فهرست مطالب

علمی شیلات ایران - سال هجدهم شماره 1 (پیاپی 66، بهار 1388)

مجله علمی شیلات ایران
سال هجدهم شماره 1 (پیاپی 66، بهار 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/01/01
  • تعداد عناوین: 16
|
  • منصور آزاد، قباد آذری تاکامی، مریم طلا، مهدی شکوری، سعید مسندانی صفحه 1
    در پژوهش حاضر که در سال 1382 و در مرکز آموزش و بازسازی ذخایر آبزیان بندر کلاهی انجام گردید، کارآیی تکثیر مولدین پرورشی و دریایی میگوی سفید هندی (Fenneropenaeus indicus) از طریق اندازه گیری هم آوری کاری نسبی، درصد لقاح، درصد تخم گشایی، تعداد ناپلیوس حاصل از هر مولد، مدت زمان لازم برای طی شدن هر یک از مراحل تخم گشایی ناپلیوس، زوآ، مایسیس و پست لاروی، میزان بازماندگی در مراحل ناپلیوس، زوآ، مایسیس و پست لاروی، همچنین وزن و طول کل پست لاروها در مرحله PL12 و با استفاده از طرح آزمایشی بلوک های تصادفی در قالب فاکتوریل مورد مقایسه قرار گرفت. در این بررسی تعداد 30 میگوی مولد دریایی و 30 میگوی مولد پرورشی که در مرحله 2 رسیدگی جنسی قرار داشتند، در سه تکرار منظور شدند (هر تکرار شامل 10 میگوی مولد دریایی و 10 میگوی مولد پرورشی) و القای رسیدگی جنسی در آنها از طریق قطع پایه چشمی انجام گردید. پس از یک هفته، 3 مولد دریایی و 3 مولد پرورشی که در مرحله 4 رسیدگی جنسی قرار داشتند از هر تکرار انتخاب و به اطاق تخمریزی و مخازن تخمریزی منتقل شدند. زاده های حاصل از هر مولد تا مرحله PL12 بصورت جداگانه نگهداری شده و پارامترهای فوق الذکر به تفکیک در مورد هر مولد اندازه گیری گردید. آزمون میانگین دانکن نشان داد که مولدین دریایی از نظر تولید ناپلیوس و وزن پست لاروهای تولید شده، برتری داشتند (P< 0. 05). مولدین پرورشی نیز از نظر میزان هم آوری کاری نسبی و سرعت رشد در مراحل مایسیس و پست لاروی، نسبت به مولدین دریایی ارجح بودند (P< 0. 05). در این بررسی مولدین دریایی احتمالا بدلیل وزن بیشتری که نسبت به مولدین پرورشی داشتند، در بعضی پارامترهای کمی بهتر از مولدین پرورشی ارزیابی شدند، اما از نظر پارامترهای کیفی، تفاوت قابل ملاحظه ای بین این دو گروه ملاحظه نگردید.
    کلیدواژگان: میگوی سفید هندی، Fenneropenaeus indicus، مولدین دریایی، مولدین پرورشی
  • اکبر اسماعیلی، نرگس شاه نقی، عبدالحسین روستاییان، آریا اشجع اردلان، منوچهر همئی صفحه 13
    در این پژوهش ترکیب های ناقطبی و نیمه قطبی موجود در خیار دریایی (Holothuria sp.) جمع آوری شده از سواحل بندرلنگه، با استفاده از روش Bligh & Dyer استخراج شد. استخراج مواد طبیعی ناقطبی موجود ابتدا بوسیله نرمال هگزان و سپس ترکیبات نیمه قطبی با استفاده از دی اتیل اتر انجام شد. پس از تغلیظ شدن، نمونه های تهیه شده به دستگاه گاز کروماتوگرافی مجهز به طیف سنج جرمی (GC/MS) تزریق شد و طیف های جرمی بدست آمد. با استفاده از مراجع (Eight peak) و محاسبه اندیس کواتس (KI) و مطابقت آنها با اندیسهای کواتس استاندارد، ترکیبات موجود در فازهای هگزانی واتری شناسایی گردید. براساس نتایج بدست آمده ، در فاز هگزانی بافت خیار دریایی 9 ماده شامل: -2 اکتانول 5. 23) درصد)، -5 متیل -2 هگزانول 8. 05) درصد)، -2 نونانول 2. 50) درصد)، -2 دکامتیل سیکلوهگزاسیلوکسان 2. 09) درصد)، -3 هیدروکسی استئاریک اسید 1. 66) درصد)، متیل آرچیدونات 20. 65) درصد)، 1 و 4 و 8، -2 دکاتری ان 21. 71) درصد)، اولئیک اسید 30. 27) درصد)، -2-1 دکانول 2. 52) درصد) و همچنین در فاز اتری آن، 7 ماده شامل: تترادکان 0. 63) درصد)، پالمیت اولئیک اسید 1. 23) درصد)، پالمیتیک اسید 1. 63) درصد)، اولئیک اسید 40. 31) درصد)، استئاریک اسید 3. 40) درصد)، متیل آرچیدنات 28. 62) درصد) و 1 و -2 بنزن دی کربوکسیلیک اسید 2. 17) درصد) شناسایی گردید در هر دو فاز بیشترین درصد را اولئیک اسید بخود اختصاص داده است. بررسی اثر آنتی اکسیدانی نیز به روش SIO و توسط دستگاه Rancimat انجام گرفت، که در بررسی انجام شده هیچگونه اثر آنتی اکسیدانی در ترکیبات مورد نظر دیده نشد.
    کلیدواژگان: خیار دریایی، آنتی اکسیدان، Holothuria sp، _ OSI، Rancimat
  • غلامعلی اکبرزاده، عباسعلی استکی، کیوان اجلالی خانقاه، محمدصدیق مرتضوی، لیلی محبی نودژ، فرشته سراجی، شیوا آقاجری، سیدعبدالمجید هاشمیان، مریم سلیمی زاده صفحه 21
    توسعه فعالیت های پرورش میگو در سواحل جنوبی کشور خصوصا در استان هرمزگان در دهه اخیر از رشد نسبتا بالایی برخوردار بوده است. این تحقیق به منظور بررسی اثرات زیست محیطی ناشی از فعالیت مجتمع های پرورش میگو بر آبهای ساحلی منطقه تیاب استان هرمزگان در سال 1382 به اجرا درآمد. در این تحقیق، برخی از پارامترهای کیفی آب از 9 ایستگاه انتخاب شده در کانالهای آبرسانی سایت های تیاب جنوبی و شمالی (ایستگاه های 1، 2، 3 و (4 و آبهای ساحلی مجاور مجتمع های پرورش میگو (ایستگاه های 5، 6، 7، 8 و (9 بصورت ماهانه در یک دوره پرورش شش ماهه (تیرماه تا آذرماه) مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل پارامترها از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه توسط نرم افزار آماری SPSS15 استفاده گردید. در این تحقیق محدوده تغییرات بدست آمده برای دمای هوا، دمای آب، شوری، pH، اکسیژن محلول، اکسیژن مورد نیاز بیوشیمیایی (COD) ، نیترات، نیترت، آمونیاک کل، فسفات و فسفر کل بترتیب برابر با 21) تا 40 درجه سانتیگراد)، 22) تا 39 درجه سانتیگراد)، 37 ppt) تا 54)، 7. 85) تا 8. 38)، 4) تا 8. 1 میلیگرم بر لیتر)، 0. 2) تا 8. 5 میلیگرم بر لیتر)، 0. 11) تا 0. 186 میلیگرم بر لیتر)، 0. 001) تا 0. 029 میلیگرم بر لیتر)، (صفر تا 0. 016 میلیگرم بر لیتر) ، صفر تا 0. 043 میلیگرم بر لیتر) و 0. 014) تا 1. 4 میلیگرم بر لیتر) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که مقادیر اکثر پارامترهای اندازه گیری شده در ایستگاه های متعلق به پسابهای خروجی 2) و 4) بیشتر از کانالهای ورودی (ایستگاه های 1 و 3) و آبهای ساحلی مجاور مجتمع های پرورش میگو (ایستگاه های 5، 6، 7، 8 و 9) بوده است. نتایج آنالیز واریانس یکطرفه نشان داد که بین ایستگاه های مربوط به پسابهای خروجی، کانال های آبرسانی و آبهای ساحلی مجاور مجتمع ها اختلاف معنی داری برای اکثر پارامترهای مورد مطالعه وجود دارد (P< 0. 05). با استفاده از نتایج بدست آمده می توان گفت خور تیاب بدلیل قرار گرفتن در حد فاصل مجتمع های پرورش میگو و آبهای ساحلی، توانسته است بار آلودگی ناشی از ورود پسابها را تعدیل و مانع از اثرات سوء زیست محیطی بر آبهای ساحلی گردد. لذا می توان گفت در حال حاضر تمام پارامترهای مورد مطالعه در آبهای ساحلی مجاور مجتمع های پرورش میگو در وضعیت مطلوب خود قرار دارند.
    کلیدواژگان: میگو، آبزی پروری، پساب، تیاب، استان هرمزگان
  • محمود بهمنی، فروغ سروی غیاث آبادی، رضوان الله کاظمی، احسان سروی غیاث آبادی صفحه 33
    مراحل تکامل و رشد و نمو جنینی ماهی شانک زرد باله (Acanthopagrus latus) بر حسب وضعیت دمایی زمان تکثیر مصنوعی ماهیان دریایی در دو میانگین دمایی 20± 1 و 23± 1 درجه سانتیگراد مورد مطالعه قرار گرفت. میانگین قطر تخم در ابتدای لقاح 739. 35± 0. 0081 میکرون و در زمان تفریخ نهایی 792. 36± 0. 0095 میکرون و به طور کلی میانگین قطر تخم از مرحله تخم لقاح یافته تا زمان تفریخ تخم 763. 49± 0. 0016 میکرون محاسبه شد. میانگین قطر تخم در مرحله مورولا 751. 81± 0. 0064 میکرون، در مرحله نورولا 767. 55± 0. 0074 میکرون، در مرحله ظهور قلب 779. 97± 0. 0084 میکرون و در مرحله افزایش رنگدانه ها 780. 84± 0. 0086 میکرون ثبت شد. طول مدت انکوباسیون تخم و تکامل جنین این ماهی نیز در دمای 20± 1 درجه سانتیگراد 31 ساعت و 15 دقیقه و در دمای 23± 1 درجه سانتیگراد 26 ساعت و 15 دقیقه ثبت گردید. از مرحله لقاح تخم تا مرحله تفریخ، 20 مرحله، شامل مراحل تکامل جنینی ماهی شانک زرد باله و نیز مرحله رهاسازی پوسته در شرایط انکوباسیون شناسایی گردید. بنظر می رسد درجه حرارت آب یک عامل محیطی موثر بر روند تکامل جنینی درماهی شانک زرد باله است. بطوریکه تفریخ تخم در دمای 20± 1 درجه سانتیگراد 5 ساعت دیرتر از دمای 23± 1 درجه سانتیگراد صورت می پذیرد، اگر چه در تعداد و مشخصات مراحل رشد و نمو جنینی این گونه بدنبال تغییر دما تفاوتی ایجاد نشد. لذا هر گونه برنامه ریزی در امر مدیریت تکثیر مصنوعی این گونه اقتصادی، مسلما بر ارتقای کمی و کیفی فرآیند تولید آن اثر گذار خواهد بود.
    کلیدواژگان: شانک زرد باله، جنین، خلیج فارس، ایران
  • محمود حافظیه، صالح کامارودین، چی رز بن سعد، مصطفی کمال عبد ستار، ناصر آق، حمیرا حسین پور صفحه 43

    کیفیت غذایی سویه های تجاری آرتمیا از نظر میزان آراشیدونیک اسید ARA، ایکوزاپنتانوئیک اسید EPA و مخصوصا دکوزاهکزانوئیک اسید DHA نسبتا فقیر می باشند و لازم است این غذاهای زنده با کمک امولسیونها یا روغن های خاص غنی شوند.
    به منظور بهبود در محتوای EPA ، DHA، نسبت DHA/EPA و ARA ناپلیوس آرتمیا ارومیانا، امولسیون تجاری ICES30/4 ساخت بلژیک، روغن بذر کتان بعنوان روغن گیاهی، روغن کبد ماهی کاد و روغن تخمدان ماهی خاویاری بعنوان دو روغن حیوانی که در آنها میزان EPA بترتیب 29/6، 03/0، 39/11 و 55/7 و میزان DHA بترتیب 90/20، 00/0، 64/7 و 76/2 میلی گرم در لیتر وزن خشک می باشد با سه غلظت (100 ،200 و 300 واحد در میلیون) در دو زمان مختلف (12 و 24 ساعت) بعنوان ماده غنی ساز مورد ارزیابی قرار گرفتند.
    نتایج نشان دادند که امولسیون روغن گیاهی در سطوح و زمانهای مختلف تاثیر چندانی در افزایش محتوای اسیدهای چرب فوق غیراشباع و نسبت DHA/EPA ندارند ولی روغن های حیوانی و امولسیون در غنی سازی این اسیدها تاثیر مثبت داشته، روغن تخمدان ماهی خاویاری ضعیفترین نسبت DHA/EPA (40/0 در سطح 300 واحد در میلیون و زمان 24 ساعت) و امولسیون تجاری بهترین نسبت DHA/EPA (20/1 در سطح 300 واحد در میلیون و زمان 24 ساعت) را سبب شدند. روغن کاد (53/0 در سطح 100 واحد در میلیون و زمان 24 ساعت) بهترین روغن می باشد که با توجه به قیمت و قابلیت دستیابی می تواند برای بهبود نسبت جایگزین امولسیون تجاری گردد. بطور کلی میزان HUFA در سطح 200 واحد در میلیون و زمان 24 ساعت افزایش یافت. همچنین تمام روغن های مورد استفاده باعث افزایش درصد پروتئین و چربی در ناپلیوس آرتمیا ارومیانا گردیدند.

    کلیدواژگان: HUFA، غنی سازی، آرتمیا ارومیانا، ترکیبات شیمیایی
  • مسطوره دوستدار، غلامحسین وثوقی، رضا پورغلام صفحه 55
    این تحقیق با اهداف بررسی و تعیین دوره تولید مثل، زمان اوج تخمریزی، طول بلوغ جنسی (Lm50) و اندازه چشمه تور مناسب برای صید ماهی گیش کاذب (Lactarius lactarius) به مدت 12 ماه در آبهای ساحلی دریای عمان از آبان 1386 تا مهر 1387 انجام شد. طی این مدت 702 عدد ماهی گیش کاذب بصورت ماهانه و تصادفی از ترکیب صید تورهای گوشگیر و شناور ترالر فردوس 3 نمونه برداری شد. میانگین (± انحراف معیار) طول و وزن کل این ماهی بترتیب برای جنس ماده 22. 7± 2. 13 سانتیمتر و 142. 2± 41. 64 گرم و برای جنس نر بترتیب 20. 4± 1. 89 سانتیمتر و 103. 1± 29. 07 گرم محاسبه شد. نسبت جنسی نر به ماده 0. 37 به 1 بود و به جز ماه های خرداد و مرداد همواره فراوانی ماهیان ماده بیش از ماهیان نر بود. ماهیان نر از اندازه ای به مراتب کوچکتر از جنس ماده برخوردار بودند و در ماهیان با طول کل بیش از 25. 5 سانتیمتر تمامی نمونه ها ماده بودند. بیشترین مقدار شاخص گنادی برای جنس ماده با 3. 69 در خرداد ماه و برای جنس نر با 0. 89 در تیرماه مشاهده شد. براساس روند تغییرات شاخص گنادی و فراوانی مراحل مختلف رسیدگی جنسی دوره تولید مثلی این ماهی از بهمن ماه تا شهریور ماه و اوج تخمریزی آن در مرداد ماه تعیین شد. مقدار هماوری مطلق 102032 عدد تخمک و مقدار هماوری نسبی به طول کل و وزن کل بترتیب 4491. 9 و 780. 7 عدد تخمک محاسبه شد. طول بلوغ جنسی 24. 4 سانتیمتر (طول کل) و اندازه چشمه استاندارد صید آن 3. 9 سانتیمتر (گره تا گره مجاور) تعیین شد.
    کلیدواژگان: گیش کاذب، طول بلوغ جنسی، تخمریزی، همآوری، دریای عمان، ایران
  • سیمین دهقان مدیسه، سارا سبزعلی زاده، فرحناز کیان ارثی صفحه 65
    این مطالعه به منظور کیفیت آب منطقه خوریات ماهشهر در سواحل خوزستان در سال 1384-85 انجام شد. با توجه به شرایط ویژه خوریات ماهشهر چه از نظر اهمیت شیلاتی و چه از نظر شدت بهره برداری ها و فشارهای صنعتی و انسانی در این منطقه ساحلی، به منظور تعیین وضعیت سلامت اکولوژیک، از شاخص کیفیت آب (Water Quality Score) WQS استفاده شد. این مطالعه در هشت خورغنام، زنگی، دورق، احمدی، درویش، پاتیل، غزاله و بیحد انجام گردید. نمونه برداری آب جهت آنالیز فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی بصورت ماهانه و با استفاده از بطری نمونه بردار روتنر از عمق میانه ستون آب انجام شد. این شاخص با استفاده از چند پارامتر کیفیت آب و ارزش گذاری هر پارامتر با توجه به نقش و تاثیر آنها در آبهای ساحلی از نظر سلامت حیات و تکثیر جوامع فلور و فون محاسبه می گردد. شش پارامتر مورد استفاده در این شاخص شامل اکسیژن محلول (DO)، BOD5، نیتروژن کل غیرآلی (TN)، فسفر کل (TP)، آمونیاک (NH3) و pH است. طبق نتایج آنالیز واریانس دوطرفه (ANOVA)، تمامی پارامترها به استثنای یون نیتریت در فصول مختلف دارای تغییرات معنی دار بود و پارامترهای pH، آمونیم، یون نیتریت و فسفر کل در خورهای مختلف اختلاف معنی داری را در سطح P<0.05 نشان می دهند. پارامترهای pH، آمونیاک و اکسیژن محلول دررتبه 5 یا وضعیت مطلوب، نیتروژن کل در رتبه 3 یا وضعیت ضعیف و پارامترهای فسفر کل و BOD5 در رتبه 1 یا نامطلوبترین شرایط ارزیابی شده اند. با استفاده از این شاخص، تشابه بالای خورهای مورد مطالعه از نظر کیفیت پارامترهای مختلف آب کاملا مشخص شده و رتبه کلی برای تمامی خورهای منطقه 3.33 تعیین شد که طبق تعریف شاخص بیان کننده کیفیت پایین آب است.
    کلیدواژگان: کیفیت آب، WQS، خوریات خوزستان
  • فردین شالویی، محمدرضا ایمان پور صفحه 73
    برخی از شاخصهای بیوشیمیایی مایع سلومیک شامل ترکیبات یونی، آلی و روابط آنها با اسمولاریته در ماهی شیپ (Acipener undiventris) در حوضه جنوب شرقی دریای خزر مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین تحرک اسپرماتوزوآی ماهی شیپ در درصدهای مختلف 5)، 10، 25، 50 و 100) مایع سلومیک 6) نمونه بصورت مخلوط) بررسی شد. مایع سلومیک حاوی 104.78±32.12 میلی مول در لیتر سدیم، 3.43±1.08 میلی مول در لیتر پتاسیم، 3.26±0.87 میلیگرم در دسی لیتر کلسیم، 7.32±1.06 میلی اکی والان در لیتر منیزیم، 0.606±0.207 میلیگرم در دسی لیتر پروتئین، 24.88±13.02 میلیگرم در دسی لیتر کلسترول و 60.35±14.49 میلیگرم در دسی لیتر گلوکز بود. دامنه pH مایع سلومیک از 7.29 تا 8.10 و دامنه اسمولالیته از 185 تا 212 میلی اسمول بر کیلوگرم بود. همچنین رابطه معنی دار مثبتی بین سدیم با اسمولاریته مایع سلومیک r=0.835) و (P<0.01 وجود داشت. زمانیکه منی ماهی شیپ در مایع سلومیک 50 و 100 درصد رقیق شد، اسپرماتوزوآها بی حرکت باقی ماندند. طول دوره حرکت و درصد اسپرماتوزوآ متحرک در نسبتهای بیشتر از 5 درصد مایع سلومیک بصورت چشمگیری کاهش یافت. در کل اسپرماتوزوآ ماهی شیپ در مایع سلومیک به جهت ترکیبات مایع سلومیک از جمله غلظتهای بالای یون پتاسیم و فشار اسمزی بی حرکت باقی می ماند.
    کلیدواژگان: ماهی شیپ، مایع سلومیک، اسپرماتوزوآ
  • آریا شفایی پور، وحید یاوری، جاسم غفله مرمضی، بهرام فلاحتکار، عین الله گرجی پور صفحه 81
    ماهیان قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی (± انحراف استاندارد) 4. 16± 0. 25 گرم با جیره های آزمایشی دارای 42 درصد پروتئین خام، انرژی خام 4400 کیلوکالری بر کیلوگرم جیره و 10 درصد چربی خام به مدت 16 هفته تغذیه شدند. جیره های آزمایشی دارای درصدهای مختلف کنجاله کانولا (دارای 35 درصد پروتئین خام) بودند که با آرد ماهی جایگزین شد. این تحقیق در قالب طرح آماری کاملا تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. در پایان دوره رشد، شاخصهای رشد (مانند وزن نهایی، افزایش وزن، غذای مصرفی، ضریب تبدیل غذایی، نسبت بازده پروتئین و ضریب رشد ویژه) ، ترکیب لاشه شامل رطوبت، خاکستر، چربی، پروتئین لاشه، سطح هورمونهای تری یدوتیرونین (T3) ، تترایدوتیرونین پلاسما (T4) ، کلسترول و پروفیل اسید چرب کبد ماهی های تغذیه شده با جیره های آزمایشی اندازه گیری شد. نتایج حاصل نشان داد که جایگزینی آرد ماهی با کنجاله کانولا 10) تا 57 درصد جایگزینی) تاثیری بر عملکرد رشد ماهی ها نداشت. ترکیب لاشه ماهی ها متاثر از ترکیب جیره ها بود. این مطالعه نشان می دهد که کنجاله کانولا پتانسیل آنرا دارد که جایگزین درصدی آرد ماهی در جیره ماهیان گوشتخوار شود بدون اینکه تاثیری منفی بر عملکرد رشد ماهی داشته باشد. همچنین در پایان هفته شانزدهم سطح کلسترول پلاسمای تمامی تیمارها نسبت به هفته هشتم در همان تیمارها کاهش یافته بود. سطح T4 پلاسما در پایان هفته شانزدهم، در ماهیان تغذیه شده با جیره های دارای کنجاله کانولا نسبت به تیمار شاهد، افزایش معنی داری را در سطح 95 درصد (P< 0. 05) نشان دادند، اما هیچ اختلاف معنی داری در سطح T3 مشاهده نشد (P> 0. 05). پروفیل اسید چرب کبد ماهی ها نشان داد که ماهیان تغذیه شده با جیره های دارای کنجاله کانولا، دارای میزان زیادی اسیدهای چرب اشباع نشده (n-6) بودند ولی ماهیان تغذیه شده با جیره شاهد دارای نسبت بالاتر n-3/n-6 بودند.
    کلیدواژگان: کنجاله کانولا، تیروئید، کلسترول، قزل آلای رنگین کمان، تغذیه
  • عین الله گرجی پور، علی صدوق نیری، احمدرضا حسینی، سراج بیتا صفحه 101
    تحقیق حاضر، در پاییز 1385، به منظور تعیین غلظت فلزات سنگین (Cd، Pb، Cu، Ni) در بافتهای عضله، کبد و آبشش ماهی هامور معمولی (Epinephlus coioiedes) صید شده از آبهای هندیجان در استان خوزستان صورت گرفت. بافت 30 نمونه هامور پس از انجام زیست سنجی، تفکیک شدند. برای استخراج فلزات از این بافتها از روش هضم شیمیایی توسط اسید نیتریک استفاده گردید و غلظت فلزات توسط دستگاه جذب اتمی (AAS) تعیین گردید. میانگین غلظت فلزات (بر حسب ppm وزن خشک) با استانداردهای جهانی نظیر: سازمان بهداشت جهانی (WHO) ، وزارت کشاورزی- شیلات و غذای انگلستان (UKMAFF) و انجمن بهداشت ملی و تحقیقات پزشکی استرالیا (NHMRC) مقایسه شد. میانگین غلظت کادمیوم و سرب بالاتر از حد مجاز (به استثناء بافت عضله) بود. یک رابطه خطی مثبت و معنی دار (P< 0. 05) بین تجمع نیکل، سرب و مس با وزن و طول کل در بافت عضله دیده شد. بین میزان تجمع عنصر کادمیوم در بافت عضله با فاکتورهای طول و وزن کل رابطه معنی داری وجود نداشت (P> 0. 05). ه:
    کلیدواژگان: فلزات سنگین، ماهی هامور، هندیجان، خلیج فارس
  • شهربانو عریان، مهتاب قریب خانی، تمصطفی اتینا صفحه 109
    این تحقیق در بهار سال 1383 جهت بررسی تاثیر نفت خام محلول در آب بر تجمع PAHs در بافت عضله چهار گونه از ماهیان تجاری در آزمایشگاه سم شناسی پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان، بندرعباس انجام شد. دو محلول با دوزهای صفر ppm (دوز شاهد) و 12ppm از نفت خام تهیه گردید. این ماهیان در آزمایشات زیست سنجش بلندمدت در هر یک از غلظت های تهیه شده از نفت خام قرار گرفتند. پس از پایان 8 روز در معرض گذاری ماهیان مورد آزمایش بطور جداگانه منجمد و بسته بندی شده و جهت تعیین میزان تجمع PAHs در عضله به آزمایشگاه بیوشیمی و بیوفیزیک دانشگاه تهران ارسال شدند. اندازه گیری PAHs بوسیله دستگاه کروماتوگراف گازی با شناساگر شعله یونشی (GC-FID) انجام شد. در این تحقیق میزان هر یک از ترکیبات مختلف PAHs و نیز مجموع کل ترکیبات PAHs در هر یک از دوزها بطور جداگانه برای هر گونه ماهی محاسبه گردید. نتایج حاصله از آنالیز داده ها نشان می دهد که میانگین تجمع PAHs ((SD± `x در عضله ماهیان کفشک چپ رخ (Pseudorhombus elevatus) ، کفشک راست رخ (Euryglossa orientalis) ، صافی موجدار (Siganus javus) و صافی قهوه ای (Siganus sutor) شاهد (دوز صفر (ppmبترتیب برابر با 929. 66± 2. 51ppb، 1009± 11. 71ppb، 1131± 35. 0ppb و 487. 6± 4. 0ppb می باشد. همچنین میانگین تجمع PAHs( (SD± `x در عضله ماهیان کفشک چپ رخ، کفشک راست رخ، صافی موجدار و صافی قهوه ای قرار گرفته در معرض دوز 12ppm از نفت خام نیز بترتیب برابر با 3843± 13. 52ppb، 4272± 18. 77ppb، 2911± 35. 5ppb و 2309. 6± 11. 3ppb می باشد. مقایسه میانگین مقادیر بدست آمده با استفاده از آزمون t-test نشان می دهد که بین دو دوز صفر ppm و 12ppm از نفت خام از نظر میانگین PAHs موجود در بافت عضله هر یک از چهار گونه ماهی مورد مطالعه اختلاف معنی دار آماری مشاهده می شود (P< 0. 05). از طرفی زیاد بودن تجمع ترکیبات PAHs در ماهیان شاهد را می توان به آلوده بودن آب محل زیست این ماهیان (خلیج فارس) نسبت داد.
    کلیدواژگان: کفشک ماهی، صافی ماهی، نفت خام، PAHs، خلیج فارس، ایران
  • جواد میردارهریجانی، علیرضا نیکویان، فریدون عوفی، علی ارشدی، محمود کرمی صفحه 125
    بی مهرگان کفزی (موجودات ماکروبنتوز) در خورهای شمالی استان بوشهر، شناسایی و وضعیت پراکنش و فراوانی آنها از طریق نمونه برداری فصلی از پاییز 1379 تا تابستان 1380 مطالعه شد. نمونه برداری از رسوبات بستر در نه ایستگاه واقع در خورها و یک ایستگاه در دریا بعنوان شاهد بوسیله گرب ون وین صورت گرفت. در مجموع هشت گروه از موجودات ماکروبنتوز شناسایی و جداسازی گردیدند که بیشترین فراوانی بترتیب مربوط به شکم پایان با 51 درصد، دو کفه ای ها و پرتاران هر یک با 17. 4 درصد و ناجورپایان با 5. 3 درصد نسبت به کل جمعیت موجودات ماکروبنتوز برآورد گردید. حداکثر فراوانی موجودات ماکروبنتوز مربوط به فصل بهار و معادل 2378 جانور در مترمربع و حداقل آن مربوط به فصل پاییز معادل 1174 جانور در مترمربع برآورد گردید. میزان توده زنده موجودات ماکروبنتوز نیز براساس وزن تر در ایستگاه های مختلف برآورد گردید که حداکثر توده زنده موجودات ماکروبنتوز در فصل تابستان و معادل با 79. 06 گرم در مترمربع و حداقل آن در فصل زمستان و معادل با 17. 72 گرم در مترمربع می باشد. همچنین میانگین وزن تر موجودات ماکروبنتوز 49. 95± 33. 6 گرم در مترمربع بود.
    کلیدواژگان: ماکروبنتوز، فراوانی، پراکنش، توده زنده، خور، خلیج فارس، ایران
  • رجب محمدنظری، حسین عبدالحی، مریم مدانلوکردکلایی، سیدحامد کلانتریان، مهدی سهراب نژاد، محمودرضا اویسی پور صفحه 137
    مطالعه اثر اندازه تخمک بر روند رشد، حجم کیسه زرده و درصد بازماندگی مراحل پیش لاروی و تغذیه آغازین لارو، تعداد 19 عدد مولد ماده تاسماهی ایرانی نشان داد که اندازه تخمک (قطر) بدست آمده از مولدین با طول کل، وزن و حجم کیسه زرده در هنگام تفریخ لارو دارای همبستگی مثبت است. همبستگی اندازه تخمک با طول کل لارو تازه تفریخ شده، 2، 4، 6، 8 و 10 روزه معنی دار است (P< 0. 05). علاوه بر آن اندازه تخم با حجم کیسه زرده لارو تازه تفریخ شده 2، 4، 6، 8 و 10 روزه همبستگی مثبت را نشان داد. نتایج بررسی های آماری، همبستگی اندازه تخم با وزن لارو تازه تخم گشایی شده را معنی دار (P< 0. 05) و برای وزن لارو 10 روزه همبستگی معنی دار را نشان نداد (P≥ 0. 05). همبستگی درصد تلفات دوره جذب کیسه زرده و دوره تغذیه فعال با قطر تخمک معنی دار نبود (P≥ 0. 05). رابطه معنی داری بین طول کل مولدین با قطر تخمک مشاهده نشد (P≥ 0. 05). میانگین تعداد تخمک در هر گرم برابر مقدار عددی 49. 98 بود و همچنین میانگین قطر تخمک تازه لقاح یافته از هر مولد برابر 3. 52 میلیمتر و میانگین تخم آب کشیده برابر 4. 44 میلیمتر بود.
    کلیدواژگان: تاسماهی ایرانی، اندازه تخم، لارو، بازماندگی
  • سکینه یگانه، بهاره شعبان پور، هدایت حسینی، محمدرضا ایمان پور، علی شعبانی، مهنار معینی، عباسعلی مطلبی صفحه 151
    در این تحقیق، ترکیب شیمیایی و سطوح اسیدهای چرب گناد (تخمدان) کپور معمولی (Cyprinus carpio) مورد بررسی قرار گرفت. پروتئین، لیپید، ترکیب اسیدهای چرب و رطوبت محتوای تخمدان در کپور دریایی در 4 فصل سال (تابستان، پاییز و زمستان سال 1386 و بهار (1387 تعیین شد. آزمایشات مورد نظر بر روی تخمدان 10 ماهی، در هر فصل انجام گرفت. میانگین (± انحراف استاندارد) ضریب گنادوسوماتیک ماهیان دریایی در طول سال 7. 53± 5. 02 بود. ترکیب تقریبی تخمدان در طول سال بترتیب: لیپید 8. 06± 2. 20؛ پروتئین 23. 26± 4. 85؛ رطوبت 67. 12± 3. 85 تعیین شد. لیپید محتوای تخمدان ماهی کپور دریایی از تابستان تا بهار افزایش یافت (تابستان 6. 875± 0. 53؛ پاییز 7. 07± 2. 12؛ زمستان 7. 96± 1. 22؛ بهار (9. 44± 3. 62، پروتئین از تابستان تا بهار افزایش یافت (تابستان 12. 92± 0. 09؛ پاییز 23± 1. 32؛ زمستان 25. 16± 0. 63؛ بهار (27. 11± 0. 63 در حالیکه رطوبت از تابستان تا بهار کاهش یافت (تابستان 75. 235± 1. 75؛ پاییز 68. 25± 2. 28، زمستان 65. 685± 0. 40؛ بهار (63. 43± 0. 11. تغییرات پروتئین و رطوبت محتوای تخمدان در طول سال معنی دار بود (P< 0. 05) ، اما لیپید محتوای تخمدان در طول آزمایش تغییر معنی داری نداشت (P> 0. 05). اسیدهای چرب اشباع و چند غیراشباع از تابستان تا بهار (فصل تخمریزی) افزایش یافتند، اسیدهای چرب اصلی محتوای گناد کپور دریایی بترتیب اولئیک (C18:1) ، پالمتیک (C16:0) ، دکوزاهگزانوئیک (C22:6 DHA) ، پالمیت اولئیک (C16:1) ، آراشیدونیک اسید (C20:4) ، استئاریک (C18:0) ، اکوزاپنتاانوئیک (C20:5 EPA) و لینولئیک (C18:2) بودند. لیپید، پروتئین و اسیدهای چرب امگا 3 طی بلوغ تخمک افزایش یافتند. به نظر می رسد این منابع انرژی در رشد جنینی مورد نیاز هستند.
    کلیدواژگان: کپور دریایی، Cyprinus carpio، تخمدان، اسید چرب
  • مینا آهنگرزاده، سید رضا سیدمرتضایی، حسین هوشمند، محمد افشارنسب، نیازمحمد کر، لفته محسنی نژاد صفحه 161
    Litopenaeus vannamei از خانواده Penaiaed و جنسLitopenaeus است که مخازن اصلی آن کشورهای اکوادور، مکزیک و برزیل می باشند (Wyban & Sweeney، 1991). این گونه در سال 1978-1979 بصورت آزمایشی وارد آسیا شد اما از سال 1996 بصورت تجاری به کشورهای چین و تایوان معرفی گردید و بدنبال آن در سالهای 2000-2001 کشورهای ساحلی آسیا نیز شروع به پرورش این گونه نمودند. هم اکنون کشور چین بزرگترین تولید کننده وانامی شده است؛ در سال 2004، 52 درصد از کل تولیدات تمام کشورهای تولید کننده میگو در آسیا، گونه وانامی بوده است (Briggs et al. ، 2005). در خصوص معرفی میگوی وانامی به صنعت تکثیر و پرورش کشور، موسسه تحقیقات شیلات ایران در سال 1383 اقدام به ورود این گونه و پرورش آن نمود و نتایج موفقیت آمیزی به دنبال داشت ودر سال 1385 به منظور احیا مجدد پرورش میگو در استان خوزستان اقدام به پرورش این گونه در مرکز آموزش و ترویج میگوی شیهد کیانی (چوئبده- آبادان) گردید.
    هدف از انجام این تحقیق شناسایی فلور باکتریایی و قارچی از مرحله پست لاروی تا زمان صید است که می تواند اطلاعاتی را در مورد گونه های میکروبی میگوهای سالم در اختیار ما بگذارد و این می تواند گامی موثر در بهبود صنعت پرورش میگو در ایران باشد. بدین منظور از اوایل تیرماه سال 1385 لغایت اواخر شهریورماه 1385 (کل دوره پرورش) بصورت هفتگی و بطور تصادفی از چهاراستخر واقع در ایستگاه پرورش میگوی شهید کیانی (چوئبده- آبادان) نمونه برداری انجام گردید. از پست لاروهای انتقالی به منطقه قبل و بعد از ذخیره سازی، تعداد 48 عدد و در مرحله غذادهی تعداد 96 عدد با حداقل استرس، نمونه گیری گردید. سپس نمونه ها با حفظ دمای مناسب آب، به صورت زنده، سریعا به آزمایشگاه میکروبیولوژی پژوهشکده آبزی پروری جنوب کشور منتقل گردیدند. جهت انجام آزمایشات باکتری شناسی و قارچ شناسی از میگوی هموژن در مرحله پست لارو (PL17) و بافتهای آبشش و هپاتوپانکراس در میگوهای با وزن بیش از 2 گرم، از روش تلقیح بر روی محیط کشت باکتری (TSA) حاوی 1. 5 تا 2. 5 درصد نمک و محیط قارچ حاوی کلرامفنیکل (SDA) همراه نمک استفاده گردید. همچنین جهت تشخیص تفریقی از محیطهای انتخابی مانند TCBS (جهت تشخیص ویبریوها) و جهت تشخیص جنس و گونه باکتری ها از تستهای بیوشیمیایی مرسوم استفاده گردید (Buller، 2004). پلت های حاوی کشت قارچ روزانه بررسی شده و نحوه رشد و رنگ پرگنه قارچی ثبت گردید. سپس به منظور مشاهده میکروسکوپی نمونه با لاکتوفنل رنگ آمیزی گردید (Murray et al. ، 1998).
    کلیدواژگان: میگوی پاسفید، باکتری، قارچ، آبادان
  • زینب فعال صفحه 167
    رودخانه بهمنشیر در جنوب غربی ایران و در استان خوزستان واقع شده که مهمترین منبع تامین آب شرب و کشاورزی منطقه خرمشهر و آبادان می باشد. این رودخانه از انشعابات رودخانه کارون بوده که رونق نسبی کشاورزی (عمدتا بصورت عمل آوری خرما و فرآورده های جالیزی) در حاشیه آن وجود دارد. استفاده زراعی از آب این رودخانه برای زمینهای کشاورزی بیانگر اهمیت آن در بهبود بخشیدن به وضعیت اقتصادی منطقه است. جهت نمونه برداری از آب در 5 ایستگاه (از شاخه حفار تا مصب رودخانه) که گویای بهترین وضعیت رودخانه انجام شد. در شکل 1 محل ایستگاه های مورد مطالعه ارایه گردیده است. برای مدت یکسال آبی بصورت ماهیانه برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آب رودخانه بهمنشیر از قبیل کل مواد معلق، دما، نیترات، نیتریت، فسفات، هدایت الکتریکی، آمونیاک، pH، DO و BOD5، با هدف بدست آوردن اطلاعات کمی از تغییرات زمانی و مکانی فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی آب و شناخت کیفیت آب از نظر پارامترهای فوق الذکر اندازه گیری شدند. پس از بررسی های آزمایشگاهی، نتایج در نرم افزارهای آماری تحلیل گردیدند.
    گسترش روز افزون فعالیتها و تمرکز نیروی انسانی همراه با رشد و تکامل صنعتی و کشاورزی، هر چند امتیاز ویژه ای را برای انسان ایجاد نموده است، اما مشکلات متعددی را برای منابع پذیرنده آبی موجب می گردد.
    به منظور مطالعات فیزیکی و شیمیایی آب، نمونه برداری بصورت ماهانه 12) مورد نمونه برداری) برای مدت یکسال آبی از آبان ماه 1383 تا مهرماه 1384 در دو عمق (سطح و 2 متری) توسط بطری نانسن انجام گردید. نمونه برداری سطحی به کمک سطل نمونه برداری و نمونه برداری عمقی توسط بطری نانسن و با هدف آگاهی از تاثیر افزایش عمق بر برخی از فاکتورها (نیترات، نیتریت، فسفات، کل مواد معلق، هدایت الکتریکی) صورت پذیرفت.
    کلیدواژگان: فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی، رودخانه بهمنشیر، استان خوزستان
|
  • M. Azad, Gh. Azari takami, M. Tala, M. Shakori, S. Masandani Page 1
    The propagation of marine and cultured broodstocks of Fenneropenaeus indicus were compared in 2003 in the center for training and stock enhancement in Kolahi port south of Iran. We used a factorial design to assess relative fecundity, percent of fertilization and hatching, number of nauplii, time of hatch, growth and survival rate in zoae, mysis, and PL. We also measured total weight and length of PL12. In this investigation 30 marine and 30 cultured broodstocks in their second stage of maturation were used in three replications, each including 10 marine and 10 cultured broodstocks. Induction of maturation was performed by ablation of eye stalk. After one week, 3 marine and 3 cultured broodstocks which were in their fourth stage of maturation were selected from each replication and were transferred to the spawning tanks. The offspring of each broodstock was reared separately till PL12 and the mentioned parameters were measured for each broodstock. Dunkan's mean test showed that the marine broodstocks produced napplii more than the cultured broodstocks and the weight of the post, larvae produced. By marine broodstocks was more than that of the cultured broodstocks (P<0.05). However, cultured broodstocks had higher relative fecundity and growth rate in mysis and PL than marine broodstocks (P<0.05). The marine broodstocks were better than cultured broodstocks for some of the quantitative parameters, but there was no significant difference between the stocks in terms of the qualitative parameters.
    Keywords: FENNEROPENAEUS INDICUS, MARINE BROODSTOCKS, CULTURED BROODSTOCKS, Propagation
  • A. Esmaeili, N. Shah naghi, A. Rostaeian, A. Ashjae ardalan, M. Behmaei Page 13
    In this investigation, nonpolar and semipolar compounds in sea cucumber (Holothuria sp.) collected from coasts of Lengeh Port were extracted by Bligh & Dyer method. The extraction of nonpolar and semipolar natural compounds was conducted by Hexane and Ether, respectively. After condensation, the prepared samples were injected into gas chromatography machine equipped with mass spectroscopy; and mass spectra obtained, using Eight Peak reference, and Kuats index (KI) and its conformity with standard Kuats index was also assessed.
    The compounds in Hexane-Ether phases were identified. Based on the results, in the Hexane phase of sea cucumber issue, there were nine compounds including: 2-0ctanol (5. 23 %), 5 Methyl 2-Hexanol (8. 05 %), 2-Nonanol (2. 5%), Cyclohexasiloxane, Dodecamethyl (2. 09%), 3-Hydroxystearic (1. 66%), Methyl Arachidonate (20. 65%), 1, 4, 8, Dodecatriene (21. 71%), Oleicacid (30. 27%), and, I-Dodecanol (2. 52%). There were also seven compounds in the Ether phase including: Tetradecane (0. 63%), Palmitoleic acid (1. 23%), Palmitic acid (1. 63%), Oleic acid (40. 31%), Stearic acid (3. 40%), Methyl Arachidonate (28. 62%), and 1, 2- Benzendicarboxlic acid (2-ethyl hexyl) (2. 71%). We found that in both phases the main ingredient is Oleic acid. The investigation of antioxidant activity was conducted by the OSI and Rancimat apparatus. We detected no antioxidant activity in the sea cucumber compounds.
    Keywords: HOLOTHURIA, ANTI OXIDATION, OSI, RANCIMAT
  • Gh. Akbarzadeh, A. Estaki, K. Ejlali, M. Mortazavi, L. Mohebi nozar, F. Seraji, Sh. Aghajari, A. Hashemian, M. Salimizadeh Page 21
    Shrimp farming industry has rapidly expanded in the south of Iran and in particular in Hormozgan Province along the coastal line during the past decade. A survey was conducted for evaluation of environmental impacts of effluents From the shrimp farms during culture season  (July-December 2003) of Tiab area in Hormozgan Province. The physico-chemical parameters such as air and water temperature, salinity, pH, dissolved oxygen, BODs, nitrite, nitrate, total ammonia, inorganic phosphorus and total phosphorus were recorded monthly From 9 stations. Thestations consisted of two inlets (stations 1, 3), two outlets of effluents (stations 2, 4) and the remaining 5 stations were located along the coastal lines. The parameters were measured at 21- 40°C, 22-39°C, 37-54ppt, 7. 85-8. 38, 4-8. 1mg/L, 0. 2-8. 5mg/L, 0. 11-0. 186mg/L, 0. 001-0. 029mg/L, 0-0. 016mg/L, 0-0. 043mg/L and 0. 014-1. 4mg/L) respectively. The results showed that the range of most of the measured parameters such as water temperature, salinity, BODs, ammonia, nitrate,  phosphate and TP in the outflow waters (2, 4) were higher than inflow (1, 3) and coastal waters  (5, 6, 7, 8, 9). Statistical analysis of variance (ANOVA) demonstrated a significant differencebetween outlet effluent and other stations (P<0. 05). We also concluded that the nutrients in the culture effluents are somewhat used by fauna of the Tiab creek, hence decreasing the pollutant load of the.
    Keywords: Aquaculture, IMPACT ASSESSMENT, TIAB, Hormozgan province
  • M. Bahmani, E. Sarvi, R. Kazemi, F. Sarvi Page 33
    Embryonic and larval development stages of yellow fin seabream (Acanthopagrus latus) were studied in two average temperatures (21 and 24°C) in Marine Fish Research Center in Emam Khomeini Port. Egg diameter in initiation of fertilization was 739.35±0.0081m and during final hatching it was 792.36±0.0095m. The average egg diameter from fertilization until final hatching was 763.49±0.0016m. The average egg diameter was 751.81±0.0064m inmurola stage, 767.55±0.0074m in nurula stage, 779.97±0.0084m in appearance of heart stage and 780.84±0.0086 in the increasing of pigmentation stage. Duration of egg incubation and embryo development of yellow fin seabream (Acanthopagrus latus) was 31 hours and 15 minutes at 20±1oC and 26 hours and 15 minutes at 23±1oC. In this study, 20 stages of embryo development of yellow fin seabream were identified through incubation period from fertilization to final hatching.
    It seems that water temperature can be an effective environmental factor in the fish embryo development, so that hatching at 20±1oC occurred in 5 hours later than when at 20±1oC. Temperature change had no effect on the number of larvae and characteristics of embryo development. The information gathered through this study is useful when planning for artificial reproduction of this commercial species and can improve the propagation process.
    Keywords: Acanthopagrus latus, EMBRYONIC DEVELOPMENT, Persian Gulf, Iran
  • M. Hafezieh, S. Kamarodin, Ch. Roz ben sad, M. Kamal abd sattar, N. Agh, H. Hossein por Page 43

    The nutritional quality of commercially available Artemia strains is relatively poor in Eicosapentaenoic acid (EPA), Arachidonic acid (ARA) and especially Docosahexaenoic acid (DHA). Hence, it is essential and common practice to enrich this live prey with emulsions of special oils. One commercial ICES30/4 (Belgium), Linseed oil as a vegetable oil, Cod liver oil and Sturgeon ovary oil as two animal oils with EPA amounts in these oils were 6.29, 0.03, 11.39, 7.55 and the DHA amounts were 20.90, 0.00, 7.64, 2.76 respectively with three concentrations (100, 200 and 300ppm) during two enrichment periods (12 and 24h) were tested in order to improve the HUFA content, the DHAIEPA ratio and ARA content of Artemia urmiana nauplii.
    The results showed that Artemia enriched with different levels of vegetable oil and enrichment periods was poor in relation to either HUFA content and DHAIEPA ratio but the fish oils and emulsion resulted in HUFA incorporation. Sturgeon ovary oil caused the poorest DHAIEPA ratio enrichment (0.40 in 300ppm-24h) but the commercial emulsion (ICES30/4) was found as the best for DHA/EPA ratio enrichment (1.20 in 300ppm-24h). Cod liver oil (0.53 in 100ppm-24h) can be a good internal source substitute for improving the DHAIEPA ratio enrichment compared to ICES30/4 due to price and availability. As a result, HUFA content was increased with enrichment level 200ppm during 24h. Also, all oil sources improved lipid and protein percentages in A. urmiana nauplii.

    Keywords: HUFA, Artemia urmiana, PROXIMATE COMPOSITION
  • M. Dostdar, Gh. Vosoghi, R. Porgholam Page 55
    In order to determine the reproduction period, the peak time of spawning, length of maturity and mesh standard size for False Trevally (Lactarius lactarius), we conducted a study from November 2007 to October 2008 in coastal waters of the Oman Sea. A total of 702 False Trevally specimens were collected randomly from the catch composition of gillnets and Ferdows-3 stem trawler.
    Mean total length and total weight were estimated at 22. 7±2. 13cm and 142. 2±41. 64g for females and 20. 4±1. 89 and 103±29. 7 for males respectively. Male to female sex ratio was 0. 37:1 and females were more abundant than males in all months except June and August. Males had smaller sizes than females and the females outnumbered the mails up to the total length 25. 5cm. The maximum of GSI was estimated at 3. 69 for females in June and 0. 89 for males in July. The trend of GSI and the frequency of maturity stages showed that reproduction period was from February to September with a spawning peak in August. Absolute fecundity was calculated at 102032 ova and relative fecundity was estimated at 4491. 9 ova and 780. 7 ova to total length and total weight respectively. Lm50% (length of maturity) and standard mesh size was calculated at 24. 4cm and 3. 9cm, respectively.

    Keywords: LACTARIUS LACTARIUS, LMSO, SPAWNING, Fecundity, Oman Sea, Iran
  • A. Shafaeipor, V. Yavari, J. Maramazi, B. Falahatkar, E. Gorjipor Page 81
    Rainbow trout with initial body weight 4.16 plus or minus 0.25 g were fed diets that contained crude protein 42%; gross energy 4400 Kcal/kg DM; crude fat 10% including graded levels of canola meal (CP 35% DM). A growth trial was conducted over 16 weeks at a water temperature of 12 plus or minus 1C. At the end of the growth trial, in addition to body composition analyses, plasma triiodothyronine (T3) and thyroxin (T4), cholesterol and liver fatty acid composition were measured. Replacement of fish meal with canola meal (10 to 57% replacement) did not significantly affect the growth performance (P>0.05). At 16th week, plasma cholesterol levels were reduced in fish fed with all diets in comparison to 8th week. Plasma T4 levels were significantly higher in the canola meal-fed fish sampled after 16 weeks, but no significant differences in T3 levels were obtained (P>0.05). Proximate composition was affected by dietary treatments. The liver fatty acid composition reflected that of the fish fe.....
  • E. Gorjipor, A. Sadogh, A. Hosseini, S. Bita Page 101
    We studied concentration of heavy metals Cd, Pb, Cu, Ni in the muscle, liver and gill tissues of Epinephelus coinoiedes caught in autumn 2006 from Hendijan Coastal waters in the Persian Gulf. After biometrical measurements, the muscle, liver and gill tissues of 30 randomly selected fish were separated; metals were extracted from the tissues using chemical digestion method with pure nitric acid and their concentrations were determined by AAS. Mean concentrations (ppm/dry weight) were compared with the international standards such as WHO, UKMAFF and NHMRC. The mean concentration for Cd and Pb in all tissues with the exception of muscle tissue, were found higher than permissible limit. We found a positive linear relationship between accumulation of Ni, Pb and Cu in muscle tissue with total weight and total length factors (P0. 05).
    Keywords: heavy metals, EPINEPHELUS COIOIEDES, HENDIJAN, Persian Gulf, Iran
  • Sh. Oryan, M. Gharib khani, M. Tatina Page 109
    One of the compounds of crude oil is Polycyclic Aromatic Hydrocarbons (PAHs). This study was conducted in the toxicology laboratory of Persian Gulf and Oman Sea Research Center, Bandar Abbas in spring 2005. Four commercial fishes were exposed to 0ppm and 12ppm dosages of crude oil in long-term bioassay examination. After 8 days, exposed fish were freezed and packed separately and then sent them to IBB (Institute of Biochemistry and Biophysics) of Tehran University for determination of PAHs accumulated in their muscle. PAHs measurement was done with GC-FID. In this research, the amount of each compound of PAHs and total PAHs in each dosage was calculated separately for each species. The result of data analysis shows that the mean accumulation amounts of PAHs (SD±x͞) in tissues of control Pseudorhombus elevatus, Euryglossa orientalis, Siganusjavus and S. sutor exposed to 0ppm dosage of crude oil were 929. 66±2. 51ppb, 1009±11ppb, 1131±35. 0ppb and 487. 6±4. 0ppb and mean accumulation amounts of PAHs (SD±x͞) in those exposed to 12ppm dosage of crudeoil were 3843±13. 52ppb, 4272±18. 77ppb, 2911±35ppb and 2309. 6±11ppb respectively. According to t-test, we concluded that in all four species the accumulation of crude oil in their muscle tissues between two mentioned dosages were significantly difference (P<0. 05). On the other hand, the high amount of PAHs in the control fishes probably is due to pollution of Persian Gulf.
    Keywords: PSEUDORHOMBUS ELEVATUS, EURYGLOSSA ORIENTALIS, SIGANUSJAVUS, S. SUTOR, CRUDE OIL, PAHS, Persian Gulf, Iran
  • J. Mirdar, A. Nikoyan, M. Karami, F. Owfi, A. Arshadi Page 125
    Macro benthic invertebrate distribution and abundance in northern creeks of Boushehr province were analyzed by seasonal sampling from autumn 2000 till summer 2001. Sampling was carried out of sediments from bottom of nine stations which located in creeks and one control station in the sea by using of Van Veen Grab sampler.
    In additional, eight groups of macro benthos were identified which the most abundant populations among them were Gastropoda (51%), Bivalvia and Polychaeta (17. 4%) and Amphipoda (5. 3%) respectively. The maximum density of macro benthos was 2378ind/m2 in spring and the minimum was 1174ind/m2 in autumn and also maximum and minimum biomass was 79. 06g/m2 in summer and l7. 72g/m2 in winter. The average wet weight of macro fauna biomass was 49. 95 (±33. 6) g/m2.
    Keywords: MACRO BENTHOS ORGANISM, Bushehr, Persian Gulf, Iran
  • R. Nazari, H. Abdolhai, M. Madanlo, H. Kalantarian, M. Sohrabnezhad, M. Ovicipor Page 137
    A study was conducted on the effects of egg size OR length, weight, growth and survival of prelarval and early feeding stages of 19 female breeders of Persian sturgeon. The results showed that egg size can affect the total length and weight of prelarvae and there were positive and significant correlation between egg size and total length of prelarvae at the hatching stage and at 2,4,6,8 and 10 days post hatching (P0.05).
    There were also positive and significant correlation between egg size and volume of yolk sac at hatching (P0.05). However, during the first feeding stage the correlation between egg size and survival was very weak.
    Keywords: Persian sturgeon, Acipenser persicus, LARVAE, Iran
  • S. Yeganeh, B. Shabanpor, H. Hosseini, M. Imanpor, A. Shabani, M. Moeini, A. Mottalebi Page 151
    Chemical composition and fatty acid profile of common carp's gonad (ovary) were assessed. Protein, lipid, fatty acid profile and moisture content were determined during 4 seasons' summer, autumn, winter in 2007 and spring in 2008. For each season 10 samples were examined. Average of gonadosomatic index ill wild common carp was 7.53±5.02. Proximate composition of ovary during the study period showed the lipid at 8.06±2.20 protein at 23.26±4.85 and moisture at 67.12±3.85. The results showed lipid content of wild fish ovary increased from summer to spring (summer 6.875±0.53 autumn 7.07±2.12 winter 7.96±1.22 spring 9.44±3.62) protein content also increased from summer to spring (summer 12.920.09; autumn 23±1.32 winter 25.16±0.63 spring 27.11±0.63), moisture content decreased in this period (summer 75.235±1.75 autumn 68.25±2.28 winter 65.685±0.40; spring 63.43±0.11). Significant differences (P0.05). Saturated and polyunsaturated fatty acids increased from summer to spring (spawning season). The major fatty acids identifiedin common carp ovary were Oleic (C18:1), palmitic (C16:0), Docosahexanoic acid (C22:6 DHA), Palmitoleic (C16:1), Arachidonic, AA (C20:4), Stearic (C18:0), Eicosapentaenoicacid (C20:5 EPA) and Linoleic (C18:2) in all seasons. Lipid, protein and w3 PUPA increased during gonad maturation. It seems that these resources of energy are necessary for embryogenesis.
    Keywords: Cyprinus carpio, OVARY, fatty acid, Ira
  • M. Ahangarzadeh, R. Seyed mortezaei, H. Hoshmand, M. Afsharnasab, N. Kor, L. Mohseni nezhad Page 161
    Bacterial and fungal microflora of Litopenaeus vannamei cultured in Choibdeh, Abadan was studied. For this purpose, PLs before and after stocking and those shrimps persisting on food tray from June to August, 2006 were taken randomly. Live samples transferred to microbiology laboratory of South Aquaculture Research Center, Ahwaz. Special culture media (e.g. Tryptic Soy Agar + 1.5-2% Nacl & Sabouraud Dextrose Agar + 1.5-2% Nacl) were used for bacterial and fungal culture. We isolated 10 bacterial species of which Vibrio alginolyticus (36.92%) had high abundance among bacterial species. We also isolated and identified three fungal species including Aspergillus niger (66.66%) A. fumigatus (16.66%) and Fusarium sp. (16.66%). A. niger was predominant among fungal species. All bacterial and fungal species that were identified were opportunistic.
    Keywords: Litopenaeus vannamei, Bacteria, Fungi, ABADAN, Iran
  • Z. Faal Page 167
    This survey was carried out during 2004-2005 in Bahmanshir River located in southern part of Khouzestan province. The main water supply of the Bahmanshir River is obtained from Karoon River which is discharged into the Persian Gulf. In this project five stations were selected from Hafar Branch to the estuary of the River and physicochemical factors of water such as pH, Fe, DO, BOD5, Nitrate, Nitrite, and TSS were measured. The sampling was conducted montly.
    The water temperature and pH changed from 13.2 to 27.5°C and from 7.2 to 8.7°C respectively. The minimum and maximum dissolved oxygen were 5.4 and 11.9mg/l, respectively. The results indicated that the amount of nutrients such as nitrate, nitrite, and ammonia were relatively low in Bahmanshir River.
    Keywords: PHYSICOCHEMICAL FACTORS, BAHMANSHIR RIVER, KHOUZESTAN PROVINCE, Iran