytomass of grasses, PD312, IO and PD311 with the aboveground phytomass of forbs, RDVI, DVI and RVI with the shrubs, and PD311, PD321 and PD312 with the total aboveground phytomass (P
    Keywords: Rangeland capacity, Remote sensing, vegetation index, Sabalan mountain, Ardabil Province
  • Parisa Heydari, Saeid Hojati, Naieme Enayati, Amir Raiat Pishe Pages 181-192
    Soil is a major reservoir of terrestrial carbon, but human activities around the world including land use change lead to a significant emission of carbon from the soil. It seems that soil organic carbon has been significantly decreased due to the land use changes over the last century in Iran. Therefore, the objective of this study was to investigate the effect of land use change (rangeland to agriculture) on organic carbon stock and some biological indices of soil quality (soil organic carbon (SOC), basal soil respiration (BSR), microbial biomass carbon (MBC), microbial quotient (MQ), and metabolic coefficient (qCO2) in east of Khuzestan province. Soil samples were collected in eight replicates and two depths (0-15 and 15-30 cm) in both land uses. Results showed that except qCO2, the amount of TOC, MBC, and MQ in agricultural use decreased significantly as compared to rangeland. According to the results, C stock of agricultural lands in 0-15 and 15-30 cm layers was 19.5 and 8.3 Mgha-1, showing 34 and 47 percent decrease when compared to natural rangeland with 29.7 and15.9 Mgha-1 C stock. The SOC content in 0-10 cm soil layers of agricultural use and natural rangeland was (8.47 and 5.28 gKg-1) and (13.29, 6.55 gKg-1), respectively, demonstrating 60 and 71 percent reduction in agricultural lands. In addition, in 0-15 and 15-30 cm layers of agricultural lands, MBC (60 and 71 percent), MQ (37 and 65 percent) showed reduction and qCO2 increased 3-4 times when compared to natural rangeland. Results show that agricultural activities lead to considerable loss in total organic carbon and half of organic carbon stock in the soil. Limitation of organic carbon in agricultural land use makes noticeable reduction in MBC than other properties. Thus, it can be used as a suitable indicator for monitoring changes of organic carbon in the soil.
    Keywords: Carbon stock, land use, microbial biomass, rangeland, Respiration
  • Fazel Amiri Pages 193-209
    This study was conducted to calculate the amounts of carbon storage and effects of environmental factors on C storage of Halocnemum strobilaceum in the coastal rangelands in Bordekhoon of Boushehr province. The plant samples were cut (above and underground), and soil samples were taken at two depths (0-30, 30-50 cm) in five sampling and control sites. The plant samples (leaves, branches, and roots) and soil factors (percentage of sand, clay and silt, EC, pH, SP, T.N.V, Bd, OC, and N) in each sample point were determined by laboratory methods. Organic carbon in plant parts and soil were determined using burning and Walky-black methods. The relations between soil parameters and C storage in above and below ground biomass were determined using principal component analysis and cluster analysis. The result showed that the amount of C storage in above-and below-ground biomass was 248 and 18.62 gr/m2, respectively. Furthermore, the amount of C stored beneath the plant had a significant difference with stored carbon at a distance of 1.5 m. The result of variance analysis of soil parameters and soil carbon storage with a central site for other parameters showed a significant difference at the 5% level. The average soil carbon storage was 4152.75gr/m2. The amount of carbon stored in second soil depth was more than the first depth, due to the root penetration and root development. Total carbon storage in the plant biomass of the study habitat was 3728 tons in 20 ha of species distribution and 153800 t/ha at the regional level, showing the important role of soil in carbon storage. The results of the effect of soil parameters on carbon storage by PCA and cluster analysis showed that, the most important parameters influencing soil carbon storage were EC, pH, percentage of sand and silt and bulk density.
    Keywords: Carbon storage, Halocnemum strobilaceum, Costal rangelands, Bordekhoon- Boushehr
  • Ali Nazari, Hamidreza Abbasi, Hasan Ahmadi, Mohammadreza Rahdari Pages 210-223
    This research was aimed to modeling the height and distance of sand dunes in central deserts of Iran (Kashan Erg and Jen Erg) as well as their classification. Results of identifying sand dunes in the study areas showed that there were considerable variations in formation of sand dunes in central deserts of Iran. Quantitative modeling of height based on DEM (80 × 80m) showed that the average height of sand dunes in Kashen Erg and Jen Erg was 35m and 6.84m, respectively. The reduced height in Jen Reg was due to the 37% frequency of sand dunes area and regardless of these dunes, the average height was calculated to be 8.63 m in Jen Reg, of which 90% was in a height class less than 20 m. On the other hand, the frequency percentage variation of sand dunes height classes is higher in Kashan Erg, so that over 80% of Kashan Erg is in a height class less than 50m, while 87% of Jen Erg is in a height class less than 10m. In Kashan Erg, the height of sand dunes is low and gradually increases in the center of Erg, reaching to the highest height of sand dunes. Quantitative modeling of relations between the height and distance of dunes in Jen Erg indicated that the sand dunes activity was restricted to the upper part of the dunes. In Kashan ERG, the comparison of fixed, linear and compound dunes showed that the fixed dunes would be formed at a closer distance as compared with two other types.
    Keywords: Modeling, Geomorphometric, High, Space of Dunefields, Kashan Erg, Jen ERG
  • Shahram Schafiee, Mohammad Khosroshahi, Ali Ashraf Jafari, Farhad Khaksarian, Leila Kashi Zenouzi Pages 224-237
    Due to the limited water resources and low rainfall, finding proper solutions to reduce the water consumption for vegetation production in natural areas has received attention more than ever before. For this purpose, this research was aimed to investigate the effects of superabsorbent polymer and Plantbac panels on the efficient use of water on Saxaul (Haloxylon persicum) growth. The study was conducted in the Agricultural and Natural Resources Research Station in Semnan province, Iran. Irrigation in this study was performed according to the soil water suction, reaching to pressures of 1.0, 5.0, and 15.0 bars. The water consumption in each of the aforementioned suctions was to reach the field capacity of the same soil. In addition to the above treatments, rainfed treatment was also considered. Before planting the seedlings, the superabsorbent polymer was mixed with the soil of seedling pits at a weight ratio of 0.6%. The Plantbac panels were placed in the bottom of the pits at dimensions of 60×60×50 cm. Therefore, treatments consisted of superabsorbent polymer and Plantbac panels. The experiment was conducted as a split plot design based on randomized complete block, in which soil water suctions levels were considered as main plot and superabsorbent polymers as sub-plot. The results of the combined effect of both water suctions and superabsorbent polymer showed that the water consumption at these suctions was reduced by prolonging the irrigation intervals to reach higher suctions (more negative). At a soil water suction of 5.0 bars, the water consumption for each seedling was 157 liter, showing 33% decline as compared to the soil containing polymer at the same suction. However, at a suction of 15.0 bars, water consumption in the Plantback declined to 34%. Our results clearly showed that the Plantbac panels could significantly increase the Saxaul growth in different irrigation levels more than that recorded for the control and polymer treatments.
    Keywords: Super absorbent polymer, Plantbac panel, soil water suction, waterconsumption, Saxaul seedling growth
  • Jalile Karimi, Maryam Sharif Zade Pages 238-248
    Natural resources, especially rangelands characteristically provide a context for sustainable development of environment worldwide. Recently, rangeland management projects play an important role in preventing pasture degradation and promote their overall status. Community participation is one of the main factors for any successful range management program. Due to the importance of stakeholder participation in rangeland management projects, this study aimed at investigating determinants of stakeholders’ participation in rangeland projects of Goltape Dehestan, Saqqez county. Thereby, the study employed descriptive causal comparative research design. The statistical population was consisted of beneficiaries in rural pastures (with high and low participation rate in range management projects). The sample was consisted of 175 rural household heads in Gol Tappeh villages.
    Structural questionnaires were used to collect data. The questionnaires validity was confirmed by panel of experts and a pilot study was done to assess the reliability. Cronbach's alpha coefficients were between 0.52 and 0.89 for different measures. The results showed that, in active-participant group, perception towards facilitative factors and bottlenecks, environmental awareness and physic-ecological feasibility of rangeland projects and in passive-participant group perception towards facilitative factors and bottlenecks and physic-ecological feasibility were determined the participation in rangeland projects.
    Keywords: Rural development, Saqqez county, Rangeland projects, Participation